تأثیر ژئوپلیتیک ایران بر امنیت ملی
کوثر حاجیپور حسن کیاده
چکیده
قرار گرفتن ایران در مرکزیت و محوریت حوزههای ژئوپولیتیک خلیجفارس و دریای عمان، اقیانوس هند، آسیای مرکزی، قفقاز و تسلط بر کانونهای بیضی استراتژیک انرژی خاورمیانه، نقش بنیادی و اساسی در استراتژیهای ژئوپولیتیکی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ایفا میکند.فضاهای ژئوپولیتیک شمال، جنوب و شرق همچنین غرب کشور و اهمیت آن در برقراری و حفظ امنیت جمهوری اسلامی ایران بر همگان آشکار و مبرهن است.
ضرورت شناخت این نواحی و کارکردهای آن میتواند نقش مهمی در ایجاد امنیت ملی و بینالمللی داشته باشد.
در این مقاله سعی شده است با بهرهگیری از روش کتابخانهای با اشاره به نقاط ژئوپولیتیک جمهوری اسلامی ایران و کارکردها و اهمیت ملی و بینالمللی آن، ضرورت شناخت صحیح و دقیق این نواحی را یادآور شده، برتریهای جمهوری اسلامی ایران را در عرصههای مختلف با نگاه بر مزیتهای جغرافیایی ارزیابی نماید.
مقدمه
کشور ایران در جنوب غربی قاره آسیا بین 25 الی 40 درجه عرض شمالی و 45 الی 63 درجه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار دارد. این کشور از لحاظ موقعیت عمومی، مانند پلی سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا را به هم مرتبط میسازد و به علت همین شرایط خاص طبیعی نقش بسیار حساسی را در سیاست منطقه جنوب غربی آسیا بازی میکند. آگاهی از چنین شرایط طبیعی میتواند در سرنوشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور بسیار اهمیت داشته باشد. (عزتی، 1368، ص25)ایران پس از جنگ جهانی دوم در چارچوب منافع آمریکا و غرب و با هدف مهار شوروی، اهمیتی ژئواستراتژیک یافت.
ایران در درجه اول، خط حائل در برابر توسعه روبه جنوب شوروی میباشد، لذا تمام روابط آمریکا با ایران از آغاز تا انجام بر محور ممانعت از فزونطلبی شوروی در خلیجفارس استوار بود. حتی بسیاری از سیاستهای آمریکا با تأکید بر لزوم اجرای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی به منزله بهترین و مؤثرترین راه تأمین ثبات و امنیت ایران، انجام میشد. (درودیان، 1382، ص151)
اما اکنون تبدیل ایران از یک کشور حائل به یک کشور واسطه، موضوع مهمی در تغییرات ژئوپولیتیکی ایران محسوب میشود.
1. عوامل مؤثر در ژئوپولیتیک
1-1. عوامل ثابت ژئوپولیتیک (پدیدههای طبیعی و جغرافیایی)
یک. موقعیت جغرافیایی:
دولتها باید سعی کنند در صورت قرار گرفتن در یک موقعیت مساعد جغرافیایی به شکلی مثبت و کارآمد در صحنه سیاست بینالمللی وارد عمل شوند و با حداقل تلاش و سرمایهگذاری، مسأله امنیت را برای خود حل کنند.امروزه جغرافیدانان سیاسی برای مطالعه وضع سیاسی جهان، کلیه وابستگیهای ناحیهای، ملی و قارهای را در نظر گرفتهاند و چهار موقعیت جغرافیایی را مورد توجه قرار میدهند:
1. موقعیت محوری که در واقع همان مرکزی یا بری است.
2. موقعیت حاشیهای یا ساحلی، که معمولاً محل برخورد است.
3. موقعیت بیرونی که منطبق با شرایط جزیرهای است و دارای نقش سرپلهای نظامی است.
4. موقعیت استراتژیک که تاریخساز است.
