عوامل ایجاد کننده ی سرطان (4)
غذا و مواد مغذی
غذاها و مواد مغذی اندکی وجود دارند که در مورد آنها ارتباط با افزایش یا کاهش ابتلا به سرطان، به تأیید رسیده است. تنها فاکتورهای مربوط به ریسک، در حقیقت در مورد مصرف مواد شیمیایی سرطان زا، مورد بررسی قرار گرفته
نویسندگان: مارگارت. آ. نولز و پیتر. جی. سلبی
مترجم: حبیب الله علیخانی
غذاها و مواد مغذی اندکی وجود دارند که در مورد آنها ارتباط با افزایش یا کاهش ابتلا به سرطان، به تأیید رسیده است. تنها فاکتورهای مربوط به ریسک، در حقیقت در مورد مصرف مواد شیمیایی سرطان زا، مورد بررسی قرار گرفته است. برای مثال، غذاهای حاوی آفلاتوکسین در برخی از کشورهای گرمسیری، موجب بروز سرطان کبد می شوند. همچنین مصرف غذاهای حاوی نیتروستامین مانند ماهی نمکی (متداول در چین) نیز موجب بروز سرطان نازوفارنکس می شود. در هر دوی این موارد، عوامل سرطان زای موجود در مواد غذایی، از جمله عوامل ویروسی تلقی می شوند.
این اعتقاد وجود دارد که غذاها و مواد مغذی خاصی می توانند موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان شوند مثلاً سرطان معده، کولورکتوم، پروستات، پستان و ریه اما برخی فاکتورهای خاص در این غذاها، تشخیص داده نشده اند و شواهد اپیدمولوژیکی خاصی در کل مواد مشاهده شده، ثابت نبوده است. سرطان معده در بیشتر بخش های آسیا متداول است اما سرطان کولورکتوم، پروستات، پستان و ریه، اغلب در کشورهای غربی متداول تر ست. این مسئله تا حد زیادی به برخی از جوانب تغذیه ای مربوط به غذاهای غربی وابسته می باشد. در واقع غذاهای چربی، حاوی مقادیر قابل توجهی چربی های حیوانی و اشباع شده می باشند و میزان غلات و سایر غذاهای گیاهی در آنها، پایین است.
برای سرطان معده، هیچ شواهد قابل توجهی وجود ندارد که بر طبق آنها، وعده ی غذایی مهم باشد و بتوان گفت که تغییر در وعده ی غذایی، موجب تغییر در نرخ ابتلا به سرطان معده در یک کشور شده است (شکل 5 بخش اول این مقاله). شواهد اپیدمولوژیکی پیشنهاد می دهد که ریسک ابتلا با دریافت مقادیر قابل توجه از برخی از غذاهای نمک سود شده ی سنتی افزایش می یابد، مخصوصاٌ گوشت و ترشیجات و نمک. همچنین ریسک ابتلا با دریافت مقادیر قابل توجه از میوه ها، سبزیجات کاهش می یابد، علت این مسئله، شاید به دلیل مقادیر بالای ویتامین C در این مواد، می باشد.
برای سرطان کولورکتوم یا روده ی بزرگ، این اجتماع کلی وجود دارد که برخی از عادت های غذایی غربی، موجب افزایش ریسک ابتلا می شود. مطالعه های بین المللی مربوطه، نشان می دهد که یک ارتباط قوی میان مصرف سرانه ی گوشت و مرگ و میر ناشی ایز سرطان روده ی بزرگ، وجود دارد. یک بررسی اخیر در این زمینه، نشان می دهد که ریسک ابتلا به این سرطان با مصرف گوشت حاوی مواد محافظت شده، افزایش می یابد اما با مصرف گوشت تازه، این مسئله به وقوع نمی پیوندد. بیشتر مطالعه ها نشاندهنده ی این می باشند که ارتباط مثبتی میان ماهی یا مرغ و ریسک ابتلا به سرطان، وجود ندارد. شواهد قطعی نیست اما پیشنهاد می دهد که مصرف قابل توجه گوشت قرمز حاوی مواد محافظت کننده، موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان روده ی بزرگ، می شود. بسیاری از مطالعه های مربوط به سرطان روده ی بزرگ، کاهش ریسک ابتلا به سرطان را در ارتباط با مصرف میوه و سبزیجات و یا فیبر، مشاهده کرده اند اما نتایج مربوط به بررسی های گسترده ای که اخیراً انجام شده است، با این مسئله تطابق ندارد. در حال حاضر، شواهدی موجود می باشد که پیشنهاد می دهد میوه، سبزی و غذاهای غنی از فیبر، احتمالاً موجب کاهش در ریسک ابتلا به سرطان روده ی بزرگ، می شوند.
