نویسنده: دُروتی ریچ
مترجم: اکرم قیطاسی

چگونه تمرکز پیدا کنیم
ایجاد تمرکزِ گام به گام، که در این فصل ارائه شده است، به منظور متمرکز شدن به صورت ناخودآگاه و عادت کردن به آن طراحی شده است. این تمرینها باعث می‌شوند، تعیین هدف و دستیابی به آن به صورت عادت در آید و بخشی از وجود ما و بخشی از نوع رفتار و تفکر ما شود.
چه کاری می‌خواهم انجام دهم؟
پیدا کردن هدف
انتخاب مسیری واقعی
عمل کردن

چه تصمیمی برای خود دارم؟
چه کاری انجام بدهم تا به آن برسم؟
باید مراقب چه چیزی باشم؟
از کجا بفهمم که در حال پیشرفت هستیم؟

چه کاری می‌خواهم انجام دهم؟

سؤال ساده‌ای نیست. اغلب اوقات ما بزرگسالان نیز نمی‌توانیم دست‌ها و ذهنمان را برای کاری که می‌خواهیم انجام دهید هماهنگ کنیم. یک هدف مهم، الزاماً یک هدف مشکل یا دور از دسترس نیست. هر بچه‌ی کوچکی می‌تواند اهدافی برای خود تعیین کند و به آن‌ها دست یابد. وقتی بچه‌ها حداقل یک هدف در ذهن دارند تا برای آن تلاش کنند، در نقطه‌ی شروع خوبی قرار دارند. این تمرینات را انجام دهید.

اهداف: در اندازه‌های مختلف و در انواع مختلف، هر سنی

این فعالیت‌ها یک راهکار اصلی برای پیدا کردن هدفی «مناسب» را آموزش می‌دهند. ممکن است بیش از یک روش پیدا کنید. برای این کار نیاز به کاغذ، ماژیک، تقویم و ذهنهایی متفکر دارید.

الف. پیدا کردن یک هدف

* فکر کردن
* ارائه‌ی نظرات
* گوش دادن به هم و صحبت با هم
احتیاط: این کار را با سؤالی مانند «هدف تو چیست؟» شروع نکنید. در پی چنین سؤالی این پاسخ به ذهن می‌رسد: «نمی‌دانم»، بلکه با ترکیبی از موضوعات یا دسته‌های مختلف شروع کنید. اهداف می‌توانند در مورد همه‌ی این موضوعات باشند: مدرسه، خانواده، ورزش، دوستان، سرگرمیها، لباس، موسیقی، فیلم، غذا، اسباب بازی و غیره.
همراه با فرزندتان لیستی از این گونه موارد تهیه کنید و هر یک از شما موضوعی را که به ذهنتان می‌رسد برای لیست پیشنهاد کنید. بچه‌ها (و بعضی از بزرگ‌ترها) بر این باورند که افراد موفق همیشه موفقیت به دست می‌آورند. درباره‌ی واقعیت، که کاملاً با این موضوع متفاوت است صحبت کنید. با بچه‌ها درباره‌ی زمانی که تازه راه رفتن را یاد گرفته بودند، صحبت کنید. آنها وقتی اولین گام‌ها را بر می‌داشتند، بارها به زمین می‌افتادند. هر چه از این تجربیات به ذهنتان می‌رسد، برای فرزندتان تعریف کنید. آنچه افرادِ موفق را موفق می‌سازد، این است که آنها می‌دانند چطور به راه خود ادامه دهند و همواره تلاش کنند.

ب. انتخاب یک مسیر واقعی

* نوشتن
* سازماندهی اطلاعات
وقتی لیستی با حداقل پنج موضوع تهیه کردید، آنها را بر اساس علاقه‌ی فرزندتان درجه‌بندی کنید. می‌توانید آنها را موضوعاتی که کمتر از همه مورد توجه است تا مهم‌ترین آنها طبقه‌بندی کنید. کنار موضوعی که از همه مهم‌تر است، عدد یک را بنویسید.
حال باید موضوع را مشخص و محدود کرد. بگذارید بگویم که فرزندتان به سرگرمیها علاقه‌مند است. کدام سرگرمی؟ هواپیماهای مدل؟ درست کردن کلکسیون؟ بازیها؟ رایانه؟ با هم سرگرمیها را مانند موضوعات درجه‌بندی کنید. یعنی از موضوعی که چندان مورد علاقه نیست تا مهم‌ترینِ آنها.

