نویسنده: محمد علی کاظم بیگی (1)

 

چکیده

این پژوهش به بررسی اخلاق حرفه‌ای در بازارهای ایران، وجه دینی و نیز منابع آن اختصاص دارد. از دوران ایلخانان نفوذ فتوت غیرسیاسی در میان اقشار شهری، این فرصت را برای اهل فتوت فراهم آورد که با مشارکت در تعریف مبانی نظری تشکیلات دنیوی اهل حرفه (اصناف)، تقدس بخشیدن به کار و نیز به سلسله مراتب صنفی، اخلاق حرفه‌ای آنها را بر اساس باورهای دینی- فتوتی تدوین کنند که رستگاری اخروی را هدف داشت. فقدان معیار سنجش کیفیت برای تولیدات و خدمات دنیوی و همچنین موکول کردن قضاوت نهایی در مورد زندگی شغلی به روز رستاخیز ویژگی اخلاقی حرفه‌ای پیشنهادی اهل فتوت بود. این اخلاق در نتیجه سیاست مداخله حکومت صفویان در امور داخلی اصناف و تضعیف نقش نظارتی تشکلهای صنفی بر عملکرد حرفه‌ای اعضاء جایگاه خود را در بازارها از دست داد.

مقدمه

1) طرح مسأله:

مطالعات جدید به رغم آشکار ساختن نکاتی مهم درباره سوابق تاریخی حرفه‌ها و تشکیلات اهل حرفه در جهان اسلام، با اختلاف نظر پژوهشگران در مورد علل، نحوه و زمان پیدایش تشکیلات صنفی (2) همراه بوده است. (3) این در حالی است که تحقیقات در حوزه اخلاق حرفه‌ای در اسلام حول طبابت، تعلیم و تربیت و اخیراً تجارت متمرکز است. که اطلاعات راجع به «آداب»- ضوابط یا اخلاق حرفه‌ای- آنها را در آثار متعدد می‌توان یافت. در موررد اهل حرفه بازار که به رغم قدمت و تولیدات تخصصی خود، مهارتهای شغلی را از طریق تجربی و غیر مدرسی تحصیل می‌کردند، چنین منابعی در دست نیست. خلأ ادبیات اختصاصی مربوط به پیشه‌ها و پیشه وران موجب آن شده است که اخلاق حرفه‌ای در بازار و تطور آن نه تنها در ابهام بلکه تحت الشعاع خصلتهای فردی یا اجتماعی اهل حرفه قرار گیرد. (4) برای مطالعه اخلاق حرفه‌ای در بازار منابع ادبی، آثار در زمینه فتوت و سفرنامه‌های اروپاییان در عصر صفویه را می‌توان سرچشمه‌های اطلاعات مفید محسوب کرد. هرچند که این منابع خود از ارزش و اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. (10) در میان منابع ادبی باید از آثار آن دسته از شعرا نام برد که در قالب «شهر آشوب»، (11) اصناف بازار، اهل حرفه و اقشار شهری عصر خود را مورد توجه قرار می‌دادند. مقاله حاضر پژوهشی در زمینه اخلاق حرفه‌ای در بازارهای ایران در سده‌های 8-12هـ ق است و ضمن معرفی مختصر منابع مربوط می‌کوشد رابطه بین اخلاق حرفه‌ای و باورهای دینی را در دورانی مورد بحث قرار دهد که ایران از پس بحرانهای سیاسی، اقتصادی- اجتماعی (5) و فرهنگی که پیامد حمله مغولها بود، سرانجام در عصر صفویه (907-1135 هـ ق) ثبات و تمرکز سیاسی و نیز امنیت و بهبود اوضاع اقتصادی را تجربه می‌کرد. از منظر اخلاق حرفه‌ای آنچه این دوران را حائز اهمیت می‌سازد پیدایش اصناف است که قدیمی‌ترین گزارش صریح راجع به وجود تشکیلات داوطلبانه صنفی با اهداف حرفه‌ای و اجتماعی در ایران نیز به همین دوران باز می‌گردد. به گفته ابن بطوطه (703-799هـ ق) در شهر اصفهان اهل هر یک از صناعات، بزرگی را به ریاست خود برمی‌گزیدند که «کلو» نامیده می‌شد. (6)

2) منابع مطالعه اخلاق حرفه‌ای:

اگر چه از سده‌های 8-12هـ ق آثار متعدد و متنوعی بر جای مانده است، منابع مربوط به اخلاق حرفه‌ای در بازارهای ایران به هیچ وجه گسترده و گوناگون نیستند. در حالی که از سوی مورخین به ثبت اوضاع و فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی توجه لازم به عمل نیامده است، اظهارات حسبه نویسان و فقها در مورد ضوابط و مقررات و فعالیتهای اقتصادی نیز برای آشنایی با اخلاق حرفه‌ای راهگشا نیست. زیرا این آگاهی‌ها، به رغم فوایدشان، در مقوله قانونند. قانون با وجود شمول برخی اصول اخلاقی، مقوله‌ای متفاوت از اخلاق (از جمله اخلاق حرفه‌ای) است. (7) افزون آن که بر خلاف برخی اظهارات درباره جایگاه حسبه و وظایف محتسب در عصر ایلخانان، (8) به نظر می‌رسد که اجرای دقیق مفاد کتب حسبه در مورد بازارهای ایران در آن دوره و بعد از آن قابل اثبات نباشد. (9)
برای مطالعه اخلاق حرفه‌ای در بازار منابع ادبی، آثار در زمینه فتوت و سفرنامه‌های اروپاییان در عصر صفویه را می‌توان سرچشمه‌های اطلاعات مفید محسوب کرد. هرچند که این منابع خود از ارزش و اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. (10) در میان منابع ادبی باید از آثار آن دسته از شعرا نام برد که در قالب «شهر آشوب»، (11) اصناف بازار، اهل حرفه و اقشار شهری عصر خود را مورد توجه قرار می‌دادند. همین ویژگی، شهر آشوبها را منابعی اصیل، حاوی آگاهی‌های جالب و بعضاً نقادانه برای آشنایی با حرفه‌ها، رفتار اهل آن و نیز اصناف کرده است. از سده‌های مورد بحث تعداد قابل توجهی شهر آشوب مستقیم یا با واسطه بر جای مانده است. امیر خسرو دهلوی (د. 725 هـ ق)، میر عابد نسفی (نیمه قرن 11 هـ ق) و وحید قزوینی (د. 1112هـ ق) در شهر آشوبهایی نسبتاً مفصل به ترتیب 67، 202 و 106 حرفه رایج عصر خود و تولیدات آنها را معرفی و توصیف کرده‌اند. (12)
این تعداد حرفه که فزونی آن از موارد مذکور در کتب حسبه چشمگیر است، (13) نه تنها بیانگر تنوع و تخصصی بودن مشاغل، خدمات، تولیدات و نیز اصناف در لایه‌های بازار می‌باشد بلکه بر پیچیدگی حاکم بر بازارهای ایران و مناسبات اهل حرفه و اصناف با یکدیگر و نیز با حکومت و با مصرف کنندگان دلالت دارد. بی تردید اعمال نظارت بر فعالیت اقتصادی بازارهای چنین پیچیده و حسن اجرای ضوابط حسبه در آنها آسان نبود، به ویژه آنکه وجود محتسبها و عوامل نظارتی نالایق و فاسد می‌توانست به زیان اهل حرفه و همچنین مصرف کنندگان منجر شود. در نیمه قرن 8 هـ ق مداخلات محتسبهای ناآشنا و بی توجه به شرع خود به بحران اقتصادی در بازار دامن زده بود. (14) هندو شاه نخجوانی در این باره آورده است که محتسبان «جهت توقعات خویش از خبازان و قصابان و دیگر محترفه بازار وجهی می‌گیرند و ایشان را در فروختن نان و گوشت و دیگر مطعومات مطلق العنان گردانیده‌اند تا چنانک می‌خواهند می‌فروشند». (15)
از این گونه اقدامات محتسبان حتی در دوران ثبات و امنیت عصر صفویه نیز شواهدی در دست است. طغرای مشهدی از شعرای سده 11 هـ ق در بخشی از ساقی نامه خود که با مدح شاه عباس اول (حکومت: 995-1038هـ ق) پایان گرفته است، با تصریح نام حدود 50 حرفه از اصناف بازار و استعمال اصطلاحات رایج میان آنها، اجحافات محتسب به هریک از این اصناف را تشریح کرده است:

