نویسنده: مهرداد نغزگوی کهن

چکیده

فارسی- یهودی به متونی اطلاق می‌شود که زبان فارسی و به خط عبری نوشته شده است. متون فارسی- یهودی به لحاظ زبان‌شناسی یکدست نیست و با توجه به محل تألیف متون موجود می‌توان در آن مشخصه‌های لهجه‌ای و گویشی را مشاهده کرد. هدف این مقاله معرفی اجمالی این متون و تحقیقاتی است که تاکنون در مورد آن‌ها به انجام رسیده است. در این راستا دو نوع طبقه‌بندی موضوعی و زمانی این متون ارائه شده است. متقدم‌ترین متون فارسی نو و فارسی- یهودی نگارش یافته است. این متون حتی از متقدم‌ترین متون اولیه‌ی فارسی نو که به خط فارسی (- عربی) نوشته شده‌اند، قدیمی‌ترند. این اسناد به همراه متون مانوی و سریانی، از جمله منابع دست اول و با ارزشی هستند که تا حدودی وضعیت زبان فارسی نو و گونه‌های آن را در قرون اولیه‌ی شکل‌گیری‌اش نشان می‌دهد. البته تعداد متون فارسی- یهودی در دوره‌ی انتقالی قبل از ازدواج متون فارسی (-عربی) زیاد نیست. متقدم‌ترین متن فارسی- یهودی (یعنی نامه‌ی دندان اویلیق) متعلق به قرن دوم هجری/ هشتم میلادی است که طبق نظر بعضی از متخصصان ظاهراً در ترکستان نوشته شده است. البته این متون علی‌رغم اینکه تعدادشان کم است، ولی دامنه‌ی جغرافیایی وسیعی را در بر می‌گیرند. بعد از حمله‌ی ویرانگر مغول گوناگونی لهجه‌ای متون فارسی- یهودی بسیار کاهش یافته است. متون فارسی- یهودی به لحاظ زبان‌شناسی یک‌دست نیست و با توجه به محل تألیف متون موجود می‌توان در آن‌ها مشخصه‌های لهجه‌ای و گویشی را مشاهده کرد. فارسی- یهودی تنها محدود به کتاب‌های مذهبی نمی‌شود و آثار ادبی و غیر مذهبی را نیز در بر می‌گیرد. یهودیان از ادوار کهن در ایران می‌زیسته‌اند و تا آنجا که می‌دانیم، افزایش جمعیت آن‌ها در ایران از سال 586 قبل از میلاد در زمان بخت‌النصر آغاز می‌شود. اولین اشارت در مورد سکونت یهودیان در ایران، مربوط به متون مذهبی آنان است که در مورد پراکنده شدن قوم یهود در شهر‌های ماد سخن گفته است (رک. کتاب دوم پادشاهان17، 6). گرچه ورود یهودیان به ایران با غم و اندوه حاصل از تبعید همراه بود، ولی همچنان که آسموسن (1973: 1) می‌گوید، تسامح و مهمان‌نوازی ایرانیان (به خصوص در دوران هخامنشیان) آینده‌ی درخشان‌تری را فراروی یهودیان قرار داد. یهودیان با سکنی گزیدن در مناطق مختلف ایران، زبان محل سکونت خود را نیز اتخاذ می‌نمودند و موادی از زبان‌های آرامی و عبری به آن می‌افزودند. اگر زبان یهودیان بر پایه یکی از زبان‌های ایرانی باشد، آن را ایرانی- یهودی می‌نامند. بیشتر این زبان‌های ایرانی، جز زبان فارسی، جزء گویش‌های مادی هستند .(1) ایرانی- یهودی هم ناظر بر گفتار و هم نوشتار است. همان‌طور که می‌دانیم فارسی از جمله مهم‌ترین زبان‌های ایرانی است و گستره‌ی وسیعی از منطقه‌ی جغرافیایی ایران به خصوص شهر‌های بزرگ تحت سیطره‌ی آن بوده است و به تدریج در طول تاریخ گویش‌های مادی را به حاشیه رانده است، بنابراین تعجبی ندارد که یهودیان در فعالیت‌های فرهنگی خود که همیشه شامل ترجمه‌ی کتاب‌های مذهبی و گاهی نگارش متون ادبی می‌شد، بیشتر به این زبان نظر داشته باشند. به طور کلی به متونی که به زبان فارسی و به خط عبری نوشته شده است، فارسی- یهودی می‌گویند. متون فارسی- یهودی به لحاظ زبان‌شناسی یک‌دست نیست و با توجه به محل تألیف متون موجود می‌توان در آن‌ها مشخصه‌های لهجه‌ای و گویشی را