نقش توصيه هاي اخلاقي براي کارايي بيشتر خانواده





در بحث مسئوليتهاى زن و شوهر در خانواده، به خوش اخلاقى و لزوم آن در خانواده اشاره شد. در اين جا برخى صفات اخلاقى كه در روابط مناسب اعضاي خانواده و تعالى آن مؤثر است، بررسى مى شود.
1. صداقت: صداقت از صفات مؤثر در روابط خانواده است كه زمينه اعتماد و برقرارى رابطه به شمار مى رود. صداقت در تحليل روان شناختى به گفتار و رفتارى اطلاق مى شود كه فرد انگيزه و قصدى مغاير با مفاد گفتار و رفتارش نداشته باشد؛ به بيان ديگر، فرد با صراحت و رو راستى و وضوح صحبت مى كند. هنگامى كه فرد در ارتباط كلامى يا بدنى صداقت نداشته باشد، ارتباطى متعارض يا دو سطحى برقرار مى شود، به گونه اى كه مفاد سخن فرد چيزي است و بقيه وجود او چيزي ديكر را بيان مى كند، يا انگيزه و قصد او امري ديگر است.
در اين حالت، مخاطب به مفاد كلام يا رفتار فرد پاسخ مى دهد، ولى هنگامى كه دريافت انگيزه فرد امرى ديگر است، در واكنش به رفتار يا گفتارهاي بعدى او سردرگرم مى شود؛ گاه به كلام و رفتار او توجه مى كند و از انگيزه او غفلت مى کند وگاه به دليل توجه بيشتر به انگيزه هاي احتمالى، به واكنش نامناسب دست مى زند. اين گونه ارتباط، از مشخصه هاي خانواده هاي آشفته است.(1) عدم صداقت در زن يا شوهر، فضاى خانواده را به بى اعتمادى و بدبينى مى كشاند و زمينه اختلاف را فراهم مى كند. اولياى دين (ع) به دليل تأثير دروغگويى در تخريب اعتماد در روابط بين فردى، بر صداقت و دوري از دروغ بسيار تأكيد دارند(2) و ملاك ايمان مردم را راستگويى اعلام مى كنند.(3) راستگويى زمينه اعتماد مقابل و در نتيجه، رابطه دوستانه و صميمى را فراهم مى كند؛(4) بنابراين، براى بالندگى و سلامت روابط در خانواده، بايد روابط كلامى و بدنى (آهنگ صدا، وضعيت بدنى افراد نسبت به هم، تماسهاي چشمى يا نگاهها، و حركت بدن) به صورت مستقيم، روشن و صريح باشد، آن گونه كه سخنان فرد نه تنها با حالت صورت، وضع بدن و طنين صدا هماهنگ باشد، بلكه با انگيزه و حالات ناهشيار او نيز مطابق باشد و در حقيقت، همه ابعاد روان شناختى فرد يك چيز را نشان دهد. چنين ارتباطى به اعضاى خانواده امكان مى دهد كه درستى و تماميت، تعهد، صداقت، شايستگى و خلاقيت داشته باشند و با مشكلات به طور مناسب برخورد كنند.(5)
2. خوش بينى: خوش بينى از صفات اخلاقى مؤثر در خانواده و بر اعتماد متقابل استوار است. خوش بينى و گمان نيكو نسبت به يكديگر، نسبت به حوادث و مسائل زندگى، و نسبت به خداوند در سلامت خانواده نقشى مهم دارد. در زندگى خانوادگى خوش بينى در پيشگيرى و حل بسيارى از مشكلات مؤثر است. براى پديدآيى حالت خوش بينى، زن و شوهر بايد در ابتداي زندگى نهايت تلاش خود را براى شناخت يكديگر و آگاهى از برخوردارى هر يك از شرايط لازم، مصروف نمايند و افزون بر اين، موازين اخلاقي را در همه رفتارها رعايت كنند. اعضاي خانواده با به دست آوردن اين شرايط و در سايه ي اعتماد متقابل مى توانند در جهت دورى از بدگمانى و ايجاد خوش بينى در يكديگر تلاش كنند. در متون دينى بر خوش بينى نسبت به برادران دينى و تفسير و تعبير رفتار آنها به بهترين وجه تأكيد(6) و به صراحت از افراد خواسته شده از بدگمانى دورى كنند؛(7) زيرا برخى گمانها گناه است و ضمن خارج كردن فرد از محدوده ي مجاز ديني، زمينه رفتار و گفتارهاى نامناسب در حق ديگران را پديد مى آورد.