ج. وارد عمل شدن

* بررسی مهارت‌ها
* تحقیق و جدول‌بندی اطلاعات
حال فرزندتان از حرف به عمل می‌رسد. مثلاً: اگر سرگرمی‌ای که فرزندتان انتخاب کرده است، حقه‌های جادویی است، درباره‌ی این موضوع فکر کنید که چند حقه‌ی جادویی را می‌توان یاد گرفت و در چه مدت زمانی. اهدافی را برای خود در کنار اهداف فرزندتان تعیین کنید تا حس کار گروهی را در این فعالیت به دست آورید. سعی کنید اهداف را واقعگرایانه و قابل اجرا نگه دارید. به یاد داشته باشید درباره‌ی حقه‌های جادویی نیاز دارید؟ چه منابع دیگری مورد نیاز است؟
به تقویم نگاه کنید. روزی را برای نمایش حقه‌های جادویی یا هر کار دیگری تعیین کنید. این تاریخ باید منطقی باشد، نه خیلی دیر. برای بچه‌های بزرگ‌تر یک ماه شاید کافی باشد. با محدود کردن یک هدف و قابل کنترل کردن آن، احتمال رسیدن به هدف و حس انجام کار به ما دست می‌دهد؛ بدون آنکه مجبور به انتظاری طولانی باشیم.

چه کاری باید انجام دهم؟

چه تصمیمی برای خود دارم؟

وقتی هدفی را انتخاب می‌کنیم، از خود می‌پرسیم: «چه تصمیمی برای خود داریم؟ چه تواناییهایی داریم که می‌توانیم به کار گیریم؟ چه منابعی داریم؟ چه موانعی را باید از سر راه برداریم؟» این مسائل را به این صورت به زبان نمی‌آوریم؛ اما این کار، ذهن ما را به کار می‌گیرد.  

ارزیابی کلی، هر سنی

* فکر کردن
* مقایسه و تجزیه و تحلیل اطلاعات
این فعالیت نوعی مباحثه و به کار گرفتن حافظه است.
فرزندتان چه نوع برخوردی دارد؟ آیا آماده است تا کار را شروع کند یا اینکه تا حدی می‌ترسد؟ به فرزندتان اطمینان دهید که طبیعی است که بترسد: خوب است که بدانیم چه احساسی داریم. در این صورت به این احساس فائق می‌آییم و این حس نمی‌تواند ما را دلسرد کند.
فرزندتان در مهارت‌های قبلی چه تجربه‌ای داشت؟ آیا موفق بود؟ در این صورت به آنها اشاره کنید و یادآوری کنید که آن مهارت‌ها تا چه حد به کارهایی که فرزندتان الان می‌خواهد انجام دهد، شباهت دارد.

هر با یک مانع، هر سنی

* بررسی مهارت‌ها
* ایجاد عادت‌های کاریِ خوب
با هم درباره‌ی این واقعیت که همیشه در مسیر دستیابی به یک هدف موانعی وجود دارد، صحبت کنید. به جای آنکه یکباره به همه‌ی موانع فکر کنید. با یکی از آنها شروع کنید. تنها یکی از موانع را مشخص کنید و درباره‌ی آنها با هم صحبت کنید. این موضوع می‌تواند تحت کنترل درآوردن نگرانی باشد. روی این موضوع تمرکز پیدا کنید و بقیه را فراموش کنید. از فرزندتان بپرسید چه کاری می‌توان در این مورد انجام داد. تنها صحبت درباره‌ی این مسئله را ادامه دهید، نه هیچ مسئله‌ی دیگری.
اگر هر بار با یک مانع برخورد کنیم، موفقیت به نظر ممکن و حتی محتمل می‌رسد.

ادامه‌ی میسر، هر سنی

* بررسی مهارت‌ها
* ایجاد عادت‌های کاری خوب
بچه‌ها (و بعضی از بزرگ‌ترها) بر این باورند که افراد موفق همیشه موفقیت به دست می‌آورند. درباره‌ی واقعیت، که کاملاً با این موضوع متفاوت است صحبت کنید. با بچه‌ها درباره‌ی زمانی که تازه راه رفتن را یاد گرفته بودند، صحبت کنید. آنها وقتی اولین گام‌ها را بر می‌داشتند، بارها به زمین می‌افتادند. هر چه از این تجربیات به ذهنتان می‌رسد، برای فرزندتان تعریف کنید. آنچه افرادِ موفق را موفق می‌سازد، این است که آنها می‌دانند چطور به راه خود ادامه دهند و همواره تلاش کنند.