مشاهده کرد. فارسی- یهودی تنها محدود به کتاب‌های مذهبی نمی‌شود و آثار ادبی و غیر مذهبی را نیز در بر می‌گیرد. البته تا اواخر قرن نوزدهم میلادی تصویر روشنی از ادبیات فارسی- یهودی وجود نداشت، تا اینکه الکان ناثان ادلر ضمن سفرهایش به آسیای مرکزی در دهه‌ی نود قرن نوزدهم میلادی تعداد معتنابهی دست‌نویس فارسی- یهودی را جمع‌آوری نمود و بعد‌ها ویلهلم باخر بودا‌پستی این دست‌نویس‌ها را در اختیار جهان علم قرار داد. سپس در اوایل قرن بیستم سیمون چاکام بخارایی تعدادی از متن‌های فارسی- یهودی از جمله عخد عتیق و متن‌های روایی را در اورشلیم چاپ کرد (رک. آسموسن1973: 3). گنجینه‌ی دیگر متون فارسی- یهودی در همان دوران در قاهره (Cairo Geniza) کشف شد. اسناد مربوط به قاهره بالغ بر 600 صفحه می‌شود و مهم‌ترین متن آن تفسیر حزقیال است (گیندین 2002). با این تلاش‌ها کم کم محققان پی به این نکته بردند که ادبیات فارسی- یهودی بسیار غنی‌تر و متنوع‌تر از آن چیزی است که در آغاز تصور می‌شد. متون فارسی- یهودی به لحاظ تاریخی بسیار قدیمی‌اند و مطالعه‌ی آن‌ها در شناخت خصوصیات زبان فارسی در دوره‌های مختلف، به خصوص، اوایل دوره‌ی اسلامی حائز اهمیت است. زبان فارسی که در حال حاضر علاوه بر کشور ایران، در افغانستان و تاجیکستان تکلم می‌شود، از قدیمی‌ترین زبان‌های مکتوب جهان است و در گذشته دامنه‌ی نفوذش بسیار فراتر از امروز بوده است. به لحاظ زبان‌شناختی زبان فارسی یکی از زبان‌های ایرانی غربی شاخه‌ی هند و ایرانی خانواده‌ی زبانی هند و اروپایی است. از نظر تاریخی آن را به سه دوره‌ی اصلی تقسیم کرده‌اند: (2)
1- فارسی باستان (قرن‌های ششم تا سوم قبل از میلاد): فارسی باستان در جنوب غربی ایران (فارس کنونی) به کار می‌رفت. اسناد کمی از فارسی باستان به دست ما رسیده است و اغلب این اسناد کتیبه‌هایی به خط میخی است که پادشاهان هخامنشی در کاخ‌ها، مقبره‌ها و یا صخره‌های نزدیک راه‌های تجاری باستانی از خود بر جای گذاشته‌اند.
2- فارسی میانه (قرن 3 تا 8 بعد از میلاد): فارسی میانه در جنوب غربی ایران (در فارس امروزی) تکلم می‌شد. آثار باقی مانده از فارسی میانه بیشتر است و به لحاظ محتوی نیز متنوع‌تر می‌باشد. فارسی میانه زبان رسمی دولت ساسان و مؤبدان زرتشتی حاکم بود. الفبای آرامی اساس نگارش این زبان است.
3- فارسی نو: این دوره با تصرف ایران توسط سپاهیان اسلام آغاز می‌شود. ظهور اسلام تأثیر زیادی بر زبان فارسی گذاشت. خط عربی با کمی جرح و تعدیل برای نوشتن زبان فارسی به کار رفت و کلمات زیادی از عربی وارد فارسی شد و بعد از چند قرن فارسی نو کم کم زبان رسمی و ادبی ایرانیان شد. آثار مهم و معتبر فارسی به همین خط عربی- فارسی نوشته شده است، ولی قدیمی‌ترین این‌گونه متون به قبل از قرن چهارم هجری نمی‌رسد. برای اینکه به وضعیت زبان فارسی نو از هنگام فروپاشی ساسانیان تا تقریباً قرن چهارم هجری (یعنی از قرن 10 تا 13 میلادی) پی ببریم. منابع اندکی در دست داریم. یکی از منابع ما عبارات و کلمات فارسی است که مؤلفان عرب در ضمن آثار خود آن‌ها را به کار برده‌اند. تعداد این کلمات و عبارات زیاد نیست. صادقی (1375) و محمدی ملایری (1380) مقدار معتنابی از این‌گونه کلمات و عبارات متقدم را به دست داده‌اند و ضمن بررسی ساخت آن‌ها معانی آن‌ها را باز نموده‌اند. منبع دیگر ما در مورد این دوره‌ی انتقالی متون فارسی- یهودی است.
