نویسنده: عباس جداری کریمیان (1)

دیباچه

ارمنستان سرزمینی است که در منطقه‌ی قفقاز جنوبی قرار دارد. نام بومی این سرزمین در زبان ارمنی هایک است که در طی زمان با افزوده شدن پسوند فارسی «ستان» (به معنای سرزمین)، به هایاستان تغییر یافته است و امروزه ارمنیان، سرزمین خود را به این نام می‌خوانند.

مختصات جغرافیایی

ارمنستان سرزمینی مسطح و هموار است که در قفقاز جنوبی و در میان دریای سیاه و دریای خزر قرار دارد. پهناوری این کشور 29،800 کیلومتر مربع است و نزدیک به 3،300،000 نفر جمعیت دارد. این سرزمین، کوهستانی و پرباران است. فلات ارمنستان، قسمت‌هایی از شرق کشور ترکیه، جنوب گرجستان، جنوب غربی جمهوری آذربایجان و نیز تمامی جمهوری ارمنستان را شامل می‌شود. بزرگ‌ترین و معروف‌ترین کوه آتش‌فشانی این فلات، کوه آرارات با دو قله به نام‌های ماسیس بزرگ به بلندی 5156 متر و ماسیس کوچک با ارتفاع 3914 متر است. سرچشمه‌ی رودهای بزرگی چون ارس، دجله، فرات، کر و گایل در فلات ارمنستان قرار دارد. دریاچه‌ی سوان، بزرگ‌ترین دریاچه‌ی این فلات محسوب می‌شود که پهنه‌ی نسبتاً بزرگی از بخش میانی کشور ارمنستان را دربر گرفته است. (2)

