چکیده

علی‌رغم سنت کهن فرهنگ‌نویسی در ایران، جمع‌آوری لغات گفتاری و عامیانه و ثبت آن‌ها در فرهنگ‌ها امری متأخر (1) است. در این مقاله ضمن اشاره‌ی اجمالی به اولین توجهات ایرانیان در دوره‌ی اسلامی به زبان گفتار و راه‌یابی آن به متون نوشتاری، به بررسی تاریخچه‌ی فرهنگ‌نویسی عامیانه در ایران می‌پردازیم و لغت‌نامه‌ها و فرهنگ‌های مهمی را که تاکنون تألیف شده‌اند معرفی می‌کنیم و آن‌ها را مورد نقد و بررسی قرار می‌دهیم. (2)
بعد از فروپاشی ساسانیان زبان فارسی میانه (و خط پهلوی) که زبان رسمی، اداری، و مذهبی محسوب می‌شد،‌ با از دست دادن دو پایگاه نیرومند خود یعنی دولت ساسانی و مذهب رسمی زردشتی از رواج افتاد. گرچه تا قرن چهارم هجری از زبان فارسی نو اثر قابل توجه مکتوبی بر جای نمانده است، ولی این به آن معنا نیست که این زبان رواج عام نداشته است. از شواهد و قرائن چنین بر می‌آید که زبان فارسی، حتی در اواخر دوره‌ی ساسانیان زبان محاوره و گفتگوی روزمره مردم عادی بوده است (برای شواهدی که مؤید این مطلب هستند، رک. صادقی، 1357؛ مقدمه‌ی معین بر برهان قاطع (1376: بیست و پنج- سی و شش؛ و محمدی ملایری، 1380). در حقیقت با ظهور اسلام نه تنها زبان فارسی از بین نرفت بلکه به سمت شرق نیز گسترش یافت (رک. لازار 1383). البته نباید چنین پنداشت که در این زمان زبان فارسی در همه جا به صورت یک دست بوده است و اختلافی میان گفتار مناطق مختلف وجود نداشته است. بعدها با به نگارش درآمدن فارسی این اختلافات در کتب مختلف انعکاس یافته است. اختلافات گویشی و لهجه‌ای مزبور حتی تا قرون ششم و هفتم هجری هم در متون قابل مشاهده است. به دلیل خوار پنداشتن زبان گفتاری و اصطلاحات عامیانه و علی‌رغم سنت کهن فرهنگ‌نویسی در زبان فارسی، گونه‌ی گفتاری و عامیانه مورد بی‌مهری قرار گرفت و تنها با ورود به قرن بیستم و انقلاب مشروطه بود که توجه بعضی از نویسندگان دوباره به صورت جدی به سوی آن جلب شد و در خود این جرئت را یافتند تا به زبان مردم کوچه و بازار بنویسند. طبعاً نویسندگانی که در قرون اولیه‌ی هجری برای اولین بار زبان فارسی نو را برای نوشتن کتاب‌های خود به کار می‌برند از زبان گفتاری خود یا سنت ادبی شفاهی مدد می‌گرفتند. بنابراین کاربرد کلمات و عبارات عامیانه و گفتاری در این دوره مذموم نبوده است. دلیل دیگر ورود عناصر گویشی، لهجه‌ای و گفتاری به نوشتار در این دوره، به نبود حکومت مرکزی قدرتمند و نیز معیار نبودن زبان فارسی مربوط می‌شود. در این دوره، ورود عناصر گفتاری و لهجه‌ای را به خصوص می‌توانیم در کتاب‌هایی مشاهده کنیم که جنبه‌ی ادبی نداشته‌اند؛ مثل تفسیرها و ترجمه‌های قرآن و کتاب‌هایی که روایات عامیانه در آن‌ها ذکر شده است. از آنچه که مخاطب این‌گونه کتاب‌ها عامه‌ی مردم بوده‌اند و چون همان‌طور که گفتیم فارسی به صورت معیار درنیامده بوده، بسیاری از خصوصیات دستوری و واژگانی و گویشی مؤلفان و کاتبان این کتاب‌ها به زبان آن‌ها راه یافته است. بعد از اینکه زبان فارسی به صورت معیار درآمد، کاربرد گونه‌ی گفتاری در نوشتار به صورت امری نکوهیده در آمد و نویسندگان بیشتر ترجیح می‌دادند که از سنت ادبی قدما و زبان مورد استفاده ایشان تقلید کنند. به دلیل همین خوار پنداشتن زبان گفتاری و اصطلاحات عامیانه و علی‌رغم سنت کهن فرهنگ‌نویسی در زبان فارسی، گونه‌ی گفتاری و عامیانه مورد بی‌مهری قرار گرفت و تنها با ورود به قرن بیستم و انقلاب مشروطه بود که توجه بعضی از نویسندگان دوباره به صورت جدی به سوی آن جلب شد و در خود این جرئت را یافتند تا به زبان مردم کوچه و بازار بنویسند. البته از دوره‌ی قاجار نیز واژه‌نامه‌های عامیانه‌ی کوچکی در دست داریم که از بین آن‌ها مثلاً می‌توانیم به مرآت‌البلهاء (آخرین چاپ آن با نام لغات مصطلحه‌ی عوام به اهتمام احمد مجاهد) با 124 سرواژه، و فرهنگ‌واژه‌های عامیانه‌ی رضا حکیم خراسانی (تألیف 1307هـ) با 158 سرواژه اشاره کنیم. واژه‌نامه‌ی حکیم خراسانی به صورت ضمیمه‌ی‌ نامه‌ی فرهنگستان به تصحیح سیدعلی آل‌داود (1384) منتشر شده است. همان‌طور که آل داود نیز تصریح می‌کند مرات‌البلهاء شبیه آثار عبید زاکانی است. البته به نظر نگارنده فرهنگ واژه‌های عامیانه‌ی حکیم خراسانی نیز تا حدی به همین صورت است، یعنی مؤلف فرض را بر این می‌گذارد که خواننده معنای واقعی سر مدخل را می‌داند، بنابراین تنها معنای مجازی و طعنه‌آمیز آن را به دست می‌دهد؛ مثلاً در لغت‌نامه‌ی دهخدا «خواهشمند» به معنای «مستدعی، ملتمس، طالب، متقاضی، آرزومند و مشتاق» و همچنین کلمه‌ی «دنگال» در معنای «اسب دراز گردن بی‌اندام» و نیز «سخت فراخ و بزرگ»‌آمده است. در فرهنگ‌واژه‌های عامیانه‌ی حکیم خراسانی این دو کلمه به صورت زیر تعریف شده‌اند:
خواهشمند: کل شعرا، و ادبا و علمایی که با بزرگان مراوده می‌نمایند و معاشر می‌شوند؛ و کل ملاها و اهل کمالی که مصدق اهل دولت‌اند.
دنگال: عموم اهل مازندران و نور و کجور که تن و هیکل بهیمی را به فوز برنج‌های صدری و کره‌های گاو و گاومیش منور می‌نمایند لیکن از نور معنی و معرفت خبر ندارند. و من می‌گویم:

آدمی را که جان معنی نیست *** حیوانی به صورت بشر است

روشن است که تعاریف فوق را تنها می‌توان در مقام طعنه و مزاح تعبیر کرد. (3)
به جز موارد فوق، ظاهراً میرزا حبیب اصفهانی نیز از دیگر پیشگامان توجه به گفتار عامیانه بوده است. علی‌رغم اینکه او در خارج از کشور زندگی می‌کرد، به جمع‌آوری و توضیح فرهنگ عامه پرداخت. حاجی پیرزاده در سفرنامه خویش ضمن شرح دیدار خود در استانبول با وی، به این گونه کوشش‌های میرزا حبیب اشاره می‌کند:
و انشاءآت که از خود گفته و کتاب‌ها نوشته که الفاظ‌های خوب و مرغوب را به طور مضحکه جمع و طبع نموده است، مثل ایرنامه و چارگاه کس که اصطلاحات مخصوص که در ایران متداول است و الفاظ و لغاتی که در افواه عوام و خواص است و کسی آن‌ها را ننوشته است و به انشاء در نیاورده است آن‌ها را ضبط و جمع نموده، که در حقیقت آن کتاب‌ها مجموعه لغات گم شده و از دست رفته است... (فرمانفرمائیان، 1343: 97).
پیرزاده در ادامه بعد از بر شمردن صفات حمیده میرزا حبیب به انتقاد از وی می‌پردازد.
ولی چون میرزا حبیب درجوانی با مردمان لامذهب و بیدین و بی‌پروا از آئین راه رفته طبع او هنوز میل به عوالم‌های لهو و لعب و شوخی و مزاح دارد و، با وجود این همه کمالات و معارف که با اوست خیلی میل به الفاظ هرزه و لغویات دارد... (فرمانفرمائیان 1343: 97).
از طرز تلقی و دیدگاه حاجی پیرزاده چنین بر می‌آید که در زمان او نیز، سخن گفتن یا نوشتن به کلام مردم کوچه و بازار نوعی بی‌دینی به حساب می‌آمده است و می‌بایست از آن پرهیز کرد. جالب است که حتی بعضی از خارجیانی که در این دوران به ایران سفر کرده‌اند، متوجه بی‌رغبتی ایرانیان به ادبیات عامه خود شده‌اند؛ مثلاً ژوکوفسکی طی اقامت سه ساله‌اش در ایران (در سال‌های 1883-1886) پی به این موضوع می‌برد و در این باره می‌نویسد:
ایرانیان...، در حالی که ستایشگران رجال ادب خود (حافظ، شیخ بهایی، قاآنی) هستند، به ارزش‌های آثار ملی اصلاً اعتماد ندارند و آشکارا است که نسبت بدان‌ها بی‌اعتنا هستند و آن‌ها را چیزی جز حرف مفت و بی‌معنی نمی‌دانند. نه تنها در میان مردم عادی، بلکه در میان طبقه تحصیل کرده و با فرهنگ نیز با چنین نظراتی رو به رو بوده‌ام (ژوکوفسکی، 1382: 16)‌(4).
علی‌رغم تلاش‌های میرزا حبیب اصفهانی و سایرین، این دهخدا است که با چاپ کتاب امثال و حکم (1311-1308) نام خود را در مقام اولین فرهنگ‌نویس عامیانه‌ی ایرانی ثبت نمود. این کتاب بخشی از لغت‌نامه‌ی مشهور دهخدا است. در چهار مجلد امثال و حکم ضرب‌المثل‌هایی که هم در نوشتار و هم در گفتار فارسی به کار می‌روند، فهرست شده است. تعدادی از این ضرب‌المثل‌ها را می‌توان در زمره‌ی کلمات یا عبارات عامیانه تلقی کرد. البته بسیاری از مواد ضبط شده، دیگر کاربردی ندارند و تنها در نوشتار بسیار محافظه کار دیده می‌شود. مانند بسیاری از لغت‌نامه‌هایی که به زبان فارسی نوشته شده‌اند، سرواژه‌ها در امثال و حکم برچسب کاربردی ندارند و تلفظ صحیح لغات و عبارات نیز مشخص نیست. نکته‌ی برجسته در امثال و حکم، به دست دادن شواهد مستند فراوان است که از آثار منظوم و منثور برگرفته شده است.
کتاب فرهنگ عامیانه‌ی یوسف رحمتی (1330)، اثر دیگری است که در آن لغات و عبارات و ضرب‌المثل‌های رایج در گفتار روزمره فهرست شده است. این اثر مشتمل بر دو بخش است. بخش نخست (ص34-9) اختصاص به ضرب‌المثل‌ها دارد و قسمت دوم (ص133-35) شامل کلمات و عبارات عامیانه است. یکی از مزیت‌های این فرهنگ کوچک، این است که تقریباً همه‌ی موارد ضبط شده، در زمان تألیف کتاب رایج و روزمره بوده است و هیچ کلمه یا ضرب‌المثل قدیمی و متروک در این کتاب نیامده است. نقص این کتاب نیز نبود شاهد و مثال برای هر مدخل، عدم نمایش تلفظ و مهم‌تر از همه تعداد کم مدخل‌ها است. گاهی نیز تعاریف گنگ و ناهمگون است؛ مثلاً، در مواردی، یک ضرب‌المثل با استفاده از ضرب‌المثل دیگر تعریف شده است (به عنوان نمونه: جوجه را آخر پاییز می‌شمرند: شاهنامه آخرش خوش است؛ آن ممه‌ها را لولو برد:‌ آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و جز آن).