متون فارسی- یهودی را با توجه به ملاک‌های گوناگون می‌توان طبقه‌بندی کرد. طبقه‌بندی زمانی و موضوعی به لحاظ زبان‌شناسی تاریخی مهم‌تر است و محققانی چون پاول (2003: 177) و شاکد (2003: 198)، البته با کمی تفاوت، از آن تبعیت کرده‌اند. (3) با توجه به رویکرد اخیر متون فارسی- یهودی به دو دسته قابل تقسیم هستند:
1- متونی که در دوره‌ی انتقالی از فارسی میانه به فارسی نو و قرون اولیه‌ی شکل‌گیری زبان فارسی در دوران اسلامی تا دوره حمله مغول به نگارش درآمده‌اند. البته متونی که تاریخ تألیفشان قبل از نگارش اولین متون عربی- فارسی است به لحاظ زبان‌شناسی تاریخی مهم‌تر هستند. این اسناد به همراه متون مانوی و سریانی، از جمله منابع دست اول و با ارزشی هستند که تا حدودی وضعیت زبان فارسی نو را در قرون اولیه شکل‌گیری‌اش به ما نشان می‌دهد. البته تعداد متون فارسی- یهودی در این دوره‌ی انتقالی زیاد نیست.متقدم‌ترین متن فارسی- یهودی، یعنی نامه دندان اویلیق، متعلق به قرن دوم هجری /8 میلادی است که طبق نظر بعضی از متخصصان ظاهراً در ترکستان نوشته شده است. بقیه‌ی متون متقدم مربوط به قرون چهارم تا ششم هجری (قرن دهم تا دوازدهم میلادی) است. البته این متون علی‌رغم اینکه تعدادشان کم است، ولی دامنه‌ی جغرافیایی وسیعی را در بر می‌گیرند. با این حال نتضر (2002: 421) بر آن است که در میان اسناد متون متقدم فارسی- یهودی، این تنها متن حقوقی اهواز (مورخ 21- 1020) است که محل دقیق تألیف آن کاملاً روشن است. وی حتی به اینکه سند دندان اویلیق در ترکستان نوشته شده باشد مشکوک است و می‌گوید شاید این سند را بازرگانی به این ناحیه آورده باشد. از طرف دیگر، لازار (1384 الف) با شواهد زبانی سعی می‌کند نشان دهد که متون فارسی- یهودی در (جنوب) غرب ایران از خوزستان تا سیستان شکل گرفته است و تفاوت زبان این متون با زبان فارسی که در (شمال) شرق ایران تکوین یافته از نوع تفاوت دو گونه‌ی منطقه‌ای متفاوت است. وی در این راستا قرآن قدس را، که ظاهراً در سیستان تألیف شده، به عنوان شاهد به دست می‌دهد. زبان قرآن قدس شباهت بسیاری به متون فارسی- یهودی دارد. برخلاف گفته‌ی لازار، شاکد (2003: 217) از متونی نام می‌برد که متعلق به شمال ایران است. متون فارسی- یهودی به لحاظ زبان‌شناسی یک‌دست نیست و با توجه به محل تألیف متون موجود می‌توان در آن‌ها مشخصه‌های لهجه‌ای و گویشی را مشاهده کرد. فارسی- یهودی تنها محدود به کتاب‌های مذهبی نمی‌شود و آثار ادبی و غیر مذهبی را نیز در بر می‌گیرد. صرف نظر از مکان تألیف متون، پاول (2003) متون متقدم فارسی- یهودی را به لحاظ موضوعی به چهار دسته تقسیم کرده است. این چهار دسته عبارت‌اند از: نامه‌های خصوصی، اسناد حقوقی، نوشته‌های مربوط به اصول تعالیم مذهبی، و تفسیر‌ها. سبک این چهار گروه با هم تفاوت دارد. زبان نامه‌های خصوصی به گفتار نزدیک‌تر است، اسناد حقوقی زبانی رسمی‌تر دارند، زبان متون مربوط به تعالیم مذهبی پیچیده است، ولی هنوز طبیعی است و با فارسی معیار فاصله دارد. تفسیر‌ها انواع مختلفی دارند و سبکشان بیشتر تصنعی است و بسیار تحت تأثیر زبان عبری بوده‌اند. تعداد تفسیر‌ها و اسناد بر جای مانده از آن‌ها بیش از سه موردِ قبل است، ولی تاریخ تألیفشان متأخر‌تر است (برای توضیح بیشتر در مورد متون مختلف متقدم و تحقیقات مرتبط انجام گرفته درباره‌ی آن‌ها رک. پاول2003؛ لازار 1383 و 1384 الف؛ نتضر 2002 و 1985؛ گیندین 2002؛ صادقی 1357؛ رضائی باغ بیدی 1385).
