نویسنده: امیرمسعود جهان‌بین
 

زیاده‌طلبی حجاب عقل است، اما این بدان معنا نیست که انسان ایام عمر خویش را به بیکاری و بطالت بگذراند. «زیاده‌خواهی» حجاب عقل است و عقلاً مذموم. ولی صِرف بهره‌مندی از فضل مال، نکوهیده نیست. اگر انسان زیادی‌های دنیا را طلب کند، آنها را به داراییِ خود بیفزاید و برای خود بخواهد، مرتکب قبیح گشته است. اما اگر از زیادیِ مالی که به دست آورده، بذل و بخشش کند، به انجام یک عمل نیکوی عقلی توفیق یافته است. رزق و روزی منحصر در رزق مادی نیست. از این رو، عملی چون تدریس و تدرّس معلم و متعلّم نیز - هر چند بدون اجرت باشد - تجارتی سودآور به شمار می‌آید، زیرا رزق معنوی انسان - یعنی علم و معرفت او - را توسعه می‌دهد. پیشتر در ضمن نشانه‌های عاقل خواندیم که: «فَضْلُ مالِهِ مَبْذولٌ.» پس به بهانه‌ی فرار از فضل مال، نباید گرفتار بطالت شد، زیرا که بطالت (بیکاری) از حجاب‌های عقل است.
امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
«تَرْکُ التِّجارَةِ یَنْقُصُ العَقْلَ.» (1)
«ترک تجارت، عقل را ناقص می‌کند.»
تجارت، در لغت به معنی خرید و فروش است. ظاهراً تجارت از این جهت که با بطالت تضادّ دارد، مورد اشاره‌ی امام (علیه‌السلام) است. بیکاری عقلاً مذموم است و ترک تجارت یکی از مصادیق آن است. البته باید گفت که معنای تجارت، منحصر در خرید و فروش کالاهای مادّی نیست (اگرچه استفاده و کاربرد غالب آن در بُعد مادی و به همین معناست).
به طور کلی انجام هر عمل را که باعث گشوده شدن باب رزق به روی انسان شود، می‌توان تجارت دانست. امام کاظم (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
«کُلُّ مَا افْتَتَحَ بِهِ الرَّجُلُ رِزْقَهُ، فَهُوَ تِجارَةٌ.» (2)
«هر آنچه که انسان بدان روزی‌اش را گشایش دهد، نوعی تجارت است.»
رزق و روزی منحصر در رزق مادی نیست. از این رو، عملی چون تدریس و تدرّس معلم و متعلّم نیز - هر چند بدون اجرت باشد - تجارتی سودآور به شمار می‌آید، زیرا رزق معنوی انسان - یعنی علم و معرفت او - را توسعه می‌دهد. در آیات قرآن نیز، علاوه بر مواردی که تجارت به معنی مصطلح برای خرید و فروش کالاهای مادی به کار رفته، در سه آیه نیز تجارت به معنای عملکرد انسانها در مقابل هدایت الهی باز می‌گردد. معنای لغوی «تجارت»، داد و ستد به طور عامّ است که متعلّق آن، می‌تواند امور مادی یا معنوی باشد. آنان که هدایت را می‌پذیرند و به دعوت داعیان الهی پاسخ می‌گویند، تجارتشان در آخرت سودآور خواهد بود، وگرنه زیان خواهند کرد. خداوند در قرآن پس از وصف کافران و مفسدان می‌فرماید:
«أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى، فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا کَانُوا مُهْتَدِینَ.» (3)
«آنانند کسانی که گمراهی را به (قیمت) هدایت خریدند. از این رو،‌ تجارت آنها سودی ندهد و آنان هدایت‌پذیر نیستند.»
گمراهان، در تجارت خود، هدایت را می‌فروشند و ضلالت را می‌خرند، که این تجارت عقلاً سودآور نیست. افراط و تفریط، هر دو دشمن عقل‌اند. از این رو، هم طلب فضول و هم بطالت، حجاب عقل‌اند و در مقام عمل، باید به دقت به این هر دو حقیقت نگریست. در مقابل، کسانی که به خدا و رسول او ایمان می‌آورند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد می‌کنند، دست به تجارتی زده‌اند که آنها را از عذاب دردناک آخرت می‌رهاند. آری، تجارت حقیقی آن است که انسان، جان و مال خویش را در راه خداوند صرف کند و در مقابل، به بهشت و رضوان الهی دست یابد:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؟
