ترجمه و شرح ( يا ابن يس والذاريات)
ترجمه و شرح ( يا ابن يس والذاريات)
(اي فرزند ياسين و ذاريات).
شرح- کلمه «يس» دو حرف از حروف بريده و مقطعه است مانند بسياري از حروف ديگري که پاره اي از سوره هاي قرآن به آن افتتاح شده است و درباره ي معني و مفهوم اين کلمه رواياتي وارد شده است که مراد از آن رسول خدا صلي الله عليه و آله است و مؤيد آن آيه ي بعدي است که مي فرمايد «انک لمن المرسلين» که خطاب به شخص رسول خدا صلي الله عليه و آله است يعني اي رسول اکرم قسم به قرآن محکم که تو از رسولاني.
بحارالانوار مجلد 7 ص 35 امام صادق عليه السلام فرمود: «يس اسم رسول الله و الدليل عليه قوله تعالي: «انک لمن المرسلين» (1)
و أيضا از حضرت صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش از علي بن ابيطالب ( عليهم السلام) در آيه شريفه که مي فرمايد «سلام علي آل يس»- صافات/ 130- فرمود سلام بر ما آل محمد است، چون مراد به کلمه ي «يس» رسول خدا است. (2)
در تفسير صافي و تفسير برهان از معاني الأخبار از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که وقتي سفيان ثوري از آن حضرت سؤال کرد معني قول خدا که مي فرمايد «يس» چيست؟ فرمود: «اسم من أسماء النبي و معناه يا ايها السامع لوحيي والقرآن الحکيم انک لمن المرسلين» يعني پس اسمي است از أسماء. پيغمبر و معني آن اين است اي شنونده ي وحي من، قسم به قرآن حکيم تو از مرسلين (فرستادگان) هستي.
والذراريات- اين جمله در ابتداي سوره ي 51 قرآن است و کلمه ي ذاريات جمع ذاريه از ذرو است که معني اصلي آن باد و نسيمي است که بوزد و خاک و ذرات را بلند و در فضا پراکنده سازد و اصل آن از ذروة به معناي ارتفاع و بلندي است. البته آيات چهارگانه اول اين سوره که با «واو» قسم افتتاح شده و بدان سوگند ياد مي شود همگي اين سوگندها در اثبات قيامت و وقوع آنست که در آيات 5 و 6 آمده است. و اما ذکر اين کلمه در اينجا که گفته مي شود اي فرزند ذاريات که منظور اميرالمؤمنين (ع) و ولايت اوست از اين نظر است که چون در بعضي اخبار و روايات مصاديق بعضي از آيات اين سوره را بر ولايت و روش اولياي حق منطق کرده لذا اين جمله بدين صورت آمده است. (3)
و دليل بر آن رواياتي است که ذيل بعضي از آيات اين سوره در تفسير قمي ذکر شده است:
1- آيه 5 «انما توعدون لصادق» آنچه بدان تهديد و وعده داده شده ايد صادق است. ابوحمزه گويد شنيدم که در اين آيه امام پنجم عليه السلام فرمود يعني در امر علي راست و صادق است.
2- آيه ي 6 «و ان الدين لواقع» و محققا دين واقع شدني است- يعني دين مسأله علي عليه السلام است و علي عليه السلام دين است.
3- آيه ي 7 «والسماء ذات الحبک»- سوگند به اين آسمان آراسته- مراد از سماء پيغمبر است و علي حبک است. و حبک به معناي حسن و زينت و خوب و عادلانه است و در مجمع البحرين به معني راههاي ستارگان در آسمان است. و تطبيق اين کلمه نسبت به علي عليه السلام به اعتبار آنست که آن حضرت راه و طريق هدايت است.
4- آيه ي 8 «انکم لفي قول مختلف»- که البته شما در سخنان مختلف سرگردانيد- يعني درباره علي اختلاف کرده ايد که همان اختلاف در امر ولايت است، پس کسي که به ولايت او پايدار ماند وارد بهشت مي شود، و أما کسي که مخالفت کند وارد آتش مي شود. و در کتاب کافي درباره ي اين آيه از امام محمد باقر عليه السلام روايت شده که فرمود: «مختلف في أمر الولاية».
