امر به معروف و نهی از منکر در قرآن و تفاسیر
شکلهای مختلف عبارت «الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» به معنی «واداشتن به کارهای پسندیده و بازداشتن از کارهای ناپسند» (از این پس معمولاً به شکل اختصاری «بازداشتن از کارهای ناپسند»)
نویسنده: مایکل کوک
مترجم: مسعود صادقی
مترجم: مسعود صادقی
شکلهای مختلف عبارت «الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» به معنی «واداشتن به کارهای پسندیده و بازداشتن از کارهای ناپسند» (از این پس معمولاً به شکل اختصاری «بازداشتن از کارهای ناپسند») هشت بار در قرآن آمده است. اینکه این عبارتها دقیقاً در آیات قرآنی مربوط چه معنایی دارد چندان روشن نیست و مفسران به شیوههای گوناگون آنها را تفسیر میکنند. رایجترین تفسیر آنها را به وظیفهی تک تک مسلمانان در بازداشتن از کارهای ناپسند، آنگونه که در تفکر سنتی اسلام شرح و بسط یافته است، مربوط میسازد.
شواهد قرآنی:
در بافت و زمینهی درخواست وحدت امت مؤمنان، آیهی 104 آل عمران امر میکند: «و باید از میان شما، گروهی (امة) [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به کارهای شایسته وادارند و از زشتی بازدارند». این آیه قویاً اشارت دارد بر اینکه بازداشتن از کارهای ناپسند وظیفهای است که کل امت باید انجام دهد؛ اما گفته نمیشود این واداشتن و بازداشتن خطاب به چه کسانی باید باشد و پسندیده و ناپسندی که به آنها مربوط میشود نیز تعیین نمیشود. همین امر دربارهی اشارات دیگر به بازداشتن از کارهای ناپسند صادق است. چند آیه بعدتر، در آیهی 110، از بازداشتن از کارهای ناپسند به همینگونه سخن گفته میشود (اگرچه هیچ اشارهی صریحی به وظیفه بودن آن نمیشود): «شما بهترین امتی (خیر امة) هستید که برای مردم پدیدار شدهاید: به کار پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند باز میدارید». آیهی 71 توبه بیان میدارد که «مردان و زنان باایمان دوستان یکدیگرند، که به کارهای پسندیده وا میدارند و از کارهای ناپسند باز میدارند» (این آیه در تقابل با آیهی 67 همین سوره است، که در آن جای الفاظ با هم عوض میشود: «مردان و زنان، دو چهره همانند یکدیگرند، به کار ناپسند وا میدارند و از کار پسندیده باز میدارند»). آیهی 41 حج اشاره دارد به «کسانی که چون در زمین به آنها توانایی دهیم.... به کارهای پسندیده وامیدارند و از کارهای ناپسند باز میدارند». اما این آیهی آخر به مؤمنانی مربوط است که مشغول جهادند و نه مؤمنان به طورکلی، اگر در اشاره به کسانی باشد که در آیهی 39 حج ذکر شدهاند: «کسانی که جنگ بر آنها تحمیل شده، رخصت [جهاد] داده شده است، چرا که مورد ظلم قرار گرفتهاند». همین امر دربارهی آیهی 112 توبه صادق است که از «توبه کنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران..... وادارندگان به کارهای پسندیده، بازدارندگان از کارهای ناپسند و پاسداران مقررات خدا» سخن میگوید، اگر افراد مورد بحث در واقع همان جهاد کنندگان ذکر شده در آیهی پیشین باشند؛ اما رابطهی بین این دو آیه مشکل نحوی جدیای در متن معیار قرآن پدید میآورد. اگرچه در آیهی 112 توبه و آیهی 41 حج تنها دستهی خاصی از مؤمناناند که از کار ناپسند باز میدارند، اما آنها مهمترین بخش امتند. آیهی 114 آل عمران تا آنجا که از امت بازدارنده از کارهای ناپسند سخن میگوید به آیات مورد بحث در اینجا تعلق دارد، اما «امت درستکردارِ» (امةُ قائمة، آل عمران: 113) مورد بحث بخشی از اهل کتاباند. مباحث امامیهی جدید