هاله نور آقاي موسوي

نويسنده: وحيد جليلی



«اگر تقلب بشه، ‌شنبه قيامت مي‌شه». ستاد آقاي موسوي از حدود ‌يك هفته مانده به انتخابات به ميليشياي خود دستور داده بود ‌اين شعار را در خيابان‌هاجيغ بزنند .
‌از نوع اين ‌رفتار‌ها مي‌شد ‌دريافت جرياني كه آقاي موسوي نمايندگي‌اش را به عهده گرفته است ‌به انتخابات فراتر از انتخابات نگاه مي‌كند و اهداف ديگري را در سر دارد.
اگر چه ‌در ايام انتخابات تا حدودي چهره روتوش شده و فرو رفته در هاله‌اي از نور آقاي موسوي براي مردم آشكار شده بود كه به آن رأي بي‌سابقه و بي‌نظير در تاريخ انقلاب به رقيب ايشان انجاميد، اما شنبه هم ‌قيامت شد: «يوم تبلي السرائر»!
معجزه 22 خرداد جريان پشت‌سر موسوي را وادار کرد ‌باطن خودش را روز به روز آشكارتر كند. اگر چه تحرکات ‌غير‌قانوني ‌آنها مشکلاتي ‌را ‌پيش آورد، اما ملت ‌ما تجربيات مهم و حافظه تاريخي الهام‌بخشي ‌در اين زمينه دارند و همين تجربه تاريخي خيلي كمك مي‌كند كه اين مسائل اخير هم به راحتي حل بشود.
‌مردم ما مشابه اين رفتارها را درسال‌هاي نخست بعد از پيروزي انقلاب تجربه كرده‌اند. به طور مشخص در 17شهريور و 14 اسفند 59، ‌مردم ما ميتينگ‌هاي پرهياهوي بني‌صدر را و پروپاگاند‌اي سياسي بعد از آن را به ياد دارند.
اما اينكه چرا آقاي موسوي حاضر است برخلاف هرآنچه كه در ابتداي ورودش به انتخابات گفته عمل كند و ادعاهايي را كه در اين مدت مطرح كرد، ‌خودش خلافش را انجام بدهد قابل تحليل است. آقاي موسوي از ابتدا اعلام كرده بود كه من براي حفظ «قاعده بازي» به ميدان آمده‌ام.
وي، آقاي احمدي‌نژاد را متهم کرد ‌كه اهل كرنش در برابر قانون نيست و قانون را دور مي‌زند و مهم‌ترين دغدغه مهندس موسوي در سخنراني‌ها و بيانيه‌هايش اينگونه اعلام مي‌شد ‌كه او آمده است تا قاعده بازي و روال‌ها و همچنين احترام و اعتبار نهادهاي قانوني كشور حفظ بشود. ‌هم در جريان تبليغات انتخاباتي و هم بخصوص در جريانات روز انتخابات و بعد از اعلام نتايج، ‌به وضوح مي‌توان ‌ديد ‌كه موسوي ‌در ادعايش ‌چقدر صادق بود.
جداي از بحث‌هاي روشي، ‌امروز ديگر بخش‌هاي مهمي از محتواي انديشه سياسي آقاي ميرحسين موسوي و نظام ايده‌آل سياسي ايشان هم آشكار شده است.
مصاحبه بسيار مهم روشنفكرترين زن ايران! و نزديك‌ترين همكار سياسي آقاي ميرحسين موسوي يعني خانم رهنورد با شبكه ‌انگليسي بي‌بي‌سي يك گفت‌وگوي تاريخي است و مفادش قابل توجه و تحليل است. ايشان مي‌گويد من لُر هستم و آقاي موسوي داماد لرستان است. ‌لرها موسوي را نمي‌گذارند و به آقاي احمدي‌نژاد رأي بدهند.
