درآمدی بر تقسیم و تحلیل روایات سیاسی - اجتماعی امام جواد (ع)
چکیده
روایات، یکی از منابع اصلی سیره معصومان (علیهمالسلام) است. برای استفاده بهتر و عمیقتر از این روایات، باید بسته به موضوعات تحقیق، دستههای مختلف آن را بازشناسیم. در موضوع سیره سیاسی - اجتماعی امام جواد (علیهالسلام) در یک دستهبندی، میتوان چهار دستهبندی اصلی را در روایات منقول از آن حضرت به دست آورد: روایات بازخوانی امامت، روایات مهدویت، روایات روابط با خلفا و کارگزاران و روایات شایستگیهای رفتارهای اجتماعی.طرح موضوع
سیره ائمه (علیهمالسلام) در مبانی کلامی امامی، به عنوان تداوم سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، یکی از دو منبع اصلی معارف اسلامی (قرآن و سنت) شناخته میشود. (1) اما آثار مدون، متنوع و جامع در تقریر، تببیین و تحلیل سیره ائمه (علیهمالسلام) تهیه نشده است. یکی از زیربناهای دست یافتن به این مهم، توجه عمیق به روایات ائمه (علیهمالسلام) است. روایات در حقیقت، بهترین منبع برای تدوین سیره آنان است. این روایات شامل نقل گفتار، رفتار و تقریر ائمه (علیهمالسلام) است و باید آن را درباره هر یک از امامان به نقل از همه امامان تصور کرد. بنابراین، روایات درباره سیره هر یک از امامان به دو قسم اصلی تقسیم میشود: روایاتی که از خود امام مورد تحقیق نقل شده و روایاتی که از سایر امامان درباره ایشان نقل شده است. برای مثال، روایاتی که درباره سیره امیرمؤمنان (علیهالسلام)، وجود دارد، هم چنان که به نقل از خود حضرت قابل کاوش و بررسی است، به نقل از امام صادق (علیهالسلام) هم باید بررسی شود. این نکته درباره معصومان (علیهمالسلام) درست است.در این نوشتار، نگاهی درآمدگونه به نمونه روایاتی داریم که برای پژوهش در سیره سیاسی - اجتماعی امام ابوجعفر محمدبن علی بن موسی التقی الجواد (علیهالسلام) (15-220ق) باید به آنها توجه گردد. برای این کار، لازم است ابتدا روایات بر حسب محتوا، دسته بندی شود. این دسته بندی در این جا با توجه به تقسیمی که اشاره شد، تنها در مورد روایاتی است که از خود حضرت نقل شده است. میتوان همین دسته بندی را در مورد همه روایات سیره آن حضرت انجام داد. توجه به این نکته مهم است که نمیتوان صرفاً از روی روایات، به جمعبندی نهایی سیره معصومان (علیهمالسلام)، در هر موضوعی دست یافت. مراد از شایستگیهای رفتاری اجتماعی، باید و نبایدهای رفتارهایی در جامعه است که میتواند در تعامل با حوزه سیاست قرار گیرد. تعبیر شایستگی، از آن رو در این جا به کار میرود که اعم از محتوای فقهی و اخلاقی باشد. باید نقش مناسب سایر منابع نیز در جمع بندی دیده شود. علاوه بر این، در این جا به سند روایات نمیپردازیم. بنابراین، در حد این مقاله، جمعبندی نهایی، به صورت رسیدن به حجت فقهی در روایات را نیز نباید انتظار داشت.
پیش از دسته بندی، لازم است موضوع آن در محدوده نیازی روشن شود که منطقاً برای امکان دسته بندی وجود دارد. موضوع روایات، سیاسی - اجتماعی است. بنابراین باید مراد از ترکیب سیاسی - اجتماعی دراین جا روشن شود. مراد از سیاسی، هر گونه محتوایی است که به حکومت، حکومتداری، حکومتخواهی و حاکمان میپردازد. مراد از اجتماعی، محتوایی است که یا موضوع آن جامعه است و یا به روابط افراد از این حیث میپردازد که جامعه را تشکیل میدهند. توضیح این که جامعه دراین جا شامل هر گروه انسانی با هر مقیاس کوچک و بزرگی است که مایهای مانند مذهب، ملت، نژاد، شغل و غیره آنها را به هم پیوند میدهد. به دلیل تعامل مستقیم و فراوانی که مصادیق این دو مفهوم با هم دارند، در این جا کنار هم آمدهاند. اما به دلیل اهمیت وضعیت سیاسی دوره امامت امام جواد (علیهالسلام) از یک سو و گستردگی مسائل و موضوعات اجتماعی به گونهای که جمع بندی روایات آن در یک مقاله کوتاه دشوارتر مینماید، از سوی دیگر، در این جا محور اصلی را محتوای سیاسی قرار میدهیم. بنابراین، محتوای اجتماعی را از آن جهت در نظر میگیریم که در حوزه سیاسی، تأثیرگذار یا از فروعات این حوزه قابل درج است.