زبان

زبان ارمنی که ارمنیان آن را هایرن می‌نامند، یکی از شاخه‌های زبان‌های هند و ارویایی است و از دوره‌ی یکپارچگی اقوام هند و اروپایی تاکنون سیر تحول و پیشرفت مستقلی را طی کرده است. پیش از ابداع هند و اروپایی تاکنون سیر تحول و پیشرفت مستقلی را طی کرده است. پیش از ابداع الفبا برای زبان ارمنی، ارمنیان از الفبای یونانی و آرامی استفاده می‌کردند، اما در اوایل سده‌ی پنجم میلادی مسروپ ماشتوتس (3) با ابداع الفبا برای زبان ارمنی این زبان را به زبان نوشتاری تبدیل کرد و نام گرابار بر آن اطلاق شد؛ گرابار برگرفته از دو واژه‌ی «گیر» به معنای حروف مکتوب و «بار» به معنای میوه و ثمره است. سیر تحول زبان نوشتاری به سه دوره تقسیم می‌شود: الف) دوره‌ی قدیم: دوره‌ای که ارتباط نزدیکی بین زبان‌های ایرانی میانه با زبان ارمنی قدیم (گرابار) وجود داشته است. (4) در دوره‌ی هخامنشی و به ویژه در عصر اشکانیان تعداد بی‌شماری از واژه‌های فارسی به زبان ارمنی راه یافت. واژگانی چون اندام، (5) هارازات (6) (به معنای خویشاوند)، هرشتاک (7) (به معنای فرشته) و آزاد (8) تنها معدودی از واژه‌هایی هستند که از زبان پهلوی اشکانی به زبان ارمنی راه یافتند. (9)
ب) دوره‌ی میانه (از سده‌ی 12 میلادی تا 16 میلادی): در نتیجه‌ی تحولاتی که در سده‌ی یازدهم میلادی در زبان ارمنی روی داد، دیگر گرابار یا زبان ارمنی قدیم برای اقشار مختلف مردم، قابل فهم نبود. زبان ارمنی میانه در واقع واسط زبان ارمنی قدیم (گرابار) و زبان ارمنی جدید (آشخارابار) است. آثاری در زمینه‌های ادبی، هنری، پزشکی و حقوقی به زبان ارمنی میانه تألیف شده است که تاکنون باقی مانده‌اند.
ج) دوره‌ی جدید (از سده‌ی 17 میلادی تا عصر حاضر): به دلی پراکندگی جغرافیایی و سیاسی ارمنیان در سده‌ی هفدهم میلادی، گویش‌های متعددی در زبان ارمنی به وجود آمد که عمده‌ترین این گویش‌ها عبارت بودند از ارمنی شرقی و ارمنی غربی که این دو بر اساس دو گویش ارمنیان ناحیه‌ی آرارات و ارمنیان ناحیه‌ی پُلس ایجاد شده بود. هایگ، پهلوان بزرگ ارمنی بر ضد استبداد و خودکامگی بعل، خدای آشور و بابل شورید و با اعضای خانواده‌اش که به سیصد تن می‌رسیدند و نیز به همراه پیروانش به سوی کوه‌های آرارات حرکت کرد و در آن سرزمین ساکن شد. زبان ارمنی شرقی، زبان ملی جمهوری ارمنستان و ارمنیان ایران است و ارمنیان ساکن در ترکیه و دیگر کشورهای جهان غالباً به زبان ارمنی غربی سخن می‌گویند. (10) از سده‌ی شانزدهم میلادی ادبیات ارمنی نیز دچار تحول شد و ماهیتی جدید یافت. از این سده، انسان در مرکز محتوای شعر و ادب ارمنیان قرار گرفت. بیان احساسات عاشقانه پایه‌های شعر تغزلی ارمنی را مستحکم نمود و به گرایش مسلط ادبیات ارمنی تبدیل شد. چهره‌هایی چون ناهاپت کوچاک (متوفی به سال 1592 م)، نقاش هووناتان (160 تا 1722 م) از غزل‌سرایان معروف ارمنی در سده‌های 16 و 17 میلادی هستند. (11) از سوی دیگر عاشق‌ها - ترانه‌سرایان دوره‌گردی که افسانه‌ها و اساطیر و داستان‌های قهرمانان باستان را بازگو می‌کردند - از ابتدا در ادبیات شفاهی ارمنی جایگاه خاصی داشتند. ارمنیان قدیم به آنان گوسان و در دوره‌های متأخرتر عاشوق می‌گفتند. اما از سده‌ی هفدهم میلادی به بعد ادبیات عاشقی صورت مکتوب گرفت و بر ویژگی‌های فنی آن افزوده شد. ذکر این نکته لازم است که پس از شکل‌گیری زبان ارمنی جدید، گرابار یا زبان ارمنی قدیم تنها در آیین‌ها و مراسم کلیسایی به کار گرفته می‌شود.

اصل و خاستگاه

اصل و نسب ارمنیان و نیز آغاز تاریخ آنان به طور کامل واضح نیست، لذا در این مورد روایات متعددی وجود دارد. مؤسس خورناتسی (موسی خورنی) مورخ نامدار ارمنی بر این اعتقاد است که

هایگ، پهلوان بزرگ ارمنی بر ضد استبداد و خودکامگی بعل، خدای آشور و بابل شورید و با اعضای خانواده‌اش که به سیصد تن می‌رسیدند و نیز به همراه پیروانش به سوی کوه‌های آرارات حرکت کرد و در آن سرزمین ساکن شد. ارمنستان تا سده‌ی نوزدهم میلادی تحت تسلط ایران قرار داشت تا در این سده دولت روسیه‌ی تزاری این سرزمین را تحت سلطه‌ی خود درآورد. این سلطه در زمان حکومت سوسیالیستی شوروی ادامه یافت. تا سرانجام پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در 21 سپتامبر 1991 جمهوری ارمنستان اعلام استقلال نمود. آنان در دشتی مرتفع روستایی ساختند که هایگاشن نام نهادند. بل یا بعل پسر خود را به نزد هایگ فرستاد تا او اطاعت خود را اعلام کند، اما هایگ از اطاعت بل سر باز زد. سرانجام نبردی بین این دو صورت گرفت که به پیروزی هایگ و نیروهایش انجامید و این سرآغاز تاریخ ارمنیان است. اما گذشته از موارد اساطیری در کشفیات باستان‌شناسی و در سنگ‌نوشته‌های اورارتویی و نیز سنگ‌نوشته‌های آشوری از اقوامی ارمنی‌زبان که در میان کوه‌های ساسون و رودخانه‌ی فرات سکنی داشتند، تحت عنوان اورمه یا آرمه یاد شده است. تاریخ‌نگاران بر این اعتقادند که اورارتویی‌ها اجداد ارمنی‌ها هستند. (12)