برای رسیدن به آنجا چه کاری انجام دهم؟ هر سنی

* بررسی مهارت‌ها
*ایجاد عادت‌های کاری خوب
در هنگام سفر، داشتن نقشه مفید است. در مورد تلاش برای رسیدن به یک هدف نیز این چنین است. باید به راهمان در مسیر ادامه دهیم؛ اما به مناظر جالب در مسیرمان نیز توجه کنیم. باید قوانین خاصی را برای خودمان وضع کنیم که تا حد ممکن متمرکز بر روی اهدافمان باشیم.

توجه کردن، سنین چهار تا نُه سال

* بررسی مهارت‌ها
* به خاطر آوردن جزئیات و جدول‌بندی اطلاعات
اغلب اوقات وقتی به چیزی نگاه می‌کنیم، تنها به آن نگاهی می‌اندازیم. در واقع به آن توجه نمی‌کنیم. برای آنکه در مورد هدفی تلاش کنیم، باید همواره روی آن متمرکز باشیم. این کار با توجه کردن شروع می‌شود.
این تمرینات را که به توجه کردنِ شما کمک می‌کند، انجام دهید. این تمرینات کم‌کم به هدف نزدیک می‌شوند. این ایده به بچه‌ها کمک می‌کند تا توجهشان را روی دوره‌های زمانی هرچه طولانی‌تری متمرکز کنند.
* به یک پروژه‌ی ساختمانی هر روز نگاه کنید. سعی کنید تشخیص بدهید، هر روز چه تغییری نسبت به روز قبل به وجود آمده است.
* بازیهای طولانی را در مراحل مختلف انجام دهید. بازی را در یک مرحله متوقف کنید و روز بعد درست از همان نقطه بازی را ادامه دهید. به خاطر بیاورید که شما و بازیکنانتان روز قبل در کجا بازی را متوقف کردید.
* روی نقشه‌ی کشور، تمام مراکز استانها را پیدا کنید. این کار را در چند مرحله انجام دهید و هر بار مرکز ده استان را مشخص کنید. هر بار به خاطر بیاورید که بار قبل کدام مراکز را پیدا کرده بودید.
در مورد بازیهای متمرکز کردن توجه مخصوص خودتان فکر کنید. این مسئله می‌تواند به خاطر آوردن غذایی باشد که هفته قبل خورده‌اید یا لباس‌هایی که پوشیده‌اید. در مورد مطالبی که خوانده‌اید یا برنامه‌های تلویزیونی که تماشا کرده‌اید، صحبت کنید. هر بار توصیف خود را کامل‌تر و طولانی‌تر از قبل کنید. متمرکز کردن توجه، امروزه واقعاً یک مهارت اصلی است.

به دست آوردن اطلاعات و حفظ آن

برای دستیابی به بیشتر اهداف به اطلاعات نیاز داریم. این اهداف می‌تواند هر کاری از قبیل خرید یک دوچرخه تا سخنرانی باشد. در این جا چند فعالیت به صورت بحث با سؤالاتی مطرح شده که می‌توانیم از خودمان و از یکدیگر بپرسیم و همین طور می‌توانیم اطلاعات مورد نیاز خود را کسب کنیم.

از کجا اطلاعات کسب کنم؟ سنین نَه سال به بالا

* مطالعه‌ی مهارت‌ها
* بررسی اطلاعات
چه چیزی باید بدانیم؟ موضوعات یک سخنرانی چیست؟ چگونه یک دوچرخه‌ی خوب را تشخیص بدهم؟
این سؤالات را یادداشت کنید. از کجا این اطلاعات را کسب کنم؟ از کتابها؟ از دوستان بپرسم؟ از اینترنت استفاده کنم؟

چطور می‌توانم آن را به خاطر بیاورم؟ سنین نُه سال به بالا

* مطالعه‌ی مهارت‌ها
* سازماندهی اطلاعات
چگونه این اطلاعات را دسته‌بندی و نگهداری کنیم؟ در دستهایمان؟ در دفترچه‌ی یادداشت؟ در پوشه‌ها؟
باید بپرسیم: «چطور باید آنچه را می‌دانم، به آنچه یاد می‌گیرم وصل کنم؟» این کار به ما کمک می‌کند اطلاعات را به خاطر بیاوریم.

از کجا بدانم که به اندازه‌ی کافی می‌دانم؟ سنین نُه سال به بالا

* فکر کردن
* تصمیم‌گیریهای منطقی
آیا بیش از یک منبع را بررسی کرده‌ام؟ نظرات، متفاوت خواهند بود. آیا متوجه شده‌ام که کدام نظرات مناسب‌ترند؟ آیا به آنچه می‌دانم راضی هستم؟ هرچند وقت یک بار باید مکثی کنیم و بگوییم این همان است!