سیدمحمدعلی جمالزاده، نویسنده و داستان‌نویس معاصر،‌ نیز، با انتشار «مجموعه‌ی کلمات عوامانه‌ی فارسی» در پایان مجموعه داستان‌های کتاب یکی بود یکی نبود، گام نخست خویش را در فرهنگ‌نگاری عامیانه‌ی فارسی برداشت. بعدها همین مجموعه‌ی کوچک اساس تألیف کتاب فرهنگ لغات عامیانه (1341) قرار گرفت. (رک. افشار، 1376). این فرهنگ را که محمدجعفر محجوب ویرایش نموده است می‌توان از نمونه‌های خوب لغت‌نامه‌های عامیانه دانست. تعدادی از فرهنگ‌نویسان متأخر از این اثر الگوبرداری کرده‌اند. جمالزاده، به خلاف اسلاف خویش، توجه زیادی به متون نوشتاری ننموده و در مقدمه‌ی مفصل و جامع این فرهنگ، با ارائه‌ی دلایل بسیار نشان داده است که زبان گفتار به اندازه‌ی زبان نوشتار حایز اهمیت است. مؤلف در مورد هدف اصلی در تدوین کتاب خود می‌نویسد:
مقصود اصلی در این کتاب همانا جمع‌آوری کلماتی بوده که عموماً در همه جای ایران متداول و معروف اغلب فارسی زبان‌ها می‌باشد...( جمالزاده، 1382: 112).
سپس وی در ادامه به نکته‌ی مهمی در گزینش مواد اشاره می‌کند:
نکته‌ی قابل ذکر دیگر آنکه مقصود در اینجا جمع‌آوری کلمات مفرده بوده است نه بعضی اصطلاحات عوامانه که آن‌ها را در کتاب لغت در ردیف کلمات نمی‌توان جا داد، از قبیل «کچلک بازی» که به معنی بیهوده داد و فریاد راه انداختن و... هرچند گاهی پاره‌ای این قبیل اصطلاحات که حکم کلمات مرکبه را دارد، در کتاب آمده و یا تقریباً بدون اراده وارد شده است. (جمالزاده، 1382: 112).
به عبارت دیگر، غالباً در این کتاب کلمات چه ساده و چه مرکب فهرست شده است و منظور ثبت عبارات، جملات، اصطلاحات و یا ضرب‌المثل‌ها نبوده است. ویژگی اثر جمالزاده در این است که فرهنگ‌نویسان متقدم‌تر، بسیاری از لغاتی را که وی فهرست کرده است، قبلاً نیاورده‌اند. البته، روش جمع‌آوری لغات به طور دقیق شرح داده نشده است، ولی همان‌طور که گفتیم، مؤلف تصریح می‌کند که مواد مورد استفاده براساس زبان گفتار مردم بوده است. در اکثر موارد شاهد یا مثالی برای لغات داده نشده است و در مواردی نیز تنها سرواژه آمده و هیچ تعریفی برای آن عرضه نشده است (مثل: کله‌مازویی، کلک و کلک، قرچی پرچی، قایم کلان و جز آن)؛ دلیل به دست ندادن تعریفی خاص برای موارد اخیر، تردید مؤلف در مورد معنای دقیق این کلمات بوده است. تلفظ صحیح سرواژه‌ها به شیوه‌ی نظام‌مند مشخص نشده و تنها در مواردی با استفاده از زیر، زبر، و پیش تلفظ باز نموده است (در مورد شیوه‌های نمایش تلفظ در لغت‌نامه‌ها رک. طبیب‌زاده، 1368).
فرهنگ عوام امیر قلی امینی نمونه‌ی خوبی از لغت‌نامه‌هایی است که در شهری جز تهران نگاشته شده است. (5) امینی اهل و ساکن شهر اصفهان بوده است. چاپ اول کتاب (انتشارات مؤسسه مطبوعاتی علی اکبر علمی) تاریخ ندارد ولی از مقدمه (ص نهم) می‌توان حدس زد که نمی‌بایست زودتر از سال 1333 نوشته شده باشد. در مقدمه‌ی کتاب، مؤلف خاطرنشان می‌سازد که هدف وی جمع‌آوری مواد گفتاری بوده است که مردم کوچه و بازار بدان سخن می‌گویند و تقریباً توجهی به متون نوشتاری نشده است. در چاپ دوم کتاب (انتشارات دانشگاه اصفهان) اصلاحاتی صورت گرفته و سرواژه‌های فرهنگ نیز شماره‌گذاری شده است. تعداد این سرواژه‌ها بالغ بر 12428 مورد است. در اکثر موارد، تنها معنی لغات آمده است و از شاهد یا مثال خبری نیست. اکثر مواد ضبط شده عبارت یا جملات مختلف است (مثل ضرب‌المثل‌ها، اصطلاحات و جز آن) و کمتر سرواژه‌های تک کلمه‌ای فهرست شده است. شیوه‌ی تلفظ کلمات نیز باز نموده نشده است. برای بعضی سرواژه‌ها، معنایی به دست داده نشده است و تنها به ذکر آن‌ها اکتفا شده است.