برای سرطان پروستات، اگر چه گوشت قرمز، محصولات لبنی و چربی حیوانی فاکتورهای ریسک محسوب می شوند، داده های بدست آمده از مطالعه های ایمنولوژیکی، با این مسئله، تطابق ندارد. آزمون های کنترلی- تصادفی، شواهد محکمی در مورد این مسئله ارائه کرده اند که بر طبق آنها، مکمل های بتا کاروتن، ما را در برابر سرطان پروستات، محافظت نمی کنند. سایر مواد مغذی، مانند ویتامین E، سلنیوم و لیکوپن، نیز در حال بررسی می باشند. این مواد نیز می توانند به عنوان مواد محافظت کننده، تلقی می شوند.
برای سرطان پستان، بیشتر تغییرات بین المللی در زمینه ی نرخ بروز این سرطان، به دلیل تفاوت در فاکتورهای ریسک مولد، رخ می دهد. البته تفاوت در عادت های غذایی نیز می تواند در این زمینه، مؤثر باشد. در حقیقت، سن اولین قاعدگی، به صورت جزئی، بوسیله ی فاکتورهای تغذیه ای، تعیین می شود که در حقیقت نوع تغذیه در دوران کودکی تا بزرگسالی، منجر به به تأخیر افتادن سن اولین قاعدگی می شود. قد انسان ها نیز با ریسک ابتلا به سرطان پستان، در ارتباط است. این مسئله نیز بوسیله ی فاکتورهای تغذیه ای مرتبط می باشند که در حقیقت در طی دوره ی کودکی و بزرگسالی، ایجاد می شوند. به هر حال، تنها فاکتورهای تغذیه ای که موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان پستان می شود، عبارتند از چاقی و مصرف الکل. مطالعه های انجام شده بر روی سایر فاکتورهای تغذیه ای مانند مصرف چربی، گوشت، محصولات لبنی، میوه و سبزیجات، فیبر و فیتواستروژن ها بر روی سرطان پستان، تطابق ندارند.
برای سرطان ریه، مطالعه های متعدد انجام شده، نشان می دهد که عموماً مصرف کمتر میوه، سبزیجات و مواد مغذی مربوطه، موجب افزایش فاکتور ابتلا می شود. به هر حال، تنها بتا کاروتن در آزمایش های تصادقی، مورد بررسی قرار گرفته است. در واقع بررسی ها نشان می دهد که این ماده موجب کاهش ریسک ابتلا به این سرطان نمی شود. اثرات ممکنه ی وعده ی غذایی بر روی ریسک ابتلا به سرطان، بحث برانگیز است و اثرات محافظتی ظاهری میوه ها و سبزیجات، ممکن است به طور قابل توجهی به دلیل بواسطه ی مصرف سیگار، از بین رود زیرا سیگاری ها، عموماً میزان میوه و سبزیجات کمتری می خورند. از لحاظ بهداشت عمومی، اولویت مربوط به جلوگیری از بروز سرطان ریه، در واقع کاهش مصرف این ماده ی دخانیاتی است.
بسیاری از این فاکتورهای باروری پیشنهاد می دهد که مصرف هورمون های استروئیدی در طی طول عمر یک زن، موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان پستان در این فرد می شود. امروزه، این فهمیده شده است که سطح بالای هورمون های استروئیدی به صورت مستقیم با ریسک سرطان پستان، در ارتباط است. این مسئله حداقل، در مورد زنان یائسه، صدق می کند. شواهد دیگری در این زمینه، نقش هورمون ها را پر رنگ می کند. این مسئله هم در زمینه ی استفاده کننده ها از مواد هورمونی و هم در مورد افرادی مشاهده می شود که تحت درمان هورمونی قرار می گیرند. در واقع این افراد 25 تا 35 % ریسک بیشتری در زمینه ی ابتلا به سرطان پستان دارند. به هر حال، این ریسک گذراست و بعد از 10 سال از متوقف شدن استفاده از این مواد، از بین می رود.
