«همسرم تغییرناپذیر است». این جمله تقریباً همیشه اشتباه است. تجربه‌ی روان‌درمانی نشان داده است که می‌توان در سخت‌ترین ساختار روانی نفوذ کرد. بسیاری از افراد که به نظر سخت و نرم ناشدنی می‌رسند و در برابر پیشنهادهای مفید مقاومت می‌کنند، بر خلاف انتظار همگان (از جمله خودشان) ناگهان و برای همیشه تغییر حالت می‌دهند. اینکه آیا همسر شما به تغییر میل دارد یا نه، مسئله‌ی دیگری است؛ اما اگر شما احوال خود را تغییر دهید، ممکن است همسرتان را نیز به تغییر خویش تشویق کنید و اغلب نیز همین رخ می‌دهد. (1)
 
باید با این نظر بدبینانه که زندگی ما اصلاح شدنی نیست واقع‌بینانه‌تر برخورد کرد. البته برخی از زوج‌ها به این نتیجه می‌رسند که راه بازگشتی برایشان باقی نمانده است. با این حال تا نکوشید و راه‌های پیشنهادی را به کار نگیرید، نمی‌توانید از این موضع‌گیریِ خودتان مطمئن باشید.

بارها دیده شده بسیاری از مناسبات به ظاهر تیره، با همکاری زن و شوهر در رفع کمبودها و تقویت جنبه‌های مثبت ازدواج، به شادی و شادمانی انجامیده ا ست.

ممکن است بگویید: «چرا من باید تغییر کنم!؟ تا همسرم اقدامی نکند، من کاری نخواهم کرد». پاسخ این سخن آن است که لازم نیست زن و شوهر هر دو هم‌زمان کاری را آغاز کنند. سرانجام یکی از شما باید ابتکار عمل را به دست بگیرد و روح تازه‌ای به کالبد روابط زناشویی بدمد. وقتی جهت حرکت درست باشد، به احتمال بسیار، همسرتان نیز به آن می‌پیوندد. حتی بدون مشارکت فعالانه‌ی همسرتان نیز به این نتیجه می‌رسید که وقتی شما تغییر را آغاز می‌کنید، بر رفتار همسرتان نیز تأثیر مثبت می‌گذارید. (2)

بدون شک، بسیاری از شما در این لحظه می‌گویید: «دست نگه دارید! لحظه‌ای تأمل کنید! همه‌ی چیزهایی که برای اصلاح خودم می‌گویید خوب است، ولی نمی‌دانید که همسرم چگونه آدمی است و چه رفتارهای زننده‌ای دارد. قبول دارم که باید خودم را بهتر کنم، ولی همسرم چه؟ چرا همه‌ی تمرکز روی من است؟ من تنها نصف این قضیه‌ام». این مشکل بسیاری از زوج‌هایی است که اصلاح روابط خود را انتظار دارند، اما بر این نکته نیز تأکید می‌کنند که بدون همراهی همسرشان کوشش آنان راه به جایی نمی‌برد یا حتی بدون همکاری او حاضر به اقدامات اصلاحی در روابط زناشویی خویش نیستند.

نکته‌ی اصلی و گام نخست هر اقدام اصلاحی، همین مسئله است: آغاز. به هر حال، یکی از همسران باید این گام را بردارد و چه بهتر که این فرد شما باشید. لحظه‌ای خودتان را جای همسرتان قرار دهید. در موقعیتی که روز به روز اوضاع زندگی شما تحمل‌ناپذیرتر می‌شود، از شما چه توقعی دارد؟ آیا او نمی‌خواهد برای مدتی هم که شده، از لجاجت و خودسری دست بردارید؟ آیا انتظار ندارد که برای استحکام بنیان خانواده یا نشان دادن عشق و علاقه‌ی خود به او، غرورتان را زیر پا بگذارید و از اشتباه‌های خود معذرت‌خواهی کنید؟ بله! درست همان چیزهایی را که برای تغییر روابط از همسرتان انتظار دارید، او نیز از شما توقع دارد. شاه کلید آغاز حرکت اصلاحی در محیط خانواده، سخت گهربار مولای متقیان امام علی (علیه‌السلام) است: «آنچه را برای خود دوست داری، برای دیگران نیز دوست بدار و آنچه را برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران مپسند». (3)

پس همان‌گونه که انتظار دارید همسرتان در این کار خیر پیش گام شود، فرصت را از دست ندهید و اصلاح روابط زناشویی را از خودتان آغاز کنید. در این راه بردبار باشید تا از ثواب کار خیرتان بهره‌مند شوید. زنی که در برابر بدرفتاری شوهرش شکیبا باشد، ثواب هزار شهید را دارد و خداوند پاداش آسیه را به او عطا می‌کند، و هر مردی که در برابر بدرفتاری همسرش بردبار باشد، خداوند پاداش ایوب را به او می‌بخشد. (4)

اگر شما خود را تغییر دهید، روش زندگی دیگری برگزینید، محیط خانواده را عوض کنید، و خواهان حق باشید، همسرتان نیز به راستی متأثر می‌شود. شما نمی‌توانید شریک زندگی خودتان را کنترل کنید و او را تغییر دهید و به او بگویید چه کند، ولی می‌توانید بر او تأثیر بگذارید و محرک رفتارهای جدیدی در وی باشید. اگر شما افکار منفی و ویرانگر را کنار بگذارید و از حلقه‌ی ارتباط‌ها و جدل‌های کلافه کننده که موجب در هم شکستن زندگی زناشویی می‌شود بیرون بروید، می‌توانید از تخریب و تضعیف خود و رابطه‌ی زناشویی‌تان پیشگیری کنید. (5)
اکنون به مهم‌ترین فصل کتاب رسیده‌ایم. پس از بیان نشانه‌ها و عوامل درد، نوبت بیان درمان شده است. زن و شوهران بسیاری با وجود کوشش فراوان، به دلیل ناآشنایی با تکنیک‌های همسرداری، بی‌توجهی به تفاوت‌های روان‌شناختی زن و مرد و ...، از باز کردن گره کور زندگی خود عاجزند و روز به روز روابط عاطفی‌شان با آفت‌ها و آسیب‌های بیشتر و جدیدتری روبه رو می‌شود.

زن و شوهری که زندگی مشترک آنان به مرحله‌ی طلاق عاطفی رسیده است، باید مراقب رفتار، گفتار و کردار خود باشند. آنان باید بسیار با احتیاط و دست به عصا راه بروند و از رفتارها و گفتارهایی که موجب برانگیخته شدن حساسیت شریک زندگی‌شان می‌شود به شدت بپرهیزند؛ چرا که کوچک‌ترین سخن و رفتار ناسنجیده در این مرحله می‌تواند زندگی آنان را به پرتگاه جدایی بکشاند.

بی‌شک مطالعه و به کار گرفتن نکته‌های این فصل می‌تواند به همسران در به وجود آوردن روزنه‌های عشق و تجربه‌ی دوباره‌ی روزهای خوش و نشاط‌آور گذشته کمک کند؛ به شرط آنکه زن و شوهر با همه‌ی وجود خواهان اصلاح زندگی و ترمیم عشق شکست خورده‌ی خویش باشند.
   

شناخت مشکل

هنگامی که مشاور از زن و شوهری که در روابط خود با مشکل روبه‌رو هستند، می‌پرسد مشکلشان دقیقاً کجاست و از آنان می‌خواهد تا وضعیت زندگی و مشکل خود را توضیح دهند، پاسخ آنان اغلب سکوت است.

برخی زوج‌ها از بعضی رخدادهای بین خود و همسرشان سخن می‌گویند و احساس رنج خود را بازگو می‌کنند، اما نمی‌توانند عامل اصلی ایجاد مشکل را توضیح دهند. شما باید بدانید در چه موقعیتی قرار دارید. باید آنچه را در رابطه‌ی شما مؤثر یا بی‌اثر است شناسایی کنید. باید به درستی بفهمید که ازدواج شما در چه مرحله‌ای است یا چرا از هم پاشیده است. آیا ارتباط شما همیشه یک شکل است یا گاه از کنترل خارج می‌شود. بنا به سخنی قدیمی «نصف راه حل به شناسایی مشکل بستگی دارد». شما باید بدانید ازدواج شما در حد خوب، متوسط یا بد است و چه عاملی آن را به این مرحله رسانده است؛ زیرا چیزی را که نمی‌شناسید، نمی‌توانید تغییر دهید یا بهبود بخشید. تا زمانی که به دقت تشخیص ندهید کجای رابطه‌ی شما با دشواری روبه روست و تا زمانی که مشکلات روابط خود را شناسایی نکنید، نمی‌توانید هدف‌های معناداری را برای تغییر دادن آن در نظر بگیرید. به یاد داشته باشید که تنها اگر مسئله را تشخیص بدهید، می‌توانید راه‌حل‌هایی برای آن بیابید. بدین ترتیب، از قدرتی که متأثر از این آگاهی پیدا می‌کنید در شگفت می‌شوید و می‌توانید رابطه‌ی خود را نجات دهید. (6) اگر مسئله را به درستی تشخیص ندهید و درباره‌ی آن درست نیندیشید، به راه حل‌های نادرست می‌رسید. پس شناخت مشکل و اینکه بدانید رابطه‌ی شما و همسرتان از کجا آسیب دیده است، گام اساسی در اصلاح روابط شما و همسرتان به شمار می‌آید. اگر در این مرحله دچار اشتباه شوید، احتمالاً هر اقدامی بکنید با ناکامی رو به رو می‌شوید؛ زیرا کسی که بدون علم و آگاهی و بینش عمل کند، همچون کسی است که بیراهه می‌رود. چنین کسی هر چه تندتر برود، از راه دورتر می‌شود. (7)

