با ویژگیهای فرشتگان آشنا شوید
به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر. سپاس خدای را که پدیدآورنده آسمان و زمین است و فرشتگان را که دارای بالهای دوگانه، سه گانه و چهارگانهاند، فرستادگانی قرار داده است. در آفرینش، هر چه بخواهد
نویسنده: یعقوب جعفرینیا
(الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلاَئِکَةِ رُسُلاً أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) (فاطر، آیه 1)
«به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر. سپاس خدای را که پدیدآورنده آسمان و زمین است و فرشتگان را که دارای بالهای دوگانه، سه گانه و چهارگانهاند، فرستادگانی قرار داده است. در آفرینش، هر چه بخواهد میافزاید، همانا خدا بر هر چیزی تواناست». سوره مبارکه فاطر مانند سایر سورهها با نام خداوند رحمان و رحیم شروع میشود و پس از آن با جمله «الحمدلله» محتوای سوره آغاز میگردد. این سوره یکی از پنج سورهای است که با «الحمدلله» شروع میشود و آنها عبارتند از: فاتحه، انعام، کهف، سبأ و فاطر.
لغت و اعراب
1. «فاطر» پدید آورنده، کسی که چیزی را به صورت ابتدایی و بدون سابقه قبلی بیافریند. «فطر» در اصل به معنای شکافتن طولی است و در اینجا به صورت استعاره به کار رفته؛ گویا خدا عدم را شکافته و آسمانها و زمین را بیرون آورده است. فاطر یکی از اسماء الله است که به صورت صفت به کار رفته است؛ 2. «جاعل» صفت پس از صفت و از «جعل» به معنای ساختن و قرار دادن است. جعل در مرتبه پس از مرتبه وجود است؛ 3. «الملائکه» فرشتگان، موجودات ویژهای که از جنس مجرداتند. اصل آن از «الک» به معنای رسالت است. گفته شده که آن از عبری گرفته شده است؛ 4. «رسلا» مفعول دوم «جاعل». رسل در اینجا به معنای مأموران و کارگزاران الهی است که شامل همه فرشتگان میشود؛ چه آنها که بر پیامبران نازل میشوند؛ و چه آنها که مأموریتهای دیگری دارند. اطلاق رسل بر نوع دوم، در آیات دیگر هم آمده است: (....إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ)؛ (یونس، آیه 21) 5. «اجنحه» جمع جناح به معنای بال؛ 60 «مثنی و ثلاث و رباع» این الفاظ دلالت بر تکرار عدد میکنند و به ترتیب جایگزین اثنین اثنین، ثلاثه ثلاثه و اربعه اربعه هستند و به آن عدل یا عدول میگویند و به سبب عدل و وصف غیر منصرفند.تفسیر
1. دو صفت «فاطر» و «جاعل»
این آیه، نخستین آیه از سوره فاطر است. سوره مبارکه فاطر مانند سایر سورهها با نام خداوند رحمان و رحیم شروع میشود و پس از آن با جمله «الحمدلله» محتوای سوره آغاز میگردد. این سوره یکی از پنج سورهای است که با «الحمدلله» شروع میشود و آنها عبارتند از: فاتحه، انعام، کهف، سبأ و فاطر. مفهوم «الحمدلله» اختصاص داشتن هر نوع سپاس و ستایش به خداوند است؛ یعنی هر سپاسی از هر کس دیگری برای هر کسی انجام شود، بازگشت آن به خداست؛ چون هر نوع کرامت و زیبایی که چیزی را شایسته سپاس میکند، از سوی خدا به او داده شده است.آیه، پس از بیان این حقیقت، دو صفت مهم را برای خدا اثبات میکند که دلیل اختصاص هر سپاس برای اوست که عبارتند از: پدید آوردن آسمانها و زمین، و گماردن فرشتگان برای پیام رسانی. این فرشتگان دارای بالهای دوگانه، سه گانه و چهارگانه هستند. سپس آیه اضافه میکند که خدا هر چه را بخواهد در آفرینش میافزاید، چون او بر هر چیزی تواناست. منظور از افزودن بر آفرینش، این است که فیض الهی تمام نشده است و هر وقت که بخواهد به آفرینشی تازه اقدام میکند، نظیر:
(....یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ....)؛ (نور، آیه 45) «خدا آنچه را بخواهد میآفریند. همانا خدا بر هر کاری تواناست».
