آیا گذر زمان، خشم را درمان میکند؟
یکی از نکتههای بسیار مهم در ارتباط با عصبانیت و مشکلات رفتاری زمان و گذشت زمان است. در واقع زمان نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای را در مقدار و میزان آسیبهای موجود رفتاری و هم چنین ثبات
نویسنده: سعید کاوه
یکی از نکتههای بسیار مهم در ارتباط با عصبانیت و مشکلات رفتاری زمان و گذشت زمان است. در واقع زمان نقش بسیار مهم و تعیین کنندهای را در مقدار و میزان آسیبهای موجود رفتاری و هم چنین ثبات و پایدار شدن آنها دارند. به عبارتی سادهتر هر قدر زمان بیشتری از ابتلا و ایجاد ناهنجاریهای رفتاری بگذرد، شخص مشکلات به مراتب بیشتری پیدا میکند. زمان نقشی بسیار تعیین کننده در عصبانیتها، مشکلات و اختلالات رفتاری، عاطفی و شخصیتی دارد. به عبارتی ساده فردی که حدود سه ماه از ابتلا به افسرده شدنش گذشته با فردی که حدود سه سال از افسردگیاش میگذرد، وضعیت و مشکلشان با یکدیگر متفاوت است. به عبارت دیگر هر قدر زمان بیشتری از ابتلا به مشکل رفتاری بگذرد، آن رفتار یا خصلت آسیبزا دوام یا پایداری بیشتری پیدا میکند و میتواند مشکل آفرینیهای بیشتری به همراه داشته باشد. در هر حال عمدهترین نکات و مطالبی که میتوان در ارتباط با گذشت زمان و عصبانیت مطرح نمود به قرار زیر است.
1- گذشت زمان باعث ثبات و پایداری عصبانیتها میشود.
2- گذشت زمان باعث خوگیری فرد عصبی به ناهنجاریهای رفتاریاش میگردد.
3- گذشت زمان باعث میشود تا شخص ناهنجاریهای رفتاریاش را عادی و هنجار تلقی نماید.
4- با گذشت زمان برطرف نمودن و درمان عصبانیتها به مراتب پیچیدهتر و دشوارتر میگردد.
توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه میگردد.
مولوی در کتاب مثنوی داستانی را در ارتباط با یک بوته خار مطرح میکند که در گذری بوته خاری جوانه زده و شروع به رویش میکند و پس از مدتی که از نمو آن میگذرد، برای افرادی که از آن محل عبور میکردند، مشکل آفرینیهایی ایجاد مینموده، بدین صورت که ابتدا پای بعضی از گذرکنندهها با خارهای آن زخمی میشده و ناراحتی برای آنها ایجاد میکرده است. با گذشت زمان خار موجود در آن محل رشد و نمو بیشتری پیدا میکند و هر قدر خار تنومندتر و شاخههای بیشتر و بزرگتری نیز پیدا میکند، طوری که اگر افرادی که از آن محل عبور میکردند، تعداد محدودی پایشان با خارهای موجود در گذر زخمی میشده، اما پس از گذشت زمان و تنومندتر شدن خار وسعت بیشتری از گذر را اشغال میکند و طبعی است که تعداد بیشتری از عابرین پایشان مجروح میشده است.
در نهایت خار تا اندازهای رشد میکند که تمام گذر را میپوشاند، طوری که هر فردی که قصد عبور داشته پایش زخمی میشده است. سپس تصمیم گرفته میشود که خار را کنده و از ریشه درآورند، اما دیگر دیر شده بوده زیرا بوتهی خار به قدری رشد کرده و ریشه دوانده بود که دیگر کسی قادر به کندن و از ریشه در آوردنش نبوده است.