دو. فضا و تقسیمات آن:
شامل سرزمینهایی است که انسان توانسته در آن سکونت گزیند یا به گونهای در آن دخل و تصرف کند.سه. وسعت خاک:
امروزه تهدید تابع وسعت نیست.چهار. وضع توپوگرافی:
الف. مرزها: شکل مرزها به سه صورت کلی قابل بحث است: محدب (همیشه وسوسهانگیزند)، مقعر و مستقیم. مرزهای محدب کشور ایران شامل برآمدگی مرزی قصر شیرین بین قرهتو تا آب گیلان، برآمدگی نفت شهر و سرانجام برآمدگی مهران میشود.ب. شبکه آبها
ج. ناهمواریها
پنج. شکل کشور:
کشورها از نظر شکل هندسی به چند گروه تقسیم میشوند:کشورهای طویل یا دراز
کشورهای دایرهای یا مدور
کشورهای دارای زائده یا دنبالهدار
کشورهای پارهپاره
کشورهای منگنهای یا محیطی
1-2. عوامل متغیر ژئوپولیتیک
یک. جمعیتدو. منابع طبیعی (منابع غذایی منابع معدنی)
سه. نهادهای سیاسی و اجتماعی. (عزتی، عزت الله، 1380، صص79-88)
2. وضعیت ژئوپولیتیک شمال کشور
در قرن بیستم و بعد از دو جنگ جهانی، نهضتهای جداییطلب که مورد حمایت شوروی قرار داشت، در گیلان، کردستان و آذربایجان ظهور کرد. در واقع این جنبشها عمدهترین تهدید نسبت به تمامیت ارضی ایران محسوب میشدند. (احمدیپور، زهرا، 1379، ص11)پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکلگیری جمهوریهای جدید در آسیای مرکزی و قفقاز، توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به حوزه دریای خزر به عنوان منبع عظیم انرژی جلب و زمینه برای رقابت قدرتهای بزرگ در منطقه هموار شد.
ایران پس از شوروی دارای موقعیت ژئوپولیتیکی جدیدی در منطقه دریای خزر شد که موقعیت امنیتی آن را دستخوش تحول کرد.
ایران از جمله کشورهای منطقه است که بر پایه حضور طبیعی خود در منطقه دریای خزر سهم عمدهای را در بازرگانی و ژئوپولیتیک منطقهای این دریا برعهده دارد.
موقعیت جغرافیایی ممتاز ایران در منطقه (به عنوان حائلی میان دو انبار انرژی سده حاضر، یعنی خزر و خلیجفارس) که ایالات متحده آمریکا میکوشد تا آن را به کنترل خود درآورد، به گونه عامل مهمی در میآید که بر روابط خارجی و منطقهای این کشور اثر میگذارد. خلیجفارس از نظر استراتژیکی دارای موقعیت ممتاز و اهمیت فوقالعادهای بوده و هست و به علت واقع شدن در مسیر راههای دریایی هند و دریای سرخ و اتصال ابهای آن به سواحل ایران و بینالنهرین و عربستان از دورترین ازمنه تاریخ مورد توجه و محل آمد و رفت ملل دریانورد و تجارت پیشه شرق و غرب دنیا بوده است. حضور و نفوذ ایالات متحده آمریکا در کنار مرزهای شمالی ایران، خود به یک عامل منفی برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. مجموعه فعالیتهای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در حوزه خزر از جمله مهمترین آنها، یعنی تلاش جهت انزوای ژئوپولیتیکی ایران و عبور لولههای نفت و گاز از محور شرق به غرب و حضور مستقیم نظامی در حوزه خزر، که برای رسیدن به این هدف ایالات متحده آمریکا با جمهوریهای تازه استقلال یافته همکاری گسترده دارد. تهدیدات امنیتی زیر را برای ایران به دنبال خواهد داشت:
1. گسترش ژئوپولیتیکی آسیای مرکزی و قفقاز به سوی محور شرق به غرب و کاهش ارزش ژئوپولیتیکی ایران، زیرا با توجه به مبانی و اصول ژئوپولیتیک میتواند موجب قدرتمندی دولتها شود و به آنان امکان دهد تا نقش اساسی و بارز در صحنه سیاسی جهان بازی کنند.
2. تسلط ایالات متحده آمریکا بر منابع نفت و گاز حوزه خزر، وابستگی آن کشور به اوپک و جمهوری اسلامی ایران را کاهش خواهد داد.
3. با عدم عبور لولههای نفت و گاز از سرزمین ارزان، کوتاه و امن ایران، دستاوردهای زیر محو یا تقلیل خواهد یافت:
الف. اتفاقنظر بیشتر و حل و فصل منازعات
ب. محدود شدن نفوذ طرفهای سوم
ج. کاهش هزینههای نظامی و به کارگیری آن هزینهها برای توسعه پایدار
د. همکاریهای زیست محیطی و حفظ اکوسیستم دریای خزر
هـ. تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و حل مشکلات مرزی
4. نادیده گرفتن ملاحظات اقتصادی و زیست محیطی، و عبور لولههای نفت و گاز از کف دریای خزر فاجعهبار خواهد بود. مهمترین زیانهای زیست محیطی آلودگی نفتی دریای خزر به شرح ذیل است:
الف. افزایش بیماریهای خونی، سرطان، سل و انواع حساسیتها در شهرهای ساحلی
ب. نابودی آبزیان دریایی
ج. ایجاد اختلاف بین کشورهای ساحلی برای اختصاص بودجه و مسئولیتپذیری جهت مهار فاجعه زیست محیطی.
