مترجم: سهیلا حاجی‏زاده
تعریف فقر از یک کشور به کشور دیگر متفاوت است اما کم و بیش مربوط به قدرت خرید افراد در مقابل استاندارد زندگی در کشور مربوطه می‌باشد. زمانی‌که فرد قادر به حفظ استاندارد زندگی راحت بر اساس درآمد خود نیست، گفته می‌شود که چنین فردی فقیر است.
واقعیاتی درباره‌ی اقتصاد آمریکا
در آمریکا زمانی‌که یک فرد قدرت خرید مایحتاج اساسی خود را جهت ارائه‌ی یک استاندارد خوب زندگی نداشته باشد، به عنوان فرد فقیر در نظر گرفته می‌شود. فقر بر اساس آمار خاص اندازه گیری می‌شود. در زیر حد آستانه‌ی فقر که توسط اداره‌ی آمار و سرشماری در سال 2008 تعیین شده، بیان می‌گردد. اعداد ذکر شده در این‌جا درآمد قبل از مالیات حاصل از همه‌ی منابع می‌باشد:

افراد مجرد

زیر 65 سال سن
بالای 65 سال سن

11201 دلار آمریکا
10326 دلار آمریکا

تک والد

دارای یک فرزند
دارای دو فرزند

14840 دلار آمریکا
17346 دلار آمریکا

دو والد

بدون فرزند
دارای یک فرزند
دارای دو فرزند
دارای سه فرزند

14417 دلار آمریکا
17330 دلار آمریکا
21834 دلار آمریکا
25694 دلار آمریکا

بر اساس این حد آستانه‌ها، وضعیت زیر به نظر می‌رسد که وجود دارد:
سطح برآورد شده از فقر در کشور حدود 2/13 درصد می‌باشد.
داده‌ها طی چندین سال نشان می‌دهد که فقر یک پدیده‌ی دوره‌ای بوده و در هر زمان خاص بین 13 و 17 درصد وجود دارد.
بیکاری علت اصلی فقر می‌باشد، چون اکثر افراد شاغل دارای استاندارد خوبی از زندگی می‌باشند. این واقعیت را می‌توان به این صورت بیان کرد که تنها حدود 5/2 درصد از کل مردم استخدام تمام وقت فقیر هستند.
نرخ فقر میان مردم اسپانیایی و آمریکایی آفریقایی بالاترین مقدار در دنیا بوده که به ترتیب 2/23 و 7/24 درصد از مردم این جوامع در فقر زندگی می‌کنند.
فقدان آموزش یکی از دلایل اصلی فقر می‌باشد، چون افرادی که در دوران دبیرستان ترک تحصیل کرده‌اند، حداقل میزان درآمد یعنی کمتر از 16615 دلار آمریکا در سال درآمد دارند.
فقر نسبی که به عنوان دسترسی بسیار پایین‌تر به ثروت و درآمد تعریف می‌شود، در آمریکا بسیار بالا می‌باشد. این موضوع اساسا به این معنی است که تفاوت زیادی بین درآمد افراد ثروتمند و افراد فقیر وجود دارد.
علل شیوع اقتصاد بد
اعداد تنها بخشی از داستان را بیان می‌کنند. اما دلیل شیوع اقتصاد بد چیست؟ بزرگترین دلیل این موضوع کاهش مشاغل و بیکاری افراد جامعه می‌باشد. هنگامی‌که یک شخص کار خود را از دست می‌دهد، بزرگترین منبع درآمد او قطع می‌گردد. فقدان آموزش پایه علت اصلی دیگر فقر می‌باشد. در صورتی‌که کودکان به خوبی آموزش نبینند و میزان ترک تحصیل در دوران دبیرستان بین افراد جامعه بالا باشد، مشکلات بیشتری وجود خواهد داشت که به واسطه‌ی این مشکلات و به علت فقدان آموزش کافی فرد قادر به یافتن شغل مناسب نخواهد بود. نابرابری در میزان درآمد افراد ترک تحصیل کرده و افراد حرفه‌ای و متخصص بسیار بالاست که این موضوع نشان دهنده‌ی اهمیت آموزش در ریشه کن ساختن فقر می‌باشد.
امروزه بیشتر افراد جامعه از این واقعیت آگاهی دارند که صرفا تهیه‌ی غذا و برنامه‌های مراقبت بهداشتی به ریشه کن ساختن کامل فقر کمکی نخواهد کرد، بلکه نیاز به آموزش با کیفیت خوب و افزایش فرصت‌های شغلی برای افراد جامعه جهت کمک به کاهش فقر وجود دارد.
منبع مقاله : برگرفته از سایت اپینیون فرانت