درمانِ ازدواجِ بیمارِ شما، به شناسایی عامل بیماری نیاز دارد. اگر عامل را به اشتباه تشخیص دهید، درمان واقعی صورت نمی‌گیرد. شما باید بدانید روابط زناشویی و زندگی مشترکتان از کجا آسیب می‌بیند. آیا دخالت دیگران موجب چنین وضعیتی شده است؟ یا نارضامندی جنسی شما یا همسرتان زندگی مشترکتان را با مشکل رو به رو کرده است؟ باید مشخص کنید چه عامل یا عواملی شما را با مشکلات جدی در زندگی مشترک درگیر ساخته است. زمانی که درد را شناسایی کردید، درمان آن نیز به راحتی امکان‌پذیر خواهد بود. مهم‌تر اینکه باید بدانید به شخصه چه کار مثبت یا منفی‌ای انجام داده‌اید که رابطه‌ی خود را به این وضعیت درآورده‌اید. چه هنگام به آن کمک کرده‌اید و چگونه آن را آلوده ساخته‌اید؟ وقتی می‌گویید: درباره‌ی ازدواج خود احساس خوبی ندارید، آیا عامل آن را می‌دانید، یا تنها حدس می‌زنید؟

بدترین روش آن است که درباره‌ی علت و معلول مشکلات ازدواج نتیجه‌ی نادرست بگیرید. برای نجات ازدواج باید بدانید چه چیزهایی لازم است تغییر کند و در نتیجه راهکارهای متناسب با این تغییر را به کار گیرید. (8) پس از شناسایی مشکل، لازم است دسته به کار شوید و راهکارهایی را برای تغییر وضعیت موجود به کار گیرید.


اصلاح باورها

در روابط زناشویی، مانند دیگر جنبه‌های زندگی، روحیه و نگرشی که با آن کارها را انجام می‌دهید دست کم به اندازه‌ی اقدام‌های عملی شما اهمیت دارد. می‌توان مستقیم سراغ تکنیک‌های عملی بهبود روابط زناشویی رفت، اما اگر با تفکر منفی درباره‌ی همسر خود و روحیه‌ی بد به این اقدامات بپردازید، سودی به دست نمی‌آورید. برای ایجاد تحول در زندگی زناشویی، به روحیه‌ی خوب و تفکر مثبت نیاز دارید. ذهنیت‌های ویرانگر و پیش‌داوری‌های نادرست درباره‌ی همسرتان می‌تواند مانند گردبادی که شهری را در هم می‌کوبد، روابط زناشویی شما را از هم بپاشد. نوع نگرش انسان به موضوع‌های گوناگون، رفتار و قضاوت‌های او را در زمینه‌های مختلف تغییر می‌دهد. اگر نگرش شما به همسرتان مثبت باشد، از رفتارهای او برداشت مثبت می‌کنید؛ اما اگر نگرش شما به او منفی باشد، حتی رفتارهای کاملاً مثبتش (مانند هدیه خریدن)، مسائل منفی را در ذهنتان تداعی می‌کند. اگر درباره‌ی روابط خود و همسرتان به گونه‌ای دیگر بیندیشید و احساس کنید، روابط زناشویی شما در جهت مثبت متحول می‌شود. پس برای تغییر در زندگی لازم است چشم‌ها را شست و به گونه‌ای دیگر به زندگی خود نگاه کرد. با توجه به مطالب مطرح شده، می‌توان گفت نخستین و مهم‌ترین گام برای بهبود روابط زناشویی، تغییر و اصلاح نگرش و باورهای همسران است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود: ازدواج دیرهنگام موجب می‌شود که فرد شادابی و طراوت جوانی خود را از دست بدهد و بدون شور و نشاط به عرصه‌ی زندگی مشترک وارد شود. برای چنین فردی، دیگر انگیزه‌ای برای برقراری رابطه‌ی عاطفی با همسرش باقی نمی‌ماند.

الف) امید

زمانی که زن و شوهر را برای ترمیم روابط زناشویی‌شان به کوشش دعوت می‌کنی، اغلب این جمله را از آنان می‌شنوی؛ وضع ما بدتر می‌شود. برخی از زوج‌ها آن قدر از اختلافات دردناک رنج برده‌اند که احساس رخوت می‌کنند و از بیم آنکه مبادا بار دیگر آسیب ببینند، از دست زدن به هر اقدامی برای اصلاح روابط زناشویی خویش خودداری می‌کنند. گفته‌ی اغلب آنان این است: «حالا از همسرم هیچ انتظاری ندارم. بارها کوشیده‌ام و هر بار از کرده‌ام پشیمان شدم. بالاخره کارم به افسردگی کشید. دیگر نمی‌خواهم این تجربه را دوباره تکرار کنم. با امیدوار شدن به خودم لطمه می‌زنم. حال و روزم خراب‌تر می‌شود». (9)

در گام نخست باید باور کنید که هنوز دیر نشده است. اگر این را نپذیرید و باور نکنید، ممکن است پیش از نجات زندگی زناشویی خود، از آن خارج شوید. ممکن است احساس کنید رابطه‌ی شما با ناکامی روبه‌رو شده است؛ ممکن است احساس کنید که همه‌ی راه‌ها را امتحان کرده‌اید؛ شاید احساس خستگی و سردرگمی کنید؛ ممکن است احساس شکست خورده‌ها را داشته باشید، یا فکر کنید ازدواجتان به شکست انجامیده است و اکنون خسته، پژمرده و شکست خورده‌اید. اما برای موفقیت در مسیر ترمیم رابطه‌ی زناشویی خود، باید از این ذهنیت فاصله بگیرید. بدون توجه به اینکه تاکنون چندبار آزار و آسیب دیده‌اید، یا چند بار ناامید شده‌اید، یک شانس دیگر به خودتان بدهید؛ فقط یک بار دیگر؛ کافی است به خود بگویید چقدر دوست دارم بار دیگر به رابطه‌ای که در آن به سر می‌برم، احساس خوبی پیدا کنم. چقدر خوب است اگر بتوانیم کسی را که با او رابطه دارم، دوست داشته باشم؛ چرا که دست کم این احساس خوب را یک بار در زندگی‌ام تجربه کرده‌ام. (10) باید به شما گفت نخستین و مهم‌ترین کار برای رفع مشکل زناشویی شما، بیرون کردن افکار منفی از ذهن است. اگر برای تلاش دوباره به خود اجازه ندهید، به گونه‌ای از نجات رابطه‌ی خود شانه خالی کرده‌اید. اگر چه بارها تحمل کرده‌اید، بارها ناامید شده‌اید و بارها فکر کرده‌اید وضعیت می‌توانست بهتر باشد، باید یک بار دیگر به خود فرصت دهید. (11)


کودکانه رفتار کنید

به رفتار کودکی که تازه راه افتاده، با دقت نگاه کنید. چگونه برای آموختن راه رفتن می‌کوشد؟ کودک هر بار که زمین می‌افتد، بدون توجه به درد و آسیبی که چند لحظه پیش تحمل کرده، دوباره برای راه رفتن می‌کوشد. آن قدر زمین افتادن را تجربه می‌کند تا اینکه سرانجام راه رفتن را می‌آموزد. شما نیز از شکست در ایجاد رابطه‌ی عاطفی با همسرتان به خود هراس راه ندهید و هر بار که با شکست رو به رو می‌شوید، با امید بیشتر راهکارهای ترمیم عشق را به کار گیرید.
 