5. حضور ایالات متحده آمریکا در حوزه دریای خزر زمینه را برای حضور شرکتهای تجاری وابسته به اسرائیل نیز در منطقه فراهم میسازد که میتواند در پوشش این شرکتها امنیت ملی ایران را نیز تهدید کنند.
6. حضور و ورود شرکتهای آمریکایی و متحدین آنها از جمله ترکیه و اسرائیل، فرهنگ مصرفگرایی و غربی را در کنار مرزهای مشترک ما رونق خواهد بخشید که خود تهدیدی برای ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی است.
7. با توجه به حضور قومیتهای مختلف در دو سوی مرزهای شمال جمهوری اسلامی ایران، حضور ایالات متحده آمریکا میتواند تهدیدی بالقوه برای بروز و ظهور بحرانهای قومیتی باشد.
در حالیکه ایالات متحده توانسته است در خلیجفارس حضور چشمگیری پیدا کند، میکوشد پای ناتو را به دریای خزر بکشاند و دست شرکتهای نفتی و گازی آمریکایی را در اکتشاف و استخراج و صدور منابع کمیاب انرژی باز نگاه دارد و از این راه ادعای داشتن منافع واقعی در منطقه را مطرح نماید.
در واقع ایالات متحده آمریکا با حضور در منطقه حساس و استراتژیک آسیای مرکزی و قفقاز، در قالب ناتو با قراردادهای اقتصادی و سیاسی، قصد دارد بر این منطقه غنی مسلط شود و علاوه بر بهرهگیری اقتصادی همزمان ایران، روسیه و چین را مهار کند. حضور ناوهای جنگی ایالات متحده آمریکا و ناتو در دریای خزر به بهانههای گوناگون از جمله حراست از لولههای نفت و گاز به طور مستقیم امنیت ملی ما را با خطر مواجه خواهد کرد.
تولد کشورهای جدید در مرزهای شمالی ایران، این کشور را قادر ساخته تا هدف خود را در زمینه بازگشت به جامعه بینالمللی تعقیب و همکاری منطقهای در جهت مقابله با سلطه آمریکا را ترغیب و نیز موقعیت خویش را به عنوان قدرت منطقهای تثبیت نماید. (احمدیپور، 1379، ص16)
تهدیدهای قومی در مرزهای شمال ایران نیز در قالب تحولات جدید، پتانسیل ایجاد تغییرات ژئوپولیتیک را دارند. تحرکات قومی این حوزه که به لحاظ تاریخی در پیوند با ملیت ترک کشور آذربایجان فعال شده است در قالب طرح خاورمیانه بزرگ فضای مناسبتری برای رشد دارد. در طرح خاورمیانه بزرگ اهمیت آسیای مرکزی از هر دو بعد ژئواکونومیک کشورهای آسیای میانه پل ارتباطی انرژی خاورمیانه با دول غرب هستند. از جنبه ژئواستراتژیک اهداف امنیتی نظام بینالملل جدید معطوف به حساس کردن مسائل مشترک با دولتهای همجوار خاورمیانه است. در این مورد به طور خاص همجواری ایران با آذربایجان و حساس کردن مسائل قومی آن موردنظر است. در نگرش جدید، آذربایجان به عنوان پایگاه امنیتی قدرتهای بزرگ قادر است با تحریک مسائل قومی در مرزهای مشترک خود با ایران، این کشور را در معرض تهدیدهای ژئوپولیتیکی قرار دهد. هرچند تصور تغییرات مرزی در این حوزه مانند دو حوزه دیگر حداقل در کوتاه مدت دور از ذهن است با این وجود تهدید به تغییرات مرزی و زنده نگهداشتن پتانسیل شورشهای قومی به نوعی اقدامی تأمینی در برابر ایران محسوب میشود. (افضلی، رسول، 1385، ص166)
جمهوری اسلامی ایران بایستی این اصل مهم را در استراتژی ژئوپولیتیکی خود در مرزهای شمالی دنبال نماید که اگر منطقه نیاز به امنیت و ثبات دارد، این امنیت باید فراگیر بوده و برای تمامی کشورهای منطقه مطرح باشد. این امر که امنیت در محدودهای برقرار شود تا قدرتهای پیرامونی و مداخلهگر در سایه برقراری ثبات بتوانند به سرمایهگذاری و استحصال منابع معدنی اقدام نمایند، نبایستی از طرف جمهوری اسلامی ایران پذیرفته شود. امنیت برای تمامی کشورهای منطقه بایستی تضمینکننده سرمایهگذاریهای اقتصادی باشد.(1)
3. وضعیت ژئوپولیتیک جنوب کشور
خوزستان جلگهای صاف و تقریباً بیعارضه است که در پشت سد کوهستانی جنوب غربی یعنی ارتفاعات کهکیلویه و بختیاری قرار گرفته و فقط یک رشته ارتفاع که بلندی آن از 120 متر تجاوز نمیکند در وسط جلگه قرار دارد که یگانه محل مرتفع در این محدوده است. منطقه خوزستان با عراق 630 کیلومتر مرز مشترک دارد که از این مقدار 420 کیلومتر مرز زمینی و 210 کیلومتر مرز دریایی است.خلیجفارس تنها دریای آزادی است که ایران را با دنیا از راه آب مربوط میسازد و سرتاسر سواحل شمالی آن در قلمرو کشور ایران است، از این لحاظ شناسایی کامل آن برای ما کمال اهمیت را دارد.
