ترس و علل آن
1. ترس چیست؟
2. ترس واضطراب چه فرقی با هم دارند؟
3. چرا کودکان میترسند؟
تعریف ترس
ترس احساسی است که در برابر چیزی که خطرناک شمرده میشود، پدید میآید. (1) برای توضیح بیشتر میتوان گفت اساس ترس، احساس یک آفت، صدمهی بدنی یا آسیبی روانی است که آدمی را به گرفتن حالتی دفاعی یا گریختن از صحنه وادار میکند. در واقع، ترس پاسخی به تهدیدهای واقعی یا خیالی است. (2)مشاهده ترس دیگران از پارهای از اشیاء یا رویدادها میتواند ترسهایی را در برابر همان اشیاء یا رویدادها در مشاهده کننده ایجاد کند.
فرص ترس و اضطراب
به طور خلاصه میتوان گفت که ترس و اضطراب دو تفاوت مهم دارند:1. علت بروز ترس، معمولاً مشخص و شناخته شده است؛ ولی سرچشمهی اضطراب برای فرد مبهم است و به طور دقیق مشخص نیست؛ (3)
2. ترس، از علتی خارجی نشئت میگیرد؛ در حالی که اضطراب در درون ریشه دارد. (4)
هراس و انواع آن
هراس، همان ترس غیر منطقی و افراطی را میگویند. به عبارت دقیقتر میتوان گفت، موضوع این کتاب هراس کودک است، ولی از آنجا که واژهی ترس میان افراد بیشتر کاربرد دارد، ما نیز اغلب واژهی ترس را به کار میبریم.اما انواع هراس:
1. هراس خاص (هراس ساده)
ترس مشخص و پابرجایی که جنبهی افراطی و غیرمنطقی دارد و در برابر یک شیء، و موقعیتی ویژه یا هنگام پیشاپیشگری (5) آنها (مثل پرواز با هواپیما، مکانهای مرتفع، حیوانات، آمپول زدن، دیدن خون و...) بروز میکند. (6)2. هراس اجتماعی
هراس اجتماعی ترسی مشخص و پابرجا از یک یا چند موقعیت اجتماعی و یا کارآمدی است. شخص دارای این هراس، میترسد وقتی در برابر افراد ناآشنا یا زیرنظر دیگران قرار میگیرد به گونهای عمل کند که خوارکننده باشد یا دست و پای خود را گم کند. (7)البته دربارهی کودکان هراس اجتماعی، بیشتر به این معناست که از شرکت در میهمانیها و جمعها میپرهیزد و دوست دارد که در جمع دیگران، به ویژه غریبهها قرار نگیرد.
3. وسعتهراسی یا گذرهراسی
اینگونه هراس فرد را وا میدارد که تا حد امکان از جایگاههای امن مانند خانه دور نشود و به محیطهای ناآشنا نرود.افراد وسعتهراس، معمولاً از خیابانها یا فروشگاههای پر رفت و آمد، وسایل نقلیهی عمومی یا آسانسور میپرهیزند؛ (8) زیرا میترسند در صورت وجود خطر، گریختن به سوی مکان امن مشکل باشد. به طور کلی، فردی که به وسعتهراسی دچار شده، از وارد شدن به جاهایی که گریختن، یا یافتن سریع جای امن مشکل است، میپرهیزند. از این روی، در مواردی مانند مسافرت با هواپیما یا ایستادن در آسانسور، اگر ترس به همین موقعیت ویژه محدود باشد، هراس خاص به شمار میآید، ولی اگر اینگونه ترسها، برای دور شدن از مکان امن، و مشکل بودن راه فرار باشد، وسعتهراسی خواهد بود.