امیدوارم، پس می‌توانم

به جای اینکه بگویید: آیا می‌توانیم به زندگی مشترک ادامه دهیم، بگویید: ما میل داریم و باید به زندگی مشترک ادامه دهیم. آیا تا به حال به تفاوت‌های انسان و حیوان فکر کرده‌اید؟ بی‌شک بین انسان و حیوان تفاوت‌های بسیاری وجود دارد. آنچه زندگی حیوان و انسان را به گونه‌ی اعجاب‌آوری از یکدیگر جدا می‌کند، امید است. امید به زندگی شور، نشاط و روشنی می‌بخشد. مرگ واقعی آدمی آن زمان فرا می‌رسد که امید از زندگی‌اش رخت ببندد و جای خود را به ناامیدی بدهد. بکوشید دوباره جای امید را در خانه‌ی دل خویش باز کنید و با امید به اینکه بی‌شک بر مشکل خود پیروز می‌شوید، تکنیک‌های چیرگی بر طلاق عاطفی را به کار گیرید. بر‌ای این منظور، بلند یا آهسته با خودتان حرف بزنید. با استفاده از این توانایی، می‌توانیدخود را برای مقابله با مشکلات آماده کنید. شما می‌توانید از راه حرف زدن با خود، به شیوه‌ای که کنترل شما را بر اوضاع افزایش دهد، خودتان را برای مبارزه با مشکلات آماده کنید. تهیه‌ی فهرستی از جمله‌های تقویت کننده می‌تواند به شما کمک کند. برای نمونه از جمله‌های زیر استفاده کنید: (12)

- نشستن و نگرانی هیچ کمکی به من نخواهد کرد؛

- مشکلات خانوادگی چیزی نیست که بتواند مرا از پای درآورد؛

- سرانجام با درایت، همسرم را با خودم همراه می‌کنم. زوجین برای اینکه بتوانند حیات زندگی مشترک خود را استمرار بخشند، افزون بر بلوغ سنی و جنسی، به رشد عاطفی، اجتماعی و عقلی نیز نیازمندند

ب) یاد ایام خوش

در طلاق عاطفی، انحرافی منفی رفته‌رفته میان زن و شوهر ایجاد می‌شود تا آنان لحظات خوش زندگی را فراموش کنند. زوجین تنها ناراحتی‌های گذشته را به یاد می‌آورند؛ از خوشی‌ها یادی نمی‌کنند؛ تنها شکست‌ها را در خاطر نگه می‌دارند و به پیروزی‌ها بی‌توجه‌اند. وقتی به آنان توصیه می‌شود به جنبه‌های مثبت روابط خود توجه کنند، به این نتیجه می‌رسند که آن قدرها که پیش‌تر فکر می‌کردند روابط بدی ندارند. (13) از این رو، یکی از اقدامات آغازین زوجین، دیدن و درک جنبه‌های خوشایند روابطشان است. آنان باید به یاد لحظات خوش گذشته بیفتند و جنبه‌های مثبت زندگی خود را ارزشمند بدانند.

بی شک در زندگی مشترک خود (به ویژه در آغاز) لحظات شیرین و به یادماندنی بسیاری را تجربه کرده‌اند. بکوشید آن دوران را به یاد آورید. به روزهای آغازین زندگی خود فکر کنید؛ زمانی که با همسر خود در دریای پر از صفا و صمیمیت شناور بودید و تنها از عشق و علاقه سخن می‌گفتید؛ به زمانی فکر کنید که با همه‌ی وجود به همسر خود عشق می‌ورزیدید و او را برای همیشه در کنار خود می‌خواستید. چشمان خود را ببندید؛ نفس عمیق بکشید و تصویرهای گذشته را در ذهن و دل خود زنده کنید. این کار موجب می‌شود احساس کنید مانند آغاز زندگی، اکنون نیز می‌توانید آن عشق را تجربه کنید. در زمانی مناسب و با ایجاد ارتباط کلامی و فیزیکی مانند در دست گرفتن دستان شریک زندگی یا در آغوش گرفتن او، خاطرات شیرین گذشته را در ذهن و جان همسرتان زنده کنید تا او نیز در این مسیر با شما همراه شود. تنها کافی است این تکنیک را با مهارت انجام دهید تا تأثیر آن را بر روابط حاکم بین خود و همسرتان ببینید. هر روز صبح یکی از زیباترین خاطرات گذشته را در ذهنتان مرور کنید و بکوشید یاد و خاطره‌ی آن را در طول روز در ذهن خود زنده نگه دارید. با این کار برای مقابله با فضای سرد خانه انرژی می‌گیرید و درک می‌کنید همسرتان آن قدر که احساس می‌کنید تحمل ناپذیر نیست. زندگی انسان بی‌خدا بی‌معنا، پوچ و بی‌ارزش است. در زندگی چنین فردی به جای آنکه خدا فرمان‌دهنده باشد، خواهش‌های نفسانی حکم‌فرماست و چون از نفس جز بدی و شر صادر نمی‌شود، زندگی ا و پیوسته مشکلات فراوانی خواهد داشت
زنده کردن خاطرات خوش گذشته لازم است؛ زیرا:

- موجب می‌شود در موقعیت سخت عاطفی که همسران تنها به نقاط ضعف و کشمکش‌های زندگی مشترک خود توجه دارند، دست کم برای لحظه‌ای، توجهشان به موقعیت‌های شیرین زندگی جلب شود؛

- تلخی طلاق عاطفی برای لحظه‌ای از دل همسران بیرون برود؛

- به آنان انگیزه‌ی دو چندان می‌دهد و امیدوارشان می‌کند که اکنون نیز مانند گذشته می‌توانند عشق را تجربه کنند.


ج) توجه به نکته‌های مثبت همسر

اندیشه‌های ما بر احساسات و رفتارهای ما تأثیری مستقیم و انکارناپذیر دارند. اندیشه‌ی منفی همیشه به رفتارها و احساسات منفی می‌انجامد. انسان‌ها به واسطه‌ی شیوه‌ی اندیشیدنشان می‌توانند طعم زندگی را برای خویش شیرین یا تلخ کنند. چه بسا دو تن در موقعیتی یک‌سان قرار دارند، اما یکی از آن موقعیت لذت می‌برد و دیگری آن را طاقت‌فرسا می‌پندارد. دو زندانی از پشت میله‌های زندان به بیرون نگاه می‌کردند؛ یکی به گل‌ولای جلو زندان چشم دوخته بود، اما دیگری ماه و آسمان پرستاره را نگاه می‌کرد؛ یکی از زیبایی‌های جهان هستی لذت می‌برد، ولی دیگر جز غم و غصه احساس دیگری نداشت. به یاد داشته باشید در موقعیت‌های سخت نیز همیشه نوری وجود دارد که با تمرکز بر آن می‌توان زندگی را روشن کرد.

لحظه‌ای با خود تصور کنید که اگر تنها و تنها ویژگی‌های منفی یک نفر در ذهن شما حاضر باشد، چه احساسی به او پیدا می‌کنید. در چنین وضعیتی که همه‌ی احساسات، اندیشه‌ها و هیجانات شما به او منفی است، با او چگونه رفتار می‌کنید؟ آیا می‌توان انتظار داشت که با چنین فردی از در سازگاری و مهربانی وارد شوید؟ حتی اگر فرد مقابل با شما رفتاری سازنده و مثبت داشته باشد، رفتار او در ذهن شما جز تصورات و قضاوت‌های منفی مخابره نمی‌کند. پس تا زمانی که نتوانید تفکرها و احساساتی مثبت به همسر خود پیدا کنید، نمی‌توانید به بهتر شدن اوضاع امیدوار باشید.
بنابراین برای دلپذیر شدن زندگی، اندیشه‌های خود را درباره‌ی شریک زندگی‌تان تغییر دهید و به جای آنکه با بزرگ‌نمایی ویژگی‌های منفی او زندگی را برای خود تلخ کنید، برای مدتی هم که شده، تنها و تنها، به نقاط مثبت او توجه کنید. زمانی که اندیشه‌های منفی درباره‌ی او سراغ ذهنتان آمد، با فرمان بلند ایست در برابرشان قرار بگیرید تا به رفتارهای منفی نینجامد. برای این کار لازم است مانند زنبور عسل رفتار کنید و تنها بر نقاط مثبت همسر خود تمرکز کنید. از هم اکنون زنبورعسل باشید.

همان‌گونه که می‌دانید، وقتی در روابط زن و شوهر اختلال به وجود می‌آید، آنان یکدیگر را به چشم منفی نگاه می‌کنند؛ گویا از ورای عینکی تیره‌رنگ به تماشا نشسته اند. در این موقعیت، رفتارهای منفی همسر بزرگ و رفتارهای عادی او منفی به نظر می‌آید؛ حتی ممکن است رفتارهای مثبت رنگ منفی به خود بگیرد.

یکی از شیوه‌های مقابله با طلاق عاطفی، یادآوری جنبه‌های خوشایند زندگی مشترک است؛ روش ساده‌ای که مارک کین گلداشتاین، روان‌شناس دانشگاه فلوریدا ابداع کرده است. در این روش زن و شوهر هر کدام رفتارهای خوشایند همسرشان را روی برگه‌ی کاغذی یادداشت می‌کنند. سپس برای هر یک از این رفتارها با توجه به شدت و ضعف خوشایند بودن آن امتیازی از یک تا ده در نظر می‌گیرند. زن و شوهر با یادداشت کردن رفتارهای خوشایند یکدیگر به این نتیجه می‌رسند که در مناسبات زناشویی آنان نیز جنبه‌های مثبت بسیاری وجود دارد. زوج‌های شرکت‌کننده در این آزمون، پیش از یادداشت نکته‌های مثبت همسرشان، برای روابط زناشویی خود امتیاز کمتری قایل بودند؛ اما پس از یادداشت این نکته نتیجه گرفتند که زندگی مشترک آنان از آنچه فکر می‌کردند بهتر است. (14)

این روش با وجود سادگی بیش از حد تصور، نتایج بسیار خوبی در پی دارد. زن و شوهر برای آگاهی از رفتارهای خوشایند یکدیگر به هم نزدیک می‌شوند؛ حال آنکه در طلاق عاطفی از هم فاصله می‌گیرند و بی‌توجهی نشان می‌دهند. به کمک این روش، زن و شوهر می‌توانند با برداشتن موانع موجود، جنبه‌های مثبت و قوت همسر خود را به تماشا بنشینند. با مأموریت جدیدی که به آنان سپرده شده است، آنان به انتظار رفتارهای خوشایند یکدیگر می‌نشینند و با برداشتن برچسب‌های منفی که پیش‌تر در روابط با همسرشان استفاده می‌کردند، نشان می‌دهند که رفتار خوشایندی نیز از همسرشان دیده‌اند. این اقدام به سهم خود اقدام‌های بعدی را تقویت می‌کند. (15) همچنین با کمک این روش، زن و مرد می‌آموزند که همسرشان ظرفی از بدی‌ها نیست و در کنار تمام نقاط منفی‌اش، ویژگی‌های مثبت و برجستگی‌های خاصی دارد که توجه به همان ویژگی‌های مثبت، می‌تواند گره از کار آنان باز کند.