موقعیت خلیجفارس به نحوی است که در کلیه استراتژیهای غرب و شرق به نحوی این آبراه بزرگ دریایی خودنمایی میکند، پس شناخت آن و بهرهبرداری صحیح از امکانات نظامی و اقتصادی آن رابطه مستقیمی با ثبات سیاسی و امنیت کشور ما دارد.
خلیجفارس دریای کم عمقی است که در حاشیه غربی اقیانوس هند واقع شده و بین شبه جزیره عربستان و جنوب ایران قرار دارد. مساحت آن حدود 239000 کیلومترمربع است، طول آن از دهانه اروند رود تا تنگه هرمز که به دریای عمان میپیوندد قریب 1375 کیلومتر و عرض آن بین 180 تا 250 کیلومتر متغیر است. عمیقترین محل در قسمت جنوبی تنگه هرمز نزدیک رأس المسندم 182 متر است، عمق متوسط خلیجفارس 25 متر است.(2)
3-1. اهمیت استراتژیکی خلیجفارس
خلیجفارس از نظر استراتژیکی دارای موقعیت ممتاز و اهمیت فوقالعادهای بوده و هست و به علت واقع شدن در مسیر راههای دریایی هند و دریای سرخ و اتصال ابهای آن به سواحل ایران و بینالنهرین و عربستان از دورترین ازمنه تاریخ مورد توجه و محل آمد و رفت ملل دریانورد و تجارت پیشه شرق و غرب دنیا بوده است. از اوایل قرن بیستم به لحاظ کشف و استخراج منابع نفت در سکوی قاره و سرزمینهای مجاور آن علاوه بر نقشی که از لحاظ نظامی داشت در استراتژی انرژی جهان نیز نقشی تعیینکننده پیدا کرد. پیوستگی خلیجفارس و دریای عمان و پیشرفت تکنولوژی و تغییر استراتژیها موجب گردید که این دو گذرگاه آبی در حکم یک منطقه عملیاتی وارد استراتژیها شود و بدون حفظ امنیت خلیجفارس و دریای عمان امکان اجرای استراتژیهای بری و بحری به هر شکل غیرممکن گردد. کشور ایران با داشتن حداکثر طول سواحل در این دو آب، نقش شاهین ترازو را در برقراری ثبات سیاسی و امنیت منطقه دارد.اگر ما مرزهای خشکی و آبی خود را با هم مقایسه کنیم و نقش مرزهای آبی جنوب را در ثبات مرزهای خشکی بررسی نماییم، متوجه خواهیم شد که در برآورد و تأمین قدرت دریایی کوتاهیهای زیادی شده و این همه ناشی از یک طرز تفکر غلط دیکته شده از طرف سردمداران قدرتهای بحری جهان امروز و دیروز بوده است. امروزه چنین طرز تفکری دیگر نباید برای ما ایجاد شود. زیرا تکرار آن موجودیت ما را به خطر خواهد انداخت. وجود یک قدرت دریایی هماهنگ و متأثر از قدرتهای دریایی دنیا، هم ثبات سیاسی ما را تضمین میکند و هم ما را به سوی یک توسعه اقتصادی واقعی رهنمون میسازد.(3)
3-2. خلیجفارس از دیدگاه آمریکاییها
توجه شدید و فزاینده ایالات متحده به منطقه خلیجفارس که در سیاست خارجی این کشور منعکس است به عوامل زیر مربوط میشود:جنبه اقتصادی:
ایالات متحده آمریکا نفت خلیجفارس را به عنوان یکی از بزرگترین منابع عمده انرژی جهانی که در چرخاندن محور صنعت و حیات اقتصادی آمریکا و اردوگاه غرب به خصوص کشورهای عضو پیمان ناتو تأثیر بسزایی دارد به حساب میآورد. ایجاد وقفه در ادامه جریان این منبع پربهای انرژی به سوی غرب باعث میشود تا در فروپاشی جهان سرمایه غرب تسریع شود.جنبه استراتژیک:
بر طبق تئوری برژینسکی (مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در زمان ریاست جمهوری جیمیکارتر در سالهای 80-1976) ایالات متحده آمریکا منطقه خلیج فارس و شبه جزیره عربستان را سومین خط دفاعی استراتژیک که در معادلات نظامی دارای اهمیت دفاعی و حیاتی است به حساب میآورد. اهمیت این خط دفاعی به ترتیب پس از خطوط ذیل میآید:1. خط دفاعی دوم که شامل قاره اروپاست.