تاریخ

اولین برخورد ارمنیان و ایرانیان مربوط به سده‌ی ششم پیش از میلاد و زمان سلطنت مادها است. آنان در این سده بخشی از امپراتوری ماد شدند و سپس تحت سلطه‌ی هخامنشیان درآمدند و یکی از ساتراپی‌های این امپراتوری محسوب شدند. سلطه‌ی ایرانیان بر ارمنستان بیش از دو سده و تا سال 330 پ. م ادامه یافت. در این دوره پیروزی‌های اسکندر در شرق موجب شد ارمنستان به عنوان یکی از ایالت‌های امپراتوری مقدونی درآید. اما سلسله‌ی آرتاشسیان اولین سلسله‌ی ارمنی است که در ارمنستان بر سر کار آمد. آرتاشس اول، نخستین پادشاه ارمنستان بزرگ و نیز بنیانگذار سلسله‌ی آرتاشسیان است. پس از وی ده پادشاه دیگر از این سلسله بر تخت نشستند که معروف‌ترین آنها تیگران دوم (13) (95- 56 پ. م) و آرتاواز سوم (14) (56- 34 پ. م) هستند.
ارمنستان در دوره‌ی سلطنت سلسله‌ی آرتاشسیان استقلال خود را حفظ کرد. پس از افول قدرت خاندان آرتاشسیان، اشکانیان مجدداً ارمنستان را تحت سلطه‌ی ایرانیان درآوردند. هرچند در دوره‌ی سلطه‌ی اشکانیان ناخارارها یا ارباب فئودالی محلی به صورت ملوک‌الطوایفی قدرت را در دست داشتند و تحت سلطه‌ی اشکانیان به اداره‌ی داخلی نواحی مختلف ارمنستان می‌پرداختند. سلسله‌ی آرشاگونی که با اشکانیان ایران نسبت داشتند - در واقع شاهزادگان اشکالی بودند - از سال 53 پ. م تا 429 م به مدت چهار سده در ارمنستان حکومت کردند. مهم‌ترین واقعه در زمان حکمرانی این سلسله، پذیرفتن مسیحیت به عنوان دین رسمی از سوی تیرداد سوم، پادشاه ارمنستان در سال 301 میلادی است.
لازم به ذکر است که در دوره‌ی امپراتوری ساسانی، ارمنستان به صورت متوالی تحت سلطه‌ی ایران و روم قرار می‌گرفت و زمانی این دو امپراتوری، سرزمین ارمنستان را میان خود تقسیم نمودند. در سال 639 میلادی ارمنستان به تصرف اعراب مسلمان درآمد. این بار نیز ارمنستان نزدیک به دو سده صحنه‌ی کارزار بیزانسی‌ها و اعراب بود که گاه تحت سلطه‌ی بیزانس و گاه تحت حکومت اعراب مسلمان درمی‌آمد. در سده‌ی نهم میلادی سلسله‌ی باگراتونی (15) (886- 1045 م) بر سر کار آمد که بنیانگذار آن، آشوت (16) بزرگ نام داشت. در این دوره شهر باستانی آنی (17) به عنوان پایتخت انتخاب شد. باگراتیانی‌ها اصلاحات عمده و بازسازی‌های فراوانی در خاک ارمنستان به وجود آورند. اما استقلال ارمنستان با حمله‌ی سلجوقیان در بین سال‌های 1048 تا 1054 م. از میان رفت. از اوایل سده‌ی شانزدهم میلادی این سرزمین میان دو امپراتوری ایران و عثمانی تقسیم شد.
ارمنستان تا سده‌ی نوزدهم میلادی تحت تسلط ایران قرار داشت تا در این سده دولت روسیه‌ی تزاری این سرزمین را تحت سلطه‌ی خود درآورد. این سلطه در زمان حکومت سوسیالیستی شوروی ادامه یافت. تا سرانجام پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در 21 سپتامبر 1991 جمهوری ارمنستان اعلام استقلال نمود.

