آشنایی با کتاب ایقان (3)
آشنایی با کتاب ایقان (3)
آشنایی با کتاب ایقان (3)
16. تهمت ها و تحریف ها در ایقان
اما تحریف در ایقان:نویسنده ایقان در ص47 س10 می نویسد:"...چنانچه می فرماید یوم یاتی الله فی ظلل من الغمام..."او این آیه را در دو محل از ایقان ،یکی در اینجا و دیگری در ص89 س3 به همین شکلبه عنوان شاهدی برای بحث خودش در اثبات میرزا محمد علی باب آورده است.استدلال او این است قرآن هم بشارت به باب داده که فرموده "روزی که خدا در سایه ابر میآید". باب هم آمده ولی در سایه اوهام خلق تجلی کرده است !!از نقد استدلال او که بگذریم جناب بهاءاله تحریف آشکار در قرآن نموده است و در قرآن هر گزچنین آیه ای وجود نداشته است بلکه آیه قرآن در سوره بقره آیه 206 چنین است:" هل ینظرون الا ان یاتیهم الله فی ظلل من الغمام والملئکه و قضی الامر والی الله ترجع الامور "یعنی آیا انتظار می کشند که خدا با ملائکه در سایه هائی از ابربیاید؟! در این هنگام امر پایانیافته و باز گشت همه چیز به خدا خواهد بود.لحن استفهام انکاری آیه در ست عکس خواسته بهاست که می خواهد ازقرآن علائم ظهور باب را در بیاورد و لذا به تحریف قرآن پرداخته و عبارت "هل ینظرون "را حذف کردهتا امتناع و استحاله آمدن خدا کنار رود و حالت مثبت پیدا کند و لفظ "یوم " را هم از خودش اضافهکرده تا شکل ایجابی پیدا کند و برمقصود موهومش راست بیاید و بگوید در قرآن هم تصریح بهآمدن خدا شده است و او باب است که آمده در پرده اوهام خلق !!این تحریف آشکار در قرآن را در کتاب های دیگرش هم بیش از پنجاه بار بهعبارات مختلفه آورده اما این بار برای ظهور و تجلی شخص خودش شاهد قرار داده است!او البته این را هم از خود ندارد و از باب در تفسیر سوره یوسفش آموخته که عین این تحریفرا در آنجا مرتکب شده است.
چون ایقان میان مسلمین پخش گردید و این تحریف و تقلب واضح ، آشکار شد و اعتراضات بربهائیان شدت گرفت تشکیلات بهائی در عکا و حیفا دست به کار شدو طبع جدیدی از ایقان رامنتشر نمود که آیه را مطابق قرآن صحیح نوشته تا اعتراض معترضان را برطرف کنند غافل ازآن که با این تقلب جدید کار را خراب تر می کنندزیرا :اولا دیگر آیه شاهد بر آن استدلال نیست بلکه درست عکس مقصود بها را نتیجه می دهد کهمی خواست از قرآن علائم ظهور باب را شاهد بیاورد در حالیکه قرآن به بیان استفهام انکاریآن را نفی می نماید ؛و ثانیا نسخه های تفسیر سوره یوسف که مرجع اوست موجود است از جمله در کتابخانهآستان قدس رضوی که یکسال پس از ادعای باب نوشته شده و آیه به همان صورت محرف استو بهائیان به آن دست نیافته اند تا آن را هم مثل ایقان تصحیح نمایند؛و ثالثا بعضی از کتاب های بعدی بهائی که از ایقان قبلی نقل کرده اند بهمان صورت تحریفشده نقل نموده اند تا برای هماره حجت بر تقلب و تحریف آنها باشد؛و رابعا این مفهوم موهوم که از آیه محرف برآمده در آثار دیگر شان بدون آوردن آیه تکرار شدهاست و همان محتوای مورد نظر بها و باب را به بیان های دیگر شرح داده اند.بحث مبسوط تر را به قسمت های بعد موکول می کنیم.