2. خط دفاعی اول که عبارت از خود ایالات متحده آمریکاست.
فروش اسلحه:
اهمیت خلیجفارس در جنبههای اقتصادی یا نظامی استراتژیک منحصر نیست، بلکه بازاری است با دروازههای باز در قبال انواع صنایع سنگین و سبک نظامی آمریکا، زیرا میزان هزینههای نظامی این کشور درصد بالایی از تولید ناخالص ملی و بودجه عمومی را به خود اختصاص داده است.کارتر در سال 1979 دکترین خود را در رابطه با خلیجفارس چنین ارائه داد و هیئت حاکمه آن کشور نیز بر مبنای این تئوری دست به اقداماتی زد که اهم آنها عبارتند از:
1. تشکیل نیروی مداخلهگر سریع برای مداخله نظامی به هنگام روبرو شدن منافع آمریکا با تهدید و خطر.
2. برپایی شبکهای از پایگاههای نظامی کمربندی شکل.
3. استفاده از سیستم خبردهی سریع به منظور آسانسازی عکسالعمل سریع و گسترده نیروهای نظامی آمریکا در زمان دلخواه در منطقه.(4)
عمدهترین دلیل اهمیت خلیجفارس برای کشورهای غربی، به وجود ذخایر عظیم گازی و نفتی در این منطقه بازمیگردد. خلیجفارس دارنده بیش از 60 درصد ذخایر اثبات شده نفت جهان است و 30 درصد تجارت جهانی نفت را در اختیار دارد.
خط ساحلی ایران در صدور این انرژیها نقش حیاتی بازی میکند. زیرا تانکرها و نفتکشها از مسیرهایی عبور میکند که بسیار نزدیک به خاک ایران، جزایر تحت کنترل و پایگاههای نیروی دریاییاش در خلیجفارس است.
ایران حدود 140 گارد ساحلی و قایق گشتزنی (light potrol boats) شامل 11 قایق گشتزنی موشکی کمان کلاس ساخت فرانسه با 2 تا 4 موشک ضد ناو css-n4/yjl دارد. اینها موشکهایی با سوخت جامد، کم ارتفاع با بردی 42 تا 52 کیلومتری و کلاهکهای 165 کیلوگرمی هستند که قابلیت گریز از رادار همانند موشکهای اگزوسه (exocet) را دارند و میتوانند به هنگام جنگ کشتیهای غیرنظامی، نفتکشها و تأسیسات نزدیک به ساحل آسیب برسانند.
با توجه به باریکی آبراه خلیجفارس به خصوص در تنگه هرمز که 34 کیلومتر (22 مایل) بیشتر نیست موشکهای نور و کوثر قادر به رسیدن هر هدفی در هر نقطه از آبهای خلیجفارس خواهند بود. موشک کوثر گفته میشود قابلیت فراز از رادار و موشکهای ضد موشک را دارد و هیچ کشتی جنگی نمیتواند آن را بیابد.
امروزه با وجود منافع قابل توجه انرژی در بستر خلیجفارس و احتمال کشف منابع جدید، تحدید حدود مرزهای دریایی به یک امر زئوپولیتیکی تبدیل شده است. علاوه بر منابع انرژی، میزان دسترسی به آبهای آزاد برای کشوری چون عراق بسیار حیاتی میباشد، به طوری که حکام بعثی ساقط شده این کشور برای رهایی از این جغرافیای سیاسی مشکل، دست به دو جنگ خونین و تلخ زدند.
