کار کردن با همدیگر/ کار گروهی در کودکان
مترجم: اکرم قیطاسی
امروزه زندگی متفاوت شده است. دیگر بچهها مجبور نیستند شیر گاو را بدوشند و کارهای چندانی وجود ندارد که آنها انجام دهند. با وجود لوازمی چون ماشین لباسشویی و ظرفشویی نیز این کارها هر چه کمتر شده است. پس الزاماً، تنها چیزی که به نظر میرسد باید در آن موفق شوند، گرفتن نمرههای عالی در مدرسه است. همهی بچهها نمیتوانند نمرههای خیلی خوبی کسب کنند. آنها باید به روشهای دیگری تواناییهای خود را نشان دهند. کارهایی در خانه، حتی کارهای تکراری روزمره، میتوانند در این زمینه کمک کنند. این کارها حس به پایان رساندن کارها را به ما میدهند و بچهها احساس میکنند در زندگی خانوادگی مفید و مهم هستند؛ حتی وقتی از این کارها شکایت میکنند و نق میزنند.
با همدیگر و به تنهایی
دو نوع کار گروهی وجود دارد. یکی زمانی که ما در کنار هم یا در نزدیکی یکدیگر یک کار را با هم انجام میدهیم؛ مانند یک تیپ نظامی (1) که آمادهی حمله است. دیگری زمانی است که ما هر کدام یک کار را به عنوان بخشی از یک کار گروهی انجام میدهیم؛ مانند تمیز کردن خانه. قبل از آنکه فرزندانتان را دنبال کاری بفرستید که به تنهایی انجام دهند، ابتدا از آنها بخواهید با شما و در کنار شما کار کنند. این کار فقط به معنای آن نیست که مواظب آنها باشید، بلکه برای ایجاد روحیه و حس کار گروهی است و برای آنکه آنها ببینید شما کاری را با هم انجام میدهید. وقتی به گذشته نگاه میکنیم، ما چندان کارهای گروهی از نوع اول انجام نمیدادیم. معمولاً کارها را تقسیم میکردیم. من آشپزخانه را میشستم و بچههایم اتاقها را مرتب میکردند و جاروبرقی میکشیدند. آنها در واقع در هنگام انجام کارها مرا نمیدیدند و من هم آنها را نمیدیدم.در یک جا بودن و با هم کار کردن ویژگی خاصی دارد. قبل از آنکه فرزندانتان را دنبال کاری بفرستید که به تنهایی انجام دهند، ابتدا از آنها بخواهید با شما و در کنار شما کار کنند. این کار فقط به معنای آن نیست که مواظب آنها باشید، بلکه برای ایجاد روحیه و حس کار گروهی است و برای آنکه آنها ببینید شما کاری را با هم انجام میدهید.
دوستم روت (2) میگوید: «یک بار همراه با فرزندان و همسرم به پشت بام رفتیم تا با کمک همدیگر بامپوشها را تعمیر کنیم. بچهها میخها را میآوردند و نردبان را نگه میداشتند و احساس میکردند که عضو تیم هستند.»
وقتی افراد خانواده میخواهند با هم شیرینی بپزند؛ برای همدیگر با صدای بلند کتاب بخوانند، لاستیک اتومبیل را با هم عوض کنند؛ برف را پارو کنند و یا برگها را جمع کنند، چنین روحیهای وجود دارد. بچههای من از کارهای خانه خوششان نمیآمد؛ اما وقتی همهی ما در یک اتاق مشغول انجام کاری میشدیم، آنها نیز تمایل نشان میدادند و یکی گردگیری میکرد و دیگری خانه را مرتب و یا جارو میکرد.
در کارهای بیرون خانه نیز آنها دوست داشتند برگها را جمع کنند؛ اما نه به تنهایی. آنها دوست داشتند که این کارها را با هم انجام میدادیم؛ در حالی که یکی کیسه را نگه میداشت، دیگری برگها را در کیسه میریخت، آنها با هم بودن را دوست داشتند.