دین

دین کهن ارمنیان برگرفته از برخی از اساطیر ایرانی، یونانی و رومی بود که رنگ بومی به خود گرفته بود. از مهم‌ترین خدایان ارامنه می‌توان به آناهیتا (الهه‌ی آبادانی و خرد)، آسدغیک (18) (الهه‌ی عشق و زیبایی) و واهاکن (19) (خدای دلاوری) اشاره کرد. ارمنیان تحت تأثیر اشکانیان، اهورامزدا را نیز به خدایان ملی خود افزودند اما هیچ‌گاه به آیین زرتشت نگرویدند. اهورامزدا در نزد آنان خاصیت ایرانی خود را از دست داده بود و به زئوسی تبدیل شده بود که بر تخت المپ نشسته است، اما با رنگ و بوی کاملاً ارمنی.
آن چه در آیین کهن ارمنیان اهمیت دارد، تأکید این آیین بر خصوصیات ملت ارمنی است؛ تمامی خدایانی که از اساطیر یونان و روم و نیز اساطیر دیگر کشورها در آن مشاهده می‌شود، خصیصه‌های ارمنی به خود گرفته بودند. بزرگترین زیارتگاه ارمنیان در این دوره در آشدیشاد (20) قرار داشت که مشتمل بر چند معبد بود و مهم‌ترین معبد آن، معبد آناهیتا بود. آیین کهن ارامنه تا پایان سده‌ی سوم میلادی و در زمان سلطه‌ی مادها، هخامنشیان، آرتاشسیان و بخشی از سلسله‌ی آرشاگونی در میان ارمنیان رواج داشت. (21)
در سال 301 میلادی، مسیحیت به عنوان دین رسمی ارمنستان تعیین شد، این اتفاق در زمان پادشاهی تیرداد سوم روی داد. وی توسط سورپ گریگوری لوساوریچ (22) به مسیحیت گروید. تیرداد، گریگور را مأمور تبشیر مسیحیت در ارمنستان کرد. به دستور تیرداد تمامی معابد قدیمی ارمنیان ویران شد و بر خرابه‌های معابد آشدیشاد، گریگور اولین کلیسای ارمنیان را بنیان نمود. وی به عنوان اولین کاتولیکوس (جاثلیق) کلیسای ارمنی انتخاب شد. بعدها گریگور در خواب دید که عیسی مسیح در شهر وارغاش‌آباد فرود آمد و فرشته‌ای با شاخه‌ای طلایی نقشه‌ی کلیسایی را ترسیم کرد. این کلیسا در این شهر بنا شد و اچمیادزین نام گرفت. (23) این شهر به عنوان مقر کاتولیکوس کلیسای ارامنه تعیین شد. گریگور با حمایت‌های تیرداد سوم اسقف‌نشین‌های متعددی در ارمنستان به وجود آورد و حتی در این زمان مبشرین ارمنی به سرزمین ایبریا (24) و به میان آلبانی‌ها (25) رفتند؛ موردی که در هیچ دوره‌ی دیگر، در کلیسای ارامنه دیده نشد و این کلیسا به عنوان یک کلیسای ملی و غیر تبشیری به حیات خود در طول تاریخ ادامه داد.
لازم به ذکر است که ارمنستان نخستین کشوری است که مسیحیت را به عنوان مذهب رسمی خود پذیرفت. کلیسای ملی و مرسلی ارمنیان، هر چند جزو کلیساهای ارتودوکس شرقی محسوب می‌شود، اما در طول تاریخ ارشدیت پاتریارک کنستانتینوپل (بطریق قسطنطنیه) و یا هیچ مرجعیت کلیسای ارتودوکس را نپذیرفت و بالاترین مقام روحانی در این کلیسا، کاتولیکوس اچمیادزین است. بعدها و از سال 1441 م مقر کاتولیکوس ارامنه به دلیل ناامنی به کلیکیه منتقل شد. حتی با وجود از بین رفتن حکومت ارمنستان صغیر این حوزه‌ی کاتولیکوسی به کار خود ادامه داد. اما در سال 1915 میلادی بر اثر قتل عام ارمنیان توسط ترکان عثمانی، مقر کاتولیکوس در کلیکیه آسیب فراوان دید و از سال 1930 میلادی به آنتیلیاس در نزدیکی بیروت در لبنان منتقل شد. در حال حاضر هم مقر کاتولیکوسی اچمیادزین و هم محل کاتولیکوسی آنتیلیاس به صورت موازی به فعالیت می‌پردازند و بخش‌ها و مناطق مختلفی که در آن‌ها کلیسای ارمنی وجود دارد، تحت نظارت یکی از این دو حوزه است. ارامنه‌ی ایران تا مدت‌های مدید تحت نظارت کاتولیکوس اچمیاذرین بودند ولی در حال حاضر تحت حوزه‌ی آنتیلیاس هستند. (26)

