ترجمه و شرح (يا ابن الصراط المستقيم)





ترجمه و شرح دعاي ندبه (39)
(اي فرزند صراط مستقيم «راه راست»).
بدان که مصداق کامل خارجي صراط مستقيم علي بن ابي طالب و ائمه معصومينند. و در کتاب بحارالانوار مجلد 7 صفحه 83 (1) بابي است به عنوان « انهم السبيل و الصراط و هم و شيعتهم المستقيمون عليها».
و در آنجا اين روايت است که مفضل بن عمر گويد: از امام صادق عليه السلام از معني و مفهوم صراط سؤال کردم؟ فرمود: صراط همان راه معرفت به خداوند عزوجل است، و آن دو نوع است صراط دنيا و صراط آخرت. اما صراط دنيا همان امامي است که اطاعت او واجب است و هر کس بشناسد آن امام را و از او پيروي کند در روز قيامت از صراطي همانند پلي که به روي جهنم کشيده شده عبور خواهد کرد، و هر کس که او را نشناسد پايش در صراط آخرت بلغزد و در آتش جهنم در افتد. (2)
در کتاب کفاية الخصام باب 54 ده حديث از طرق عامه نقل کرده است بدين مضمون که هيچ بنده اي در روز قيامت از صراط نگذرد و به بهشت وارد نشود مگر جواز به ولايت اميرالمؤمنين و اهل بيت عليهم السلام داشته باشد، و ما در اينجا به يک روايت اکتفا مي کنيم.
ابن المغازلي شافعي به طرق مختلفه و أسانيد متعدده روايت کرده و حاصل آن اين است که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: «چون روز قيامت شود و ميزان را بر لب جهنم نصب نمايند، احدي از آن نگذرد مگر کسي که او را جواز ولايت باشد».
و در صفحه ي 363، همين کتاب (کفايه) در آيه ي «و ان الذين لا يومنون بالاخرة عن الصراط لناکبون»- مؤمنون/ 74- يعني: و کساني که به آخرت ايمان ندارند از راه منحرفند. سه روايت از عامه نقل کرده که مراد از صراط مستقيم اهل بيت رسول خدا است. و روايات متعددي هم از خاصه نقل کرده و چون بناي اين تأليف بر اختصار است از ذکر آنها صرف نظر مي شود.
(اي فرزند نبأ عظيم- که مقصود از آن اميرالمؤمنين عليه السلام است-)
شرح- در کتاب کفاية الخصام در باب 110 و 111 رواياتي از خاصه و عامه نقل کرده که مراد از «نبأ عظيم» علي بن ابي طالب است. البته تأويل و مصداقي از مصاديق نبأ عظيم است.
و أيضا تفسير صافي از عيون الاخبار از حضرت رضا از پدرش از پدرانشان از حسين بن علي عليهم السلام نقل مي کند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله به علي عليه السلام فرمود: «يا علي توئي حجت خدا، و توئي باب خدا، و توئي راه به سوي خدا، و توئي نبأ عظيم، و توئي صراط مستقيم، و توئي مثل أعلي» (3)
(اي فرزند کسي که در ام الکتاب (علم حق) نزد خداوند علي و حکيم است). يعني مقامش عالي ترين مقام، و روحش بلند مرتبه ترين علم و حکمت خداوند ي را دارا است.
شرح- در مجلد هفتم بحار صفحه ي 43 (4) راوي گويد از حضرت رضا عليه السلام شنيدم که پدرم اين آيه را «و انه في ا م الکتاب لدينا لعلي حکيم»- زخرف/ 4- و اين در ام الکتاب نزد ما مقامي بلند و فرزانه اي دارد. گفت علي بن ابي طالب است. و نيز روايت شده- و راوي محمد بن علي بن جعفر است گويد- از آن بزرگوار سؤال شد که نام علي عليه السلام در کجاي ام الکتاب است؟ فرمود: در اين آيه مبارکه «اهدنا الصراط المستقيم» و او علي عليه السلام است.
و در صفحه 83 همان مجلد (5) روايت از حضرت صادق عليه السلام درباره قول خداي عزوجل آيه ي «اهدنا الصراط المستقيم» فرمود آن اميرالمؤمنين و معرفت اوست و دليل بر اينکه او اميرالمؤمنين است در قول خداي عزوجل که فرموده: «و انه في ام الکتاب- الآيه» قول ديگر خداوند: «اهدنا الصراط المستقيم» است.
