نویسنده: علی صادقی سرشت
 
1. کبر چیست؟
2. منظور از خودخواهی مثبت و خودخواهی منفی چیست؟
3. اگر تکبر بد است، چرا یکی از نام‌های خداوند «المتکبر» است؟
4. انواع تکبر کدامند؟
کبر عبارت است از حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و معتقد شود که بر غیر برتری و رجحان دارد

کبر، تکبر، عُجب

«کبر عبارت است از حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و معتقد شود که بر غیر برتری و رجحان دارد». (1) همان‌گونه که از این تعریف برمی‌آید، لازمه‌ی بروز این رذیله‌ی اخلاقی، وجود فرد دیگری است که فرد متکبر، خود را از او بزرگ‌تر ببیند. همین نکته است که کبر را از عُجب متمایز می‌سازد؛ زیرا «عجب، مجرد خودپسندی است بدون اینکه پای دیگری در میان باشد». (2) از این‌‎روست که ملااحمد نراقی در کتاب گران‌قدر معراج السعاده می‌نویسد: «یکی از اسباب کبر، عُجب است». (3)
از سوی دیگر، فرق کبر با تکبر این است که کبر صفتی صرفاً درونی است که به سبب آن، شخصی خود را برتر از دیگران ببیند، بدون اینکه رفتار متکبرانه‌ی ظاهری از خود نشان دهد؛ در حالی که تکبر در حقیقت کبری است که در رفتار و ظاهر روابط فرد با دیگران، نمود یافته است. (4) برای مثال زمانی که شخص به دیگران سلام نمی‌دهد تا اول آنها به او سلام کنند، می‌گوییم متکبر است.
می‌توان در یک کلمه، گم شده‌ی شخص متکبر را آرامش دانست. از این‌روست که بزرگان اخلاق می‌گویند: «اساس تکبر این است که انسان از اینکه خود را برتر از دیگری ببیند، احساس آرامش کند». (5) در زمینه‌ی این خُلق ناپسند، تعابیر و مفاهیم مختلفی همچون «خودبرتربینی»، «خودمحوری»، «خودخواهی»، «برتری‌جویی» و «فخرفروشی» مطرح‌اند که همه در تکبر ریشه دارند. کسی که صرفاً خود را بالاتر از دیگران می‌بیند، «خودبرتربین» است.(6) کسی که به خاطر این خودبرتربینی می‌کوشد همه جا و در همه‌ی کارهای اجتماعی همه چیز را قبضه کند، «خودمحور» است. فردی که در مسائل اجتماعی، به ویژه هنگام بروز مشکلات تنها به منافع خود می‌اندیشد و برای منافع دیگران ارزشی قایل نیست، «خودخواه» است. شخصی که تلاش می‌کند بر دیگران سلطه و سیطره یابد، گرفتار «برتری‌جویی» است، و آن که مال و ثروت یا قدرت و مقام خود را به رخ دیگران می‌کشد، «فخرفروش» است. (7) همه‌ی این مواد از شاخه‌های تکبر به شمار می‌آیند که می‌توان کلمه‌ی تکبر را عنوانی دانست برای اشاره به کل آنها.
اگر بخواهیم سیر شکل‌گیری خودبرتربینی و تکبر را در فرد متکبر کانون توجه قرار دهیم، می‌توانیم به این مراحل اشاره کنیم:

مرحله‌ی اول:

شخص در درون خود احساس می‌کند که بهتر از دیگران است؛

مرحله‌ی دوم:

این حس، دیگر تنها یک احساس درونی نیست، بلکه در رفتار بیرونی شخص متکبر ظهور می‌یابد؛ به گونه‌ای که او خود را در راه رفتن، نشستن در مجالس و محافل و برخورد با دیگران به گونه‌ای مطرح می‌کند که برتری‌اش بر دیگران آشکار شود؛

مرحله‌ی آخر:

در این مرحله که اوج حالت تکبر و خودبرتربینی است، فرد به کارهای پیش گفته رضایت نمی‌دهد و از انجام آنها به آرامش نمی‌رسد؛ پس می‌کوشد پیوسته بر دیگران تفاخر، و در حضور آنها به خود مباهات کند؛ از کارها، موقعیت‌ها و کمالات واقعی یا خیالی خود برای آنها بگوید و نیز از سویی نفس خویش را از آلودگی‌ها و بدی‌ها پاک معرفی کند و خلاصه به صورت زبانی و مستقیم برتری خود را بر دیگران بازگو نماید. (8)
کبر عبارت است از حالتی که آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند و معتقد شود که بر غیر برتری و رجحان دارد  

