ترجمه و شرح (و اقبل الينا بوجهک الکريم)
ترجمه و شرح (و اقبل الينا بوجهک الکريم)
(و بوجه کريم (و بزرگواري) خود بر ما اقبال کن و توجه فرما).
شرح- اگر کسي بخواهد که خداوند نظر لطف و رحمت خود را به او بنماياند، شرط عمده اش اين است که خود را به صفت تقوي بيارايد تا مورد توجه و عنايت حضرت احديت قرار گيرد هم چنانکه مي فرمايد: «ان الله مع الذين اتقوا»- نحل/ 128- و «... و اعملوا أن الله مع المتقين»- بقره/ 194- و توبه/ 36- از اين آيات شريفه استفاده مي شود که توجه حق و لطف و مرحمت او نسبت به کساني است که از لوث کفر و شرک و نفاق و معصيت پاک و به صفت تقوي و پرهيزکاري و اعمال نيکو متصف باشند.
(تقرب و توسل ما را به سويت بپذير).
شرح- البته تقرب و نزديکي به خداوند، تقرب زماني و مکاني نيست و خداوند از اين هر دو منزه است؛ و زمان و مکان در ساحت قدس خداوند راه ندارد، بلکه مقصود از تقرب به خدا تحصيل مقام قرب به او است که آن روحاني و معنوي است و از راه عمل و طاعت و تقوي بدست مي آيد، آن عملي که موجب رضا و خشنودي حضرت احديت جل و عز قرار گيرد، و اولياء خداوند همه از اين راه به درجات رفيعه ي قرب حق رسيدند، و با دوري از صفات رذيله و اتصاف به صفات کريمه و فضائل اخلاقي (از درکات جهل به سوي درجات علم و از بخل به سوي سخاء، و از قساوت به سوي نرم دلي و عطوفت گام برداشتن) مقام قرب حق حاصل مي شود، و ولايت و محبت اهل بيت عليهم السلام نيز يکي از مقربات است و آن هم بدون عمل و ورع و تقوي نتيجه ي مطلوب نخواهد داشت. (1)
(به رحمت و لطف خود بر ما نظر فرما تا بدان نظر، کرامت نزد تو را به حد کمال رسانيم آنگاه ديگر نظر لطف را به جود و بخشش خود از ما باز مگير).
شرح- اکنون پس از درخواست حاجات متعدده و استجابت آنها در پايان امر درخواست جامعي مي شود که همان مقام کرامت نزد پروردگار است و آن درخواست رحمت خاصه است، و البته مشمول چنين مقامي که فوز سعادت دنيا و آخرت است خاص نيکوکاران است چنانکه فرمايد: «ان رحمة الله قريب من المحسنين»- اعراف: 56- و اين رحمت خاصه الهيه است و مخصوص بندگاني است که اوصافشان را در اين آيه شريفه بيان فرموده: «و رحمتي وسعت کل شيء فساکتبها للذين يتقون و يوتون الزکاة و الذين هم بآياتنا يومنون»- اعراف: 156- و رحمت من به همه چيز رسا است، و آن را براي کساني که پرهيزکاري مي کنند و زکاة مي دهند و آنان که به آيه هاي ما ايمان مي آورند مقرر مي کنيم.
و آيه بعد آن را توضيح مي دهد «همان کساني که رسول امي و درس نخوانده را که وصف آن در تورات و انجيل آمده پيروي مي کنند». پس اگر کسي متابعت اين پيغمبر خاتم را نکند و از اطاعت از او طغيان و سرکشي نمايد مورد غضب خشم خدا قرار گيرد چنانکه فرمود: «و لا تطغوا فيه فيحل عليکم غضبي و من يحلل عليه غضبي فقد هوي»- طه: 81- و در آن مورد طغيان و سرکشي نکنيد که غضب من به شما رسد و هر کس غضب من به او رسد محققا سقوط کند.
(و ما را از حوض کوثر جدش صلي الله عليه و آله به جام و بدست او سيراب کن سيرابي کامل، به آب خوش و گوارا که بعد از آن ديگر تشنگي نباشد اي مهربان ترين مهربانان).
شرح- در مجلد 3 بحارالانوار ص 293 (2) از ابن عباس روايت شده گويد: وقتي که سوره ي «انا أعطيناک الکوثر» نازل شد. علي بن ابي طالب عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله سؤال کرد که يا رسول الله کوثر چيست؟ حضرت فرمود: نهري است که خداوند به من کرامت فرموده، علي عليه السلام گفت اين نهر شريفي است، يا رسول الله پس براي ما آن را وصف کن، فرمود: آري کوثر نهري است که از زير عرش خدا جاري مي شود، آب آن از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر و از سرشير لطيف تر است تا آنکه فرمود: يا علي اين نهر آب براي من و تو و دوستان تو بعد از من است.