دربارهی بازداشتن از ناپسند معمولاً نوآوارانهتر از مباحث سنی است. این تقابل ارتباط اندکی با تفسیر قرآن دارد، اما در آثار تفسیری امامیه انعکاس یافته است. در تقابل با این آیات، دو آیه به بازداشتن از کارهای ناپسند به عنوان کارهایی که افراد انجام میدهند، اشاره دارد. یکی آیهی 157 اعراف، که به «همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده (الرسول النبّی الاُمّی)، که نام او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته مییابند، پیروی میکنند» اشاره دارد؛ این آیه بیان میکند که او، غیر از کارهای دیگر «آنان را به کار پسندیده فرمان میدهد و از کار ناپسند باز میدارد». این آیه همچنین یگانه آیهای است که در آن به کسانی که واداشتن و بازداشتن خطاب به ایشان است، تصریح میشود و اشارهی آن صریحاً به پیروان یهودی یا مسیحی پیامبر درس ناخوانده است. آیهی دیگری که در آن بازداشتن از کار ناپسند به عنوان کاری که فرد انجام میدهد، آمده آیهی 17 لقمان است که در آن لقمان، حکیم قبل از اسلام، به پسرش میگوید: «نماز را برپادار و به کار پسندیده وادار و از ناپسند بازدار و بر آسیبی که بر تو وارد آمده است، شکیبا باش».خلاصهی آنچه تا اینجا آمد چنین است: به بازداشتن از کارهای ناپسند معمولاً به عنوان کارهایی اشاره میشود که امت به طورکلی یا بخش مهمی از آن انجام میدهد، اما گاهی به عنوان کارهایی اشاره میشود که افراد انجام میدهند. تنها یک آیه به ما میگوید که این واداشتن و بازداشتن خطاب به چه کسانی است، همان موردِ پیروان یهودی یا مسیحی پیامبر درس ناخوانده. هیچ یک از آیات اشارات بیشتری دربارهی محتوای واداشتن و بازداشتن نمیکنند.
میتوان خاطر نشان ساخت که دو جزء این عبارت- «وا داشتن به کارهای پسندیده» و «باز داشتن از کارهای ناپسند»- به ندرت به طور جداگانه در قرآن میآیند، اگرچه اشارات چندی به «بازداشتن از کار زشت و ناپسند» وجود دارد (نحل: 90؛ عنکبوت: 45 و نک. نور: 21؛ ربط احتمالی آیهی 79 مائده در ادامه بحث خواهد شد). اصطلاح «معروف» (در لفظ به معنای «شناخته شده»، «پسندیده») مکرر در قرآن میآید (بقره: 178، 180، 228، 229 و غیره)، معمولاً به عنوان اسم، اما گاهی به عنوان صفت (برای صفت، مثلاً نک. بقره: 235؛ نور: 53). این اصطلاح معمولاً هرچند نه همواره، در بافتهای فقهی میآید، اما به نظر نمیرسد که اصطلاحی فنی باشد؛ بلکه ظاهراً به انجام فعل فقهی یا غیرفقهی به شکلی مناسب و آبرومندانه اشاره دارد و آیات اندکی نشان میدهند که ممکن است مترادف با «احسان» باشد (نک. بقره: 178، 229 و نیز نک. بقره: 236). واژهی «منکر» (در لفظ به معنای «ناشناخته» یا «ناپسندیده») کمتر آمده است (حج: 72؛ عنکبوت: 29؛ مجادله: 2) و موارد ذکرش به تحدید دامنهی این اصطلاح کمک نمیکند. البته واژههای «امر» (واداشتن و «نهی» (بازداشتن) از واژههای رایج در قرآن است.
شاید به عنوان اشارهای به دامنهی «بازداشتن از کارهای ناپسند»، انواع مضامینی که در پیوند با آن در آیههای مربوطه میآیند، شایان ذکر باشند: برپا داشتن نماز (توبه: 71، 112؛ حج: 41؛ لقمان: 17)؛ دادن زکات (توبه: 71؛ حج: 41)؛ فرمان بردن از خدا و پیامبرش (رسوله، توبه: 71)؛ پاسداری مقررات خداوند (توبه: 112)؛ خواندن آیات الهی (آل عمران: 113)؛ دعوت کردن به نیکی (آل عمران: 104)؛ پیشی گرفتن در انجام کارهای نیک (آل عمران: 114) و شکیبایی بر آسیبی که به فرد میرسد (لقمان: 17). چیزی در اینجا وجود ندارد که مفهوم این تکلیف را محدود کند.