بچههایم خاطرات خوبی از صبحهای آخر هفتهشان ندارند؛ چرا که من تأکید داشتم، قبل از آنکه برای بازی کردن بیرون بروند، جدول کارهایشان را چک کنند. وقتی بچههای دیگر، بیرونِ در منتظر آنها بودند و آنها کارهایشان را انجام نداده بودند، خیلی مشکل بود.
بیشتر وقتها، اکثر مردم دوست دارند که با دیگران باشند. ما از همدیگر نیرو میگیریم. احساس تنهایی نمیکنیم. اما امروزه کمتر از همیشه امکان با هم بودن وجود دارد. برای انجام یک کار بزرگ به صورت گروهی ما آن را تقسیم میکنیم و هر یک از ما به دنبال انجام بخشی از کار میرود. بدین صورت شام درست میکنیم، امور خانه را انجام میدهیم یا شغلی را اداره میکنیم.
من همیشه سپاسگزار «مادر واقعاً سختگیر» همسایهمان هستم که تا زمانی که فرزندانش اتاقهایشان را تمیز نمیکردند یا کارهایشان را انجام نمیدادند، اجازه نمیداد بروند بیرون و بازی کنند.مادرِ من نیز در نظافت وسواس داشت؛ مثلاً اگر هر بار که کسی از روی مبلی بلند میشد کوسنها را مرتب میکرد و تا زمانی که کف آشپزخانه تمیز نمیشد، افراد خانواده نمیتوانستند برای گردش بیرون بروند؛ حتی اگر آشپزخانه تمیز بود، باز هم باید تمیز میشد. بنابراین من چندان تمایلی به تمیزی بیش از حد نداشتم. شاید به همین علت من اصراری نداشتم که اتاق خواب بچههایم همانطوری باشد که من دوست داشتم. سعی میکردم به این قانع باشم که درِ اتاق آنها را بسته ببینم. بدین ترتیب مجبور نبودم اتاقهایشان را که از نظر من بینظم و نامرتب بود ببینم. با وجود این گاهی وقتها فرزندانم احساس میکردند که خیلی تحکمآمیز رفتار میکنم و واقعاً هم همین طور بود.
فکر میکنم همهی ما از انجام فعالیتهای «با همدیگر»، و داشتن روشی دموکراتیک در انجام وظایف، به ویژه در ابتدای کار احساس بهتری داریم.
درست است. وقت و صبر زیادی لازم است با به بچهها یاد دهیم چگونه کاری را انجام دهند و انجام وظیفهای را مرحله به مرحله به آنها نشان دهیم و تشویقشان کنیم و بعد عقب بایستیم و بگذاریم خودشان کار را انجام دهند. اگر کاری را برای آنها انجام دهیم راحتتر است.
اما در این روش نیز مانند بسیاری از کارهای ترکیبی، تلاشهایی که در سنین کودکی فرزندانمان انجام میدهیم، در آینده نتیجه میدهد.
وقتی آنها میگویند «بگذار من انجام دهم!»... بگذار آنها کار را انجام دهند
بسیاری از بچههای کوچک مدتها قبل از آنکه والدین از آنها بخواهند، مشتاقند تا کارهای خانه را انجام دهند. کودکان التماس میکنند تا شام را آماده کنند و یا اتومبیل را بشویند. والدین اغلب چنین درخواستهایی را رد میکنند؛ چرا که اجازهی انجام چنین کارهایی معمولاً در ابتدا، یعنی کارِ بیشتر.کارِ واقعی، نه وقت کشی، سنین چهار تا شش سال
* بررسی مهارتها* ایجاد ارتباط بین تحصیل و اهداف شغلی
دربارهی کارهایی که باید در خانه انجام شود با فرزندانتان صحبت کنید. از آنها بپرسید که فکر میکنند چه کارهایی را میتوانند انجام دهند. از اشتیاق و تمایل آنها برای به عهده گرفتن کارها، وقتی که هنوز خیلی کوچکند و شما توقع ندارید از کار کردن لذت ببرند، متحیر میشوید.