کند محتسب ضبط بازارها *** که یابد زری از د کاندارها
بود روز و شب در کمینگاه نفع *** نجوید ز اصناف جز راه نفع
چو بقالش آورد سنگین نیاز *** سبک همچو میزان دو کف کرد باز
ز خباز اگر کم بود حاصلش *** فتد چون تنور آتشی در دلش (16)

فتوت و اخلاق حرفه‌ای

در بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که پس از حمله مغول برای بیش از دو قرن گریبانگیر ایران شد، آنچه می‌توانست به تجدید حیات اقتصادی کشور و کاهش فشار بر اقشار فرو دست کمک کند، رشد تولید و مبادلات تجاری بود. بی تردید وجود ضوابط و معیارهای اخلاقی و پای بندی به آداب فعالیتهای حرفه‌ای راه بهبود اوضاع اقتصادی را هموار می‌کرد. چنین به نظر می‌رسد که اهل فتوت را باید پیشگامان معرفی و ترویج اخلاق حرفه‌ای در آن دوران دانست. توضیح آن که اگر چه سقوط بغداد به دسـت هلاکو خان مغول (656 هـ ق) به خلافت عباسیان و تشکیلات رسمی فتوت سیاسی بر ساخته آن در شرق خاتمه داد، (17) اما اندیشه فتوت و تشکیلات آن وارد یک دوره گذار شد. در پی ناکامی جنبشهای مردمی سده هشتم هجری قمری که اهل حرفه و فتوت در آنها مشارکت و رهبری داشتند، (18) تدریجاً جنبه‌های اجتماعی و اخلاقی بر بعد سیاسی فتوت غلبه یافت. این فتوت غیر سیاسی با تصوف و به ویژه تشیع پیوندی چشمگیر داشت؛ از لحاظ عرفانی ابراهیم (علیه السلام) مظهر، علی (علیه السلام) قطب و مهدی (علیه السلام) خاتم آن بود. (19) پناهگاه و مخاطبان روزافزون آن به اقشار و اصناف شهری تعلق داشتند. بر خلاف ادوار گذشته اهل حرفه، صنعتگران، هنرمندان، پیشه وران و شاغلین در لایه‌های بازار تدریجاً جای پهلوانان، عیاران و جنگاوران را در میان اهل فتوت گرفته و در آن اکثریت یافتند. (20)
تحولات یاد شده در ادبیات مربوط به فتوت به زبان فارسی نیز بازتاب خود را داشت. بر خلاف آثار عصر عباسیان، فتوت نامه‌های دوران مورد بحث به جای جنگاوری و سلحشوری، به رسوم و آیینهایی می‌پردازند که طبقات و اصناف می‌بایست فرا گرفته و بدانها عمل کنند. در این فرایند محتوای فتوت نامه‌ها تدریجاً جنبه صنفی یافت. تعیین چارچوب اخلاق حرفه‌ای- مسئولیتها، رفتار در محیط کار و زندگی شغلی- برای پیشه‌ها و سازماندهی اصناف برای اهل حرفه موضوع اصلی فتوت نامه‌ها شد (نک دنباله همین مقاله). از آنجا که پذیرش فتوت و موازین اخلاقی آن از سوی اهل حرفه خود جوش و داوطلبانه بود، پایبندی به این موازین از باور قلبی و اعتقادی نشأت می‌گرفت. بدیهی است که بین اینگونه تمکین و رعایت قوانین حسبه تفاوتی آشکار وجود دارد.
بررسی محتوایی فتوت نامه‌های سده‌های 8-12هـ ق نشان می‌دهد که ابتدا همانند ادوار قبلی عمومی بودند و سپس فتوت نامه‌های اختصاصی برای حرفه‌های مربوط تألیف شدند. این تحول خود بر گسترش نفوذ فتوت در میان اهل حرفه و بازار دلالت دارد. شاید نقطه عطف این تحول و واسطة العقد فتوت نامه‌های عمومی و اختصاصی را بتوان فتوت نامه سلطانی اثر ملاحسین واعظ کاشفی (د. 910 هـ ق) دانست که بخش اول آن عمومی و بخش دوم آن اختصاص به برخی اصناف دارد. اگر چه فلسفه اخلاق و آرمانهای متعالی اخلاقی محور مباحث فتوت نامه‌های عمومی است، مباحث اخلاقی فتوت نامه‌های اختصاصی کاملاً حرفه‌ای است. ویژگی دیگر فتوت نامه‌های دوران مورد بحث کاهش ارزش ادبی آنهاست که نهایتاً در فتوت نامه‌های اختصاصی به پرسش و پاسخ و زبان عامیانه و محاوره تبدیل می‌شود. این تحول ادبی نشان از طبقات مخاطبان آنها در لایه‌های بازار دارد. در مورد فتوت نامه‌های اختصاصی اصناف گفتنی است که گرچه حاوی آگاهی‌های ارزشمندی در زمینه ابزار، مواد اولیه و اصطلاحات رایج در صنفهای مربوطند، در آنها مسائل فنی و شیوه کار و تولید مسکوت گذاشته شده است. به نظر می‌رسد که تداوم سنت فراگیری تجربی مهارتهای شغلی (در نتیجه خلأ اطلاعات مکتوب) و عدم تعلق نویسندگان فتوت نامه‌های اختصاصی به اهل حرفه را می‌توان دلیل این سکوت دانست.