دو قطعهی دیگر نیازمند بحث است، اگرچه روشن نیست که هیچ کدام از آن دو به بازداشتن از کارهای ناپسند اشاره داشته باشند. یکی آیات 78-79 مائده است. این قطعه پس از بیان اینکه از میان فرزندان بنیاسرائیل آنان که کفر ورزیدند، به سبب گناهانشان از زبان داوود و عیسیبن مریم لعن شدند، چنین ادامه مییابد: «کانوا لایَتَناهونَ عن منکرِ فَعَلوه». این یگانه باری است که فعل «تناهی» در قرآن میآید. به لحاظ ریشه این صیغه را میتوان مشتق از «نهی» (بازداشتن) در معنایی تبادلی تفسیر کرد؛ بنابراین، معنای آن این خواهد بود که بنیاسرائیل «یکدیگر را از کار زشتی که مرتکب میشدند، بازنمیداشتند». این حاکی از این است که بازداشتن از ناپسند کاری است که افراد مؤمن نسبت به یکدیگر انجام میدهند. با این حال، به نظر میرسد که هیچ گواهی مستقلی بر این معنای این فعل وجود ندارد و در کاربرد رایج عربها «تناهی» با «انتهی» مترادف است؛ این فعل، که در قرآن و در متون دیگر رواج دارد، به معنای «احتراز کردن» و «دست برداشتن» است (مثلاً در بقره: 275 و انفال: 38). بنابراین، معنای آیه این خواهد بود: «آنها از کار زشتی که مرتکب میشدند، دست برنمیداشتند» و بنابر این تفسیر، این قطعه هیچ ارتباطی با بازداشتن از ناپسند نخواهد داشت. در واقع، قرائت دیگری از این آیه وجود دارد، که در آن به جای «یتناهون» «ینتهون» آمده است و شاهد دیگری بر این معناست (در متنی نگاشته شده با خط معیوب، این دو صیغه تنها با نقطه گذاری صامتهای دوم و سوم قابل تمایز است).
قطعهی دیگر آیات 163-166 اعراف است. این آیات از مجازات الهی اهالی شهری کنار دریا که در روز سَبت ماهیگیری کردند، حکایت میکند. بافت و زمینه حاکی از این است که برخی از این امت نقض کنندگان سَبت را سرزنش کرده بودند؛ سپس برخی دیگر از سرزنش کنندگان پرسیدند برای چه قومی را که خدا آنان را عذاب خواهد کرد، پند میدهید. پس خداوند آن کسانی را که از کار بد باز میداشتند، نجات داد (الذین یَنهون عنِ السوء، اعراف: 165) و کسانی را که به نادرستی عمل کردند، عذاب کرد. در اینجا مفهومی واضح از بازداشتن از کار بد به عنوان کاری که اعضای یک امت نسبت به یکدیگر انجام دادند، داریم و به نحوی ملموس میآموزیم که آن کار بد چه بود. اما این قطعه از بازداشتن از «بد» (سوء) و نه «ناپسند» (منکر) سخن میگوی.
منشأ عبارت قرآنی «وا داشتن به کارهای پسندیده و بازداشتن کارهای ناپسند» چیست؟ اگر بخواهیم براساس شعر جاهلی داوری کنیم، اصطلاحاتی که در اینجا به «پسند» و «ناپسند» ترجمه شد به خوبی در زبان عربی پیش از اسلام شناخته شده بود و ممکن است به صورت دوتایی بوده باشد؛ اما هیچ شاهد ارزشمندی وجود ندارد که افراد از «واداشتن» و «بازداشتن» آنها سخن گفته باشند. این عبارت نظیری در عصر یونانی مآبی دارد که ممکن است منشأ آن باشد؛ اما این شباهت میتوانند تصادفی باشد، چرا که عبارت مشابهی را در زبان چینی کهن میتوان یافت (برای مسئلهی منشأ، نک. Cook, Commanding right, chap.19).