قالب جدید

در طلاق عاطفی، قالب ذهنی زن و شوهر به رفتارهای یکدیگر منفی می‌شود. در چنین فضایی، رفتارهای مثبت همسر دیده نمی‌شود و رفتارهای منفی او مبالغه‌آمیز به نظر می‌آید. مسئله این است که قالب منفی ذهن زمینه‌ای را ایجاد می‌کند که تنها جنبه‌های منفی روابط خود را با همسرتان ببینید و به جنبه‌های مثبت آن توجه نکنید. در چنین موقعیتی، لازم است قالب جدیدی را در ذهن خود جایگزین کنید. منظور از قالب جدید این است که روابط میان خود و همسرتان را با نگاهی تازه تماشا کنید. شما می‌توانید با این کار برخی از احساسات خوشایند گذشته را دریافت کنید. با بهبود برداشت شما از رفتارهای همسرتان، جنبه‌های منفی زندگی شما رنگ می‌بازد. این تغییرها به یک باره و در یک شبانه‌روز رخ نمی‌دهد، بلکه وقتی زن و شوهر با چشم‌اندازی تازه به مسائل نگاه می‌کنند، احساساتی مثبت به یکدیگر پیدا می‌کنند و صمیمیت میان آنان تقویت می‌شود. (16) در هر حال، مهم‌ترین نکته در این مرحله، توجه به جنبه‌های مثبت زندگی مشترک شماست. تنها در صورت وجود جوّ مثبت می‌توانید جنبه‌های منفی زندگی خود را از بین ببرید.


د) گذشته‌ها گذشته

هیچ‌کس با هدف دشمنی ازدواج نمی‌کند، اما اشتباه‌های پی‌درپی زن و شوهر، کار را به جاهای باریک می‌کشاند و کانون زندگی‌شان را به محلی برای دشمنی و کینه‌توزی تبدیل می‌کند. زمانی که زن و شوهر یا حتی یکی از آنان به اصلاح زندگی خود تصمیم می‌گیرد، بی‌اختیار آزارهای همسرش بار دیگر در ذهن او زنده می‌شود و بر رفتارهایش تأثیر می‌گذارد؛ به گونه‌ای که بی‌اختیار به سوی بدرفتاری با همسرش سوق می‌یابد. در این مرحله، لازم است زن و شوهر ذهن خود را به کلی از اشتباه‌ها، بگومگوهای بیجا و کشمکش‌های خانوادگی خالی کنند و تنها وتنها به آینده‌ای روشن که با اصلاح رفتار آنان در انتظارشان است فکر کنند. فکر کردن بسیار به گذشته و افسوس خوردن، انسان را از آمادگی برای پیروزی‌های آینده باز می‌دارد. (17) برای فراموش کردن گذشته لازم است:

- زمانی که افکاری درباره‌ی پرخاشگری‌ها و بی‌احترامی‌های همسرتان به ذهن شما هجوم آورد، به سرعت ذهن خود را به سوی موضوع‌های دیگر معطوف کنید و یا به کار دیگری مانند مطالعه سرگرم شوید؛

- به یاد داشته باشید شما نیز در شکل‌گیری چنین رفتاری بی‌تقصیر نبوده‌اید و تا حدی به همسرتان درباره‌ی رفتارهایش حق دهید. این کار موجب می‌شود افکار منفی شما درباره‌ی همسرتان به مرحله‌ی عمل درنیاید؛

- به خاطر داشته باشید لغزش و خطا در زندگی بشر طبیعی و تا حدی پرهیزناپذیر است؛ به ویژه در خانواده‌های مبتلا به طلاق عاطفی که بسیاری از رفتارها، متأثر از فشارهای روانی و عاطفی زن و شوهر شکل می‌گیرد. بی‌شک چنانچه خانواده با کوشش فراوان از وضعیت طلاق عاطفی خارج شود، دیگر در محیط خانواده شاهد چنین رفتارهایی نخواهید بود؛

- خاطرات تلخ گذشته را روی کاغذ بنویسید و سپس آن را آتش بزنید. همراه با سوزاندن آن نوشته، خاطرات تلخ را از ذهن و دل خویش بیرون کنید. با این کار تجربه می‌کنید که چه آسان می‌توان از خاطرات تلخ گذشته گذر کرد. اگر زندگی اطرافیانتان را بررسی کنید تصدیق خواهید کرد که همه‌ی زوجین بر سر مواردی توافق ندارند و نخواهند داشت. پس چرا برخی از آنان با وجود اختلاف‌نظر در موضوع‌های گوناگون، زندگی آرام و خوبی دارند، اما برخی دیگر کارشان به مگومگو و کشمکش کشیده است؟


هـ) چیرگی بر تفکر قطبی

از متداول‌ترین خطاهای شناختی، تفکر قطبی «هیچ یا همه‌چیز» یا «این و یا آن» است؛ به این ترتیب که اگر فرد به کامل‌ترین و بالاترین سطح مورد نظر خود نرسد، گویا هیچ موفقیتی به دست نیاورده است. برای مثال، دانشجویی برای یک امتحان بسیار می‌کوشد و نمره‌اش از امتحان پیشین بیشتر می‌شود، ولی چون نمره‌ی دلخواهش نیست، فکر می‌کند تلاش‌هایش هیچ سودی نداشته و هیچ چیز تغییر نکرده است. (18) اجازه بدهید برای ملموس شدن موضوع، مثال دیگری را برایتان بیان کنم: اگر همسر شما بر خلاف معمول سرسنگین به نظر برسد، ممکن است پیش خود نتیجه بگیرید که او دیگر شما را دوست ندارد. در این تفکر قطبی شده، چیزی که از مطلوب‌ترین حد ممکنش کمتر باشد، برچسب «نامطلوب» می‌خورد. در چنین فضایی، روابط میان زن و شوهر یا عشق صددرصد است یا جدایی کامل؛ یا توجه تمام عیار است یا بی‌توجهی بی‌چون و چراست و میان آن، موقعیت دیگری وجود ندارد.

تفکر قطبی حاصل این برداشت است که به حوادث جزئی ابعاد گسترده می‌دهیم و بر پایه‌ی آن حکم می‌کنیم. برای مثال، اگر همسرتان بر حسب اتفاق سخن شما را قطع کند، کسی است که همیشه سخن شما را قطع می‌کند. اگر همسرتان در زمینه‌ای به شما بی‌احترامی می‌کند، به کسی تبدیل می‌شودکه «هرگز» به شما احترام نمی‌گذارد. (19) برای بهبود روابط خود با همسرتان باید با چنین اندیشه‌هایی مقابله کنید. توجه داشته باشید که رفتارهای همسرتان در برابر شما همیشه سیاه یا سفید نیست، بلکه اغلب، رفتار و گفتار او می‌تواند خاکستری باشد.


و) شناخت درست مرد و زن از دنیای یکدیگر

آن روز را هرگز فراموش نمی‌کنم. اولین زمستان بود. مریم باید یک پالتو می‌خرید. از من خواست تا همراهش به خرید بروم. با خودم فکر می‌کردم که این کار چندان طول نمی‌کشد. به یکی دو مغازه سر می‌زنیم، پالتو می‌خریم و به خانه باز می‌گردیم؛ اما اشتباه می‌کردم. به پاساژ رسیدیم و به سمت پالتوفروشی رفتیم. در مسیری که می‌رفتیم مریم کفش‌هایی را دید که نظرش را جلب کرد. داخل کفش فروشی شدیم تا نگاهی به آن بیندازیم. بالاخره از کفش فروشی بیرون آمدیم و بار دیگر به سمت پالتوفروشی رفتیم. همین که از کنار کتاب‌فروشی رد می‌شدیم، مریم کتابی را به خاطر آورد که به دنبالش بود (بیست دقیقه‌ی دیگر گذشت). در این هنگام من عصبانی شده بودم.