تعلق بیش از نیمی از خلیجفارس به کشور ایران از یک سو، ضرورت حفظ منافع ملی این کشور در حوزههای مشترکی که در آینده در خلیجفارس کشف خواهند شد از سوی دیگر، افراز مرز دریایی ایران با سه کشور عراق، کویت و امارات متحده عربی را ضروری میسازد. علاوه بر آن ضرورتهای سیاسی، امنیتی و بینالمللی انجام چنین مهمی را الزامی میکند. حل منازعات جغرافیایی و ژئوپولیتیکی نه تنها بستر لازم را برای همگرایی منطقهای در خلیجفارس فراهم میآورد، بلکه زمینه دخالت قدرتهای دیگر را نیز از بین میبرد. از جهتی چنین اقداماتی باعث میشود تا چالشهای اساسی در مقابل شکلگیری ساختار امنیتی منطقهای با تأکید بر عناصر بومی تا حد زیادی از بین بروند که در این صورت یکی از آمال دیرین ساکنین منطقه که همانا شکلگیری نظام و رژیم امنیتی مبتنی بر عناصر و لوازم بومی منطقهای است، برآورده خواهد شد.(5)
4. وضعیت ژئوپولیتیک شرق کشور
ایران و افغانستان 945 کیلومتر مرز مشترک دارند.استانهای مجاور مرزهای شرقی جمهوری اسلامی ایران امروزه شاهد تهدیداتی چون جرایم سازمان یافته مانند قاچاق مواد مخدر و تسلیحات، مهاجرتهای غیرقانونی، ورود کالاهای ممنوعه، ناامنی نواحی مرزی و حمله به پاسگاههای مرزبانی و نیز تهدیدات نرمافزاری، قومی، نژادی، مذهبی و ... هستند که میتواند امنیت ملی کشورها را به مخاطره اندازد.(6)
تاکنون اختلافی بر سر خط مرز دو کشور بروز نکرده است، ولی اختلافات بر سر تقسیم آب هیرمند همچنان باقی است. گاهی اوقات برای دسترسی به آب هیرمند اختلافاتی بروز میکند که منجر به مذاکرات دو جانبه میشود، به طوری که 12 مورد بحران دیپلماتیک و 27 مورد مذاکره دو جانبه برای حل و فصل آن سبب شده است.
بین ایران و افغانستان، اختلاف ارضی کوچکی در منطقه اسلام قلعه وجود دارد که هنوز بدون حل باقی مانده است.
4-1. عوامل مؤثر در کارکرد مرز و روابط دو دولت ایران و افغانستان
کارکرد مرز و روابط ایران و افغانستان تحت تأثیر عوامل زیر قرار دارد:1. نظامهای سیاسی حاکم بر دو کشور و الگوی رابطه بین آنها
2. الگوی روابط دولتهای دو کشور با دولتهای دیگر در مقیاس منطقهای و جهانی
3. وجود یا عدم وجود دولت فراگیر و پاسخگو در افغانستان
4. محصور بودن افغانستان در خشکی و نیاز به موقعیت گذرگاهی ایران
5. موقعیت گذرگاهی ایران در مسیر عبور موادمخدر از افغانستان به اروپا
6. ساختار جغرافیایی و طبیعی مرز، بویژه توسعه نیافتگی و فقر عمومی مناطق مرزی در دو کشور
7. ساختار انسانی و پیوندهای فرهنگی، دینی، اجتماعی، اقتصادی و عاطفی ساکنان دو طرف مرز
8. نیاز ایران به آب هیرمند
9. اهل سنت در ایران و شیعیان و تاجیکیها در افغانستان
ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی در مسیر مبدأ و مقصد موادمخدر (افغانستان و اروپا) قرار گرفته است.
افغانستان به عنوان کانون فشار، آوارگان، موادمخدر، ناامنی و غیره آن را از طریق مرز به داخل ایران تزریق کرده است.
مرز ایران و افغانستان بحرانیترین مرز کشور بوده و هزینهها و آسیبهای فراوانی به ایران وارد کرده است که 2/5 میلیون آواره و 2/5 میلیون معتاد یکی از ابعاد هزینههای آن است.(7)
5. وضعیت ژئوپولیتیک غرب کشور
آذربایجان: آذربایجان در شمال غربی ایران یکی از مناطق حساس و مرتفع است.مجاورت با همسایگان (جمهوری آذربایجان، ترکیه و عراق) و وجود عوارض حساس و پراهمیت در مجاورت این منطقه چه در داخل و چه در خارج، آن را از نظر عملیات نظامی فوقالعاده باارزش کرده است.