(8) در خانواده نيز زن و شوهر و فرزندان بايد از بدگمانى نسبت به هم خوددارى كنند. قضاوت و گمان نسبت به افراد بايد بر اساس مدارك معتبر و علم باشد و بدون تحصيل علم، اعضاي خانواده بايد به خوش بينى نسبت به هم روى آورند. يكى از مشكلات روابط بين فردى، عدم درك انگيزه ها و مقاصد طرف مقابل است. در اين حالت، گاه افراد تفسير و برداشتى نادرست از يك رفتار دارند، در حالى كه بر اساس اصول اسلامى بايد يك رفتار را به بهترين وجه تفسير كرد. بديهى است تلاش اعضاى خانواده براى كاهش برداشتهاى منفى از رفتارهاى يكديگر، زمينه اى براى درك مناسب و روابط بهتر فراهم خواهد نمود. فضاي روان شناختى خانواده بايد به گونه اي باشد که افراد، بيشتر به جنبه هاى مثبت يكديگر توجه كرده و نكات منفى را بيش از حد بزرگ نمايى نكنند. همين امر زمينه ي خوش بينى افراد نسبت به هم را فراهم مى كند.
خوش بينى نسبت به مسائل زندگى و تبيينهاى خوش بينانه از حوادث ناخوشايند نيز در توانايى رويارويي با مشكلات تأثير مى گذارد. در مقابل، تبيينهاى بدبينانه ممكن است افراد را دچار حالتهاى عاطفى منفى و در نتيجه، بازدارى ايمنى كند. در اين حالت، احتمال بروز بيماري هاى جسمى نيز بيشتر مى شود. خوش بينى فرد را به تلاش براى طراحى نقشه هايى براى حل مشكل سوق مى دهد. فرد با عمل به اين نقشه ها، انتظار دارد امور غالبا مطابق نظر او پيش رود و همين امر كوشش او را مضاعف مى كند؛(9) بنابراين، مى توان گفت ديدگاه مثبت در زندگى با تأثير بر حالات عاطفى، روابط اعضاى خانواده با يكديگر را بهبود مى بخشد.
بعد سوم خوش بينى كه در متون اسلامى با عنوان خوش گمانى نسبت به خداوند از آن ياد شده، نيز بر زندگى خانوادگى تأثيرى مثبت دارد. فرد معتقد به خداوند، او را در همه ي امور جهان و زندگى انسانها بسيار تأثيرگذار مى داند، حال اگر نسبت به خداوند خوش بين نباشد و بيشتر نا اميدى در او پديد آيد، در همه مسائل زندگى درمانده خواهد شد و هيچ رفتار مثبت و مفيدى نمى تواند انجام دهد؛ از اين رو، بدبينى به خدا از بدترين گناهان شمرده شده است(10) و اولياي دين (ع) به طرق مختلف افراد را به خوش بينى نسبت به خدا تشويق كرده اند؛(11) براى مثال، گفته شده است: اگر كسى به خدا گمانى نيكو داشته باشد، خداوند نيز مطابق گمان او، شرايط را برايش فراهم مى كند.(12)
3. قناعت: قناعت و دوري از تجمل گرايي، از صفات اخلاقى مهمى است كه در متون اسلامى به تأثير آن بر زندگى دنيوى و اخروى اشاره شده است.(13) در عصر حاضر، وسايل رفاهى گسترش پيدا كرده و زمينه استفاده از امكانات جديد و تجملى روندي روز افزون يافته است. اين امر باعث شده در محيط خانواده ها نيز تفاوتهاى بسيارى در امكانات زندگى مشاهده شود. از سويى، امكان زندگى مادي بهتر براى همگان ميسور نيست و در اين رقابت بسيارى عقب مى مانند. اين اخلاف درآمد و تفاوت در مواهب زندگى مادى، ممكن است زمينه اي براى بروز نارضايتى و تعارض در خانواده شود. در تعاليم اسلام براى پيشگيرى و كاهش اين اختلاف، افراد را به قناعت و دوري از تجمل توصيه مى كنند. كسى كه از صفت قناعت برخوردار است، به اندازه اى از مواهب مادى كه نيازهاى او را كفايت مى كند، رضايت مى دهد(14) و خود را براى كسب درآمد بيشتر به زحمت و فشار شديد نمى اندازد. اگر اعضاى خانواده به ويژه زن و شوهر به ميزان درآمدى كه با تلاش به دست آورده اند، راضى باشند و در اين زمينه، خود و ديگران را به زحمت نيندازند، به اندوه و رنج كم تري دچار خواهند شد.(15) البته در مورد زن، بر قناعت و سعى در كم توقعى تأكيد بيشتري شده است؛(16) شايد به اين علت كه معمولا مسئوليت تأمين معاش خانواده بر عهده مرد است و وي فشار روانى بيشترى را متحمل مى شود؛ در نتيجه فشار و تحميل زن بر او مشكلات را تشديد مى كند.