کتاب و کفش، چه ارتباطی با پالتو داشتند؟ من هیچ رابطه‌ای بین آنان نمی‌دیدم. به عقیده‌ی من، وقتی به دنبال چیزی هستی، مستقیم به طرف آن برو، آن را بخر و به خانه برگردد، همین؛ اما مریم این طور فکر نمی‌کند. به نظر او جست و جو کردن بخشی از تجربه‌ی خرید کردن است. تقریباً سی سال از ازدواج ما می‌گذرد. ما یاد گرفته‌ایم با تفاوت‎هایمان کنار بیاییم، اما هنوز نظرمان درباره‌ی خرید کردن متفاوت است و احتمالاً همیشه این‌گونه خواهد بود. (20)
متأسفانه در سال‌های گذشته تفکری بین زنان جامعه‌ی ما رشد یافته که بنا بر آن، از اصل و هنر زن بودن خویش بسیار فاصله گرفته‌اند. آنان غافل از ویژگی‌های جنسیتی و تفاوت‌های بین زن و مرد، با همه‌ی توان می‌کوشند در همه‌ی عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، خانوادگی و ... با مردان رقابت کنند و با هر بهانه به آنان برسند.

برای آنکه زندگی موفقی بر پایه‌ی شناختی درست داشته باشیم، نخست باید روحیات و خواسته‌های همسر خود را بشناسیم و دنیای او را درک کنیم. باید بفهمیم هر رفتاری که از وی سر می‌زند، به چه معناست. آیا او نیز همان‌گونه که ما فکر می‌کنیم، می‌اندیشد؟ آیا برداشت ما با او یکی است یا متفاوت؟ این شناخت، ما را از بسیاری منفی‌نگری‌ها دور می‌کند و تحلیلی درست از همسرمان و رفتارهایش برای ما فراهم می‌کند. (21) اگر بتوانیم خود را در جایگاه همسرمان قرار دهیم، به گونه‌ای که چگونگی تفکر و بینش او را درباره‌ی مسائل موجود در زندگی عیناً درک کنیم و از دیدگاه او به پیرامون بنگریم، به مرز تفاهم با همسرمان می‌رسیم. به یاد داشته باشید دنیای زن و شوهر از زمین تا آسمان با هم متفاوت است. شناخت این تفاوت‌ها به شما در رسیدن به تفاهم و شیرین شدن زندگی‌تان کمکی شایان می‌کند. در ادامه به طور گذرا به برخی از این موارد اشاره کرده‌ایم: (22)

- دنیای مردان استدلالی و دنیای زنان احساسی و عاطفی است.

راز صمیمیت میان آنان این است که یکدیگر را درک کنند و این تفاوت در دیدگاه را بپذیرند. بنابراین پذیرش دنیای متفاوت همسر، روشی برای احترام به اوست.

- مردان هنگام سختی و فشار، دوست دارند به درون خود بروند و مشکلات را در عالم ذهن خویش حل کنند؛ اما زنان هنگام مشکل و گرفتاری دوست دارند حرف بزنند. آنان در حقیقت با حرف زدن صمیمی می‌شوند و بُعد زنانه‌ی خود را تقویت می‌کنند. بنابراین احترام به زنان هنگامی نمود می‌یابد که فرصتی در اختیارشان قرار دهیم تا حرف بزنند. مردان زمانی که به درون خود پناه می‌برند، دوست دارند کسی خلوت آنان را به هم نزند؛ در حالی که زنان دوست دارند وقتی با مشکلی روبه رو می‌شوند، افزون بر حرف زدن، کسی سنگ صبورشان باشد و به حرف‌هایشان به طور فعال گوش دهد.

- زنان به سبب برخورداری شدید از دنیای احساسی به خود حق می‌دهند گاه اظهار ناراحتی کنند. مردان باید این حالت برخاسته از طبیعت آنان را تحمل کنند. به زنان حق دهید که ناراحت شوند و گاهی به آنان بگویید: طبیعی است که شما از این موضوع ناراحت باشید.

- وقتی زنان از مشکلات خویش می‌گویند، برای این نیست که تنها مشکلات و مسائلشان حل شود، بلکه می‌خواهند بگویند که گفته باشند. در این مواقع، مردان نباید مشکل‌گشا باشند و بنا بر دنیای خود راه حل ارائه دهند. مردان باید دست کم ده دقیقه با سکوت به حرف‌ها و درددل‌های همسر خود گوش دهند و با گفتن عبارت‌های کوتاهی همچون «که این طور»، «آخ» و «ناراحت شدم» او را به حرف زدن تشویق کنند تا احساس خوبی به زن دست بدهد.

- مردان وقتی از محل کار باز می‌گردند، دوست دارند سختی و سردی کار با گرمی عاطفی و احساس همسرانشان برطرف شود. پس زنان باید با گرمی به پیشوازشان بروند.

- مردان در پی آزادی و استقلال‌اند. بنابراین همسران نباید با حربه‌هایی که در زندگی زناشویی در اختیار دارند، مردان را زیر سلطه‌ی خود درآورند و با از بین بردن حس استقلال و آزادی مردان، آنان را به مهره‌ای بی‌خاصیت در مدیریت و تدبیر منزل تبدیل کنند. احترام به مردان، در دادن حق تصمیم‌گیری و نظارت به آنان تحقق می‌یابد.
 

تکنیک‌های رفتاری

الف) مهم‌ترین کار

یک روز پادشاهی به این فکر افتاد که اگر همیشه بداند چه هنگام باید کارها را آغاز کند و کدام فرصت را برای آغاز کارها از دست ندهد، به چه کسی توجه کند و مهم‌تر از همه، اگر بداند که کدام کارش بیش از همه اهمیت دارد، در هیچ کاری ناموفق نخواهد بود. مرد خداشناسی در پاسخ سه پرسش پادشاه چنین گفت: بدان که تنها یک زمان بسیار مهم وجود دارد که زمان حال است، و مهم‌ترین کس آن است که مقابل توست و تو او را می‌بینی، و مهم‌ترین کار، نیکی به اوست؛ زیرا انسان تنها برای نیکی کردن آفریده شده است. (23)

بدون شک مهم‌ترین فرد در زندگی مشترک شما همسرتان است و مهم‌ترین وظیفه‌ی شما نیکی و مهربانی کردن به او و بهترین زمان برای این کار، اکنون است. پس زمان را به هیچ روی از دست ندهید و بکوشید از هم اکنون - تأکید می‌کنم از هم اکنون - با مهر و عطوفت و بزرگ‌منشی با او برخورد کنید و رفتارهایش را با رفتارهای پسندیده و شایسته پاسخ بدهید. فکر کنید اگر همسرتان در برابر رفتارهای خود، تنها از شما محبت ببیند و به جای رفتارهای تلافی‌جویانه جز لطف و کرامت چیز دیگری نبیند چه احساسی به او دست می‌دهد؟ گرچه این کار بسیار سخت است، اثری معجزه‌آسا دارد و بر همه‌ی دردهای زن و شوهر دواست؛ به شرط اینکه در این راه پایدار باشید و زود از کوره در نروید. حتماً شما هم می‌خواهید این کار بزرگ و مهم را در زندگی خود انجام دهید، پس:

- از رفتارهای سرد و بی‌روح او در برابر رفتارهای محبت‌آمیز خود خسته وناامید نشوید. مهر و محبت هرگز هدر نمی‌رود و تأثیر خود را حتی بر روابط خالی از عاطفه می‌گذارد.

- کلید طلایی باز کردن قفل بسته‌ی قلب همسر خود را بیابید. بی‌شک با به کارگیری آن و کوشش برای ایجاد رابطه‌ی عاطفی در این راه موفق می‌شوید.

- در برابر کوچک‌ترین رفتار مثبت همسر، صادقانه و با همه‌ی وجود از او قدردانی کنید.

- با او به گونه‌ای رفتار کنید که احساس کند مهم‌ترین فرد زندگی شماست و حاضرید برای رسیدن به او و تجربه‌ی دوباره‌ی عشق از جان مایه بگذارید. بدون شک، خانمی که نیمی از زمان خود را در خارج از خانه و محیطی که برای آن ساخته نشده است صرف می‌کند، گویا که خلاف مسیر آب شنا می‌کند و شنا در جهت مخالف آب، سختی و خستگی را دو چندان می‌کند.
- زمانی که کنار هم هستید، از سرگرم شدن به وسایل خانه، تلویزیون، مطالعه و ... به شدت بپرهیزید و همه‌ی توجه خود را به او معطوف کنید.

- بکوشید افزون بر اینکه سخنان عاشقانه و مهرآور بر زبان جاری می‌کنید، این عشق در رفتار و حرکات شما نیز دیده شود.

- فهرستی از کارهای دلخواه و دوست داشتنی همسر خود تهیه کنید و هر روز به بخشی از آن جامه‌ی عمل بپوشانید. همچنین از کارهایی که موجب ناراحتی او می‌شود پرهیز کنید.


ب) ارتباط معنوی

بدون شک شما نیز تصدیق می‌کنید که در این میان، سخت به تجدید نیرو نیاز دارید. بهترین کاری که می‌تواند به شما در رسیدن به این هدف بلند انرژی و توان دهد، ارتباط معنوی با خداوند است. این ارتباط:

- موجب سعه‌ی صدر شما می‌شود و صبر و حوصله‌ی شما را افزایش می‌دهد تا بهتر بتوانید در برابر ناملایمات مقاومت کنید. از آنجا که این ارتباط شما را به اصل و ریشه‌ی خود وصل می‌کند، همچون ریشه‌ای است که درخت را در برابر طوفان‌های شدید حفظ می‌کند.