مبانی و ضوابط اخلاق حرفه‌ای از دیدگاه فتوت

توجه فتوت غیر سیاسی به امور اجتماعی با نگاهی جدی به اعاشه، جایگاه کار و تولید در جامعه همراه بود. اگر چه در فتوت سنتی اجتناب از لقمه حرام و کسب روزی از دسترنج توصیه شده است، (21) موضوع اشتغال به عنوان خدمتی اجتماعی و یک ارزش از قرن هشتم هجری به شکلی جدی و مفصل‌تر مطرح می‌شود. میر سید علی همدانی (713-786هـ ق) در این باره آورده است که: «خلق همه عیالان خدایند و دوست‌ترین همه نزد حق تعالی آن کسی است که منفعت به عیالان او بیشتر رسانند». (22)
به گفته همدانی دسته‌ای از «ابرار» کسانی‌اند که: «ایشان را به خلق مشغول گردانیده‌اند و دلهای ایشان را مهبط رحمت و رأفت کردند و وجود ایشان را سبب راحت و آسایش بندگان خود ساختند. این طایفه ارباب فتوتند و آن کسی که بدین کمالات منتسب بود، این صفات مخصوص و موصوف یا طالب این معانی بود، آن کس را اخی گویند». (23)
همو در کنار جمال و فصاحت از مال به عنوان یکی از نعمات سه گانه حق تعالی برای بندگان یاد کرده و می‌نویسد که مال از این جهت یک نعمت است که: «سبب فراغت دل است از بیم معاش تا بدان به زاد معاد مشغول شود و اسباب طاعت مهیا دارد. پس اخی باید که این دو سه نعمت را مَطیه سعادت ابدی و سرمایه نجات و نعیم سرمدی سازد». (24)
از دیدگاه ملاحسین واعظ کاشفی کار کردن و کسب روزی حلال نه تنها یک ضرورت بلکه از واجبات است. کار کردن از این جهت ضرورت می‌باشد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود الکاسب حبیب الله. سبب وجوب نیز آن است که وجود معاش موجب حضور قلب در اشتغال به عبادت می‌شود. از آنجا که: «ازاله ضروریات تمام میسر نشود الّا که رنجی بر مردمان نهند، پس لابد است که رنجی نیز از ایشان بکشد چه انسان مدنی بالطبع است و هر که منفعت گیرد و منفعت نرساند، به قول خدای تعالی کار نکرده باشد». (25)
مشابه این سخنان را در فتوت نامه‌ای مجهول المؤلف از قرن 9 هـ ق هم می‌توان یافت که در آن آمده است «فتوت مبنی است بر دو اصل: اول راحت رسانیدن به خلق. دوم رفع تکلیف از برادران». از این رو کسب روزی از طریق کار که در مقوله فراهم آوردن «راحت خلق» است، فتوت می‌باشد. (26) بدین ترتیب از منظر فتوت هر مؤمنی که به حرفه‌ای مشروع بپردازد، فردی مطلوب محسوب می‌شود. فعالیت اقتصادی او خدمت به جامعه، جوانمردی، فتوت و نیز گامی در راه رستگاری است. این نگاه ارزشی به کار، تولید و فعالیت اقتصادی در فتوت نامه‌های اختصاصی اصناف نیز به چشم می‌خورد.
در فتوت نامه‌ها تأیید ضرورت کار و پیشه و تعیین اهداف آن با تعریف «آداب» یا ضوابط اخلاقی فعالیت اقتصادی همراه است. به گفته کاشفی این آداب دو قسم هستند: الف) آداب عمومی یا مشترک تمام کسبها؛ ب) آداب اختصاصی هر کسب. گفتنی است که از دیدگاه کاشفی این ضوابط به تولید و عرضه کنندگان کالاها و خدمات منحصر نمی‌شود، مصرف کننده نیز موظف به رعایت آداب خاص خود است. (27) رعایت مجموعه این ضوابط، چرخه اقتصاد را همگون، هماهنگ و الهی می‌سازد.
از منظر پژوهش حاضر آنچه در آداب عمومی بر شمرده‌ی کاشفی جای توجه دارد، مبانی شرعی و آموزه‌های دینی آنهاست. به عنوان نمونه از دیدگاه او کاسب باید کسب خود را از مال حرام و شبهه ناک پاک نگاه دارد و هدف خود از کسب را رفع نیاز قرار دهد نه گردآوری مال و ثروت. همچنین باید از معامله با کسی که مالش حرام است خودداری ورزد و به جای شغل، خداوند را مسبب الاسباب روزی بداند. بی تردید آنچه کاشفی در مورد رعایت کمی و کیفی حقوق مصرف کننده، اجتناب از پوشیده نگاه داشتن عیب کالا و غل و غش، رعایت انصاف در معاملات و اقاله بیع جنس سالم در صورت درخواست مصرف کننده آورده است نیز ریشه در قرآن و سنت دارد. (28)
آداب ویژه- اخلاق حرفه‌ای- مشاغل و حرفه‌های مختلف را در فتوت نامه‌های اختصاصی آنها می‌توان یافت که حاوی جزئیات بیشتری‌اند. در این زمینه فتوت نامه و منابع حرفه‌ای 32 حرفه و صنف شناسایی و انتشار یافته است. از این تعداد، آداب 13 شغل غیر تولیدی (سرگرمی- پهلوانی) را کاشفی در فتوت نامه سلطانی گرد آورده است. (29) بقیه این آثار به کارهای تولیدی و خدماتی چون چیت سازان، (30) آهنگران، (31) طباخان، (32) کفش دوزان، (33) نمدمالان، (34) کرباس بافان، (35) سلمانیان و حمامیان، (36) خبازان، (37) سلاخان و قصابان، (38) سقایان، (39) شاطران (40) و حمالان (41) می‌باشند. مقایسه مفاد همه این منابع نشان می‌دهد که به رغم تعلق به حرفه‌های مختلف و قطع نظر از جنبه‌های شیعی و تأثیرپذیری‌های بیرونی مشهود، ساختار و پیامی مشترک دارند. اگر چه بررسی و تفسیر مفاهیم حقیقی و مجازی مطالب و جزئیات آنها در محدوده بحث کنونی نیست، ذکر نکاتی در مورد محتوای آنها در درک بهتر اخلاق حرفه‌ای اصناف و مبانی آن راهگشا است.
پیشتر ‌هانری کربن در بررسی فتوت نامه چیت سازان به درستی نشان داده است که صنف مذکور به وجود چهار دسته پیر یا استاد اعتقاد داشتند:
الف- پیران شریعت: آدم صفی (علیه السلام)، ابراهیم (علیه السلام)، موسی (علیه السلام) و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)
ب- پیران طریقت: جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل
ج- پیران معرفت: شیخ عطار، حافظ شیرازی، شمس تبریزی و مولوی
د- پیران حقیقت: پدر، معلم، استاد و پدر عروس (در دسته اخیر از 12 «استاد کامل» نام برده شده است).
چیت سازان سلسله خود را به امام صادق (علیه السلام)- بنیانگذار صنف چیت سازان- ختم کرده و علی (علیه السلام) را پایه گذار تمام اصناف می‌دانستند. بدین ترتیب سلسله مراتبی زمینی در امتداد سلسله مراتب ملکوتی در صنف وجود داشت. (42)
بنابراین فتوت نامه، فن، ابزار و مواد اولیه چیت سازی به وسیله جبرئیل از ملکوت به لوط (علیه السلام) در عالم ناسوت انتقال یافت. (43) برخی از ابزار چیت سازی نیز میراث آدم (علیه السلام) و نوح (علیه السلام) برای لوط بودند که فن چیت سازی از او به یادگار باقی ماند. (44) از این رو کلیه اعمال چیت ساز و ابزار که توصیف شده‌اند، هم زمان مفاهیمی ملکوتی و زمینی دارند. در حالی که چیت ساز در تمام مراحل کار موظف به ذکر آیات قرآنی و ادعیه متناسب با مرحله کار خود است، ابزار و وسایل او که زنده و در دست استاد اهل فتوت مذکر هستند، (45) به تسبیح خالق اشتغال دارند. (46) بدین ترتیب همه اعمال و افعال چیت سازی مقدس، خدمتی الهی و در یک کلام فتوت است. کارگاه محلی است که چیت ساز و مواد خام هر دو طی مراحل مختلف تولید تغییر یافته و تکامل می‌یابند.
بر مبنای باورها و نیز تاریخچه (هویت) صنفی مستقل فوق الذکر، چیت سازی مستلزم رعایت ضوابط و آدابی بود که به «افعال» و «احکام» تقسیم می‌شد. افعال عبارت بودند از طهارت، راستی در گفتار و کار، کم سخنی، احترام به پیروان صنف و پایبندی به ادب. (47) احکام دوازده گانه چیت سازی این موارد را دربر می‌گرفت: 1- آشنایی با علم شریعت، طریقت و حقیقت 2- سخاوت و نیکوکاری؛ 3- خلق خوش؛ 4- صبوری؛ 5- توجه به فقرا؛ 6- مهارت در چیت سازی؛ 7- تقسیم کار بر اساس توان کارگران؛ 8- رعایت حقوق مادی کارگران و رفتار محبت آمیز با آنان؛ 9- رفتار مسئولانه با شاگردان؛ 10- رفتار احترام آمیز با شاگردان؛ 11- پیروی از مشی پیران؛ 12- عدم بدگویی از پیران و استادان سلف و دعای خیر برای کارگران درگذشته. (48)
اخلاقی حرفه‌ای در چیت سازی مواردی دیگر را نیز شامل می‌شد. به عنوان نمونه می‌توان به پایبندی به روش فنی اساتید و رعایت ضوابط کمی و کیفی مواد اولیه که ریشه ملکوتی داشتند، اشاره کرد. (49) حفظ اسرار شغلی و سلسله مراتب صنفی نیز آداب خود را داشت. استادان می‌بایست «به هرکس نیاموزند. الّا کسی که با ادب باشد، و خدمت کرده باشد و با همکاری خصومت نکند و از کار خود شکایت نکند». (50)
قضاوت درباره زندگی شغلی چیت سازان و پایبندی ایشان به آداب فوق الذکر هم با استادان و پیران صنف است. «هر کس استاد خود را غیبت کند چنان باشد که استادان ما تقدم و حضرت لوط را غیبت کرده باشد؛ و هر استاد چیت ساز که ارکان چیت سازی را نداند هر چه از این کسب خورد حرام خورده باشد. هرگز خیر نبیند و هرگز خوش دل نباشد و مالش برکت نکند و فردای قیامت در پیش پیران خجل و روی زرد باشد و هر که رساله پیران را نظر نکند و کم بیند مرتد باشد؛ و هر که تواند بخواند و هر که نتواند خواند بشنود و بدان عمل کند تا کسب بر او حلال باشد». (51)
مضامین مشابه فتوت نامه چیت سازان را در فتوت نامه‌های سایر اصناف می‌توان یافت هر چند که روایات مربوط به پیدایش هر حرفه تفاوت دارد. در دسته اخیر نیز پیشه‌ها و صنعتها ملکوتی‌اند و ظهور هر یک از آنها به پیامبری به ویژه آدم (علیه السلام) نسبت داده شده است که نخستین انسان بود. به عنوان نمونه در حالیکه نمدمالی، خبازی، سلاخی و کفش دوزی به آدم (علیه السلام)، (52) کرباس بافی به شیث، (53) خیاطی به ادریس (54) و آهنگری به داود نسبت داده شده، (55) پیدایش مشاغلی چون شاطری، سقایی، سلمانی و مداحی به عصر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیه السلام) منسوب است. ابزار و مواد اولیه نیز مستقیم یا با واسطه ملکوتی هستند تا دلیلی دیگر برای تقدس و ارزش مشاغل و اصناف باشند. (56) اهمیت این سرچشمه ملکوتی هنگامی آشکارتر می‌شود که می‌بینیم کاشفی برای هویت و تقدس بخشیدن به پیشه‌های کم اعتبار و در نتیجه غیر قابل انتساب به انبیاء و اولیاء چون حمالی، به آیه إنّا عَرَضنَا الامانَة علی السمواتِ و الارضِ و الجبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها و اَشفَقنَ منها و حَمَلها الانسان استناد جسته، آن را دلیلی برای اهمیت و حیثیت حمالی ذکر می‌کند. (57) تقدس مداحی نیز از آنجا ناشی می‌شد که میراث اسرافیل و جبرئیل بود. (58) حسان بن ثابت- پیر مداحان- نمادهایی مقدس چون نیزه اهدایی پادشاه حبشه به علی (علیه السلام) و سفره‌ای که یادگار آدم (علیه السلام) بود، داشت. این سفره پوست دباغی شده گوسفندی از بهشت بود. (59) لباس و وسایل پیر شاطران- عمرو بن امیه ضمری- نیز آسمانی بودند. (60)
اصناف با وجود منشأ ملکوتی مشترک، از یکدیگر تمایز داشتند. تفاوت تاریخچه، پیران، استادان، ابزار، تولیدات و خدمات با متمایز کردن آنها، نشانه هویت و استقلال اصناف بود که هر یک آداب- اخلاق حرفه‌ای- خود را داشتند. آداب هر صنف، همانند سرچشمه ملکوتی خود حرفه، مقدس بود و بی توجهی و اهمال در رعایت آنها موجب حرمت درآمد حاصله و تبعات اخروی آن می‌گشت. به عنوان نمونه بر خباز بود که: اثبات و قواعد این کار [یعنی خبازی] را نیکو بداند و خدمت پیر و استاد را به جای آورد و فاتحه و تکبیر قبول کند تا هر چه از این کار و کسب خورد، حلال باشد و برکت ببیند و اگر چنین نبود، برکتش نباشد و بهره مند نشود و هر چه از این کار خورد و پوشد، بر وی حرام باشد. (61) مشابه این سخنان را در فتوت نامه سایر اصناف نیز می‌توان یافت. (62)
اگر چه در آداب اصناف به مقتضای نوع تولیدات و خدمات تفاوتهایی به چشم می‌خورد، اما همه آنها شامل ضوابطی مشابه فتوت نامه چیست سازان هستند که پیشتر تشریح گردید. گذشته از آیات و ادعیه‌ای که در تمام مشاغل می‌بایست به تناسب مراحل تولید و خدمات خوانده شوند، سایر آداب مطروحه را می‌توان به مقولاتی بدین شرح تقسیم کرد: رعایت احکام شرع: پایبندی به فتوت؛ سلسله مراتب صنفی؛ رعایت موازین اخلاق فردی؛ رعایت موازین اخلاقی اجتماعی؛ لزوم مهارت شغلی بر اساس سنت استادان؛ لزوم رعایت ضوابط محیط کار و مواد اولیّه؛ آموزش مشفقانه شاگردان؛ رعایت حقوق کارگران؛ روابط حسنه با همکاران؛ رعایت کمّی حقوق مصرف کننده؛ قضاوت نهایی پیران و استادان در مورد اعضای صنف در روز رستاخیز. (63)