چطور است از برنامه‌ها استفاده کنم؟

تعداد زیادی از مدارس، امروزه انواع برنامه‌های روزانه و هفتگی را برای بچه‌ها مطرح می‌کنند. بچه‌ها زندگی‌های پرمشغله‌ای دارند و اغلب فراموش می‌کنند چه کاری باید انجام دهند؛ به ویژه تکالیفشان را. وقتی تکالیف انجام نشوند، حتی با وجود یک جدول برنامه‌ریزی کننده، بهانه‌ی «فراموش کردم» هرچه بیشتر به کار می‌رود.
چرا منتظر باشیم تا مدارس برنامه‌ریزی کنند؟ اگر شما و فرزندتان بر این باور هستید که یک جدول برنامه می‌تواند روند انجام کارها را تحت کنترل بگیرد، با هم به نوشت‌افزار‌فروشی بروید و یک جدول برنامه‌ی مناسب، برای استفاده‌ی منظم فرزندتان بخرید.

درست کردن برنامه، سنین هشت سال به بالا

* مطالعه‌ی مهارت‌ها
* سازماندهی یک برنامه
* گوش دادن به یکدیگر و با هم صحبت کردن
خوب. حالا شما آماده‌اید که یک دوچرخه بخرید و یا سخنرانی کنید. اول چه کاری انجام می‌دهید؟ دوم؟ سوم؟
یک برنامه نباید الزاماً روی برگه‌های خاصی نوشته شده باشد، بلکه تنها باید منظم و مرتب باشد. این نظم بر اساس ایده‌ی هر کسی درباره‌ی نظم فرق می‌کند. بعضی از این برنامه‌ها بسیار تمیز و مرتب هستند و برخی خیلی تمیز نیستند. بچه‌هایمان حتماً نباید از همان مدل 1 و 2 و 3 که ما استفاده می‌کنیم، استفاده کنند.
برای این فعالیت از کاغذ، مداد و ذهنی باز استفاده کنید. همراه با هم هدفی را انتخاب کنید. بعد هر کدام به صورت جداگانه طرحی برای رسیدن به هدفتان بنویسید. بعد از آنکه نظراتتان را نوشتید، درباره‌ی اینکه طرح‌های عملی کردن ایده‌ها چه شباهت‌ها و چه تفاوت‌هایی با همدیگر دارند، با هم صحبت کنید.
مثال: برای خریدن یک دوچرخه: 1. من اطلاعات کافی دارم. 2. آماده‌ام تا از فروشگاه‌ها دیدن کنم. 3. می‌خواهم سؤالاتی بپرسم. 4. آماده‌ی انتخاب مارک دوچرخه هستم. 5. می‌خواهم قیمت‌های فروشگاه‌ها را مقایسه کنم. 6. آماده‌ام تا دوچرخه را بخرم.
مثال: برای سخنرانی کردن: 1. موضوعم را انتخاب کرده‌ام. 2. اطلاعات کافی دارم. 3. می‌نشینم تا طرح کلی را بنویسم. 4. مطلب را بازبینی می‌کنم. 5. آن را در خانه تمرین می‌کنم. 6. برای خودم وقت می‌گیرم. 7. با آمادگی به کلاس می‌روم.
ایجاد راهکارهایی برای رسیدن به اهداف، برای دانش‌آموزان کوچک و بزرگ، درس بسیار جالبی است. هرچه بزرگ‌تر می‌شویم، بیشتر از این راهکارها لذت می‌بریم. همه‌ی ما می‌توانیم یا بگیریم که چطور این کار را انجام دهیم و از آن لذت ببریم.

مراقب چه چیزهایی باید باشیم؟

استرس، نومیدی و پریشانی حواس، جزو بزرگ‌ترین دشمنان تمرکز داشتن هستند.
ما باید قادر باشیم این دشمنان را بشناسیم و با آنها بجنگیم. ما باید این راهکارها را با فرزندانمان مطرح کنیم. در اینجا چند فعالیت صبحت کردن با همه ارائه کرده‌ایم.

چگونه با استرس مقابله کنیم؟

تا ده می‌شماریم. در خیابان قدم می‌زنیم. درباره آن صحبت می‌کنیم. دوش آب سرد می‌گیریم یا حمام داغ می‌کنیم. برای کنترل شخصی و ایجاد حس تعادل، راه‌های مختلفی را در پیش می‌گیریم.
باید با بچه‌ها درباره‌ی این مسائل صبحت کنیم و همراه با هم این راهکارهای مقابله با استرس را تمریم کنیم. این روش‌ها ممکن است همیشه مفید نباشند؛ اما ما را در مسیر صحیح قرار می‌دهند.

