فرزندم را چگونه تربیت کنم؟
همه کودکان با فطرتی پاک و خدایی به دنیا میآیند و این تربیت ماست که شخصیت آنها را سامان میدهد. تربیت یعنی اینکه از فرزندانمان مراقبت کنیم، آنها را حمایت کنیم، دوستشان بداریم و آنان را راهنمایی کنیم تا
نویسنده: جمعی از نویسندگان
همه کودکان با فطرتی پاک و خدایی به دنیا میآیند و این تربیت ماست که شخصیت آنها را سامان میدهد. تربیت یعنی اینکه از فرزندانمان مراقبت کنیم، آنها را حمایت کنیم، دوستشان بداریم و آنان را راهنمایی کنیم تا مهارتهای لازم را برای زندگی سالم کسب کنند. تربیت فرزندان وظیفهای دشوار است که نیاز به فراگیری دانش و مهارت، بردباری، تمرین و صرف وقت دارد. در این بخش، چند اصل مهم در امر تربیت فرزند بیان میشود.
در صورت اختلاف پدر و مادر در تربیت فرزند، باید آن دو با گفتگو و تبادل اندیشه، به شیوهای واحد برسند و توجه داشته باشند که این گفتگو در حضور کودک انجام نگیرد. در مواردی که والدین نمیتوانند به نظر واحد برسند، نظر مشاوری آگاه، متدین و دلسوز میتواند راهگشا باشد.
در برخوردهای موردی و سطحی نیز هماهنگی پدر و مادر و حتی بقیه اعضای خانواده لازم است؛ مانند اینکه پدر تصمیم بگیرد با کودک خردسال قهر کند، اما چون مادر با او هماهنگ نیست، هم زمان با قهر پدر، به فرزند محبت کند که در نتیجه قهر پدر بیاثر میشود؛ یا هنگام توبیخ فرزند از سوی مادر، پدر در حضور مادر از فرزند خود طرفداری میکند و طبیعی است که توبیخ سنجیده مادر بیاثر خواهد شد.
اگر والدین در تربیت فرزندان با هم هماهنگی داشته باشند، اطرافیان هم به خود اجازه دخالت بیموقع و نامناسب را نخواهند داد و فرزندان با یک شیوه تربیتی مناسب و به طور متعادل رشد مییابند.
کودک از نخستین لحظه تولد میخواهد خود را به مادر بچسباند و هدف از جنب و جوشهایش همین است. مادر است که اولین تماس میان کودک و دیگران را برقرار میکند و در او میل به ارتباط با اشخاص دیگر را به وجود میآورد. (1)
روش رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) در خانواده نیز اینگونه بود که هر روز صبح دست محبت بر سر فرزندان خود میکشید و میفرمود: «کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنها مهربان باشید». (2)
اگر کودک از محبت پدر و مادر به طور متعادل بهره ببرد، روحیهای شاد و روانی با نشاط خواهد داشد و گرفتار ناکامی و عقدههای روانی نمیگردد. کارن هورنایِ روانشناس میگوید:
اگر کودک در نخستین سالهای زندگی خود از محبت محروم بماند، هسته اصلی و اساسی بیماریهای روانی در وی تکوین مییابد که بعدها در بزرگسالی، منشأ بسیاری از درگیریهای عاطفی و اضطراب عمیق در او خواهد شد.
البته پدرها و مادرها باید بدانند که همیشه مشکلات روانی کودکان، معلول کمبود محبت نیست؛ بلکه محبت افراطی نیز مشکلآفرین است. توقع بیجا، زودرنجی، سلطهطلبی، کمرویی و عدم رشد صحیح تربیتی و اخلاقی، حاصل افراط در محبت میباشد. امام باقر (علیهالسلام) میفرماید:
بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبت به فرزندان از حد تجاوز کنند و به زیادهروی و افراط بگرایند. (3)
محبت بجا و به اندازه، آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد به نفس و آرامش جسمی کودکان را به همراه خواهد داشت.