مراحل ترس در جریان رشد
شناخت نوع هراس در سنین گوناگون، برای تشخیص علت، پیشگیری و درمان ترس بسیار مهم است. از این روی، مناسب دانستیم که به طور خلاصه، به ترسهای متداول کودک در سطوح سنی گوناگون اشاره کنیم: (9)
در آغاز زندگی |
ناراحتی، درد، صداهای زیر و ناگهانی، در نوزاد اختلال ایجاد میکنند و گریه و تنشهای عضلانی و حرکات پراکندهای را در وی بر میانگیزند. |
هفت تا دوازده ماهگی |
ترس از غریبهها، و ترس ناگهانی و غیر منتظره از اشیای بزرگ و تیره (مهیب). |
یک سالگی |
ترس جدایی از والدین، ترس از توالت، ترس از صدمه دیدن و ترس از غریبهها. |
دو تا سه سالگی |
ترس جدایی از والدین، ترس بر اثر تغییر در محیط شخصی و ترس از حیوانات. |
از سه تا هفت سالگی |
حیوانات، تاریکی، اشخاص اسطورهای (غول، شبح و...)، عناصر طبیعی (آب، رگبار، بوران، رعد و برق و...)، موقعیتها (تنهایی، مکانهای وسیع و...)، صدمهی بدنی، و عناصر شهری. |
هفت تا هشت سالگی |
مدرسههراسی، ترسهای مربوط به رویدادهای رسانهای، موجودات فوق طبیعی، تاریکی، مرگ و ترس از خطرهایی که احتمال وقوع آنها در آینده است یا خطرهایی که صرفاً جنبهی تخیلی داشته، واقعیت ندارند. |
علل ترس کودکان
ترس کودک دلیل ویژه دارد و ممکن نیست وی بیسبب بترسد. در بحث پیشگیری و درمان، شناخت اینگونه عوامل برای والدین و مربیان لازم است؛ زیرا بدون شناخت درست آنها نمیتوان راهکارهای مناسبی برای پیشگیری و درمان ارائه داد. ما در اینجا به طور مختصر چند عامل بسیار مهم را که در ایجاد ترس نقش بسزایی دارند، بر میشماریم:1. شرطی شدن کلاسیک
هنگامی که دو رویداد با فاصلهی زمانی اندک رخ میدهند در ذهن فرد با هم تداعی میشوند و فرد در قبال هر دو رویداد واکنشی مشابه نشان میدهد. اگر یکی از رویدادها، پاسخی ترسناک را به دنبال داشته باشد، رویداد دیگر نیز همین پاسخ را در پی خواهد داشت. (10) برای مثال، کودکی که چند بار سوار ماشین شود و هر بار رانندهی آن ماشین تصادف کند، خاطرهی بدی برای وی ایجاد میشود. بدین ترتیب، ممکن است در قبال ماشین شرطی شده، از سوار شدن آن خودداری کند؛ زیرا ترسی که بر اثر تصادف ایجاد میشود به خود ماشین نیز سرایت کرده، موجب میشود او از سوار شدن بر ماشین بترسد و بپرهیزد.نکتهی مهم
گاهی ممکن است اینگونه ترسها، به موقعیتها، رویدادها و افراد مرتبط یا مشابه با موضوع ترسناک تعمیم یافته، در نتیجه کودک از آنها نیز بترسد. کودکی را تصور کنید که در مدرسه معلم بداخلاق و خشنی دارد که همیشه او را تنبیه میکند و کودک از وی میترسد. کم کم این مسئله موجب میشود که او از معلمهای دیگر آن مدرسه نیز بترسد. اگر این روند ادامه یابد به ترس کودک از مدیر و کارکنان مدرسه نیز میانجامد و سرانجام کار به جایی میرسد که از خود مدرسه نیز میترسد و میکوشد از رفتن به آن خودداری کند.یا کودکی که در دوران طفولیت، گربهای او را گاز گرفته، تجربهی بسیار ترسناکی از این حیوان در ذهنش باقی میماند. این مسئله موجب میشود که او از همهی گربهها بترسد. اگر این تجربه شدید بوده باشد و ادامه یابد، ممکن است سبب شود که کودک نه تنها از گربه، بلکه از سگ و هر چیز پشمآلود دیگر مانند عروسک نیز بترسد.
2. ایجاد هراس بر اثر پرهیز از موقعیتهای ترسناک
برخی از کودکان هنگامی که از موجود یا موقعیتی ویژه میترسند، میکوشند از آن موقعیت دوری کنند تا به این ترتیب دچار ترس نشوند. این پرهیز و دوری، به طور موقت ترس آنان را کاهش میدهد، ولی در واقع هر چه بیشتر از آن موقعیت بپرهیزند، ترسشان بیشتر شده، همچنان باقی میماند؛ (11) زیرا اینگونه کودکان رویارویی با آن موقعیت را تجربه نمیکنند تا دریابند که چنین موقعیتی ترسناک نیست. (12)3. مشاهده و تقلید
دیدن ترس دیگران از برخی اشیا یا رویدادها میتواند ترسهایی را در برابر همان رویدادها یا اشیا در بیننده ایجاد کند. (13) کودکی را در نظر بگیرید که کنار مادرش نشسته است. سوسکی وارد اتاق میشود. ناگهان مادر از جا میپرد و فریاد میکشد. بدین ترتیب، فرزند با دیدن این رفتار میآموزد که باید از سوسک ترسید.4. شیوههای نادرست تربیتی
در تربیت و رشد سالم فرزند، رعایت اصول و چهارچوبهای درست تربیتی لازم است؛ به گونهای که انحراف از آن و استفاده از شیوههای نادرست میتواند آثار بسیار بدی در ابعاد گوناگون زندگی وی بر جای بگذارد. در این زمینه از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کردهاند: ما نَحلَ والدٌ ولدَهُ افضلَ من ادبٍ حَسَنٍ؛ «هیچ پدری به فرزند خود چیزی بهتر از تربیت نیکو نبخشید». (14) امام سجاد (علیهالسلام) نیز فرمودهاند:و اما حقّ ولدک فان تعلم انّه منک و مضاف الیک فی عاجل الدنیا بخیره و شرّه و انّک مسئول عمّا ولیّته به من حسن الادب والدلالة علی ربّه عزّوجلّ و المعونة له علی طاعته فاعمل فی امره عمل من یعلم انّه مثاب علی الاحسان الیه معاقب علی الاسائة الیه.