2- متونی که بعد از این زمان یعنی بعد از قرن هفتم هجری (سیزدهم میلادی) به نگارش در آمده‌اند. بیشتر این متون بعد از حمله‌ی ویرانگر مغول به ایران نوشته شده‌اند. به عقیده‌ی شاکد (2003: 198) کاربرد صور گویشی در دوران پیش از حمله‌ی مغول بسیار زیاد‌تر بوده است و بعد از این دوران است که صورت‌های گویشی در متون فارسی- یهودی کمتر به کار رفته است. در این دوران است که ادبیات فارسی - یهودی کم کم شکل می‌گیرد. شکوفایی ادبیات فارسی- یهودی از قرن هشتم هجری (چهاردهم میلادی) شروع می‌شود و تا چندین قرن ادامه می‌یابد. مؤلفانی چون شاهین، عمرانی، بابای بن لطف و بابای بن فرهاد در این دوران است که آثار خود را تألیف می‌کنند.
هر دو دسته فوق دارای خصوصیات زبانی منحصر به فردی هستند که آن‌ها را از سایر متون که به خط عربی- فارسی نوشته شده‌اند متمایز می‌کنند. در متون اولیه‌ای که بعد از قرن چهارم هجری (تقریباً تا قرن ششم) به خط عربی- فارسی نوشته شده‌اند، به خصوص متونی که جنبه‌ی ادبی کمتری دارند، کاربرد صور گویشی و گفتاری فراوان دیده می‌شود. این امر در تفسیر‌ها و ترجمه‌های قرآنی بسیار بارزتر است (رک. آذرنوش 1375). بعد از اینکه در ایران کم‌کم حکومت‌های مرکزی قدرتمند پا گرفتند، زبان فارسی با آن پشتوانه‌ی ادبی قوی به تدریج به صورت معیار در آمد و ایرانیان ساکن مناطق مختلف علی‌رغم اختلافات احتمالی گویشی خود، کاربرد صورت معیار زبانی را پذیرفتند و نویسندگان، تقریباً از قرون هفتم و هشتم هجری، کمتر از صورت لهجه‌ای و گویشی در نوشته‌ها و آثار خود استفاده می‌کردند. یهودیان نیز بی‌تأثیر از آنچه در جامعه ایران می‌گذشت نبودند، ولی این تأثیر در مقایسه با کل جامعه ایرانی کمتر بود و آن‌ها بر خلاف اکثر مردم ایران به کاربرد صورت‌های لهجه‌ای و گویشی در متون خود ادامه دادند و همان‌طور که گفتیم، آثار مذهبی و ادبی را به صورت منظوم و منثور خلق کردند، ولی سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا تذکره نویسان ایرانی کمتر به مؤلفان فارسی - یهودی توجه کرده‌اند؟ این عدم توجه ناشی از غرض‌ورزی و تعصبات مذهبی نبوده است، بلکه خود یهودیان گویا عالمانه در این امر دخیل بوده‌اند و بنابر اعتقادات دینی و سنت‌گرایی و دلایل دیگر، آن را ترجیح می‌داده‌اند (فیشل 1963: 145- 144) در تلمود که در آن اصول مذهبی، اعتقادات، و نحوه تفکر یهودیان بیان شده، چنین آمده است:
«یهودی باید از همسایگان خود، نه تنها به سبب ایمان، بلکه به خاطر یک شیوه زندگی خاص متمایز باشد. روش او باید به طرز دیگری، و خانه‌اش باید به وضع دیگری باشد. او حتی در اعمال عادی روزانه خود باید ظواهر متمایزی داشته باشد، که پیوسته یهودی بودن او را به وی یادآور شود (کهن 1382: 6). 