اگر کودک در محیطی رشد کند که همیشه شاهد بیاحترامی و حریمناشناسی اطرافیان باشد، برای اثبات شخصیت خود حالت تهاجمی و هتاکی نسبت به دیگران در پیش میگیرد. همچنین کوچک شمردن و احساس حقارت نیز باعث میشود کودکان کم حرف، گوشهگیر و مظلوم شوند و همین سبب میشود تا پایان عمر، زیردست و حقیر زندگی کنند. (5) از این رو رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «فرزندان خود را احترام کنید و با آنان خوب معاشرت نمایید». (6)
والدین با شناخت واقع بینانه از خصوصیات جسمانی، شناختی و عاطفی و اخلاقی فرزندان میتوانند با توجه به ظرفیتهای مختلفی که در کودکان میبینند، برنامه تربیتی مناسبی طراحی نمایند و آنها را یاری دهند تا استعدادهای خود را در همان زمینه شکوفا سازند. مدارا کردن، زمینههای درونی و انگیزشی لازم را برای فرزندان فراهم میآورد و آنها را به سوی انجام کارهای شایسته و دلخواه تشویق میکند. نباید کودکان را با هم مقایسه کرد. آنها دارای استعدادهای متفاوتی هستند و مقایسه کردن، موفقیت دیگران را به رخ او کشیدن، انتظارات غیرواقع بینانه از او داشتن و تفاوتهای فردی را نادیده گرفتن از خطاهای بزرگ تربیتی هستند که باعث میشوند کودک اعتماد به نفس خود را از دست بدهد، ناامید شود و احساس ناتوانی کند.
از طرف دیگر، برخی والدین در تربیت کودک دچار تفریط و کوتاهی میشوند و او را به حال خود رها میکنند و کاملاً آزاد میگذارند تا راهش را خود انتخاب کند؛ در حالی که او فاقد رشد فکری کامل برای تشخیص درست و نادرست اعمال است و این رفتار پدر و مادر را نیز بیمهری آنان و تنها گذاشتن او در وقت نیاز تلقی میکند. پدر و مادر خردورز همیشه توجه به اصل اعتدال را در تربیت فرزند در نظر میگیرند.
مدارا کردن، زمینههای درونی و انگیزشی لازم را برای فرزندان فراهم میآورد و آنها را به سوی انجام کارهای شایسته و دلخواه تشویق میکند. رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
همانا این دین و آئین محکم و متین است. پس با ملایمت در آن درآیید و عبادت خدا را با کراهت تحمیل نکنید، وگرنه مانند سوارِ درماندهای میشوید که نه مسافتی بپیماید و نه مرکبی برایش بماند. (8)
جمعی از نویسندگان؛ (1394)، دانش خانواده و جمعیت، قم: دفتر نشر معارف، چاپ بیست و سوم
1. اصل تدریج و توجه به مراحل تربیت فرزند
یکی از مهمترین اصول تربیت، اصل تدریج است که تکوین هستی و آفرینش انسان، همگی بر اساس آن صورت میگیرد. پیامبران دین را از طریق وحی به تدریج دریافت میکردند و در ابلاغ رسالت خویش و تعلیم و تربیت امت خود نیز تدریجی عمل مینمودند. بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبت به فرزندان از حد تجاوز کنند و به زیادهروی و افراط بگرایند. تربیت نیز باید هماهنگ با توان و گنجایش کودک و به صورت تدریجی و آهسته صورت گیرد. منظور از پرورش تدریجی، هماهنگی روند تربیت با رشد تدریجی فرزندان است؛ زیرا شخصیت کودک گامبهگام سامان مییابد و گفتار و رفتار به مرور در او اثر میگذارد و در عمق جانش نفوذ میکند.2. هماهنگی والدین در تربیت فرزند
هماهنگی والدین در شیوههای تربیتی، تأثیر بسزایی در تربیت صحیح فرزندان دارد؛ حال آنکه اختلاف والدین در این زمینه، کودک را دچار تعارض میکند؛ چرا که او مجبور است فقط یک توصیه رفتاری را بپذیرد و چون هم پدر و هم مادر را دوست دارد، توان انتخاب یکی را نخواهد داشت و دچار التهاب درونی و تعارض خواهد شد.در صورت اختلاف پدر و مادر در تربیت فرزند، باید آن دو با گفتگو و تبادل اندیشه، به شیوهای واحد برسند و توجه داشته باشند که این گفتگو در حضور کودک انجام نگیرد. در مواردی که والدین نمیتوانند به نظر واحد برسند، نظر مشاوری آگاه، متدین و دلسوز میتواند راهگشا باشد.