فرهنگ جمشیدی‌پور (1347) با عنوان فرهنگ امثال فارسی اهمیت چندانی ندارد. این کتاب فاقد مقدمه است و روش جمع‌آوری مواد کتاب معلوم نیست و تنها فهرست 10 کتاب که در نوشتن این فرهنگ از آن استفاده شده ذکر شده است. مقوله و شیوه‌ی تلفظ سرواژه‌‌ها نیز نشان داده نشده است. بعضی از ضرب‌المثل‌های عربی مورد استفاده در فارسی نیز در این کتاب آمده است (مثلاً، صفحه‌های 31، 32، 38). مشخصه‌ی جالب این کتاب فهرست تشبیهاتی است که به صورت کلیشه در فارسی به کار می‌رود؛ مثلاً، جهنم: مکانی بسیار گرم؛ حمام زنانه؛ جائی پرهیاهو؛ گلوله: سریع (نیز رک. صفحه‌های 195-234).
کتاب مهم دیگر در حوزه‌ی فرهنگ‌نویسی عامیانه کتاب کوچه‌ی شاملو (1357-1378) است. با کمی تساهل این اثر را می‌توان کتابی قوم‌نگارانه دانست که در آن به رسوم و عقاید مردم در نقاط مختلف ایران اشاره شده است. در این کتاب مفاهیم مزبور با کلمات، عبارات، اصطلاحات، ضرب‌المثل‌ها و جز آن بیان شده است. کتاب کوچه فرهنگی مصور است و تاکنون دوازده جلد آن چاپ شده است. در این کتاب تنها کلمات و عبارات رایج ثبت شده است. این اثر هم براساس مواد نوشتاری و هم زبان گفتاری افراد است. تمامی سرواژه‌ها شماره‌گذاری شده‌اند. بسیاری از سرواژه‌ها آوانویسی شده است و در موارد معتنابهی نیز از علامات زیر، زبر و پیش برای باز نمودن تلفظ صحیح کلمات مختلف استفاده شده است. در بعضی مدخل‌ها، هم صورت معیار کلمات و هم صورت گفتاری آن‌ها ضبط شده است. ثبت گونه‌های گفتاری به خصوص در اشعار، آوازها و مانند آن بارز است. این شیوه برای خارجیانی که می‌خواهند فارسی محاوره‌ای را یاد بگیرد بسیار مفید است. بسیاری از افعال نیز همراه با صرف آن‌ها در زمان‌های دستوری مختلف به دست داده شده است. توضیحات و تعاریف واضح، و مستند است و مبین احاطه‌ی مؤلف به موضوع‌ها و کتاب‌شناسی مربوطه است. ارجاعات در انتهای هر مدخل آمده است. در بسیاری از مواضع ارجاع متقابل یا تراجع داده شده است. یکی از مشخصه‌های جالب این اثر کاربرد برچسب‌های مختلف در مدخل‌هاست، مانند امثال و حکم، تعبیرات مصدری، ترکیبات جمله‌ای و شبه جمله‌ای، چیستان، بازی و ترانه، خوابگزاری، تمثیلات، تفأل، باورهای توده، اذکار و اوراد، قصه و متل، دوا و درمان، نفرین، دعا، تصنیف، احکام، دشنام، سوگند، نوحه. گرچه این برچسب‌ها در مواردی مبهم است و مؤلف در مورد آن‌ها توضیح دقیق نداده است، با این حال، به خواننده کمک می‌کنند تا جنبه‌هایی از معنا و کاربرد هر مدخل را بفهمد (برای خواندن نقدی درباره‌ی این کتاب رک. صادقی، 1362).
فرهنگ معاصر نوشته‌ی انزابی‌نژاد و ثروت (1366)، به زعم مؤلفانش، نوعی تکمله برای کتاب جمالزاده به حساب می‌آید. آن‌ها هدف از نوشتن این فرهنگ را کمک به خارجی‌هایی دانسته‌اند که می‌خواهند متون معاصر، به خصوص رمان‌ها و داستان‌های کوتاه فارسی را بخوانند. نویسندگان فهرست منابع خود را مشتمل بر 68 کتاب و لغت‌نامه ذکر کرده‌اند. در این فرهنگ کلمات و عبارات عامیانه، چه آن‌ها که رایج هستند، چه آن‌ها که متروک و کهنه، آمده‌اند و برای بعضی از آن‌ها شواهدی از متون معاصر به دست داده شده است. بسیاری از مدخل‌های فهرست شده رونوشتی از مدخل‌های فرهنگ لغت عامیانه‌ی جمالزاده، کتاب کوچه‌ی شاملو، لغت‌نامه‌ی دهخدا و فرهنگ فارسی معین و جز آن است. تنها آن دسته از سرواژه‌‌ها آوانویسی شده است که به نظر مؤلفان برای خوانندگان مشکل است. این آوانویسی‌ها براساس صورت‌های گفتاری واقعی هستند و نه تلفظ سنّتی محافظه‌کارانه. مانند بیشتر فرهنگ‌های فارسی اجزای کلام یا مقوله‌ی دستوری سرواژه‌ها مشخص نشده است (برای مطالعه‌ی نقدی به این کتاب رک. سمائی، 1379).
