چگونگی ناكامی كودتای مخملی





بي‌ترديد، بررسي لايه‌هاي چندوجهي اين پروژه كه در مقاطعي نيز به صورت مكمل هم عمل كردند بيانگر تلاشي است كه نقطه عزيمت آن ايجاد "گفتمان اعتراضي " بوده است. گرچه اين سناريو در كشورهاي استقلال‌يافته شوروي سابق با اعتراض به نتايج انتخابات و تقلب درآن كليد خورده است وليكن آنچه در همان ابتداي كار پيشبرد اين انقلاب را در ايران ناكام گذاشت، وضعيت آرا بود. اوكراين و گرجستان دو كشور به دام افتاده در انقلاب‌هاي رنگين، برپايه نزديكي آراي نامزدها به يكديگر بوده است. اتفاقي كه در ايران با اختلاف 11 ميليوني عملا باورپذيري تقلب و تلاش "پرهياهو " و "پرشتاب " براي اين پروژه را با كندي‌هاي بسيار سختي روبه‌رو ساخت. اما اينكه قرينه‌هاي تلاش‌هاي سازمان‌يافته براي ايجاد انقلاب مخملي در ايران چه مي‌باشد، بي شك بايد به تطابق رفتارها و تحركات جريانات اخير با نمونه‌هاي اتفاق افتاده دركشورهاي مختلف پرداخت. به‌طوركلي برخي عوامل عمومي كه تاكنون در برخي كشورهاي هدف انقلاب رنگي قرار گرفته بعضاً صورت مشترك داشته به صورت زير قابل احصا مي‌باشند:

1- نمادسازي

هدف ازنمادسازي براي بعد و حجم دادن به نيروهاي هوادار و متمايز ساختن آنان به عنوان مجموعه متفاوت و مخالف مي‌باشد.
همچنين انگيزه بخشي به حاميان با انتخاب رنگ درجهت ترغيب آنان براي شركت در يك رويداد و يك رفتار خاص مي‌باشد. اين اتفاق در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري با انتخاب رنگ سبز و بهره‌گيري از محصولاتي همچون تي شرت، كلاه و شال سبز و نيز به راه انداختن تظاهرات خودرويي به نماد‌هاي سبزظهور و بروز يافت. يكي از دلايل اصلي براي تأكيد‌ برنمادسازي حك ساختن آن بر اذهان و استفاده از عنصر در دسترس بودن و قوه يادآوري مي‌باشد. مضاف بر اينكه به‌دست گيري فضاي تبليغاتي شهر و تهييج بخشي ميداني نيز در اين بخش كاملاً مشهود مي‌باشد.

2- شكل‌دهي قطب‌بندي شديد اجتماعي

ايجاد دوانگاري‌ متضاد Binary opposition در ميان توده مردم نيز يكي از روش‌هاي مورد تأكيد‌ در انقلاب‌هاي رنگي است. اين قطب‌بندي در حقيقت الف- براي ايجاد تخاصم ميان مردم و شكل فضاي نزاع بوده و ب- درچارچوب شكل‌دهي اقليت يا اكثريت ناخشنود و عصبي قابل تصور است. رودررو قراردادن مردم و ايجاد قطب‌بندي درميان آنها نيز براي شكستن بسياري از هنجارهاي مورد توجه جامعه و عبور از خطوط مورد احترام در زمينه تكريم نهادها مي‌باشد.

3- بروزدادن گرايش‌هاي ليبرالي و نئوليبرالي

يكي از جان مايه‌هاي شكل دهي انقلاب‌هاي رنگي مخابره پيام گرايش به گرايش‌هاي ليبرالي و نئو ليبرالي مي‌باشد. هدف اصلي از اين علايم براي كسب حمايت‌هاي غربي مي‌باشد. در اين انتخابات تأكيد‌ بر گفت‌وگوهاي بي‌ قيد و شرط باآمريكا و عدول از برخي ايدئولوژي‌هاي انقلاب همچون نحوه مواجهه با رژيم صهيونيستي در همين چارچوب قابل ارزيابي است.