مولوی به این نکته اشاره میکند، در مراحل اولیه که خار در رشد ونمو بود، خار ضعیف و فرد خارکن قوی بوده، اما پس از مدتی و گذشت زمان قابل ملاحظهای، بوتهی خار تنومند و فرد خارکن ضعیفتر میگردد و دیگر قادر نبوده که خار را از ریشه درآورد و در ادامه خاطرنشان میکند که:
یکی از حاضرین اشاره کرد که آیا این افراد با بودن در چنین شرایطی و داشتن اینگونه زندگیهای پر از خطر و ناهنجاریهای انسانی و معنوی و روابطی مملو از تنش و درگیری، چرا به زندگی سالم، ساده و کم خطر و درگیری که آرامش بیشتری را دارد، رو نمیآورند. فرد دیگری در پاسخ اشاره کرد که آنها به دلیل این که چنین امری را تجربه نکردهاند و از فواید آن بیاطلاع هستند از سوی دیگر آنها به واسطه این که به چنین اموری از ابتدا آشنا شده و به تدریج و به نوعی به آن خو گرفتهاند و اینگونه آدمها و روابط را اگر چه از نظر آنهایی که با اینگونه آدمها سر و کار ندارند را امری سخت و غیر قابل تحمل میدانند، اما به دلیل درگیر بودن و به مرور با گذشت زمان با اینگونه افراد و چنین محیطهایی خو میگیرند.
چنین امری در ارتباط با عصبانیتها و ناهنجاریهای رفتاری و ارتباطی نیز مصداق دارد، بدین صورت که با گذشت زمان رفتارهای ناهنجار تکرار میشود و تکرار اینگونه امور ناهنجار به مرور باعث میشود تا شخص به نوعی خوگیری و عادت برایش ایجاد شود و به اختلالات خویش عادت نماید.
این امر در میان همسران به میزان قابل توجهی ملاحظه شده است که پس از مطرح نمودن مشکل خود در ارتباط با شریک زندگیشان و ناراحتی که از بابت اینگونه رفتارها متحمل شدهاند، در ادامه خاطرنشان میکنند که پس از گذشت سالهای متوالی به اینگونه برخوردها و ناهنجاریها، خو گرفته و دیگر به آزارهای ناشی از آن عادت کردهاند.
چنین باوری هم در مورد فردی که مبتلا به عصبانیت است و هم افرادی که با آنها در ارتباط هستند، مصداق دارد، که شاید در آینده تغییر و تحولی ایجاد شود و شرایط و وضعیت موجود بهتر از آن چه که هست شود. البته چنین امکانی وجود دارد که نوعی بیداری و شناخت سالم و سازنده برای شخص به وجود آید و به دنبال آن نیز تغییری به صورت کنار گذاشته شدن رفتاری مشکلآفرین و یا به وجود آوردن رفتاری سالم و سازنده ایجاد گردد. اما این به واسطه گذشت زمان نیست، بلکه تحول شناختی و رفتاری به مرور ایجاد شده و یا به عبارتی دیگر از طریق فرآیندهایی بهبود و درمان به وجود آمده است. عصبانیت و ناهنجاریهای رفتاری و شخصیتی امری است که در صورت مراعات ننمودن نکات و مواردی مرتبط با آن هم عصبانیتها پیچیدهتر و دشوارتر شده و هم اقدام برای بهبود آن نیز سختتر میگردد. از این رو در صورت تشخیص این مشکلات رفتاری لازم است که زمان به درازا نینجامد و شخص برای طولانی مدت با ناهنجاریهای رفتاریاش پیش نرود و هر چه سریعتر به برطرف نمودن آنها اقدام نماید. در میان همسرانی که به واسطه ناراحتیها و مشکلآفرینیهای رفتاری همسرشان به مرکز مشاوره مراجعه مینمایند، در پاسخ به این سوال که چرا برای مدت طولانی اینگونه ناهنجاریهای رفتاری و ارتباطی را تحمل کردی و پس از گذشت سالها تازه به فکر اقدامی برای برطرف نمودن و درمان افتادهای؟ آنها نیز در پاسخ اشاره میکنند که «فکر کردم شاید به مرور زمان اوضاع و احوال بهتر از اینها شود.» البته چنین شناخت و برداشتی میتواند ناشی از ناشناخته بودن عصبانیتها و ناآشنا بودن افراد با شیوه مقابله با اینگونه ناهنجاریهای رفتاری، تنها راه حلی که به نظرشان میرسد، همین واگذار نمودن همه چیز بر گذشت زمان است، تا شاید با سپری شدن زمان، وضعیت موجود برطرف و یا درمان شود.
البته این موضوع بدان معنی نیست که افراد بالای 40 و یا 50 سال و به بالا قادر نیستند که خود را تغییر دهند. بلکه در هر سنی شخص قادر است که رفتارش را شناسایی و چنان چه مورد و مشکلی در آن وجود دارد، اقدام به بهبود و برطرف نمودنش نماید، اما چنین عملی به همان دلایلی که در این بخش خاطرنشان شد، کمی پیچیدهتر و مشکلتر خواهد بود.
