ويژگي انسان متهور

نويسنده:دکتر عليرضا آزمنديان



انسان تحول يافته،فردي شجاع است،که در برابر توفان حوادث،خم به ابرو نمي آورد و علي رغم تمام بادهاي مخالف،کشتي زندگي اش را به پيش مي راند.او همان شيرزني است که در قصر خفاشان،از نور مي گويد و در دربار کفر،از حق سخن مي راند.او علي رغم همه مخالفت ها،به سوي ايده هاي متعالي خويش،ره مي پويد.گردباد توفنده مخالفت ها،سرزنش ها،تحقيرها،و طعنه ها،ناتوان تر از آن است که وي را به زانو درآورد.
شجاعت و شهامت،از جمله صفات بارز شخصيت اوست.او خود را به مخاطره مي اندازد تا به عالي ترين پاداش ها دست يابد.زيرا تنها انسان هايي به عالي ترين پاداش هاي زندگي مي رسند که ريسک پذيرباشند و با جسارت و شهامت با خطرها مواجه شوند.
البته منظور اين نيست که زندگي را دايم در اضطراب و التهاب سپري کنند،بلکه در مواقع لازم بايد به استقبال خطر هم بروند تا عيار وجودشان را در مواجهه با حوادث محک بزنند.فقط انسان هاي شجاع و باشهامت اند که مرواريد گرانبها را از اعماق درياي زندگي،صيد مي کنند.شجاعت و اعتماد به نفس،از جمله صفات بارز عارفان است.بارها از بزرگان شنيده ايم که با انسان هاي ترسو و خودباخته،مشورت نکنيد،زيرا آنان به آينده،از دريچه ترس و وحشت مي نگرند و شجاعت آن را ندارند که دست به انجام کارهاي بزرگ بزنند.ترس و نگراني،آنها را دچار استرس و اضطراب مي کند و به اين ترتيب،بهترين فرصت هاي طلايي را از دست مي دهند.انسان هاي ترسو ازنظر مديريت زمان نيز بسيار بي کفايت اند و ضعيف عمل مي کنند.چون با نظم و برنامه پيش نمي روند،هميشه مشغول و سردرگم اند."آنهايي که هرگز وقت ندارند،همان هايي هستند که کارايي ندارند."چرا که با نظم و برنامه ريزي دقيق مي توان از لحظه به لحظه زندگي استفاده کرد،با اولويت گذاري و بستن فايل هاي نيمه بازي که فضاي ذهن را اشغال کرده اند،خيلي راحت مي توان به همه کارها رسيد.چرا که همه انسان ها،در شبانه روز 24 ساعت،وقت دارند و هيچ کس ساعت جادويي ندارد که زمان را به عقب برگرداند.تنها نظم و برنامه ريزي و مديريت عالي بر زمان است که از ما انساني شاد و آرام و موفق مي سازد.
چه بسيارند انسان هايي که"ايده هايي شگفت در سر دارند و به برنامه هايي بي نظير مي انديشند؛اما ترس از شروع،ترس از شکست، پاس عملشان را فلج و هر خطري را در نظرشان،چند برابر مي کند.اضطرابي که پيوسته در وجودشان لانه کرده و ترديد"امروز و فردا کردن"ها را به جانشان انداخته است،اجازه نمي دهد که هيچ قدمي براي رسيدن به آرزوهايشان بردارند.
آري بايد برخاست و عمل کرد و شجاعانه بر سرهرچه ترس و نگراني است،پا کوبيد و قدم در راه نهاد؛زيرا طولاني ترين سفرها،با اولين قدم ها آغاز مي شود و بلندترين رمان ها،با اولين کلمات به رشته تحرير درمي آيد.انسان خودآگاه که به مدد تکنولوژي فکر متحول گرديده است،انساني است هنرمند که روح زيباي هستي در وجودش حلول کرده است.به هرچه بنگرد از شعر و هنر،تجلي روح يکتا هنرمند هستي را مي بيند.به مدد ضمير روشن و افکار مثبتي که دارد،از غم،شادي و از زشتي،زيبايي مي آفريند.او حکمت،و رمز و راز زندگي را مي داند و به اطرفيان خود نيز مي آموزد.

انسان متکرم "با کرامت"

او انساني است،متکرم که خداي رحمان،به وي کرامت و بزرگواري بخشيد.آري او انساني است متبرک،که رحمت و برکت از وجودش مي تراود.دست سخاوتش،هميشه پراست.مي بخشد و مي بخشايد تا لايق صفت"احسن الخالقين"گردد.متدين و متشرع است؛زيرا که به دين،اين آيين زيباي زندگي،پايبند است و فرامين الهي را اجرا مي کند.
آري،صفاتي که مي توان براي چنين انساني برشمرد،بي شمارند.او صاحب زيباترين صفات است؛زيرا انساني است که مي کوشد تا در محدوده توانمندي هاي ذاتي خويش،به صورت قابل قبول،ظاهر شود و با خلق دستاوردها در مسير کمال حرکت کند.
آري انسان،موجودي است دو قطبي و انسان موفق،کسي است که ميان اين دو قطب به قطب الهي و برتر وجود خويش،متمايل شود.خود را بشناسد و بپذيرد و اين حقيقت را باور کند که هيچ کس تا آن زمان که در حد استعدادها و توانمندي هاي خود ظاهر نشده،کامل نيست و زندگي در مسيرکمال نيز به فعل درآوردن همين پتانسيل ها و همين توانايي هاي بالقوه است.
منبع:مجله موفقيت(ش 166)