اعضاى خانواده براى ايجاد حالت قناعت در خود، بايد به خانواده هايى كه از سطح مواهب مادي پايين ترى برخوردارند، توجه نمايند(17) و روابط خود را بيشتر با اين گونه خانواده ها تنظيم كنند، نه اين که همواره به بالاتر از خود نگاه كرده و خويش را گرفتار حسرت و اندوه نمايند. همچنين روحيه حرص و طمع را كه در بيشتر افراد موجود است، به جهات ديگري مانند رشد و تكامل معنوى و علمى سوق دهند. اعضاى خانواده در صورتى كه به كسب صفت قناعت موفق شوند و چشم از نگاه به زندگى مادي(18) و تجملى ديگران فرو بندند، در مرحله اول از حسرت و غم نجات مى يابند(19) و به عزت نفسى مى رسند(20) كه در عين كمبودها، احساس بى نيازي(21) كنند. اين حالت، زندگى را در تلقى فرد، گواراتر(22) و لذت او را بيشتر خواهد كرد؛ چنان كه در كلمات اولياى دين (ع) آمده است فرد راضى به درآمد و قسمت خود، از گواراترين زندگى در بين مردم برخوردار خواهد بود و اگر جز اين باشد،(23) اعضاي خانواده همواره در حسرت كمبودها بسر برده و زندگى در نظر آنها تلخ و دشوار مى شود.(24)
4. صبر: از ديگر صفات اخلاقى است كه از ويژگى هاى همسر مناسب، به شمار مى رود.(25) براى مرد صبور نيز درجه خاصى در بهشت قرار داده شده است.(26) صبر به قناعت مربوط مى شود، ولى به دليل اهميت آن در خانواده، جداگانه بررسى مى گردد. بردبارى و تحمل در برابر مشكلات خانواده، لازمه رويارويى مناسب و حل مشكل است. در صورتى كه اعضاى خانواده با مشكلات عادى دچار تنش شوند، آسيب پذيرى آنها و بروز اختلافات امرى اجتناب ناپذير است. صبر از مهم ترين صفات نفسانى و بازدارنده اين مشكلات است و در متون اسلامى به منزله ي اصل و ركن ايمان محسوب شده است؛(27) زيرا فرد ناتوان از مهار خويش ممكن است در رويارويى با مشكلات نه تنها ديگران را به دشواري افكند، بلكه همه باورهاى دينى خود را نيز با تشكيك روبه رو سازد.(28) در مسائل خانواده، گاه افراد با ناكامى هايى روبه رو مى شوند، يا برآورده شدن نيازها مستلزم گذشت زمان است، در اين حالات، بى تابى و عدم مهار، فرد را دچار تنش مى كند و نياز فرد نه تنها برآورده نمى شود، بلكه فشار روانى و دشوار تلقى كردن موقعيت، افزايش مى يابد،(29) در حالى كه فرد با صبر مى تواند به موفقيت برسد، هرچند در زمانى طولانى باشد.(30)
گاه رفتارهاى نامناسب ديگران، فرد را به واكنش وا مى دارد كه در اين موقعيت تحمل و بردباري او در حل مشكل و پيشگيرى از اختلاف بسيار مؤثر است. افزون بر اين، عدم ابراز واكنش به فرد امكان مى دهد كه در هر زمان مناسب، رفتار مؤثر را بروز دهد(31) و اين امر جز در سايه صبر و مهار خويشتن مقدور نيست. در غير اين صورت، ممكن است فرد با واكنش سريع و نامناسب رفتارى از خود بروز دهد كه پس از دقايقى پشيمان شود.(32)