در مجموع عصبانیت و ناهنجاریهای رفتاری و شخصیتی امری است که در صورت مراعات ننمودن نکات و مواردی مرتبط با آن هم عصبانیتها پیچیدهتر و دشوارتر شده و هم اقدام برای بهبود آن نیز سختتر میگردد. از این رو در صورت تشخیص این مشکلات رفتاری لازم است که زمان به درازا نینجامد و شخص برای طولانی مدت با ناهنجاریهای رفتاریاش پیش نرود و هر چه سریعتر به برطرف نمودن آنها اقدام نماید.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول
1- گذشت زمان باعث ثبات و پایداری عصبانیتها میشود.
2- گذشت زمان باعث خوگیری فرد عصبی به ناهنجاریهای رفتاریاش میگردد.
3- گذشت زمان باعث میشود تا شخص ناهنجاریهای رفتاریاش را عادی و هنجار تلقی نماید.
4- با گذشت زمان برطرف نمودن و درمان عصبانیتها به مراتب پیچیدهتر و دشوارتر میگردد.
توضیحاتی در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه میگردد.
1- گذشت زمان باعث ثبات و پایداری عصبانیتها میشود.
زمان نقشی بسیار تعیین کننده در عصبانیتها، مشکلات و اختلالات رفتاری، عاطفی و شخصیتی دارد. به عبارتی ساده فردی که حدود سه ماه از ابتلا به افسرده شدنش گذشته با فردی که حدود سه سال از افسردگیاش میگذرد، وضعیت و مشکلشان با یکدیگر متفاوت است. به عبارت دیگر هر قدر زمان بیشتری از ابتلا به مشکل رفتاری بگذرد، آن رفتار یا خصلت آسیبزا دوام یا پایداری بیشتری پیدا میکند و میتواند مشکل آفرینیهای بیشتری به همراه داشته باشد.مولوی در کتاب مثنوی داستانی را در ارتباط با یک بوته خار مطرح میکند که در گذری بوته خاری جوانه زده و شروع به رویش میکند و پس از مدتی که از نمو آن میگذرد، برای افرادی که از آن محل عبور میکردند، مشکل آفرینیهایی ایجاد مینموده، بدین صورت که ابتدا پای بعضی از گذرکنندهها با خارهای آن زخمی میشده و ناراحتی برای آنها ایجاد میکرده است. با گذشت زمان خار موجود در آن محل رشد و نمو بیشتری پیدا میکند و هر قدر خار تنومندتر و شاخههای بیشتر و بزرگتری نیز پیدا میکند، طوری که اگر افرادی که از آن محل عبور میکردند، تعداد محدودی پایشان با خارهای موجود در گذر زخمی میشده، اما پس از گذشت زمان و تنومندتر شدن خار وسعت بیشتری از گذر را اشغال میکند و طبعی است که تعداد بیشتری از عابرین پایشان مجروح میشده است.
در نهایت خار تا اندازهای رشد میکند که تمام گذر را میپوشاند، طوری که هر فردی که قصد عبور داشته پایش زخمی میشده است. سپس تصمیم گرفته میشود که خار را کنده و از ریشه درآورند، اما دیگر دیر شده بوده زیرا بوتهی خار به قدری رشد کرده و ریشه دوانده بود که دیگر کسی قادر به کندن و از ریشه در آوردنش نبوده است.
مولوی به این نکته اشاره میکند، در مراحل اولیه که خار در رشد ونمو بود، خار ضعیف و فرد خارکن قوی بوده، اما پس از مدتی و گذشت زمان قابل ملاحظهای، بوتهی خار تنومند و فرد خارکن ضعیفتر میگردد و دیگر قادر نبوده که خار را از ریشه درآورد و در ادامه خاطرنشان میکند که:
خار بن در قوت و برخاستن *** خارکن در سستی و در کاستن
در این داستان نمادین، خار مظهر آن چیزهایی است که میتواند به فرد آسیب بزند، به طور ناگهانی ظهور پیدا میکند و با رشد و نمو کردن عاملی برای آزار و رنجش برای فردی که خاری در زندگیاش پیدا شده و هم چنین سایرین میگردد، به عبارتی هر خصلت و خلق و خوی نامناسب و ناهنجار یک خار است و لازم میشود که شخص خارهای موجود در خود را یافته و هر چه سریعتر اقدام به کندن و ریشه کن نمودن آنها نماید، در غیر این صورت خارها رشد کرده و تمام وجود شخص را اشغال نموده و خارهای موجود نه فقط خود شخص بلکه به سایر افرادی که با او در ارتباط هستند نیز آسیب و آزار میرساند.