تقسیم اولی روایات
محتوای روایات - سیاسی اجتماعی امام جواد (علیهالسلام) را ابتدا به این چهار دسته میتوان تقسیم کرد:1. بازخوانی امامت
امام جواد (علیهالسلام) اولین امام در سلسله نورانی امامت هستند که امامتشان از کودکی آغاز شد. بنابراین، برای ایفای نقش امامت و انجام دادن وظایف خطیر آن در حوزههای مختلف، باید بازخوانی و تبیینی از امامت صورت پذیرد که در آن کودکی امام تحت الشعاع حقیقت امامت قرار گیرد. ضرورت این کار، برای ایفای نقش در حوزه سیاست بسیار بیشتر است؛ زیرا در این حوزه، معمولاً بازیگران شیفته قدرت وجود دارند که در تلاشند تا رقبا یا هر کس را که رقیب میپندارند، به هر بهانهای از صحنه بیرون برانند. بنابراین، یک دسته اصلی از روایات آن حضرت به این مهم میپردازد.2. مهدویت
روایات مهدویت از آن رو در حوزه سیاست اهمیت دارد که حکومت و قدرت را در سطح جهانی آیندهنگری میکند. به علاوه تکلیف را در رفتار سیاسی از آن جهت روشن میسازد که پیش از ظهور حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به دنبال تشکیل حکومت موعود جهانی باشیم یا نه. اصولاً مهدویت موضوعی در حوزه سیاست به شمار میآید که محور اصلی آن تشکیل حکومت جهانی برای اصلاح کلی جامعه بشری، با پر کردن جهان از قسط و عدل است.3. روابط با خلفا و کارگزاران
بی شک بخش چشمگیری از سیره سیاسی - اجتماعی امامان را باید در روابط آنان با حاکمان زمان جست جو کرد. امام جواد (علیهالسلام) هم از این کلی مستثنا نیستند. بنابراین دسته سوم از روایات در این نوشتار به این مهم خواهد پرداخت.4. شایستگیهای رفتارهای اجتماعی
با توجه به توضیحی که درباره ترکیب سیاسی - اجتماعی گفته شد، مراد از شایستگیهای رفتاری اجتماعی، باید و نبایدهای رفتارهایی در جامعه است که میتواند در تعامل با حوزه سیاست قرار گیرد. تعبیر شایستگی، از آن رو در این جا به کار میرود که اعم از محتوای فقهی و اخلاقی باشد.هر یک از این اقسام نیز زیر مجموعههایی دارند که در ادامه به هر یک خواهیم پرداخت.
روایات بازخوانی امامت
روایات بازخوانی امامت، به چند دسته تقسیم میشود:الف) روایاتی که به ماهیت و صفات الهی امام میپردازد. روایت ذیل در این دسته قرار میگیرد:
- عن أبی جعفر الثانی قال قال أبوجعفر الباقر (علیهالسلام) ان الأوصیاء محدثون یحدثهم روح القدس ولا یرونه ... ؛ (2)
امام جواد (علیهالسلام) از امام باقر (علیهالسلام) چنین نقل میکند: «اوصیا طرف سخن ملکوتیان هستند؛ روح القدس با آنان سخن میگوید، در حالی که او را نمیبینند ...».
این مضمون، یکی از پایههای عصمت امامت است؛ عصمتی که هم در گفتار میتواند باشد و هم در رفتار. این صفت یکی از جنبههای الهی امام را آشکار میسازد که امامت آن حضرت را نیز در سن و سال کم توجیه و تثبیت میکند.
ب) روایاتی که به پرسش صغر سن امام پاسخ میدهد. این دسته، نقطه عطف بازخوانی و آشکارسازی جلوههایی از امامت است که به تناسب دوران و وضعیت امام جواد (علیهالسلام) توسط حضرت به انجام میرسد. یک نمونه نقل میشود:
- عن أبی جعفر الثانی (علیهالسلام) قال: قلت له ان الناس یقولون فی حداثة سنک. فقال إن الله تعالی أوحی إلی داوود (علیهالسلام) أن یستخلف سلیمان و هو صبی یرعی الغنم، فأنکر ذلک عباد بنی إسرائیل و علماؤهم، فأوحی الله إلی داوود (علیهالسلام): أن خذ عصی المتکلمین و عصی سلیمان و اجعلها فی بیت و اختم علیها بخواتیم القوم، و إذا کان من الغد فمن کانت عصاه قد أورقت و أثمرت فهو الخلیفة، فأخبرهم داوود (علیهالسلام) فقالوا: قد رضینا و سلمنا؛ (3)
به امام جواد (علیهالسلام) عرض کردم: «مردم درباره کمی سن شما حرفهایی میزنند!» فرمود: «خداوند به داوود وحی کرد که سلیمان را به جانشینی خود برگزیند در حالی که کودکی گوسفندچران بود؛ عابدان و عالمان بنی اسرائیل این گزینش را منکر شدند. از این رو خداوند به داوود (علیهالسلام) وحی کرد: «عصای منکران و عصای سلیمان را بگیر و در اتاقی قرار ده و اتاق را با مهر آنان مسدود کن. آن کس که فردا عصایش برگ داد و میوه آورد، خلیفه خواهد بود.» وقتی داوود خبر این وحی را به آنان داد، گفتند: راضی و تسلیم هستیم».