اهداف قابل دستیابی را با فرزندانتان تعیین کنید. ابتدا با کارهای ساده شروع کنید و کم کم به طرف کارهای سختتر پیش بروید. مثلاً یک کودک چهار ساله میتواند هر روز دستمالی بیاورد و میز آشپزخانه را تمیز کند.
کارها را تبدیل به بازی کنید. یک کار مشترک را برای هر دویتان در نظر بگیرید. با همدیگر مسابقه بگذارید و ببینید چه کسی میز را سریعتر پاک میکند، یا روزنامهها را سر جایشان میگذارد. هرچه پیشتر میروید، کودکتان شانس بیشتری برای برنده شدن دارد.
به یاد داشته باشید که به بچهها نشان بدهید، چگونه کاری را انجام دهند (اما کارشان را مجدداً انجام ندهید)؛ مثلاً اولین باری که کودکی میخواهد جاروبرقی بکشد، به او نشان بدهید که چگونه این کار را انجام دهد و ابتدا چه چیزهایی را از روی زمین بردارد. مادری، بدون آموزش دادن به کودکِ شش سالهاش، او را آزاد گذاشت تا جاروبرقی بکشد. پس از 30 ثانیه پیشبند نوی نوزاد در کیسهی جاروبرقی بود. این درسی برای هر دوی آنها بود.
تقسیم کنید و موفق شوید، سنین هفت تا نُه سال
* بررسی مهارتها* ایجاد عادتهای کاری از طریق تقسیم وظایف
یکی از بهترین راهها برای ساماندهی وظایف خانه، تقسیم آن به قسمتهای کوچکتر است. به فرزندانتان یاد بدهید که مسئولیتهای خانه را بپذیرند و به عنوان عضوی از «تیم خانوادگی» آنها را انجام دهند. برای این کار به کاغذ و مداد احتیاج دارید.
کاری را انتخاب کنید که چندین قسمت دارد؛ مثل آماده کردن غذا. ابتدا چه کاری انجام میدهید؟ بعد چه کاری انجام میدهید؟ لیست کارهایتان ممکن است به این صورت باشد:
* در مورد غذا تصمیم بگیرید.
* خرید کنید.
* غذا را آماده کنید.
* میز را بچینید.
* ظرفها را بشویید و آشپزخانه را تمیز کنید.
از هر کسی بخواهید که یکی از کارهای لیست را انتخاب کند. برای این کار باید همکاری کرد؛ درست مانند اینکه خانواده یک تیم فوتبال است که به دنبال هدفی است. وقتی هر کسی بخشی از یک کار بزرگتر را به عهده بگیرد، روحیهی کار گروهی ایجاد میشود. فراموش نکنید با تحسین کردن، همدیگر را کمک کنید!
نظم دادن به کارهای خانه، سنین ده تا دوازده سال
* نوشتن* دستهبندی اطلاعات
در اینجا فعالیتی نوشتاری انجام میدهیم که به اعضای خانواده با روشی مثبت، در انجام کارهای مورد نیاز کمک میکند. احتیاج به کاغذ و مداد دارید.
با کمک هم لیستی از تمام کارهایی که باید در خانه انجام شوند تهیه کنید. میتوانید آنها را به کارهای روزانه و هفتگی تقسیم کنید.
