تبليغ در کشور کودتاها


بوليوي را بايد کشور کودتاها ناميد زيرا در سال‌‌هاي 1825 تا 1979 در مجموع‌ 189 کودتاي‌ نظامي‌ در اين‌ کشور رخ‌ داده‌ که‌ از قدرت‌ بي‌حد نظاميان‌، اختناق‌ شديد و رواج‌ فساد و ارتشا حکايت‌ مي‌کند. در يکي‌ از اين‌ کودتاها در سال‌ 1964 ژنرال‌ بارينتوس‌ بر سر کار آمد. ژنرال‌ بارينتوس‌ در رياست‌ مملکت‌ با ژنرال‌ آلفردو اوواندا تا ژانويه‌ 1969 همکاري‌ کرد. در همين‌ سال‌ جناب‌ اوواندا با يک‌ کودتا قدرت‌ را قبضه‌ کرد و اندکي‌ بعد وي نيز کودتاي‌ يک‌ نظامي‌ ديگر از کار برکنار شد.1
‌اما در اين‌ ميان، بها‌ئيان‌ از آب‌ گل‌آلود ماهي‌ گرفته‌ و به‌ همه‌ ژنرال‌ها تفهيم‌ مي‌کردند که‌ ما هر که‌ را بها‌ئي‌ کنيم، او در سياست‌ دخالت‌ نمي‌کند و همواره‌ از آن‌ که‌ بر اريکه‌ قدرت‌ تکيه‌ زده، اطاعت‌ مي‌کند و به‌ او وفادار است. در اين‌ زمينه‌ در منابع‌ بها‌ئي‌ مطالبي‌ مي‌خوانيم‌ که‌ جالب‌ توجه‌ است: در ژانويه‌ سال‌ 1967 هيأتي‌ 4 نفره‌ به‌ نمايندگي‌ از محفل‌ ملي‌ بها‌ئيان‌ بوليوي‌ با معاون‌ رئيس‌‌جمهور (احتمالاً‌ ژنرال‌ آلفردو اوواندا) ديدار مي‌کنند. احسان‌الله‌ رضواني‌ از بها‌ئيان‌ ايراني‌ مقيم‌ آن‌ کشور پيرامون‌ اين‌ ملاقات‌ مي‌گويد: «آقاي‌ معاون‌ رئيس‌‌جمهور خيلي‌ از برنامه‌هاي‌ محفل‌ ملي‌ و هدف‌ ديانت‌ مقدس‌ بها‌ئي‌ که‌ منظورش‌ پيشرفت‌ روحيه‌ دهاتي‌هاي‌ بوليوي‌ و جامعه‌ بشري‌ مي‌باشد تعريف‌ کرده‌ و همين‌ طور قول‌ همه‌گونه‌ مساعدت‌ و همکاري‌ با ديانت‌ بها‌ئي‌ را دادند.» 2
‌‌و به‌ دنبال‌ همين‌ قسم‌ «مساعدت» ها و «همکاري» ها، هيأتهاي‌ تبليغي‌ بها‌ئيان‌ با آزادي‌ کامل‌ بويژه‌ در مناطقي از بوليوي‌ که‌ درگير آشوب‌ و جنگهاي‌ داخلي‌ است‌ به‌ فعاليت‌ مي‌پردازند و چنانچه‌ نظاميان‌ «اشتباهاً» به‌ آنها «مظنون» شوند با مقداري‌ توضيح‌ و پاسخ‌ به‌ سؤ‌الات‌ «با کمال‌ احترام» مرخص‌ مي‌شوند. نمونه‌اي‌ از اين‌ موارد را در نشريه‌ رسمي‌ محفل‌ ملي‌ بها‌ئيان‌ ايران‌ مي‌بينيم.3
در روزهاي‌ 14 تا 16 آگوست‌ سال‌ 1969 يک کنفرانس‌ بهائي‌ در بوليوي‌ برگزار شد و‌ بها‌ئيان‌ 19 کشور در آن‌ شرکت‌ داشتند که‌ با انعکاس‌ وسيع‌ در رسانه‌هاي‌ آن‌ کشور روبه‌رو شد: «روزنامه‌هاي‌ بوليويا شرح‌ مفصلي‌ از کنفرانس‌ در صفحات‌ خود درج‌ نمودند و راديوها همه‌ روزه‌ جريان‌ کنفرانس‌ را به‌ تفصيل‌ به‌ اطلاع‌ مردم‌ بوليويا مي‌رساند. تلويزيون‌ علاوه‌ بر پخش‌ خبرهاي‌ کنفرانس‌ در برنامه‌ عادي‌ اخبار، برنامه‌ بخصوص‌ به‌ مدت‌ بيش‌ از يک‌ ساعت‌ در اختيار بها‌ئيان‌ قرار داد....» 4
‌پس‌ از پايان‌ کنفرانس‌ روحيه‌ ماکسول‌ همسر شوقي‌ افندي‌ و جمعي‌ از بها‌ئيان‌ با رئيس‌‌جمهور ديدار کردند. در اين‌ ملاقات‌ وي به‌ سفر خود به‌ اسرائيل‌ و ديدار از قبر عليمحمد باب‌ اشاره‌ و ابراز اميدواري‌ کرد که‌ نتايج‌ کنفرانس‌ بها‌ئيان‌ در پايتخت‌ آن‌ کشور مثبت‌ بوده‌ باشد.
‌ژنرال‌ در قالب‌ يک‌ جمله‌ ديپلماتيک‌ اوج‌ حمايت‌ رژيم‌ کودتا از بها‌ئيت‌ را اين‌گونه‌ بيان‌ کرد: «اميدوارم‌ متوجه‌ احساس‌ محبتي‌ که‌ در بوليويا نسبت‌ به‌ شما وجود داشته، شده‌ [باشيد] و بدانيد که‌ هميشه‌ در قلبمان‌ جا داريد» .15

پي نوشت :

1. بوليوي، دفتر مطالعات‌ سياسي‌ و بين‌المللي‌ وزارت‌ امور خارجه، تهران، 1376، صص‌ 57 -56
2. اخبار امري، ارديبهشت‌ ـ خرداد 1346، ص‌ 114
3. همان، آبان‌ 1346، ش‌ 8، صص‌ 373 ـ 372
4. آهنگ‌ بديع، سال‌ 1349، ش‌ 9 و 10، ص‌ 1249
5.همان، صص‌ 250 ـ 249

منبع:ايام 29