این توجیه، به نصب الهی امام اشاره دارد که همانند منصب نبوت، در صورت لزوم و در برابر منکران، معجزه الهی پشتیبان آن خواهد بود.
ج) روایاتی که منصب تشریع را برای امام بیان میکند. نمونه آن روایت ذیل است:
- «عن محمدبن سنان قال: کنت عند أبی جعفرالثانی (علیهالسلام) فأجریت اختلاف الشیعة، فقال: یا محمد إن الله تبارک و تعالی لم یزل متفردا بوحدانیته ثم خلق محمدا و علیا و فاطمة، فمکثوا ألف دهر، ثم خلق جمیع الأشیاء، فأشهدهم خلقها و أجر یطاعتهم علیها و فوض أمورها إلیهم، فهم یحلون ما یشاؤون و یحرمون ما یشاؤون و لن یشاؤوا أن یشاء الله تبارک و تعالی، ثم قال: یا محمد هذه الدیانة آلتی من تقدمها مرق و من تخلف عنها محق، و من لزمها لحق، خذها إلیک یا محمد»؛ (4)
محمدبن سنان میگوید: نزد امام جواد (علیهالسلام) موضوع اختلافات بین شیعیان را مطرح کردم. حضرت فرمود: «ای محمد، خداوند تبارک و تعالی در بیانتها، به یگانگی خود تنها بود تا این که محمد و علی و فاطمه را خلق کرد. پس هزار دهر ماندند و درنگ کردند. پس از آن همه اشیا را خلق کرد و آنان را گواه خلق همه اشیا قرار داد و اطاعت از آنان را بر دوش همه اشیاء گذاشت و همه امور اشیاء را به آنان تفویض کرد. پس آنان هر چه را خواهند حلال و هر چه را خواهند حرام میکنند و البته خواست آنان به خواست خداوند تبارک و تعالی وابسته است.» سپس فرمود: «ای محمد، این دیانتی است که هر کس از آن جلو افتد، منحرف میگردد و هر کس از آن عقب ماند، نابود میشود و هر کس از آن جدا نشود، همراه گردد. این را به سوی خود برگیر!»
این دسته نیز یکی دیگر از جنبههای الهی امامت را نشان میدهد.
روایات مهدویت
به امامت رسیدن امام جواد (علیهالسلام) در سنین کودکی، آغاز دورهای جدید از سلسله نورانی امامت بود. در این دوره، خوارق عاداتی هم چون امامت با همه لوازم آن در کودکی رخ نمود تا تجربه بشریت درباره نبوت در کودکی، درباره امامت هم تکرار شود. انتهای این دوره را امامت حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشکیل داد که علاوه بر شروع امامت در کودکی، حوادث عظیم غیبت کبرا و ظهور و تشکیل حکومت جهانی را در پیش دارد. وجهی از وجوه روایات مهدویت منقول از امام جواد (علیهالسلام) را میتوان در همین جهت قلمداد کرد. این روایات به چند دسته تقسیم میگردد:1. روایاتی که شخص حضرت صاحب الامر را معرفی و تعیین میکند. یک نمونه در پی میآید:
- عبدالعظیم الحسنی قال: دخلت علی سیدی محمدبن علی بن موسی بن جعفر بن محمدبن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب (علیهالسلام) و أنا أرید أن أسأله عن القائم أهو المهدی أو غیره فابتدائی فقال لی: یا أبالقاسم إن القائم منا هو المهدی الذی یجب أن ینتظر فی غیبته، و یطاع فی ظهوره، و هو الثالث من ولدی، والذی بعث محمدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بالنبوة و خصنا بالإمامة إنه لولم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه فی ملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، و إن الله تبارک و تعالی لیصلح له أمره فی لیلة، کما أصلح أمر کلیمه موسی (علیهالسلام) إذ ذهب لیقتبس لأهله نارا فرجع و هو رسول نبی، ثم قال: أفضل أعمال شیعتنا انتظار الفرج؛ (5) عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) میگوید: خدمت آقایم امام جواد (علیهالسلام) رسیدم تا از او درباره قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بپرسم که آیا همان مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است یا غیر از اوست؟ قبل از پرسش من فرمود: «ای ابوالقاسم! قائم ما همان مهدی است که باید در غیبت او منتظر بود و در وقت ظهورش اطاعتش کرد. او سومین نسل من است. قسم به آن که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را به پیامبری برگزید و ما را به امامت اختصاص داد، اگر فقط یک روز از دنیا باقی باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی میکند که در آن ظهور کند و زمین را از قسط و عدل پر نماید، همانطور که از جور و ستم پر شده است. خداوند تبارک و تعالی کار او را در یک شب راست کند، چنان که کار کلیم خود موسی (علیهالسلام) را راست کرد هنگامی که برای برگیری آتشی برای خانواده خود رفت و در حالی که رسول و نبی بود برگشت.» سپس فرمود: «بهترین اعمال شیعه ما انتظار فرج است».