کاستی‌های اخلاق حرفه‌ای پیشنهادی اهل فتوت

به رغم گستردگی دامنه آداب فوق الذکر، آنچه در منابع مورد بررسی جز آثار مربوط به خبازان، قصابان و سلاخان، طباخان و سقایان به وضوح به چشم می‌خورد، سکوت درباره کیفیت تولیدات و خدمات است. بی تردید شرح مفصل آداب مشاغل اخیرالذکر بیش از هر چیز ناشی از تأکیدات شرع درباره‌ی وجوب و ضوابط حلیت اطعمه و اشربه است. (64) ظاهراً اهتمام اهل حرفه در حفظ اسرار شغلی از یک سوی، از سوی دیگر عدم آشنایی فتوت نامه نویسان با مسائل فنی و فرایند تولید موجب سکوت درباره آدابی شده است که در کیفیت تولیدات نقش مستقیم داشتند، به ویژه اینکه فقدان معیار سنجش کیفیت برای تولیدات و خدمات (استاندارد) خود مانع دیگری برای پرداختن به ضوابط اخلاقی حرفه‌ای در زمینه کیفیت بود. چنین می‌نماید که هدف فتوت نامه نویسان از شرح وجوه تمثیلی و تفسیری ابزار و کار کرد آنها که در فرایند تولید پیام دینی خاص خود را درباره مسئولیتهای شغلی و لزوم پایبندی دائم به موازین شرع و فتوت داشتند، (65) در کنار تأکید ایشان بر لزوم قرائت آیات و ادعیه متناسب با مراحل کار به وسیله اهل حرفه به جنبه‌های کیفی تولیدات و خدمات مربوط می‌شود. خلأ معیار سنجش کیفیت پیامد دیگری داشت که به داوری در مورد مراتب پایبندی به «آداب» حرفه‌ای ارتباط دارد. به رغم ماهیت مادی و دنیوی کیفیت، در فتوت نامه‌ها قضاوت پیران و استادان صنف راجع به فعالیت شغلی اعضاء به روز رستاخیز موکول شده است. (66) این تأخیر در داوری را می‌توان حاصل فقدان استاندارد دانست. بدین ترتیب در نبود معیار مادی سنجش کیفیت، اخلاقی حرفه‌ای پیشنهادی اهل فتوت آمیزه‌ای یله از قوانین شرع، آموزه‌های دینی در زمینه اخلاق فردی و اجتماعی و همچنین برخی ضوابط حرفه‌ای و صنفی بود. این موازین، اخلاق حرفه‌ای را تابعی از جایگاه شرع و فتوت در جامعه و مقداری پایبندی اهل حرفه به آنها می‌کرد.

سیاست صفویان و اخلاق حرفه‌ای

اخلاق حرفه‌ای هر آنچه بود به نظر می‌رسد که در عصر صفویان جایگاه خود را در فعالیتهای اقتصادی در لایه‌های بازار از دست داد. برای اصناف، حکومت صفویان با مداخله تشکیلات حکومتی در امور صنفی همراه بود. اعتبار سمت کسانی که با رأی موافق دو سوم اعضاء به ریاست (استادی) صنف انتخاب می شدند، مشروط به صدور «تعلیقه» (حکم) از سوی داروغه بود. (67) به دلالت ژ. شاردن، جواهر فروشی که در سالهای 1084-1090هـ ق در ایران به سوداگری اشتغال داشت، رؤسای اصناف به سبب فقدان تشکیلاتی مشترک و گردهمایی، فاقد نیرو بودند؛ نگهبان و بازرس نیز نداشتند. وظایف ایشان در قبال صنف اجرای ضوابطی پیش پا افتاده چون نظارت بر رعایت فاصله مقرر بین محل کار اعضای صنف در بازار، ثبت اسامی و نشانی متقاضیان تأسیس محل کار در بازار و دریافت مبلغی اندک از این بابت بود. آنچه در این رابطه حائز اهمیت است بی توجهی رئیس صنف به ملیت، استادان، مهارت و توانایی شغلی متقاضیان است که ناقض فلسفه وجودی صنف می‌باشد. وظایف رئیس صنف در قبال حکومت، بر خلاف تکالیفش در قبال صنف، کاملاً جدی و مهم بود. (68) پرداخت «بُنیچه» و «متوجهات دیوانی» از سوی اعضای صنف بر اساس تعهد کتبی او به مأموران حکومتی صورت می‌گرفت. افزون براین، قیمت کالاها، به ویژه ارزاق، را نیز هر ماه تسلیم محتسب می‌کرد تا از افراد خاطی جلوگیری شود. (69) این در حالی بود که حوزه مسئولیت و اقتدار محتسب در بازار به نفع مقامات غیر دینی چون کلانتر و داروغه کاهش می‌یافت. (70)
از منظر آموزش فنون و مهارتهای شغلی نیز دوران صفویه فاقد ضوابط گذشته بود. در چارچوب اخلاقی حرفه‌ای پیشنهادی اهل فتوت، چنان که تشریح گشت، سلسله مراتب و رابطه استاد و شاگرد مبنایی معنوی داشت و در مقوله مراد و مرید بود. استاد و معلم خود «پیر» محسوب می‌شدند. این نگرش با وابسته کردن شاگردان به استاد، ضمن فراهم آوردن مجال لازم برای فراگیری اسرار شغلی و ارتقای مهارتهای حرفه‌ای، موجب تحکیم سلسله مراتب و اخلاق حرفه‌ای در صنف می‌شد. اما در نیمه عصر صفویه شاگرد نه تنها از بابت کارآموزی پولی نمی‌پرداخت بلکه از ابتدای کار از استاد مبلغی حقوق دریافت می‌کرد. در طول زمان، به تناسب افزایش مهارت شاگرد و سنگینی کار، بر این مبلغ افزوده می‌شد. از آنجا که طرفین موظف به انعقاد قراردادی رسمی نبودند، در جدا شدن از یکدیگر آزادی کامل داشتند. (71) چنین مناسباتی به نوبه خود می‌توانست عدم آموزش کافی شاگرد و نیز سستی سلسله مراتب صنفی را به دنبال داشته باشد. به گفته شاردن، اکثر اهل حرفه اصفهان جز تعدادی اندک که در بازار استقرار داشتند، با ابزاری کم شمار و ساده، دوره گرد بودند. (72) شواهدی که برشمرده شد بر تضعیف تشکیلات و سلسله مراتب صنفی؛ کاهش نظارت بر رعایت ضوابط صنفی، مهارتی و اخلاقی دلالت دارند. از این رو شاید در خوشبینانه‌ترین شکل بتوان حدس زد که در نیمه دوم عصر صفویه، هم زمان و در نتیجه کاهش استقلال اصناف، برای اهل حرفه متدین پایبندی به اخلاق فردی و اجتماعی بر اساس باور دینی مناسب‌ترین جانشین برای اخلاق حرفه‌ای بود.