آزمون های اخیر نشان می دهد که تاموکسیفن که در واقع یک داروی ضد استروژنی است و در درمان سرطان پستان استفاده می شود، می تواند ریسک ابتلا به سرطان بدخیم پستان را به میزان 40 % در زنانی کاهش دهد که ریسک ابتلای بالایی به این بیماری دارند. بنابران، داروهایی مانند تاموکسیفن، که در واقع میزان استروژن را کاهش می دهد، می تواند به صورت بالقوه و به عنوان عامل شیمی درمانی در سرطان پستان، استفاده شود. به هر حال، اثرات تاموکسیفن بر رو سایر سرطان های حساس به هورمون و سایر بیماری های مربوطه، باید ارزیابی کامل شوند. در واقع تاموکسیفن موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان رحم می شود.
مشابه سرطان پستان، فاکتورهای باروری که موجب افزایش استروئیدها می شوند، همچنین موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان رحم می شوند. به هر حال، برخلاف سرطان پستان، مشاهدات انجام شده بر روی ازدواج کردن و موارد مشابه انجام شده است، نشان می دهد که اثر متقابل مربوط به استروئیدها با وجود پروژسترون ها به تعادل می رسد. زنانی که به صورت دراز مدت تحت درمان با استروژن ها قرار گرفته اند، 9 برابر بیشتر ریسک ابتلا به سرطان رحم دارند و استفاده همزمان از استروژن ها و پروژسترون ها، نیز در واقع افزایش اندکی در ریسک مربوطه نسبت به استفاده ی تکی از استروژن ها، دارد.
فاکتورهای باروری همچنین اثر قابل توجهی بر روی سرطان تخمدان دارند و برای سرطان رحم، متداول ترین فاکتورهای محافظتی، ازدواج و OCs می باشد. عموماً اولین بارداری موجب کاهش 40 % در ریسک ابتلا می شود و همچنین کاهش کوچکی در ریسک در هر بارداری دیگر، ایجاد می شود. ترکیب OCs نیز موجب افزایش ریسک می شود. این افزایش ریسک، 15 تا 20 سال پس از استفاده نیز وجود دارد. ریسک سرطان تخمدان در زمان درمان با داروهای گفته شده در بالا، مشخص نیست اما بیشتر داده های موجود، نشاندهنده ی اثر مثبت اندک هستند. اگر چه این واضح است که فاکتورهای هورمونی تا حدی در اتولوژی مربوط به سرطان تخمدان مؤثر است، اطلاعات اندکی در مورد میزان هورمون های داخلی و ارتباط آن با سرطان تخمدان، وجود دارد.
برای سرطان دهانه ی رحم، فاکتورهای باروری مؤثرتر عبارتند از تعداد شریک های جنسی و سن اولیه ی دخول. هر دوی این عوامل در ارتباط با اتولوژی عفونی مربوط به این سرطان می باشد. مطالعه های اخیر همچنین نشان می دهد که استفاده ی طولانی مدت از OCs منجر به افزایش ریسک سرطان دهانه ی رحم می شود به نحوی که زنانی که به مدت 10 سال و یا طولانی تر از OCs استفاده می کنند، دارای ریسک ابتلای دو برابر هستند. بیشتر مطالعه ها، نشاندهنده ی تغییرات هورمونی در زمان حاملگی و یا ایجاد ترومای دهانه ی رحم، در طی تولید فرزند، می باشد. سایر فاکتورهای مربوط به باروری مانند سن اولین قاعدگی و سن پائسگی، با سرطان دهانه ی رحم، ارتباطی ندارند.