و قال صلي الله عليه و آله: «من لم يومن بحوضي فلا أورده الله حوضي» (3) هر کس به حوض من ايمان نداشته باشد خداوند او را به حوض من وارد نسازد.
بدان که انسان در دنيا و آخرت تشنه مي شود و نياز به سيراب شدن دارد، اما تشنگي و نوشيدن و سيراب شدن آن متناسب با همان عالم است که در اوست، چنانکه خداوند متعال درباره ي بهشتي که به متقين وعده فرموده مي فرمايد: «مثل الجنة التي وعد المتقون فيها أنهار من ماء غير آسن و أنهار من لبن لم يتغير طعمه و أنهار من خمر لذة للشار بين و أنهار من عسل مصفي و لهم فيها من کل الثمرات».- محمد 15- (4) (مثل بهشتي که به متقين وعده داده شده است در آن نهرهائي است از آب صاف و زلال تازه، و نهرهائي از شير که طعم و مزه آن تغيير نکرده، و نهرهائي از شربتي که براي نوشندگان لذت بخش است، و نهرهائي از عسل صاف و خالص و تصفيه شده و آنان در آنجا از هر ميوه و ثمره اي برخوردارند.
و درباره ي ستمکاران مي فرمايد: «و ان يستغيثوا يغاثوا بماء کالمهل يشوي الوجوه بئس الشراب و ساءت مرتفقا»- کهف: 29- و ا گر استغاثه کنند و فريادرسي خواهند به آبي چون مس گداخته به سويشان روند و پاسخشان دهند که چهره ها را بريان مي کند و بد نوشيدني است و بد جاي آسايشي است.
و در سوره «دهر» وصفي از اين شراب نوشيدني و کيفيت نوشيدن آن در جامهاي نقره و بلورين شده است، مي فرمايد: «و يطاف عليهم بآنية من فضة و اکواب کانت قواريرا- قوارير من فضة قدورها تقديرا. و يسقون فيها کأسا کان مزاجها زنجبيلا» آيات 15 و 16 و 17- يعني و (ساقيان بهشت) با جامهاي سيمين و ليوانهاي بلورين بر آنان دور زنند و آن ليوانهاي بلورين نقره رنگ را باندازه و تناسب (اهلش) مقدر کرده اند و در آنجا با جام آبي که ممزوج به زنجبيل (عطرآگين) است به آنان بنوشانند. چون قوم عرب از زنجبيل استفاده عطر و بوي خوش مي کردند. در تفسير مجمع البيان از ابن عباس نقل مي کند که «هر چه را که خداوند از نعمت هاي بهشت در قرآن نام برده است مثل و مانند آن در دنيا نيست، و لکن خدا آن را به همان نامي که در دنيا شناخته شده است نام مي برد، و زنجبيل از چيزهائي است که نزد عرب محبوب و پسنديده است و لذا خداوند هم آن نعمت را به اين اسم در قرآن ذکر کرده و به آنان وعده داده که در بهشت از جام آبي که ممزوج به زنجبيل بهشت است نوشانيده مي شود. (5)
باري براي نجات و رهائي از هول و هراس عالم قيامت بايد اعمال و رفتار اولياي خدا را الگوي زندگي خود قرار دهيم و اعمال و رفتار خود را بر آن محور استوار سازيم، و اين است معني رواياتي که در باب «لا تقبل الأعمال الا بالولاية» آمده است همچنان که در مجلد سوم بحارالانوار ص 294 (6) از حضرت صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش از رسول خدا صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين نقل شده که فرمود: «هر کس بخواهد از هول و هراس قيامت در امان باشد بايد ولي مرا دوست بدارد و از او پيروي نمايد و او علي بن ابي طالب وصي و جانشين من بعد از من صاحب حوض من است که دشمنانش را از آن دور و دوستانش را سيراب مي کند، و کسي که از آن ننوشد پيوسته تشنه و کسي که بنوشد سختي نکشد و هرگز تشنه نخواهد شد.