طرد کودک و تحقیر مکرر از سوی والدین منجر به تضعیف روحیه و کاهش اعتماد به نفس او میشود و پایین بودن اعتماد به نفس زمینهساز ترسهای گوناگونی میباشد. حق فرزندت بر تو این است که بدانی، او از تو به وجود آمده و در نیک و بد زندگی به تو وابسته است؛ بدانی که در سرپرستی وی، مسئول ادب و تربیت درست او؛ مسئولی او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی و در پیروی از اوامر حق یاریاش دهی. باید رفتار تو در تربیت فرزندت با احساس مسئولیت همراه باشد؛ رفتار کسی [باشد] که بداند در حسن تربیت فرزند، درخور اجر و پاداش و در سوء رفتارش شایستهی عقاب و کیفر است. (15)
با توجه به این روایات به خوبی میتوان دریافت که پدر نه تنها مسئول تربیت فرزندش است، بلکه باید او را به گونهای درست و نیکو پرورش دهد و نباید در این زمینه کوتاهی کند.
به هر حال، بحث دربارهی اصول تربیتی بسیار مهم است و باید به آن اهمیت داد و این اصول را بررسی کرد، ولی ما به تناسب این کتاب، تنها به چند مورد از شیوههای نادرست تربیتی که میتوانند زمینهی ترس کودک را فراهم کنند، اشاره میکنیم.
طرد کودک و تحقیر مکرر از سوی والدین منجر به تضعیف روحیه و کاهش اعتماد به نفس او میشود و پایین بودن اعتماد به نفس زمینهساز ترسهای گوناگونی میباشد.
الف) وابستگی افراطی
وابستگی بسیار به پدر، مادر، معلم و پرستار، سبب ترس کودک هنگام جدایی از آنهاست. (16) با توجه به این مسئله، والدین باید کودک را به گونهای تربیت کنند که دچار وابستگیهای بسیار نشود. به ویژه هنگام مدرسه رفتن، این مسئله میتواند بسیار مشکلساز باشد؛ چون کودکی که به مادرش بسیار وابسته است، مدرسه را عامل جدایی خودش از مادرش میداند.ب) تحقیر و طرد شدن از سوی والدین
متأسفانه برخی از والدین، احترام فرزند خود را حفظ نکرده، پیوسته او را تحقیر میکنند و وی را بیکفایت نشان میدهند. همین کار تأثیر نامطلوبی بر تربیت فرزند میگذارد. طرد کودک و تحقیر پیاپی وی از سوی والدین به تضعیف روحیه و کاهش اعتماد به نفس او میانجامد و پایین بودن اعتماد به نفس، زمینهساز ترسهای گوناگونی است.در مقابل، برخورد با احترام و بدون تحقیر با کودک، نقش مهمی در افزایش اعتماد به نفس و در نتیجه، پیشگیری از برخی ترسها دارد. احترام به کودکان نه تنها سفارش بسیاری از روانشناسان است، بلکه در اسلام نیز این مسئله توصیه شده است. در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میخوانیم: أکْرِمُوا أَوْلادَکُمْ؛ (17) «به فرزندان خود احترام کنید». (18)
در برخی موارد ترس کودک از فردی به خاطر تهدیدهای و القائات نادرست اطرافیان در مورد فرد مورد نظر میباشد. در این گونه موارد میتوان از طریق صحبتهای صمیمانه با کودک و تعریف خاطرات خوشایند از فرد مورد نظر ترس او را کاهش داد
ج) حمایتهای افراطی
حمایتهای بسیار سبب ترس کودک پس از قطع آن است؛ زیرا او رویارویی با محیط را نیاموخته است. (19) برای مثال، کودکی را تصور کنید که هنگام دیدن غریبهها دچار ترس میشود، ولی پدر و مادرش بیدرنگ او را پناه داده، به طور افراطی از او حمایت میکنند. ترس چنین کودکی نه تنها از بین نمیرود، بلکه حمایتهای افراطی پدر و مادر باعث تداوم ترس در درازمدت میشود؛ زیرا این کودک هیچگاه فرصت نکرده که به تنهایی با غریبهها روبهرو شود و بفهمد که هر غریبهای خطرناک نیست.د) تهدیدها و تلقینهای نابجا و نادرست
