ترجمه و شرح (اين قاصم شوکة المعتدين)
ترجمه و شرح (اين قاصم شوکة المعتدين)
ترجمه و شرح دعاي ندبه (29)
شرح: بدانکه به موجب اخبار وارده، حجج الهيه مظهر أسماء و صفات حق مي باشند، در دعاي افتتاح شب هاي ماه مبارک رمضان براي ذات مقدس خداوندي صفاتي ذکر شده از جمله: «والحمد لله قاصم الجبارين مبير الظالمين، مدرک الهاربين، نکال الظالمين» (و ستايش خداوندي را که در هم شکننده ي سرکشان است و هلاکت کننده ي ستمکاران، دريابنده ي گريزندگان، به کيفر رساننده ي ظالمان).
حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از جمله مظهر اين صفات جلاليه الهي است که چون قيام کند شوکت و قدرت ظاهري رؤساي سلطه گر جهان را که با دارا بودن هر گونه صلاح هاي جنگي از توپ و تانک و موشک وهواپيما و اتم، با داشتن افراد نظامي جنگ آزموده و ساير مهمات جنگي ديگر که در اختيار دارند و مي کوشند که ملل ديگر را به زير يوغ بندگي و سلطه ي خود در آورند، از ميان مي برد و نابود مي کند، در حالي که جهان را به خاک و خون کشيده اند و عده زيادي را از ميان برده اند.
مجلد 13 بحار صفحه ي 150 روايتي از بزنطي (1) از امام هشتم عليه السلام نقل کرده که فرمود: «پيش از وقوع اين امر (قيام قائم) کشتاري است بيوح، پرسيدم بيوح چيست؟ فرمود: کشتار دائم و پيوسته اي است که فتور و فاصله پذير نيست (2)».
و أيضا در مجلد 13 بحار صفحه 163 (3) روايتي از امام محمد باقر عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «قيام قائم محقق نمي گردد مگر پس از وقوع خوفشديد، و انواع گرفتاري و بلا و آشوب که دامن گير مردم مي شود، و پيش از ان وقوع بيماري طاون (مرض مسري)، و دشمني و ستيزگي اعراب با يکديگر، و اختلاف شديد ميان مردم، و تفرقه و جدايي در دينشان و اختلاف در اوضاع و احوالشان بطوري که از شدت رنج و اذيت و آزار اشرار صبح و شب آرزوي مرگ مي کنند،؛ و از ظلم و جور نسبت به يکديگر بعضي بعض ديگر را مي خورند و نابود و از هستي ساقط مي کنند، و خروج قائم هنگامي صورت مي گيرد که مردم فرج و گشايشي نمي بينند و مأيوس و نااميدند.
(کجا است ويران کننده بنا و سازمانهاي شرک و نفاق).
شرح: کليه ي بنا و سازمانهائي که بر اساس و پايه شرک و نفاق بنا و تأسيس شده باشد به دست و دستور آن حضرت خراب و ويران مي شود از جمله معابد يهود و نصاري و بتکده ها حتي بعضي از مساجد و بناهائي که بنام دين و مذهب ايجاد شده و جنبه ي شرک و نفاق به خود گرفته باشد خراب مي گردد.
شيخ مفيد در ارشاد به توسط ابوبصير از امام محمد باقر عليه السلام روايت کرده «... تا آنکه فرمود: هنگامي که قائم قيام کند به کوفه مي رود و در آن ديار چهار مسجد را خراب مي کند (4)».
بعضي از اهل نظر گفته اند بعيد نيست که اين چهار مسجد همان مساجدي است که بعضي از خوارج و سران لشکر کوفه پس از واقعه ي کربلا و شهادت جانسوز حضرت سيد الشهداء و کشته شدن آن بزرگوار آن مساجد را نوسازي و معروف است به مساجد ملعونه. البته اين مساجد فعلا وجود ندارد ولي امکان دارد که قومي روي کار آيند و چنين مساجدي را تجديد بنا کنند و بسازند (5)، و ممکن است اکنون هم نمونه ي چنين مساجدي باشد.
در مجلد 13 بحار ص 193 (6). راوي گويد در سيره و روش کار حضرت مهدي عليه السلام از امام صادق عليه السلام پرسيدم که چگونه است؟ فرمود: همان کاري که رسول خدا صلي الله عليه و آله کرد او هم مي کند، آنچه از آثار بدعت و شرک و گمراهي پيش از ظهور وي پديد آمده از ميان مي برد همچنان که رسول خدا اساس جاهليت را منهدم کرد، و اسلام دوباره تجديد مي شود (7).