2) تقسیم‌بندی زبان‌ها به ادوار تاریخی مختلف، همیشه بر اساس حقایق زبان‌شناختی نیست و بیشرت عوامل فرا زبانی و اجتماعی- تاریخی که معمولاً بر زبان نیز تأثیر می‌گذارند، ملاک تقسیم‌بندی قرار می‌گیرند. تغییر زبانی تدریجی است و به یک باره مثلاً فارسی میانه تبدیل به فارسی نو نشده است؛ شواهد تاریخی ما نیز مؤید این مطلب است و نشان می‌دهد فارسی نو در اواخر دوران ساسانی نیز به کار می‌رفته است. بنابراین یهودیان به عمد خواسته‌اند با سایرین تفاوت داشته باشند؛ یکی از جنبه‌های ایجاد این تفاوت حفظ صورت قدیمی زبان محلی و استفاده آن با عناصر آرامی و عبری است. استفاده از خط عبری نیز این تمایز را به شدت پر رنگ می‌کند و در ضمن باعث انزوای خود خواسته‌ی نویسندگان یهودی می‌شود. فیشل (1963) نیز به این معنا اشاره دارد و بر آن است که یهودیان استفاده از خطی جز خط دینی خود (یعنی عبری) را نوعی ارتداد تلقی می‌کردند. علاوه بر این، استفاده از صورت‌های گویشی متمایز دلیل زبانی- اجتماعی نیز داشته است. دلیل زبانی- اجتماعی این تمایز در تمامی جوامعی که در آن‌ها اقلیت دینی، قومی، زبانی (و جز آن) وجود دارد، مشترک است و در زبان‌شناسی اجتماعی از آن با عنوان همدلی یا همبستگی یاد می‌کنند. در این مورد، تمایز زبان یهودیان با دیگر گروه‌های اجتماعی برای ایجاد همدلی با هم‌کیشان خود بوده است. معمولاً با این کار انس و الفت بین اقلیت‌های دینی بیشتر می‌شود و در نتیجه آن‌ها در امور اجتماعی از یکدیگر حمایت معنوی و مادی زیادتری می‌نمایند. بنابراین یهودیان برای ایجاد همدلی و اتحاد در میان خود و نشان دادن تمایز خویش از سایر گروه‌های اجتماعی همواره سعی در پر رنگ کردن تمایز زبانی خود داشته‌اند. به نظر نگارنده، دلیل عملی دیگر تمایز زبانی متون فارسی- یهودی، هنگام نگارش متون با مضمون به خصوص دینی، مسلماً تنها مخاطب خود را هم‌کیشان ساکن مناطق مجاور خویش می‌دانستند که قاعدتاً با زبان مورد استفاده‌ی آن‌ها آشنایی داشتند. همین امر باعث شده که متون فارسی - یهودی زبانی یک دست نداشته باشد و در آن‌ها خصوصیات لهجه‌ای و گویشی مناطق مختلف یافت شود. در گفتار نیز چنین امری صادق بوده است و این تمایز زبانی تا جایی پیش رفته است که در بعضی مناطق، یهودیان علاوه بر گویش ایرانی مورد تکلم خود، از نوعی زبان مختلط مخفی نیز هنگام مواجهه با اغیار استفاده می‌کردند. این زبان مخفی به لوترائی معروف است. بعضی لوترائی را کلمه‌ای مشتق از لو به معنی «نه / لا» و ترائی (صورت تخفیف یافته)
«توراتی» گرفته‌اند و معنی «زبانی که توراتی نیست» را از آن اراده کرده‌اند. شاید چنین اشتقاقی عامیانه باشد. در هر حال، در این زبان، میزان کاربرد عبری به شدت بالا می‌رود. یار شاطر (1977: 1) بر آن است که در لوترائی «ضمائر، صفات و اکثر اسامی و ستاک‌های فعل و همین‌طور بعضی از پیش اضافه‌ها سامی هستند، در حالی که شناسه‌ها، پیشوند‌های وجهی، پی‌بست‌های ضمیری، اکثر ادات و همچنین ساختار جملات ایرانی هستند.» به طور خلاصه، لوترائی به لحاظ ساختاری، ایرانی، ولی از نظر واژگانی، عبری است (یار شاطر 2002: 440).
