آثار روان شناختي ازدواج: ارضاي نياز جنسي
آثار روان شناختي ازدواج: ارضاي نياز جنسي
ارضاى نيازهاى جنسى
اينك با تفصيل بيشتري به بررسى ديدگاه اسلام درباره ي رفتار جنسى مى پردازيم. تعاليم اسلام مطابق طبيعت انسان است(13) و به همه نيازهاى جسمانى و روانى انسانها توجه دارد. در اين ميان، نياز جنسى مورد تأكيد قرار گرفته و در بسياى از آيات قرآن، نكاتى درباره آن بيان شده است. دوست داشتن و روابط جنسى و زينت آن براي زندگى، در قرآن تصريح شده(14) و حتى توجه انبيا به دوست داشتن زنان و روابط جنسى مورد تأكيد قرار گرفته است،(15) به گونه اي كه پيامبر اسلام (ص) مى فرمايد: از دنياي شما عطر و زنان را دوست دارم.(16) در متون اسلامى وقتى از روابط جنسى سخن به ميان مى آيد، مردان بيشتر مورد خطاب هستند، يا به زنان توصيه مى شود كه با همراهى و علاقه، به اين روابط تن دهند. اين امر ممكن است به دليل لزوم رعايت حيا در زنان بيش از مردان باشد.(17) «الحياء حسن ولكن فى النساء احسن». همانگونه كه گفته شده است: حيا ده جزء دارد كه نه جزء آن به زنان تعلق دارد و يك جزء آن در مردان است.(18) دليل ديگر اين امر، فعال بودن مردان، هر چند در ظاهر، در اين روابط است؛ گويا زنان كم تر فعال يا بيشتر منفعل اند. در بحث انواع خانواده در اسلام بيشتر به اين موضوع خواهيم پرداخت. در هر صورت، يكى از ابعاد مهم زندگى انسان لذت جويى است كه مى توان اوج آن را در روابط جنسى دانست.(19) تعاليم اسلام، اين واقعيت زندگى بشرى را تأييد كرده و حتى آن را به زندگى پس از مرگ تعميم داده است. در سخنان اولياي دين (ع) آمده است كه مردم در دنيا و آخرت از هيچ چيز به اندازه روابط جنسى لذت نمى برند.(20) افزون بر اين، اسلام به اين روابط با ديد مثبت نگاه مى كند و حتى به آن رنگ معنوي و عبادى مى دهد. اولياى دين (ع) در موارد متعدد از پاداش اخروي در روابط جنسى سخن مى گفتند كه گاه تعجب افراد را برمى انگيخت.(21) اولياء دين (ع) با معادل سازى پاداش روابط جنسى با برخى تكاليف دينى دشوار مانند جهاد، ريزش گناهان و پاك شدن افراد،(22) به دنبال ايجاد نگرش مثبت دينى به اين رفتار در زن و شوهر هستند كه اين امر باعث مى شود آنان احساس مثبتى از اين روابط داشته باشند و لذت و نشاط بيشترى براي آنها حاصل شود. تقويت اين نگرش، مانع بروز احساس گاه در اثر روابط جنسى در زن و مرد است. هرچند تعاليم اسلام با روشهاى متعدد به دنبال فراهم آمدن لذت در روابط جنسى زن و مرد است، سنتهاى غلط و برداشتهاي نادرست از دين و اخلاق باعث بروز احساس گناه در اثر روابط جنسى در برخى افراد مى شود كه با استفاده از آموزه هاى دينى مى توان از بروز چنين حالتى جلوگيري كرد. از امتيازهاي مهم دين اسلام نسبت به برخى اديان كه غالبا به روابط جنسى با ديد منفى مى نگرند،(23) ارزش گذارى مثبت به اين روابط است. ارضاى نيازهاى جنسى با رعايت عفت و تقوا منافاتى ندارد، بلكه تنها در پرتو رعايت تقوا و عفت مى توان اين نياز را در حدكافى ارضاء نمود و جلو هيجانهاى بى جا و ناراحتى هايى مانند احساس محروميت و سركوب شديد را گرفت و به عبارت ديگر، پرورش و ارضاى يك نياز، غير از تحريك غير طبيعى و ارضاي بدون قيد و شرط آن است.(24)