نتیجه

معمولاً تعیین اهداف و ضوابط تشکّلهای خودجوش و مردمی با کسانی است که خود داوطلبانه آن را پدید می‌آورند. اما در مورد اصناف ایران که نخستین گزارش راجع به وجود آنها به قرن 8 هـ ق باز می‌گردد، چنین روالی رعایت نگشت.
در حالی که شکل گیری و ادامه حیات اصناف مستلزم تعریف ضوابطی چون اخلاق حرفه‌ای، استانداردها، سلسله مراتب صنفی و نظارت بر رعایت آنها از سوی اعضاء بود، نفوذ فتوت در میان پیشه وران و صنعتکاران موجب آن شد که اهل فتوت عهده دار تبیین مبانی نظری تشکیلات و نیز تعریف و تعیین ضوابط حرفه‌ای اصناف شوند که پیدایش آنها از اهداف دنیوی نشأت می‌گرفت. از این رو در دوران مورد بحث، اخلاق حرفه‌ای از ابتدا تحت تأثیر و بر اساس باورهای فتوت تدوین شد که خود سرچشمه‌های دینی داشت.
از سوی تدوین کنندگان موازین اخلاق حرفه‌ای که به رغم پیروی از فتوت، خود اهل حرفه نبودند، هدف و ارزش کار و تولید، رستگاری تعیین گشت. این نگاه عقیدتی، با تحت الشعاع قرار دادن وجه دنیوی و اقتصادی کار، آن را اهمیت ثانوی می‌بخشید. این نگرش تبعات خود را در تعریف ساختار تشکیلاتی و موازین اخلاق حرفه‌ای اصناف نیز به بار آورد و سبب آن شد که در سده‌های 8-12هـ ق اخلاق حرفه‌ای آمیزه‌ای از قوانین شرع، آموزه‌های دینی در زمینه اخلاق فردی و اجتماعی و همچنین برخی ضوابط حرفه‌ای صنفی شود. این در حالی بود که موضوع معیار سنجش کیفیت (استاندارد ها) مسکوت گذاشته شد. بدیهی است که چنین موازینی، با پاداش و جزای تعریف نشده و آن جهانی، اخلاق حرفه‌ای را در سطح نظری تابعی از شرع و فتوت و مقدار پایبندی اهل حرفه به این دو می‌کرد. در عملی نیز چنان که در عصر صفویه رخ داد، مداخلات حکومت با سست کردن جایگاه و مناسبات درونی اصناف، اخلاق حرفه‌ای پیشنهادی اهل فتوت را غیر ضروری و نظارت بر رعایت آن را غیر ممکن ساخت. این شرایط می‌توانست اهل حرفه معتقد به دین و فتوت را در کار و کسب به جای رعایت اخلاقی حرفه‌ای به مراعات موازین اخلاقی فردی- اجتماعی بر مبنای باورهای دینی سوق دهد.