2. روایاتی که وضعیت اعتقاد مردم به حضرت صاحب الامر را در زمان غیبت کبرا بیان میکند. مانند روایت ذیل:
- «... لأنه یقوم بعد موت ذکره وارتداد أکثر القائلین بإمامته. فقلت له: ولم سمی المنتظر؟ قال: لأن له غیبة یکثر أیامها و یطول أمدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون و یستهزی به الجاحدون و یکذب فیها الوقاتون و یهلک فیها المستعجلون و ینجو فیها المسلمون؛ (6)
... زیرا به پا خاستن او پس از فراموشی نام او و برگشت بیشتر معتقدان از اعتقاد به امامت او اتفاق میافتد. عرض شد: «چرا او را کسی میخوانند که مورد انتظار است؟ فرمود: «از آن رو که دوره غیبتش روزهایی بسیار و انجامی طولانی دارد. در این دوره، مخلصها منتظر خروج او میمانند؛ شکاکان منکر او میشوند؛ منکران معاند به تمسخر میپردازند؛ آنها که وقت ظهور تعیین میکردند، به تکذیب میپردازند، آنها که عجله میورزند، به هلاکت میافتند و تسلیم شوندگان رستگار میشوند.
وظیفه دشوار انتظار را از این روایات میتوان به دست آورد.
3. روایات بیان اوصاف یاران و لشکریان حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، یک نمونه که بخشی از یک روایت است نقل میشود:
- «عن أبی جعفر الثانی، عن آبائه قال: قال النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و له کنوز لا ذهب و لا فضة إلا خیول مطهمة، و رجال مسومة یجمع الله له من أقاصی البلاد علی عدة أهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، معه صحیفة مختومة فیها عدد أصحابه بأسمائهم، و بلدانهم و طبائعهم، و حلاهم، و کناهم، کدادون مجدون فی طاعته؛ (7)
از امام جواد (علیهالسلام) از پدرانش از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نقل میکنند: ... و گنجهایی دارد که طلا و نقره نیستند، بلکه لشکریانی هستند با تجهیزات کامل و مردانی علامتدار و معین. خداوند برای او از اطراف و اکناف عالم، عدهای به اندازه عدد اهل بدر، (313 مرد)، فراهم میآورد. با او نوشتهای است مهر شده که در آن عدد یارانش به اسم افراد، شهرها، نژادها، زینتها و کنیهها وجود دارد. آنان افرادی سختکوش و جدی در فرمانبری او هستند.