با توجه به نكات ياد شده، اسلام ارضاي جنسى را تنها از راه ازدواج مى پذيرد و آن را ركن اساسى ازدواج مى داند، به طوري كه اگر به دلايلى، ارضاي نيازهاي جنسى در سايه ازدواج زن و مردى مقدور نباشد، به راحتى مى توان اين ازدواج را بر هم زد.(25) بيماري ها يا ناتوانايى جنسى كه در مرد مانع برقراري روابط جنسى مى شود، طبق ماده 1122 قانون مدنى و متون روايى، موجب حق فسخ عقد ازدواج براى زنان مى شود. در مورد زنان نيز طبق قانون 1123 قانون مدنى و متون روايى، برخى نقصها كه موجب اختلال در روابط جنسى مى شود، موجب حق فسخ ازدواج براي مرد مى گردد.(26) همچنين از وظايف اساسى زن و مرد در ازدواج، ارضاي نيازهاي جنسى طرف مقابل است. در اين رابطه زن يا مرد نمى توانند حتى به بهانه عبادت از روابط جنسى سرباز زنند.(27) تعاليم اسلام نه تنها به اصل برقرارى روابط جنسى اهميت مى دهد، بلكه به حاصل آن كه لذت طرفين است نيز توجه دارد؛ از اين رو، راهكارهايى به زن و مرد توصيه مى كند كه لذت متقابل حاصل شود. به زن توصيه مى كند كه تا آن جا كه امكان دارد، به اين روابط تن دهد، حتى اگر در شرايط كاملا مساعد قرار نگرفته باشد.(28) افزون بر همراهى، مناسب است زن با استفاده از زيباترين لباسها و خوشبوترين عطرها و بهترين لوازم آرايشى خود، خويش را بيارايد(29) و هرگونه حيا و خودداري حين روابط جنسى را كنار گذارد(30) و همه نيازهاى جنسى مرد را در چهارچوب قوانين شرعى تأمين نمايد(31) و در زمانهاى مناسبى از شبانه روز، زمينه برآورده شدن اين نيازها را به طوركامل فراهم كند.(32)
تعاليم اسلام به مرد نيز توصيه هايى دارد تا روابط جنسى براي زن نيز لذت بخش باشد. اولين نكته زينت و ظاهر جسمانى مرد است. تميزى بدن، زينت و استفاده از عطر، راههايى است كه زمينه جذب طرف مقابل را فراهم مى كند. به طور كلى، آمادگى مرد بايد به همان ميزانى باشد كه انتظار دارد زن براي او آماده باشد.(33) نكته ديگر، دورى از عجله و شتاب در روابط جنسى است. به مردان توصيه شده است به جهت نيازهاي روانى زنان و لذت بخشى بيشتر، اين روابط را با درنگ بيشتر همراه سازند.(34) به اين منظور، مناسب است استفاده از ارتباطات كلامى(35) و الفاظ مناسب و نيز روابط غير كلامى، مانند تماسهاى بدنى لذت بخشى چون بوسيدن،(36) مقدمه آميزش جنسى قرار گيرد. ملاعبه ي پيش از آميزش مورد تأكيد قرار گرفته(37) و توصيه شده است كه پيش از لذت بردن زن، مرد در پايان دادن به آميزش شتاب نكند.(38) توجه زن و مرد به اين نكات و رعايت آنها، روابط جنسى را براى هر دو لذت بخش مى كند. در غير اين صورت، بروز مشكلات روانى و سازشى اجتناب ناپذير است.(39) در قرآن، پس از بيان حكم جواز روابط زناشويى در شبهاي ماه مبارك رمضان، زنان را لباس مردان و مردان را لباس زنان معرفى مى كند.(40) از اين تعبير مى توان برداشت كرد كه در روابط جنسى نيز در صورتى زن و مرد مى توانند(41) عفت يكديگر را حفظ كنند كه اين روابط براي هر دو رضايت بخش باشد. افزون بر اين، اين تعبير با متقابل بودن و همراهى كردن در روابط جنسى مناسبت بيشترى دارد.(42)
تعاليم اسلام پس از ازدواج رسمى بين زن و مرد، گونه هاي مختلف روابط جنسى بين آنها را اجازه مى دهد و در واقع، زن و مرد را در ارضاي انگيزه جنسى در محدوده ي شرعى آزاد گذاشته است. با وجود اين، به مردان توصيه مى كند كه تلاش كنند در روابط جنسى، به زن آسيبهاى جسمانى و روانى وارد نشود. در اين رابطه گفته شده است كه زن، عامل نشاط بخش و سرگرم كننده ي شماست، و به هيچ وجه نبايد او را آزار دهيد.(43) برخى شيوه هاي روابط جنسى اگر براي زن ناخوشايند باشد، نامناسب اعلام شده است،(44) هرچند در صورتى كه موجب آسيب جدي نباشد، جايز است.