دو صفت الهی در آیه مورد بحث آمده، صفت اول «فاطر» است که در آیات دیگر قرآن هم با عبارتهای گوناگون آمده؛ ولی صفت دوم با دنبالهای که دارد، تنها در این سوره عنوان شده است. در این جا صفت دوم را که مربوط به گماردن فرشتگان به کارهای ویژه و بیان خصوصیتی مهم برای آنان است، بیشتر توضیح خواهیم داد.
1. خداوند «فاطر» آسمانها و زمین است؛ یعنی آنها را برای اولین بار و بدون سابقه قبلی، پدید آورده است. البته خدا «خالق» آسمانها و زمین هم است؛ ولی این دو لفظ هر کدام ناظر به جهت ویژهای میباشند. در «فاطر» نو بودن، نداشتن سابقه و الگو، و در «خالق» آفرینش، عظمت و استقرار آن مورد توجه است.
در قرآن، شش بار کلمه «فاطر» آمده و در همه آنها به «السموات والارض» اضافه شده است؛ البته از مشتقات آن به صورت دیگر هم به کار رفته است، مانند: (...فَطَرَ النَّاسَ...) روم، آیه 30) و (الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ....). (اسراء، آیه 51)
منظور از آسمانها و زمین در این آیه، همه موجودات است و علاوه بر آسمانها و زمین، شامل هر گونه موجودی است که در آنها هستند و این به جهت اطلاق این دو کلمه است. این دو در مواردی با قید «و ما فیهنّ» و یا «و ما بینهما» همراهند؛ اما در جایی که چنین قیدی نباشد، به جهت اطلاق، شامل آنها هم میشود.
نظیر صفت «فاطر» برای خدا، صفت «بدیع» است که هم معنا هستند؛ یعنی کسی که آفرینشی نو و بدون سابقه انجام میدهد. کلمه بدیع دوبار در قرآن آمده و در هر دو، مانند فاطر به «السموات و الارض» اضافه شده است: (بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ....) (بقره، آیه 17 و انعام، آیه 101).
2. خداوند «جاعل» است. «جعل» در مرتبه پس از آفرینش است؛ یعنی خداوند موجودی را میآفریند و سپس او را در جایگاه خاصی قرار میدهد و به کار ویژهای میگمارد. در آیات متعددی این صفت با مشتقات گوناگون به خدا نسبت داده شده است. ولی در این آیه متعلق جعل، موضوع خاصی است و آن گماردن فرشتگان به مأموریتهای ویژه است. این مورد فقط در همین آیه آمده و بلافاصله پس از آن، خصوصیت مهمی برای فرشتگان ذکر شده است. بر اساس این آیه فرشتگان دارای بالهایی هستند، بعضی دو بال، بعضی سه بال و بعضی چهار بال دارند.
منظور از بال داشتن فرشتگان آن هم به تعداد مختلف، این نیست که آنها بالهایی مانند پرندگان دارند، بلکه به مراتب وجودی آنها و کارهای گوناگونی که به دستور خدا در تدبیر امور جهان انجام میدهند، اشاره دارد و در آیات قرآنی به آنها اشاره شده است. این موضوع را در بحث ذیل توضیح میدهیم:
2. حقیقت فرشتگان
در قرآن کریم از موجودات ویژهای سخن به میان آمده که ملائکه نام دارند؛ قرآن برای آنها صفتهای خاصی را بیان کرده و آنها را کارگزاران و پیامرسانان خدا در تکوین و تشریع معرفی نموده است. این موجودات برای ما محسوس نیستند و ما تنها میتوانیم با ویژگیهای آنها، آن هم از طریق آیات و روایات آشنا شویم.فرشتگان در گوهر وجودی خود، با انسانها تفاوتهای اساسی دارند؛ از جمله اینکه آنها همه کمالات شایسته خود را یک جا از مبدأ گرفتهاند و هرچه دارند بالفعل است و زمینه و استعداد تکامل بیشتر را ندارند؛ ولی انسان همواره میتواند به کمالات بیشتر و بالاتر نرسد و محدودیتی ندارد. برای همین است که خداوند برای فرشتگان پیامبری نفرستاده ولی برای انسانها راهنمایانی فرستاده تا استعدادشان شکوفا شود و مرحله به مرحله با تلاش، عبادت و تقوا به سوی کمال مطلق حرکت کنند. تفاوت دیگر اینکه انسان در قالب ماده، زمان و مکان ریخته شده و در این محدوده قابل تصور است؛ ولی فرشتگان فراتر از زمان، مکان و ابعادند. آنان موجوداتی مجرد و غیر مادی هستند. در قرآن کریم خمیر مایه انسان و جنّ بیان شده است که اولی از خاک و دومی از آتش آفریده شدهاند؛ ولی در مورد ملائکه چیزی گفته نشده است؛ هر چند که طبق برخی از روایات فرشتگان از نور آفریده شدهاند. (1) ولی این روایتها از نظر سند مشکل دارند؛ از این رو نمیتوان به آنها استناد کرد.