تمایزاتی که در بالا ذکر کردیم، گرچه باعث عدم تلفیق یهودیان در جامعه‎‌ی ایرانی می‌شد، ولی این به آن معنی نیست که یهودیان تحت تأثیر این جامعه قرار نداشتند. آن‌ها یقیناً متأثر از محیط مادی و معنوی اطراف خود بودند. یکی از نشانه‌های این تأثیر، این بود که هیچ‌گاه در ایران، زبانی مشترک که مختص جامعه‎‌ی یهودیان باشد به وجود نیامد. این به دلیل پشتوانه‌ی عظیم فرهنگی، تاریخی و اجتماعی زبان فارسی بوده است. حتی به لحاظ اعتقادی نیز یهودیان تحت تأثیر ایرانیان و مذهب و آداب و سنن‌شان قرار داشتند. سرودی (2002) به مواردی از این دست اشاره دارد و برای نمونه آیین مذهبی زنانه‌ی «سفره انداختن» در بین یهودیان را متأثر از مذهب و سنن ایرانی می‌داند و به تفضیل به شرح آن می‌پردازد. این تأثیر را در آثار نویسندگان و شعرای یهودی نیز می‌توان مشاهده کرد. مثلاً مولانا شاهین، شاهر نامدار یهودی که هم عصر حافظ بوده است، در تألیف آثارش سبک فردوسی و نظامی را در نظر داشته است و به لحاظ مضمون نیز تحت تأثیر روایات اسلامی چون یوسف و زلیخا قرار داشته است (رک. نتضر 1974: 259 و نیز آسموسن 1973). پس می‌توانیم نتیجه بگیریم تمایز خود خواسته‌ی یهودیان تنها باعث شده تأثیر یک سویه باشد و مثلاً ادبیات فارسی- یهودی تأثیری بر نثر و نظم فارسی نگذارد. تنها آن دسته از آثاری که به دست یهودیان در دوران متأخر به خط عربی- فارسی نوشته شده است، توانسته بر سنت ادبی و شیوه‌ی نگارش فارسی اثر‌گذار باشد. مثلاً اذکایی در کتاب همدان‌نامه در مقاله‌ی «مکتب تجدد ادبی» (به خصوص در 404- 408) به بعضی از تأثیرات نویسندگان یهودی بر ادب فارسی اشاره دارد؛ وی معتقد است بعضی از نویسندگان معاصر (چون جلال آل‌احمد، تقی مدرسی و حتی شاملو) در نگارش بعضی از آثار خود تحت تأثیر ترجمه‌های تورائی قرار داشته‌اند. (4) در این راستا وی از ترجمه‌ی مشهور عهد عتیق چاپ لندن (1904 میلادی) نام می‌برد و سپس توضیح می‌دهد که همین ترجمه، تحت تأثیر ترجمه‌ی متقدم‌تر و ناشناخته‌ای از تورات (به خط عربی- فارسی) با نام ترجمه‌ی فاضلخانی قرار داشته است. اذکایی با ارائه‌ی شواهدی نشان می‌دهد که مترجم اثر اخیر همان فاضلخان «گروسی» ادیب مشهور قاجار بوده است. ترجمه‌ی فاضلخانی مورخ 1856 م. /1272ق. در لندن است. بنابراین می‌توانیم نتیجه بگیریم، پس از ورود به دوران تجدد، یهودیان ایران بیشتر در جامعه‌ی ایرانی تلفیق شدند و همین امر سبب شد نگارش آثار فارسی- یهودی متوقف شود و آثاری همچون ترجمه‌ی فاضلخانی به خط عربی- فارسی پا به عرصه وجود بگذارند. فارسی- یهودی یا ایرانی- یهودی گفتاری نیز در دوران تجد کم‌کم تغییر یافت.