پي نوشت ها:
1. ولايت و محبت اهل بيت عليهم السلام بدون طاعت و تقوي مفهومي ندارد، و موجب تقرب به خداوند نيست تنها فايده اي که براي آن مي توان تصور کرد کاستن از عذاب و عقوبت اخروي است و دوري از خداوند را کمتر مي کند، چنانکه خود اولياء حق هم در سخنانشان مکرر اين را بيان کرده اند، و اصحاب و ياران خود را به فرمانبري از دستورات خدا و اطاعت او تحريص نموده اند، و به وسيله ي آنان به شيعيان خود پيام فرستاده اند که تنها به ولايت و محبت ما اکتفا نکنيد و مغرور بدان نگرديد و در عمل به وظايف معينه ي کوشا باشيد، به صفت تقوي و پرهيزگاري متصف بشويد، و بدانيد که براءت از آتش جهنم جز بدست خداوند و يا آن مأموري که جز به رضاي خدا عمل نمي کند، نيست، و داشتن ولايت با مخالفت فرمان خداوند و سرپيچي از دستوراتش سازگار نمي باشد. و ما اکنون چند از آن روايات را که دليل بر اين گفتار است از کتاب بحارالانوار ج 70 ص 97 به نقل از کافي و امالي صدوق و امالي طوسي و مشکاة الانوار طبرسي براي ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت در اينجا مي آوريم، تا معلوم گردد که از نظر اولياء حق تنها محبت و ايمان به ولايت کافي نيست.
1- جابر بن يزيد جعفي از حضرت باقر عليه السلام روايتي نقل کرده است که از جمله اين است که مي فرمايد:
«شيعه کسي است که داراي تقوي الهي، و مطيع فرمان الهي باشد».
و اين صفت جز به انجام کارهاي نيکو حاصل نگردد. و جز با صفات پسنديده شناخته نمي شود. سپس فرمود:- محبت بدون عمل فائده ندارد، و بين خدا و بندگانش قرابت و خويشاوندي نيست، و هر که تقوايش بيشتر و اعمالش نيکوتر باشد او نزد خدا محبوب تر است، پس بکوشيد که تقوي داشته باشيد و به فرمان خدا گردن نهيد. به خدا قسم کسي مقرب درگاه الهي نمي شود مگر به وسيله اعمال نيکو و پسنديده، و بدانيد که برائت از آتش به دست ما نيست، و کسي را هم بر خدا حجتي نيست. آنگاه در پايان گفتار خود فرمود: «من کان لله مطيعا فهو لنا ولي، و من کان لله عاصيا فهو لنا عدو و لا تنال و لا يتنا الا بالورع و العمل» يعني هر کس فرمان خدا را برد او ولي و دوست ما است و هر کس نافرماني خدا را نمايد او دشمن ما است و کسي به ولايت و دوستي ما نرسد جز به عمل و پاکدامني».
2- أيضا همين جابر که از اصحاب و ياران خاص امام پنجم است و مدت 18 سال در خدمت آن بزرگوار بوده و کسب فيض مي نموده زماني که اذن خواست که مرخص شود و برگردد براي وداع و خداحافظي خدمت حضرت رسيد و سفارش و دستوري از او خواست امام (ع) بياناتي فرمود از جمله آنکه «اي جابر سلام مرا به شيعيانم برسان و آنان را آگاه ساز که بين ما و خدا قرابت و خويشاوندي نيست، و کسي جز به طاعت و فرمان بري از خداوند مقرب درگاه او نخواهد شد، اي جابر کسي که خدا را اطاعت و ما را هم دوست بدارد او ولي و دوست ما خواهد بود، و کسي که معصيت خدا را نمايد دوستي ما به حال او سودي ندارد...». مجلد 78 بحار ص 182 نقل از امالي طوسي. و ايضا مجلد 71 ص 179.
3- خيثمه ي جعفي گويد: من براي وداع و خداحافظي خدمت امام محمد باقر (ع) رسيدم او به من فرمود: «اي خيثمه به دوستان ما سلام برسان و آنها را به تقواي الهي سفارش کن و به آنها بگو که ما شما را جز به عمل خودتان نمي توانيم از عذاب خدا نجات دهيم و کسي جز به ورع و پاکدامني به ولايت و دوستي ما نمي رسد. و شديدترين غم و اندوه در روز قيامت از آن کسي است که خوبي و نيکي کاري را تعريف کند ولي خود بدان عمل نکوشد و مخالفت نمايد». مجلد 70 بجار ص 309 نقل از مشکاة الانوار، و مجلد 71 ص 187 نقل از بشارة المصطفي و 74 ص 343 از کافي و 78 ص 188 از اعلام الدين ديلمي.