در برخوردهای موردی و سطحی نیز هماهنگی پدر و مادر و حتی بقیه اعضای خانواده لازم است؛ مانند اینکه پدر تصمیم بگیرد با کودک خردسال قهر کند، اما چون مادر با او هماهنگ نیست، هم زمان با قهر پدر، به فرزند محبت کند که در نتیجه قهر پدر بیاثر میشود؛ یا هنگام توبیخ فرزند از سوی مادر، پدر در حضور مادر از فرزند خود طرفداری میکند و طبیعی است که توبیخ سنجیده مادر بیاثر خواهد شد.
اگر والدین در تربیت فرزندان با هم هماهنگی داشته باشند، اطرافیان هم به خود اجازه دخالت بیموقع و نامناسب را نخواهند داد و فرزندان با یک شیوه تربیتی مناسب و به طور متعادل رشد مییابند.
3. اصل محبت
یکی از نیازهای اساسی انسان، بهرهمندی از محبت دیگران است. محبت والدین به کودک در جهت رشد عاطفی او بسیار ضروری است. آدلر، روان شناس معروف میگوید:کودک از نخستین لحظه تولد میخواهد خود را به مادر بچسباند و هدف از جنب و جوشهایش همین است. مادر است که اولین تماس میان کودک و دیگران را برقرار میکند و در او میل به ارتباط با اشخاص دیگر را به وجود میآورد. (1)
روش رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) در خانواده نیز اینگونه بود که هر روز صبح دست محبت بر سر فرزندان خود میکشید و میفرمود: «کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنها مهربان باشید». (2)
اگر کودک از محبت پدر و مادر به طور متعادل بهره ببرد، روحیهای شاد و روانی با نشاط خواهد داشد و گرفتار ناکامی و عقدههای روانی نمیگردد. کارن هورنایِ روانشناس میگوید:
اگر کودک در نخستین سالهای زندگی خود از محبت محروم بماند، هسته اصلی و اساسی بیماریهای روانی در وی تکوین مییابد که بعدها در بزرگسالی، منشأ بسیاری از درگیریهای عاطفی و اضطراب عمیق در او خواهد شد.
البته پدرها و مادرها باید بدانند که همیشه مشکلات روانی کودکان، معلول کمبود محبت نیست؛ بلکه محبت افراطی نیز مشکلآفرین است. توقع بیجا، زودرنجی، سلطهطلبی، کمرویی و عدم رشد صحیح تربیتی و اخلاقی، حاصل افراط در محبت میباشد. امام باقر (علیهالسلام) میفرماید:
بدترین پدران کسانی هستند که در نیکی و محبت به فرزندان از حد تجاوز کنند و به زیادهروی و افراط بگرایند. (3)
محبت بجا و به اندازه، آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد به نفس و آرامش جسمی کودکان را به همراه خواهد داشت.
4. اصل احترام و تکریم
رفتار احترامآمیز والدین نقش مؤثری در تربیت و رشد فرزندان دارد؛ روان شناسان بسیاری از رفتارهای منفی را ناشی از کمبود شخصیت در انسان میدانند و معتقدند اینگونه رفتارها به طور معمول از کسانی سر میزند که از همان اوایل کودکی خویش عزت نفس را درک نکردهاند. (4)اگر کودک در محیطی رشد کند که همیشه شاهد بیاحترامی و حریمناشناسی اطرافیان باشد، برای اثبات شخصیت خود حالت تهاجمی و هتاکی نسبت به دیگران در پیش میگیرد. همچنین کوچک شمردن و احساس حقارت نیز باعث میشود کودکان کم حرف، گوشهگیر و مظلوم شوند و همین سبب میشود تا پایان عمر، زیردست و حقیر زندگی کنند. (5) از این رو رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «فرزندان خود را احترام کنید و با آنان خوب معاشرت نمایید». (6)
5. توجه به تفاوتهای فردی
خداوند انسانها را به گونهای آفریده است که هر یک از آنها یک فرد مستقل هستند (7) نو با یکدیگر تفاوت دارند. این تفاوتها سه گونهاند:- تفاوتهای جسمانی؛
هر کودکی از جهت سلامتی یا بیماری، زیبایی ظاهری و ساختار حواس پنجگانه با همسنهای خود تفاوتهایی دارد.- تفاوتهای شناختی؛
