نمازعلما
نمازعلما
نماز در معارف دين
متون دين سرشار از عباراتي است كه در آن نماز و مناجات با پروردگار از عاليترين جلوههاي عبوديت،پلكان ترقي و ستون دين و ... شمرده شده است. به عنوان نمونه به برخي از اين عبارات اشاره ميكنيم.
نماز پلكان ترقي و عروج انسان مؤمن است.«الصلوة معراج المؤمن» (رسول اكرم (ص) )[1]
نماز داروي نسيان و وسيلة ذكر خداوند است.«اقم الصلوة لذكري »(طه/ آيه 4) نماز پايه و ستون دين است« و هي عمود دينكم »(امام صادق (ع) )[2]
نماز، اهرم استعانت در غمها و مشكلات است. خداوند در قرآن ميفرمايد: «و استعينوا بالصبر و الصلوة » (بقره/45)(از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريد و بر آنها پيروز شويد.)نماز نور چشم پيامبر عزيز اسلام است. «قرة عيني في الصلوة»(رسول اكرم (ص) ) [3]
نماز كليد بهشت است«الصلوة مفتاح الجنة »(رسول اكرم (ص)) [4]
نماز وسيلة سنجش مردم است«الصلوة ميزان »(رسول اكرم (ص))[5]
در احاديث، نماز به نهري تشبيه شده كه انسان روزي پنج بار خود را در آن شستشو ميكند و ديگر چركي باقي نميماند.(امام باقر (ع)[6])
نماز داروي تكبر است.«والصلوة تنزيها عن الكبر»[7]
حضرت علي (ع)فرمودند ،خداوند نماز را واجب كرد تا انسان را از كبر، دور سازد. نماز وسيلة تشكر از خداوند بر نعمتهاي اوست.«فصل لربك و انحر»(كوثرـ2) خداوند به پيامبر (ص)خطاب نمود كه به شكرانة نعمت كوثر ( حضرت فاطمه (س) كه به تو عطا كرديم به درگاه ما نماز بگذار و در راه خدا قرباني كن. نماز انسان را از بديها و زشتيها باز ميدارد.«ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر »( عنكبوت ـ 29) و نماز مرز بين عبوديت پروردگار و عبوديت شيطان است.«بين العبد و الكفر ترك الصلوة»[8] (رسول اكرم (ص)).
از اين روست كه علماء رباني و اولياء خدا به هنگام نماز، چه نمازهاي واجب و چه نمازهاي مستحب خصوصا نماز شب،دست از همه تعلقات دنيوي شسته و خود را براي اقامة نماز و صحبت با خالق بينياز آماده مي كردند، گو اينكه به مهيماني شخص كريمي ميروند؛ لذا به فرموده قرآن كريم نماز براي اولياءخدا و خاشعين در محضر حق امري شيرين و آسان است «وانها لكبيرة الا علي الخاشعين»(بقره/ 45) آنها با ايمان به كلام پروردگارشان كه فرمود:«اذا سألك عبادي عني فاني قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان»(بقره/186)«زماني كه بندگان من مرا ميخوانند پس من به آنها نزديك هستم و دعا و خواهش آنها را زماني كه مرا ميخوانند اجابت ميكنم»، چون عبدي ذليل همواره خود را در محضر حق حاضر دانسته و با او به مناجات و راز و نياز ميپردازند و جز او كسي را لايق استعانت و عرض حاجت نميدانند.[9]
نماز در كلام بزرگان : حضرت امام خميني (ره): ... بايد دانست كه چون حقيقت نماز عروج به مقام قرب و وصول به مقام حضور حق جل و علا است، براي وصول به اين مقصد بزرگ و غايت قصوي طهاراتي لازم است كه ماوراي اين طهارت(ظاهري) است... .[10]