به هر حال در قرآن کریم ویژگیهایی برای ملائکه گفته شده و نیز در نظام آفرینش کارهایی به آنها نسبت داده شده که آنها را از موجودات دیگر متمایز میکند. اکنون ما آنها را در دو بخش مورد بحث قرار میدهیم:
3. ویژگیها و مراتب فرشتگان
فرشتگان موجوداتی غیر مادی و مجرد هستند که در آنها شهوت و غضب وجود ندارد. آنها همواره به اطاعت خدا مشغولند و بندگان گرامی او هستند. قرآن کریم در این باره میفرماید:(بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ * لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ)؛ (انبیاء، آیه 26- 27)
«بلکه بندگانی ارجمندند، که در سخن بر او پیشی نمیگیرند، و خود به دستور او کار میکنند».
(...الْمَلاَئِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ....)؛ (شوری، آیه 5) «و فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبیح میگویند».
از آیات گوناگونی استفاده میشود که فرشتگان بین خودشان رتبهبندی دارند و بعضی از آنها از بعضی دیگر برترند و هر کدام مقام مشخص و معلومی دارند:
(وَ مَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ * وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ)؛ (صافات، آیه 164 - 166) «و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر این که برای او مقام و مرتبهای معین است. در حقیقت، ماییم که (برای انجام فرمان خدا) صفت بستهایم و تسبیحگویانیم».
مفسران گفتهاند، این سخن، سخن ملائکه است و در آن آمده که هر کدام از ما مقام مشخصی داریم؛ سپس گفتهاند که ماییم صفت بستگان (برای اطاعت از خدا) و ماییم تسبیحگویان.
بنابراین، هر فرشتهای مرتبه معینی دارد و زمینه ارتقا به مرتبه بالاتر در وجود آنها نیست و فرشتگان هر چه دارند بالفعل است.
درباره تفاوت مرتبه فرشتگان به آیه زیر هم استناد شده است:
(....جَاعِلِ الْمَلاَئِکَةِ رُسُلاً أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ....)؛ (فاطر، آیه 1) «و فرشتگان را که دارای بالهای دوگانه، سه گانه و چهارگانهاند، فرستادگانی قرار داده است. در آفرینش، هر چه بخواهد میافزاید».
در این آیه تصریح شده که فرشتگان بالهایی دارند، بعضی دو بال، بعضی سه بال و بعضی چهار بال و حتی ممکن است فرشتگانی باشند که بیشتر بال داشته باشند؛ زیرا میفرماید: (...یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ....).
میدانیم که بال در پرندگان وسیله پرواز است ولی فرشتگان موجود مادی نیستند که مثل پرندگان نیازمند بال باشند. به ویژه این که ما در طبیعت پرندهای نمیشناسیم که با سه یا چهار بال پرواز کند؛ هر چند که در عالم ملکوت قابل تصور است. البته در قرآن کریم ملائکه با نزول و عروج توصیف شدهاند، ولی معلوم است که این نزول و عروج مادی نیست. همانگونه که منظور از صعود در آیه (.... إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ....)؛ (فاطر، آیه 10) «سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود» صعود مادی نیست. با این وجود ممکن است فرشتگان در نزول و عروج خود ابزاری داشته باشند که آنها را از جایی به جای دیگر منتقل کنند و این ابزار که برای ما قابل درک نیست، به بال پرندگان تشبیه شده است. بعضی گفتهاند که منظور از داشتن دو، سه یا چهار بال، به این معنا است که فرشتگان مراتبی دارند و بعضی از آنها در رتبه بالاتر و بعضی در رتبه پایینتر هستند.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور آیه این باشد که فرشتگان دستیاران و عواملی دارند که به مثابه بالهای آنها هستند. بعضی از فرشتگان عوامل بیشتر و بعضی از آنها عوامل کمتری دارند؛ به طور مثال دوباره فرشتهای که قرآن از او به عنوان رسول کریم نام میبرد و طبق روایات او همان جبرئیل است، میفرماید:
(ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ* مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ)؛ (تکویر، آیه 20 و 21) «نیرومندی که پیش خداوند عرش، بلند پایگاه است. در آنجا هم مُطاع و هم امین است».
