نویسنده: یونس فرهمند

منصب حجابت از مناصب مهم در تاریخ تشکیلات حکومتی مغرب و اندلس بود، (1) اما در دوره مرینیان، خاصه با ظهور وزرای قدرتمند نظامی، اهمیت خود را بیش از پیش از دست داد و جایگاه آن تنزل یافت. به نظر می‌رسد همین تنزل موقعیت بود که ابن خلدون را وا داشت تا وجود این منصب در دوره مرینیان را به طور کامل نفس کند. (2) ابن ابی عمرو در دربار ابوعنان چنان مقامی یافت که کلیه اموری کشوری و لشکری را شخصاً اداره می‌کرد؛ به گونه‌ای که وی هم کاتب العلامه و حاجب سلطان و هم فرمانده لشکریان وی بود؛ به علاوه، تصدی امور مالی حکومت را نیز برعهده داشت. برخلاف گفته‌های ابن خلدون به درستی می‌توان معلوم داشت که این منصب در دوره مرینیان نیز وجود داشته است؛ زیرا نه تنها ابن احمر به اسامی دقیق این حاجبان اشاره کرده، (3) بلکه به طور خاص در دوره ابوالحسن و ابوعنان، از سوی ابن مرزوق (4) و نمیری (5) نیز به نقش آنها در حوادث سیاسی و اجتماعی اشاره شده است.
بررسی‌ها نشان می‌دهد که حجابت بسی پایدارتر و باثبات‌تر از وزارت بوده است؛ به عنوان نمونه، ابوالحسن و پدرش تنها از یک حاجب بهره می‌گرفته‌اند. (6) حتی در دوره ابوعنان که شمار حاجبان افزایش یافت، از سه تن فراتر نرفت؛ (7) این در حالی است که شمار وزرای ابوالحین و ابوعنان به بیش از 10 تن رسید. (8) با وجود این، به نظر می‌رسد نظر به ماهیت نظامی حکومت مرینی در این دوره و ضرورت وجود سردارانی توانمند برای مقابله با تهدیدات خارجی و سرکوب شورش‌های داخلی، حاجب کارکرد قبلی خود را از دست داده بود و به گفته ابن خلدون به وزراتی کوچک تبدیل شده بود که رئیس آن را «مزوار» می‌گفتند. (9) حاجب از یک سو، مسئولیت ورود و خروج مردم به درگاه سلطان را برعهده داشت و از سویی دیگر، با در اختیار داشتن ریاست نظامیان دربار، به اجرای اوامر سلطانی و مجازات‌های مقرر شده از سوی او می‌پرداخت. (10)
یکی از مشهورترین حاجبان مرینی، ابوحسون علال بن محمد هسکوری، حاجب ابوالحسن بود که نزد سلطان جایگاهی بلند داشت. گزارش ابن مزروق از مناسبات سلطان با حاجبش، از این مهم حکایت دارد که ابوالحسن بیش از وزرا و کتّاب به وی اعتماد داشت و منزلت او را ارج می‌نهاد؛ (11) از این‌رو، در باب وی گفته است:
«او همچون فرزندی بسیار نجیب و رفیقی بسیار شفیق برای سلطان بود که هیچ امری بر او پوشیده نمی‌ماند و جز با مشورت او، ابوالحسن به کاری دست نمی‌زد وی نه تنها با فرزندان و وزرا، کتّاب و امنا و خواص و نزدیکان در مجالس سلطان حضور می‌یافت، بلکه بر همگان نیز مقدم بود». (12)
به درستی معلوم نیست که این مایه از قرابت و نزدیکی، ناشی از جایگاه سازمانی منصب حجابت در این دوره است یا به سبب روابط سبی بود که بین حاجب مزبور و ابوالحسن برقرار بود. (13) هرچه بود سلطان بسیاری از اسرار حکومتی‌اش را بر وی می‌گشود و از او نظر می‌خواست؛ (14) به گونه‌ای که حتی در انتخاب وزرا هم نقشی انکارناپذیر داشت. (15)
منصب حجابت در دوره ابوعنان نیز وجود داشت؛ با این همه، اقتدار و منزلت پیشین از دست رفت و از میان حاجبان متعدد، (16) تنها یک تن توانست به موقعیتی در خور توجه دست یابد. او کسی نبود جز محمدبن محمدبن ابی عمرو که به علت جایگاه بلندمرتبه‌اش می‌توان وی را همتای ابوحسون علال در دولت ابوالحسن دانست. اجداد ابن ابی عمرو به صورت موروثی سابقه‌ای دیرین در امور دیوانی داشتند؛ (17) محمدبن ابی عمرو خود مدتی فضای ابوحمّو زیانی و سپس ابوالحسن مرینی یافت، اما در اثر سعایت مشایخ شهر از این منصب برکنار شد و سلطان مسئولیت تربیت و تأدیب فرزندش ابوعنان را به او واگذار کرد. (18) از این‌رو، ابن ابی عمرو در دربار ابوعنان چنان مقامی یافت که کلیه اموری کشوری و لشکری را شخصاً اداره می‌کرد؛ به گونه‌ای که وی هم کاتب العلامه و حاجب سلطان و هم فرمانده لشکریان وی بود؛ به علاوه، تصدی امور مالی حکومت را نیز برعهده داشت. این مایه از قدرت از یک سو وی را به تحکم بر مخدومش، ابوعنان، واداشت و از سوی دیگر، به مخالفینش فرصت سعایت داد. (19) با این همه، باقی عمر همچون سرداری کارآزموده، سلطان مرینی را در سرکوب مخالفانش در قسنطینه و بجایه یاری کرد و سرانجام در 756ق. درگذشت. (20)

نمایش پی نوشت ها:
1- ابن خلدون، مقدمه، ج1، صص299-301.
2- همان، ص300.
3- روضة النسرین، ص26، 28؛ النفحة النسرینیة، ص43.
4- نک: 137، 247، 339، 338، 369.
5- نک: 405، 462، 464.
6- نک: روضة النسرین، ص24، 26.
7- نک: همان، ص28.
8- نک: همان، ص26، 28.
9- ابن خلدون، مقدمه، ج1، ص301.
10- همان، همان جا.
11- ابن مرزوق، 137، 338، 369، 489.
12- همو، ص367.
13- نک: همو، ص369؛ نیز برای اطلاع از سرانجام وی نک: ابن خلدون، العبر، ج7، ص380.
14- همان، صص 369-370.
15- نک: نقش وی در انتخاب ابوحرکات عسکربن تاحضریت در (ابن مرزوق، ص362).
16- برای فهرست حاجبان ابوعنان نک: (ابن احمر، روضه النسرین، ص28).
17- ابن خلدون، العبر، ج7، ص386.
18- همان، ج7، ص387.
19- همان، همان جا.
20- همان، ص388.

منبع مقاله :
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سده‌های میانه، تهران: پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.