یکی از فرهنگ‌های جالب دیگری که اختصاص به لغات عامیانه دارد، کتاب قند و نمک جعفر شهری (1370) است. قسمت اعظم این کتاب مربوط به ضرب‌المثل‌های عامیانه است که در ناحیه‌ی جغرافیایی تهران کاربرد دارند. البته میزان معتنابهی کلمه‌ی عامیانه نیز در این کتاب فهرست شده است. مؤلف برای جمع‌آوری ضرب‌المثل‌ها از حافظه‌ی خود و همچنین زبان گفتاری عامه‌ی مردم کمک گرفته است. در مجلد تجدید نظر شده‌ی جدید این کتاب (1384، انتشارات معین) ضرب‌المثل‌ها بر اساس حرف اول کلمه‌ی اول هر ضرب‌المثل، به ترتیب الفبا مرتب شده است. کلمات مشکل هر ضرب‌المثل در پانوشت همان صفحه توضیح داده شده است. گاهی نیز، در همین توضیحات، املاهای احتمالی دیگر کلمات آمده است. در این کتاب، ‌از صورت معیار نوشتار فارسی استفاده نشده است. شهری سعی کرده است تا تلفظ کلمات را با استفاده از خط فارسی و با علامت‌های زیر، زبر و پیش نمایش دهد. با توجه دقیق به مواد جمع‌آوری شده، خوانندگان و محققان علاقه‌مند می‌توانند به اختلافات نظام‌مند میان گونه‌های زبانی معیار و گونه‌ی غیرمعیار پی ببرند. ضرب‌المثال‌ها و اصطلاحات تنها توضیح داده شده‌اند (گاهی نیز مؤلف در مورد ریشه و یا داستان مربوط به آن‌ها قلم زده است). تنها، در مواردی، شواهدی در مدخل به دست داده شده است. الفاظ و عبارات حرام یا تابو با سه نقطه مشخص شده است. در پایان کتاب (ص675-736) فهرست کاملی از ضرب‌المثل‌های مورد استفاده در لغت‌نامه آمده است.
فرهنگ‌نویسی عامیانه در ایران با گذشت زمان رو به سوی بهبودی نهاده است و فرهنگ‌نویسان متأخر در جمع‌آوری و ضبط و توضیح مواد عامیانه بیش از پیش از روش‌های علمی استفاده کرده‌اند. فرهنگ فارسی عامیانه‌ی استاد ابوالحسن نجفی را می‌توان یکی از فرهنگ‌هایی دانست که به بهترین وجه، منعکس کننده‌ی زبان گفتاری و عامیانه است. فرهنگ فارسی عامیانه در دو جلد چاپ شده است و کلمات و عبارات محاوره‌ای و عامیانه‌ی رایج در تهران را از آغاز قرن چهاردهم شمسی در بر می‌گیرد. به خلاف سایر آثار ذکر شده، مؤلف در مقدمه‌ی خود به تفصیل در مورد روش کار خود در تألیف این فرهنگ سخن گفته است. نجفی در صفحه‌ی شش، جدولی را آورده است که در آن سطوح زبانی یا گونه‌های فارسی مشخص شده است. وی، در آغاز، میان زبان نوشتاری و گفتاری تمایز می‌گذارد؛ این دو گونه خود به رده‌هایی مختلف تقسیم می‌شوند.
در جدول نجفی، زبان معیار بین زبان نوشتار و گفتار مشترک است؛ بنابراین مرز بینابینی آن‌ها را تشکیل می‌دهد. این بدان معنی است که زبان معیار می‌تواند هم نوشتاری باشد و هم گفتاری.
مهم‌ترین قسمت این جدول، تقسیم‌بندی‌های زبان گفتار است. وی زبان گفتار را به زبان‌های معیار، روزمره و عامیانه تقسیم کرده است. زبان عامیانه در این تقسیم‌بندی دو مرتبه دارد:
1- زبان عامیانه در معنای متداول آن
2- زبان جاهلی/ چاله میدانی (6)
نجفی بر آن است که تمایز گذاردن بین دو مرتبه‌ی اخیر آسان نیست و این دو گاهی هم‌پوشی دارند. علی‌رغم این طبقه‌بندی مفصل، مؤلف در همه‌ی مدخل‌ها این جنبه‌ی کاربردی را برای مراجعه کنندگان مشخص نکرده است؛ با این حال، وی برچسب‌هایی را در بعضی از مدخل آورده است. این برچسب‌ها از این قرارند:

1- برچسب مقوله‌ی دستوری:

البته تنها مقوله‌ی دستوری تعداد کمی از سرواژه‌ها مشخص شده است. این امر به خصوص در مورد سرواژه‌هایی صدق می‌کند که بدون تغییر صوری، متعلق به مقوله‌هایی متفاوت‌اند.

2- برچسب‌های کاربردی و سبکی:

نجفی برای نشان دادن مفاهیم سبکی و کاربردی از عبارات زیر استفاده می‌کند: با لحن تحقیر، نوعی دشنام، عبارت طعنه‌آمیز، با لحن طنز، الفاظی برای تهدید، نوعی قسم، با لحن غیرمؤدبانه، عبارت تعجب‌آمیز، با لحن خشم، با لحن پرخاش و جز آن.
در کتاب نجفی، کلمات و عبارات به همراه بعضی ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات ضبط شده‌اند. مؤلف در صفحه هشت تصریح می‌کند: «فرهنگ حاضر شامل لغات و ترکیبات متداول زبان فارسی امروز در مرتبه‌ی عامیانه و زبان روزمره است که، در بعضی از موارد، تا حدّ زبان معیار پیش می‌رود». به عبارت دیگر، تنها مراتب مختلف زبان گفتاری مورد نظر بوده است؛ با این حال، برای تألیف این فرهنگ از مواد نوشتاری استفاده شده است. مؤلف در صفحات 1519-1523، از 114 کتاب و مقاله و جز آن در مقام منابع مورد استفاده در تألیف کتاب یاد کرده است. البته در این کتابنامه، مشخصات کتاب‌هایی که، در این فرهنگ، تنها در یک مورد از آن‌ها استفاده شده نیامده است. در هر مدخل، مؤلف به منبعی که شواهد را از آن نقل کرده است اشاره می‌کند. در موارد معدودی نیز نجفی از شمّ زبانی خود برای به دست دادن مثال‌ها و شواهد یاری جسته است. از خط معیار فارسی برای فهرست کردن سرواژه‌ها استفاده شده است، بنابراین تغییرات آوایی مربوط به زبان گفتاری همیشه باز نموده نمی‌شود. تلفظ صحیح همه‌ی سرواژه‌ها نیز مشخص نشده است. تنها تلفظ کلماتی که به نظر مؤلف مشکل می‌آمده ارائه شده است. مؤلف از دو روش برای نمایش تلفظ کلمات به اصطلاح مشکل استفاده می‌کند:
1- علائم زیر، زبر و پیش سنتی
2-آوانویسی
روش دوم پراکنده به کار رفته است. در بعضی موارد از هر دو روش به صورت هم زمان استفاده شده است. در موارد معدودی نیز، تلفظ‌های داده شده غلط است (مثلاً: ‌ای ول ey vol به جای ey val، شَغال به جای šoqâl. در ضبط تلفظ‌ها گاهی نیز صورت ملفوظ قدیمی ثبت شده که دیگر کمتر مردم عادی آن‌ها را به کار می‌برند. مثلاً در فارسی امروز گرایش به سمت جایگزین نمودن a قدیمی با e در جایگاه‌های مختلف است (برای توضیح بیشتر در این باره رک: پیسویچ 1985)، ولی در موارد زیر نجفی تلفظ‌های قدیمی را ضبط کرده است:
پَلاس بودن به جای پِلاس بودن، پَلاسیدگی به جای پِلاسیدگی، تَکیه به جای تِکیه، تَپاندن به جای تِپاندن، غَلیان به جای غِلیان، شماتت به جای شِماتت، حاجی مَعده‌ای به جای حاجی مِعده‌ای و جز آن (نیز رک. اعلم،‌1380).
بسیاری از کلمات و عباراتی که در این فرهنگ ضبط شده است،‌ در سایر فرهنگ‌های مشابه وجود ندارد یا اینکه معناها و کاربردهای ذکر شده برای آن‌ها به کاملی توضیحات این کتاب نیست. به طور خلاصه، مزیت‌های این فرهنگ بر فرهنگ‌های دیگر به قرار زیر است:
1- مؤلف براساس پیکره‌ی زبانی کاملاً مشخص این اثر را تألیف نموده است یعنی چارچوب کار وی دقیقاً مشخص است.
2- تعاریف و توضیحات کاملاً شفاف هستند و شماره‌گذاری شده‌اند.
3- برای هر سرواژه شواهدی ذکر شده و نام مآخذ نیز آمده است.
4- بسیاری از سرواژه‌ها کلمات و عبارات محاوره‌ای و عامیانه جا افتاده و دارای تداول عام‌اند، یعنی در زبان تثبیت شده‌اند. ثبت این موارد به خصوص برای خارجیانی که می‌خواهند فارسی یاد بگیرند بسیار مفید است.
5- واحدهای شمارش رایج در فارسی در این فرهنگ آمده است، مانند: یک دست لباس، شش دهنه دکان، چهار پارچه آبادی، یک پارچه زمین.
6- معانی مختلف کلمات دستوری، مانند کلمات ربط، قیدها، حروف اضافه و جز آن، ارائه شده است (مثل معانی مختلف: حالا، دیگر، هم، که، اما، با، از، به، تا، اگر، تازه،‌آیا، باز، باز هم و غیره). اکثر جنبه‌های معنایی و کاربردی این موارد در هیچ یک از دیگر فرهنگ‌های فارسی نیامده است، گرچه محققانی در این زمینه کار کرده‌اند (مثلاً برای معانی مختلف حروف اضافه رک. خانلری، 1374 و صادقی 1349). بعضی از این کلمات دستوری وقتی در عبارات و گروه‌های خاصی قرار می‌گیرند، معنای اصطلاحی به این گروه‌ها می‌بخشند. این موارد نیز در کتاب نجفی فهرست شده است، مثل: از ما بهتران؛ تا بوده: همیشه؛ اگر می‌دیدی: کاش می‌دیدی.
7- تمام معانی افعال در لغت‌نامه‌های دیگر فهرست نشده‌اند. نجفی با تیزبینی خاص خود این موارد را جمع‌آوری و ثبت کرده است و برای هر مورد به تفکیک توضیحات مفیدی داده است؛ از جمله معناهای ثبت شده برای افعال: آمدن، آوردن، افتادن، انداختن، برداشتن، بردن، بریدن، بستن، پریدن، خواباندن، خوابیدن، خواستن، خوردن، دادن، داشتن،‌ رفتن، رساندن، رسیدن، ریختن، زدن، کردن، گذاشتن، گرفتن، گفتن و جز آن.