نمایش پی نوشت ها:
1. abbas.dj.k@live.com.
2. هوویان، آندارنیک (1384). ارمنیان ایران. تهران: انتشارات هرمس، چاپ دوم، صص 2-3؛ لازاریان، ژانت (1388). دانشنامه ایرانیان ارمنی. تهران: انتشارات هیرمند، چاپ دوم، صص 35- 36.
3. Saint Mesrop Mashtots.
4. ملک محمدی، محمد (1388). «بررسی تاریخ تحول زبان ارمنی»، فصلنامه‌ی پیمان، شماره‌ی 50، ص 107.
5. Andam.
6. Harazat.
7. Herestak.
8. Azad.
9. هوویان، آندرانیک (1383). روابط فرهنگی ایرانیان و ارمنیان. تهران: انتشارات دستان، چاپ اول، صص 15- 17.
10. بررسی تاریخ تحول زبان ارمنی، صص 114- 117.
11. نوری‌زاده، احمد (1375). «جستاری کوتاه در تاریخ ادبیات ارمنی»، فصلنامه‌ی پیمان، شماره‌ی 1، صص 82- 83.
12. ارمنیان ایران، صص 3- 5؛ دانشنامه ایرانیان ارمنی، صص 36- 37.
13. Tigran II.
14. Artavaz III.
15. Bagratian.
16. Ashot.
17. Ani.
18. Asdghik.
19. Vahakn.
20. Aschdichad.
21. پاسدرماجیان، هراند (1377). تاریخ ارمنستان، ترجمه‌ی محمد قاضی. تهران: انتشارات زرین، چاپ دوم، صص 103- 104.
22. به معنای حضرت گریگوری روشنگر.
23. آگاتانگغوس (1380). تاریخ ارمنیان، گارون سارکسیان، تهران: انتشارات نائیری، چاپ اول، صص 92- 94؛ تاریخ ارمنستان، صص 119- 120.
24. نام باستانی گرجستان.
25. ساکنین منطقه‌ی اران که ارامنه آن‌ها را آغوان می‌نامیدند.
26. باغداساریان، ادیک (1380). تاریخ کلیسای ارمنی، تهران: مؤلف، چاپ اول، ص 116.

منبع مقاله :
ماهنامه کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 180