سنت تفسیری قبل از عصر جدید:
بررسی بالا آشکار میسازد که آیات قرآنی مربوط آزادی عمل بسیاری در اختیار مفسران قرار میدهد. آنها غالباً آیهای از قرآن، معمولاً آیهی 104 آل عمران، را دستاوزیز قرار میدهند تا آموزهی قدیمی بازداشتن از ناپسند را منعکس کنندهی سنتهای فرقه یا مکتب خودشان برشمرند. این بحثها احتمالاً بیشتر با شروح مربوط به تکلیف در دیگر حوزهها وجه اشتراک دارد و حاصل کمی برای مشکلات تفسیری مربوط به آیهی مورد بحث دارد. در این مقاله فقط به بحث مفسران دربارهی مسائل صرفاً تفسیری خواهیم پرداخت.دربارهی این پرسش که چه کسی ملزم به این تکلیف است، توجه مفسران به ابهام آیهی 104 آل عمران معطوف است. این آیه میگوید: «باید از شما گروهی (مِنکم أمّة)» از زشتی بازدارند. بحث دربارهی معنای «از» (من) است. آیا به معنای «مرکب از» است یا به معنای «از میان»؟ به زبان فنی مفسران، معنای اول مصداقی از «تبیین» است و دلالت بر این دارد که همهی اعضای گروه تکلیف باز داشتن از ناپسند را داشتند؛ معنای دوم مصداقی از «تبعیض» است و دلالت بر این دارد که تنها برخی از اعضا ملزم به چنین کاری بودند (برای این اصطلاحات، نک. مثلاً زمخشری، کشّاف، ذیل آیه؛ رازی، تفسیر، ذیل آیه). دیدگاه غالب در بین مفسران معنای دوم است (نک. مثلاً زمخشری، کشّاف، ذیل آیه؛ قرطبی، جامع، ذیل آیه؛ ابوحیان، بحر، ذیل آیه؛ ابن کثیر، تفسیر، ذیل آیه). اما دیدگاه اقلیت که مورد اعتقاد عالمی برجسته چون زَجاج لغت شناس (د.311) است، بر این باور است که «باید از شما گروهی باشد» به معنای «باید همهی شما گروهی باشید» است (معانی، ذیل آیه؛ نیز نک. ماتریدی، تأویلات، ذیل آیه). موضع طبری (د. 310) روشن نیست و فخررازی (د. 606؛ تفسیر، ذیل آیه) اظهارنظری نمیکند. مفسران غالباً این بحث را به این مسئلهی بسیار فنی مرتبط میسازند که آیا بازداشتن از ناپسند «واجب کفایی» (فرض علی الکفایه) یا «واجب عینی» (فرض علی العین؛ نک. مثلاً زمخشری، جامع، ذیل آیه؛ بیضاوی، انوار، ذیل آیه) است (واج کفایی به این معنا است که هرگاه یک شخص آن را برعهده گرفت، در نتیجه دیگران از آن معافاند، در حالی که در مورد واجب عینی چنین معافیتی در کار نیست). مفسران همچنین به زنان، معلولان و جاهلان به عنوان کسانی اشاره میکنند که از انجام این وظیفه ناتوانند (نک. مثلاً ابوللیث سمرقندی، تفسیر، ذیل آیه؛ زمخشری، کشّاف، ذیل آیه؛ رازی، تفسیر، ذیل آیه؛ بیضاوی، انوار، ذیل آیه، نیسابوری، تفسیر، ذیل آیه؛ ابوحیان، بحر، ذیل آیه). با توجه به اشاره به «مردان و زنان مؤمن» در آیهی 71 توبه استثنا کردن زنان در اینجا عجیب به نظر میرسد.
مفسران در باب این مسئله که واداشتن و بازداشتن خطاب به چه کسانی است، سخن چندانی برای گفتن ندارند. گاهی آنان «مردمان» (الناس) را مفعول فعل «واداشت» در آیهی 104 آل عمران (طبری، تفسیر، ذیل آیه) یا آیهی 110 آل عمران (مقاتل، تفسیر، ذیل آیه، که استفاده از همین واژه را در آیهی پیشتر منعکس میکند) ذکر میکنند.