(اي فرزند آيات و بينات).
شرح- مجلد هفتم بحار صفحه 42 (6) داود بن کثير رقي- راوي حديث گويد: از امام صادق عليه السلام درباره ي قول که مي فرمايد: « ... و ما تغني الآيات و النذر عن قوم لا يؤمنون»- يونس/ 101- (و چه سود خواهد داشت نشانه ها و بيم دادنها براي مردمي که ايمان نمي آورند) سئوالي کردم فرمود: آيات امامانند، و نذر انبياء هستند. و نيز در همان صفحه مدرک فوق (7) درباره قول خداي تعالي که مي فرمايد: «بل هو آيات بينات في صدور الذين اوتوا العلم» منظور أئمه هستند، «و ما يجحد بآياتنا» يعني انکار مقام اميرالمؤمنين و أئمه نمي کنند. «الا الکافرون» (8).
اطلاق آيات بر آن بزرگواران اطلاق کل بر فرد است، چون آنان نيز خود از جمله علامت هاي بزرگ و واضحه قدرت و عظمت و علم و رحمت و ساير صفات حق مي باشند.
در مجلد 7 بحار صفحه 42 (9) بابي است به نام «انهم آيات الله و بيناته» در قول خداي عزوجل «و الذين هم عن آياتنا غافلون»- يونس/ 7- يعني «و آنان که از آيات و نشانه هاي ما غافلند» مفسر قمي گويد: اميرالمؤمنين و ائمه عليهم السلام مي باشند و دليل بر اين مطلب قول امير مؤمنان عليه السلام است که فرمود: «براي خدا آيه و نشانه اي بزرگتر از من نيست» (ما لله آية اکبر مني) (10).
(اي فرزند ادله ي روشن حق).
کلمه ي دليل در لغت فارسي به معني نشان دهنده يا نشان دادن راه است.
شرح- حجت هاي خداوند متعال از انبياء و اولياء عليهم السلام همه ي آنان راهنماي راه سعادتند، چه در اقوال و گفتارشان، و چه در اعمال و رفتارشان که به وسيله آن مردم را به سعادت دنيا و آخرتشان هدايت و رهبري مي کنند. و چون آن بزرگواران معصومند از خيانت و جهالت و ندانم کاري و طمع و جنايت بلکه از هر عمل و صفت زشت و ناپسند که باعث نفرت مردم است پاک و منزه هستند.
در زيارت جامعه است. «أشهد أنکم الائمة الراشدونئ المهديون المعصومون» (گواهي مي دهم که شما رهبرانيد ارشاد کننده و راهنما و معصوم).
(اي فرزند برهانهاي واضح و آشکار).
شرح- برهان أخص از دليل است، و آن ثبوت و به مقصد رساندن است و در اصطلاح اهل منطق (و ميزان) برهان دو نوع است: «برهان اني» استدلال از علت به معلول، و «لمي» و آن استدلال از معلول به علت است.
چون آن بزرگواران از راه علم و عمل وسيله ي قرب بندگان به خداوند خالق جهانند لذا آنان خود بهترين برهان واضح و آشکار در اين راهند، اگر اولياء و اوصياي خدا نبودند مردم در اين راه زندگي و جاده ي پر نشيب و فراز آن متحير و سرگردان و همچون بهائم بي راهنما به سر مي بردند، و خداوند بر آنان منت گذاشت و اين راهنمايان را براي هدايتشان برگزيد، و اين بزرگواران هم به حکمت و لسان علمي و عملي مردم را به حق دعوت مي کنند، و آنان را به معارف الهي ارشاد نموده و متخلق به اخلاق حسنه و اعمال پسنديده مي نمايند. از جابر جعفي نقل شده که گويد از امام محمد باقر عليه السلام شنيدم که مي فرمود: «کسي که خدا را و رهبرش را از ما اهل بيت بشناسد، البته خدا را مي شناسد و (از روي معرفت) او را پرستش مي کند». (11)
در مجلد 7 بحار صفحه ي 25 (12) از ابوذر غفاري نقل شده که گفته است: از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که مي فرمود: اهل بيت مرا، شما به منزله سر نسبت به بدن و به منزله ي دو چشم از سر بدانيد که بدن جز به سر، و سر هم جز به دو چشم هدايت نمي شود.