کارهای هفتگی:
شستن لباسها، جاروبرقی کشیدن، خرید کردن، آب دادن گلدانها، چیدن چمنها.کارهای روزانه:
پختن غذا، مرتب کردن رختخوابها، بیرون بردن آشغالها، غذا دادن به حیوانات خانگی.با هم تصمیم بگیرید که هر کاری چه موقع انجام شود و چه کسی آن را انجام دهد. در کنار کارها نام افراد را بنویسید. بعداً افراد خانواده میتوانند کارها را با یکدیگر عوض کنند. سعی کنید کارها را با عنوان «مخصوص دختر» یا «مخصوص پسر» نخوانید. دربارهی کاری که معمولاً بچهها انجام میدهند، مانند چیدن شام یا پاک کردن میز و کاری که معمولاً بزرگترها انجام میدهند، مانند شستن لباسها صحبت کنید. در صورت امکان جاهایتان را عوض کنید و کار همدیگر را دست کم یک بار انجام دهید. آیا شما این کارها را صورتی متفاوت انجام دادهاید و یا به همان صورت؟
وقتی بچهها به خواهر یا برادرشان میگویند: «بگذار من کمکت کنم»، این حرف در گوش والدین مثل یک موسیقی است؛ اما بعضی از ما اغلب این صدا را نمیشنویم.
برای تشویق به این رفتارها سخاوتمندانه، دربارهی کارهایی فکر کنید که میتوانید با یکدیگر انجام دهید. برای آنکه در مورد کمک به یکدیگر ایده بگیرید، داستان بخوانید. ما میدانیم که در ورزش و در محل کار، کارِ گروهی بسیار باارزش است. به نمونههایی که در رسانهها وجود دارد اشاره کنید. به فرزندان بزرگترتان، داستانها یا فیلمهای مناسب را نشان بدهید؛ مثلاً در فیلم «یک زندگی ایدهآل» (3) قهرمان داستان خود را برای خانوادهاش فدا میکند. (4) او دانشگاه را رها میکند و در خانه میماند و سعی میکند بانک کوچکی را برای کمک به فقرا برای داشتن خانه تأسیس کند. آن گاه با کمک یک فرشته متوجه میشود که زندگی شگفتانگیزی دارد.
با همدیگر صحبت کنیم و فکر کنیم
در کار گروهی، نه تنها شما مجبورید کارها را با هم انجام دهید، بلکه باید بتوانید به صورت گروهی فکر کنید. هدف از این کار این است که به بچهها کمک کنیم افکارشان را مطرح کنند؛ به طوری که خانواده یک تیم، درک بهتری از موقعیت فکریای که هر کس در آن قرار دارد، به دست آورد. با این روش، ما به ایدههای هر کسی احترام میگذاریم.ما چه فکری میکنیم؟ سنین هفت تا نُه سال
* ارتباط برقرار کردن* گوش دادن
* سازماندهی اطلاعات
به بچهها کمک کنید تا سعی کنند بفهمند که دیگران چه فکری میکنند. در مورد لوازم خانه رأیگیری کنید. برای این کار به کاغذ و مداد نیاز دارید.
از فرزندتان بخواهید، دربارهی یکی از محصولاتی که افراد خانواده استفاده میکنند - مثلاً خمیر دندان یا صابون - رأیگیری کند. آیا باید باز هم این محصول را بخریم؟ اگر بله، چرا؟ اگر نه، چرا؟ به جای این محصول چه چیزی میتوان خرید؟
برای انجام این کار، فرزندتان باید شنوندهی خوبی باشد. وقتی همهی رأی دادند، از فرزندتان بپرسید چه چیزی فهمیده است. آیا خانواده این محصولات را دوست دارد؟ آنها چه نوع تغییراتی خواستهاند؟ هنگام خوردن شام دربارهی نتایج رأیگیری صحبت کنید.
به عنوان جایزه میتوانید، بار دیگر که به خرید میروید، محصولات جدیدی را که خانواده پیشنهاد کرده است، بخرید. به این صورت افراد خانوادهی شما متوجه میشوند که خواستههایشان مورد توجه قرار گرفته است.