نمایش پی نوشت ها:
1. دارای دانشنامه دکتری در رشته‌ی تاریخ و استادیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران.
2. صنف، سازمانی داوطلبانه از اهل یک پیشه است که هدف از تشکیل آن کمک متقابل اعضاء به یکدیگر و نظارت بر ضوابط پیشه مربوطه و ورود افراد جدید به آن است. چنین تشکیلاتی در جوامع غیر صنعتی متداول بود.
3. A. Raymond,"Sinf/in the Arab world", EI2, vol. ix, p.644; cf.
الشیخلی، ص. ال. س. اصناف در عصر عباسی، ترجمه ‌هادی عالم زاده، (تهران، نشر دانشگاهی، 1362)، ص27 به بعد.
4. همان، ص71-76.
5. مغولها در حملات خود گذشته از نابودی منابع اقتصادی و انسانی، صنعتگران و هنرمندان را به اسارت می‌بردند، به عنوان نمونه ر.ک. شیدالدین فضل الله همدانی، جامع التواریخ، به کوشش م. روشن و م. موسوی، ج1، (تهران، نشر البرز، 1373)، ص516-528.
6. ابن بطوطه، تحفة النظار فی غرائب الأمصار، به تحقیق ط. حرب، (بیروت، دارالکتاب العلمیه، 1987)، ص214؛ برای اوج این شیوه در میان اهل حرفه وابسته به فتوت در آسیای صغیر، ر.ک. ابن بطوطه، ص302؛ برای تاریخچه اصناف در ایران، ر.ک.
W.M. Floor, "The guilds in Iran-an overview from the earliest beginnings till 1972”, ZDMG, 125 (1976), pp. 99-116; idem, "Asnaf", Encyclopaedia Iranica, vol. ii, pp.772-778.
7. توجه هشیارانه مؤلف محترم به تمایز اخلاق از قانون به این جهت اهمیت دارد که عده‌ای با تصور تحویلی نگری اخلاق را به قانون فرو می‌کاهند. (ویراستار)
8. ش. بیانی، دین و دولت در ایران عهده مغول، ج2، (تهران، نشر دانشگاهی، 1371)، ص553-556.
9. نخستین گزارش در مورد منصب محتسب در عصر ایلخانان (654-736هـ ق) به دوران غازان خان (حک: 694-703هـ ق) باز می‌گردد که مسلمان شده بود. وی در اصلاحات خود یریلیغی صادر کرد که بر اساس آن می‌توان گفت تنها نظارت بر عیار سکه‌ها، اوزان و مقیاسات با محتسب بود. موضوع کیفیت کالاها و خدمات در حوزه مسئولیت وی قرار نداشت، نک: همدانی، میرسید علی، رساله فتوتیه، در ریاضی، فتوت نامه: تاریخ، آیین، آداب و رسوم، به کوشش ع. جربزه دار، (تهران، اساطیر، 1382)، ج2، ص1464-1466. این منصب تا عصر شیخ اویس جلایری (757-776 هـ ق) نیز جایگاهی سازنده در حیات اقتصادی و اخلاقی بازار به دست نیاورد (همین مقاله، ص). هر آنچه حسبه نویسان مصری و شامی چون ابن الاخوة (د. ?729 هـ ق) در معالم القریة فی احکام الحسبة و عبدالرحمن بن نصر الشیزری (د. 774 هـ ق) در نهایة الرتبة فی طلب الحسبة در شرح وظائف محتسب نوشته باشند، دلیلی برای اجرای آنها در ایران در دست نیست. مؤید این نکته آثار آن دسته از مؤلفین ایرانی است که تا قرن 10 هـ ق در این باره قلم زده‌اند. اینان با وجود تأکید بر لزوم احتساب و منصب حسبه، امر به معروف و نهی از منکر، به جزئیات وظایف محتسب نمی‌پردازند، به عنوان نمونه، ر.ک. ملاحسین واعظ کاشفی، اخلاقی محسنی، به کوشش ح. ربانی، (تهران، کتابخانه علمیه حامدی، 1358)، ص115-116؛ فضل الله بن روزبهان خنجی، سلوک الملوک، به کوشش م. ع. موحد، (تهران، خوارزمی، 1362)، ص175 به بعد (مطالب خنجی مأخوذ از غزالی و ماوردی است). در دوران گسترش وظایف محتسب در دوران صفویه نیز موضوعاتی چون کیفیت کالا و خدمات در حوزه مسئولیتهای او نبود، ر.ک.
A.K.S. Lambton, "Hisba/Persia", EI2, vol. iii, pp.490-491.
افزون آنکه پیش از پایان همان دوره بخشهایی از مسئولیت محتسب در مورد بازار به دیگران محول شد و مداخله او در بازار کاهش یافت، ر.ک همین مقاله، یادداشت ش67.
10. به عنوان نمونه سفرنامه نویسان اروپایی، به رغم توجه به اوضاع اجتماعی و اقتصادی، به اخلاق حرفه‌ای و مبانی آن نمی‌پردازند.
11. شهرآشوب نظمی است که در مدح یا ذم یا تعریف و توصیف اهل حرفه و پیشه وران یک شهر باشد.
12. ا. گلچین معانی، شهرآشوب در شعر فارسی، (تهران، نشر روایت، 1380)، ص34-35، 200-202.
13. ابن الاخوة در معالم القریة فی احکام الحسبة به شیوه نظارت بر حدود 55 شغل در بازار پرداخته است.
14. محمد بن هند و شاه نخجوانی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، به کوشش ع. ع. علی زاده، ج1 (جزء1)، (مسکو، انتشارات دانش، 1964)، ص311 (یادداشت1: اضافات نسخه ج)، 316 (یادداشت11: اضافات نسخه با ج)، 373 (یادداشت19: اضافات نسخه پ ج).
15. همان، ص314 (یادداشت5: اضافات نسخه ج).
16. ا. گلچین معانی، ص204-206.
17. برخی از پژوهشگران منشأ فتوت را ایران پیش از اسلام معرفی کرده‌اند، ر.ک.
J. Balolick, "The Iranian origin of the futuwwa", Institute Universitario Annali, 50 (1990, 1992), pp. 345-361.
فتوت هر سرچشمه‌ای که داشت در دوران خلافت الناصر الدین الله عباسی (575-622 هـ ق) سازمانی رسمی در تشکیلات عباسیان یافت. خلیفه خود شلوار فتوت پوشید و در رأس این سازمان قرار گرفت تا ابزاری برای همگرایی اجتماعی و اهداف سیاسی شود. ر.ک.
Cl. Cahen, "Futwwa", EI2, vol. ii, p. 964.
18. به عنوان نمونه ابن بطوطه (ص222) از یکی از اهل حرفه به نام پهلوان محمود در شیراز نام می‌برد که شهر را علیه حاکم بسیج کرده بود. در جنبش سربداران نیز کلو اسفندیار، پهلوان حیدر قصاب، پهلوان حسن دامغانی و پهلوان نصرالله باشتینی از سران حرکت بودند، ر.ک. سمرقندی، امیر دولتشاه، تذکرة الشعرا، (ج2، تهران، کلاله خاور، 1338)، ص211-214.
19. شمس الدین محمد بن محمود آملی، رساله فتوتیه (نفایس الفنون فی‌عرایس العیون)، رسایل جوانمردان، به کوشش م. صراف، (تهران، انجمن ایران شناسی فرانسه، 1352)، ص64.
20. به عنوان نمونه ر.ک. مقدمه م. ج. محجوب در حسین واعظ کاشفی سبزواری، فتوت نامه سلطانی، به کوشش م. ج، محجوب، (تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1350)، ص هفتاد و هفت- هفتاد و نه، هشتاد و هشت؛ همچنین ر.ک.
Fr.Taeschner, "Futwwa/Post Mongol Period", EI2, vol. ii. pp.967-969.