8- بعضی از صورت‌های تصریفی معنایی جز معنای صورت استنادی خود دارند. در این فرهنگ موارد مذکور در مدخلی جداگانه فهرست شده‌اند. مانند صورت منفی افعال: دادن، داشتن، فهمیدن، کردن، کشتن، افتادن، ‌بودن، نگاه کردن و جز آن.
9- صورت‌های دوگان ساخته یا مکرر و اتباع و مهملات نیز ثبت شده است. پله پله، بلندبلند، بچاپ بچاپ، بدو بدو، بِربِر، بند بند، بکوب بکوب، بگیر بگیر، اتاق اتاق، بچه‌ها مچه‌ها، پول و پله، آس و پاس، لات و لوت، بار و بندیل، بفهمی نفهمی، بگو نگو و غیره.
10- در بسیاری از موارد املاءها و تلفظ‌های چندگانه ثبت شده است. صورت‌های مختلف املایی با علامت / از هم جدا شده است. در این موارد، اولین گونه دارای کاربرد بیشتری است؛ مثل: جناغ/ جناق، خرده/ خورده، زغال/ ذغال، زغنبوت/ زقنبوت/ زغنبود، زق/ زغ و جز آن.
11- تقریباً فهرست کاملی از اصوات به همراه معنا و کاربردشان ثبت شده است؛ اوه، اهو، اهوب، اِه، اهه، آخ، اِی، هیش، ایش، ایه، بْه بْه،‌ و جز آن. بسیاری از نام آواها هم در این کتاب آمده است؛ مثل پت پت، پچ پچ، پِر، تق و توق و غیره.
12- در بعضی مدخل‌ها ترتیب خطی عناصر واژگانی که در تغییر معنا یا تغییر صوری مهم است با فرمول‌هایی نمایش داده شده است:
- این+ اسم+ هم+ همان اسم+ است؟ عبارتی به طریق استفهام انکاری دال بر اینکه چیز مورد بحث مناسبتی یا ارزشی ندارد: «... این پول‌ها پول است؟»
- از این+ صفت تفضیلی+ نمی‌شود. نوعی ترکیب کلام دال بر اینکه وضع به نهایت خود رسیده است: «از این زیباتر نمی‌شود».
- از این+ اسم به صیغه جمع. این نوع: «از این مدادها»
- حالا+ فعل نهی+ کی+ فعل امر: نوعی ساخت کلام که دلالت بر تکرار پیاپی می‌کند: «دست مرا گرفت و حالا نبوس کی ببوس!»
13- با توضیحات نجفی می‌توان سرواژه‌های دارای نقش تعاملی را از موارد دارای نقش تبادلی یا محتوایی باز شناخت (7):
- آقا (م) که شما باشید. تکیه کلام کسی که داستانی یا واقعه‌ای نقل کند (اگر مخاطب او مرد باشد).
- اختیار دارید. تکیه کلامی که برای رد محترمانه سخن مخاطب به کار برند.
- انگار نه انگار. تکیه کلامی دال بر بیهودگی کاری یا نفی مطلق تأثیر چیزی.
- این که نشد. عبارتی دال بر اعتراض یا سرخوردگی از مشاهده آنچه خلاف انتظار باشد.
- بالا غیرتاً. کلامی که برای درخواستن چیزی از کسی و به نشانه استمداد از کرم و جوانمردی او گویند.
- ای بابا. تکیه کلامی برای دعوت به آرامش و مصالحه.
- پدرت خوب مادرت خوب. عبارتی دال بر اعتراض مشفقانه به کسی که سخن بی‌جایی گفته یا کار ناخوشایندی کرده باشد.
این فرهنگ مشتمل بر اکثر کلمات و عبارات عامیانه و محاوره‌ای است که در رسانه‌ها و نوشته‌های روزمره کاربرد دارد، از این رو به جرئت می‌توان گفت که هیچ محققی در حوزه‌ی زبان فارسی بی‌نیاز از این مرجع مهم نیست.
آخرین فرهنگی که در این مقاله به بررسی آن می‌پردازیم، لغت‌نامه‌ی کوچک، ولی مهم فرهنگ لغات زبان مخفی تألیف سیدمهدی سمائی (1382) است که بارها تجدید چاپ شده است. مؤلف مواد جمع‌آوری شده در این فرهنگ را بخشی از واژگان زبان مخفی جوانان تهرانی می‌داند که آن‌ها برای ارتباط صمیمانه با یکدیگر یا متمایز ساختن خود از سایر گروه‌های اجتماعی و همچنین مقاصد دیگر به کار می‌برند. (8) از خصوصیات برجسته‌ی کتاب، واج‌نویسی یکنواخت و انسجام آن است که در فرهنگ‌های دیگر سراغ نداریم. علاوه بر این، تمامی مواد کتاب به روش میدانی جمع‌آوری شده است. در این روش، گفتار افراد ملاک قرار گرفته است. یکی دیگر از خصوصیات این کتاب، که خود مؤلف نیز به آن اشاره می‌کند، داشتن مترادف‌های فراوان برای یک مفهوم است (مقدمه، ص9). سمائی با تعریفی که از زبان مخفی به دست می‌دهد، کار خود را متفاوت با فرهنگ لغات عامیانه‌ی جمالزاده، فرهنگ عوام امیرقلی امینی، کتاب کوچه‌ی شاملو و جز آن می‌داند. وی در این زمینه می‌نویسد:
اما درباره‌ی زبان مخفی- با تعریفی که در این کتاب از آن عرضه شده است- تاکنون فرهنگی منتشر نشده است. از جمله آثاری که می‌توان آن‌ها را به نوعی با زبان مخفی مربوط دانست یکی مجموعه لغات و اصطلاحاتی است که سید ابراهیم نبوی در ضمیمه‌ی کتاب سالن 6 آورده است و دیگری بخشی از لغات کتاب فرهنگ جبهه‌ی سید مهدی فهیمی است. در کتاب فرهنگ اصطلاحات عامیانه‌ی جوانان مهشید مشیری نیز برخی از لغات و اصطلاحات زبان مخفی آورده شده است. (ص12)
سپس وی در ادامه درباره هریک از کتاب‌های ذکر شده اخیر توضیحاتی می‌دهد.
کتاب فرهنگ لغات زبان مخفی در سه بخش تنظیم شده است:

1- بخش الفبایی:

این بخش مفصل‌تر از سایر بخش‌ها است و در آن سر مدخل‌ها به ترتیب الفبایی منظم شده‌اند. مقوله‌ی دستوری سرواژه‌ها مشخص نشده است، ولی برای هر مورد مثالی آمده است. معناهای متفاوت سرواژه‌ها با شماره‌گذاری از هم تفکیک شده است. در این بخش ارجاع به متن نیز فراوان است.

2- بخش موضوعی:

مؤلف عنوان «حوزه‌های معنایی» را برای این قسمت انتخاب کرده است. در این بخش تعدادی از کلمات و عبارات برحسب معنا در سیزده حوزه‌ی معنایی فهرست شده‌اند؛ مانند: اسامی فریبکاران، اسامی جنس مخالف، اسامی و افعال و ترکیبات مربوط به حالات روانی و جز آن.

3- بخش مترادفات:
این بخش با عنوان «حوزه‌ی مترادف‌ها» ‌به کلمات مترادف اختصاص دارد. این کلمات با نمودارهایی باز نموده شده‌اند.
همان‌طور که دیدیم فرهنگ‌نویسی عامیانه در ایران با گذشت زمان رو به سوی بهبودی نهاده است و فرهنگ‌نویسان متأخر در جمع‌آوری و ضبط و توضیح مواد عامیانه بیش از پیش از روش‌های علمی استفاده کرده‌اند. می‌دانیم، لازمه‌ی فرهنگ‌نویسی علمی (از جمله فرهنگ‌نویسی عامیانه و همچنین تألیف دستورهای جامع یک زبان براساس چارچوب نظری مختلف) وجود پیکره‌ی زبانی مناسب، طبیعی و جامعی از زبان گفتاری مورد نظر است. در شرایط آرمانی برای تهیه‌ی چنین پیکره‌ای، لازم است گفتار مردان و زنان در سنین مختلف با درجات تحصیلی، وضعیت معیشتی، و منزلت اجتماعی مختلف در شرایط عادی ثبت و ضبط گردد. آنگاه باید فرهنگ‌نویسان اساس کار خود را بر روی این پیکره‌ی زبانی بگذارند و با توجه به هدف خود قسمت‌های مشخصی از این پیکره را مورد استفاده قرار دهند. روشن است که تهیه‌ی چنین پیکره‌ی عظیمی از عهده‌ی یک فرد خارج است. به نظر نگارنده، جا دارد سازمان‌ها و نهادهای مسئول مثل فرهنگستان، اگر هنوز مبادرت به انجام چنین کاری نکرده‌اند، مقدمات لازم را برای انجام چنین طرحی آماده کنند. شاید تنها با وجود چنین پیکره‌ای بتوان امیدوار بود که فرهنگ‌ها و دستورهای بعدی بیشتر منعکس کننده‌ی زبان عادی مردم باشد.

 

نمایش پی نوشت ها:
1. در مورد تاریخچه‌ی فرهنگ‌نویسی فارسی رک. دبیرسیاقی (1368)؛ نقوی (1341)؛ مقدمه‌ی دانش‌پژوه بر کتاب یواقیت‌العلوم (1345)؛ صادقی (1995)، مقدمه‌ی نفیسی بر برهان قاطع (خلف تبریزی 1376؛ شصت و چهار- هفتاد و هفت) و بلوخمان (1867).
2- لازم به یادآوری است که ما در اینجا تنها به لغت‌نامه‌های مهم فارسی به فارسی نظر داشته‌ایم.
3- در اصطلاح فرهنگ‌نویسی غربی به فرهنگ‌هایی مانند رساله‌ی تعریفات، مرآت‌البلها و واژه‌های عامیانه حکیم خراسانی antidictionary می گویند که استاد ابوالحسن نجفی معادل «نالغت‌نامه» را برای آن پیشنهاد کرده است.
4- ژوکوفسکی در کتاب خود با عنوان اشعار عامیانه‌ی ایران، علاوه بر جمع‌آوری اشعار عامیانه، در بخش ششم کتاب خود فهرست لغاتی را که در ادبیات عامه با آن‌ها برخورد نموده و در فرهنگ‌های فارسی وارد نشده فهرست نموده است (ص 192-201) نکته‌ی جالب دیگر این است که وی در مقدمه‌ی کتاب، بعضی از خصوصیات فارسی محاوره‌ای را توصیف کرده است. (18-21)
5- لازم است یادآوری کنیم که در اینجا تنها به فرهنگ‌ها و لغت‌نامه‌هایی توجه کرده‌ایم که به فارسی ایران امروز مربوط می‌شوند، یعنی لغت‌نامه‌ها و فرهنگ‌هایی را که به فارسی عامیانه سایر کشورهای فارسی زبان مربوط می‌شوند بررسی نکرده‌ایم (از جمله افغانی‌نویس، 1337؛ مقتدری، 1338).
6- تمایز قائل شدن بین گونه‌های مختلف زبان فارسی بی‌سابقه نیست. محققان دیگری چون هاج (1957) و جرمیاس (1984، ترجمه‌ی فارسی 1366) سعی کرده‌اند تا با بیان مثال‌های عینی از واژگان، صرف، نحو،‌ یا واج‌شناسی، گونه‌های مختلف فارسی را مشخص کنند.
7- زبان دارای دو نقش است. نقش تبادلی و نقش تعاملی. نقش تبادلی ناظر بر بیان محتوی است؛ نقش تعاملی نیز ناظر بر بیان روابط اجتماعی و عقاید شخصی است. (نیز رک. Brown and Yule 1983:4-1).
8- بعضی از زبان‌شناسان بین زبان مخفی و زبان عامیانه (که افراد بیشتری از جامعه را در بر می‌گیرد) تمایز قائل شده‌اند، ولی ما در اینجا با کمی تساهل، زبان مخفی را نیز جزء زبان عامیانه طبقه‌بندی کرده‌ایم.

منبع مقاله :
نغزگوی کهن، مهرداد؛ (1395)، زبان فارسی در گذر زمان (مجموعه مقالات)، تهران: کتاب بهار، چاپ اول.