5- آيه ي 9 «يوفک عنه من افک»- هر کس از آن کناره گيرد منحرف خواهد شد، يعني هر کس از ولايت علي منحرف شود از بهشت منحرف شده است و در کتاب کافي در ذيل حديث امام محمد باقر عليه السلام فرمود: «هر کس از ولايت علي اعراض کند از بهشت اعراض نموده است».
(اي فرزند طور و عاديات).
شرح- اين دو نام (طور و عاديات)در ابتداي دو سوره از قرآن که سوره ي 52 و سوره ي 100 مي باشد آمده است. اما تفسير ظاهر «طور» و مصداق آن طور سينا است که در آيه ي 2 سوره ي 95 آمده، آن همان کوهي است که خداوند در آنجا با موسي بن عمران عليه السلام تکلم کرده، ولي تأويل و بطن آيه همان است که در بعضي از روايات آمده و در اين دعا بدان اشاره شده است.
بحارالانوار مجلد 7 صفحه ي 112 (4) از حضرت صادق عليه السلام در تأويل آيه ي «و التين والزيتون» روايت کرده که فرمود: «تين و زيتون حسن و حسين، و طور سينين علي بن ابي طالب عليهم السلام است».
اما کلمه ي «عاديات» که جمع «عاديه» اسم فاعل از مصدر عدو است به معناي دويدن به سرعت است و مراد آن در آيه مبارکه قرآن مرکب هاي مرداني است که آنها را به تاخت و شتاب در آورده اند، و شأن نزول آن به گفته ي بيشتر مفسرين درباره ي اميرالمؤمنين عليه السلام نازل شده و مراد اسبان دونده ايست که آن حضرت و اصحابش در وقعه اي سوار بودند. (5)
( يا ابن من دني فتدلي فکان قاب قوسين او ادني دنوا و اقترابا من العلي الاعلي)
( اي فرزند کسي که فرشته ي وحي به او نزديک شد، و بزير آمد آن چنان که تا به اندازه دو کمان يا کمتر فاصله نماند، و از اين رهگذر، خود به مقام أعلاي قرب منزلت به حضرت باري نائل آمد).
شرح- اين مقام عالي ترين و بالاترين مقام پيغمبر اسلام است که در آيات 8 و 9 سوره «والنجم» آمده است. اصولا آيات أول اين سوره قطع نظر از روايات و گفته مفسرين خود گواهي مي دهند که در شأن و مقام پيغمبر اسلام نازل شده که آن چنان به مقام قرب خداوند رسيد که بالاتر از آن تصور نمي شود. و البته اين قرب و نزديکي از نظر منزلت و علو مرتبه است نه از جهت مکان، چون خداوند منزه است از جسم و جسماني تا نياز به مکان و محل داشته باشد. و گفته شده که آيات داستان معراج پيغمبر را بيان مي کند،و عروج پيغمبر در يک شب با همين بدن عنصري به موجب آيات قرآن و اخبار متواتره از خاصه و عامه ثابت و محقق است.
در مجلد 6 بحار صفحه 374 (6) از حضرت رضا عليه السلام نقل شده که فرمود: «من کذب بالمعراج فقد کذب رسول الله» هر کس معراج پيغمبر را تکذيب کند رسالت پيغمبر اسلام را تکذيب کرده است.
و نيز در مجلد 6 صفحه ي 370 (7) از امام ششم روايت شده که علي عليه السلام در مقام رد کساني که منکر معراج هستند آياتي از قرآن تلاوت نمود از جمله همين آيات را «ثم دني فتدلي فکان قاب قوسين أو أدني».