برخی از ترسهای کودک ممکن است به سبب تهدیدها و القائات وحشتانگیز پدر و مادر باشد. برای مثال، به او میگویند: «اگر شلوغ کنی در زیرزمین زندانیات میکنم تا موش تو را بخورد»، یا «اگر شلوغ کنی به عمو میگویم گوشهایت را ببرد». کودکی که با چنین تهدیدهایی روبهرو میشود باور میکند که عمو، موش و... خطرناکاند و باید از آنها ترسید. البته باید توجه داشت که اینگونه تلقینها همیشه بر اثر تهدید والدین یا افراد دیگر نیست. گاهی با تماشای فیلمی وحشتناک یا بازیهای رایانهای خشن (به ویژه دربارهی کودکی که به سن تمییز نرسیده) به طور غیر مستقیم به او تلقین میشود که باید از برخی چیزها ترسید. برای مثال، اگر هنگام تماشای فیلم ببیند که مورچهها میآیند و انسانها را میخورند ناخودآگاه به او تلقین میشود که این حشره خطرناک است.ه) شوخیهای ناهنجار
گاهی ترس، به سبب شوخیهای ناهنجار به وجود میآید. برای مثال، طفل را به شوخی، از چیزی (مثل حیوان یا عروسکی) میترسانند که اغلب دوستان و همبازیها در آن نقش دارند. (20) از این روی، لازم است که پدر و مادر و اطرافیان چنین شوخیهای ناهنجاری را با خنده و سکوت خود تأیید نکنند؛ زیرا اینگونه شوخیها اغلب زمانی رواج مییابد که با خنده و تأیید اطرافیان همراه باشد.و) شرکت دادن کودک در مباحث نامتناسب با سن او
گاهی پدر و مادر یا دیگر آشنایان گرد هم میآیند و داستانهای وحشتناکی دربارهی قتل، دزدی، بیماری و حتی گاه دربارهی دیدن اشباح در تاریکی صحبت میکنند. چنین صحبتهایی برای بسیاری از بزرگترها نیز ترسناک است، ولی آنان اغلب میتوانند با این ترس مقابله کنند. اما کودکان کم سن و سالی که در چنین مجالسی شرکت میکنند، به سختی میتوانند بر ترس خویش چیره شوند. گاهی نیز این ترس، در وجود آنها باقی میماند و ایشان را به مشکل دچار میسازد.5. شناختهای ناقص و غلط
یکی دیگر از عواملی که ممکن است به ترس در کودکان بینجامد، شناختهای ناقص و نادرست، و ناآگاهی دربارهی موضوع هراسآور است. در بسیاری از موارد، اگر کودک هویت و حقیقت شیء هراسآور خویش را بشناسد، ترس او از بین میرود. حتی گاهی نیز ممکن است با آن انس بگیرد. در روایتی زیبا از امام علی (علیهالسلام) نقل شده است: الجَاهِلُ یَسْتَوْحِشُ مِمَّا یَأنَسُ بِهِ الحَکیمُ (الحَلیمُ)؛ (21) «جاهل، از چیزی که حکیم به آن انس میگیرد وحشت میکند». به راحتی میتوان از این رویات دریافت که در برخی از موارد، وحشت به سبب جهل افراد است.اگراعتماد به نفس کودک، پایین باشد مانع از آن میشود که او با برخی موقعیتها و رویدادها مواجه شده و ترسناک نبودن آنها را تجربه کند. لذا کودکان را بایستی با اراده و متکی بخود بار آورد و آنان را سلاح اعتماد به نفس مسلح نمود برای نمونه، کودکی را تصور کنید که از تاریکی میترسد و وارد مکانهای تاریک نمیشود. وقتی از او بپرسید: چرا میترسی؟ میگوید: چون در جای تاریک موجودات عجیب و غریب وجود دارد و اگر به آنجا بروم مرا خواهند ترساند ! با این جمله مشخص میشود که تصور کودک از تاریکی نادرست است و باید شناخت او را دربارهی تاریکی اصلاح کرد.