21. به عنوان نمونه، ر.ک. سهروردی، شیخ شهاب الدین عمر، فتوت نامه، در رسایل جوانمردان، ص116.
22. همدانی، میر سید علی، ص165-166.
23. همان، ص174.
24. همان، ص159-160.
25. واعظ کاشفی سبزواری، حسین، فتوت نامه سلطانی، ص260.
26. مجهول المؤلف، فتوت نامه میرزا عبدالعظیم خان قریب، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، به کوشش م. افشاری و م. مداینی، (تهران، نشر چشمه،1381)، ص88.
27. واعظ کاشفی، حسین، ص262، 12 ضابطه برای خریدار برمی‌شمارد.
28. همان، ص260-262.
29. همان، ص273 به بعد (باب ششم: در شرح حال ارباب معرکه و...).
30. فتوت نامه چیت سازان، رسایل جوانمردان، صص225-239.
31. فتوت نامه آهنگران، به کوشش ا. افشار، آئین جوانمردی، (تهران، نشر نو، 1363)، ص204-210. در این فتوت نامه (ص207) اسامی استادان کاردگری، شمشیرگری، پتک گری، فتکه گری، تیرگری، نعل گری، رسخت گری (؟)، میخ گری، قفل گری و زرگری نیز ذکر شده است که می‌تواند دلیلی بر مشابهت احتمالی ضوابط همه این مشاغل باشد.
32. فتوت نامه طباخان، به کوشش م. افشار، نامواره دکتر محمود افشار، ج7، (تهران، موقوفات دکتر افشار، 1372)، ص3874-3882.
33. رساله کفش دوزی، به کوشش م. افشار، نامواره دکتر محمود افشار، ج7، ص3873-3874.
34. رساله نمد مالی، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، ص137-150.
35. رساله کرباس بافتن، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، ص165-172.
36. شش رساله در مورد سلمانیان و حمامیان در چهارده رساله در باب فتوت و اصناف گردآوری شده است، ص 197-207، 209-218، 219-227، 229-235، 237-245، 247-255.
37. رساله خبازان، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، ص151-163.
38. درباره قصابان و سلاخان دو اثر در دست می‌باشد: فتوت نامه قصاب، به کوشش م. افشاری، نامواره دکتر محمود افشار، ج7، ص3865-3872؛ رساله قصابان و سلاخان، چهارده رساله در باب
فتوت و اصناف، ص173-195. واعظ کاشفی سبزواری، حسین، ص381 به بعد. در بیان قبضه کارد و ساطورو کارد مال نیز نکاتی را در باره قصابان و سلاخان ذکر کرده است.
39. در مورد سقایان دو رساله موجود است: آداب سقایان، واعظ کاشفی سبزواری، حسین، ص292-297؛ فتوت نامه سقایان، به کوشش ا. افشار، نامواره دکتر محمود افشار، ج7، ص3887-3894.
40. رساله شاطران، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، ص119-135.
41. آداب حمالان، فتوت نامه سلطانی، ص322-325.
42. ه.کربن، مقدمه تحلیلی، رسایل جوانمردان، ص84-86.
43. قالب و تخته چیت گری از بهشت آورده شده بودند، فتوت نامه چیت سازان، ص228 (ش13)؛ برای انتقال، ص233 (ش40).
44. همان، ص238 (ش51).
45. همان، ص235 (ش44). بنابر همین بند قالب در دست کسی که اهل طریقت نباشد، مؤنث است. برای آیات، به عنوان نمونه نک، ص227 (ش6)، 228 (ش7، 8، 9،10).
46. همان، ص235 (ش43) و 236 (ش48-49).
47. همان مآخذ، ص227 (ش3).
48. همان، (ش5).
49. همان، ص238 (ش50).
50. همان، ص239 (ش53).
51. همان، ص231 (ش28).
52. رساله نمدمالی، ص141-143؛ رساله خبازان، ص154؛ رساله قصابان و سلاخان، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، ص178؛ رساله کفش دوزی، ص3873.
53. رساله کرباس بافتن، ص169.
54. رساله شاطران، ص129.
55. فتوت نامه آهنگران، ص206.
56. به عنوان نمونه، فتوت نامه طباخان، ص3876؛ رساله کفشدوزی، ص3874؛ فتوت نامه سقایان، ص3892؛ بنابر رساله قصابان و سلاخان (صص184-185) «کارد مال» از ذوالفقار علی (علیه السلام) و سه حلقه آن از آهن در قلعه خیبر بود؛ در رساله کرباس بافتن (ص170) آمده است که چوب شاهین ترازو را به دستور خداوند، جبرئیل از درختی که در زیر «میزان» بود برید و برای شیث آورد؛ رساله حمامیان و سلمانیان ص206-207.
57. آداب حمالان، ص322-323.
58. آداب مداحان، ص282.
59. همان، ص286-287.
60. رساله شاطران، ص129-132.
61. رساله خبازان، ص155.
62. به عنوان نمونه ر.ک. رساله شاطران، ص135؛ فتوت نامه سقایان، ص3888؛ فتوت نامه آهنگران، ص209؛ رساله نمدمالی، ص149-150.
63. رساله خبازان، ص160-162؛ رساله نمدمالی، ص149-150؛ فتوت نامه آهنگران، ص206-209؛ آداب حمالان، ص323-324؛ آداب سقایان، ص296؛ آداب مداحان، ص284-285؛ در بیان قبضه کاردو ساطورو کارد مالی، ص390؛ فتوت نامه قصاب، ص3870-3871؛ فتوت نامه طباخان، ص3876-3880-3882؛ رساله شاطران، ص135؛ رساله کرباسی بافتن، ص172.
64. رساله خبازان، ص161-162؛ رساله قصابان و سلاخان، ص182-183و 190-192؛ فتوت نامه قصاب، ص3870-3871؛ فتوت نامه طباخان، ص3879-3880؛ در بیان قبضه کاردو ساطورو کارد مالی، ص296.
65. فتوت نامه چیت سازان، ص234-237؛ رساله نمدمالی، ص149؛ رساله کرباس بافتن، ص170-171؛ رساله حمامیان و سلمانیان، ص204؛ رساله اندر بیان دوازده سئوال سنگ و تیغ، چهارده رساله در باب فتوت بر اصناف، ص251-253؛ فتوت نامه طباخان، ص3877-3878.
66. در منابع موجود تنها در رساله خبازان (ص162) در مورد نان فروش خاطی آمده است که «پیر طریقت او را ادب کند و هفده سیلی تر کرده بر پس سر او زند و او را بر گاو سیاه سوار کنند و گرد شهرش بگردانند تا دیگران عبرت گیرند».
67. میرزا رفیعا (محمد رفیع بن حسن انصاری)، دستورالملک، به کوشش م. ا. مارچینکوفسکی، ترجمه ع. کرد آبادی، (تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، 1385)، ص277، 240-278؛ میرزا سمعیا، تذکرة الموک، به کوشش س. م. دبیر سیاقی، چ2، (تهران، امیرکبیر، 1368)، ص50-51.
68. R.W. Ferrier (trans. and ed.), A Journey to Persia: Jean Chardin's Portrait of a Seventeenth-century Empire, London, I.B. Tauris, 1966, p.167.
69. میرزا رفیعا، ص237، 240، 277-278؛ میرزا سمیعا، ص10، 49؛ قس ا. کمپفر، سفرنامه، ترجمه ک. جهانداری، (چ3، تهران، خوارزمی،1363)، ص106.
70. میرزا رفیعا، ص237.
71. Ferrier, p.167.
72. Ibid.