گذشته از مشكلات در روابط، زندگى انسان با كمبودهاي مالى و آسيبهاي بدنى و جانى همراه مى باشد كه زمينه اي براى بروز اختلافات و رفتارهاي نامناسب در خانواده است. در اين حالات، گاه مشكلات به حدي شديد است كه اگر فرد از امور معنوى و ماوراى طبيعى نيرو نگيرد، از پاى در مى آيد. قرآن در اين شرايط افراد را با بشارت، به صبر دعوت نموده و اعلام مى دارد كه آنها مشمول صلوات و رحمت خداوند هستند.(33) در جايى ديگر، پاداش بردباران را بدون اندازه و حساب اعلام نموده،(34) و بالاتر از همه، خداوند را دوست دار،(35) همراه(36) و ياور(37) شكيبايان اعلام مي كند. همه اين آيات انگيزه هاي فرد را براي مهار خويش بيشتر كرده و فرد را در مشكلات شكيباتر مى سازد. در كلمات اولياي دين (ع) نيز عباراتهايى ديده مى شود كه براى ايجاد حالت شكيبايى در مشكلات شديد، بسيار مؤثر است: «اگر شكيبا باشى، هر مصيبتى را نزد خدا پاداشى است.»؛(38) «شکيبايى، به مقدار گرفتارى مى رسد»؛(39) «هركس در برابر مصيبت صبر كند و آن را با تسلى خوبى رد كند، خداوند براي او سيصد درجه معنوى و والا قرار مى دهد.»(40) آخرين نكته در مورد بردبارى، لزوم توصيه اعضاى خانواده به يكديگر در مورد صبر است(41) كه اين امر در شكيبايى بيشتر خود فرد تأثير دارد و به تقويت انگيزه ديگران در جهت بردبارى بيشتر نيز كمك مى كند.
5. سخاوت: سخاوت و روحيه گشاده دستى از صفات بسيار مؤثر اعضاى خانواده، به ويژه مرد است.(42) بدترين مردها، بخل ورزاند.(43) از آن جا كه معمولا مردان مسئوليت اقتصادى خانواده را بر عهده دارند، بخل ورزي آنها شرايط رفاهى خانواده را دشوار مى كند، به حدى كه گاه اعضاي خانواده آرزوى مرگ پدر خانواده را در دل مى گذرانند.(44) بخل در كلمات اولياى دين (ع) در بر دارنده همه عيوب زشت(45) دانسته شده، به گونه اى كه حتى جوان سخاوتمند و آلوده به خطا نزد خداوند از پيرمرد عابد بخل ورز محبوب تر است.(46) در تعاليم اسلام، بر توسعه و ايجاد رفاه بيشتر براى خانواده بسيار تأكيد گرديده و تجلى نعمتها و مواهب مادي كه از جانب خداوند به فرد داده شده، امري مناسب و پسنديده قلمداد شده است.(47) البته تعاليم اسلام بين زن و شوهر در مورد صفت سخاوت و بخل فرق گذاشته و از زن انتظار سخاوت ندارد؛(48) اين امر براى آن است كه زن در مخارج بيشتر دقت كند تا در اثر مصارف بى رويه و بخشش زياد، خانواده را از لحاظ اقتصادى با مشکل روبه رو نسازد. اين در حالى است كه بخل ورزى و عدم سخاوت در اموال شخصى خود زن، مانند مردان، امري نامطلوب و ضد ارزش، است.

پي نوشت :

1. ستير، آدم سازي در خانواده، ص 78.
2. «قال رجل للنبي (ص): اکذب اهلي؟ قال: لا خير في الکذب» مجلسي، بحارالانوار، ج 69، ص 254.
3. «انما يفتري الکذب الذين لا يومنون» نحل، 105و «يجبل المؤمن علي کل طبيعة الا الخيانة و الکذب» مجلسي، بحارالانوار، ج 75، ص 172.
4. «يکسب الصادق بصدقه ثلاثا: حسن الثقة به، المحبة له والمهابة عنه» آمدي،غرر الحکم و درر الکلم، ح 11038.
5. ستير، آدم سازي در خانواده، ص 92 و 97.
6. «ضع امرک اخيک علي احسنه حتي يأتيک ما يقلبک» کليني، کافي، ج 2، ص 269.