برخی ویژگیها همچون هوش و حافظه از همان ابتدای تولد در فردی با فرد دیگر متفاوت است.- تفاوتهای عاطفی و اخلاقی؛
صفات و خصوصیاتی مثل خوشاخلاقی، زودرنجی، خوشبینی، گوشهگیری، خودبزرگبینی و بخشش نیز که گاهی اکتسابی و گاهی ارثی میباشد، در افراد متفاوت است.والدین با شناخت واقع بینانه از خصوصیات جسمانی، شناختی و عاطفی و اخلاقی فرزندان میتوانند با توجه به ظرفیتهای مختلفی که در کودکان میبینند، برنامه تربیتی مناسبی طراحی نمایند و آنها را یاری دهند تا استعدادهای خود را در همان زمینه شکوفا سازند. مدارا کردن، زمینههای درونی و انگیزشی لازم را برای فرزندان فراهم میآورد و آنها را به سوی انجام کارهای شایسته و دلخواه تشویق میکند. نباید کودکان را با هم مقایسه کرد. آنها دارای استعدادهای متفاوتی هستند و مقایسه کردن، موفقیت دیگران را به رخ او کشیدن، انتظارات غیرواقع بینانه از او داشتن و تفاوتهای فردی را نادیده گرفتن از خطاهای بزرگ تربیتی هستند که باعث میشوند کودک اعتماد به نفس خود را از دست بدهد، ناامید شود و احساس ناتوانی کند.
- اصل توجه به تفاوتهای فردی:
این اصل والدین را از قضاوتهای عجولانه و ناروا درباره رفتارهای کودک برحذر میدارد و به ایشان در پی بردن به علت واقعی رفتارهای ظاهراً نامطلوب آنها نظیر سؤالات مکرر، شیطنت، گوشهگیری و تنبلی کمک میکند.6. اصل اعتدال
برخی از والدین با وضع قوانین دشوار و با فشار و سختگیری و امر و نهی کودک، او را به دلیل خطا و نافرمانی به شدت مواخذه میکنند. چنین رفتاری، کینه را در کودک میپروراند و او را عصیانگر و لجباز میکند.از طرف دیگر، برخی والدین در تربیت کودک دچار تفریط و کوتاهی میشوند و او را به حال خود رها میکنند و کاملاً آزاد میگذارند تا راهش را خود انتخاب کند؛ در حالی که او فاقد رشد فکری کامل برای تشخیص درست و نادرست اعمال است و این رفتار پدر و مادر را نیز بیمهری آنان و تنها گذاشتن او در وقت نیاز تلقی میکند. پدر و مادر خردورز همیشه توجه به اصل اعتدال را در تربیت فرزند در نظر میگیرند.
7. اصل مدارا
نرمی و مدارا کردن، بهترین شیوه برای آماده کردن دلها و همراه ساختن جانها با امر تربیت است. این مسئله در سالهای نخستین زندگی و دوران کودکی انسان اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا وجود انسان لطیفتر است و به مدارای بیشتری نیاز دارد.مدارا کردن، زمینههای درونی و انگیزشی لازم را برای فرزندان فراهم میآورد و آنها را به سوی انجام کارهای شایسته و دلخواه تشویق میکند. رسول گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
همانا این دین و آئین محکم و متین است. پس با ملایمت در آن درآیید و عبادت خدا را با کراهت تحمیل نکنید، وگرنه مانند سوارِ درماندهای میشوید که نه مسافتی بپیماید و نه مرکبی برایش بماند. (8)
نمایش پی نوشت ها:
1. به نقل از: رحیمی یگانه، خانواده شاد و با نشاط، ص 192.
2. کلینی، اصول الکافی، ج 6، ص 49.
3. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 21، ص 53.
4. شرفی، تا فصل گل شدن، ص 27.
5. فیاض بخش، کرامت نفس در تربیت کودک، ص 104.
6. نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 168.
7. آیه: «انظُر کَیفَ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلَی بَعضٍ؛ بعضی از شما را بر بعضی دیگر درجاتی برتری داد» دربرگیرنده انواع تفاوتهای فردی چه به صورت ارثی و چه به صورت اکتسابی است.
8. کلینی، اصول الکافی، ج 2، ص 68.
جمعی از نویسندگان؛ (1394)، دانش خانواده و جمعیت، قم: دفتر نشر معارف، چاپ بیست و سوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}