وصف «مطاع» برای جبرئیل اشاره به این دارد که فرشتگانی تحت امر او هستند و از وی اطاعت میکنند و در واقع بال او هستند.
همچنین فرشته مرگ یا همان عزرائیل در قبض روح انسانها یارانی دارد؛ از این رو، قرآن در جایی قبض روح و توفّی را به یک فرشته، یعنی ملک الموت نسبت میدهد و میفرماید: (قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ)؛ (سجده، آیه 11) «بگو: فرشته مرگی که بر شما گمارده شده، جانتان را میستاند، آن گاه به سوی پروردگارتان بازگردانیده میشوید». و در جایی به چندین فرشته نسبت میدهد و میفرماید: (...حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا....)؛ (انعام، آیه 61) «تا هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، فرشتگان ما جانش را بستانند». وجه جمع این است که ملکالموت دستیارانی دارد.
چهار فرشته جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل، فرشتگان مقرب و بلند مرتبهای هستند که به آنها «رئوس الملائکه» گفته میشود و در میان آنها هم جبرئیل و میکائیل از درجه بالاتری برخوردارند. نام آنها در قرآن آمده و دشمنی با آنها، همانند دشمنی با خدا دانسته شده است:
(مَنْ کَانَ عَدُوّاً لِلَّهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکَافِرِینَ)؛ (بقره، آیه 98) «هر که دشمن خدا، و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل است بداند که خدا به یقین دشمن کافران است».
امیرمؤمنان (علیه السلام) نیز به گروه گروه بودن فرشتگان تصریح کرده است:
«ثُمَّ فَتَقَ مَا بَیْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِکَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا یَرْکَعُونَ وَرُکُوعٌ لَا یَنْتَصِبُونَ وَصَافُّونَ لَا یَتَزَایَلُونَ وَمُسَبِّحُونَ لَا یَسْأَمُونَ لَا یَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُیُونِ وَلَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَلَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَلَا غَفْلَةُ النِّسْیَانِ وَمِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْیِهِ وَأَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَمُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَأَمْرِهِ وَمِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَالسدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ»؛ (2) «سپس آسمانهای بالا را از هم گشود و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجدهاند و رکوع ندارند و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند و گروهی در صفتهایی ایستادهاند که پراکنده نمیشوند. گروهی همواره تسبیح گویند و خسته نمیشوند و هیچ گاه خواب به چشمشان راه نمییابد و عقلهای آنان دچار اشتباه نمیگردد، بدنهای آنان دچار سستی نشده و آنان دچار بیخبری ناشی از فراموشی نمیشوند. برخی از فرشتگان، امینان وحی الهی و زبان وحی برای پیامبران میباشند، که پیوسته برای رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعی دربانان بهشت خدایند».
4. کارهای ویژه فرشتگان
در قرآن کریم برای فرشتگان کارهای گوناگونی در عالم تکوین و تشریع نسبت داده شده و از آنها به عنوان «مدبرات» و «رسل» یاد شده است که اولی مربوط به تکوین و دومی مربوط به تشریع است. در واقع فرشتگان واسطههای فیض الهی هستند.خداوند جهان را بر اساس قانون علت و معلول آفریده و هر حادثهای علت مادی خود را دارد؛ ولی فرشتگان که مدبران امور هستند، بالای آن علتهای مادی و خدا هم بالای فرشتگان قرار دارند؛ یعنی جهان با یک نظام طولی اداره میشود. فرشته که حلقهای از این نظام طولی است هیچگونه استقلالی ندارد و تنها مجری فرمان خداست.
(لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ)؛ (انبیاء، آیه) «در سخن بر او پیشی نمیگیرند و خود به دستور او کار میکنند».
در این نظام طولی، میتوان هر حادثهای را هم به علت مادی آن و هم به فرشته و هم به خدا نسبت داد. بنابراین هر حرکتی در جهان اتفاق میافتد، به امر خدا و توسط فرشتگان صورت میگیرد. به گفته ملاصدرا:
"مسلم است که همه موجودات بدون زمان و مکان فعل خداست و اوست که زنده میکند و میمیراند و روزی میدهد و هدایت میکند؛ ولی این کارها را با تسخیر نیروها و نفوس و طبایع انجام میدهد. مباشرت زنده کردن با اسرافیل، میراندن با عزرائیل، روزی دادن با میکائیل و هدایت با جبرئیل است و هر کدام از آنها دستیاران و لشکریانی دارند. (3)"
این حقیقت که فرشتگان واسطه فیض الهی هستند، در قرآن کریم به طور گسترده بیان شده است و در آیات گوناگونی کارهای زیادی چه در تشریع و چه در تکوین به فرشتگان نسبت داده شده که از جمله آنها موارد ذیل است:
الف) ابلاغ وحی
رساندن وحی الهی به پیامبران توسط فرشتگان صورت میگیرد و در رأس آنها جبرئیل قرار دارد که در قرآن کریم از این فرشته مقرب الهی با نامهای روح القدس، روحالامین، شدید القوی و جبرئیل یاد شده است:(قُلْ مَنْ کَانَ عَدُوّاً لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ...)؛ (بقره، آیه 97) «بگو: کسی که دشمن جبرئیل است، اوست که به فرمان خدا، قرآن را بر قلبت نازل کرده است.» (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ....)؛ (نحل، آیه 102) «بگو: آن را روح پاک (جبرئیل) از سوی پروردگارت به راستی و درستی فرو فرستاده». (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ * عَلَى قَلْبِکَ...)؛ (شعراء، آیه 193 و 194) «روح الامین» آن را بر ذلت نازل کرد». (عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى)؛ (نجم، آیه 5) «آن را (فرشته) شدید القوی به او فرا آموخت».
فرشتگان دیگری هم وجود دارند که تحت اطاعت جبرئیل و از یاران او و فرستادگان وحی هستند:
(مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ * بِأَیْدِی سَفَرَةٍ * کِرَامٍ بَرَرَةٍ)؛ (عبس، آیه 14- 16) «بلند پایه و پاکیزه، در دست سفیرانی بزرگوار و نیکوکار». (اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلاَئِکَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ...)؛ (حج، آیه 75) «خدا از فرشتگان و از مردمان فرستادگانی برمیگزیند». (یُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ...)؛ (نحل، آیه 2) «فرشتگان را با روح، به خواست و فرمان خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد».
ب) تدبیر امور
بدون شک تدبیر امور عالم فعل خداست: (....یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ....)، (رعد، آیه 2) ولی خداوند این کار را به وسیله فرشتگان خود به انجام میرساند؛ از این رو، از فرشتگان به عنوان «مدبرات امر» یاد کرده است:(فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً)؛ (نازعات، آیه 5) «پس (سوگند به آن تدبیرکنندگان کارها».
در آغاز سوره نازعات، کارهایی به فرشتگان نسبت داده شده و در آخر، آنها را تدبیر کنندگان امر معرفی میکند. نظیر آیاتی که در آغاز سوره صافات و مرسلات آمده که بنابر قول مشهور و راجح، منظور از آنها فرشتگان هستند و این کارها به آنها نسبت داده شده است.
فرشتگانی هم هستند که عرش خدا را حمل میکنند:
(الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ....)؛ (غافر، آیه 7) «کسانی که عرش را حمل میکنند و آنها که پیرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبیح میگویند».