روایات روابط با خلفا و کارگزاران
این روایات، مستقیماً در حوزه سیاست از امام جواد (علیهالسلام) نقل شده و به چند دسته فرعیتر تقسیم میشود:1. حفظ ظاهر در رابطهای مسالمتآمیز
سیاست کلی امام جواد (علیهالسلام)، در رابطه خود با خلفای جور و دستگاه حکومت، حفظ ظاهری مسالمتآمیز بود. چند نمونه در پی میآید که جهات مختلف این موضوع مهم را در روایات سیاسی - اجتماعی آن حضرت میرساند:1-1- «رجل من بنی حنیفة من أهل بست و سجستان قال: رافقت أبا جعفر (علیهالسلام) فی السنة آلتی حج فیها فی أول خلافة المعتصم فقلت له و أنا معه علی المائدة و هناک جماعة من أولیا السلطان: إن والینا جعلت فداک رجل یتولاکم أهل البیت و یحبکم و علی فی دیوانه خراج فإن رأیت جعلنی الله فداک أن تکتب إلیه کتابا بالاحسان إلی فقال لی: لا أعرفه فقلت: جعلت فداک: إنه علی ما قلت من محبیکم أهل البیت و کتابک ینفعنی عنده فأخذ القرطاس و کتب ...؛ (8) کارکرد اصلی تقیه، حفظ شیعه در جامعهای است که در آن قدرت در دست مخالفان و دشمنان است. این قدرت، ممکن است صرفاً قدرت شمشیر نباشد؛ بلکه فضای غالب در جامعه باشد که حاکمان از آن بهرهکشی میکنند. مردی از بنی حنیفه از اهل بست و سیستان میگوید: با امام جواد (علیهالسلام)، در سالی که در ابتدای حکومت معتصم حج میگزاردند، هم سفر بودم. سر سفره غذا، در حالی که برخی از یاران سلطان هم نشسته بودند، عرض کردم: «فدای شما گردم! والی ما مردی است باورمند به ولایت شما اهل بیت و از دوستداران شما. در دیوان او خراجی را بدهکارم. اگر صلاح میدانید، نامهای مبنی بر بخشودگی بدهیام به او بنویسید.» فرمود: «او را نمیشناسم.» عرض کردم: «او چنان که گفتم دوستدار شماست و نامه شما به او برای من سودمند است.» در این هنگام کاغذ را برگرفتند و چنین نوشتند ... .
در ادامه، آن مرد از رفتار نیک حاکم با او در اثر نامه سفارش حضرت نقل میکند. (9)
این روایت نشان میدهد که اولاً حضرت ظاهراً دوستانه با حکومتیان نشست و برخاست داشتند و ثانیاً رو به روی آنها، برای شیعیان خود، به حاکمی که او همه شیعه بود سفارش میکردند. این وضع از ظاهری دوستانه با دستگاه حکومتی حکایت دارد.
1-2- «الیعقوبی قال: لما توجه [أبوجعفر] فی استقبال المأمون إلی ناحیة الشام...؛ (10)
یعقوبی میگوید: «هنگامی که [امام جواد (علیهالسلام)]، برای استقبال از مأمون، به سوی شام روانه شدند ...».
استقبال بر روابط دوستانه دلالت دارد.
1-3- ابن أورمة قال: إن المعتصم دعا جماعة من وزرائه و قال: اشهدوا لی علی محمدبن علی بن موسی الرضا زورا «واکتبوا بأنه أراد أن یخرج. ثم دعاه فقال: إنک أردت أن تخرج علی. فقال: «والله ما فعلت شیئا «من ذلک »... ؛ (11) ابن اورمه میگوید: معتصم عدهای از همکارانش را فراخواند و به آنها گفت: «برای من علیه محمد بن علی بن موسی الرضا شهادت دروغ بدهید و بنویسید که او قصد خروج دارد، سپس حضرت را فراخواند و به او گفت: «تو قصد خروج بر من داری؟» حضرت فرمود: «به خدا سوگند من کاری در این باره نکردهام...!»
در ادامه روایت، کرامتی از حضرت نقل میشود که میتوان در ضمن آن فهمید که دشمنی واقعی بین حضرت و خلیفه، مانع از رعایت مصلحت سازش ظاهری نمیشود که با ابتکار و مدیریت حضرت صورت میگیرد.
2. پاسخ به پرسشهای خلفا
بخشی از رابطه حضرت با خلفا، به پاسخ به پرسشها مربوط است. یک نمونه نقل میشود:- «روی أن المعتصم سأل أباجعفر محمدبن علی بن موسی الرضا (علیهالسلام) عن قوله (و أن المساجد لله فلا تدعوا مع الله أحدا) فقال هی الأعضاء السبعة آلتی یسجد علیها؛ (12)
روایت شده معتصم از امام جواد (علیهالسلام)، درباره این سخن خدای سبحان که میفرماید: (وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً) پرسید، فرمود: «مساجد اعضای هفتگانهای است که بر آن سجده میشود».