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ.» (4)
«ای کسانی که ایمان آوردید! آیا شما را به تجارتی رهنمون شوم که از عذاب دردناک نجاتتان دهد؟
(آن تجارت این است که) به خدا و رسول او ایمان آورید، در راه خدا با اموال و جانهایتان مجاهده کنید. این برای شما بهتر است، اگر دانا باشید.»
امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وقتی مردم را به شرکت در جنگ صفّین تحریض می‌کردند این آیات را خواندند. (5)
آری، تجارتی که باید همّ و غمّ بشر بدان معطوف باشد، همین معنا از تجارت است که قرآن کریم، آن را «تجارت نابودنشدنی» نامیده است. تجارت‌های دیگر، تا وقتی در راستای آن قرار نگیرند، سودی نخواهند بخشید:
«إِنَّ الَّذِینَ یتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیةً یرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ.» (6)
«کسانی که کتاب خدا را تلاوت می‌کنند و نماز را برپا داشتند و از آنچه روزیشان داشتیم، آشکارا و پنهانی انفاق کردند، به تجارتی امید دارند که هرگز کساد نخواهد شد.»
حال به بحث اصلی بازگردیم:
افراط و تفریط، هر دو دشمن عقل‌اند. از این رو، هم طلب فضول و هم بطالت، حجاب عقل‌اند و در مقام عمل، باید به دقت به این هر دو حقیقت نگریست. آنچه برای عاقل اهمیت دارد و زیرکی او را می‌آزماید، توجه همزمان به همه‌ی مکشوفات عقل خویش است. نباید در گریز از یک طرف، به طرف دیگر سقوط کند. بنابراین زیادی‌ها (فضول) هدف نیستند و عاقل هدف نهایی خویش را طلب آن قرار نمی‌دهد. اما وقتی بخواهد به کشف عقلی خویش یعنی اشتغال و ترک بطالت عمل کند، آنگاه اگر چیزی زائد بر قوت خود بیابد، در بذل آن، عنان را به عقل می‌سپارد.
سخن در باب بطالت را با ذکر روایتی دیگر به پایان می‌بریم.
«معاذ» که فروشنده‌ی لباس بود، مدتی تجارت را ترک گفت. امام صادق (علیه‌السلام) از او پرسیدند:
«أضَعُفْتَ عَنِ التِّجارَةِ أَوْ زَهِدْتَ فیها؟»
«آیا ناتوان از تجارت شدی یا نسبت به آن بی‌رغیت گشته‌ای؟»
معاذ پاسخ داد:
«ما ضَعُفْتَ عَنْها وَ ما زَهِدْتُ فیها.»
«نه از آن ناتوان گشتم و نه بدان بی‌میل شدم.»
حضرت پرسیدند:
«فَما لَکَ؟»
«پس تو را چه می‌شود؟»
او پاسخ داد:
«مال بسیاری دارم که در اختیارم می‌باشد و کسی از من طلبکار نیست و فکر نمی‌کنم که همه‌ی آن را پیش از مرگ خود بخورم (یعنی تا وقت مرگ اموالم تمام نمی‌شود).»
حضرت فرمودند:
«لا تَتْرُکْها فَإِنَّ تَرْکَها مُذْهِبَةٌ لِلْعَقْلِ، إِسْعَ عَلی عِیالِکَ، وَ إِیّاکَ أَنْ یَکُونَ هُمُ السُّعاةَ عَلَیْکَ.» (7)
«آن (تجارت) را ترک مکن، که ترک آن (مایه‌ی) رفتن عقل است. برای خانواده‌ات کوشش کن و مبادا که آنان برای تو کوشش کنند.»
بنابراین نفس اینکه انسان با زحمت خویش، زندگی خود و خانواده‌اش را بگذراند، مورد تأیید عقل است و در شرع نیز موضوعیت دارد. لذا انسان تا جایی که توان دارد، نباید عمرش را به بطالت بگذراند.

نمایش پی نوشت ها:
1. کافی/ ج 5/ ص 148/ ح 1.
2. کافی/ ج 5/ ص 309/ ح 7.
3. بقره/ 16.
4. صف/ 10 و 11.
5. کافی/ ج 5/ ص 39.
6. فاطر/ 29.
7. کافی/ ج 5/ ص 148/ ح 6.

منبع مقاله :
جهان‌بین، امیرمسعود؛ (1385)، کتاب عقل دفتر سوم نشانه‌های و حجاب‌های عقل، تهران: انتشارات نبأ، چاپ اول