فاکتور باروری و فاکتورهای هورمونی نقش مهمی در برخی از سرطان ها در مردان، ایفا می کنند، مخصوصاً سرطان پروستات و سرطان بیضه ها. به هر حال، شواهد مربوط به مطالعات اپیدمولوژی که در مورد سطوح آندروژن آدرنال بررسی به عمل آورده اند، نشان می دهد که افزایش ریسک مربوط به سرطان پروستات، با این عامل، مرتبط نیست. یک فرضیه وجود دارد که بر طبق آن، فعالیت جنسی موجب افزایش ریسک سرطانی شدن می شود. البته اطلاعات تکمیلی در این زمینه، وجود ندارد. توسعه ی سرطان بیضه ممکن است به هرمون ها، وابسته باشد اما صرفنظر از ریسک افزایش یافته در بین پسران با بیضه های غیر نرمال و برخی شواهد دیگر در زمینه ی افزایش ریسک با بلوغ، هیچ فاکتور رفتاری و یا باروری به طور قابل توجهی با این سرطان، مرتبط نیست.
استفاده از مطالب این مقاله، با ذکر منبع راسخون، بلامانع می باشد. منبع مقاله :
Introduction to the Cellular and Molecular Biology of Cancer/ Margaret A. Knowles and Peter J. Selby
مترجم: حبیب الله علیخانی
غذاها و مواد مغذی اندکی وجود دارند که در مورد آنها ارتباط با افزایش یا کاهش ابتلا به سرطان، به تأیید رسیده است. تنها فاکتورهای مربوط به ریسک، در حقیقت در مورد مصرف مواد شیمیایی سرطان زا، مورد بررسی قرار گرفته است. برای مثال، غذاهای حاوی آفلاتوکسین در برخی از کشورهای گرمسیری، موجب بروز سرطان کبد می شوند. همچنین مصرف غذاهای حاوی نیتروستامین مانند ماهی نمکی (متداول در چین) نیز موجب بروز سرطان نازوفارنکس می شود. در هر دوی این موارد، عوامل سرطان زای موجود در مواد غذایی، از جمله عوامل ویروسی تلقی می شوند.
این اعتقاد وجود دارد که غذاها و مواد مغذی خاصی می توانند موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان شوند مثلاً سرطان معده، کولورکتوم، پروستات، پستان و ریه اما برخی فاکتورهای خاص در این غذاها، تشخیص داده نشده اند و شواهد اپیدمولوژیکی خاصی در کل مواد مشاهده شده، ثابت نبوده است. سرطان معده در بیشتر بخش های آسیا متداول است اما سرطان کولورکتوم، پروستات، پستان و ریه، اغلب در کشورهای غربی متداول تر ست. این مسئله تا حد زیادی به برخی از جوانب تغذیه ای مربوط به غذاهای غربی وابسته می باشد. در واقع غذاهای چربی، حاوی مقادیر قابل توجهی چربی های حیوانی و اشباع شده می باشند و میزان غلات و سایر غذاهای گیاهی در آنها، پایین است.
برای سرطان معده، هیچ شواهد قابل توجهی وجود ندارد که بر طبق آنها، وعده ی غذایی مهم باشد و بتوان گفت که تغییر در وعده ی غذایی، موجب تغییر در نرخ ابتلا به سرطان معده در یک کشور شده است (شکل 5 بخش اول این مقاله). شواهد اپیدمولوژیکی پیشنهاد می دهد که ریسک ابتلا با دریافت مقادیر قابل توجه از برخی از غذاهای نمک سود شده ی سنتی افزایش می یابد، مخصوصاٌ گوشت و ترشیجات و نمک. همچنین ریسک ابتلا با دریافت مقادیر قابل توجه از میوه ها، سبزیجات کاهش می یابد، علت این مسئله، شاید به دلیل مقادیر بالای ویتامین C در این مواد، می باشد.