2- گذشت زمان باعث خوگیری فرد عصبی به ناهنجاریهای رفتاریاش میگردد.
مدتها پیش مشغول تماشای فیلمی بودیم، فیلم زندگی چند تبهکار را نشان میداد و موضوع اصلی آن روابط متقابل میان همان چند نفر را شامل میشد، و طبیعی است که ارتباطات موجود میان افرادی با آن شرایط و وضعیت روابط چندان مطبوع، خوشایند و سالمی نیست.یکی از حاضرین اشاره کرد که آیا این افراد با بودن در چنین شرایطی و داشتن اینگونه زندگیهای پر از خطر و ناهنجاریهای انسانی و معنوی و روابطی مملو از تنش و درگیری، چرا به زندگی سالم، ساده و کم خطر و درگیری که آرامش بیشتری را دارد، رو نمیآورند. فرد دیگری در پاسخ اشاره کرد که آنها به دلیل این که چنین امری را تجربه نکردهاند و از فواید آن بیاطلاع هستند از سوی دیگر آنها به واسطه این که به چنین اموری از ابتدا آشنا شده و به تدریج و به نوعی به آن خو گرفتهاند و اینگونه آدمها و روابط را اگر چه از نظر آنهایی که با اینگونه آدمها سر و کار ندارند را امری سخت و غیر قابل تحمل میدانند، اما به دلیل درگیر بودن و به مرور با گذشت زمان با اینگونه افراد و چنین محیطهایی خو میگیرند.
چنین امری در ارتباط با عصبانیتها و ناهنجاریهای رفتاری و ارتباطی نیز مصداق دارد، بدین صورت که با گذشت زمان رفتارهای ناهنجار تکرار میشود و تکرار اینگونه امور ناهنجار به مرور باعث میشود تا شخص به نوعی خوگیری و عادت برایش ایجاد شود و به اختلالات خویش عادت نماید.
3- گذشت زمان باعث میشود تا شخص ناهنجاریهای رفتاریاش را عادی و هنجار تلقی نماید.
یکی از عمده ناهنجاریهای رفتارهای عصبی، آسیب خورده و مشکلآفرین، ناراحتیهایی است که اینگونه رفتارها برای خود و دیگرانی که با وی در ارتباط هستند، ایجاد مینماید. رنجش و ناراحتیهایی که این رفتارهای ناهنجار به همراه دارند، با گذشت زمان از شدت رنجها و ناآرامیهایش کاسته میشود و حتی در مواردی به مرحلهای میرسد که این رنجشها عادی و طبیعی گشته و ناراحتیهای حاصل از عصبانیتها امری عادی تلقی میگردد.این امر در میان همسران به میزان قابل توجهی ملاحظه شده است که پس از مطرح نمودن مشکل خود در ارتباط با شریک زندگیشان و ناراحتی که از بابت اینگونه رفتارها متحمل شدهاند، در ادامه خاطرنشان میکنند که پس از گذشت سالهای متوالی به اینگونه برخوردها و ناهنجاریها، خو گرفته و دیگر به آزارهای ناشی از آن عادت کردهاند.
4- گذشت زمان به تنهایی باعث بهبود و درمان ناهنجاریهای رفتاری نمیشود.
