نویسنده: شهریار مدنی‌پور
 

از آن زمان که حافظ سر بر شانه‌ی مرگ نهاد، ان را در همین جا که گورستانی بود «مصلی» نام به خاک سپردند. مصلی خود تفرجگاه و گلگشت حافظ بوده است. شصت و اندی سال پس از آن که تن حافظ به خم خاک سپرده شد، به 856 هجری، شمس‌الدین محمد یغمایی وزیر میرزا ابوالقاسم گورکانی بر گور حافظ عمارتی نو کرد و پیش روی آن حوض بزرگی بساخت، که از آن آب رکنی پر می‌شد. این بنا در اوایل قرن یازدهم، به زمان شاه عباس تعمیر گردید. از حضور شاه اسماعیل صفوی، شاه عباس، آزادخان افغان و نادر شاه بر گور حافظ، و ماجرای شیرین تفأل آنان حکایتها آورده‌اند. در برخی از این روایتها حافظ به زبان شعر خود کسانی را به تعمیر و بازسازی گور خود تشویق کرده است. اما چه بسا که این افسانه‌ها هم همچون دیگر روایتهایی که درباره‌ی فال حافظ و گره‌گشایی آن و پیامهای آن نقل می‌شود، ساخته و پرداخته‌ی ذهن داستان‌پرداز دوستداران حافظ باشد. در جهانگشای نادری آمده است که نادر برای پیش‌بینی کشورگشایی‌هایش تفألی به دیوان حافظ می‌زند و چنین می‌خواند که:

سزد که از همه‌ی دلبران ستانی باج *** چرا که بر سر خوبان عالمی چون تاج

و نادر را این وصف خوش می‌آید و دستور تعمیر آرامگاه حافظ را صادر می‌کند. اما ساختمان اساسی بر گور حافظ در زمان کریمخان زند (1189 ق) انجام گرفت. وکیل الرعایا عمارت زیبایی به سبک بناهای خود و تالاری با چهارستون سنگی بر ساخت و باغ بزرگی روبروی تالار بکاشت. در همین زمان، سنگی مرمرین بر گور نهاده می‌شود که خط حاج آقاسی بیگ افشار به سماع نستعلیق، بر آن کنده شده. این سنگ هنوز‌اهنوز بر خاک حافظ سنگینی می‌کند. سپس معتمدالدوله فرهاد میرزا فرمانروای فارس ضریحی آهنی بر گور نصب کرد و تعمیرات مختصری در محوطه انجام داد (1395 ق). و دیگر، خاندان قوام، شجاع‌السلطنه به دستور مظفرالدین شاه، فرج‌الله بهرامی، هر یک جداگانه، دست همتی به تعمیر آرامگاه برافراشتند، تا به سال 1315 خورشیدی که علی‌اصغر حکمت وزیر فرهنگ وقت اعتباری در خور حافظ مقرر کرد و آندره گدار مدیر کل فنی باستان‌شناسی کشور به سبک بناهای ساختمانی کریمخانی، با تعمیرات مانسبی نقشه‌ی آرامگاه هم اکنونی را فراهم آورد. این ساختمان در سال 1317 به پایان رسید.


مشتاق دیدار حافظ دو سطح را بایداً بپیماید که به مقصود رسد. چرا که حافظیه را دو حیاط است. نخستین اندکی فراتر از خیابان «حافظ» و دومی فراتر از این یک. از آن هنگام که زائر به ساحت حافظیه گام می‌نهد، چه برهنه پای، چونان تا گور و چه با پاپیوش، دو سویش دو نارنجستان باغ است که بهارها، اردیبهشت بهارها، عطر شکوفه‌هایشان هوا و رهگذران را مست می‌کند. بگذریم از بنقشه‌ی باغچه‌هایی هم که در دو سوی راهند و چهره‌های بنفشه که به عبورگامها خیره می‌مانند. به د و جانب راه میان گذر این حیاط، دو حوض سنگی است، به شیوه‌ی کریمخانی، با شعر مدام فواره و آب و آیینه‌ی آسمان. سپس پلکان است و تالار وسیعی که هفت متر عرض و پنجاه و شش متر طول دارد و سقف آن بر بیست ستون سنگی قرار یافته است. چهار ستون از اینان، یکپارچه‌اند و بازمانده‌ی آن عمارت نوکرد کریمخانی. بر پیشانی شمالی و جنوبی تالار، کتیبه‌هایی نصب شده و بر آنان بیتهایی از حافظ بر کاشی لاجوردی نوشته شده. در ساحت نخستین، همچنان که زائر پیش می‌آید، مخاطب همه گلهای فصلی، از سایه سار سروهای قدیمی که می‌گذرد و از پلکان که بالا می‌آید، گنبد آرامگاه حافظ، اندک اندک طلوع می‌کند. این گنبد آسمانی در مرکز صحن شمالی تجلی یافته است: بر سکویی مدور، برآمده بر پنج پله‌ی مدور، و زیر آن سنگ مرمرین گور آرام دارد، اگر دستهایی که بر آن یادگاری حک می‌کنند بگذارند. بر سنگ گور بیتهایی از خود حافظ روی پوست مرمر نقش گرفته:

مژده‌ی وصل تو کو کز سر جان برخیزم *** طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

سایه سار این گور را گنبدی است استوار بر هشت ستون. سوی درویی سقف گنبد، کاشیکاری شده، با سلطه‌ی رنگ آبی، به نشانه‌ی آسمان، و با نقشها و شکستها و برشهایی که به نماد هنر و تفکر ایرانی - اسلامی، هشت وجهی را که شکلی ناقص و این جهانی است که سیر می‌دهد و به دایره که ختم اشکال و کمال ابعاد است به بی‌بعدی می‌رساند. پوشش گنبد را لایه‌ای مسی است، زنگار می‌گیرد و رنگی غریب می‌یابد. گنبد خود چنان است که گویی کلاه قلندران و درویشان است. همان کلاهی که حافظ بر سر محتسبان نهاد شوخ و شیرن کار.
در کنار حافظ، گور دو دیگر بزرگمرد سرزمین فارس واقع است: یکی شیخ محمد اهلی شیرازی و دومین فرصت‌الدوله شیرازی. از همه‌ی گورهایی که زمانی در این ساحت بوده‌اند، فقط این دو برجسته مانده و سایرین را در همان ساخت و ساز آخرین، با زمین برابر کرده‌اند، اما دورادور حیاط شمالی هنوز حجره‌هایی است که مقبره‌ی خصوصی‌اند و هم اینک بعضی به کار کلاسهای هنری می‌آیند. فراز این حجره‌ها نیز کتیه‌هایی نصب شده و بر هر یک بیتهایی از حافظ به خط درآمده‌اند. در این حجره‌ها و در باغی کنار صحن شمالی حافظیه صاحب‌نامان، هنرمندان و بزرگانی چند نیز آرمیده‌اند، از جمله فریدون توللی، مهدی حمیدی، رسول پرویزی، لطفعلی صورتگر، حمید دیرین و ...
هر آن که صاحب دل باشد و اندوهی داشته باشد، یا از آن گونه شادمانی بی‌هیاهویی داشته باشد، که وقار قو دارد، چون به حافظیه درآید، احساس می‌کند که به رویایی آشنا وارد شده است. صفای این مکان، آرامش نهفته در آن، حضور مدام عاشقان و عاشقان حافظ، این صحن را پناه دلداران و دلباختگان و دلشدگان جهان ساخته است.
هم اکنون در حافظیه مرکز مطالعاتی «حافظ‌شناسی» به فعالیت مشغول است که تلاش دارد مؤسسه‌ای در خور مقام جهانی حافظ شود و در آن کلیه‌ی مقاله‌های نوشته شده درباره‌ی حافظ، کلیه کتابها و نسخه‌های گوناگون دیوان حافظ و همچنین همه‌ی آثار موسیقایی و تصویری و رایانه‌ای که به نحوی به حافظ ربطی دارند گردآوری و فهرست می‌شوند.
کتابنامه:
شیراز دیار سعدی و حافظ، علی سامی؛ بناهای تاریخی و آثار هنری جلگه‌ی شیراز، علی نقی بهروزی.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان، (1391)، دائرةالمعارف تشیع (جلد ششم)، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.