برای سرطان کولورکتوم یا روده ی بزرگ، این اجتماع کلی وجود دارد که برخی از عادت های غذایی غربی، موجب افزایش ریسک ابتلا می شود. مطالعه های بین المللی مربوطه، نشان می دهد که یک ارتباط قوی میان مصرف سرانه ی گوشت و مرگ و میر ناشی ایز سرطان روده ی بزرگ، وجود دارد. یک بررسی اخیر در این زمینه، نشان می دهد که ریسک ابتلا به این سرطان با مصرف گوشت حاوی مواد محافظت شده، افزایش می یابد اما با مصرف گوشت تازه، این مسئله به وقوع نمی پیوندد. بیشتر مطالعه ها نشاندهنده ی این می باشند که ارتباط مثبتی میان ماهی یا مرغ و ریسک ابتلا به سرطان، وجود ندارد. شواهد قطعی نیست اما پیشنهاد می دهد که مصرف قابل توجه گوشت قرمز حاوی مواد محافظت کننده، موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان روده ی بزرگ، می شود. بسیاری از مطالعه های مربوط به سرطان روده ی بزرگ، کاهش ریسک ابتلا به سرطان را در ارتباط با مصرف میوه و سبزیجات و یا فیبر، مشاهده کرده اند اما نتایج مربوط به بررسی های گسترده ای که اخیراً انجام شده است، با این مسئله تطابق ندارد. در حال حاضر، شواهدی موجود می باشد که پیشنهاد می دهد میوه، سبزی و غذاهای غنی از فیبر، احتمالاً موجب کاهش در ریسک ابتلا به سرطان روده ی بزرگ، می شوند.
برای سرطان پروستات، اگر چه گوشت قرمز، محصولات لبنی و چربی حیوانی فاکتورهای ریسک محسوب می شوند، داده های بدست آمده از مطالعه های ایمنولوژیکی، با این مسئله، تطابق ندارد. آزمون های کنترلی- تصادفی، شواهد محکمی در مورد این مسئله ارائه کرده اند که بر طبق آنها، مکمل های بتا کاروتن، ما را در برابر سرطان پروستات، محافظت نمی کنند. سایر مواد مغذی، مانند ویتامین E، سلنیوم و لیکوپن، نیز در حال بررسی می باشند. این مواد نیز می توانند به عنوان مواد محافظت کننده، تلقی می شوند.
برای سرطان پستان، بیشتر تغییرات بین المللی در زمینه ی نرخ بروز این سرطان، به دلیل تفاوت در فاکتورهای ریسک مولد، رخ می دهد. البته تفاوت در عادت های غذایی نیز می تواند در این زمینه، مؤثر باشد. در حقیقت، سن اولین قاعدگی، به صورت جزئی، بوسیله ی فاکتورهای تغذیه ای، تعیین می شود که در حقیقت نوع تغذیه در دوران کودکی تا بزرگسالی، منجر به به تأخیر افتادن سن اولین قاعدگی می شود. قد انسان ها نیز با ریسک ابتلا به سرطان پستان، در ارتباط است. این مسئله نیز بوسیله ی فاکتورهای تغذیه ای مرتبط می باشند که در حقیقت در طی دوره ی کودکی و بزرگسالی، ایجاد می شوند. به هر حال، تنها فاکتورهای تغذیه ای که موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان پستان می شود، عبارتند از چاقی و مصرف الکل. مطالعه های انجام شده بر روی سایر فاکتورهای تغذیه ای مانند مصرف چربی، گوشت، محصولات لبنی، میوه و سبزیجات، فیبر و فیتواستروژن ها بر روی سرطان پستان، تطابق ندارند.
برای سرطان ریه، مطالعه های متعدد انجام شده، نشان می دهد که عموماً مصرف کمتر میوه، سبزیجات و مواد مغذی مربوطه، موجب افزایش فاکتور ابتلا می شود. به هر حال، تنها بتا کاروتن در آزمایش های تصادقی، مورد بررسی قرار گرفته است. در واقع بررسی ها نشان می دهد که این ماده موجب کاهش ریسک ابتلا به این سرطان نمی شود. اثرات ممکنه ی وعده ی غذایی بر روی ریسک ابتلا به سرطان، بحث برانگیز است و اثرات محافظتی ظاهری میوه ها و سبزیجات، ممکن است به طور قابل توجهی به دلیل بواسطه ی مصرف سیگار، از بین رود زیرا سیگاری ها، عموماً میزان میوه و سبزیجات کمتری می خورند. از لحاظ بهداشت عمومی، اولویت مربوط به جلوگیری از بروز سرطان ریه، در واقع کاهش مصرف این ماده ی دخانیاتی است.