نمایش منبع ها:
آداب حمالان در فتوت نامه سلطانی.
آداب سقایان در فتوت نامه سلطانی.
آملی، شمس الدین محمد بن محمود، رساله فتوتیه (نفایس الفنون فى عرایس العیون)، رسایل جوانمردان، به کوشش م. صراف، تهران: انجمن ایرانشناسی فرانسه، 1352.
ابن بطوطه، تحفة النظار فی غرائب الأمصار، تحقیق ط. حرب، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1987.
باب فتوت و اصناف، به کوشش م. افشاری و م. مداینی، تهران، نشر چشمه، 1381.
بیانی، ش، دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران، نشر دانشگاهی، 1371.
درباره قصابان و سلاخان دور اثر در دست می‌باشد: فتوت نامه قصاب، به کوشش م. افشاری، نامواره دکتر محمود افشار.
رساله خبازان، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف.
رساله شاطران، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف.
رساله قصابان و سلاخان، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف.
رساله کرباس بافتن، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف.
رساله کفش دوزی، به کوشش م. افشار، نامواره دکتر محمود افشار، ج7.
رساله نمد مالی، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف.
رساله نمدمالی، رساله خبازان، رساله قصابان و سلاخان، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، رساله کفش دوزی.
سمرقندی، امیر دولتشاه، تذکرة الشعرا، ج2، تهران، کلاله خاور، 1338.
سهروردی، شیخ شهاب الدین عمر، فتوت نامه در رسایل جوانمردان.
الشیخلی، ص. ا. س، اصناف در عصر عباسی، ترجمه‌ هادی عالم زاده، تهران، نشر دانشگاهی، 1362.
فتوت نامه آهنگران، به کوشش ا. افشار، آئین جوانمردی، تهران، نشرنو،1363.
فتوت نامه چیت سازان، رسایل جوانمردان.
فتوت نامه سقایان، به کوشش ا. افشار، نامواره دکتر محمود افشار.
فتوت نامه طباخان، به کوشش م. افشار، نامواره دکتر محمود افشار، ج7، تهران، موقوفات دکتر افشار، 1372.
قس ا. کمپفر، سفرنامه، ترجمه ک. جهانداری، ج3، تهران، خوارزمی، 1363.
کربن، هنری، مقدمه تحلیلی، رسایل جوانمردان.
گلچین معانی، ا.، شهر آشوب در شعر فارسی، تهران، نشر روایت، 1380.
مجهول المؤلف، فتوت نامه میرزا عبدالعظیم خان قریب، چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، به کوشش م. افشاری و م. مداینی، تهران، نشر چشمه، 1381.
میرزا رفیعا (محمد رفیع بن حسن انصاری)، دستورالملک، به کوشش م. ا. مارچینکوفسکی، ترجمه ع. کردآبادی، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، 1385، ص 277، 240-278؛
میرزا سمعیا، تذکرة الموک، به کوشش س. م. دبیر سیاقی، ج2، تهران، امیرکبیر.
نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، به کوشش ع. ع. علی زاده، مسکو، انتشارات دانش، 1964.
واعظ کاشفی سبزواری، حسین، فتوت نامه سلطانی، به کوشش م. ج. محجوب، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1350.
همدانی، میر سید علی، رساله فتوتیه، در ریاضی. م. فتوت نامه: تاریخ، آیین، آداب و رسوم، به کوشش ع، جربزه دار، تهران، اساطیر، 1382.
همدانی، شیدالدین فضل الله، جامع التواریخ، به کوشش م. روشن و م. موسوی، ج1، تهران، نشر البرز، 1373.
Fr.Taeschner, "Futwwa/Post Mongol Period", EI2.
Balolick, J "The Iranian origin of the futuwwa", Institute Universitario Annali,50 (1990-1992).
W.M. Floor, "The guilds in Iran-an overview from the earliest beginnings till 1972", ZDMG,125 (1976).

منبع مقاله :
فرامرز قراملکی و همکاران، احد؛ (1388)، اخلاق حرفه‌ای در تمدن ایران و اسلام، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ دوم.