جالبترین اختلافنظر دربارهی دامنهی این وظیفه است. جریان تفسیریای این وظیفه را به فرمان به اعتقاد به خدا و پیامبرش محدود میکند. این جریان نخستین به ویژه در [آثار] نوع «وجوه» به خوبی تثبیت میشود، یعنی در سنت آثاری که به بیان معانی آن دسته از اصطلاحات قرآنی که بیش از یک معنا دارند، اختصاص دارد (نک. وجوه و نظایر). طبق نخستین این آثار، اثر مقاتل بن سلیمان (د.150) «واداشتن به کارهای پسندیده» در آیات 110 آل عمران و 112 توبه و 17 لقمان به معنای فرمان دادن به اعتقاد به توحید است، در حالی که «بازداشتن از کارهای ناپسند» در این آیات به معنای بازداشتن از شرک است؛ در عین حال، در آیات 114 آل عمران و 71 توبه، «واداشتن به کارهای پسندیده» به تبعیت (اتّباع) از پیامبر و تصدیق او و «کارهای ناپسند» به تکذیب او اشاره دارد (اشباه، 113-114ش.13؛ غالباً این تفاسیر در شرح آیات مربوطه در تفسیر او نیز میآیند). این تحلیل در آثار متأخر همین نوع تکرار میشود (یحییبن سلام، تصاریف، 203ش. 42؛ دامغانی، وجوه، 113؛ ابنجوزی، نزهه، 544ش. 270، 574ش. 286). این نوع تفاسیر همچنین به مراجع پیشینتر از این هم نسبت داده میشوند. بدین سان دیدگاهی منسوب به ابوالعالیه (د.90) وجود دارد که مطابق با آن در همهی ارجاعات قرآنی به «واداشتن به کارهای پسندیده» و «باز داشتن از کارهای ناپسند» به ترتیب به دعوت مردم از شرک به اسلام و به بازداشتن از عبادت بتها و شیاطین اشاره دارد (طبری، تفسیر، ذیل آیات 17 لقمان؛ ابوحیان، بحر، ذیل آیات 110 آل عمران و 71 توبه؛ سیوطی، درّ، ذیل آیات 104 آل عمران و 67 توبه). همین دیدگاهها به سعیدبن جُبَیر (د. 95؛ ماوردی، نکت، ذیل آیه 112 توبه؛ سیوطی، درّ، ذیل آیهی 17 لقمان) و حسن بصری (د.110؛ طبری، تفسیر، ذیل آیهی 112 توبه) نسبت داده میشود. این تفاسیر همچنین یکی از عناصر سنت تفسیری غالب هستند، اما به نحو سازگاری در اینجا اتخاذ نشدهاند (نک. مثلاً زجاج، معانی، ذیل آیات 67 و 112 توبه، ماتریدی، تأویلات، ذیل آیهی 114 آل عمران). وظیفهی اصلی استقرار جامعهای مطلوب است و این وظیفه بر اصلاح خطاهای کوچک شخصی و فردی از طریق بازداشتن از ناپسند تقدم دارد. این تلاشها مادام که کل جامعه فاسد است کاملاً بیهوده خواهد بود. تفسیر رایجتر دامنهی بازداشتن از ناپسند را بدین نحو محدود نمیکند. از اینرو، طبری در تفسیرش بر آیهی 112 توبه به صراحت این محدودیت را رد میکند و اعلام میکند که «واداشتن به کارهای پسندیده» به همهی کارهایی اشاره دارد که خدا و پیامبرش به آنها وادشتهاند و «بازداشتن از کارهای ناپسند» به همهی کارهایی اشاره دارد که از آنها بازداشتهاند (تفسیر، ذیل آیه). به همین صورت فخر رازی در تفسیرش بر آیهی 114 آل عمران تأکید دارد که الفاظ «پسندیده» و «ناپسند» را باید بدون محدودیت فهمید- آنها به همهی «کارهای پسندیده» و همهی «کارهای ناپسند» اشاره دارند (تفسیر، ذیل آیه؛ نیز نک. ابوحیان، بحر، ذیل آیهی 104 آل عمران). این رهیافت فهم رایج از این وظیفه را که شامل گناهان روزمرهای مثل نوشیدن شراب و نواختن موسیقی میشود، توجیه میکند.