7. «اجتنبوا کثيرا من الظن ان بعض الظن اثم» حجرات، 12.
8. کليني، کافي، ج 2، ص 265 و 266.
9. ديماتئو، روان شناسي سلامت، ج 2، ص 582 - 584.
10. «اکبر الکبائر سوء الظن بالله» متقي هندي، کنزالعمال، ح 5849.
11. مجلسي، بحارالانوار، ج 70، ص 336 و 385.
12. همان؛ کليني، کافي، ج 2، ص 72.
13. از جمله، اميرمؤمنان علي (ع) در تفسير آيه «فلنحيينه حيوة طيبة» (نحل، 97) فرمود: منظور از زندگي پاک، همان زندگي همراه با قناعت است، (نهج البلاغه، حکمت 229).
14. کليني، کافي، ج 2، ص 139.
15. «من قنع بالمقسوم استراح من الهم و الکد و التعب» نوري، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 224.
16. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 18.
17. کليني، کافي، ج 8، ص 244.
18. «ولاتمدن عينيک الي ما متعنا به أزوجا منهم زهرة الحيوة الدنيا» طاها، 131.
19. آمدي، غررالحکم و دررالحکم، ص 941.
20. نهج البلاغه، نامه 30؛ آمدي، «القناعة تودي الي العز» غرر الحکم و درر الکلم، ص 391.
21. «... مع قناعة تملا القلوب و العيون غني» نهج البلاغه، خطبه 192.
22. «جمال العيش القناعة» و «اطيب العيش، القناعة» آمدي، غرر الحکم و درر الکلم، ص 391.
23. «ان اهنا الناس عيشا من کان بما قسم الله له راضيا» همان، ص 393.
24. «خمس من لم تکن فيه لم يتهنأ بالعيش... القناعة...» مجلسي، بحارالانوار، ج 66، ص 390.
25. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 124؛ «ثلاثة لاتمسهم النار المرأة المطيعة لزوجها... المرأة الصابرة علي عسر زوجها و البار لوالديه» شفيعي مازندراني، سيد محمد، راز خوشبختي، ص 101، مشابه همين حديث در کنز العمال، متقي هندي، ح 433347، آمده است.»
26. «انه في الجنة درجة لا يبلغها الا امام عادل او ذو رحم وصول او ذو عيال صبور» مجلسي، بحارالانوار، ج 101، ص 70.
27. «فان الصبر من اليمان کالرأس من الجسد...»، نهج البلاغه، حکمت 82.
28. «فانه لا دين لمن لا صبر له» مجلسي، بحارالانوار، ج 48، ص 92.
29. «من صبر خفت محنته، هانت مصيبته» و «اذا صبرت للمحنة فللت تحدها» مصطفي، درايتي، معجم الفاظ غرر الحکم، ص 577، و «فاصبر مغموما او مت متاسفا» نهج البلاغه، خطبه 217، و «ان للنکبات غايات لابد ان ينتهي اليها... فان اعمال الحيلة فيها عند اقبالها زائد في مکروهها» مجلسي، بحارالانوار، ج 71، ص 95.
30. «لا يعدم الصبور الظفر و ان طال به الزمان» نهج البلاغه، حکمت 153 و «استشعروا الصبر فانه ادعي الي النصر» همان، خطبه 26.
31. مجلسي، بحارالانوار، ج 78، ص 79.
32. «من صبر صبر الابرار و الا سلا سلو الاغمار» نهج البلاغه، حکمت 413.
33. بقره، 155.
34. زمر، 10.
35. آل عمران، 146.
36. بقره 153 و 249؛ انفال 46 و 66.
37. آل عمران، 125.
38. نهج البلاغه، حکمت 292.
39. همان، حکمت 144.
40. کليني، کافي، ج 2، ص 91.
41. «وتواصوا بالصبر»، عصر، 3.
42. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 18.
43. «شر رجالکم... البخيل» همان.
44. «ينبغي للرجل ان يوسع علي عياله لئلا يتمنوا موته» همان،ج 15، ص 249.
45. «البخل جامع مساوي العيوب» نهج البلاغه، حکمت 378.
46. «شاب سخي مرهق في الذنوب احب الي الله من شيخ عابد بخيل» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 1، ص 253.
47. کليني، فروع کافي، ج 6، ص 447.
48. نهج البلاغه، حکمت 234.