مال و اموال و واژههای همانند در قرآن
ثروت، کالاها، اشیای تحت تملک. در قرآن مفهوم رسمی و حقوق اموال و همچنین معادل تخصصیای برای واژه لاتین res از سنت غربی وجود ندارد. البته دغدغهای کلی نسبت به اموال وجود دارد، چنانکه،
نویسنده: شرمن جکسن
مترجم: امیر مازیار
مترجم: امیر مازیار
ثروت، کالاها، اشیای تحت تملک. در قرآن مفهوم رسمی و حقوق اموال و همچنین معادل تخصصیای برای واژه لاتین res از سنت غربی وجود ندارد. البته دغدغهای کلی نسبت به اموال وجود دارد، چنانکه، مثلاً در آیاتی که برای دزد مجازات تعیین میکنند (مائده: 38) کاملاً مشهود است. به بیان کلی، قرآن در سه بافت از اموال بحث میکند: حوزهی تجارت، خصوصی و حوزهی عمومی.
در حوزهی تجارت، چندین واژه برای اشاره به اموال استفاده میشود که به طورکلی در ارتباط با «کالاها»، «اجناس» یا «داراییها» است. در سورهی یوسف، واژهی «بِضاعة» (کالا) برای اشاره به مالی به کار رفته است که ادعا میشود برادران یوسف آن را دزدیدهاند (یوسف:62، 65). در سورهی اعراف، به اهل مدین هشدار داده میشود که: «اموال مردم را کم مدهید» (لاتَبخَسوا الناسَ أشیاءَهم، اعراف: 85)- «اشیاء» (مفـ شیء) به معنی «چیزها» است. همین توصیه در آیهی 183 شعراء (نک. هود: 85) تکرار شده است. همچنین واژهی «مال» (جـ اموال) در حوزهی تجارت به معنای «ارزش برابر» به کار رفته است. اما واژهای که بیش از همه در این باب به کار میرود همان «مال» و جمع آن «اموال» است. هرچند این واژه به معنای محدودتر «پول» و «نقدینه» هم هست، اما پول نقد در عربستان قرن نخست استثنا بود نه قاعده. در حوزهی خصوصی، فعل «مَلَکَ» (مالک بودن، صاحب بودن) برای اشاره به مالکیت اموال به کار رفته است. در چندین آیه، مثلاً آیات 3، 24، 25، 36 نساء؛ 71 نحل؛ 6 مؤمنون و موارد دیگر، از «آنچه دستان راست شما مالک آن شدهاند» (ما مَلَکَت أیمانُکُم) سخن رفته است که موضوع آن مالکیت خصوصی بر کنیزان است. در آیهی 61 نور با عبارت «آنچه کلیدهایش را در اختیار دارید» (مامَلَکتُم مَفاتِحَة) از مالکیت خصوصی بر دارایی واقعی سخن رفته است.
در حوزهی عمومی، سه واژه برای اشاره به اموال یا مالکیت به کار رفته است. واژهی نخست، «ربّ» (صاحب، پروردگار)، عمدتاً برای ارجاع به خدا و سلطه یا مالکیت او بر جهان به کار رفته است. خدا، از جمله «مالک عالم» (ربّ العالمین، حمد: 2؛ بقره: 131؛ مائده: 28؛ انعام: 45 و موارد دیگر)، «مالک» (ربّ السموات و الارض، آیات 16 رعد؛ 102 اسراء؛ 14 کهف؛ 65 مریم، و موارد دیگر)، «مالک این خانه (مقدس)» (ربّ هذا البیت، قریش: 2) است. در عین اینکه «رب» به این معنا عمدتاً برای اشاره به خداوند به کار میرود، دست کم یک مورد وجود دارد که مفسران استعمال آن را ناظر به یک انسان، یعنی پوتیفار، دانستهاند. (در آیه، 23 یوسف).
واژهی دیگری که برای اشاره به اموال به طور عام به کار رفته «خیر» است. معنای اصلی خیر «خوب» بودن است. این واژه معنایی موکداً مثبت را به اموال نسبت میدهد و آن را در مطلوبترین وجهش نشان میدهد، یعنی «نصیب» مثلاً، در حوزهی ارث، آیهی 180 بقره اموال برجامانده از اسلاف را «خیر» میخواند. البته دیگر آیات زیادهروی انسان را در میل (احتمالاً طبیعی) به اموال با ملایمت سرزنش میکنند. آیهی 8 عادیات انسان را موجودی میخواند که «سخت شیفتهی مال است» (لِحُبَّ الخَیرِ لَشَدید). و در آیهی 32 ص از سرزنش سلیمان نبی بر خویشتن سخن میگوید که دوستی مال (حُبّ الخَیر) را به ذکر خدا ترجیح داد.
اما واژهای که بیش از همه در این باب به کار میرود همان «مال» و جمع آن «اموال» است. هرچند این واژه به معنای محدودتر «پول» و «نقدینه» هم هست، اما پول نقد در عربستان قرن نخست استثنا بود نه قاعده (برای مطالب بیشتر در این باب و مروری بر بررسیهای اخیر در باب وضع مبادلات پولی در قرون اولیهی اسلامی نک. Foss, Coinage). لغویان و مفسران عصر کلاسیک عموماً «مال» را، به خودی خود، «دارایی شخص از درهم یا دینار یا طلا یا نقره یا گندم یا خرده چیز یا نان یا دد و دام یا جامه و لباس یا سلاح یا چیزهای دیگر» و خلاصه «هرچه شخص دارای آن است» تعریف میکنند. در این تلقی «مال» در حوزههای متعدد و همپوشان تجاری، خصوصی و غیره به کار رفته است. آیهی 177 بقره کسانی را که «مال خود را میبخشند» ستایش میکند، در عین حال در آیهی 46 کهف به ما گفته میشود: «مال و فرزندان زیور زندگی دنیایند». آیهی 155 بقره تأکید میکند که خداوند «انسان را با ..... نقصی در اموال امتحان میکند (نقص مِن الأموال)»، در عین حال آیهی 15 تغابن خود مال را «آزمون» (فتنه) میخواند. آیهی 37 سبأ هشدار میدهد که نه اموال و نه فرزندان انسان را به پیشگاه خداوند نزدیک نمیکنند. و آیهی 28 حاقه حرفهای کسانی را نقل میکند که گمان میکردند اموال آنها ایشان را در روز حساب محافظت میکند.
این اشارهها به اموال وسیع و منعطفاند و در استعمال معمول و مرسوم اعراب ریشه دارند. آنها نظریهای رسمی را شکل نمیدهند، چه رسد به آنکه تعریفی حقوقی از اموال به دست دهند. این امر اخیر برعهدهی ذکاوت حقوقی و تخیل قانونپرداز فقها و نظریهپردازان حقوقی دورهی شکلگیری فقه اسلامی بود. نیز نک. ثروت.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}