در حال حاضر این گونه گویش‌ها و لهجه‌ها با مهاجرت یهودیان به شهر‌های بزرگ (به خصوص تهران) یا کشور‌های خارجی در حال نابودی کامل است و بعضی نیز کاملاً از بین رفته است. جمع‌آوری و حفظ متون فارسی - یهودی و ثبت و ضبط گونه‌های گفتاری یهودیان (علاوه بر فواید فرهنگی و تاریخی) به لحاظ زبان‌شناسی و بازسازی تاریخی زبان فارسی نیز بسیار با اهمیت است، زیرا همان طور که گفتیم، در آن‌ها می‌توانیم خصوصیات کهنی را مشاهده کنیم که قبلاً در فارسی نو قرون اولیه‌ی هجری وجود داشته، ولی دیگر از بین رفته است. توصیف گویش‌های ایرانی- یهودی نیز می‌تواند به ما اطلاعات ذی قیمتی در مورد گذشته‌ی گویش‌ها و لهجه‌های مناطق مختلف بدهد. تا آنجا که نگارنده‌ی این سطور اطلاع دارد، گویش‌های یهودی زیر ثبت و ضبط شده است:
اصفهانی (کلباسی1373، ابراهامیان 1936)؛ یزدی (همایون 1383)؛ کرمان (لازار 1981)؛ کاشانی (یار شاطر 2002)؛ همدانی (سهیم 1353 و ابراهامیان 1936؛ استیلو 2003)؛ بروجردی (یارشاطر 1989)؛ شیرازی، گلپایگانی، خوانساری و نهاوندی (یارشاطر 1974 و 1977).
به موارد فوق، کتاب جدید دستور زبان فارسی- یهودی متقدم تألیف پاول (2013) را می‌توان اضافه کرد.
علاوه بر فوایدی که در بالا ذکر کردیم، با بررسی دقیق ترجمه‌های فارسی - یهودی کتاب مقدس، می‌توان اطلاعاتی را از دوران هخامنشی و زبان فارسی باستان به دست آورد، زیرا بعضی از اسناد دوران هخامنشی که در اصل به زبان آرامی نوشته شده بوده‌اند، مستقیماً به فارسی- یهودی ترجمه شده‌اند. این اسناد حاوی مقدار زیادی کلمات از فارسی باستان بوده‌اند (مثل القاب رسمی و کلمات مربوط به انواع مالیات) و با ترجمه‌ی آن‌ها به فارسی- یهودی، این مفاهیم به دست ما رسیده است (شپیرا 2003).

پی‌نوشت‌ها:

1) این اصطلاح اخیراً مورد قبول و استفاده‌ی متخصصان زبان‌ها و گویش‌های ایرانی قرار گرفته است و گستره‌ی جغرافیایی سرزمین باستانی ماد، یعنی از آذربایجان تا مناطق جنوبی اصفهان را در بر می‌گیرد. گویش‌های مرکزی، زبان‌های ایرانی آذربایجان، و زبان‌های ایرانی غربی چون وفسی نیز جزء گویش‌های مادی طبقه‌بندی می‌شوند. گویش‌های مادی هنوز در بعضی نقاط آذربایجان، زنجان، قزوین، و مناطق اطراف آن‌ها و همچنین روستا‌های مرکزی ایران به کار می‌رود. جوامع یهودی این مناطق نیز از گویش‌های مادی به اضافه‌ی مواد عبری و آرامی استفاده می‌کرده‌اند (برای توضیحات بیشتر در مورد گویش‌های مادی رک. یارشاطر 2002: 440- 441).
2) تقسیم‌بندی زبان‌ها به ادوار تاریخی مختلف، همیشه بر اساس حقایق زبان‌شناختی نیست و بیشرت عوامل فرا زبانی و اجتماعی- تاریخی که معمولاً بر زبان نیز تأثیر می‌گذارند، ملاک تقسیم‌بندی قرار می‌گیرند. تغییر زبانی تدریجی است و به یک باره مثلاً فارسی میانه تبدیل به فارسی نو نشده است؛ شواهد تاریخی ما نیز مؤید این مطلب است و نشان می‌دهد فارسی نو در اواخر دوران ساسانی نیز به کار می‌رفته است.
3) لازار (1384 الف: 35- 39) متون منتشر شده‌ی فارسی- یهودی را به چهار دسته تقسیم کرده است. وی ملاک‌های زمانی، مکانی و موضوعی را هم زمان مورد استفاده قرار داده است.
4) برای ترجمه‌های کتاب مقدس به زبان فارسی (یهودی) رک. مقاله‌ی سودمند فیشل (1952) و همچنین شاکد (2000).

منبع مقاله :
نغزگوی کهن، مهرداد؛ (1395)، زبان فارسی در گذر زمان (مجموعه مقالات)، تهران: کتاب بهار، چاپ اول.