17. تحریف معنوی انجیل
18. اعتراف به عظمت قرآن
19. درس خواندگی بهاءاله
1- وی به تصریح مورخین بهائی در منزل نزد معلمین خصوصی درس خواندهاست و مهارت هایی مثل نوشتن خطوط را آموخته مشق خط کردند و نستعلیق را آموختند(مطالع الانوارص84) صاحب کواکب الدریه نیز می گوید :" در سن صباوت چون به خواندن و نوشتنوارد شد براهمیت خود بیفزود..." (ج1 ص256) نویسنده کتاب "بهاءاله و عصر جدید " هم معترفاست که وی در منزل جزئی تحصیلی نمودند...(ص 40) و تحصیلات جزئی در آن روزگار پنجشش سال تحصیل خواندن و نوشتن و انشاء و ترسل و علوم ادبیه را شامل می شدهاست.واین علاوه بر آموزش هایی بوده که نزد پدرش (که از منشیان دربار بوده وبه فرزندانشهم علاقه بسیاری داشته و می خواسته میراث خود را به فرزندانش بسپارد چنانچه یکیدیگر از پسرانش منشی سفارت روس گردید) آموخته است.بنا براین امیت او معنا ندارد و درس خواندگی هم جزئی و کلی ندارد و درس خواندگی است!
2- یغمای جندقی شاعر معروف در اتو بیو گرافی خودش درس دادن به او و سایر فرزندانمیرزا عباس نوری (پدر بها و ازل) را حکایت کرده است.
3-میرزا جانی در نقطه الکاف نقل کرده شیخیه و بابیه به خانه بهاءاله رفت و آمد کرده شبهاجلسه داشتند و بهاءاله نوشتجات باب را در آنجامی خوانده و در مطالب کتب شیخ احمد وسید کاظم غور میکرد ه اند.
4-خانه میرزا عباس نوری تاکری به دلیل شغلی محل آمد و شد عرفا و ظرفا و معلمین ومدرسین و شعرا بوده و بهاءاله در کنار آنان بسیار چیز ها آموخته و بر آن منوال تربیت شدهواشعاری را حفظ نموده که بعد ها در آثارش نقل نموده است با تغییر و تصرف ...
5-به مدرسه طلاب رفت و آمد داشته ودر مباحثات ایشان شرکت نموده و درس می آموختهاست و با دوستانش از جمله میرزا احمد کاتب حشر و نشر داشته است(مختصر تاریخ نبیل)
6-در مدت دو سالی که در کوههای منطقه سلیمانیه از شهرهای کردستان و از سر حدات آنروز مملکت عثمانی در تکیه شاه نقشبندیه که محل تدریس شیخ عبد الرحمن رئیس اهلعرفان آن سامان بوده اقامت گزیده نزد او تلمذ کرده با شاگردانش حشر و نشر داشته با نامدرویش محمد و در لباس دراویش مطالب عرفانی و اصطلاحات تصوف را آموخته و کتاب هفتوادی را در آنجا نوشته است (کواکب الدریه،342 ببعد)
7-در همین ایقان تصریح دارد که مدتی به دنبال کتب حاج کریمخان کرمانی بوده است اما برکتب عربی او دست نیافته لا جرم کتاب فارسی او راطلب نموده و تمام آن را دو بار خوانده وبعد نقد کرده است !
8- طبق نقل اشراق خاوری نویسنده شهیر بهائی در" مائده سماویه" او مشغول خواندنکتاب حیوه القلوب شده و وقتی به غزوه بنی قریضه رسیده مهموم شده و فکر هایی درذهنش آمده است...