4- سازماندهي تشكيلاتي

تعريف نقش براي اعضاي ستاد و نيز اعطاي ماموريت به نيروها، نيازمند سازماندهي قوي و منسجم مي‌باشد. نيروهاي دوم خردادي درپيش ازانتخابات با به راه انداختن كارناوال‌ها و اردوهاي خياباني "فضا سازي "،
"تهييج‌انتخاباتي "، "رعب‌تبليغاتي "، "كميته صيانت ازآرا "، "كمپين سخنراني "، "پوشش‌هاي نمادين "، "تظاهرات خودرويي " بخشي از سازماندهي‌هاي خود را براي پيروزي درانتخابات نمايان ساختند. همچنين در بخش اغتشاشات خياباني نيز اين جريان ساماندهي كاملاً دقيقي را مورد توجه خود قرار داد. تشكيل كميته‌هاي "عملياتي، "محوربند "، " رسانه‌اي - عمليات رواني "، "مالي و پشتيباني " نيز از جدي‌ترين اقدامات در اين زمينه بوده است. نحوه درگيري‌هاي خياباني و سازماندهي اراذل و اوباش و مسلح ساختن آنان به انواع سلاح‌هاي سرد و گرم بخشي از تلاش‌هاي صورت گرفته دراين بخش بوده است. بي‌گمان تدارك و سازماندهي دستاويزي ( تاكتيكي ) براي كانوني كردن فشار بر روي حكومت و واداشتن آن به گردن نهادن به خواست آنان بوده و مي‌باشد. اين جريان تلاش دارد تا با اين فشار انتخابات را باطل ساخته و شرايط جديد را براي ادامه تحركات خود فراهم سازند. تأكيد‌ يك مقام سياسي مبني بر اينكه ابطال انتخابات كف خواست‌هاي ميرحسين موسوي مي‌باشد بيانگر سارماندهي براي فشار جهت رسيدن به منويات اصلي مي‌باشد.

5- هزينه‌هاي سنگين مالي

تامين هزينه پوسترها،بنرها،عقد قرارداد با شبكه‌هاي ماهواره‌اي و تهيه البسه تبليغاتي بي ترديد از هزينه‌‌كرد سنگيني پرده برمي‌دارد كه سامان يافته بودن آنها از چشم هيچ ناظر سياسي پنهان نيست. حضور اسپانسرهاي مالي و فعالان اقتصادي درحوزه نفت،محصولات روغني،فعالان عرصه ساخت و ساز و نيز انتشار برخي شايعات مبني بر حمايت‌هاي مالي خارجي مواردي بودند كه ساماندهي كاملا حرفه‌اي را ظهور و بروز دادند.

6- دموكراسي‌خواهي و حقوق شهروندي

نحوه فعاليت اين جريان و مقاصد پنهان آنها نيز در لفافه " دفاع از دموكراسي و حقوق بشر "، "حقوق شهروندي‌ "، "عدالت‌گرايي " پوشانده شد تا دليل واقعي در افتادن آنان با حكومت كتمان شود. بي ترديد به‌دست آوردن حمايت‌هاي مردمي‌با اتخاذ تاكتيك "دنياي وانموده " و قلب حقايق از جمله مواردي بود كه براي پنهان نگاه داشتن نيات واقعي اتفاق افتاد.

7- نفوذ درسيستم سياسي

يكي از روش‌هاي جريان مزبور براي انقلاب رنگي خود نفوذ درسيستم سياسي براي رسيدن به چند هدف عمده بوده است. هدف اول دسترسي به اطلاعات محرمانه مسؤولان براي ايجاد فشار روي آنها بوده است. حمله به منازل برخي از مسؤولان وزارت كشورونيزانتشار شماره تلفن‌هاي همراه آنها در اينترنت دراين راستا قابل ارزيابي است. هدف دوم اما به‌دست آوردن اطلاعات ميداني براي تحركات خياباني بوده است. اين اطلاعات بي گمان بخشي از اغتشاشات خياباني را پشتيباني اطلاعاتي نمود.