در نمونهای دیگر، انگیزه لجاجت و تحقیر در سؤال آشکار است. گرچه خلیفه این سؤال را مستقیماً طرح نمیکند، اما انگیزه منفی آن از سوی او القا میشود. البته تلاش میکند این القا پنهان از حضرت باشد و ظاهری متواضعانه به خود میگیرد. به روایت ذیل توجه کنید:
- «قال المأمون لیحیی بن أکثم اطرح علی أبی جعفر محمد بن الرضا (علیهالسلام) مسألة تقطعه فیها. فقال: یا أباجعفر ما تقول فی رجل نکح امرأة علی زنا أیحل أن یتزوجها؟ فقال: یدعها حتی یستبرئها من نطفته و نطفة غیره، إذ لا یؤمن منها أن تکون قد أحدثت مع غیره حدثا کما أحدثت معه. ثم یتزوج بها إن أراد فإنما مثلها مثل نخلة أکل رجل منها حراما ثم اشتراها فأکل منها حلالا. فانقطع یحیی. فقال له أبوجعفر (علیهالسلام): یا أبامحمد ما تقول فی رجل ... فقال المأمون: یا أباجعفر أعزک الله بین لنا هذا ؟ قال: هذا رجل ...». (13)
مأمون به یحیی بن اکثم دستور داد از امام جواد (علیهالسلام) چیزی بپرسد که ایشان را در پاسخ درمانده سازد. یحیی از حضرت پرسید: «مردی با زنی زنا کرد؛ آیا جایز است با او ازدواج کند؟» فرمود: «پس از زنا، زن را رها میکند تا از نطفه آن مرد و دیگران استبرا کند، زیرا ممکن است همان رابطهای که با آن مرد برقرار کرده، با دیگران هم برقرار کرده باشد. پس از استبرا، اگر خواست با او ازدواج کند. وضعیت او مانند درخت نخلی است که مردی به حرام، از آن میخورد؛ سپس از آن میخرد و به حلال، از آن میخورد.» یحیی درمانده شد. سپس امام به او فرمود: «ای ابامحمد، چه میگویی درباره مردی ...» مأمون عرض کرد: «ای اباجعفر، خدا تو را عزت دهد! مسأله را برای ما بیان کن! حضرت فرمود: «این مردی است ...».
3. رابطه مالی با خلفا
از برخی روایات، به دست میآید که امام جواد (علیهالسلام) هدایایی را از مأمون پذیرفتهاند. روایت ذیل نمونهای از این دست است:- قال المأمون لیاسر: سر إلی ابن الرضا (علیهالسلام) و أبلغه عنی السلام، و احمل إلیه عشرین ألف دینار، و قدم إلیه الشهری الذی رکبته البارحة ... قال یاسر: فأمرت لهم بذلک، و دخلت انا أیضا معهم و سلمت علیه، و أبلغت التسلیم و وضعت المال بین یدیه، و عرضت الشهری علیه، فنظر إلیه ساعة ثم تبسم، الخبر»؛ (14)
مأمون به یاسر گفت: «پیش ابن الرضا برو، سلام مرا به او برسان و بیست هزار دینار همراه با اسب مخصوصی که دیشب سوار بودم برای او ببر ...». یاسر میگوید: «فرمان خلیفه را اجرا کردم و خود نیز با هدایا خدمت حضرت رسیدم و سلام کردم و سلام خلیفه را رساندم و اموال را پیش حضرت گذاشتم و اسب مخصوص را هم عرضه داشتم. حضرت کمی به آنها نگاه کردند و سپس لبخندی زدند ...».
شایستگیهای رفتاری اجتماعی
روایات زیادی به نقل از امام جواد (علیهالسلام) در حوزه رفتارهای اجتماعی وجود دارد که میتواند در گزارههای فقهی یا اخلاقی دسته بندی شود و نیز، مستقیم یا غیرمستقیم، قابل استفاده در حوزه سیاسی باشد. چند دسته فرعی از این نوع روایات در پی میآید:1. روایات تقیه
تقیه با اقسام اضطراری و مداراتی که دارد، قابل استفاده در حوزه فقه و اخلاق است. اما در ضمن صبغه فقهی و اخلاقی، نباید از تأثیر و جایگاه سیاسی آن مغفول ماند. کارکرد اصلی تقیه، حفظ شیعه در جامعهای است که در آن قدرت در دست مخالفان و دشمنان است. این قدرت، ممکن است صرفاً قدرت شمشیر نباشد؛ بلکه فضای غالب در جامعه باشد که حاکمان از آن بهرهکشی میکنند. بنابراین، از این جهت سیاسی محسوب میشود که نوعی عکس العمل در برابر قدرت است. یک نمونه نقل میشود که به جهت موضوع جهاد در آن، جنبه سیاسی افزونتری دارد:- «علی بن مهزیار قال: کتب رجل من بنی هاشم إلی أبی جعفر الثانی (علیهالسلام) انی کنت نذرت نذرا منذ سنتین ان اخرج إلی ساحل من سواحل البحر إلی ناحیتنا مما یرابط فیه المتطوعة نحو مرابطهم بجدة و غیرها من سواحل البحر أفتری جعلت فداک انه یلزمنی الوفاء به أولا یلزمنی؟ أو افتدی الخروج إلی ذلک الموضع بشی من أبواب آلبر لأصیر إلیه إن شاء الله تعالی؟ فکتب إلیه بخطه و قرأته: إن کان سمع منک نذرک أحد من المخالفین فالوفاء به ان کنت تخاف شنعته، و إلا فاصرف ما نویت من ذلک فی أبواب البر ...»؛ (15)
علی بن مهزیار میگوید: مردی از بنی هاشم به امام جواد (علیهالسلام) نوشت: «من در طول دو سال نذر کردهام به سواحل یکی از دریاها برای مرزداری بروم و داوطلبانه در جده و غیر آن مرزداری کنم؛ فدایتان شوم! بفرمایید آیا واجب است به نذر خود عمل کنم یا این که نذر خود را با کفاره در وجوه نیک بشکنم؟» در پاسخ، امام به خط خود نوشتند: «اگر کسی از مخالفان نذر تو را شنیده است و میترسی که تو را ملامت کند، به نذرت عمل کن؛ وگرنه آن چه را قصد کردهای برای نذرت هزینه کنی، در کارهای نیک صرف کن!»