در خصوص ويران كردن بعضي از مساجد و مستحدثات آن به فرمان حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف، نمونه اي از آن در زمان پيغمبر اسلام و به دستور آن بزرگوار انجام گرفت، و آن مسجدي بود كه قرآن آن را به نام مسجد ضرار معرفي كرده «و الذين اتخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا بين المومنين و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل- الايه»- توبه: 107- (آنان كه مسجدي را براي ضرر زدن و تقويت كفر و تفرقه انداختن ميان مومنان و به انتظار (قدوم) كسي كه از پيش با خدا و رسولش ستيزه كرده ساخته اند و قسم مي خورند كه جز نيكي منظوري نداشتم و حال آنكه خدا گواهي مي دهد كه آنان دروغ گويانند). و در آيه بعد مي فرمايد: «هرگز در آن نايست و اقامه نماز مكن- تا آخر آيه 110».
در شان نزول اين آيات در تفاسير آمده شخصي به نام ابو عامر صيفي از اشراف خزرج كه در ايام جاهليت به رهبانيت در آمده و لباس خشن به تن مي كرد و به ابو عامر راهب معروف بود، در اسلام به ابو عامر منافق و فاسق شناخته شد، چون در مدينه خدمت رسول خدا رسيد نسبت به وضع آن حضرت حسد برد و عليه او تحريكات مي كرد و در جنگ احد با مشركين همدست بود و به مكه فرار كرد و پس از فتح مكه به طائف گريخت و بعد از آنكه اهل طائف هم مسلمان شدند به شام گريخت، و از آنجا به روم رفت و نصراني شد، و او از شام به منافقيق مدينه پيغام فرستاد كه خود را آماده سازيد، و مسجدي بنا كنيد، و من هم به نزد قيصر روم مي روم و از او استمداد و كمك مي گيرم و به سوي شما مي آيم و پيغمبر را از مدينه بيرون خواهم كرد ولي او عمرش وفا نكرد و قبل از رفتن نزد قيصر بمرد .
باري مافقين هم مسجدي ساخته و خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم آمدند و گفتند: يا رسول الله ما براي افراد مريض و کساني که کارشان زياد است و نمي توانند راه دوري را طي کنند و به مسجد شما بيايند مسجدي ساختيم و ميل داريم بدانجا تشريف آورده و آن را افتتاح و در آنجا نماز بگذاري، پيغمبر چون آماده سفر تبوک بود انجام آن را به بعد موکول کرد که اين آيات نازل شد و وضع آن مسجد را روشن کرد و دستور آتش زدن و ويران کردن آن صادر شد.
(کجا است آن که نابود کننده ي اهل فسق و عصيان و ظلم و طغيان است).
شرح: مجلد 13 بحار ص 161 (8) از حذيفة بن يمان روايت مي کند که گفت از پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم که فرمود: «خدا دوستان و برگزيدگان خود را از ديگران جدا سازد تا آنکه زمين را از لوث منافقان و گمراه کنندگان و فرزندان ايشان پاک گرداند تا به آنجا که پنجاه زن به مردي بر مي خورند، يکي گويد اي بنده ي خدا مرا بخر (و نجاتم بده) و ديگري گويد مرا ببر و پناهم ده».
در کتاب المهدي ص 90 چنين نقل کرده: که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «از طرف آسمان مناديي ندا مي کند اي مردم بدانيد که خدا دست ظالمان را کوتاه و حيله و مکر منافقان و پيروان آنها را تباه کرد و از سر شما برداشت و اکنون بهترين افراد امت را والي شما کرده و به او ملحق شويد که اوست مهدي».