چه چیزی تماشا میکنیم، سنین هشت تا دوازده سال
* نوشتن* تنظیم سؤالاتی برای نوشتن هدفمند
این فعالیت به بچهها کمک میکند تا سؤالاتی بپرسند دربارهی یک موضوع - موضوعی که هر کس در خانوادهی نظری دربارهی آن دارد- و پاسخهایی به دست آورند. بچهها وقتی از دیگران میپرسند که دیگران کدام برنامههای تلویزیون را تماشا میکنند، میتوانند قضاوت کنند که آیا یک برنامه ارزش تماشا کردن را دارد یا نه. برای این فعالیت، به کاغذ و مداد نیاز دارید.
با فرزندتان دو یا سه نفر بزرگتر را، برای مصاحبه دربارهی تماشای تلویزیون در نظر بگیرید (این افراد میتوانند یکی از والدین، یک همسایه یا یک خاله باشند).
با هم دربارهی طرح سه سؤال و پرسیدن از آنها فکر کنید. فرزندتان نام آنها را مینویسد و جایی برای پاسخها میگذارد. مثلاً: «آیا شما هر روز تلویزیون تماشا میکنید؟»؛ «آیا برنامههایی مورد علاقه شما هست؟»؛ «شما فکر میکنید برای بهبود برنامههای تلویزیون چه کاری میتوان انجام داد؟»
دربارهی پاسخهایی که فرزندتان دریافت کرده است، با هم صحبت کنید. یک ورزش گروهی را برای فعالیت بیشتر در خارج از خانه و تماشای کمتر تلویزیون پیشنهاد کنید.
نظر شما چیست؟ سنین ده تا دوازده سال
* ارتباط* شناخت راههای حل مشکلات
* بله تو میتوانی. نه تو نمیتوانی.
بچهها اغلب با والدینی که تنها دیدگاههای خود را در مورد مقررات مد نظر دارند، مخالفند. این فعالیت به بچهها کمک میکند تا هر دو طرف بحث را ببینند. این کار به آنها یاد میدهد تا به صورت عضو یک تیم فکر کنند. تنها چیزی که لازم دارید یک ذهن متفکر است.
یکی از مقرراتی را که موجب بحث در خانواده میشود انتخاب کنید؛ مثلاً چه موقع بچهها باید تکالیف خود را انجام دهند؟ شبهایی که صبح آن میخواهند به مدرسه بروند تا چه موقع بیدار بمانند؟ و کدام برنامههای تلویزیون را تماشا کنند؟
نظر فرزندتان را دربارهی مقررات بپرسید. مثلاً در مورد وقت خواب، ممکن است نظر آنها این باشد که «داشتن وقت خواب»، مقررات بدی است و بچهها باید، هر وقت خواستند به رختخواب بروند.
از فرزندتان بخواهید برای این نظر خود، دست کم دو دلیل بیاورید. این دلایل ممکن است بدینگونه باشند: «وقتی زود به رختخواب میروم، بهترین برنامههای تلویزیون را نمیتوانم تماشا کنم.»
به دقت به حرفهای فرزندتان گوش کنید. حالا از او بخواهید دو دلیل از طرف دیگر بحث ارائه کند. او ممکن است بگوید: «بچهها به خواب نیاز دارند تا در مدرسه سر حال باشند.»
مطرح شدن بحثهای موافق و مخالف، روشی عالی برای کمک به بچههاست، تا یاد بگیرید قبل از تصمیمگیری، جوانب مختلف را در نظر بگیرند. وقتی فرزندتان روی این بحثهای موافق و مخالف تمرین میکند، شما نیز همین کار را انجام دهید. دیدگاههای خود را توضیح بدهید. دربارهی نظرات متفاوتتان صحبت کنید. آیا شخصی نظرات خوبی دارد؟ آیا لازم است مقرراتی را عوض کرد؟ در واقع بچهها نشان دادهاند که وقتی در وضع کردن قوانین خانواده دخیل باشند، بازیکنان تیمیِ بسیار منطقیای هستند.