4- راوي گويد خدمت امام پنجم عليه السلام رسيديم مي فرمود: «اي گروه شيعه؛ شيعه آل محمد، به حد وسط درآئيد و به افراط و تفريط روي نياوريد. به خدا قسم برائت از آتش با ما نيست. و ما با خدا قرابت و خويشي ندرايم و ما را بر خداوند حجتي نيست، و جز به طاعت و فرمانبري کسي به خداوند مقرب نمي شود، پس هر کس از شما خدا را اطاعت کند ولايت ما او را سودمند است، و کسي که معصيت خدا را نمايد ولايت و دوستي ما به او سودي نمي رساند و تقرب پيدا نمي کند، واي بر شما مغرور نشويد».
مجلد 68 بحار چاپ جديد ص 178 از مشکاة الانوار، و 70 و ص 101 از کافي و 78 ص 187 از حلية الاولياء و ص 189 از اعلام الدين ديلمي.
2. 8 جديد ص 18 از مجالس مفيد و امالي طوسي و بشارة المصطفي و مناقب. کلمه کوثر بر وزن فوعل چيزي است که شانس کثرت داشته باشد و منبع جوشان و فزاينده باشد و آن را منبع خير کثير دانند که در خارج داراي مظاهر و مصاديقي است که از جمله آن نهري است در بهشت چنان که در روايت آمده است که آن نهر بهشت هم يکي از خيرهائي است که خداوند متعال به پيغمبر اکرم عطا کرده.
3. 8 بحارالانوار جديد ص 19 نقل از عيون ا لاخبار و امالي صدوق.
4. و در سوره رعد آيه 35 چنين مي فرمايد: «مثل الجنة التي وعد المتقون تجري من تحتها الانهار اکلها دائم و ظلها تلک عقبي الذين اتقوا و عقبي الکافرين النار» يعني مثل بهشتي که به پرهيزکاران وعده داده شده از زير آن نهرها روان است مأکولات (خوراکي) و سايه آن هميشگي است، اين عاقبت کساني است که پرهيزکارند و عاقبت کافران آتش است.
5. در تأييد اين سخن شايسته است روايتي که چگونگي حشر انسان در عالم آ خرت را بيان مي کند در اينجا نقل شود، در مجلد 7 بحار جديد ص 43 اين روايت را از کتاب کافي از امام صادق (ع) نقل مي کند که «از آن بزرگوار سئوال شد: آيا بدن ميت مي پوسد؟ فرمود: بلي حتي گوشت و استخواني هم از او باقي نمي ماند مگر آن طينتي که از آن آفريده شده که نمي پوسد و در قبر به طور دايره وار مي ماند تا دو مرتبه از آن آفريده مي شود همچنان که در مرحله اول آفريده شد».
6. 27 بحار جديد ص 166. البته اساس و ريشه اين مطلب يعني پذيرش و قبول اعمال به وسيله ولايت را مي توان از اين آيه مبارکه استفاده کرد که مي فرمايد: «و اني لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدي»- طه: 82- يعني و البته من آمرزگار کسي هستم که توبه کند و ايمان آورد و کار شايسته انجام دهد و درست براه هدايت در آيد. چون در اين آيه شريفه پذيرش حکم مغفرت و ايمان و عمل صالح مشروط و مقيد شده که از روي اهتداء يعني راه صحيح و طريق مستقيم باشد هم چنانکه از امام پنجم و ششم- مجلد 27 بحار ص 176 از ثواب الاعمال، و ص 180 از قصص الانبياء- نقل شده که فرمودند: «که خداوند متعال به وسيله پيغمبر زمانش به عابدي از بني اسرائيل که پيوسته به عبادت و تضرع و دعا به درگاه حضرت احديت مشغول بود پيغام داد که من اين عبادت و دعاي تو را در صورتي مي پذيرم که تو آن را از آن راهي که بدان دستور داده ام انجام دهي و پيش من آئي». پس اعمال و رفتار صالح و شايسته هم وقتي نتيجه بخش است و مورد قبول واقع مي شود که از روي برنامه صحيح انجام گيرد، و انجام چنين عملي با اين خصوصيت همان تسليم به ولي امر و اطاعت و فرمان بري اوست. و ولي امر که ولايت او در دين و دنياي امور مردم است شامل پيغمبر اسلام و اولياي او مي شود که پس از پيامبر (ص) عهده دار آن مي باشند و اين است معني «لا تقبل الأعمال الا بالولاية» و از اين نظر هم در تفسير جمله «ثم اهتدي» روايات متعددي در کتب اخبار و تفاسير آمده است که آن را بر ولايت اهل بيت عصمت و طهارت تطبيق داده اند و با اين بيان اين تطبيق هم کاملا صحيح و به جا است.
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}