تنبيه- بعضي از اهل تحقيق گفته اند که اين آيات اشاره است به مراتب عاليه از علو رتبت و رفت مقام و نهايت محبت که براي ادراک صاحبان فهم به اين نوع تشبيه شده، و گويد چون در زمان جاهليت عادت بزرگان عرب اين بودکه چون مي خواستند عقد مودت و وفا و صفا با يکديگر به بندند و نقصي به آن راه پيدا نکند هر يک کمان خود را حاضر مي ساختند و آن دو را به هم منضم مي کردند و يک دفعه هر دو نفر هر دو قبضه را مي گرفتند و به اتفاق هم تيري از آن مي انداختند، و اين عمل از آنها اشاره به آن بود که موافقت در ميانشان تحقق پيدا کرده است و بعد از اين رضا و سخط هر يک همان رضا و سخط ديگري بوده. و در اين آيه اشاره به اين است که مقام قرب پيغمبر صلي الله عليه و آله به جائي رسيده که محبوب پيغمبر محبوب خدا و مبغوض او مبغوض خدا است.
پي نوشت ها:
1. 23 جديد ص 168 نقل از تفسير قمي، يعني يس اسم رسول خداست به دليل آيه بعد كه تو از پيامبراني.
2. در همان مجلد و صفحه نقل از معاني الاخبار و امالي صدوق و روايت ديگري در باب «ان آل يس آل محمد (ص)» ص 167. و البته اين روايت منقول در متن مبتني بر اين است كه ما آيه «الياسين» را همان طوري كه بعضي از قراء قراءت كرده اند همزه آن را به صورت مد و كشيده بخوانيم.
3. سابقا درباره ي امر ولايت و اهميت آن اشاره کرديم و گفتيم که امر ولايت همان رهبريت و حفظ تشکيلات نظام اسلامي است که براي حفظ بقاي اسلام در ميان جامعه مسلمانان اهميت به سزائي دارد و بدون آن اسلام در ميان مسلمانان پايدار نخواهد ماند و امر ولايت است که حافظ و نگهبان اسلام در ميان جامعه است. و حفظ بقاي اسلام به حفظ بقاي نظام اسلامي است و اين امر حياتي است که جامعه اسلام را بر پا مي دارد و مقدم بر همه چيز است «و ما نودي بشيء کما نودي بالولاية» پس اگر در روايات نسبت به بعضي آيات و يا بعضي از فواتح سورهاي آن تأويلاتي شده روي همين جهت و اهميت آن است و نبايد آن تأويلات را مستبد دانست. و همان طوري که قبلا هم گفتيم اين معاني مربوط به بطن قرآن است نه تفسير لفظ آن.
4. 24 جديد ص 105 نقل از کنز الفوائد، و در تفسير صافي نقل از مناقب و بدين مضمون در همان صفحه نقل از تفسير قمي و ص 106 نقل از کنز الفوائد و ص 107 نقل از تفسير فرات بن ابراهيم.
5. اين واقعه در جنگ ذات السلاسل بوده که رسول خدا (ص)، علي (ع) را فرستاد و او لشکر دشمن را شکست داد و فاتحانه برگشت و پيغمبر اسلام خوشحال و شادان گشت، و اين امر پس از چند نوبت اعزام لشکر که به سرکردگي غير از علي (ع) فرستاه بود واقع شد، و آنها نتوانستند کاري انجام دهند و هر يک دچار شکست شدند. و چون اين سوره نازل شد پيغمبر از خانه به ميان مردم آمد و نماز صبح را خواند و در نماز همين سوره را تلاوت نمود، و پس از نماز اصحاب گفتند ما اين سوره را نشنيده بوديم؟ فرمود: آري علي بر دشمنان پيروز شد و خداوند متعال اين سوره را فرستاد و جبرئيل شب گذشته با آوردن آن فتح علي را مژده داده و پس از چند روز ديگر علي (ع) با غنائم و اسيران برسيد.
6. 18 جديد ص 312 نقل از صفات الشيعه.
7. 18 جديد ص 391 نقل از تفسير نعماني در ذيل آيات سوره ي «والنجم» و در کتاب احتجاج طبرسي از حضرت علي بن الحسين عليهما السلام روايتي نقل شده از جمله فرمود: «من فرزند کسي هستم که بلند مرتبه بود و بلند مرتبه مي شد تا از «سدرة المنتهي» گذشت، و آنقدر نسبت به خدا نزديک شد که بيش از دو قوس و بلکه کمتر فاصله اي نبود».
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}