نویسنده: یونس فرهمند

قضاء از مهم‎‌ترین مناصب حکومتی، خاصه در نظام خلافت اسلامی بود که گاه خلیفه شخصاً به عنوان بالاترین مرجع رسیدگی کننده به امور دینی به رفع شکایات و ترک مخاصمات می‌پرداخت و گاه از جانب خویش فردی را بر این کار نیابت می‌داد. (1) به منظور اجرای قوانین شریعت و تسریع در دادرسی‌ها در هر یک از ایالت‌های تابعه مرینیان، فردی به منصب قضا گماشته می‌شد تا به نیابت از قاضی الجماعة به امور دینی و قضایی آن ناحیه رسیدگی کند. ابوالحسن و ابوعنان مرینی بعضاً خود به امور قضایی رسیدگی می‌کردند، اما تصدی تشکیلات قضاء را به یکی از نامبردارترین فقهای عصر خویش می‌سپردند و از این‌رو، به آنها قاضی الجماعة می‌گفتند. این منصب که اغلب آن را همپای قاضی القضاة در شرق می‌دانند، بالاترین مقام قضایی یا دینی رسمی حکومت اسلامی در مغرب بود که نه تنها به امور عالیه قضایی، چون انتخاب قاضیان، محتسبین و ناظران احباس (اوقاف) می‌پرداخت، بلکه در مناسبت‌های دینی مهم شرکت می‌جست و به هنگام مسافرت سلطان به تودیع و استقبال وی می‌شتافت. (2) محمدبن علی ملیلی، ابوعبدالله محمدبن علی بن عبدالرزاق جزولی و عبدالله بن احمد ازدی در دوره ابوالحسن (3) و محمدبن احمد تلمسانی مَقّری، محمدبن احمد فَشتالی و عبدالله بن محمد اَورَبی در دوره ابوعنان (4) این منصب را عهده‌دار بوده‌اند.
به منظور اجرای قوانین شریعت و تسریع در دادرسی‌ها در هر یک از ایالت‌های تابعه مرینیان، فردی به منصب قضا گماشته می‌شد تا به نیابت از قاضی الجماعة به امور دینی و قضایی آن ناحیه رسیدگی کند. (5) به دوره ابوالحسن قاضی الجماعة و قاضی ولایات به عنوان نماینده دینی سلطان، گذشته از حل مسائل قضایی، تصدی خطبه نماز جمعه و اقامه نمازهای یومیّه را نیز به عهده داشتند، (6) اما در دوره ابوعنان چند تغییر مهم در قضای مغرب صورت گرفت؛ نخست اینکه وی به کلیه قضات شهرها دستور داد تا مردم را به آبادانی مساجد وا دارند و نماز را به جماعت اقامه و در این امر سختگیری کنند؛ (7) با این همه، به نظر می‌رسد چون منویات سلطان برآورده نشد، چندی بعد دستور داد تا منصب صاحب الصلاة را از قضا تفکیک کنند؛ «چه وی دریافت که بیشتر وقت قاضیان، صرف صدور حکم و بررسی مدعیات طرفین دعوی و مطالعه در منابع اسلامی خواهد شد». (8)
به علاوه، وی دستور داد تا در همه اقالیم و شهرهای تحت حاکمیت مرینیان، «با هدف سد ذریعه» (9) و جلوگیری از مفسده احتمالی، خزانه‌هایی مستحکم جهت نگهداری اموال ایتام، محجورین و حتی امانت اموال قیمتی مردم ساخته شود (10) و با هدف نظارت بیشتر، آنها را دو قفله کنند و کلیدی را به قاضی و کلیدی را به خطیب آنجا دهند تا در نگهداری از اموال اطمینان حاصل شود. (11) حتی وی به قضات دستور داد تا اموال وقفی را نیز در آن خزانه‌ها نگهداری کنند. (12) به نظر می‌رسد از این پس بود که قاضیان، نظارت و سرپرستی اوقاف را که به نام احباس شناخته می‌شد برعهده گرفتند؛ زیرا در دوره ابوالحسن سرپرستی امور ایتام و احباس، گاه به عهده خطیب بود (13) و گاه به علت سختی‌های بسیار نگهداری از اراضی حبس، فردی مستقل معروف به شغب را بر این کار می‌گماشتند. (14)

نمایش پی نوشت ها:
1- ابن خلدون، مقدمه، ج1، صص 275-276.
2- نک: نمیری، ص237.
3- ابن احمر، روضة النسرین، ص26.
4- همان، ص28.
5- به عنوان نمونه ابن مرزوق به پاره‌ای از قضات ولایات، چون سبته و اندلس اشاره کرده است؛ نک: (همو، ص193).
6- ابن مرزوق، ص153.
7- نمیری، ص163.
8- همو، ص164.
9- همو، ص167.
10- همو، ص168.
11- همو، همان جا.
12- همو، همان جا.
13- ابن مرزوق در گزارشی، خطیب ابوالفضل ابوالحسن مزدغی، خطیب جامع قرویین فاس را متولی مواریث و اوقاف دانسته است (ص230).
14- ابن مرزوق، ص311.

منبع مقاله :
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سده‌های میانه، تهران: پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.