نویسنده: یونس فرهمند

مرینیان (1) که به کوماط بن مرین نسب می‌برند، از بطون بربران زناته بودند که به همراه دیگر شعب مختلف آن به صورت اتحادیه‌های قبیله‌ای عمدتاً در مناطق صحرایی مغرب زندگی می‌کردند. آنان که اغلب حیات کوچرویی داشتند، پیوسته با اسبان و اشتران و خیمه‌گاه‌های خود در گستره‌ وسیعی از سرزمین مغرب از بلادالجرید و زاب تا غدامس (2) و مولویه پراکنده بودند. (3) به تدریج و از اوایل سده پنجم هجری قبایل مرینی به رهبری محمدبن ورزین و دو تن از فرزدانش به نام‌های حمامه و عسکر به توسعه قلمرو خویش همت گماشتند؛ (5) با وجود این، بی‌تردید شهرت مرینیان در این دوره مرهون ابویکنی مخضّب بن عسکر بود که با تاخت و تاز و غارت و کشتار گسترده در تلمسان و بجایه و قلعه بنی‌حماد سلطه ناپایدار حکومت صنهاجی مرابطون بر این مناطق را با چالش‌های جدی مواجه کرد؛ جستجوی معیشت و تلاش برای زندگی بهتر که از مقتضیات زندگی کوچ‌نشینی بود آنان را به تدریج به مناطق شمالی مغرب اقصی کشاند و از این پس فصول گرم سال را در ارتفاعات شمالی کوه‌های اطلس به سر می‌بردند و زمستان‌ها به مناطق جنوبی‌تر می‌تاختند. (4)
به تدریج و از اوایل سده پنجم هجری قبایل مرینی به رهبری محمدبن ورزین و دو تن از فرزدانش به نام‌های حمامه و عسکر به توسعه قلمرو خویش همت گماشتند؛ (5) با وجود این، بی‌تردید شهرت مرینیان در این دوره مرهون ابویکنی مخضّب بن عسکر بود که با تاخت و تاز و غارت و کشتار گسترده در تلمسان و بجایه و قلعه بنی‌حماد سلطه ناپایدار حکومت صنهاجی مرابطون بر این مناطق را با چالش‌های جدی مواجه کرد؛ از این‌رو، مرابطون ناگزیر با آنان از سر سازش درآمد و به استقلال آنان تن در داد. (6) همزمان با ضعف و زوال مرابطون و قدرت‌گیری روزافزون موحدون در مغرب، عبدالمؤمن موحدی لشکری را با هدف به تمکین واداشتن بربران زناته به مغرب میانه گسیل داشت. در میان قبایل متعدد زناتی، چون بنی یلومی، مدیونه و بنی بادین (7) تنها بنی مرین بودند که به رغم شکست از لشکریان موحدون حاضر به اطاعت از آنان نشدند و جلای وطن و رنج مجدد زندگی در مناطق صحرایی را سرسختانه به جان خریدند، اما سر تمکین فرود نیاوردند.
از این پس مرینیان همواره به رهبری ابویکنی مخضب، مترصد فرصتی بودند تا از این شکست سخت انتقام بگیرند. خبر دستیابی موحدون بر ماترک حکومت مرابطون و عزم انتقال این دارایی‌ها به مرکز دعوت‌شان؛ یعنی «تین ملل» این فرصت را بیش از پیش فراهم ساخت. آنان در مرحله نخست، لشکریان موحدون را شکست دادند، اما استمداد موحدون از دیگر قبایل زناته هم‌پیمان خود، چون بنی عبدالواد معرکه نبرد را به سود آنها تغییر داد و با قتل ابویکنی مخضب، زعیم خاندان مرینی، در سال 540ق. دیگر بار آنان را به عقب‌نشینی به مناطق صحرایی واداشت. (8)
ایستادگی مرینیان در برابر موحدون تا اواخر قرن ششم؛ یعنی 591ق. ادامه داشت. در این سال ابویوسف یعقوب موحدی که خود را برای مقابله با مسیحیان در نبرد سرنوشت‌ساز «الأرک» آماده می‌کرد، از آنان خواست تا وی را در جنگ یاری کنند. محیو، پیشوای مرینیان، ضمن اجابت دعوت ابویوسف، جسورانه در رکاب مسلمانان جنگید و از آن جنگ زخمی برداشت که به مرگ او انجامید. (9) با درگذشت وحی تحول مهمی در اوضاع سیاسی مغرب دور روی نمود؛ از یک سو عبدالحق، فرزند بزرگ وی که به مردم‌داری و رعایت مصالح آنان شهرت داشت، جانشین پدر شد و از سویی دیگر سلطه موحدون بر مغرب، خاصه پس از شکست سهمگین در نبرد «العقاب» و جانشینی یوسف المستنصر، خلیفه خردسال موحدی متزلزل شد. این امر زمینه را برای قدرت‌طلبی‌های هرچه بیشتر قبایل مرینی که به رسم معمول، تابستان‌ها را در مناطق سردسیر و ارتفاعات مغرب اقصی، چون «کَرسیف» (10) به سر می‌آوردند، فراهم کرد. اینان که از نزدیک به ضعف قوای موحدین و بی‌اعتمادی رعایا نسبت به آن‌ها اطمینان یافته بودند، به سرعت از کوه‌ها به سمت شهرها سرازیر شدند و با غارت اموال و تاراج مردم، ناامنی را در شهرها گستردند. از این‌رو، خلیفه موحدی به والی خود در فاس مأموریت داد تا با لشکری عظیم، عاملان بی‌ثباتی شهرهای مغرب اقصی را تار و مار کند. دو گروه در محل «وادی نکور» بر یکدیگر تاختند و سپاه موحدون در این جنگ چنان شکست سهمگینی متحمل شد که نه تنها اموال و دارایی‌هایشان به چنگ مرینیان افتاد، بلکه جامه‌هایشان را نیز به غنیمت بردند و ناگزیر در حالی که عورت خود را با برگ گیاهی موسوم به «مشعله» پوشانده بودند، به سختی خود را به تازا و فاس رساندند؛ به همین دلیل سال وقوع این جنگ؛ یعنی 613ق. را سال مشعله خواندند. (11) نبرد پیروزمندانه عبدالحق بن محیو مرینی در برابر موحدون که خود را حاکم بلامنازع مغرب دور می‌دانستند، روحیات این قبایل بدوی را به شکل انکارناپذیری افزایش داد و فرصتی فراهم آورد تا قبایل مرینی در مناطق روستایی و دور از دسترس موحدون رحل اقامت افکنند. شاید به همین دلیل بوده است که عبدالحق را «ابوالاملاک» لقب داده (12) و د وره وی را عصر گذار قبایل مرینی از زندگی بدوی و صحرانشینی به یکجانشینی در مغرب دور دانسته‌اند. (13)
قدرت‌گیری روزافزون عبدالحق مرینی، از یک سو حسادت عموزادگان آنان؛ یعنی بنی‌عسکر را برانگیخت و از سویی دیگر عرصه را بر قبیله عربی ریاح- که از سوی موحدون حمایت از دشت‌های وسیع هبط و از غار در مناطق شمالی مغرب دور به آنها واگذار شده بود- تنگ می‌کرد؛ از این‌رو، طرفین با یکدیگر متحد شدند و به مقابله با دشمن مشترک برخاستند. در این جنگ که به سال 614ق. و در محل «واجرهان» در نزدیکی وادی سبو درگرفت، به رغم مقاومت بسیار، عبدالحق مرینی و فرزندش ادریس کشته شدند. (14) با وجود این، لشکریان مرینی به سرعت توان خود را بازیافتند و ابوسعید عثمان، فرزند دیگر عبدالحق را به سلطنت برداشتند.