بعد مي‌گويد ايشان ترك‌زبان است و آذربايجاني‌ها هيچ وقت فرزند خودشان را نمي‌گذارند و به كس ديگري رأي بدهند. ببينيد بعد از 150سال سابقه روشنفكري در ايران، ‌جريان روشنفكري، معيار انتخاب سياسي ايده‌آل خودش را چگونه طرح مي‌كند. ‌كانه ما در دوره ملوك‌الطوايفي هستيم و مردم بايد به شكل قبيلگي رأي بدهند و اگر به اين شكل رأي ندهند مايه تعجب روشنفكرترين زن ايران و نزديك‌ترين و پرسابقه‌ترين همكار آقاي موسوي مي‌شود!
اگر به اين نكات توجه كنيم، ‌مي‌بينيم كه در انديشه ميرحسين و همراهان روشنفكر او نوعي ارتجاع به مناسبات همگون با تفكر قبيلگي مشاهده مي‌شود و مردم خيلي خوب ذات اين جريان را شناخته‌اند.
امروز ميرحسين موسوي براي حذف يك چهره سياسي نمي‌جنگد و درگيري او برخلاف آن ادعايي كه مي‌گفت من آمده‌ام تا قاعده بازي سياسي را حفظ بكنم يك درگيري سياسي نيست.
‌ميرحسين امروز مهمترين دغدغه‌اش سركوب يك جريان عظيم و عميق اجتماعي است كه به ميدان آمده است تا از استحاله انقلاب و نظام جلوگيري كند.
24 ميليوني كه به ضرر اشرافيت سياسي رأي داده از نگاه جريان روشنفكري و سلطنت‌طلب و غرب‌زده كه امروز با هم ائتلاف كرده‌اند، ‌بايد در همين نقطه سركوب شود.
‌برآوردي كه آقاي موسوي از شرايط امروز دارد، ‌اين است كه اگر با مطالبات توده مردم امروز مقابله نشود و جريان ضداشرافيت سركوب نشود، ‌خيلي بعيد است كه به اين زودي‌ها اين فرصت‌ در اختيار جريان روشنفكري مؤتلف با سرمايه‌داري جهاني و داخلي قرار بگيرد.
آقاي موسوي ‌دارد مي‌بيند كه امروز اين جريان عظيم و عميق اجتماعي در فضاي سياسي كشور، ‌نماينده جدي ندارد. همه به ميدان آمده‌اند تا مردمي كه پايشان را از گليم‌شان درازتر ‌كرده‌اند، ‌سرجايشان بنشانند.
دليل ديگر سراسيمگي آقاي موسوي به عنوان نماينده مجموعه مناسبات غلط، اين است كه اينها همواره تلاش مي‌كردند تا مترسكي را به نام اكثريت خاموش به رخ نظام بكشند و ادعايشان اين بود كه ما مي‌توانيم اكثريت خاموش را به صحنه بياوريم و از آن طريق مطامع مناسبات ايد‌ه‌آل خودمان را حفظ بكنيم، ‌ولي معجزه 22خرداد نشان داد كه اتفاقاً اكثريت خاموش آنهايي بودند كه دغدغه عدالت داشتند و وقتي كه ببينند جريان سرمايه‌داري جهاني براي حمايت يك چهره ظاهراً موجه به صحنه آمده‌اند آنها هم تشجيع و تحريك مي‌شوند كه به صحنه بيايند و از انقلاب خودشان و آرمان عدالت دفاع بكنند.
بنابراين در انتخابات‌ آينده هم ديگر اكثريت خاموشي ‌كه جريان چپ ليبرال بتواند به آن اميد ببندد، ‌وجود نخواهد داشت.
‌با وجود اين، جريان اشرافيت سياسي تصميم گرفته است كه در اين مقطع با به‌كارگيري همه ابزارهاي جنگ رواني از اين جهش تكاملي انقلاب اسلامي جلوگيري كند و جريان ارتجاعي را به جامعه تحميل بكند.
در اين زمينه هم در روزهاي آينده خواهيم ديد كه چگونه جريان اجتماعي عظيم و عميق برآمده از انقلاب اسلامي جريان متوهم، ‌خودشيفته و ساختارشكن را مثل كفي خواهد شست و برگ زرين ديگري بر حافظه تاريخي ملت انقلابي ايران افزوده خواهد شد.
منبع: جهان نیوز