مثبت و منفی

خودخواهی یک حس قوی درونی در وجود همه‌ی انسان‌هاست. این حس به دو شیوه می‌تواند ظهور و رشد یابد: مثبت و منفی.
خودخواهی مثبت، در جایی است که شخص به ارزش و اهمیت خویش پی برده است و وجود خود را محترم می‌شمارد و از سویی با توجه به استعدادهای خدادادی، خود را برای پذیرفتن و انجام مسئولیت‌های زندگی آماده می‌کند. این خودخواهی نه تنها عیب نیست و به خودبرتربینی نخواهد انجامید، بلکه یکی از مواهب عظیم و نعمت‌های گران‌بهای آفرینش، و مقدمه‌ی رشد و کمال در انسان‌هاست.
اظهار بزرگی و تکبر از خداوند تعالی که بزرگ مطلق است و از هر چه بتوان وصف کرد بزرگ‌تر است. بسیار زیباست در برابر، خودخواهی منفی است که در این مورد، تمایل به خوددوستی از مقصد اصلی‌اش منحرف می‌شود و رنگ افراطی به خود گرفته، به صورت بیماری خودپرستی و خودبرتربینی بروز می‌کند؛ به گونه‌ای که فرد در هنگام اصطکاک منافعش با دیگران، بدون دلیل حقوق دیگران را نادیده می‌گیرد و ضرر و زیان را متوجه آنها می‌سازد. این نوع خودخواهی، سرانجام سبب خودبرتربینی و فاصله گرفتن شخص از مسیر تکامل معنوی و رسیدن به رضایت الهی خواهد شد. چنین فردی تنها خود را معیار خوبی و بدی و حق و باطل می‌داند. از دیدگاه او فقط حق و عدالتی درست است که به سود او و در مسیر خواسته‌های او باشد و اگر به زیان او تمام شود، نه تنها خواستار چنین عدالتی نیست، که به خود حق می‌دهد با آن مبارزه کند. (9) برای خودپرستی منفی و یکی از آثار ناپسند آن که همان نادیده گرفتن حق است، می‌توان به این روایت امام صادق (علیه السلام) اشاره کرد که می‌فرماید: «کبر این است که مردم را خُرد و حق را خوار بشماری». (10)
اظهار بزرگی و تکبر از خداوند تعالی که بزرگ مطلق است و از هر چه بتوان وصف کرد بزرگ‌تر است. بسیار زیباست
روشن است تکبری که در این نوشتار به دنبال بررسی آن هستیم، همان خودخواهی منفی‌ای است که سبب خودبرتربینی می‌شود و در رفتارهای شخص متکبر به چشم می‌آید، وگرنه خودخواهی مثبت، نعمتی است الهی که امام سجاد (علیه السلام) در قالب این فرمایش خود ما را به آن متوجه می‌دهد: «جان‌های شما را قیمتی جز بهشت نباشد؛ پس به غیر آن نفروشیدش».(11)

المتکبر

با توجه به مذموم بودن صفت خودبزرگ‌‌بینی و زیبایی تواضع و فروتنی، این پرسش مطرح می‌شود که چرا یکی از نام‌های خدای سبحان، «المتکبر» (12) است؟ پاسخ این است که تواضع انسان که عین فقر و نیاز است، در مقابل خداوند غنی متعال زیباست و انسان به هیچ‌وجه شایسته‌ی تکبر نیست؛ ولی اظهار بزرگی و تکبر از خداوند تعالی که بزرگ مطلق است و از هرچه بتوان وصف کرد بزرگ‌تر است، بسیار زیباست. از این‌رو توصیف خداوند به المتکبر، توصیف به جایی است.
نعمت‌های شمارش‌ناپذیر پروردگار، رویدادهای بزرگ در طول تاریخ و همه‌ی امور این جهان، آثار بزرگی خداوند است و حق تعالی با انجام این امور، بزرگی خود را اظهار می‌فرماید؛ ولی اگر ما اظهار بزرگی کنیم، چیزی را نشان داده‌ایم که به هیچ‌وجه در شأن ما نبوده است. بین تکبر و استکبار فرق است؛ استکبار در خداوند راه ندارد؛ چرا که استکبار در موردی است که مدعی آن بزرگی ندارد و خودش را به دروغ به بزرگی منتسب می‌کند، ولی تکبر، هم در این‌گونه موارد به کار می‌رود و هم در موردی که حقیقتاًَ بزرگی در میان باشد، یعنی در مورد خدای سبحان. (13)

انواع تکبر

می‌توان تکبر را دارای سه رکن دانست: 1. فردی که تکبر می‌کند؛ 2. فرد یا افرادی که با تکبر روبه‌رو می‌شوند؛ 3- یک امتیاز واقعی یا خیالی که متکبر آن را در خود می‌بیند و به خاطر داشتن آن خویش را از دیگران برتر می‌پندارد.
براساس رکن دوم، تکبر به انواعی تقسیم می‌شود:

1. تکبر در برابر خداوند:

این‌گونه تکبر که بدترین نوع تکبر است، به سه صورت ظهور می‌یابد:

صورت اول:

انسان خود را نسبت به خداوند مستقل بداند و چنین پندارد که نیازی به پروردگار عالم ندارد و خودش می‌تواند نیازهایش را برآورده سازد؛ (14)

صورت دوم:

شخص متکبر، درخواست‌های نفس خویش را بزرگ‌تر از خواسته‌های خدا ببیند و از انجام دستورهای الهی سر باز زند و تکبر ورزد؛ (15)

صورت سوم:

انسان ضعیف ادعایی خدایی کند؛ یعنی نه تنها خود را بنده‌ی خدا نداند، که مردم را هم به بندگی خود دعوت کند (16) و همچون فرعون بگوید: «من پروردگار شما هستم». (17)
تکبر در برابر خداوند مانع دسترسی به حقیقت ایمان است؛ چرا که فرد مؤمن، به وجود خداوند و عظمت او و از سویی نیز به بندگی و حقارت خویش در برابر خداوند ایمان و اعتقاد دارد. از این‌رو هیچ دلیلی برای تکبر ورزیدن خود در برابر خدا نمی‌یابد.
موضع مقابل تکبر در برابر خداوند، تواضع در برابر حق تعالی است. این تواضع بدان معناست که «انسان چیزهایی (امتیازات و ویژگی‌هایی) را که برای خود قایل است به صاحبش برگرداند؛ چرا که ردای کبریایی مخصوص خداست و کسی در مقابل او چیزی ندارد. این تواضع در برابر خدا موجب قرب ربوبی می‌گردد». (18)

2. تکبر در برابر فرستادگان الهی:

گروهی از مستکبران در امت‌های پیشین، از اطاعات انبیای الهی سرباز می‌زدند و از روی کبر و غرور همچون فرعونیان می‌گفتند: «آیا به این دو انسان که همانند خودمان هستند (یعنی موسی و برادرش هارون) ایمان بیاوریم؟» (19) چنین انسان‌هایی خود را بالاتر از معصومان می‌دانند؛ رسالت و امامت و رهبری آنان را نمی‌پذیرند و از دستورهایشان سرپیچی می‌کنند. برای نمونه می‌توان به آیه‌ی 46 سوره‌ی مؤمنون و آیه‌ی 15 سوره‌ی یاسین نیز اشاره کرد.

3. تکبر در برابر بندگان خداوند:

به گونه‌ای که خود را بزرگ بشمرد و دیگران را کوچک و خوار؛ خود را از همه برتر ببیند و حق هیچ صاحب حقی را محترم نشمرد و همواره منتظر باشد که دیگران برای او عظمت قایل شوند. (20) آیه‌ی 18 سوره‌ی لقمان، اشاره‌ای است به همین مطلب: «هرگز [با تکبر و غرور] از مردم روی برمگردان و با غرور و بی‌خبری راه مرو. خداوند متکبران خودپسند را دوست نمی‌دارد».
یکی از بارزترین و زشت‌ترین نمونه‌های تکبر در برابر دیگران، تکبر فرد در برابر خانواده‌ی خود است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این‌گونه تکبر را یکی از سه نشانه‌ی فرد ریاکار معرفی می‌کند؛ آنجا که خطاب به حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید: «ای علی! ریاکار سه نشانه دارد: رکوع و سجود نماز را در حضور مردم طول می‌دهد و هرگاه تنها باشد با بی‌توجهی و به گونه‌ای سبک به جای می‌آورد؛ برای مردم تواضع می‌کند و در تنهایی با خانواده‌ی خود تکبر می‌ورزد؛ از مردم بسیار عیب‌جویی می‌کند». (21)
یکی دیگر از اقسام تکبر در برابر دیگران، تکبر نسبت به بستگان است. امام علی (علیه السلام) در این باره می‌فرماید: «تکبر انسان به بستگان خویش از بدترین تکبرهاست». (22)
بروز خودخواهی غیر از جنبه‌ی فردی، گاهی شکل اجتماعی به خود می‌گیرد؛ مانند ناسیونالیزم و ملی‌گرایی و نژادپرستی که امروزه در دنیا رواج دارند با توجه به مطالب بیان شده، می‌توان گفت که آتش تکبر، نخست از تکبر در برابر بندگان خدا برمی‌خیزد؛ سپس به استکبار در برابر رسولانِ پروردگار می‌رسد و به تکبر در برابر ذات پاک خداوندگار می‌انجامد! (23)
بجاست که در پایان این بخش، به گونه‌ی دیگری از تکبر در برابر بندگان خداوند نیز اشاره کنیم:
گاهی حالت خودبرتربینی به صورت گروهی ظاهر می‌شود و انسان قبیله، شهر، تیم بازی خود و مواردی از این قبیل را برتر دانسته و از مطرح کردن و مقدم دانستن آنها لذت می‌برد. مثلاً اگر امروز وابسته به تیم خاصی هست، از پیروزی آن اظهار شادمانی می‌کند و فردا اگر عضو تیم مقابل شد، پیروزی تیم جدید برایش شادی‌آور است. از این‌رو قوم‌گرایی، نژادپرستی و قدری فراتر ملی‌گرایی همه به نوعی در خودبرتربینی ریشه دارد و با معیارهای اسلامی سازگار نیست. انسان مؤمن تنها ملاکش حق است و بس. جانب‌داری یا نکوهش او به سبب حق یا باطل بودن چیزی است، نه قومیت و نژاد و آب و خاک و امثال آن، که همه جلوه‌هایی از آن صفت شیطانی است. (24)
بنابراین می‌توان گفت که بروز خودخواهی غیر از جنبه‌ی فردی، گاهی شکل اجتماعی به خود می‌گیرد؛ مانند ناسیونالیزم و ملی‌گرایی و نژادپرستی که امروزه در دنیا رواج دارند.