گرایش چشمگیری بین مفسران وجود دارد که آیاتی را که هیچ اشارهی صریحی به بازداشتن از کارهای ناپسند ندارند به عنوان اشاراتی به آن تعبیر کنند. نمونهی قابل توجه این امر را در تفسیر قرطبی (د. 671) میتوان یافت که اشاره به «کسانی که به قسط وا میدارند» در آیهی 21 آل عمران را به بهانهای برای آغاز بحث اساسیاش دربارهی بازداشتن از کارهای ناپسند قرار میدهد (جامع، ذیل آیه)؛ بیشتر مفسران شروع این بحث را تا آیهی 104 آل عمران به تأخیر میاندازند. نمونهی دیگر آیهی 79 مائده است که مفسران در تفسیر «یتناهَون» «بازداشتن یکدیگر» را بر «دست کشیدن» ترجیح میدهند. برای مثال فخر رازی هر دو تفسیر را ذکر میکند، اما تفسیر اول را به عنوان تفسیر رایج توصیف میکند (تفسیر، ذیل آیه) و بسیاری از مفسران از ذکر تفسیر دوم کلاً خودداری میکنند (نک. مثلاً واحدی، وسیط؛ بغوی، معالم؛ ابن جوزی، زاد؛ قرطبی، جامع؛ ابن کثیر، تفسیر؛ جلالین، ذیل آیه). به همین صورت، مفسران اغلب داستان حرمتشکنان سَبت (اعراف: 163-166) را به بازداشتن از کارهای ناپسند مربوط میدانند، به رغم این واقعیت که این قطعه از بازداشتن از «بدی» (سوء) سخن میگوید (نک. مثلاً زجاج، مانی؛ طبری، تفسیر؛ واحدی، وسیط؛ زمخشری، کشّاف؛ ابن کثیر، تفسیر، ذیل آیات). توجه اصلی آنها در تفسیر این آیات به گروهی است که در ملامت مردمانی که خداوند به هر حال آنها را مجازات میکند، دلیلی ندیدند: آیا آنها به همراه کسانی که علناً اعتراض کردند، نجات یافتند یا به همراه کسانی که حرکت سَبَّت را شکسته بودند به نفرین گرفتار شدند؟ (نک. زجاج، معانی، ذیل آیه). قرآن هیچ راهنمایی آشکاری در باب این مسئله ندارد و از اینرو موجب اختلاف بین مفسران است. برای مثال، احادیثی وجود دارد که سه دیدگاه مختلف را به عبدالله بن عباس (. 68) نسبت میدهد: اینکه کسانی که سکوت پیشه کردند، نجات یافتند؛ اینکه آنها گرفتار نفرین شدند؛ اینکه او نمیداند (طبری، تفسیر، ذیل آیه). این بحث به مسئلهای مربوط بود که غالباً در شرحهای رسمی بر بازداشتن از کارهای ناپسند از آن بحث میشد: آیا این وظیفه در جایی که میدانیم انجام آن هیچ حاصلی ندارد، ساقط میشود؟
مفسران در تفسیر آیهی 17 لقمان غالباً تأکید دارند که شخص باید خواهان تحمل پیامدهای ناخوشایند بازداشتن از کارهای ناپسند باشند. این امر این واقعیت را منعکس میکند که لقمان بلافاصله بعد از اینکه به پسرش گفت: به کار پسندیده وادار و از کار ناپسندیده بازدار، در ادامه گفت که «و بر آسیبی که بر تو وارد آمده است، شکیبا باش» (و اصبر علی ما أصابَک). این مربوط به بحث دیگری است: آیا فرد در مواردی که انجام این وظیفه موجب آسیب رساندن به او میشود از انجام آن معاف است؟ بیشتر مفسران صبری را که لقمان به آن فرمان داده بود حاکی از پیامدهای بازداشتن از کارهای ناپسند دانستهاند (نک. مثلاً، مقاتل، تفسیر؛ طبری، تفسیر؛ ابوللیث سمرقندی، تفسیر؛ واحدی، وسیط؛ رازی، تفسیر؛ ابن کثیر، تفسیر، ذیل آیه). برخی مفسران این تفسیر بدیل را که این آیه به مشکلات زندگی به طور کلی اشاره دارد، ذکر کردهاند، اما آن را چندان ترجیح ندادهاند (ماوردی، نکت؛ زمخشری، کشّاف؛ قرطبی، جامع؛ بیضاوی، انوار؛ ابوحیان، بحر، ذیل آیه). در این بافت قرائتی متفاوت از آیهی 104 آل عمران شایان ذکر است که بعد از «بازداشتن از کارهای ناپسند» این کلام را میافزاید: «و از خداوند در آنچه بر آنها واقع میشود یاری میطلبند» (و یَستَعینونَ لله / بالله علی ما أصابهم؛ Jeffery, Materials, 34)؛ برخی از مفسران همین نتیجهی اخلاقی را از این قرائت متن میگیرند، ولو اینکه آن را رد میکنند (ابن عطیه، محرّر، ذیل آیه؛ ابوحیان، بحر، ذیل آیه). برخی آیات، گرچه هیچ ذکری از بازداشتن از ناپسند نمیکنند، میتوانند به گونهای تفسیر شوند که به تحمل مرگ در راه آن اشاره داشته باشند. یک نمونه آیهی 207 بقره است، که در قطعهای واقع میشود که بین حامیان صادق و ریاکار پیامبر تقابل ایجاد میکند؛ در اینجا پیرو صادق کسی توصیف میشود که «جان خود را برای طلب خشنودی خدا میدهد». در بین احادیث منقول دربارهی شرایط نزول این آیه حدیثی از عمربن خطاب (د. 23) وجود دارد که براساس آن این آیه به مردی اشاره دارد که به بازداشت از کار ناپسند پرداخت و کشته شد (طبری، تفسیر؛ واحدی، اسباب؛ ابن عربی، احکام، ذیل آیه). طبری این دیدگاه جامعتر را اتخاذ میکند که این آیه شامل هم باز داشتن از ناپسند و هم جهاد میشود. (طبری، تفسیر؛ ذیل آیه).