8- القاي شبهه تقلب پيش ازانتخابات

يكي ديگر از روش‌هاي به‌كارگرفته شده توسط جريان مزبورادعاي تقلب در انتخابات با يك پيش فرض بوده است. پيش فرق مطلق انگاري در اين چارچوب شكل گرفت كه پيروز انتخابات مهندس موسوي بوده و اگر هر انتخاب ديگر صورت گيرد به معناي تقلب در انتخابات مي‌باشد. گرچه اين القا زمينه‌اي براي آغاز اغتشاشات خياباني بود وليكن در وراي خود مشروعيت‌زدايي از دولت حاكم را نيز هدف گرفت. به اين معنا كه با اعلام پيروزي خود قبل از پايان رأي گيري دولت حاكم را غيرقانوني اعلاك كرده و شدت و اقتدار رأي به‌دست آمده توسط وي را خنثي سازند.

9- حمايت‌هاي خارجي

تأكيد‌ رسانه‌هاي خارجي مبني برانجام تقلب در انتخابات ايران و حمايت از آشوب‌هاي خياباني با توجيه ناديده انگاشته شدن رأي مردم، حمايت‌هاي بيگانگان از انقلاب رنگي جريان مزبور را عيان ساخت. بي شك آشفته ساختن فضاي سياسي جامعه،كسب مساعدت بين‌المللي، ايجاد فشار به حكومت از سوي بيگانگان تحت عناويني همچون جريمه‌هاي ديپلماتيك، سياسي و اقتصادي و كاهش به رسيمت شناختن رئيس‌جمهورمنتخب از جمله كارويژه‌هاي نيروهاي بيگانه مي‌باشد. از ديگر سو آنچه كه درتمامي‌انقلاب‌هاي رنگي به عنوان وجه مشترك مطرح است حمايت كشورهاي خارجي و تكيه بر برخي از منابع آنها مي‌باشد. به‌طورمشخص بر اساس مشاهدات شهروندان تهراني سفارتخانه‌هاي كشورهاي انگليس، فرانسه و استراليا در آشوب‌هاي روز شنبه تهران به آشوب‌طلبان و تروريست‌هايي كه از بيم دستگيري متواري بودند، پناه دادند. باتوجه به اخبارمزبوركاملاً مي‌توان دريافت جريان مزبور پايي نيز در كسب حمايت‌هاي بيگانگان و فضاسازي‌هاي بين‌المللي آنان دارد.
*موارد گفته شده گرچه بخشي از تطابق اغتشاشات اخير و تلاش جريان انتخاباتي براي انقلاب رنگي با نمونه‌هاي انجام شده مي‌باشد اما ناكامي‌آن مي‌تواند عبرت‌هاي گرانقدر را به تصوير بكشد كه جريان مزبور با تسليم شدن در برابر خواست و اراده ملت مي‌تواند به دامان نظام بازگردد. اولين اين عبرت‌ها، هوشياري مردم مي‌باشد. مردمي‌كه دلبستگي خود به نظام را نشان داده و ثابت كردند چهره‌ها را حتي از پشت نقاب نيز خوب مي‌شناسند. گرچه نسل جوان ما نيز دوره‌هاي ابتداي انقلاب و جرياناتي همچون بني صدر را تجربه نكرد اما اتفاقات اخير يك نوع لمس شدگي تاريخي را براي آنان به نمايش گذاشته و تاريخ را برايشان به تصوير كشيد. درحقيقت مي‌توان گفت با توجه به اين اوصاف نسبت به بيمه شدن نسل كنوني انقلاب درمقابل خط نفاق بايد اميدوار بود. عبرت ديگر اما بايد به نقش رهبري و ولايت فقيه در مديريت چالش‌ها و نابساماني‌هاي كشور اذعان داشت. براستي كساني كه روزگاري از نهادهاي انتخابي - انتصابي سخن گفته و به دنبال تك پايه ساختن حاكميت بودند،اقراردارند كه اگر جايگاه رهبري نبود هم اينك اهتزاز پرچم‌‌هاي رنگي را بايد در كشور به نظاره مي‌نشستيم؟. نعمت ولايت بي‌شك عنايتي الهي است كه اگر جز اين بود آن پير فرزانه نمي‌گفت كه پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت شما آسيبي نرسد.
منبع: روزنامه جوان