(45) روابط جنسى يكى از با اهميت ترين اركان و تكيه گاه هاى روابط زن و شوهر است كه در پرتو آن صميمت و نزديكى بسيار شديدي مبادله مى شود. در روابط جنسى مشكلات مربوط به دوري يا نزديكى رابطه زن و شوهر به عميق ترين شكل بروز مى كند و البته تأثيرات اين روابط سبب تغييرات بسيار گسترده ترى وراي صرف آميزش جنسى است(46) تعاليم اسلام به اين گونه آثار روابط جنسى نيز اشاره دارد. تعامل جسم و روان كه مبنايى براي تن آرميدگى عضلانى (relaxation) محسوب مى شود و فرد با آرامش ماهيچه هاى بدن و رفع تنش از آن، به آرامش روانى نائل مى گردد،(47) در روابط جنسى نيز موجب بروز نشاط در فرد در اثر لذت جسمانى و تسكين برخى دردها و تنشهاي بدن مى شود كه در كلمات اولياى دين (ع) به اين امر تصريح شده است.(48) براى رفع افسردگى و حصول شادمانى و برطرف شدن سستى و عدم تحريك پذيري نيز روابط جنسى مؤثر است.(49) از سوي ديگر، ناتوانى يا دوري از روابط جنسى موجب تندى خلق و خو و خشم در فرد مى شود.(50) اولياي دين (ع) به همين جهت راه هايى براي تقويت ميل جنسى و ايجاد رغبت بيشتر به روابط جنسى ارائه داده اند.(51) در اين رابطه براى حل مشكلات افراد در روابط جنسى، توصيه هايى در انتخاب همسر دارند(52) و در موقعيتهاي خاص(53) و به طور كلى، افراد را به صراحت به انجام دادن عمل جنسى توصيه مى كنند.(54)
از آن جا كه توليد نسل از طريق روابط جنسى بين زن و مرد تحقق مى يابد،(55) تعاليم اسلام در خصوص اين بعد نيز توصيه هايى درباره چگونگى روابط جنسى،(56) زمان،(57) مكان(58) و برخى شرايط زن و مرد در اين حالت دارد. همراهى اين رفتار با ياد خدا و درخواست فرزندان سالم و صالح از او، مورد تأكيد قرار گرفته است.(59) بر اساس تعاليم اسلام، وضعيت روانى زن و مرد در حال روابط جنسى از جمله كلامها،(60) افكار،(61) رفتار(62) و حتى آرامش و اضطراب،(63) و نيز چگونگى، مكان و زمان وقوع روابط جنسى در شخصيت و رفتار فرزند آنها مؤثر است؛(64) براى مثال، گفته شده است كه روابط جنسى زن و مرد اگر در شب جمعه باشد و فرزندي از آن پديد آيد، استعداد سخنران شدن در او وجود دارد.(65)
آخرين نكته در روابط جنسى، مسائل بهداشتى آن در بعد روانى و جسمانى است. تعاليم اسلام در اين جهت توصيه هاى بسيارى دارد.(66) از آن جا كه بعثت پيامبر اسلام (ص) در محدوده ي جغرافيايى دور از فرهنگ و دانش و در زمان فقدان بهداشت مناسب بود، مى توان به الهى و فوق بشرى بودن توصيه هاى دين در اين زمينه اذعان كرد. توصيه كلى اسلام در مورد روابط جنسى، تعديل و مهار آن با توجه به مقتضاى سنى افراد است كه اين امر در سلامت و طول عمر مؤثر است.(67) و افزون بر اين، زياده روى در اين روابط نيز تأثيرات روان شناختى نامطلوبى بر افراد دارد كه در كلمات اولياى دين (ع) به از آنها اشاره شده است.
پي نوشت :
1. ستير، ويرجنيا، آدم سازي در روان شناسي خانواده،ص 131.
2. خواجوي، محمد، ترجمه اسفار، ج 4/2، ص 85-87.
3. ستبر، آدم سازي در روان شناسي خانواده، ص 131.
4. از جمله، رواياتي كه حيا نكردن زن در كنار شوهر را از صفات نيك زن به شمار مى آورد، اين روايت است: «خير نسائكم التى اذا خلت مع زوجها خلعت له درع الحياء» حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 14، ص 15.
5. ر.ک: همان، ص 38، 72، 75، 77، 83 و 84.
6. «لا ايمان لمن لاحيا له» كلينى، كافي، ج 2، ص 606؛ و مجلسى، بحارالانوار، ج 68، ص 331.