پول: تقسیم کردن و شریک شدن
یک وسیلهی خوب برای آموزش کار گروهی، پول است. پول میتواند باعث شود خانوادهها برای پسانداز آن، تصمیمگیری در مورد تقسیم آن و خرج کردن آن با هم، در کنار یکدیگر باشند. برای روشن شدن این مطلب، سه فعالیت را در اینجا ذکر میکنیم.اسراف کردن، هر سنی
* ریاضیات* آگاه شدن از ریاضی در زندگی روزمره
این فعالیت به بچهها کمک میکند با همدیگر به صورت یک تیم، پول خانواده را برای پرداخت صورت حسابها پسانداز کنند. بچهها ممکن است در مصرف برق و آب اسراف کنند؛ بدون آنکه حتی بدانند مصرف آنها هزینهای در بر دارد. برای این کار نیاز به چند صورت حساب دارید.
با هم مسیر جریان برق خانه را چک کنید. بررسی کنید که آیا لامپها، رادیو یا تلویزیون روشن باقی ماندهاند یا نه. با بچهها دربارهی راههای صرفجویی در صورت حساب صحبت کنید؛ مثلاً در مورد خاموش کردن هواکش، وقتی کسی در خانه نیست یا کم کردن درجهی بخاری، هنگام شب، وقتی همه در خوابند.
با هم مسیر آب خانه را دنبال کنید. دربارهی استفادههای مختلف از آب صحبت کنید. برای شستن ظرفها، برای حمام کردن یا برای پختن غذا. بعد، دربارهی راههای صرفهجویی در مصرف آب صحبت کنید.
چند ماه بعد، به صورت حسابها نگاه کنید تا نتایج را ببینید. شما و فرزندتان با هم تعدادی از صورت حسابها را پیگیری کنید.
سهم من چیست؟ سنین ده تا دوازده سال
* ریاضیات* شناخت ارتباطات
با انجام این فعالیت، بچهها از صورت حسابها مطلع میشوند و یاد میگیرند که سهم خود را از آنها بپردازند. این کار، حس مسئولیت فردی، در مسائل مالی بزرگتر خانواده را ایجاد میکند برای این کار احتیاج به روزنامه، کاغذ و مداد دارید.
دربارهی دست کم یک چیز که خانواده میخواهد، یا به آن نیاز دارد فکر کنید. یک آگهی در روزنامه دربارهی آن پیدا کنید. وانمود کنید که هر کس به طور مساوی، در هزینهی خرید آن وسیله سهم خود را میپردازد. مثلاً خانواده تصمیم میگیرد یک بسته سی دی جدید بخرد. احتمالاً قیمت آن پنج هزار تومان است. اگر هر یک از افراد خانواده سهم خود را بپردازد، هر کسی چقدر باید بپردازد؟
دربارهی هزینههای زندگی روزمرهی خود فکر کنید؛ مثلاً هزینهی غذا و بلیت اتوبوس. این هزینهها را برای مدت یک هفته حساب کنید. آیا راهی وجود دارد که در این هزینهها صرفهجویی شود؟
حتی میتوانید دربارهی چیزهایی بزرگتر فکر کنید، مانند گذراندن تعطیلات. تصمیم بگیرید که کجا بروید و هزینهی سفر را تخمین بزنید. به قسمت تورهای روزنامه مراجعه کنید. آگهیها را بخوانید و ببینید آیا فرزندتان میتواند سفری را برای خانواده تعیین کند که در حد استطاعت شما باشد.
خرید کردن، سنین هفت تا دوازده سال
* ریاضیات* مرتبط کردن خواندن و نوشتن با ریاضیات
این فعالیت به بچهها کمک میکند تا یاد بگیرند قیمتها را مقایسه کند و در خرید جنسی که میخواهند دقت داشته باشند. برای محصولات جدید، نیاز به آگهی روزنامه دارید. برای لوازم دست دوم نیز آگهیهای قسمتبندی شده در روزنامه و مداد یا ماژیک مورد نیاز است.
