نویسنده: اسدالله محمدی نیا
 
حضرت علی (علیه السلام) فرمود:
«ایّاکَ وَ مُحادَثَةَ النِّساءِ فاِنَّهُ لا یَخلُوا رَجُلٌ بِاِمرَأةٍ لَیسَ لَها مَحرمٌ اِلا هَمَّ بها»
از گفتگو و اختلاط با زنان بپرهیز. به راستی هیچ مردی با زن نامحرمی در خلوت سخن نمی‌گوید مگر اینکه در دلش، نسبت به وی رغبت پیدا می‌کند. (1) مدتی با همکلاسی پسرم به نام احمد، ارتباط برقرار کردم. احساس می‌کردم با او می‌توانم خوشبخت شوم، مدتی بعد همسرم موضوع رابطه ما را فهمید. بنابراین تصمیم گرفتم شوهرم را که مانع خوشبختی ما بود، از سر راه بردارم. موضوع را با احمد در میان گذاشتم و به او گفتم شوهرم مرا اذیت می‌کند و اگر او را به قتل برسانیم، می‌توانیم با هم زندگی کنیم؛ او هم پذیرفت که در ارتکاب قتل به من کمک کند. گاهی این روابط غرب‌گونه باعث وقایع تلخی برای شوهر و منجر به فروپاشی کانون گرم خانواده می‌شود. زیرا وقتی زن با مرد دیگری ارتباط داشت، به خاطر وجود شوهرش، آن مرد و زن نامحرم نمی‌توانند با آزادی کامل با هم رابطه داشته باشند، لذا وجود شوهر را مزاحم خودشان می‌دانند و در نتیجه برای آنکه راحت با هم ارتباط برقرار نمایند تصمیم می‌گیرند شوهرِ زن را از سرِ راهشان بردارند تا به خیال واهی خود دیگر هیچ مشکلی پیش رویشان نباشد. اینک به چند حادثه تکان دهنده توجه نمایید:

ماجرای تکان دهنده: قتل شوهر توسط دوست پسر همسرش

در نخستین ساعات 27 اردیبهشت، مأموران کلانتری 29 کرج، هنگام گشت‌زنی در محدوده مشکین آباد به خودروی پیکانی که در نزدیکی یک بیابان متوقف شده و در آن باز بود مشکوک شدند و هنگامی که خودرو را بازرسی کردند، متوجه جسد مردی روی صندلی عقب خودرو شدند.
با پیدا شدن جسد، مأموران موضوع را به بازپرس دادسرای جنایی کرج اطلاع دادند و وی همراه مأموران دایره قتل آگاهی کرج، تحقیقات گسترده‌ای را در این ارتباط آغاز کرد.
در بازرسی از جسد این مرد، مأموران مدارک شناسایی او را پیدا کردند که مشخص می‌کرد وی مهدی- ک نام دارد و خانه وی چند کوچه پایین‌تر از محل جنایت واقع شده است. به این ترتیب مأموران به منزل او مراجعه کردند و به بازجویی از همسرش پرداختند.
همسر مقتول به نام بهجت در بازجویی‌ها به مأموران گفت: 19 سال از زندگی من و مقتول می‌گذرد و در این مدت، هیچ مشکلی نداشتیم. روز حادثه وی مثل همیشه ساعت 6 صبح برای مسافرکشی از خانه خارج شد؛ اما دیگر بازنگشت. در حالی که بازجویی از این زن ادامه داشت، مأموران از طریق همسایگان مقتول دریافتند وی و همسرش از مدتی قبل با یکدیگر اختلاف شدیدی داشته‌اند.
با این اظهارات از آنجا که همسر مقتول، اظهارات ضد و نقیضی در مراحل بازجویی بیان کرده بود، مأموران بار دیگر این زن را تحت بازجویی‌های فنی و پلیسی قرار دادند که سرانجام لب به اعتراف گشود و راز جنایت وحشتناک را فاش کرد. همسر 36 ساله مقتول در بازجویی‌ها با اعتراف به قتل شوهرش گفت که به خاطر علاقه به همکلاسی 17 ساله پسرش، همسرش را به قتل رسانده است.
زن قاتل در بازجویی‌ها به بازپرس پرونده گفت: مدتی با همکلاسی پسرم به نام احمد، ارتباط برقرار کردم. احساس می‌کردم با او می‌توانم خوشبخت شوم، مدتی بعد همسرم موضوع رابطه ما را فهمید. بنابراین تصمیم گرفتم شوهرم را که مانع خوشبختی ما بود، از سر راه بردارم. موضوع را با احمد در میان گذاشتم و به او گفتم شوهرم مرا اذیت می‌کند و اگر او را به قتل برسانیم، می‌توانیم با هم زندگی کنیم؛ او هم پذیرفت که در ارتکاب قتل به من کمک کند.
چندین بار نقشه قتل او را طراحی کردیم، اما موفق نشدیم تا اینکه 27 اردیبهشت تصمیم خود را عملی کردیم. قرار بود من شوهرم را بیهوش کنم و بعد با کمک احمد، او را به قتل برسانیم و سپس جسدش را به بیرون ببریم و وانمود کنیم او را کشته‌اند. شب جنایت، مقداری داروی خواب‌آور در غذا ریختم و بعد از آنکه شوهرم غذایش را خورد، به خواب عمیقی فرو رفت و من از طریق تلفن همراهی که احمد در اختیارم گذاشته بود موضوع را به او گفتم و او ساعت 2 بامداد به خانه ما آمد.
بعد از آمدن احمد، طنابی را که از قبل آماده کرده بودم، دور گردن مقتول انداختیم، اما هنگامی که قصد خفه کردنش را داشتیم، شروع به سر و صدا کرد. پسرم که همکلاسی احمد بود، از خواب بیدار شد و با دیدن او در خانه، متوجه منظورمان شد. به او گفتم پدرت دچار تشنج شده است و می‌خواهیم او را به بیرون از خانه ببریم اما او موضوع را فهمیده بود. بنابراین او را تهدید کردیم اگر موضوع را به کسی بگوید، او را می‌کشیم و او هم ناچار به همکاری با ما شد.
وی اضافه کرد: شوهرم را خفه کردیم و جسدش را درون خودرو قرار دادیم و به دنبال جایی برای مخفی کردن جسد بودیم، می‌خواستیم آن را داخل یک نهر بیندازیم اما موفق نشدیم؛ بنابراین جسد را به نزدیکی خانه‌مان آوردیم و درون خودرو رها کردیم، اما زمانی که قصد دور شدن داشتیم، متوجه شدیم او هنوز زنده است. بعد احمد با چاقو او را به قتل رساند و به خانه بازگشتیم. با اعترافات وحشتناک این زن، مأموران به سراغ احمد که در این قتل همدست زن جنایتکار بود رفتند و او را دستگیر کردند. با اعترافات این زن و جوان همدستش، پرونده برای طی مراحل قانونی تحویل مراجع قضایی شد. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1.بهشت جوانان، ص471.
2.جام جم، شماره 1441، 7/ 3/ 84.کیهان، شماره 18247، 7/ 3/ 84.

منبع مقاله :
محمدی نیا، اسدالله، (1392)، دختران می‌پرسند: چرا؟، قم: انتشارات سبط اکبر (ع)، چاپ نهم.