- این ارتباط بسیاری از مشکلات اخلاقی و کژرفتاری‌های انسان را از بین می‌برد و موجب می‌شود که از او جز خیر سر نزند.

- موجب تعالی روح و کرامت انسان می‌شود. فرد در پرتو این تعالی، خود را بالاتر از آن می‌بیند که از مسائل پست و کوچک عصبانی شود و بر سر موضوع‌های ناچیز به نزاع و کشمکش بپردازد.  

ج) شناسایی نیازهای خود

اغلب افراد نمی‌توانند نیازهایشان را مشخص کنند. می‌دانند که نیازهایی دارند و می‌دانند وقتی این نیازها برآورده شود، چه احساس خوبی می‌یابند و از برآورده نشدن آنها چه احساس بدی دارند. با این همه، برشمردن نیازهای خود کاری دشوار است. افزون بر این، برخی نیازهای خود را شناسایی می‌کنند، اما آن را با همسرشان در میان نمی‌گذارند. برخی می‌ترسند که اگر خواسته‌هایشان را با همسرشان در میان گذارند، اختلافی ایجاد شود.

از همه بدتر، برخی می‌گویند: چرا باید بخواهیم یا خواهش کنم. همسرم باید بدون اینکه من خواسته و نیازم را با او در میان بگذارم، این را بداند. اگر به دلیل خویشتن داری شما، همسرتان نیازهایتان را برآورده نسازد مسئولیتش بر دوش شماست، نه او. همچنین بسیار غیرمنصفانه است اگر انتظار داشته باشید همسرتان بی‌آنکه حرفی به او بزنید، از خواسته‌هایتان آگاه باشد. همسرتان نمی‌تواند ذهن شما را بخواند یا نیازتان را حدس بزند.

این وظیفه‌ی شماست که نیازها، احساسات و خواسته‌های خود را با او در میان بگذارید. اگر مطالبی هست که باید با همسرتان در میان بگذارید، اما تا به حال بیان نکرده‌اید، هم اکنون این کار را انجام دهید. (24) با این کار به همسرتان نشان می‌دهید که به او اعتماد کرده‌اید و این احساس را در او به وجود می‌آورید که تنها او می‌تواند نیازهای شما را برطرف کند. زن و شوهری که زندگی مشترک آنان به مرحله‌ی طلاق عاطفی رسیده است، باید مراقب رفتار، گفتار و کردار خود باشند چرا که کوچک‌ترین سخن و رفتار ناسنجیده در این مرحله می‌تواند زندگی آنان را به پرتگاه جدایی بکشاند


د) تغافل

همان‌گونه که پیش‌تر بیان شد، در طلاق عاطفی، زن و شوهر از انجام رفتارهای ناپسند و آزاردهنده در حق همسر خود ابایی ندارند. در چنین وضعیتی، اگر یکی از طرفین بخواهد در قبال رفتارهای دیگری واکنش نشان دهد، نه تنها مشکلی حل نمی‌شود، بلکه روز از نو آغاز می‌شود و زندگی در همان نقطه‌ی صفر باقی می‌ماند و با مشکلات بیشتری رو به رو می‌شود. برای رهایی از این حالت، لازم است بسیاری از رفتارهای همسرتان را نادیده و سخن‌های او را نشنیده انگارید و به هیچ روی واکنش نشان ندهید. امام علی (علیه‌السلام) در این باره می‌فرمایند: «کسی که تغافل نکند و چشم خود را بر بسیاری از امور نبندد، زندگانی تلخی خواهد داشت». (25) البته در این مرحله باید به گونه‌ای از رفتارهای ناپسند همسرتان چشم‌پوشی کنید که او را به خود آورید و به وی تلنگر بزنید.

تغافل موجب می‌شود:

- در میدان ستیزه و جدال زن و شوهر، یک طرف دعوا خالی شود و فرد ستیزه جو خود را در این میدان تنها بیابد. بدین ترتیب، وی پس از مدتی خسته و پشیمان از کرده‌ی خویش به خود می‌آید؛

- انرژی شما به جای اینکه در بگومگوهای بی‌فایده هدر رود، در راه ترمیم کانون خانواده صرف شود.


هـ) پذیرش همسر

نیاز ابتدایی همه‌ی مردم، از جمله شما و همسرتان، نیاز به پذیرفته شدن، و نخستین ترس همه، ترس از رد شدن است. این نیاز آن قدر عمیق است که می‌توان گفت اگر نه همه‌ی مشکلاتِ ازدواج، بلکه بسیاری از آنها سرانجام به این مسئله ختم می‌شود که یکی یا هر دو احساس طرد شدن می‌کنند و می‌خواهند پذیرفته شوند. (26)

همسر شما به پذیرفته شدن نیاز دارد. اگر شما خواهان صلح و آرامشید، باید در ازدواج خود با سازش و سازگاری آشنا شوید. پذیرش همسر ساده به نظر می‌رسد؛ این طور نیست؟ اما مشکل اینجاست که وقتی دچار مشکل و بحران می‌شوید، روحیه‌ی خوب شما نخستین چیزی است که از دست می‌رود. شما بر سر موضوعی ناراحت، عصبانی و کلافه می‌شوید و سرانجام به گونه‌ای رفتار می‌کنید که همسرتان احساس طرد شدن می‌کند. (27)

به نظر می‌رسد که پذیرش در روابط عاشقانه بر بلوغ فکری، بی‌قید و شرط مبتنی باشد. می‌توانید بدون انتقاد از یکدیگر در زمینه‌های گوناگون، بدون قضاوت و سرزنش، نقاط ضعف همسرتان را بپذیرید. این پذیرش یکدیگر، به گونه‌ای عمیق اطمینان‌بخش است و همراه آن به زن و شوهر احساس خوبی دست می‌دهد. (28)

این روحیه، لازمه‌ی ارتباط دوباره است. وقتی شما نشان می‌دهید همسرتان را پذیرفته‌اید، در واقع به همسرتان می‌گویید اگرچه همه‌ی کارهایی را که می‌کند، دوست ندارید، می‌توانید با یکدیگر سازش کنید و مهم‌تر از آن، در کنار هم احساس امنیت می‌کنید. (29) آری، پذیرش به معنای قبول کردن دربست و چشم فروبستن بر کاستی‌های همسر نیست، بلکه شما همسر خود را با همه‌ی ویژگی‌های شخصیتی مثبت و منفی می‌خواهید و او را همان گونه که هست می‌پذیرید. در این فضا، می‌توانید همراه با هم، با هر آنچه از نزدیک‌تر شدن شما به یکدیگر جلوگیری می‌کند برخورد کنید، و به جای اینکه انرژی‌تان برای تغییر ویژگی‌های همسرتان صرف شود، او را با همان ویژگی می‌پذیرید و در کنارش زندگی شیرینی را تجربه می‌کنید. (30)

خود را به جای همسر گذاشتن و از دریچه‌ی چشم او نگریستن، راهی است تا جای وی قرار گیرید و ناراحتی‌ها و شادی‌هایش را تجربه کنید. اشخاص در اوج نگرانی و هجوم ناراحتی‌ها ممکن است نتوانند خود را جای دیگران قرار دهند. (31) از این رو، زمانی که زیر فشارهای روانی خانوادگی قرار می‌گیرید، باید بر احساسات منفی خود چیره شوید و بکوشید رفتارهای همسرتان را از دیدگاه او بررسی کنید. آن‌گاه می‌بینید بسیاری از رفتارها، بی‌توجهی‌ها و تندی‌های او طبیعی به نظر می‌رسد و اگر شما نیز در موقعیت همسرتان قرار داشتید، درست همان رفتار را تکرار می‌کردید.


و) محبت

آشکار ساختن دوستی و محبت، نقشی فوق‌العاده در تحکیم روابط زن و شوهر دارد. به همین دلیل، آموزه‌های اسلام بر این نکته تأکید دارد که فرد حتی هنگام نارضامندی و ستم‌دیدگی از همسرش، عشق و محبت خود را از او دریغ نکند و با ابراز عشق و علاقه‌ی خود، بار دیگر روابطشان را به حال عادی برگرداند. از آنجا که زن در روابط عاطفی جایگاهی تعیین کننده دارد، در روایات اسلامی بر نقش او در این زمینه تأکید شده است: «بهترین زنان شما زنی است که اگر خود یا همسرش خشمگین شد، به همسرش بگوید: "دست من در دست توست. خواب به چشمان من نمی‌رود تا اینکه از من رضای شوی"» (32)(