احساس برتری

یکی از جایگاه‌های بحث تکبر در روان‌شناسی را می‌توان مربوط به مطلبی دانست که در نظریه‌ی آلفرد آدلر مطرح می‌شود: احساس حقارت، به نظر آدلر، این احساس عبارت است از حالت بهنجار و سالمی که در بین همه‌ی مردم مشترک، و در واقع منبع تلاش انسان است. (25) وی معتقد است که این حالت، نیروی محرکی است برای تلاش فرد، تا ضعف‌ها و حقارت‌هایی را که در خود احساس می‌کند از بین ببرد و از این طریق به سطوح بالاتر برسد.
اگر فرد نتواند بر احساس‌های حقارت طبیعی خود غلبه کند، عقده‌ی حقارت، و در صورتی که فرد برای غلبه بر این احساس‌ها، بیش از حد لازم بکوشد، عقده‌ی برتری به وجود می‌آید. شاید بتوان گفت که عقده‌ی برتری نزدیک به همین حالت تکبری است که فرد خود را برتر از دیگران بداند؛ زیرا فرد در حالتی که دچار عقده‌ی برتری می‌شود، خود را برتر از دیگران می‌پندارد.
بروز خودخواهی غیر از جنبه‌ی فردی، گاهی شکل اجتماعی به خود می‌گیرد؛ مانند ناسیونالیزم و ملی‌گرایی و نژادپرستی که امروزه در دنیا رواج دارند

نمایش پی نوشت ها:
1- سید جلال الدین مجتبوی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه‌ی جامع السعادات)، ج1، ص417.
2- همان.
3- احمد نراقی، معراج السعاده، ص268.
4- تلخیص و روان شده از کتاب آقای سید جلال الدین مجتبوی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، ج1، ص418 .
5- ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص45.
6- این حالت روحی بر طبق گفته‌ی ملامحمد نراقی، کبر نام دارد.
7- ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص46.
8- محمود اکبری، خود و ناخود، ص137 (با تلخیص).
9- ابراهیم امینی، خودسازی یا تزکیه‌ی نفس، ص94 (با تلخیص).
10- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص310.
11- ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ترجمه‌ی صادق حسن زاده، ص713.
12- حشر (59)، 23.
13- محمدتقی مصباح یزدی، زینهار از تکبر، ص44-46 (با تلخیص).
14- محمود اکبری، خود و ناخود، ص136.
15- محمود صحرایی، عوامل سلب توفیق، ص39.
16- امرالله سلیمانی، سیمای مخبتین، ص411.
17- نازعات (23)، 24.
18- محمدتقی مصباح یزدی، «اخلاق و عرفان اسلامی»، مجله‌ی معرفت، سال شانزدهم، ش115، تیر1386، ص5.
19- مؤمنون (23)، 47.
20- ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص47.
21- سیدعلی حسینی صدر، کلام وحی بر استان ولایت، ترجمه‌ی محمد انصاری، ص31.
22- عبدالواحد آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، شرح و ترجمه‌ی هاشم رسولی محلاتی، ح 7135.
23- ر.ک: امرالله سیلمانی، سیمای مخبتین، ص412.
24- محمدتقی مصباح یزدی، زینهار از تکبر، ص76.
25- ر.ک: دوان شولتز، نظریه‌های شخصیت، ترجمه‌ی یوسف کریمی و همکاران، ص169.

منبع مقاله :
صادقی‌سرشت، علی؛ (1393)، حتی به اندازه یک بند کفش!: راهکارهای روان‌شناختی درمان تکبر، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول.
 
166152. 1157408. 156533