2. تشکیل جامعه تشیع
دستهای از روایات امام جواد (علیهالسلام) از تلاش برای محکم کردن روابط شیعیان و ساختن یک جامعه مستحکم از آنها با محوریت ولایت اهل بیت (علیهمالسلام)، حکایت دارد. کارکرد سیاسی چنین جامعهای در برابر حاکمان مخالف و معاند با اهل بیت (علیهمالسلام) روشن است. چند نمونه نقل میشود که میتواند ابعاد مختلف این تلاش را نشان دهد:2-1- زنده کردن ذکر اهل بیت
عن ابی جعفر الثانی (علیهالسلام)، قال: رحم الله عبدا احیا ذکرنا، قلت: ما احیاء ذکرکم؟ قال التلاقی - والتذاکر عند اهل الثبات. (16)
امام جواد (علیهالسلام) فرمودند:
خدا رحمت کند بندهای که ذکر ما را زنده بدارد! عرض کردم: «زنده داشتن ذکر شما چیست؟» فرمود: «دیدار و گشت و شنود نزد ثابت قدمان» [در ولایت اهل بیت (علیهمالسلام)].
2-2- جایگاه شیعه در تحلیل اجزای اسلام
عن أبی جعفر الثانی (علیهالسلام)، عن أبیه، عن جده قال: قال أمیرالمؤمنین (علیهالسلام): قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): إن الله خلق الاسلام فجعل له عرصة و جعل له نورا و جعل له حصنا و جعل له ناصرا فأما عرصته فالقرآن، و أما نوره فالحکمة، و أما حصنه فالمعروف، و أما أنصاره فأنا و أهل بیتی و شیعتنا ...؛ (17)
از امام جواد (علیهالسلام) از پدرانشان نقل است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خداوند اسلام را خلق کرد و برای آن عرصهای و نوری و حصنی و ناصری قرار داد: قرآن عرصه آن، حکمت نور آن، معروف حصن آن و انصار آن عبارت از من و اهل بیتم و شیعیانمان است.
2-3- جهاد جامعه شیعه
عن أبی جعفر الثانی (علیهالسلام) فی حدیث طویل فی شأن «انا أنزلناه» - قال: ولا أعلم فی هذا الزمان جهاد إلا الحج و العمرة و الجوار؛ (18)
از امام جواد (علیهالسلام) در حدیثی طولانی در شأن «انا انزلنا» نقل است که فرمود: و در این زمان جهادی به جز حج و عمره و در کنار خانه خدا بودن نمیشناسم.
2-4- تنبیه سخت و قاطع مدعیان دروغپرداز
سختترین برخورد امام جواد (علیهالسلام) علیه کسانی بود که با دروغپردازی و نسبتهای ناروا، خود را هوادار و مبلّغ اهل بیت: میدانستند. این برخورد را میتوان بعدی از ابعاد تلاش آن حضرت برای سازماندهی و هدایت جامعه تشیع دانست. به نقل زیر توجه کنید:
- «إسحقاق الأنباری، قال: قال لی أبوجعفر الثانی (علیهالسلام): ما فعل أبوالسمهری لعنه الله یکذب علینا، و یزعم أنه و ابن أبی الزرقاء دعاة إلینا، أشهدکم أنی أتبرء إلی الله عزوجل منهما، انهما فتانان ملعونان، یا إسحاق أرحنی منهما یرح الله عزوجل بعیشک فی الجنة. فقلت له: جعلت فداک یحل لی قتلهما؟ فقال: انهما فتانان یفتنان الناس، و یعملان فی خیط رقبتی و رقبة موالی، فدماؤهما هدر للمسلمین؛ (19)
اسحاق انباری میگوید: امام جواد (علیهالسلام) به من فرمودند: «ابوسمهری لعنه الله چه میکند؟ بر ما دروغ میبندد و گمان میکند او و ابن ابی الزرقا مردم را به سوی ما میخوانند. گواه باشید من از آنها به سوی خدای عزوجل برائت میجویم. آن دو فتنهگر و معلونند. ای اسحاق! مرا از دست آنها راحت کن، خداوند عزوجل زندگی تو را در بهشت راحت گرداند!» عرض کردم: «فدای شما گردم! آیا کشتن آنها برای من جایز است؟» فرمود: آنها فتنهگرند، مردم را به فتنه میاندازند و کارهای آنها به گردن من و یارانم گذاشته میشود؛ بنابراین خون آنها برای مسلمانان هدر است».