«الحياء على وجهين، فمنه الضعف و منه قؤة و احلام و ايمان» مجلسى، بحارالانوار، ج 5، ص 197. رواياتى كه بر لزوم رازدارى و پوشش روابط جنسى تأكيد شده است، به علاوه آيه 58 سوره ي نور، در مورد لزوم اجازه كودكان در سه وقت از شبانه روز براي ورود به اتاق والدين، همه بر لزوم حيا در محدوده ي عمومى دلالت دارد.
7. «فالن بشروهن و ابتغوا ما کتب الله لکم» بقره، 187.
8. «هن لباس لکم و أنتم لباس لهن» بقره، 187.
9. «أحل لکم ليلة الصيام الرفث الي نسائکم...» بقره، 187.
10. اسماعيلى، على، جوان، انگيزه و رفتار جنسي، ص 40.
11. ستير، آدم سازي در روان شناسي خانواده،ص 132 - 134.
12. دفتر همکاري حوزه و دانشگاه، مکتبهاي روان شناسي حوزه و دانشگاه، ص 321.
13. آيات بسياري از قرآن بر اين واقعيت تأکيد دارد، از جمله آيه 30 سوره روم: «فأقم وجهم للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها» و نيز «لم يرسلني الله تعالي بالرهبانية و لکن بعثني بالحنيفة السهلة السمحة» کليني، کافي، ج 5، ص 494.
14. «زين للناس حب الشهوت من النساء...» آل عمران، 14.
15. «من اخلاق الانبياء حب النساء» حرعاملي،وسائل الشيعة، ج 14، ص 10 و «ثلاث من سنن المرسلين... کثرة الطروقه»، ص 4.
16. «حبب الي من الدنيا ثلاث: الطيب و النساء و قرة عيني في الصلاة» مجلسي، بحارالانوار، ج 73، ص 649.
17. فريد، مرتضي، نهج الفصاحة، ص 425.
18. مجلسي، بحارالانوار، ج 71، ص 336.
19. «الذ الاشياء مباضعة النساء» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 10.
20. «ما تلذذ الناس في الدنيا و الآخرة بلذة اکثر لهم من لذة النساء» همان.
21. «ائت اهلک توجر فقال: يا رسول الله (ص)، آتيهم و أوجر؟... اذا خاف علي نفسه فأتي الحلال أجر» همان، ص 77.
22. همان، ص 76؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 150.
23. اکنر. ر. ا. برگزيده افکار راسل، روان شناسي رابطه زناشويي، ص 121 - 136.
24. مطهرى، اخلاق جنسى، ص 55.
25. مطابق قوانين اسلام، عيوب و نقصهايى که مانع ارضاى جنسى زن يا مرد باشد، باعث فسخ ازدواج مى شود. خمينى، سيد روح الله، تحرير الوسيلة، ج 2، ص 292 - 293.
26. راستى: زهرا، و... انحلال نکاح به واسطه عيب، ص 31 و 61.
27. «... أترغبون عن النساء، اني آتي النساء... و لا تحرموا طيبت ما أحل الله لکم... (مائده، 87)» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 8 و براي زنان: «لا تطولن صلاتکن لتمنعن ازواجکن» ص 117.
28. «و لا تمنعه نفسها و ان کانت علي ظهر قتب» همان، ص 112.
29. «ان تطيب باطيب طيبها و تلبس احسن ثيابها و تزين باحسن زينتها» همان.
30. «خير نسائکم التي اذا خلت مع زوجها خلت له درع الحياء...» همان، ص 15.
31. «المتبرجة مع زوجها... و اذا خلا بها بذلت له ما يريد منها» همان، ص 14.
32. «و تعرض نفسها عليه غدوة و عشية» همان، ص 112.
33. «ايسرک ان تراها علي ما تراک عليه اذا کنت علي غير تهية؟... من اخلاق الانبياء التنظف و التطيب و حلق الشعر...» همان، ص 183.
34. «فليکن بينهما ملاعبه «مداعبة» فانه اطيب للامر» همان، ص 82 و «اذا اراد احدکم ان يأتي زوجته فلا يعجلها فان للنساء حوائج» ص 83 و «اذا جامع احدکم اهله فلا يأتيهن کما يأتي الطير ليمکث و ليلبث» ص 83.
35. «وليکن بينهما رسول، قيل: ما الرسول؟ قال: القبلة و الکلام» جزائري، سيد عبدالله، تحفة السنية، ص 277.
36. همان؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 327 و «لا بأس ان يستعين بکل شي ء من جسده عليها» حرعاملي، وسائل الشيعة، جج 14، ص 77.
37. «فهلا فتاة تلاعبها و تلاعبک» نوري، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 179 و 221.