آيت الحق ملاحسينقلي همداني(ره): ...شروع به نماز كن با قلب پاك از حقد و حسد و غل و غش مسلمان و لباس و فرش و مكان نمازت بايد مباح باشد... و بايست به نماز به (گونة) ايستادن بنده در حضور مولاي جليل، باگردن كج وقلب خاضع و خاشع و بعد از فريضة صبح هفتاد مرتبه استغفار و صد كلمهي طيبهي توحيد و دعاي صباح مشهور را بخوان و تسبيح سيدة نساء را بعد از فريضه ترك مكن.[11]
آيت الله قاضي (ره): شما را سفارش ميكنم به اينكه نمازهايتان را در بهترين و با فضليتترين اوقات آنها بجا آوريد و آن نمازها با نوافل 51 ركعت است،پس اگر نتوانستيد، 44 ركعت بخوانيد و اگر مشغلههاي دنيوي نگذاشت آنها را به جا آوريد حداقل نماز أوابين را بخوانيد. (نماز اهل انابه و توبه، هشت ركعت هنگام زوال)[12]
آيت الله العظمي بهاء الديني(ره): «اگر ميخواهيد بركاتي نصيبتان شود نماز اول وقت بخوانيد.»[13]
آيت الله بهجت (حفظه الله): ... احساس لذت در نماز يك سري مقدمات خارج از نماز دارد و يكسري مقدمات در خود نماز. آنچه كه قبل از نماز و در خارج نماز بايستي مورد ملاحضه شود و عمل شود، اين است كه انسان گناه نكند، قلب را سياه نكند، دل را تيره نكند، معصيت روح را مكدر ميكند، نورانيت دل را ميبرد. و اما هنگام خود نماز انسان بايستي زنجير و سيمي دور خودش بكشد تا غير خدا داخل نشود، بايستي فكرش را از غير خدا منصرف كند، البته اگر به طور غير اختياري توجهش به جائي رفت كه هيچ، اما به محض التفات پيدا كردن بايستي قلبش را از غير خدا منصرف كند.[14]
آيت الله اراكي(ره): آيت الله اراكي و آيت الله بهجت در جواب اين سؤال كه براي اِزدياد محبت به حضرت حق و ولي عصر (عج) چه كنيم؟ مرقوم فرمودند: گناه نكنيد و نماز اول وقت بخوانيد.[15]
نماز در سيرة عملي بزرگان : حضرت امام خميني(ره) و تقيّد به نماز اول وقت: حجت الاسلام انصاري ميگويد: امام در روزهاي آخر عمرشان ميخواستند بخوابند به من فرمودند: اگر خوابيدم براي اول وقت نماز صدايم بزن گفتم: چشم ديدم اول وقت شد و امام خوابيدهاند حيفم آمد صدايشان بزنم ـ عمل جراحي، سرم به دست، گفتم صدايشان نزنم بهتر است. چند دقيقهاي از اذان گذشت وامام چشمهايشان را باز كردند. گفتند:وقت شده؟، گفتم: بله امام فرمودند: چرا صدايم نزدي؟ گفتم: ده دقيقه بيشتر وقت نگذشته است. گفتند: مگر من به شما نگفتم ـ امام سپس فرزندش را صدا زدند كه«احمد بيا » و فرمودند: ناراحتم، از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خواندهام چرا الان كه پايم لبگور است، ده دقيقه تأخير افتد.[16]
آخوند خراساني (ره) و تقيّد به نماز جماعت و نافلهها: مؤلف كتاب«حيوة الاسلام»مينويسد:«آخوند در دو وقت صبح و مغرب، نماز به جماعت ميگذارد الا در ماه مبارك رمضان كه هر سه وقت نماز را به جماعت ادا مينمود و نوافل شبانه روزي از آن جناب فوت نميشد، لكن نه صرف اداي تكليف باشد بلكه روح جذبة حق از عباداتش هويدا بود»[17]