9-خواهرش عزیه خانم نقل می کنددر موقع بازگشت به بغداد پس از دوسالی که درسلیمانیه بود شروع کرد به آیه نویسی و تمرین آیات از روی آیات سید باب و ازل و ناگهانادعای من یظهره اللهی نمود با متونی که مونتاژ کتب شیخیه و باب و عرفا و حکما بود...*** و تازه به فرض که امی بوده مگر چه شق القمری کرده و چه علومی را ظاهر نموده و کداملطیفه علمی بکری را آورده که لایق توجه دانشمندان باشد آنگونه که چهارده قرن است کتابشریف قرآن چشم ها را خیره نموده و همه دانشمندان را خاضع نموده و کسی حتی یک آیهمثل او را نتوانسته است بیاورد ؟!وما در همین نفد مختصر ده ها مورد اغلاط ادبی و محتوائی را در اعظم کتب او (ایقان )نشاندادیم و هنوز ادامه دارد...
20. تناقض ،کذب و نفاق
و در کتاب اقتدارات نیز هم ایشان این موضوع را تایید کرده و گفته:"واین اعتراضات نظر به آنست که این امر بحسب ظاهر قوت نگرفته و احباءالله قلیلند واعداءالله کثیر لذا هر نفسی به اعتراضی متشبث که شاید به این جهت مقبول ناس شود"!بنابر این بابیه در آن موقع نه تنها سطوت و غلبه ظاهریه نداشته اند بلکه درنهایت عجز و خواری و ذلت بوده اند و عبارت "بحمد الله در این ایام که سطوت الهی ..." کذب وتناقض آشکار با واقعیت و سایر کلمات خود اوست و فرمایش ایشان در ص49 کتاب ایقانبا این عبارت که "عن قریب است که اعلام قدرت نمایند " نه تنها این اخبار غیبی تحقق نیافتبلکه تا هفتاد سال بعد از آن هم در زمان نگارش کشف الغطاء به گفته مبلغ بزرگ بهائی حضراتبابیه جرئت اظهار امر نداشته و کتابهای خودشان را در زیر خاک پنهان می نموده اند.پس این چگونه سطوتی است که بهاءاله از آن در ایقان سخن می گوید؟!
اما خود بهائیه نیز تا سالها بعد در کمال پنهانی و تظاهر به مسلمانی زندگی می کرده اندچنانکه عبد البها در سال 1329در مصر و اسکندریه خود را مسلمان نماز خوان قلمداد می کرده وبه مجالس روضه خوانی شیعه می رفته و به روضه خوان انعام می داده وبه نمازجماعت اهل سنت می رفته و اصلا سخنی از دیانت جدید در میان نمی آورده و تا روز مرگشدر تاریخ 25 نوامبر 1921 به گفته دکتر اسلمنت در بهاءاله وعصر جدید در نماز جمعه وجماعت مسلمین شرکت می کرده و نماز مسلمانی می خوانده است(شایان ذکر است کهنماز جماعت در آئین باب و بها حرام است جز در نماز میت) و اجازه چاپ مخفیانه کتاب اقدسرا هم به فرج اله زکی در مصر نمی داده به این عنوان که "در دست متعصبین خواهد افتادلهذا جائز نه " و تاریخ بابیه را هم خودش به اسم شخص سیاح گمنام نوشته و از خود نامینبرده وبه عنوان "مقاله شخصی سیاح" نشر نموده است.حال که خود بانیان امر بهائی در مورد دیانت جدید(!) اینگونه با ترس و لرز عملمی کرده و تا روز مرگ از تبلیغ منع می نموده و خود به آداب مسلمانی عمل می کرده و درمراسم نماز جماعت مسلمین حاضر می شده (بطوری که او را مسلمان دانسته و در تشییعجنازه اش نماز میت مسلمانی خوانده اند )از چگونه سطوتی سخن می رود که مردم مجبورباشنداز ترس خود و عظمت و هیبت دیانت جدیدادعای بابی کنند ؟!واین رفتار رهبران بهائی و عملکرد آنها در مسلمان نشان دادن خود و عدم اظهار امر چه برسداعلام نسخ اسلام و رفتار دو گانه عبد البهااگر نفاق معنا نمی دهد از آن چگونه و به چه عبارتیباید یاد کرد؟!
منبع: بهائي پژوهي
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}