نویسنده: یعقوب جعفری‌نیا
 

(هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌) (بقره، آیه 29)
«او کسی است که همه آنچه را که در زمین است برای شما آفرید، سپس به آسمان پرداخت و آن را هفت آسمان قرار داد و او به هر چیزی آگاه است».
آنچه در زمین و آسمان‌هاست، همگی به نفع آدمی و برای استفاده او آفریده شده و انسان محورِ تمام این پدیده‌هاست و بدون حضور او، هیچ یک از مواهب موجود در زمین و آسمان‌‌ها، معنا و مفهومی ندارد.

لغت و اعراب

1. «استواء» به معنای غلبه کردن، روی آوردن، تدبیر نمودن و آهنگ کردن است؛ 2. «تسویه» آفریدن، قرار دادن، چند چیز را به طور مساوی کنار هم چیدن؛ 3. ضمیر «فسوّاهنّ» یا به «سماء» بر می‌گردد چون سماء اسم جنس است که هم به مفرد و هم به جمع اطلاق می‌شود، پس ضمیر جمع آورده شده است؛ یا این ضمیر، ضمیر مبهم است که سبع سموات آن را تفسیر می‌‎کند، مانند: (ربّه رجلا)؛ 4. «علیم» یا صفت مشبهه است که در آن نوعی ثبوت وجود دارد و یا مبالغه در عالم است و در هر دو صورت معنای علیم از عالم گسترده‌تر است.

تفسیر

1. آفرینش زمین و آسمان

خداوند در این آیه، به بیان یکی از نعمت‌های الهی می‌پردازد که به انسان ارزانی داشته و آن خلقت زمین و آسمان‌هاست. زمین و تمام امکانات و نعمت‌هایی که خداوند در آن قرار داده، برای استفاده انسان آفریده شده است.
خداوند از یک سو به انسان عقل، فهم و استعدادهای ویژه‌ای داده و از سوی دیگر در زمین که همواره در دسترس بشر است، معادن و نعمت‌هایی آفریده که بشر با کمک عقل خود می‌تواند آنها را کشف و استخراج کند و از آنها در بهینه‌سازی زندگی خود بهره ببرد و با ترکیب عناصر موجود در زمین دست به اختراعات گوناگون بزند.
سپس به بیان خلقت آسمان‌ها می‌پردازد. اگر چه در متن آیه نیامده که خداوند آسمان‌ها را برای بشر آفریده ولی سیاق آیه که در مقام امتنان و ذکر نعمت‌هاست می‌رساند که آسمان‌ها برای بشر و به نفع او خلق شده است. این مطلب را آیه دیگری بهتر روشن می‌سازد:
(أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً....)؛ (لقمان، آیه 20) «آیا نمی‌بینید که خداوند آنچه را که در آسمان‌ها و زمین است، برای شما مسخر کرد و نعمت‌های ظاهری و باطنی خود را فراوان در اختیار شما قرار داد؟»
طبق این آیات آنچه در زمین و آسمان‌هاست، همگی به نفع آدمی و برای استفاده او آفریده شده و انسان محورِ تمام این پدیده‌هاست و بدون حضور او، هیچ یک از مواهب موجود در زمین و آسمان‌‌ها، معنا و مفهومی ندارد.
در ضمن از این آیه فهمیده می‌شود که اصل در خلقت «اباحه» است؛ یعنی انسان مجاز است که از طبیعت هر نوع استفاده‌ای ببرد، مگر این که شرع چیزی را ممنوع کند.
همچنین آیه مورد بحث اعلام می‌دارد که خداوند پس از آفرینش زمین به آفرینش آسمانها پرداخت و آنها را هفت آسمان قرار داد. این می‌رساند که خلقت آسمان‌ها پس از خلقت زمین بوده است. آیات دیگری نیز همین معنا را اثبات می‌کند. با این وجود در یکی از آیات مربوط به خلقت زمین و آسمان پس از بیان آفرینش آسمان‌ها چنین آمده است:
(وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحَاهَا)؛ (نازعات، آیه 30) «و زمین را پس از آن گسترد».
باید گفت که منظور این نیست که خلقت زمین پس از آسمان بوده است، بلکه گسترش زمین و آماده‌سازی آن برای زندگی، پس از آفرینش آسمان‌ها بوده و این مانع از آن نیست که زمین قبل از آسمان آفریده شده باشد.
در جمله پایانی آیه مورد بحث، خداوند به علم بی‌پایان خود اشاره می‌کند و خلقت زمین و آسمان را شاهدی بر آن می‌داند و به راستی جهان آفرینش دلیل محکمی بر علم بی‌پایان و قدرت پایان‌ناپذیر اوست.