علامة اميني (ره) و عشق به نماز: علامه اميني(ره) مدت سه شب در حرم امام رضا(ع) بود و هر شب هزار ركعت نماز ميخواند به او گفتند: شما خسته نميشويد؟ فرمود: مگر ماهي از شنا خسته ميشود كه من از نماز خسته شوم؟![18]
مرحوم سيد مرتضي(ره) و عشق به نماز: ايشان در هنگام مرگ وصيت كردند كه: «تمام نمازهاي مرا كه در طول عمرم خواندهام به نيابت از من دوباره بخوانيد.» وقتي از علت آن سؤال كردند، اينطور جواب فرمودند: «من علاقهمند به نماز و عاشق راز و نياز با خدا بودم و از آن لذت فراوان ميبردم و هميشه قبل از رسيدن وقت نماز براي آن لحظه شماري ميكردم. به همين دليل شايد نمازهاي من صد در صد خالص براي خدا نبوده و لذت روحي خودم در بجا آوردن آنها نقش داشته و نمازي كه يك درصد هم براي غير خدا باشد، شايستة درگاه خدا نيست.»[19]
بوعلي سينا (ره) و حل مشكلات علمي با نماز: ايشان هرگاه در فهم و حل مسألهاي در ميماندند، بر ميخاست و وضو ميگرفت و به سوي مسجد جامع مي رفت. در آنجا نماز ميخواند و به درگاه خدا براي حل مشكل دعا ميكرد و فهم و حل آن مسئله برايش آسان ميشد. [20]
آيت الله العظمي مرعشي نجفي(ره) و شصت سال نماز جماعت: در يادداشتهاي ايشان آمده است: «هنگامي كه در قم سكونت كردم (1343) صبحها در حرم حضرت معصومه (س) اقامة نماز جماعت نميشد و من تنها كسي بودم كه اين سنت را در آنجا رواج دادم و از شصت سال پيش به اين طرف صبح زود و پيش از باز شدن درهاي حرم مطهر و زودتر از ديگران ميرفتم و.منتظر مي ايستادم. در زمستانها بيلچهاي كوچك به دست ميگرفتم و راه خود را به طرف صحن باز ميكردم تا خود را به حرم برسانم. در آغاز خود به تنهائي نماز ميخواندم. تا پس از مدتي يك نفر به من اقتدا كرد و پس از آن افراد ديگر هم آمدند و به اين ترتيب نماز جماعت را در حرم آغاز كردم»[21]
آيت الله العظمي مرعشي(ره) و نماز شب: در وصيتنامة ايشان آمده است:«سجادهاي كه هفتاد سال بر روي آن نماز شب بجا آوردهام و تسبيحي از تربت امام حسين (ع)كه با آن در سحرها به عدد دانههايش استغفار كردهام با من دفن شود.»[22]
آيت الله قاضي (ره) وسفارش به نماز شب: علامه طباطبائي (ره) فرمودند:چون به نجف اشرف براي تحصيل مشرف شدم گاهي به محضر مرحوم قاضي شرفياب ميشدم. تا اينكه يك روز در مدرسهاي ايستاده بودم كه مرحوم قاضي از آنجا عبور ميكردندـ چون به من رسيدند دست خود را روي شانة من گذاردند و گفتند: «اي فرزند!دنيا ميخواهي نماز شب بخوان،آخرت مي خواهي نماز شب بخوان»[23]
حضرت امام (ره) و تقيد به نماز شب: فرزند امام نقل كردند: «شبي كه از پاريس عازم ايران بوديم، امام در هواپيما براي نماز شب برخاستند و چنان ميگريستند كه خدمة ارفرانس، تعجب كرده بودند و شنيدم كه پرسيده بودند، آيا امام از چيزي ناراحت است؟ من گفتم: كه كار هر شب امام است .[24]