فاکتورهای باروری و هورمونی
فاکتورهای باروری و هورمونی نقش مهمی در اتولوژی مربوط به سرطان پستان، ایفا می کنند. مسائلی همچون سن اولین قاعدگی، عدم توانایی جنسی، سن بالای مربوط به بچه دار شدن و سن بالای یائسگی، فاکتورهای ریسک موجود می باشد. در کل، این اعتقاد وجود دارد که حدود 15 % از تمام مرگ و میرهای ناشی از سرطان در انگلیس، مربوط به فاکتورهای باروری است. برای مثال، تأخیر در سن اولین قاعدگی، موجب کاهش ریسک ابتلا به سرطان پستان (به میزان 5 %) می شود. همچنین تأخیر در یائسگی، نیز موجب افزایش در ریسک ابتلا به سرطان پستان (به میزان 3 %) می شود. این به نظر می رسد که بچه دار شدن اثر دوگانه ای بر روی ریسک ابتلا به سرطان پستان دارد. در حقیقت، ریسک به صورت گذرا و اندکی پس از بارداریف افزایش می یابد اما اثرات محافظتی دراز مدت، در بدن ایجاد می شود. در مقایسه با زنان نابالغ (زنان بدون بچه) ریسک سرطان پستان در زنانی که حداقل یک بچه دارند، یک چهارم می شود. زنانی که دارای 5 بچه یا بیشتر هستند، کاهش 50 % در ریسک ابتلا را تجربه می کنند. صرفنظر از تعداد بچه هایی که یک زن دارد، هر چه زنی زودتر بچه دار شود، ریسک ابتلا به سرطان پستان، در آن کاهش می یابد. در واقع زنانی که اولین بچه ی خود را در سن زیر 20 سال متولد می کنند، کاهش ریسک 50 % را نسبت به زنان بدون بچه، دارند. تغذیه با شیر در واقع اثرات محافظتی اندکی بر روی ریسک ابتلا به سرطان دارد اما این کار، ممکن است اثرات قابل توجهی بر روی توسعه ی سرطان در کشورهای در حال توسعه داشته باشد. علت این مسئله زمان شیردهی طولانی تر در این کشورهاست که به دلیل تعدد کودکان و یا تغذیه ی طولانی مدت یک کودک، ایجاد می شود.بسیاری از این فاکتورهای باروری پیشنهاد می دهد که مصرف هورمون های استروئیدی در طی طول عمر یک زن، موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان پستان در این فرد می شود. امروزه، این فهمیده شده است که سطح بالای هورمون های استروئیدی به صورت مستقیم با ریسک سرطان پستان، در ارتباط است. این مسئله حداقل، در مورد زنان یائسه، صدق می کند. شواهد دیگری در این زمینه، نقش هورمون ها را پر رنگ می کند. این مسئله هم در زمینه ی استفاده کننده ها از مواد هورمونی و هم در مورد افرادی مشاهده می شود که تحت درمان هورمونی قرار می گیرند. در واقع این افراد 25 تا 35 % ریسک بیشتری در زمینه ی ابتلا به سرطان پستان دارند. به هر حال، این ریسک گذراست و بعد از 10 سال از متوقف شدن استفاده از این مواد، از بین می رود.
آزمون های اخیر نشان می دهد که تاموکسیفن که در واقع یک داروی ضد استروژنی است و در درمان سرطان پستان استفاده می شود، می تواند ریسک ابتلا به سرطان بدخیم پستان را به میزان 40 % در زنانی کاهش دهد که ریسک ابتلای بالایی به این بیماری دارند. بنابران، داروهایی مانند تاموکسیفن، که در واقع میزان استروژن را کاهش می دهد، می تواند به صورت بالقوه و به عنوان عامل شیمی درمانی در سرطان پستان، استفاده شود. به هر حال، اثرات تاموکسیفن بر رو سایر سرطان های حساس به هورمون و سایر بیماری های مربوطه، باید ارزیابی کامل شوند. در واقع تاموکسیفن موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان رحم می شود.