(اي فرزند حجت هاي رسا).
شرح- قال الله تعالي: «قل فلله الحجة البالغة»- انعام/ 149- بگو دليل رسا «خاص خدا است» در تفسير صافي از کتاب کافي از حضرت امام موسي کاظم عليه السلام چنين آمده: «آري خدا را بر مردم دو حجت است. حجت ظاهره و حجت باطنه، اما حجت ظاهره رسولان و پيغمبران و امامان هستند، أما حجت باطنه عقول است».
و ايضا در همين مدرک از حضرت امام محمد باقر عليه السلام نقل است که فرمود: « حن الحجة البالغة علي من دون السماء و فوق الارض» يعني ما هستيم حجت بالغه و رسا بر تمام مردم زير آسمان و روي زمين. (13)
اطلاق حجت بر ائمه ي معصومين به جهت آن است که خداوند به وسيله آن بزرگواران بر بندگان خود که اعمال و اخلاق و رفتارشان راه نماي سعادت مردم در زندگي است حجت را تمام کرده است.
(اي فرزند نعمت هاي عام الهي).
شرح- مجلد 7 بحار صفحه ي 102 (14) از امام محمد باقر عليه السلام در تفسير اين آيه ي مبارکه ي «و أسبغ عليکم نعمه ظاهرة و باطنة»- لقمان/ 20 - يعني نعمت هاي خويش را آشکار و نهان بر شما تام و کامل کرد. روايت شده که فرمود: «نعمت هاي ظاهر آشکار پيغمبر است و آنچه را که آورده از معرفت و توحيد، اما نعمت باطنه ولايت ما اهل بيت و عقد مودت و دوستي ما است».
و أصبغ بن نباته از امير مؤمنان عليه السلام در تفسير اين آيه ي مبارکه «الم تر الي الذين بدلوا نعمة الله کفرا»- ابراهيم/ 28- يعني آيا نديدي آن کساني را که نعمت خدا را به کفران تغيير دادند. فرمود: «به خدا قسم مائيم نعمت الهي که خداوند آن را بر بندگان خود انعام کرده، و هر که بخواهد به وسيله ما به فوز و رستگاي مي رسد». (15)
در تفسير صافي در ذيل آيه ي شريفه ي «ثم لتسألن يومئذ عن النعيم»- تکاثر: 8- يعني و آنگاه در آن روز از نعيم الهي مورد بازخواست قرار خواهيد گرفت. در خبر مفصلي از تفسير عياشي از حضرت صادق عليه السلام نقل مي کند که ابو حنيفه نعمان بن ثابت يکي از علماي اربعه اهل تسنن اين آيه ي مبارکه «ثم لتسألن يومئذ عن النعيم» آيه ي آخر سوره ي تکاثر را از ابو عبدالله جعفر بن محمد الصادق- عليهما السلام- سئوال کرد حضرت فرمود: « اي نعمان به نظر تو اين نعمتي که مورد سئوال واقع مي شود چيست؟ نعمان گفت: بهره ي از غذا و آب سردي (که در دنيا خورده ايم و آشاميده ايم) حضرت فرمود: اگر خداوند تو را روز قيامت در برابر خود نگهدارد تا از تو سئوالي کند از هر لقمه اي که خورده يا جرعه آبي که نوشيده اي وقوف تو در قيامت طولاني خواهد شد، ابوحنيفه گفت قربانت شوم پس مراد از نعيم چيست؟ حضرت فرمود: ما اهل بيت نعيمي هستيم که خداوند به بندگان انعام فرموده، و به برکت وجود و هدايت ما اختلاف مردم را به اتحاد تبديل، و دلهايشان به هم الفت داده، و به نور تعليمات ما عداوت و دشمني آنان را به اخوت و برادري در آورده، و به نور هدايت ما آنها را به اسلام هدايت کرده و اين نعمتي است که قطع نمي شود، و خداوند از اداي حق نعمتي که به آنها انعام کرده و آن پيغمبر و عترت اوست بازخواست کند». (16)
البته نعمت عبارت است از نفعي که ناشي از احسان مي شود و هر چيزي که انسان به آن بهره مند شود نعمت است، و نعمت هاي الهي قابل شمارش نيست چنان که مي فرمايد: «و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها» (17) و هر نعمتي که انسان از او منتفع مي شود از جانب خداوند است که فرمود: «و ما بکم من نعمة فمن الله» (18) و بالاترين نعمت ها نعمت سعادت دنيا و آخرت است و اين سعادت در پرتو نور هدايت و تعليمات أنبياء و أوصياء حاصل مي شود چنانچه در زيارت جامعه است «بکم أخرجنا الله من الذل و أنقذنا من شفا جرف الهلکات»
(به سيله ي نور هدايت شما خداوند ما را از ذلت کفر و شرک بيرون آورده و به برکت شما ما را از پرتگاه مهلکه نجات داده است).