38. «... ثم اذا قضي حاجته قبل ان تقضي حاجتها فلا يعجلها حتي تقضي حاجتها» موصلي، احمد بن علي، مسند ابن يعلي، ج 7، ص 209؛ الهيثمي، علي ابن ابوبکر، مجمع الزوائد، ص 295.
39. عک، خالد عبدالرحمان، آداب الحياة الزوجية....، ص 413 - 416.
40. «أحل لکم ليلة الصيام الرفث الي نسائکم هن لباس لکم و أنتم لباس لهن» بقره، 187.
41. «بر اساس سخن صاحب تفسير مجمع البيان مي توان لباس را در اين جا اشاره به روابط جنسي مرد و زن دانست (طبرسي، مجمع البيان، ج 1، ذيل آيه 187 بقره).
42. عک، آداب الحياة الزوجية، ص 421.
43. «انما المرأة لعبة من اتخذها فلا يضيعها» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 120.
44. «سألت عمن اتي جاريته في دبرها... الممرأة لعبة لا توذي...» مجلسي، بحارالانوار، ج 101، ص 29 و «...ان يوتي النساء في ادبارهن فقال (علي «ع»): سفلت سفل الله بک، أما سمعت الله يقول: «أتاتون الفحشة ما سبقکم بها من أحد من العلمنين (اعراف، 80)»همان.
45. طباطبايي يزدي، عروة الوثقي، ج 2، ص 808 و «احلتها آية في کتاب الله في قوم لوط: «هولاء بناتي هن اطهر لکم» هود، 78، «وقد علم أنهم ليس الفرج يريدون» مجلسي، بحارالانوار، ج 100،ص 29.
46. زيمون، ف، ب، مفاهيم و تئوري هاي کليدي...، ص 190.
47. فتحي،رسول، ريلاکس تراپي، ص 158 - 200.
48. «اذا کان بأحدکم اوجاع في جسده و قد غلبته الحرارة فعليه بالفراش... غشسان النساء فانه يسکنه و يطيفه» مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 291.
49. «ما افاد رجل بعد الايمان خيرا من امرأة ذات دين و جمال شره اذا نظر اليها...» نوري، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 169؛ ابن سينا، حسين بن عبدالله، قانون، ج 1، ص 31. و «اما لک جارية تضحکک... فان ذلک يقطع البلغم» حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 37. بلغمي ها حالتي کند دارند و در جسم و روان کم تر تحريک پذيرند و چالاک و سرزنده نيستند.
50. مجلسي، بحارالانوار، ج 101، ص 46.
51. همان ص 80 - 83؛ حر عاملى، وسائل الشيعة، ج 14، ص 85.
52. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 34 - 38.
53. «باب استحباب اتيان الزوجة لمن نظر الى اجنبية فأعجبته» همان، ص 72.
54. «فارجع الى اهلك فاصبهم» و «قم فأصب من اهلك فانه منك صدقة عليها» همان، ص 75 - 76.
55. عبارانهاي متعددى در قرآن به اين مسئله اشاره دارد؛ از جمله: «نسائكم حرث لكم»، «وابتغوا ما کتب الله لکم» بقره، 187.
56. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 85 درباره نگاه کردن، و ص 84 درباره ي نحوه ي روابط.
57. همان، ص 80 و 88 و 90 و 91 و 93 و 187.
58. همان، ص 84، 98.
59. همان، ص 79، 81، 82 و 96.
60. همان، باب «كراهة الكلام عند الجماع بغير ذكر الله و الدعا.»، ص 86 - 87.
61. «لاتجامع امرأتك بشهوة امرأة غيرك...» همان، ص 188؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 100، ص 282.
62. «لاتجامع امرأتك من قيام... فان قضى بينكما ولد كان جؤالا فى الفراش...» همان، ص 189.
63. «فان الرجل اذا اتى اهله بقلب ساكن و عروق هادئه و بدن غيرمضطرب... فخرج الرجل يشبه اباه و امه» مجلسى، بحارالانوار، ج 36، ص 415 و ج 40، ص 169 و ج 60، ص 251 و 359.
64. حرعاملي، وسائل الشيعة، ج 14، ص 89، 94، 95، 99، 187، 189 و 190.
65. «إن جامعتها ليلة الجمعة و كان بينكما ولد فانه يكون خطيبأ قوالا مفوها» همان، ص 190.
66. همان، ص 80، 98، 99، 191 و 192؛ مجلسى، بحارالانوار، ج 59، ص 327 و 261.
67. «من اراد البقاء و لابقاء... و ليقل غشيان النساء» مجلسى، بحارالانوار، ج 100، ص 295.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}