از بچهها بخواهید، برای خرید، چیزی را از آگهیهای روزنامه انتخاب کنند. این وسیله میتواند یک دوچرخه یا یک تلویزیون باشد. با همدیگر آگهیهایی را که به نظر شما بهترینها هستند مشخص کنید. در مورد این وسایل با هم صحبت کنید و «خریداران» را تشویق کنید تا با دیگر اعضای خانواده بحث کنند. به نظر آنها کدام یک بهترین کالاست؟
قیمتها را در موارد بزرگی چون اتومبیل یا خانه با هم مقایسه کنید. به این ترتیب بچهها دربارهی مقادیر زیاد پول فکر میکنند. به یک حراجی بروید و یا از حراجیهایی که تبلیغ شدهاند، دیدار کنید. این دیدارها جالب است و قیمتها برای تمرین ریاضی مفیدند. حتی لازم نیست چیزی بخرید!
یادگرفتن کار گروهی
مثالهای خوب، معلمهای خوبی هستند. رسانههای خبری، نمونههایی را برای ما ارائه میکنند که بسیاری از آنها بد هستند؛ اما برخی مناسبند. با استفاده از مثالهای خوب، به بچهها نشان دهید که افرادی که با هم کار میکنند، چگونه میتوانند شرایط واقعاً متفاوتی ایجاد کنند.به مثالهای زندهی اطرافتان نگاه کنید. به همسایهها، دوستان و بستگان نگاه کنید. به هر کسی که کارهای زیادی دارد تا با فرزندتان تقسیم کند و به او بیاموزد که چگونه با دیگران در یک جمع همکاری کند.
افرادی که به هم کمک میکنند، سنین هشت تا دوازده سال
* خواندن/ نوشتن* کار کردن با رسانههای تصویری و نوشتاری
برای این کار احتیاج به روزنامههای روز جاری، تلویزیون، مداد و کاغذ دارید.
با هم، به بررسیِ دست کم در مقاله بپردازید که دربارهی رویدادهایی است که بر روی خانوادهها، در کشورهای دیگر تأثیر میگذارد؛ مثلاً خشکسالی در افریقا، موجب کمبود غذا میشود.
دربارهی این رویدادها صحبت کنید. آیا این اتفاقات ممکن است در اینجا روی دهد؟ با هم روزنامهها را ورق بزنید و دربارهی مسائلی که بر منطقهی زندگی شما تأثیرگذار است صحبت کنید؛ مثلاً مدرسهی نزدیک خانهی شما بسته میشود. دربارهی این مسئله صحبت کنید. آیا میتوانید کاری در این مورد انجام دهید؟ چه کاری؟
از فرزندتان بخواهید یکی از حوادث را چندین روز دنبال کند. سعی کنید موضوعی را پیدا کنید که در آن افراد به یکدیگر کمک میکنند. این موضوع را در روزنامهها پیگیری کنید. به رادیو گوش بدهید. اخبار تلویزیون را تماشا کنید. با هم دربارهی آنها بحث کنید.
وارد عمل شوید. به فرزندتان کمک کنید نامه ای در مورد مسئلهای که خانوادهها را در منطقهی شما تحت تأثیر قرار میدهد، برای سردبیر بنویسید. به عنوان مثال، میتوانید مرکزی را برای فعالیتهای بعد از مدرسهی بچهها پیشنهاد کنید. توضیح دهید که این، یکی از روشهای مطرح کردن ایدهها و تغییر دادن نظرات دیگران است.
پینوشتها:
1- brigade شامل 5000 سرباز.
2- Ruth
3- A Wondeful life
4- در بین فیلمهای ایرانی، فیلم خانه دوست کجاست به کارگردانی عباس کیارستمی و باران به کارگردانی مجید مجیدی نمونههای خوبی است.
منبع مقاله :
ریچ، دروتی، (1393) کلیدیهای پرورش مهارتهای اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، ترجمه: اکرم قیطاسی، تهران: صابرین، چاپ یازدهم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}