(اي فرزند «طه» و محکمات قرآن).
شرح- تفسير صافي از معاني الاخبار از حضرت صادق عليه السلام روايت مي کند که فرمود: «و اما طه فاسم من أسماء النبي صلي الله عليه و آله و معناه يا طالب الحق الهادي اليه»(19) يعني و أما «طه» پس اسمي است از اسم هاي پيغمبر صلي الله عليه و اله و معني آن اين است اي طالب حق که راهنماي به آن هستي.
و محکمات- در تفسير صافي از کتاب کافي و تفسري عياشي در تأويل اين آيه ي مبارکه ي «هو الذي أنزل الکتاب منه آيات محکمات (20) از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که فرمود: «ان المحکمات أميرامؤمنين و الائمة عليهم السلام» محکمات امير مؤمنان و ائمه عليهم السلام مي باشند. البته منظور مصداقي از مصاديق آيات محکمات است.

پي نوشت ها:

1. 24 جديد صفحه ي 9.
2. 24 جديد ص 11 نقل از معاني الاخبار.
3. البته اين گونه روايات از باب بطن قرآن و تأويل آنست نه تفسير لفظ آن.
4. 23 جديد ص 210 نقل از کنز الفوائد کراجکي.
5. 24 جديد ص 11 نقل از معاني الأخبار صدوق.
6. 23 جديد ص 206 نقل از تفسير قمي.
7. 23 جديد ص 207 نقل از تفسير قمي.
8. پايان آيه در سوره ي عنکبوت 49 «الا الظالمون» است، ولي «الا الکافرون» در ذيل آيه 47 همان سوره و بيان ديگري است.
9. 23 جديد ص 206 نقل از تفسير قمي.
10. در تفسير صافي ذيل آيه مبارکه «عن النبأ العظيم» نقل از کافي کليني از امام پنجم و تفسير قمي از امام هشتم عليهما السلام آمده است.
11. کافي باب معرفة الامام شماره 4.
12. مجلد 23 جديد ص 121 نقل از امالي طوسي.
13. البته مراد تطبيق آيه بر مصداق است نه اينکه معني حجت فقط همين باشد، و از اين نظر با روايات ديگري که در تفسير آيه نقل شده است منافات ندارد، که فرمود روز قيامت خدا به بندگانش مي فرمايد: بنده ي من در دنيا عالم بودي يا جاهل، اگر عالم بودي چرا به علم خود عمل نکردي و اگر جاهل بودي چرا علم نياموختي تا بدان عمل کني و با همين حجت او را مجاب مي کند و اين است حجت بالغه.
14. 24 جديد ص 54 نقل از مناقب، و ص 52 از تفسير قمي از امام پنجم.
15. تفسير صافي از تفسير عياشي و تفسير قمي و کتاب کافي. و تفسير مجمع البيان از امام ششم نقل مي کنند.
16. تفسير طبرسي از تفسير عياشي نقل مي کند، و بحارالانوار مجلد 24 جديد ص 54.
17. يعني اگر بخواهيد نعمت خدا را بشماريد نتوانيد شماره کردن آن را. ابراهيم/ 34 و نحل: 18.
18. يعني هر نعمتي که داريد از طرف خدا است نحل: 53.
19. کلمه «طه» دو حرف از حروف بريده و مقطعه رمزي قرآن است که سوره ي مورد بحث با آن افتتاح مي شود، و به هر حال خطاب به پيغمبر است.
20. يعني او کسي است که قرآن را بر تو فرستاده، از آنست آيات محکمات. آل عمران/ 7.

منبع: كتاب شرحي بر دعاي ندبه