یکی از عمده شناختهای نادرست و در مواردی مشکلآفرین در ارتباط با ناهنجاریهای رفتاری، این باور است که با گذشت زمان همه چیز رو به راه خواهد شد و مشکلات رفتاری خود و یا فردی که با وی در ارتباط هستند، بهبود خواهد یافت.چنین باوری هم در مورد فردی که مبتلا به عصبانیت است و هم افرادی که با آنها در ارتباط هستند، مصداق دارد، که شاید در آینده تغییر و تحولی ایجاد شود و شرایط و وضعیت موجود بهتر از آن چه که هست شود. البته چنین امکانی وجود دارد که نوعی بیداری و شناخت سالم و سازنده برای شخص به وجود آید و به دنبال آن نیز تغییری به صورت کنار گذاشته شدن رفتاری مشکلآفرین و یا به وجود آوردن رفتاری سالم و سازنده ایجاد گردد. اما این به واسطه گذشت زمان نیست، بلکه تحول شناختی و رفتاری به مرور ایجاد شده و یا به عبارتی دیگر از طریق فرآیندهایی بهبود و درمان به وجود آمده است. عصبانیت و ناهنجاریهای رفتاری و شخصیتی امری است که در صورت مراعات ننمودن نکات و مواردی مرتبط با آن هم عصبانیتها پیچیدهتر و دشوارتر شده و هم اقدام برای بهبود آن نیز سختتر میگردد. از این رو در صورت تشخیص این مشکلات رفتاری لازم است که زمان به درازا نینجامد و شخص برای طولانی مدت با ناهنجاریهای رفتاریاش پیش نرود و هر چه سریعتر به برطرف نمودن آنها اقدام نماید. در میان همسرانی که به واسطه ناراحتیها و مشکلآفرینیهای رفتاری همسرشان به مرکز مشاوره مراجعه مینمایند، در پاسخ به این سوال که چرا برای مدت طولانی اینگونه ناهنجاریهای رفتاری و ارتباطی را تحمل کردی و پس از گذشت سالها تازه به فکر اقدامی برای برطرف نمودن و درمان افتادهای؟ آنها نیز در پاسخ اشاره میکنند که «فکر کردم شاید به مرور زمان اوضاع و احوال بهتر از اینها شود.» البته چنین شناخت و برداشتی میتواند ناشی از ناشناخته بودن عصبانیتها و ناآشنا بودن افراد با شیوه مقابله با اینگونه ناهنجاریهای رفتاری، تنها راه حلی که به نظرشان میرسد، همین واگذار نمودن همه چیز بر گذشت زمان است، تا شاید با سپری شدن زمان، وضعیت موجود برطرف و یا درمان شود.
5- با گذشت زمان، برطرف نمودن و درمان عصبانیتها به مراتب پیچیدهتر و دشوارتر میگردد.
همانطور که در بند شماره 1 عنوان شد، گذشت زمان باعث ثبات و پایداری عصبانیتها میشود و این امر باعث میگردد تا برطرف نمودن و درمان اینگونه آسیبهای رفتاری با دشواریهای به مراتب بیشتری مواجه شود. نگارنده در اوایل اشتغال به حرفه مشاوره روانشناسی و روان درمانی اعتقادم بر این بود که افراد بالای 50 سال را نمیتوان تغییر و درمان چندان مؤثر و مفیدی برایشان انجام داد. بعدها به مرور زمان 50 سال به 40 سال تبدیل شد. اما در حال حاضر و با توجه به تجربههای بسیاری که در این زمینه به دست آمده 40 سال نیز به 30 سال تبدیل شده است. در واقع افراد دچار مشکل زیر 30 سال سن به مراتب بهتر میتوانند رفتارهای مشکلدار و آسیب خوردهشان را تغییر دهند.البته این موضوع بدان معنی نیست که افراد بالای 40 و یا 50 سال و به بالا قادر نیستند که خود را تغییر دهند. بلکه در هر سنی شخص قادر است که رفتارش را شناسایی و چنان چه مورد و مشکلی در آن وجود دارد، اقدام به بهبود و برطرف نمودنش نماید، اما چنین عملی به همان دلایلی که در این بخش خاطرنشان شد، کمی پیچیدهتر و مشکلتر خواهد بود.
در مجموع عصبانیت و ناهنجاریهای رفتاری و شخصیتی امری است که در صورت مراعات ننمودن نکات و مواردی مرتبط با آن هم عصبانیتها پیچیدهتر و دشوارتر شده و هم اقدام برای بهبود آن نیز سختتر میگردد. از این رو در صورت تشخیص این مشکلات رفتاری لازم است که زمان به درازا نینجامد و شخص برای طولانی مدت با ناهنجاریهای رفتاریاش پیش نرود و هر چه سریعتر به برطرف نمودن آنها اقدام نماید.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}