این برخورد شدید با کسانی که مدعی تشیع هستند، ولی عقیده و رفتار خطرناک علیه شیعه دارند، روا داشته میشود در حالی که با نواصب که دشمن اهل بیت (علیهمالسلام) هستند، صبر و مدارا توصیه میشود. (20)
نتیجه
در محدوده روایات منقول از امام جواد (علیهالسلام) بدون بررسی سندی آن، در موضوع سیره سیاسی - اجتماعی آن حضرت، میتوان به این جمعبندی رسید: امام جواد (علیهالسلام) با بازخوانی منشأ الهی امامت که برای نخستین بار در سن کودکی برای ایشان اتفاق افتاده بود، صغر سن را تحت الشعاع حقیقت امامت قرار دادند و بر این اساس، وظایف امامت را در دوران خود به انجام رساندند. حضرت مسیر آینده امامت و حکومت جهانی را با تبیین جنبههای مختلف مهدویت روشن کردند. ایشان ضمن حفظ روابط ظاهری مسالمت آمیز با خلفا و کارگزاران جور، بر حقانیت اهل بیت (علیهمالسلام) پای فشردند و با نشان دادن شایستگیهای جامعه تشیع در میان اکثریت غیر شیعه و قدرت مخالف یا معاند غالب، به حفظ، هدایت و پالایش آن از فتنهها پرداختند.نمایش پی نوشت ها:
1. سید محمدتقی حکیم، الأصول العامة للفقه المقارن، ص 147.
2. محمدبن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص 473.
3. حر عاملی، الجواهر السنیة، ص 86-87؛ شیخ کلینی، کافی، ج 1، ص 383.
4. کافی، ج 1، ص 441.
5. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ص 377؛ خزاز قمی، کفایة الأثر، ص 283.
6. کفایة الأثر، ص 283.
7. علامة مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 310.
8. کافی، ج 5، ص 111؛ شیخ طوس، تهذیب الأحکام، ج 6، ص 334.
9. همان، ص 112.
10. قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 669.
11. ابن حمزة طوسی، الثاقب فی المناقب، ص 524.
12. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 6، ص 345.
13. ابن شعبة حرانی، تحف العقول، ص 454.
14. میرزا نوری، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 178.
15. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج 6، ص 126.
16. شیخ صدوق، مصادفة الإخوان (فارسی)، ص 34.
17. کافی، ج 2، ص 46.
18. وسائل الشیعة، ج 15، ص 47.
19. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 811.
20. شیخ مفید، امالی، ص 191.
نمایش منبع ها:
ابن حمزة طوسی، الثاقب فی المناقب، قم، مؤسسة أنصاریان للطباعة و النشر، 1412ق.
ابن شعبة حرانی، تحف العقول، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین 1363ش.
حر عاملی، الجواهر السنیة، نجف اشرف، 1384ش.
حر عاملی، وسائل الشیعة (آل البیت) قم، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث، 1414ق.
حکیم، سیدمحمدتقی، الأصول العامة للفقه المقارن، قم مؤسسة آل البیت (علیهمالسلام)، بیتا.
خزاز قمی، کفایة الأثر، قم، انتشارات بیدار، 1401ق.
راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة الإمام المهدی.
شیخ صدوق، کمال الدین و اتمام النعمة، قم، مؤسسه النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 1363ش.
شیخ صدوق، مصادقة الإخوان (فارسی)، عراق، منشورات مکتبة الإمام صاحب الزمان العامة، بیتا.
شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، تصحیح و تعلیق، میرداماد الأسترابادی، سید مهدی رجایی، قم، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث، بیتا.
شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1365ش.
شیخ کلینی، کافی، تهران، الإسلامیة، 1363ش.
شیخ مفید، امالی، بیروت، دارالمفید للطباعة و النشر و التوزیع، 1414ق.
صفار، محمدبن حسن،بصائرالدرجات، تهران، منشورات الأعلمی، 1362ش.
علامة مجلسی، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفا، 1403ق.
نوری، میرزا، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسة آل البیت لإحیاء التراث، 1408ق.
جمعی از نویسندگان؛ (1395)، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (علیهالسلام) (جلد سوم)، قم: انتشارات مرکز مدیریت حوزههای علمیه، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}