شاید در وضعیت کنونی، چنین کاری برای شما سخت یا حتی ناممکن باشد. وضعیت روانی شما را به خوبی درک می‌کنم. مهر و محبت به کسی که مدت‌هاست از او جز نفرت و بدی ندیده‌اید، در نگاه نخست سخت به نظر می‌آید، اما به کارگیری تکنیک‌های پیشین و کمی از خودگذشتگی شما را در انجام این تکنیک یاری می‌دهد. به یاد داشته باشید ممکن است در آغاز کار رفتارهای مهربانانه‌ی شما با سردی و حتی تمسخر همسرتان روبه‌رو شود، اما اجازه ندهید رفتارهای او شما را دل‌سرد کند. در طلاق عاطفی، قالب ذهنی زن و شوهر به رفتارهای یکدیگر منفی می‌شود. در چنین فضایی، رفتارهای مثبت همسر دیده نمی‌شود و رفتارهای منفی او مبالغه‌آمیز به نظر می‌آید
محبت کنید، عشق بورزید و نتیجه‌ی آن را در زندگی خود ببینید. برای اینکه انجام این تکنیک برای شما آسان شود، بی‌جهت نکوشید به همسرتان ثابت کنید که حق با شماست و او اشتباه می‌کند. فرض کنید کاملاً مطمئنید که همسرتان در همه‌ی روابطش با شما مقصر است و رفتاری سلطه‌جویانه دارد یا بیش از حد غیرمنطقی است. چه می‌شود به جای اعتراض به او، مهر و محبت خود را نشان دهید؟ چه می‌شود اگر آن قدر محبت کنید که در رفتارش تجدیدنظر کند؟(33)

لحظه‌ای چشمان خود را ببندید! تصور کنید همسرتان کاری را انجام دهد که شما به آن علاقه دارید؛ برای مثال، جمله‌ای محبت آمیز بگوید یا دستان شما را در دست بگیرد. چه حس خوبی پیدا می‌کنید؟ (34) این گونه رفتارها حس امنیت، اعتمادبه نفس و عشق را به وجود می‌آورد. شما نیز می‌توانید با رفتارهای محبت‌آمیز و عاشقانه، چنین حسی را در همسرتان ایجاد کنید و زمانی که احساس عشق و علاقه را در همسرتان ایجاد کردید، به طور طبیعی زندگی شما رنگ و بوی عاشقانه می‌گیرد تنها کافی است در عشق ورزیدن عاشقانه عمل کنید، نه تاجرانه. در اینجا برخی روش‌های ابراز عشق به همسرتان را بر می‌شماریم:

- یکی از عکس‌های مشترکتان را قاب بگیرید و جایی که در برابر چشمان شما و همسرتان باشد قرار دهید؛

- در موقعیت‌های مناسب کارت تبریکی همراه با جملاتی عاشقانه به او هدیه دهید؛

- برای او پیامک‌های عاشقانه بفرستید؛

- زمانی که در طول روز برای نخستین بار با او روبه رو می‌شوید، جمله‌ای را با احساس واقعی در تعریف او بیان کنید؛

- میان روز به او تلفن کنید؛

- یک شاخه گل به او هدیه دهید.

کافی است در انجام کارهای بالا نترسید یا خجالت نکشید. آن‌گاه اثرش را در روابط زناشویی خود خواهید دید.


ز) کنترل زبان

همه‌ی ما درباره‌ی همسرمان افکار و احساساتی داریم که بیشتر آن را به زبان می‌آوریم؛ اما برخی افکار به دلایلی نباید بیان شوند. به زمانی بیندیشید که هنگام مجادله، نکته‌ای را درباره‌ی همسرتان بیان کرده‌اید. صادقانه باید گفت شاید در آن لحظه احساس خوبی نیز داشته‌اید؛ ولی این کار چه سودی برایتان داشت؟ هیچ! جز آنکه در یک لحظه، احساس خشم و پرخاشگری شما ضربه‌ای هولناک به ازدواج و ارتباطتان وارد ساخته است. بسیاری از ازدواج‌ها تنها به این دلیل با شکست روبه رو می‌شود که زن و شوهر نتوانسته‌اند یکدیگر را به سبب گفتن حرفی هنگام خشم ببخشند. پیش از آنکه کلام ناخوشایندی بگویید، باید به خود فرصت فکر کردن دهید و زبانتان را نگه دارید. نمی‌گویم دروغ بگویید یا صادق نباشید، اما باید بدانید که به راستی چه احساسی دارید و آنچه را می‌خواهید بگویید، چگونه به بهترین نحو بیان کنید.

البته از نقش رفتارهای خود هنگام خشم غافل نشوید. عملکرد ما نیز گاهی نقش فراتر از واژه‌ها دارد. محکم بستن در، بیرون رفتن از خانه، در لحظه‌ی حساس بی‌اعتنایی کردن و ... همه حامل پیام‌هایی به شدت ویرانگرند. پس بهتر است افزون بر کنترل زبان، مراقب رفتارهای غیر کلامی خود نیز باشید.


ح) نوشتن نامه

گاه اوضاع زن و شوهر آن قدر پریشان است که کوچک‌ترین رفتار هر یک بر خلاف سلیقه و میل دیگری می‌تواند زندگی‌شان را با تهدیدی جدی رو به رو سازد و آثاری منفی در روابط همسران داشته باشد. یکی از راه‌های مناسب در چنین اوضاعی، نوشتن نامه و بیان احساسات و عواطف خود برای شریک زندگی است.

در نوشتن نامه، هر چند شما می‌کوشید احساساتتان را بیان کنید، بهتر است تنها از احساسات مثبت خود به همسرتان و تصمیمتان برای اصلاح روابط زناشویی و زندگی مشترک سخن بگویید؛ به گونه‌ای که همسرتان از خواندن نامه برای اصلاح روابط زناشویی خود انرژی و توان دوباره بگیرد.

آری! گاه تأثیر قلم شیواتر و رساتر از زبان است و احساسات و عواطف را به شیوه‌ای مؤثرتر منتقل می‌کند؛ چرا که انسان در تنهایی خود گاهی عباراتی را سامان می‌دهد که در مقام گفت و گو از ارائه‌ی آن عاجز است. (35) از سوی دیگر، نامه و بیان احساسات مثبت در آن، می‌تواند فرصت خوبی را در اختیار همسرتان قرار دهد تا درباره‌ی رفتارهای خود تأمل کند و از آنجا که این بار کسی را در جبهه‌ی مقابل خود نمی‌بیند، بهتر می‌تواند درباره‌ی رفتارهای آینده‌اش تصمیم بگیرد. حرف زدن و پاسخ نگرفتن در حکم صحبت با دیوار است. اگر شما هنگام گوش دادن سکوت اختیار می‌کنید، شاید می‌توانید به اشاره کردن یا تکان دادن اجزای صورت عادت کنید و نشان دهید به راستی گوش می‌کنید و همسرتان را از تردید بیرون آورید

ط) جلسه‌ی گفت و گو

زوج‌هایی که زندگی‌شان در فضای طلاق عاطفی قرار دارد، از این واقعیت غافل‌اند که صمیمانه‌ترین ارتباط آنان با هم گفت و گوست. هم صحبتی زن و شوهر در ایجاد، رشد و بقای صمیمیت آنان نقشی قطعی دارد. متأسفانه بسیاری از زوج‌ها و شاید بتوان گفت اغلب آنان از مهارت لازم برای گفت و گو با یکدیگر برخوردار نیستند. بنابراین بی‌آنکه بخواهند، گرفتار سوءتفاهم، دل‌سردی و آزردگی خاطر می‌شوند.

جلسه‌ی گفت و گو می‌تواند ابزاری برای رسیدن به تصمیم‌های مشترک یا راهی برای ابراز احساسات، گلایه‌ها و برداشت‌های منفی از همسر باشد. (36) در خانواده‌ای که طلاق عاطفی بین زن و شوهر رخ داده است، زوجین از احساسات منفی، سوءبرداشت‌ها، پیش‌داوری‌ها یا حتی دشمنی‌هایی با همسر خود لبریزند. وجود چنین احساسات منفی در درون فرد می‌تواند او را به کوه آتش‌فشانی مبدل کند که هر لحظه فوران آن احتمال می‌رود.

کوچک‌ترین رفتار ناخوشایند می‌تواند موجب فوران این کوه شود. برای جلوگیری از چنین حادثه‌ای لازم است زن و مرد در طول هفته زمانی را برای برگزاری جلسه‌ی گفت و گو مشخص کنند تا در آن، احساسات، توقعات و انتظارات خود را به همسرشان بیان کنند و با بیان احساسات و حرف دل خود آرامش یابند. پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: جُلوسُ المَرء عندَ عیالِهِ أحَبُّ إلی اللهَ تعالی مِنِ اعتکافٍ فی مَسجِدِی هذا؛ (37) «نشستن مرد نزد زن و فرزندش، نزد خداوند متعالی از اعتکاف در این مسجد من محبوب‌تر است».