فرشتگانی هم هستند که در قیامت و در بهشت و جهنم تدبیر امر میکنند. فرشتگان کارگزار در بهشت و جهنم «خزنه» نامیده میشوند: قرآن درباره کارگزاران بهشت میفرماید: (...وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ)؛ (زمر، آیه 73) «و درهای آن گشوده گردد و نگهبانان آن به ایشان گویند: سلام بر شما، خوش آمدید، در آن درآیید جاودانه». و درباره کارگزاران جهنم میفرماید: (...وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ....)؛ (زمر، آیه 71) «و نگهبانانش به آنان گویند: مگر فرستادگانی از خودتان بر شما نیامدند؟» فرشتگان کارگزار در جهنم با خشونت رفتار میکنند: (...عَلَیْهَا مَلاَئِکَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ...)؛ (تحریم، آیه 6) «بر آن (آتش) فرشتگانی خشن و سختگیر گمارده شدهاند».
ج) شفاعت، دعا و نفرین
فرشتگان برای بندگان خدا کارهایی انجام میدهند؛ از جمله شفاعت، که آن نزد خداوند با شرایطی پذیرفته میشود:(وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لاَ تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ یَرْضَى)؛ (نجم، آیه 26) «و بسا فرشتگانی که در آسمانهایند و شفاعتشان به کاری نیاید، مگر پس از آن که خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد».
همچنین فرشتگان برای بندگان خدا استغفار و دعا میکنند:
(...وَ الْمَلاَئِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ....)؛ (شوری، آیه 5) «و فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبیح میگویند و برای کسانی که در زمین هستند آمرزش میطلبند».
اینان استغفار و دعای ویژهای هم برای مؤمنان دارند:
(...وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ)؛ (غافر، آیه 7) «و برای کسانی که گرویدهاند طلب آمرزش میکنند: پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چیز احاطه دارد. کسانی را که توبه کرده و راه تو را دنبال کردهاند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار».
همچنین فرشتگان برای ستمگران و کافرانی که با کفر از دنیا رفتهاند لعنت و نفرین میکنند:
(إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ مَاتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ)؛ (بقره، آیه 161) «کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد».
د) امداد رسانی به مؤمنان
فرشتگان در موقعیتهای خاصی مؤمنان را کمک میکنند. یک نمونه آن کمکرسانی آنها به مسلمانان در جنگ بدر بود:(إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ مُرْدِفِینَ)؛ (انفال، آیه9) «به یاد آورید زمانی را که پروردگار خود را به فریاد میطلبیدید، پس دعای شما را اجابت کرد که: من شما را با هزار فرشته پیاپی، یاری خواهم کرد».
گاهی فرشتگان روحیه بندگان خالص خدا را تقویت میکنند و به آنها مژده بهشت میدهند:
(إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ)؛ (فصلت، آیه 30) «همانا کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگی کردند. فرشتگان بر آنها فرود میآیند (و میگویند:) هان، بیم مدارید و غمگین مباشید و در بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید».
هـ) محافظت از انسانها و نوشتن اعمال آنها
کار دیگری که فرشتگان به امر خدا درباره انسانها انجام میدهند، محافظت آنها از آسیبهاست. انسان در محیط زندگی خود همواره با خطرهای بسیاری برخورد میکند که گاهی آشکار و گاهی نهان است و انسان از آنها خبر ندارد. فرشتگانِ نگهبان، انسان را از آن خطرها حفظ میکنند تا هنگامی که مرگ او سر رسد:(وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لاَ یُفَرِّطُونَ)؛ (انعام، آیه 61) «و اوست که بر بندگانش غالب است و نگهبانانی بر شما میفرستد، تا هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، فرشتگان ما جانش بستانند، در حالی که کوتاهی نمیکنند».
(لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ)؛ (رعد، آیه 11) «برای او (انسان) فرشتگانی است که پی در پی او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسداری میکنند».
اگر انسان درست بیندیشد این حقیقت را در زندگی خود درک میکند که گاهی با یک خطر جدی رو به رو شده ولی نیرویی ناپیدا آن خطر را از او دور کرده است. این حقیقت به خصوص درباره کودکان و نیز در عالم خواب، محسوستر است.
امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: «لَیسَ أحَدٌ مِنَ النَّاسِ إلاَِ وَ مَعَهُ مَلَائکَهُ حَفَظَةُ یَخفَظُونَهُ مِن أن یَتَرَدَِّی فِی بِئرٍ أو یَقَعَ عَلَیهِ حَائِطٌ أو یُصیِبهُ سُوءٌ فَإذَا حَانَ أجَلُهُ خَلَّوا بَینَهُ وَ بَینَ مَا یُصِیبُه». (4) «کسی از مردم نیست مگر این که همراه او فرشتگانی نگهبان وجود دارند که او را از این که به چاه بیفتد یا دیواری روی او خراب شود یا گزندی به او برسد، حفظ میکنند و چون مرگ او فرا رسد، میان او را با گزندی که میرسد، خالی میکنند».