چگونه با نومیدی و دلسردی مقابله کنیم؟

همه قبول داریم که گاهی نومید می‌شویم و اشتباه می‌کنیم. سعی می‌کنیم خود را ببخشیم؛ از اشتباهاتمان درس بگیریم و به مسیرمان ادامه دهیم. باید به بچه‌ها بگوییم که بله، ما هم اشتباه می‌کنیم. باید بعضی از این تجربه‌ها را مطرح کنیم و بگوییم که چه درسی گرفتیم و بعد از آن چه اتفاقی افتاد. ما با این مسائل زندگی کرده‌ایم. پس بچه‌هایمان نیز می‌توانند.

چگونه با پریشانی حواس مقابله کنیم؟

ما تلاش می‌کنیم که فکر خود را متمرکز نگه داریم. سعی می‌کنیم که حواسمان پرت نشود. برای بچه‌ها این کار به معنای قدرت مقاومت در برابر فشارهای مختلف است. یکی از راه‌های بهتر برای آنکه با این فشارها کنار بیاییم، این است که برنامه داشته باشیم و سعی کنیم طبق برنامه‌هایمان پیش برویم. ما سیر زمانی را برای رسیدن به اهدافمان محاسبه می‌کنیم و اگر در اولین زمان به آن نرسیدیم، دوباره شروع می‌کنیم. شهامت، فقط مخصوص لحظات خاص قهرمانی نیست. مقابله برای متمرکز باقی ماندن، نیاز به شهامت دارد.

امروزه راحت‌تر از هر زمانی حواسمان پرت می‌شود. ما چشم‌بندهایی کنار چشم اسب‌ها می‌گذاریم که فقط نقطه‌ی مقابل را ببینند؛ اما این کار برای انسان‌ها کار ساده‌ای نیست. ما باید این کار را با روشی مشکل‌تر انجام دهیم.

تمرکز داشتن به صورت متعادل

آیا هیچ وقت می‌توانیم کاملاً متمرکز باشیم. شاید پاسخ بله باشد. در عین اینکه ما نیاز داریم بدانیم چگونه توجه خود را به یک کار معطوف کنیم، همچنین باید بدانیم چه موقع توجه خود را به مسائل دیگر جلب کنیم. متمرکز بودن بیش از حد نیز می‌تواند مشکل‌ساز باشد. رمز موفقیت، تعادل در تمرکز داشتن است.
وقتی در یک بزرگراه شلوغ رانندگی می‌کنیم، جرأت نمی‌کنیم چشمان خود را از جاده برگیریم. پختن غذا فرق می‌کند. می‌توانیم گاهگاهی از کنار اجاق گاز دور شویم. وقتی مراقب بچه‌ی کوچکی هستیم، دست کم برای مدت کوتاهی، وقتی او با اسباب‌بازیهایش مشغول بازی است، می‌توانیم از او دور باشیم؛ اما وقتی کودکی آزادنه در طول اتاق چهار دست و پا راه می‌رود، چشم از او بر نمی‌داریم.
میزان تمرکز متناسب، بستگی به موقعیت دارد و اینکه چه میزان تمرکز لازم است. اندازه‌گیری این امر، خود یک هنر است. این کار نیز مانند آشپزی و رانندگی احتیاج به تمرین زیادی دارد.

از کجا بدانم که در حال پیشرفت هستم؟

ما باید بدانیم که چطور در حال انجام کاری هستیم و آن را نشان دهیم. نباید همیشه منتظر باشیم دیگران کار ما را ارزیابی کنند و پیشرفت ما را تعیین کنند. وقتی بر تعیین اهداف و دستیابی به آنها متمرکز می‌شویم، به راحتی و به گونه‌ای مؤثر می‌توانیم نحوه‌ی کارکرد خود را بررسی کنیم.
هر هدفی را می‌توان در نظر گرفت. برای بچه‌های کوچک‌تر، هرچه این هدف ملموس‌تر باشد بهتر است. اگر هدف خواندن ده کتاب در مدت زمان معینی باشد، بچه‌ها می‌توانند پیشرفت خود را اندازه بگیرند و سیر آن را دنبال کنند. برای بچه‌های بزرگ‌تر، این هدف می‌تواند انتزاعی‌تر باشد؛ مانند پیدا کردن دوستان بیشتر و احساس راحتی بیشتر در کلاس... و حتی اینها نیز می‌توانند ارزیابی شوند.
منبع مقاله :
ریچ، دروتی، (1393) کلیدیهای پرورش مهارت‌های اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، ترجمه: اکرم قیطاسی، تهران: صابرین، چاپ یازدهم.