به علاوه ملاحظه میشود که معابر مهم آسیا و اروپا، یعنی کلیه خطوط مواصلات روسیه و جمهوری آذربایجان از سمت شمال و خطوط ارتباطی دریای سیاه و ترکیه از طرف غرب در این منطقه متمرکز و به هم گره خورده و یک مرکز مواصلات مهم را در قسمت شمال غربی ایران به وجود میآورد.(8)
کردستان: اولین و نگران کنندهترین منطقه و اگر از نظر حاکمیت گذشته، کردستان بود. موقعیت مرزی کرمانشاه با عراق طوری است که از یک سو (شرق) متکی به ارتفاعات متوالی و منظم است و از سوی دیگر (غرب) به جلگه کم عارضه و بلامانع بینالنهرین اتکا دارد. به همین علت بین این دو عارضه متفاوت جغرافیایی یک منطقه واسطه به چشم میخورد که مجموعهای است از تپه ماهورها و ارتفاعات منفرد و نامنظم به نحوی که در ناحیه بین قصر شیرین تاسومار این ارتفاعات واسطه تا داخل خاک عراق هم ممتد هستند. دیگر از ویژگیهای عملیاتی این بخش واسطه این است که به راحتی میتوان از آن به داخل عراق نفوذ کرد. به طورکلی مشکل مرز به نحوی است که یک مبدأ عملیات تعرضی خوبی به طرف غرب محسوب میشود. جالب آن که اولین جمعیت کردی در ایران که طلب خودمختاری میکردند (یعنی جمعیت رستاخیز کرد، سال 1319) از جانب کردهای عراقی (حزب هیوا) تقویت میشدند. جمعیت رستاخیز کرد، حزب دمکرات کردستان و جمهوری خودمختار کردستان به مرکزیت مهاباد ثمره تسلط قوی اتحاد جماهیر شوروی در شمال ایران بود. بنابراین کشیده شدن دامنه شورش کردهای عثمانی به ایران با تسلط کمونیستها به شمال غربی کشور و اوضاع و احوال بینالمللی زمینه واگرایی منطقهای را در کردستان ایران فراهم کرد. بدین ترتیب کردستان اولین و نگران کنندهترین منطقه واگرا در دوران پهلوی شد.
سقوط دولت شاه که گمانه ضعف نظام نوپای جمهوری اسلا می را در برون از مرزهای ایران تقویت بخشیده بود، به اولین منطقه واگرایی کشور یعنی کردستان سرایت کرد و برای سالها کردستان، ایران را دچار بحران نمود. در آن سالها کردستان دوباره عرصه نزاع میان مخالفین دولت ایران با طرفداران آن شد. موفقیت دولت مرکزی در عملیات مرصاد، دوباره حس واگرایی را در کردستان تضعیف و به دنبال آن مشارکت دادن کردها در تصمیمگیریهای ملی در طول سه دهه انقلاب، همگرایی آنان را با دولت مرکزی قوت بخشید.(9)
کردستان در حدود 300 کیلومتر با عراق مرز مشترک دارد، مرز ایران در این قسمت از کوهستانی بسیار سخت و نامرتب که همان دنباله ارتفاعات زاگرس است، میگذرد که دارای درههای خیلی سخت و معابر کوهستانی مهمی است. ارتفاعات عموماً پوشیده از جنگل بوده ولی قطر و ارتفاع درختان در این منطقه ضمن فراهم کردن پوشش و اختفا، مانع عمدهای برای حرکات تطبیق شده نیستند ولی ترکیب ارتفاعات طوری است که معابر وصولی عمدهای برای عملیات تطبیق شده، به داخل عراق فراهم نمیکند.(10)
موقعیت مرزی کرمانشاه با عراق طوری است که از یک سو (شرق) متکی به ارتفاعات متوالی و منظم است و از سوی دیگر (غرب) به جلگه کم عارضه و بلامانع بینالنهرین اتکا دارد. به همین علت بین این دو عارضه متفاوت جغرافیایی یک منطقه واسطه به چشم میخورد که مجموعهای است از تپه ماهورها و ارتفاعات منفرد و نامنظم به نحوی که در ناحیه بین قصر شیرین تاسومار این ارتفاعات واسطه تا داخل خاک عراق هم ممتد هستند. دیگر از ویژگیهای عملیاتی این بخش واسطه این است که به راحتی میتوان از آن به داخل عراق نفوذ کرد. به طورکلی مشکل مرز به نحوی است که یک مبدأ عملیات تعرضی خوبی به طرف غرب محسوب میشود.(11)