یکی دیگر از کارهای فرشتگان ثبت اعمال خوب و بد آدمی میباشد. این حقیقت در چندین آیه آمده است:
(مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ)؛ (ق، آیه 18) «هیچ سخنی را به لفظ درنمیآورد مگر این که نگهبانی آماده نزد اوست». (...رُسُلُنَا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ)؛ (زخرف، آیه 80) «و فرشتگان ما پیش آنان حاضرند و ثبت میکنند». (وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ * کِرَاماً کَاتِبِینَ * یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ)؛ (انفطار، آیه 10- 12) «و بر شما نگهبانانی گماشته شدهاند، فرشتگان بزرگواری که نویسندگان (اعمال شما) هستند. آنچه را میکنید، میدانند».
از آیه اخیر استفاده میشود که همان فرشتگان نگهبان، مأمور نوشتن اعمال انسان نیز هستند.
و) تمثّل بر افرادی ویژه
فرشتگان گاهی به شکل یک انسان دیده میشوند و با افراد خاصی صحبت میکنند این حالت، تمثّل نامیده میشود؛ البته چنین نیست که فرشته به صورت ماده و جسم نزد آن شخص حاضر شود، چون فرشته موجودی مجرد و غیر مادی است. منظور از تمثّل این است که در حسّ و ادراک شخص تصرفی میشود و فرشته در ظرف ادراک او ظهور و بروز پیدا میکند. البته از قدرت خدا دور نیست که موجود مجرد را لباس ماده بپوشاند و ماهیت آن را عوض کند. همان گونه که هاروت و ماروت را که دو فرشته بودند، به صورت دو انسان درآورد. این کار مانند تبدیل انرژی به ماده است.در قرآن کریم آیات گوناگونی وجود دارد که از تمثّل فرشته به شکل بشر حکایت میکند. در این آیات از گفت و گوی رو در رو میان بشر و فرشته خبر داده شده است، در حالی که آن شخص نمیدانسته که طرف مقابل او فرشته است.
مورد اول. داستان فرشتگانی است که به صورت ناشناس مهمان حضرت ابراهیم (علیه السلام) شدند و وی از آنها ترسید. آنها خود را معرفی کردند و مژده تولد اسحاق را به او و همسرش دادند. (هود، آیه 69 - 71)
مورد دوم. داستان فرشتگانی است که به شکل انسانهای زیبا بر لوط وارد شدند. قوم او بر آنها طمع کردند و لوط بسیار ناراحت شد تا این که فرشتگان به لوط گفتند: ای لوط ما فرستادگان پروردگار تو هستیم دست آنها به ما نمیرسد. (هود، آیه 81).
مورد سوم. تمثّل جبرئیل به مریم، مادر عیسی (علیه السلام) است که به صورت یک انسان با او رو به رو شد. مریم از او ترسید و او گفت من آمدهام پسری پاک به تو هدیه بدهم. (مریم،آیه 17).
واژه «تمثّل» در قرآن کریم تنها در داستان مریم (علیه السلام) به کار رفته است ولی موارد دیگر هم از همین نوع است هر چند که به تمثّل تصریح نشده است.
علاوه بر قرآن کریم، در روایات معصومان (علیهم السلام) هم موارد بسیای از تمثّل فرشته بر انسان آمده که یک نمونه آن تمثّل جبرئیل به صورت دحیه کلبی در نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. (5) البته در این مورد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانسته که او فرشته وحی یا همان جبرئیل است.
پینوشتها:
1. متقی هندی، کنزالعمال، ج6، ص 142 و شیخ مفید، الاختصاص، ص 109.
2. نهجالبلاغه، خطبه 1.
3. الاسفار الاربعة، ج8، ص 118 و 119.
4. شیخ صدوق، التوحید، ص 368.
5. اصول کافی، ج2، ص 587.
جعفرینیا، یعقوب، (1394)، تفسیر آیات مشکل قرآن، قم: پژوهشگاه بینالمللی المصطفی، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}