شهيد محراب آيت الله صدوقي نقل كردند: «ما مسافرتهايي با امام كردهايم، در مسافرت مشهد يك اخلاق پدرانهاي نسبت به ما مبذول ميداشتند. وقتي از ارض اقدس برميگشتيم در بين راه روسها براي بازرسي جلوي ما را گرفتندـ درآن زمان قسمتهايي از ايران زير نظر دولتهاي شوروي و آمريكا و انگلستان بودـ همگي پياده ميشديم و چون امام از اول تكليف، مراقب نماز شب بودند واين عمل صد در صد از ايشان ترك نشده، بعد از پياده شدن خواستند نماز شب بخوانند. آنجا وسط بيابان بود، آبي وجود نداشت يك وقت نگاه كرديم كه آبي جاري شد ايشان آستين بالا زد و وضو گرفت. بعدا نفهميديم كه تا ايشان نمازش تمام شد آب بود يا نبود. به هر حال ما در آن سفر چنين كرامتي از ايشان ديديم.»[25]
علامة مجلسي(ره) اول و دعاي مستجاب در نماز شب: «آقا احمد نوادة وحيد بهبهاني در كتاب «مرآت الاحوال» مي نويسد: از بعضي ثقات شنيدم كه آخوند ملامحمد تقي نقل كرده كه در شبي از شبها بعد از نماز و تهجّد و گريه و زاري به درگاه قادر متعال خود را به حالتي ديدم كه دانستم هر چه از درگاه احديت مسألت كنم، البته به اجابت مقرون، و عنايت خواهد شد و فكر ميكردم كه چه از خدا بخواهم، امر دنيوي يا اخروي؟ كه ناگاه صداي گرية محمد باقر (مجلسي دوم) از گهواره بلند شد؛ من گفتم: الهي به حق محمد(ص) و آل محمد(ع) اين طفل را مروج دين و ناشر احكام سيد المرسلين گردان و موفق كن اورا به توفيقات بي نهايت خود. سپس آقا احمد ميگويد: و مسلم است كه اين خوارق عادات كه از آن بزرگوار به ظهور رسيده، نيست مگر از دعاي چنين بزرگواري»[26].
آيت الله نائيني(ره): آيت الله حسيني همداني (نجفي) نقل فرمودند: «خواندن نماز شب و اهل تهجد و شب زنده داري بودن از شرائط اولية شركت در درس آقاي نائيني بود... ايشان در اواخر عمر مريض شدند، ولي در عين حال، دو ساعت به اذان صبح بيدار و مشغول نماز و تهجد ميشدند و معمولا بلند بلند گريه ميكردند و راز و نياز داشتند »[27]
مقام معظم رهبري (حفظه الله) و حضور قلب در نماز: حجت الاسلام راشد يزدي اينطور نقل كردند: «موقعي كه در ايرانشهر در محضر آيت الله خامنهاي در تبعيد بودم روزي عدهاي علما از قم براي ملاقات ايشان آمده بودند. وقت نماز همه براي اقامة نماز جماعت به امامت معظم له آماده شدند. همانطور كه نماز جماعت برپا بود ناگهان بزغالهاي وارد اتاق شد و شروع كرد به اين طرف و آن طرف پريدن و در آخر سجاده يكي از نمازگزران را برداشت و با خود برد. چند نفر از نمازگزاران به كلي آرامششان به هم خورد و خنديدند كه يكي از آنها من بودم و از خنده ما ديگران نيز به غير از حضرت آيت الله خامنهاي خنديدند، ولي آقا نمازشان را بدون هيچگونه حركت اضافي به پايان رساندند. بعد از نماز از آقا پرسيدم كه شما چطور توانستيد نمازتان را ادامه دهيد؟ آقا فرمودند:در مورد چي؟عرض كردم: به خاطر بزغالهاي كه وارد اتاق شده بود. آقا فرمودند: ذرهاي از اين جريان را متوجه نشدم.»[28]
اين بود، قطرهاي از درياي بي كران جلوههاي عبادت و نياز آنها كه مقام لقاء پروردگار خويش را آرزو كرده و علم را مقدمه براي عمل و عمل را پلكان صعود به محضر بينياز مطلق قرار دادهاند.