آیهای که گرچه هیچ ذکری از بازداشتن از ناپسند نمیکند، اما برای مفسران مشکل ایجاد کرد، آیهی 105 مائده بود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید به خودتان بپردازید (علیکم أنفُسَکم) هرگاه شما هدایت یافتید آن کس که گمراه شده است به شما زیانی نمیرساند». معنای واضح این آیه آشکارا این اندیشه را تضعیف میکند که مؤمن وظیفهی بازداشتن از ناپسند را دارد. بنابراین، مفسران یا از طریق ارجاع آن به زمانی در آینده که وظیفهی بازداشتن از ناپسند در واقع ساقط میشود یا با تأکید بر اینکه کسانی را که از منکر باز نمیدارند، نمیتوان «هدایت یافته» دانست، در پی خنثی کردن این آیه بودند. طبری در تفسیری مبسوط بر این آیه به مراجع قبلتر در تأیید هر دو دیدگاه استناد میکند و خودش تفسیر دوم را ترجیح میدهد (تفسیر، ذیل آیه). برخی تا آنجا پیش میروند که بحث نسخ را در مورد این آیه مطرح میسازند (نک. مثلاً ابوعبید، ناسخ، 98).
همهی آنچه تاکنون دربارهی تفسیر گفته شد به روایت اهل تسنن مربوط است. ادبیات تفسیری فرقههای بزرگ غالباً همین خصلت مشابه را دارند: بر همین مجموعه مطالب تکیه میکنند. این امر دربارهی تفاسیر سهل الوصول اباضی و زیدی و همچنین دربارهی بیشتر تفاسیر امامیه صادق است. از اینرو بحث مربوط به آن در آثار تفسیری ابوجعفر طوسی (د. 460) و طبرسی (د. 548) بیشتر رنگ تفکر معتزلی دارد تا تفکر شیعی. اما سنت تفسیری قویاً شیعیای وجود دارد که به ویژه در منابع امامیه ارائه شده است و برخی آیات دربارهی بازداشتن ازناپسند را اشاره به امامان شیعی تعبیر میکند. از اینرو تفسیر منسوب به علی بن ابراهیم قمی (زنده در 307) آیات 111 و 112 توبه را به گونهای تفسیر میکند که به آنها اشاره داشته باشد- کسانی که به کارهای پسندیده وا میدارند کسانیاند که همهی کارهای پسندیده را میشناسند و فقط امامان چنین شناختی دارند (تفسیر، ذیل آیات و نک. عیاشی، تفسیر، ذیل آیات). در تفسیری بر آیهی 110 آل عمران این مطلب به قرائت متفاوتی منقول از امامیه پیوند داده شده است که در آن «بهترین امت» (خیر امه) «بهترین امامان» (خیر ائمه) شده است (قمی، تفسیر، ذیل آیه؛ عیاشی، تفسیر، ذیل آیه). این دیدگاهها تا قرنها در تفاسیر امامیه وجود داشت، گرچه تقریباً از تفسیر طوسی غایبند (نک. مثلاً ابوالفتوح رازی، روض، ذیل آل عمران: 110؛ کاشانی، منهج، ذیل آل عمران: 110؛ بحرانی، برهان و نیز نک. طوسی، تبیان، ذیل آل عمران: 110).