نتیجهگیری
تغییر رژیم در کشور ایران، به طور غیرمستقیم تحولات ژئوپولیتیکی را در منطقه به دنبال داشته است. در نگرش نظام بینالملل جدید، حاکمیت سیاسی ایران چالش بزرگی علیه محیط بینالملل است و برای تغییر و یا تعدیل آن باید بر نقاط ضعف آن فشار آورد. در واقع به نظر میرسد برنامه خلع سلاح ایران که به صورت طرحی جامع از سوی نظام بینالملل دنبال میشود، صرفاً بهانهای برای تغییر فرایند حاکمیت سیاسی و یا حداقل تعدیل آن به نفع اصول و هنجارهای نظام بینالملل جدید است.(12)ایجاد جمهوریت در ایران آن هم با یک ماهیت دینی کلید موفقیت برای حکومت مرکزی در چرخش مناطق واگرا به مناطق همگرا شد. استقلال خواهی و جدایی طلبی به چانهزنی و سهمخواهی در تقسیمسازیها و تصمیمگیریهای ملی، منطقهای، محلی تغییر یافت. مشارکت مردم قلمروهای حاشیهای با انتخاب نماینده برای مرکز تصمیمگیریهای ملی (مجلس شورای اسلامی) آغاز شد و با تصویب قوانینی به نفع مناطق محروم رو به گسترش نهاد. اوج همگرایی ملی سهم بری داوطلبانه در طول جنگ میان ایران و عراق مشاهده میشود. دورهای که مفهوم قلمرو مؤثر ملی نه برحسب توسعه اقتصادی بلکه برحسب تمامیتخواهی ارضی قلمرو ملی، ادراک شد. استمرار جمهوریت اسلامی در ایران هنوز هم همگرایی ملی را تقویت میکند.(13)
نمایش پی نوشت ها:
1. احمدیپور، 1379، ص17.
2. عزتی، 1368، ص 97و132.
3. عزتی، 1368، ص156و157.
4. عزتی، 1368، ص161و162.
5. عسگری، 1383.
6. جانعلیپور، 1387، ص7.
7. حافظنیا، محمدرضا، 1383، صص71-77.
8. عزتی، عزت الله، 1368، ص31.
9. پیشگاهیفرد، 1385، ص7.
10. عزتی، عزت الله، 1368، ص53.
11. عزتی، 1368، ص67.
12. افضلی، رسول، 1385، ص171.
13. پیشگاهی فرد، زهرا، 1385، ص9
نمایش منابع و مآخذ:
1. احمدیپور، زهرا، «ژئوپولیتیک جدید ایران بعد از جنگ سرد»، پژوهشهای جغرافیایی، شماره39، اسفند1379.
2. افضلی، رسول، «پیامدهای ژئوپولیتیکی یازدهم سپتامبر در منطقه خاورمیانه»، پژوهشهای جغرافیایی، شماره57، پاییز1385.
3. پیشگاهی فرد، زهرا، «چالشهای جامعه ایران از منظر جغرافیایی سیاسی»، پژوهشهای جغرافیایی، شماره57، پاییز1385.
4. جانعلیپور، اسماعیل، روابط ایران و افغانستان (فرصتها و چالشهای ژئوپولیتیکی)، 1387.
5. حافظنیا، محمدرضا، «تحلیل کارکردی مرز بینالمللی: مرز ایران و افغانستان»، فصلنامه مدرس علوم انسانی، دوره 8، شماره4، زمستان 1383.
6. دره عسگری و سهراب میرحیدر، ژئوپولیتیک قلمروهای دریایی ایران در خلیجفارس با تأکید بر لزوم فلات قاره و منطقه انحصاری اقتصادی ایران و کشورهای عراق، کویت و امارات متحده عربی، 1383.
7. خبرگزاری فارس، مهناز گودرزی.
8. درودیان، محمد، نقد و بررسی جنگ ایران و عراق 2 اجتنابناپذیر جنگ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1382.
9. دکتر عزتی، عزت الله، جغرافیای نظامی ایران، انتشارات امیر کبیر، تهران 1368.
10. عزتی، عزت الله، ژئوپولیتیک در قرن بیست و یکم، تهران، سمت، 1380
منبع مقاله : فصلنامه حصون، شماره 19، بهار 1388
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}