پي نوشت :
[1] . آداب الصلوة، ص 3 و 34 ـ امام خميني(ره) مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) ـ چاپ سوم 72، كه اين روايت را به نقل از كتاب اعتقادات علامة مجلسي ص 29 آورده، كه منبع اصلي آن يافت نشد و در منابع اصلي ديگر هم اين روايت يافت نشد.
[2] . مستدرك الوسائل ـج 1ـ ص 172 (كتاب الصلوه ـ ابواب اعداد الفرائض و نوافلهاــ باب 7) محدث نوري ـ المكتبه الاسلاميه ـ طهران 1382 ه ق ـ چاپ خطي .
[3] . فروع كافي ـ ج 5ـ ص 323، مرحوم كليني، دارالكتب الاسلاميه، تهران 1350ه ش
[4] . نهج الفصاحة ـ حديث 1588ـ ابوالقاسم پاينده ـ انتشارات جاويدان- چاپ دوم 1336- تهران.
[5] . الفروع من الكافي- ج 3-ص 267- الكليني الرازي- (دارالكتب الاسلاميه- چاپ دوم 1362)
[6] . وسائل الشيعه ـ ج 3 ـ ص 7 ـ شيخ حر عاملي ـ تحقيق: شيخ عبدالرحيم رباني شيرازي- (چاپ ششم- 1402ه ق- مكتبه الاسلاميه طهران)
[7] . نهج البلاغه- حكمت 244- ص 1197- (با ترجمه و شرح فيض الاسلام- انتشارات فيض الاسلام بهمن 1366)
[8] . نهج الفصاحه ـ حديث 1098.
[9] . پرتوي از اسرار نماز، ص 79 ـ 84، محسن قرائتي، سازمان تبليغات اسلام، دوّم / 1370.
[10] . آداب الصلوه ـ ص 56 ـ امام خميني(ره) ـ (مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) چاپ سوم ـ 1372)
[11] . حيات عارفانة فرزانگان (نماز اول وقت) ص 47 ـ حسن صدري مازندراني ـ (انتشارات ميراث ماندگار ـ اول 1380)
[12] . اسوة عارفان ـ (گفتهها و ناگفتهها درباره مرحوم سيد علي آقا قاضي) ـ ص 137 ـ (صادق حسن زاده ـ محمود طيار مراغي) انتشارات مؤمنين، اول / 1378)
[13] . حيات عارفانهي فرزانگان ـ ص 26.
[14] . فريادگر توحيد، عارف كامل آيت الله العظمي بهجت، ص 211. تنظيم: مؤسسه تحقيقاتي فرهنگي اهل بيت(ع)، (ناشر مؤسسه فرهنگي انتشاراتي انصاري ـ چاپ دوم / 78).
[15] . حيات عارفانهي فرزانگان، ص 68.
[16] . همان، ص 13.
[17] . سيماي فرزانگان، 169.
[18] . حيات عارفانة فرزانگان، ص 57.
[19] . سيدمرتضي پرچمدار علم و سياست، ص 63، محمود شريفي (سازمان تبليغات اسلامي، دوم / 1374).
[20] . سيماي فرزانگان / 171.
[21] . حيات عارفانهي فرزانگان، ص 40.
[22] . فرازهائي از وصيتنامه الهي، اخلاقي آيت الله العظمي مرعشي نجفي(قدسسره)، ص 21 و 22، ناشر كتابخانة معظم له (چاپ دهم / 1380).
[23] . حيات عارفانه فرزانگان، ص 35.
[24] . سيماي فرزانگان، ص 220.
[25] . همان، ص 221.
[26] . همان، ص 223.
[27] . مجلة حوزه، شماره ششم، سال پنجم، ص 50 (انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، بهمن و اسفند 1367).
[28] . آب، آئينه، آفتاب (خاطراتي پيرامون مقام معظم رهبري)، ص 49، (مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(ره)، چاپ اول / 1381.
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}