تفاسیر جدید:
تفاسیر سدهی سیزدهم در رویکردشان به آیات مربوط شدیداً سنتی باقی میمانند. بنابراین، هیچ چیز حتی در ظاهر جدیدی در بحث از آیهی 104 آل عمران در تفاسیر شوکانی یمنی (د. 1250) یا محمود آلوسی عراقی (د. 1270) وجود ندارد (شوکانی، تفسیر؛ آلوسی، روح، ذیل آیه)با تفسیر المنار محمد عبده (د. 1323) و رشید رضا (د. 1354) است که نگاه جدید جریان مییابد. تفسیر آنها بر آیهی 104 آل عمران نمونهی خوبی از این امر است (رشیدرضا، منار، ذیل آیه). این تفسیر برنامهی مطالعاتی مبسوطی را برای هیئتهای تبلیغی اسلامی، از جمله علم السیاسة، به معنای مطالعهی دولتهای معاصر، تنظیم کرد؛ این کار تبلیغی نیازمند سازمان است و باید به دست کسانی باشد که امروزه «جمعیت» خوانده میشوند و رهبریای (ریاسة) که آن را هدایت کند. به همین نحو رشید رضا میتوانست در این آیه مبنایی بیابد برای حکومت جماعت منتخبی مثل آنچه در جمهوریها و سلطنتهای مشروطه یافت میشود.
حوزهی دیگری که در آن علایق جدید در بحث از بازداشتن از کارهای ناپسند نمایان میشود، توجه روزافزون به نقش زنان است. اما در مجموع، این امر تأثیر اندکی بر تفاسیر سنی از آیهی 71 توبه دارد. با وجود این، محمد عزت دروزهی فلسطینی (د. 1404) این آیه را به معنای برقراری برابری بین جنسها، به ویژه در ارتباط با بازداشتن از ناپسند، میفهمد. (تفسیر، 186/11)
شاید ابداعیترین رویکرد به بازداشتن از ناپسند در تفاسیر سنی جدید رویکرد سید قطب (د. 1386) در تفسیرش بر آیهی 79 مائده باشد. (ظلال، ذیل آیه) در ابتدا به نظر میرسد که او با دیدگاههای سنتی همداستان میشود: او امت مسلمان را امتی میداند که در آن هیچ فردی، که دیگری را در حال انجام کار ناپسند میبیند، نمیتواند بگوید «به من چه؟»، و جامعهی اسلامی را جامعهای مینگرد که در آن مسلمان میتواند خودش را وقف بازداشتن از ناپسند کند، بدون اینکه تلاشهایش به حرکتهای بیمعنا تقلیل یابد یا به طورکلی ناممکن باشد، آنگونه که متأسفانه در جوامع جاهلی عصر ما چنین است. براین اساس، وظیفهی اصلی استقرار جامعهای مطلوب است و این وظیفه بر اصلاح خطاهای کوچک شخصی و فردی از طریق بازداشتن از ناپسند تقدم دارد. این تلاشها مادام که کل جامعه فاسد است کاملاً بیهوده خواهد بود. او استدلال میکند که تمام آنچه متون مقدس دربارهی بازداشتن از ناپسند میگویند به وظیفهی مسلمان در جامعهی اسلامی- یعنی شکلی از جامعه که در عصر ما وجود ندارد- مربوط است.
مباحث امامیهی جدید دربارهی بازداشتن از ناپسند معمولاً نوآوارانهتر از مباحث سنی است. این تقابل ارتباط اندکی با تفسیر قرآن دارد، اما در آثار تفسیری امامیه انعکاس یافته است. مفسران امامی جدید به طرز چشمگیری بیشتر از همتایان سنیشان به این تمایل دارند که آیهی 71 توبه را مناسب بحث از نقش زنان در بازداشتن از ناپسند بدانند (نک. مثلاً اکبر هاشمی رفسنجانی، تفسیر، ذییل آیه). در حالی که مفسران سنی به ندرت تفاسیر امامیه را نقل میکنند، مفسران امامی به بحث از آیهی 104 آل عمران در تفسیر المناز علاقه دارند (نک. مثلاً، آشتیانی و دیگران، تفسیر، ذیل آیه).
مفسران جدید، چه سنی و چه شیعه، چندان چیز تازهای برای گفتن دربارهی مسائل به معنای دقیق کلمه، تفسیری که آیات مربوط مطرح میسازند، ندارند.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}