در مجلد 13 بحار ص 188 (9) از ابن بکير روايت شده گويد از ابوالحسن (موسي الکاظم) عليه السلام از تفسير اين ايه ي مبارکه سئوال کردم که مي فرمايد: «و له أسلم من في السموات و الأرض طوعا و کرها»- آل عمران: 83- ([آيا غير دين خدا را مي طلبيد] در صورتي که آنچه در آسمان ها و زمين است خواه ناخواه تسليم اويند و به سوي او باز مي گردند) حضرت فرمود: (تأويل) اين آيه درباره قائم نزول يافته هنگامي که آن حضرت بر يهود و نصاري و صابئين (مشرکان) و طبيعي مذهبان و مرتدين و کافران در شرق و غرب زمين است خروج کند، و دين اسلام را به آنها پيشنهاد مي کند، پس هر که آن را از روي ميل و رغبت پذيرفت او را به نماز و دادن زکات و آنچه را که شخص مسلمان مأمور به انجام آن و بر او واجب است امر مي کند، و کسي که مسلمان نشود کشته مي شود تا جائي که در شرق و غرب عالم کسي غير از موحد باقي نماند. به او گفتم قربانت شوم مردم روي زمين بيش از اينها هستند (چگونه قائم مي تواند همه آنها را مسلمان کند و يا بکشد)؟ فرمود: وقتي که خداوند چيزي را اراده کند اندک را زيادتر و زياد را کم مي گرداند (10)»
(کجا است آنکه نهال و شاخه هاي گمراهي و نفاق و جدائي را از ميان بردارد).
شرح: از جمله وظائف آن حضرت از ميان بردن موجبات گمراهي و اختلاف و تشتت در دين است هر چند در اصل و اساس آن يکي باشند. و از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم روايت شده که فرمود: «همان تفرقه و اختلافي که پس از حضرت موسي ميان بني اسرائيل اتفاق افتاد بزودي در امت من نيز پيدا مي شود و به حدود هفتاد و سه گروه مي شوند. (11). همه ي آنها معذب در آتشند جز يک فرقه، و چون از حضرتش سئوال شد آن يک فرقه کدامند؟ فرمود آن طريقه اي است که امروز ما بر آن هستيم که من و اهل بيت منند (12)».
و چون از وظائف مهم حضرت ولي عصر اصلاح جامعه ي بشر و رفع ظلم و ستم است لذا اين نوع اختلافات و انحرافات را هم از ميان بر مي دارد، و به موجب حديث شريف «من رضي شيئا کان کمن أتاه (13)» (هر کس عملي را بپسندد و بدان راضي باشد همانند کسي است که آن را انجام دهد). پس اولاد و تابعين گذشتگان که به روش و طريقه ي آنان راضي و دلخوشند. اگر از اعتقادات خود بر نگردند و دست برندارند به واسطه ي انحرافات و اخلاقي که دارند آنها را هم مي کشد و از ميان مي برد.
پي نوشت ها:
1. مجلد 52 ص 182 نقل از قرب الاسناد. و بزنطي منسوب به بيزانط نام محلي است. و لقب احمد بن محمد ابو نصر متوفاي 221 از اصحاب اجماع و از ياران و شاگردان امام هشتم و نهم عليهما السلام مي باشد.
2. نمونه اين روايات در ص 242 مجلد 52 از غيبت نعماني آمده است و از آن استفاده مي شود که مراد از «بيوح» کشتار سخت آتشين و شايد روايت فوق هم اشاره به اين نکته باشد، و اصل معني آن ظهور و آشکار است.
3. 52 جديد ص 230 نقل از غيبت نعماني و راوي آن ابو بصير است و اين روايت مجددا ص 348 همان مجلد از غيبت نعماني با کمي اختلاف نقل شده اما راوي آن ابوحمزه ي ثمالي است.
4. اين روايت را مرحوم مجلسي در صفحه ي 339 مجلد 52 بحارالانوار نقل کرده، و در صفحه ي 333 هم از کتاب غيبت طوسي به همين مضمون نقل مي کند، و نسبت به خراب و ويران کردن مستحدثات بعضي از مساجد و معابد ديني هم روايات متعددي است که پاره اي را نقل کرده و در صفحه ي 381 توضيح و بياني در اين باره ي از اعلام الوري شيخ طبرسي ذکر مي کند که شايسته دقت و تدبر است.
5. مساجدي که در کوفه پس از واقعه ي جانسوز کربلا بنا شد عبارت است از: 1- مسجد اشعث بن قيس 2- مسجد جرير بن عبدالله بجلي 3- مسجد شبث بن ربعي 4- مسجد سماک بن مخرمه و ديگر در الحمراء با «بالخمري» که بر قبر حاکمي از احکام جور بنا شده است.
6. 52 جديد ص 352 نقل از غيبت طوسي.