آداب گفت و گو

با همسر خود هماهنگ شوید

شرط لازم صحبت ثمربخش، هماهنگی زن و شوهر است. به عبارت دیگر، زن و مرد برای اینکه بتوانند با یکدیگر ارتباطی سازنده برقرار کنند، باید در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند؛ زیرا زن و شوهر اغلب با آنکه درباره‌ی موضوعی یکسان صحبت می‌کنند، روش سخن گفتنشان آن قدر متفاوت است که نمی‌توانند ارتباطی معنادار میان سخنان خود برقرار کنند. ممکن است زن یا شوهر قصد تسکین ناراحتی همسر خود را داشته باشند، ولی بر شدت ناراحتی او بیفزایند. از این رو لازم است مسائل را از دیدگاه همسر خود نگاه کنیم و احساساتش را در این زمینه درک کنیم. (38)


با علاقه گوش دهید

گاهی زن شکایت دارد که شوهرش به حرف‌های او گوش نمی‌دهد؛ حال آنکه شوهر در مقام اعتراض مدعی است همه‌ی حرف‌های او را شنیده است. بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که در این زمینه اختلاف جنسی آشکاری وجود دارد. زنان هنگام گوش کردن با ابراز سخنانی مانند راستی، آره، عجب، و تکان دادن اجزای صورت به فرد در حال سخن می‌فهمانند که به حرف‌هایش گوش می‌دهند، ولی مردان در حال گوش کردن بیشتر سکوت می‌کنند. گاه شما فراموش می‌کنید که گفت و گو مبادله‌ی اطلاعات و نظرات است. حرف زدن و پاسخ نگرفتن در حکم صحبت با دیوار است. اگر شما هنگام گوش دادن سکوت اختیار می‌کنید، شاید می‌توانید به اشاره کردن یا تکان دادن اجزای صورت عادت کنید و نشان دهید به راستی گوش می‌کنید و همسرتان را از تردید بیرون آورید. (39)


از قطع صحبت بپرهیزید

قطع صحبت برای کسی که این کار را می‌کند شاید طبیعی به نظر می‌رسد، اما ممکن است سخن‌گو را ناراضی و ناامید کند. قطع صحبت نیز مانند دیگر عادات مربوط به سخن گفتن، ممکن است بخشی از طرز مکالمه‌ی ا شخاص باشد و برخلاف برداشت احتمالی کسی که صحبتش قطع می‌شود، با خودمحوری یا مخالفت ارتباطی ندارد. در اینجا نیز زنان و مردان رفتاری متفاوت نشان می‌دهند. مردان بیش از زن‌ها صحبت را قطع می‌کنند. بنابراین زنی که برای این کار همسرش دلایل منفی می‌تراشد، باید بداند که ممکن است کار او به چگونگی صحبتش مربوط باشد. با این حال کسی که صحبت را قطع می‌کند نیز باید خویشتن‌دار باشد و تا پایان صحبت گوینده صبر کند.


ماهرانه پرسش کنید

پرسش می‌تواند آغازگر صحبت و ادامه‌ی آن به شمار آید. برخی‌ها به طور طبیعی کم صحبت‌اند. در برخورد با این اشخاص باید زمینه‌ی صحبت آنان را فراهم کرد. گاه پرسشی دقیق و حساب شده می‌تواند به گونه‌ای اعجاب‎انگیز همسر شما را به صحبت تشویق کند. اما پرسش نابهنگام، طعنه‌آمیز یا بی‌تناسب می‌تواند از ادامه‌ی صحبت جلوگیری کند. (40)


سیاست و نزاکت داشته باشید

شاید به ظاهر رعایت این قانون در روابط زناشویی عجیب به نظر برسد، اما در عمل، هرکس حساسیت‌هایی دارد. حتی نزدیک‌ترین اشخاص به ما ممکن است احساساتمان را جریحه‌دار کنند. بنابراین لازم است در گفت و گوهای خود حساسیت‌های همسرتان را شناسایی کنید و بکوشید هنگام گفت و گو به گونه‌ای عمل کنیدکه او را نرنجانید. (41)


ی) ارتباط جنسی مطلوب

بی‌شک یکی از عوامل سازگاری، رابطه‌ی جنسی سالم و مطلوب میان همسران است. این رابطه، هم می‌تواند به صورت پیشگیری از تنش و ایجاد میل تأثیرگذار باشد، و هم می‌تواند کاهنده‌ی تنش‌های موجود باشد و در درمان آن مؤثر واقع شود. (42) اگر همسران در مسائل عشقی و جنسی، خشنود و کامروا باشند، تحمل ناگواری‌های زندگی برایشان چندان دشوار نیست. رونق عرصه‌ی عشق‌ورزی و کام‌جویی همسران، موجب نادیده گرفتن بسیاری از ناکامی‌ها و ناگواری‌های زندگی خانوادگی می‌شود.
زن و شوهری که یکدیگر را از جهت عشقی و جنسی کامیاب و سیراب سازند، دلشان نمی‌آید با هم دعوا کنند. کامروایی در این زمینه، چشم و زبان همسران را بر بسیاری از مسائل و مشکلات می‌بندد. (43) پس بکوشید اختلاف‌ها و کشمکش‌های شما و همسرتان موجب ترک این ارتباط نشود.


راهکارهایی برای داشتن رابطه‌ی جنسی مطلوب

1. همه‌ی مشکلات خود را با همسرتان در صندوقچه‌ای پنهان کنید و آن را به طور کامل به فراموشی بسپارید.

2. از واژه‌های عاشقانه استفاده کنید؛ چرا که عشق جزئی از یک رابطه‌ی جنسی مطلوب است.

3. به یاد داشته باشید زنان برای داشتن یک رابطه‌ی جنسی مطلوب، نخست به حمایت عاطفی نیاز دارند. (44)

4. از لباس‌های شیک و دلخواه همسرتان استفاده کنید و عطر بزنید. این کارها به طور غیرمستقیم عشق را به همسرتان منتقل می‌کند.

5. در اوج لذت جنسی همسرتان را از محبت، علاقه و عشق سیراب کنید.

6. نقاط تحریک‌پذیر همسرتان را شناسایی کنید و هنگام روابط جنسی به بهترین شکل او را تحریک کنید.

7. بکوشید در رابطه‌ی جنسی با همسرتان از شیوه‌های گوناگون و متعدد استفاده کنید.

8. هنگام رابطه‌ی جنسی تنها ارضای خود را در نظر نداشته باشید. به گونه‌ای رفتار کنید که همسرتان نیز به طور کامل راضی شود. اگر همسران در مسائل عشقی و جنسی، خشنود و کامروا باشند، تحمل ناگواری‌های زندگی برایشان چندان دشوار نیست. رونق عرصه‌ی عشق‌ورزی وکام‌جویی همسران، موجب نادیده گرفتن بسیاری از ناکمی‌ها و ناگواری‌های زندگی خانوادگی می‌شود.



نویسنده: محمدصادق آقاجانی‌کوپایی

پی نوشت ها:
1. آرون بک، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 213.
2. همان، ص 220.
3. نهج‌البلاغه، ترجمه‌ی محمد دشتی، نامه‌ی 31.
4. محمد محمدی ری شهری، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، ص 234 و 236.
5. فیلیپ مک گراو، نجات ازدواج، ترجمه‌ی طاهره لبافی، ص 22.
6. همو، نجات رابطه، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 22.
7. اشاره به حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام): العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیرالطریق و لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا (محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 3996).
8. فیلیپ مک گراو، نجات ازدواج، ترجمه‌ی طاهره لبافی، ص 32.
9. آرون بک، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 214، با کمی تصرف.
10. فیلیپ مک گراو، نجات رابطه، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 21.
11. همو، نجات ازدواج، ص 24.
12. علی حسین‌زاده، مهارت‌های سازگاری، ص 65.
13. آرون بک، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 218.
14. همان، ص 262.
15. همان، ص 263.
16. همان، ص 123.
17. علی حسین‌زاده، مهارت‌های سازگاری، ص 81، به نقل از: غرر الحکم و دررالکلم، ص 211.
18. علی حسین‌زاده، مهارت‌های سازگاری، ص 78.
19. آرون بک، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 288.
20. دیوید و کلودیا آرپ و کارت وناتل بروان، ده قرار مهم برای زندگی مشترک، ترجمه‌ی اکرم قیطاسی، ص 31.
21. علی حسین‌زاده، مهارت‌های سازگاری، ص 34.
22. همان، ص 31.
23. برگرفته از: داستان سه پرسش تولستوی (کتاب تمشک، ترجمه‌ی علی آذرنگ، نشر افکار، 1388، ص 253).
24. فیلیپ مک گراو، نجات رابطه، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 158.
25. علی حسین‌زاده، همسران سازگار، ص 66، به نقل از: عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص 451.
26. فیلیپ مک گراو، نجات رابطه، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 87.
27. همان.
28. آرون بک، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 252.
29. همان.
30. همان، ص 253، با کمی تصرف.
31. همان.
32. علی حسین‌زاده، همسران سازگار، ص 225، به نقل از: محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ج 5، ص 338.
33. فیلیپ مک گراو، نجات رابطه، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 143.
34. دیوید وکلودیا آرپ و کارت وناتل بروان، ده قرار مهم برای زندگی مشترک، ترجمه‌ی اکرم قیطاسی، ص 119.
35. علی حسین‌زاده، مهارت‌های سازگاری، ص 123.
36. آرون بک، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 292.
37. محمد محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، ص 254.
38. آرون بک، عشق هرگز کافی نیست، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 304.
39. همان، ص 306.
40. همان، ص 307.
41. همان، ص 309.
42. علی حسین‌زاده، همسران سازگار، ص 299.
43. علی اکبر مظاهری، نبرد بی‌پرنده، ص 216.
44. جان گری، مریخ و ونوس در اتاق خواب، ترجمه‌ی روح‌الله بای و فاطمه بای، ص 42.

منبع مقاله :  آقاجانی‌کوپایی، محمدصادق، (1393)، تن‌های تنها (طلاق عاطفی)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه‌ الله علیه)، چاپ اول.