2. منظور از آسمان‌های هفتگانه چیست؟

دیدیم که در این آیه از آسمان‌های هفتگانه سخن به میان آمد. هفتگانه بودن آسمان‌ها علاوه بر این آیه، در آیات دیگری نیز آمده که در مجموع هشت آیه می‌باشد.
اما منظور از آسمان‌های هفتگانه چیست؟ آیا عدد هفت در اینجا موضوعیت دارد یا خیر؟ و در هر دو صورت این آسمان‌ها کجا هستند؟
بعید نیست که بگوییم عدد هفت در اینجا برای تعدد و تکثیر است و منظور عدد خاص یعنی شش به اضافه یک، نیست و در مواردی در قرآن عدد هفت و هفتاد برای تعدد و کثرت آمده و عدد خاصی منظور نبوده است؛ مانند این آیات:
(وَ لَوْ أَنَّ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاَمٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ....)؛ (لقمان، آیه 27) «اگر آنچه در زمین، درخت وجود دارد قلم گردد و هفت دریا مرکب شود، کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرد».
منظور از کلمات خداوند علم بی‌پایان اوست و معلوم است که نه فقط هفت بلکه هزاران دریا هم برای نگارش علم او کافی نیست؛ چون علمش نامحدود است. بنابراین عدد هفت در اینجا مورد نظر نیست بلکه منظور کثرت و تعدد است.
(....إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ....)؛ (توبه، آیه 80) «اگر برای آنها هفتاد بار هم طلب مغفرت کنی خداوند آنها را نخواهد آمرزید».
معلوم است که اگر این درخواست بیش از هفتاد بار هم باشد خدا نمی‌بخشد و منظور از ذکر این عدد کثرت و تعدد است و نظیر آن در گفت و گوهای ما هم وجود دارد؛ می‌گوییم صد بار آمدم، نبودی؛ منظور عدد صد نیست بلکه این بیانگر کثرت است. بنابراین می‌توان گفت که عدد هفت در آسمان‌های هفتگانه مورد نظر نیست بلکه آوردن این عدد برای بیان کثرت و تعدد می‌باشد.
اکنون باید دید که منظور از آسمان‌های متعدد چیست؟ خواه عدد هفت موضوعیت داشته باشد یا نداشته باشد.
در اینجا وجوه یا اقوالی است که ما آنها را ذکر می‌کنیم و در پایان نظر خود را بیان خواهیم کرد:
1. منظور، هفت فلک است که به اضافه عرش و کرسی نه فلک می‌شود و این همان مطلبی است که در هیئت بطلمیوسی گفته شده و علم امروز آن را نمی‌پذیرد؛
2. منظور سیاره‌های منظومه شمسی است که غیر از زمین عبارتند از: عطارد، زهره، مریخ، مشتری، زحل به اضافه ماه و آفتاب؛
3. منظور سیاره‌های منظومه شمسی است و به جای ماه و آفتاب، دو سیاره اورانوس و نپتون قرار داده می‌شود؛
4. منظور هفت نوع آسمان است و تمام آنچه که ما می‌بینیم از ستاره‌ها و سیاره‌ها، کهکشان‌ها، سحابی‌ها، همه آسمان اول است و شش آسمان دیگر از دامنه علم ما بیرون است و شاید بشر در آینده پی به آنها ببرد؛
5. منظور طبقات جوّ است که دور زمین را احاطه کرده‌اند و همان‌گونه که پیشتر آمد، عدد هفت موضوعیت ندارد.
هر چند بعضی از عرفا آسمان‌های هفتگانه را تفسیر عرفانی کرده و آن را حمل بر مراتب سرّ و ضمیر انسان دانسته‌اند ولی ما آن را حتی به عنوان یک احتمال نمی‌پذیریم. زمین نیز هفتگانه است و بدون تردید منظور از هفتگانه بودن زمین طبقات زمین است و چون در این آیه گفته شده که زمین نیز همانند آسمان‌های هفتگانه است معلوم می‌شود که منظور از آن، طبقات جو است که دور زمین را فرا گرفته‌اند. اکنون نظر خود را ذکر می‌کنیم: با بررسی مجموع آیات هشتگانه‌ای که درباره آسمان‌های هفتگانه در قرآن کریم آمده است، به نظر می‌رسد که وجه اخیر یعنی وجه پنجم درست‌تر باشد و منظور از آسمان‌های هفتگانه، همان طبقات جوّ یا اَتمسفر است که دور زمین را احاطه کرده و چند طبقه بودن آن از نظر علم امروز ثابت شده و قابل تردید نیست، شواهد و قراینی که در تأیید این نظر از آیات به دست می‌آید، به قرار زیر است:
1. در بعضی از این آیات تصریح شده است که ماه و خورشید به هفت آسمان نور می‌دهند:
(أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً* وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً)؛ (نوح، آیه 15 و 16) «آیا ندیدید که چگونه خداوند هفت آسمان را طبقه به طبقه آفرید و ماه را در آنها نور و آفتاب را چراغ قرار داد».
این آیه به روشنی دلالت دارد که ماه و خورشید بر هفت آسمان می‌تابند و آنها را روشن می‌کنند. این مطلب با هیچ یک از نظریه‌هایی که نقل کردیم سازگار نیست و تنها با نظریه‌ای که انتخاب کردیم سازگار است.
2. در یکی از این آیات آمده که زمین نیز همانند آسمان‌های هفتگانه است:
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ...)؛ (طلاق، آیه 12) «خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آنها را».
طبق این آیه، زمین نیز هفتگانه است و بدون تردید منظور از هفتگانه بودن زمین طبقات زمین است و چون در این آیه گفته شده که زمین نیز همانند آسمان‌های هفتگانه است معلوم می‌شود که منظور از آن، طبقات جو است که دور زمین را فرا گرفته‌اند.
3. در شماری از این آیات پس از ذکر آسمان‌های هفتگانه بلافاصله از باریدن باران از آسمان سخن رفته است و گویا که باران از همین آسمان‌های هفتگانه نازل می‌شود و معلوم است که باران از طبقات جو می‌بارد:
(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَ مَا کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِینَ‌ * وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً....)؛ (مؤمنون، آیه 17 و 18) «و همانا بالای شما هفت راه خلق کردیم و ما از آفرینش غافل نبودیم و از آسمان آبی فرستادیم».
مانند این آیه آیات 2 تا 14 سوره نباء است.
4. در بعضی از آیات تصریح شده که هفت آسمان، طبقه طبقه است و این با طبقات جو همسانی دارد.
(الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً....)؛ (ملک، آیه 3) «خدا کسی است که هفت آسمان را طبقه طبقه آفرید».
نظیر این آیه، در سوره نوح است که در بند اول آوردیم.
5. از برخی از این آیات استفاده می‌شود که این هفت آسمان در معرض دید مردم‌اند و به آنها نزدیک می‌باشند:
(أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً)؛ (نوح، آیه 15) «آیا ندیدید که چگونه خداوند هفت آسمان را طبقه به طبقه آفرید؟»
از این آیه- که پیشتر نیز به آن استشهاد کردیم - آشکار می‌شود که هفت آسمان برای مردم قابل دیدن و نزدیک است و ما می‌دانیم که برای زمینیان جوّ از همه چیز نزدیک‌تر است.
6. در بعضی از این آیات آمده است که هفت آسمان را بالای سر شما آفریدیم و چراغی بسیار فروزان قرار دادیم:
(وَ بَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِدَاداً * وَ جَعَلْنَا سِرَاجاً وَهَّاجاً)؛ (نباء، آیه 12 و 13) «و بالای سر شما هفت آسمان استوار بنا کردیم و چراغی فروزان قرار دادیم».
با توجه به این که بالا و پایین نسبت به کرات آسمانی مفهومی ندارد، می‌گوییم:
این تعبیر که هفت آسمان بالای سرشماست، نزدیکی آنها را می‌رساند و جوّ از همه چیز نزدیک‌تر است و آن چراغ فروزان نیز خورشید است که به این هفت آسمان می‌تابد.
7. در یکی از این آیات آمده است که پس از آفرینش زمین، خداوند به آسمان پرداخت در حالی که به صورت «دخان» بود و آن را به صورت هفت آسمان درآورد. دخان به معنای دود است و این معنا با گازهایی که پس از سرد شدن زمین به هوا برمی‌خیزد سازگارتر است و می‌دانیم که جوّ از همین گازها ساخته شده است:
(ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَ هِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ‌* فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ...)؛ (فصلت، آیه 11 و 12) «سپس به آسمان پرداخت در حالی که آن به صورت دود بود. پس به آن و زمین گفت خواه و ناخواه بیایید. گفتند: با میل و رغبت آمدیم پس خداوند آنها را هفت آسمان قرار داد.»
علاوه بر شواهد و قراینی که از خود آیات مربوطه ذکر شد، در نهج‌البلاغه از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) خطبه‌ای نقل شده که ظاهر آن نظر ما را تأیید می‌کند که منظور از هفت آسمان طبقات جوّ زمین است.
امیرمؤمنان (علیه السلام) در این خطبه پس از بیان این که در اول خلقت سیلاب‌ها و طوفان‌های بسیار شدیدی به وجود آمد، اضافه می‌کند:
«وَرَمَى بِالزَّبَدِ رُکَامُهُ فَرَفَعَهُ فِی هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَجَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَکْفُوفاً وَعُلْیَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَسَمْکاً مَرْفُوعاً....»؛ (1) «امواج آب کف‌هایی را بیرون انداخت و آن را در هوای باز و جو وسیع بالا برد و خدا از آن هفت آسمان را پدید آورد. آسمان پایین را مانند موج مهار شده و آسمان بالاتر از مانند سقفی محفوظ و بنایی بلند قرار داد...».
در اینجا یک مطلب باقی می‌ماند و آن این که در بعضی از آیات پس از ذکر آسمان‌های هفتگانه گفته شده است که آسمان پایین را به وسیله کواکب زینت دادیم و این دلیل است که مجموع ستارگانی که می‌بینیم همه در آسمان اول است، به ناچار شش آسمان دیگر وجود دارد که ما آنها را نمی‌بینیم و این همان قول چهارم است که در توجیه آسمان‌های هفتگانه نقل کردیم. بنابراین، مطلب ذکر شده با این نظریه که منظور از هفت آسمان طبقات جوّ است، همخوان نیست.
در پاسخ این اشکال می‌گوییم: با دقت در مضمون آیاتی که این مطلب در آنها آمده است آشکار می‌شود که منظور از «کواکب» در اینجا ستارگان نیست؛ بلکه شهاب‌های آسمانی است و می‌دانیم که شهاب‌ها از اصطکاک سنگ‌های آسمانی با جو زمین به وجود می‌آیند. اینک آیات مورد نظر را می‌آوریم و سپس توضیح می‌دهیم:
(إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ‌ * وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِدٍ)؛ (صافات، آیه 6 و 7) «ما آسمان پایین را با زینت کواکب زینت دادیم و از تسلط شیطان سرکش محفوظ داشتیم.»
(...وَ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَ حِفْظاً ....)؛ (فصلت، آیه 12) «و آسمان پایین را به وسیله چراغ‌هایی زینت دادیم و آنها را باعث حفظ قرار دادیم».
(وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَ جَعَلْنَاهَا رُجُوماً لِلشَّیَاطِینِ....)؛ (ملک، آیه 5) «و همانا آسمان پایین را با چراغ‌هایی زینت دادیم و آنها را تیرهایی برای شیاطین قرار دادیم.»
دقت در این سه آیه روشن می‌سازد که منظور از «کواکب» و «مصابیح» در این آیات، شهاب‌های آسمانی است که خداوند آنها را هم زینت آسمان و هم مایه حفظ و حراست زمین قرار داده است. می‌دانیم که کره زمین همواره در معرض برخورد سنگ‌های آسمانی و اجرام سرگردانی است که در فضا به فراوانی وجود دارند. هر سنگ آسمانی که به طرف زمین پرتاب می‌شود، در برخورد با جوّ زمین می‌سوزد و نابود می‌شود و این چنین طبقات بالای جوّ باعث حفظ زمین و طبقه‌ای از جوّ می‌شود که با زمین تماس دارد. ما در بعضی از شب‌ها برخورد این سنگ‌ها را با جوّ و شعله‌ور شدن آنها را می‌بینیم.
این نکته را هم بگوییم که اطلاق «کوکب» به این شهاب‌ها از نظر لغوی اشکال ندارد؛ زیرا به هر شیئ نورانی بزرگ می‌توان کوکب گفت.

پی‌نوشت:

1. نهج‌البلاغه، خطبه1.

منبع مقاله :
جعفری‌نیا، یعقوب، (1394)، تفسیر آیات مشکل قرآن، قم: پژوهشگاه بین‌المللی المصطفی، چاپ اول.