7. در اين باره رواياتي است که برخي از آن را مرحوم مجلسي در باب سيره و اخلاق و فضائل آن بزرگوار نقل مي کند، و از آن روايات استفاده مي شود که دين اسلام هم در اثر مرور زمان و سلطه جابرانه حکومت هاي طاغوتي و رياست طلبان به خرافات و بدعت هائي آلوده مي شود و توده ي مردم آن را جزء دين پنداشته و بدان معتقد و پاي بند مي شوند، که مبارزه براي زدودن اين نوع معتقدات مردم شديدتر است از مبارزه با شرک و بت پرستي است، و از اين رو مواجه شدن حضرت ولي عصر عليه السلام با اين مردم و مبارزه با بدعتهاي آنان شديدتر از مواجه شدن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و مبارزه او با مردم مشرک و بت پرست دوره جاهليت است چنانکه در ص 362 و 363 مجلد 52 از کتاب نعماني از امام جعفر صادق عليه السلام نقل کرده است.
8. مجلد 52 ص 225 نقل از مجالس مفيد.
9. مجلد 52 ص 340 نقل از تفسير عياشي. و در ص 261 نقل از کتاب کافي.
10. در ص 345 مجلد 52 بحار يک روايت بزرگي را از تفسير عياشي از امام پنجم عليه السلام نقل مي کند که از آن جمله فرمود: صاحب اين امر جزيه قبول نمي کند- همچنانکه از روايت فوق هم استفاده مي شود- و مستند آن را سخن خدا قرار مي دهد که مي فرمايد «و قاتلوهم حتي لا تکون فتنة و يکون الدين کله لله»- انفال: 39- ولي روايات ديگري هم در صفحات 373، 375، 383 نقل مي کند که گرفتن جزيه هم نجويز و مورد پذيرش آن حضرت مي باشد. اما با کمي دقت و تأمل در اين دو نوع روايات، و آيه شريفه قرآن معلوم مي شود موارد آن دو فرق مي کند. آن گروهي که به واسطه جهاتي از مباني اسلام اطلاعي ندارند، و آشنا به تعاليم اسلام نيستند يعني جاهل قاصرند، و اثرات اجتماع ناپاک و زنگار معصيت هنوز دلهاي آنها را آلوده نساخته و روزنه ي اميد هدايت در آنها موجود است، بسا پس از برخورد به مباني اسلامي و اطلاع از تعاليم آن بدان بگروند و ايمان آورند، و البته شايسته نيست که اين گروه کشته شوند و بايد زنده بمانند و ممکن است از ايشان جزيه پذيرفته شود، ولي چون با وجود وسائل ارتباطي نويني که در جهان حکمفرماست و از دين حنيف اسلام و تعاليم آن مدارکي در اختيار بشر قرار گرفته و همگي کم و بيش بدان آشنا هستند، و کمتر کسي پيدا مي شود که از آن به کلي اطلاعي نداشته باشد، و با علم به درستي اسلام و ظهور و قيام ولي عصر عناد ورزيده ايمان نمي آورند جاهل مقصرند و براي حفظ مقام و موقعيت خود و يا به جهات ديگري با آن مخالفت مي کنند در اين صورت جزيه از آنها پذيرفته نمي شود، يا بايد اسلام اختيار کنند و يا کشته شوند.
و از اين نظر آيه 39 سوره ي انفال که دستور جنگ دفاعي مي دهد لازم است قبل از شروع جنگ ابتدا دشمنان را به اسلام آگاه ساخت، و به دين اسلام دعوت نمود، اگر پذيرفتند و قبول کردند که کار تمام است، ولي اگر با اين فرض نپذيرفتند و دشمني کردند آنگاه به ياري خدا با آنان جنگ مي شود. و اين معني از خود آيه ي مذکور و جمله «و ان تولوا» به خوبي استفاده مي شود.
و با اين بيان آيه «لا اکراه في الدين قد تبين الرشد من الغي..»- بقره: 256- که دين اجباري را نفي مي کند مخالفتي ندارد تا نسخ شده باشد، زيرا جمله ي «قد تبين الرشد من الغي» علت حکم است و تا علت نسخ نشود خود حکم نسخ نمي شود. پس علت حکم که روشن شدن راه حق و رشد باشد با آيه قتال: «و قاتلوهم» نسخ نمي شود و از ميان نمي رود.
11. البته اين عدد تحقيقي نيست بلکه کنايه از کثرت و زيادي است.
12. 8 بحار قديم ص 4 نقل از معاني الاخبار. و مضمون اين روايت در تفاسير عامه و خاصه ذيل آيه شريفه 159 سوره ي اعراف آمده است، و به آيه 62 سوره ي احزاب هم استشهاد شده است.
13. مجلد 52 بحار ص 313 از علل الشرايع و عيون الاخبار.
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}