نمایش پی نوشت ها:
1- برای اطلاع از نسب کامل آن‌ها نک: ابن خلدون، العبر، ج7، ص221.
2- شهری در منطقه صحرایی مغرب که هفت روز با جبل نفوسه فاصله دارد (حمیری، ص427).
3- سلاوی، ج3، ص3.
4- ابن خلدون، العبر، ج7، ص224.
5- ابن خلدون، همان، ج7، ص221.
6- ابن ابی زرع، الذخیره، ص20.
7- برای اطلاع از بطون پنج‎‌گانه این قبیله نک: ابن خلدون، العبر، ج7، ص221.
8- ابن خلدون، همان، ج7، ص222.
9- ابن ابی زرع، الانیس المطرب، ص372؛ عودات، ص139.
10- احتمالاً همان جرسیف، شهری بین فاس و تلمسان است که آن را آجرسیف نیز خوانده‌اند (نک: یاقوت، ج2، ص126، حمیری، ج1، ص12).
11- ابن ابی زرع، الذخیرة السنیه، ص28؛ ابن خلدون، العبر، ج7، ص225؛ سلاوی، ج3، ص6.
12- ابن ابی زرع، همان، ص23.
13- حریری، ص10.
14- ابن ابی زرع، الذخیرة السنیه، ص33؛ همو، الانیس المطرب، صص 374-375؛ ابن خلدون، العبر، همان‌جا.

منبع مقاله :
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سده‌های میانه، تهران: پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.