مشابه سرطان پستان، فاکتورهای باروری که موجب افزایش استروئیدها می شوند، همچنین موجب افزایش ریسک ابتلا به سرطان رحم می شوند. به هر حال، برخلاف سرطان پستان، مشاهدات انجام شده بر روی ازدواج کردن و موارد مشابه انجام شده است، نشان می دهد که اثر متقابل مربوط به استروئیدها با وجود پروژسترون ها به تعادل می رسد. زنانی که به صورت دراز مدت تحت درمان با استروژن ها قرار گرفته اند، 9 برابر بیشتر ریسک ابتلا به سرطان رحم دارند و استفاده همزمان از استروژن ها و پروژسترون ها، نیز در واقع افزایش اندکی در ریسک مربوطه نسبت به استفاده ی تکی از استروژن ها، دارد.
فاکتورهای باروری همچنین اثر قابل توجهی بر روی سرطان تخمدان دارند و برای سرطان رحم، متداول ترین فاکتورهای محافظتی، ازدواج و OCs می باشد. عموماً اولین بارداری موجب کاهش 40 % در ریسک ابتلا می شود و همچنین کاهش کوچکی در ریسک در هر بارداری دیگر، ایجاد می شود. ترکیب OCs نیز موجب افزایش ریسک می شود. این افزایش ریسک، 15 تا 20 سال پس از استفاده نیز وجود دارد. ریسک سرطان تخمدان در زمان درمان با داروهای گفته شده در بالا، مشخص نیست اما بیشتر داده های موجود، نشاندهنده ی اثر مثبت اندک هستند. اگر چه این واضح است که فاکتورهای هورمونی تا حدی در اتولوژی مربوط به سرطان تخمدان مؤثر است، اطلاعات اندکی در مورد میزان هورمون های داخلی و ارتباط آن با سرطان تخمدان، وجود دارد.
برای سرطان دهانه ی رحم، فاکتورهای باروری مؤثرتر عبارتند از تعداد شریک های جنسی و سن اولیه ی دخول. هر دوی این عوامل در ارتباط با اتولوژی عفونی مربوط به این سرطان می باشد. مطالعه های اخیر همچنین نشان می دهد که استفاده ی طولانی مدت از OCs منجر به افزایش ریسک سرطان دهانه ی رحم می شود به نحوی که زنانی که به مدت 10 سال و یا طولانی تر از OCs استفاده می کنند، دارای ریسک ابتلای دو برابر هستند. بیشتر مطالعه ها، نشاندهنده ی تغییرات هورمونی در زمان حاملگی و یا ایجاد ترومای دهانه ی رحم، در طی تولید فرزند، می باشد. سایر فاکتورهای مربوط به باروری مانند سن اولین قاعدگی و سن پائسگی، با سرطان دهانه ی رحم، ارتباطی ندارند.
فاکتور باروری و فاکتورهای هورمونی نقش مهمی در برخی از سرطان ها در مردان، ایفا می کنند، مخصوصاً سرطان پروستات و سرطان بیضه ها. به هر حال، شواهد مربوط به مطالعات اپیدمولوژی که در مورد سطوح آندروژن آدرنال بررسی به عمل آورده اند، نشان می دهد که افزایش ریسک مربوط به سرطان پروستات، با این عامل، مرتبط نیست. یک فرضیه وجود دارد که بر طبق آن، فعالیت جنسی موجب افزایش ریسک سرطانی شدن می شود. البته اطلاعات تکمیلی در این زمینه، وجود ندارد. توسعه ی سرطان بیضه ممکن است به هرمون ها، وابسته باشد اما صرفنظر از ریسک افزایش یافته در بین پسران با بیضه های غیر نرمال و برخی شواهد دیگر در زمینه ی افزایش ریسک با بلوغ، هیچ فاکتور رفتاری و یا باروری به طور قابل توجهی با این سرطان، مرتبط نیست.
استفاده از مطالب این مقاله، با ذکر منبع راسخون، بلامانع می باشد. منبع مقاله :
Introduction to the Cellular and Molecular Biology of Cancer/ Margaret A. Knowles and Peter J. Selby
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}