دربارهی مسئلهی مرگ نیز که برخی کودکان و حتی اغلب بزرگترها از آن میترسند، دلایل گوناگونی را میتوان برشمرد. یکی از دلایلی که دربارهی برخی افراد صادق است، وجود جهل و شک دربارهی مرگ و رویدادهای پس از آن است. اینگونه افراد نگراناند که آیا مرگ پایان زندگی است یا نه؟ و اگر پایان نیست، چه حوادثی در انتظار آنهاست؟ با کمی دقت روشن میشود که ریشهی چنین ترسی، به ناآگاهی درست و ضعف یقین باز میگردد. این نکته را از کلام امام علی (علیهالسلام) نیز میتوان به دست آورد که میفرمایند: شِدَّةُ الجُبْنِ مِنْ عَجْزِ النَّفْسِ وَ ضَعْفِ الیَقین؛ (22) «شدت ترس، به ناتوانی نفس و ضعف یقین باز میگردد».
6. عوامل دیگر
افزون بر موارد یاد شده، عوامل دیگری نیز میتوانند در بروز ترس دخیل باشند؛ مانند:- ضعف جسمی کودک، و ناتوانی او در دفاع از خویش؛
- عملکرد نامناسب زیست شیمیایی مغز؛
- زندگی در مکانهای ناامن؛
- دروغگویی.
دربارهی رابطهی دروغگویی و ترس میتوان گفت، کودکی که پیوسته دروغ میگوید، نوعی ترس در وجودش رخنه میکند؛ زیرا همواره نگران است که مبادا دروغهایش فاش شود. در زمینهی رابطهی ترس و دروغ، از امام علی (علیهالسلام) نقل شده است: لَوْ تَمَیَّزَتِ الأَشیاءُ لَکَانَ الصِّدْقُ مَعَ الشَّجاعَةِ وَ کانَ الجُبْنُ مَعَ الْکَذِب؛ (23) «اگر اشیا تمایز یابند، راستگویی با شجاعت، و ترس با کذب همراه خواهد بود». (24)
اگراعتماد به نفس کودک، پایین باشد مانع از آن میشود که او با برخی موقعیتها و رویدادها مواجه شده و ترسناک نبودن آنها را تجربه کند. لذا کودکان را بایستی با اراده و متکی بخود بار آورد و آنان را سلاح اعتماد به نفس مسلح نمود
نمایش پی نوشت ها:
1. پریرخ دادستان، روانشناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، ج 1، ص 61.
2. علی قائمی، ترس و اضطراب در کودکان، ص 17-18.
3. محمدکریم خداپناهی، انگیزش و هیجان، ص 251.
4. علی قائمی، ترس و اضطراب در کودکان، ص 17.
5. در حالی که هنوز با آن موقعیت روبهرو نشدهاند، ولی قرار است روبهرو شوند؛ یا با پیشبینی اینکه به زودی با آن موقعیت روبهرو خواهند شد دچار هراس میشوند.
6. پریرخ دادستان، روانشناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، ج 1، ص 90.
7. همان، ص 92.
8. همان، ص 181.
9. ر.ک: همان؛ توماس آر. کراتوچویل، موریس ریچارد جی.، روانشناسی بالینی کودک (روشهای درمانگری)، ترجمهی محمدرضا نائینیان و همکاران.
10. پریرخ دادستان، روانشناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، ج 1، ص 113.
11. به عبارت دیگر، هرچه از آن موقعیت فرار کنند، به طور غیرمستقیم به آنان تلقین میشود که آن موقعیت ترسناک است و این احساس ترس، رفته رفته تقویت شده، سرانجام ترس آغازین، به هراس (ترس غیر منطقی و افراطی) تبدیل میشود.
12. ر.ک: همان، ص 114.
13. همان.
14. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 13، ص 506.
15. محمدتقی فلسفی، الحدیث - روایات تربیتی، ج 3، ص 214.
16. علی قائمی، ترس و اضطراب در کودکان، ص 66.
17. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 95.
18. محمدتقی فلسفی، الحدیث - روایات تربیتی، ج 3، ص 64.
19. علی قائمی، ترس و اضطراب در کودکان، ص 66.
20. همان، ص 68.
21. عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 74.
22. همان، ص 263.
23. همان، ص 220.
24. شاید بتوان گفت رابطهی دروغ و ترس دوطرفه است: هم دروغ منجر به ترس میشود و هم ترس میتواند باعث دروغگویی شود. مثلاً کودک به خاطر ترس از کتک ممکن است دروغ بگوید تا کتک نخورد.
امیری، حسین؛ (1391)، ترسی بود، ترسی نبود: (ترس کودک؛ عوامل، راههای پیشگیری و درمان)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله علیه)، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}