اصول پایهی نگرشی و اکولوژیک محیط زیست شهری و تبیین مدلها و روشهای عملیاتی آن در مدیریت شهری
مدیریت شهری و محیط زیست
مقدمه
در حالی که امروزه مشکلات محیط زیستی شهرها در سراسر جهان، روز به روز در حال گسترش و پیچیدهتر شدن است (Segnestam, 2002)، همزمان در سراسر جهان، سیستمهای شهری در حال رشد و توسعه هستند. در برخی از نقاط، این رشد با سرعتی چشمگیر در حال گسترش است، به طوری که امروزه شهرنشینی به نوع غالب زندگی انسان تبدیل شده است. در این شرایط، در حالی که برخی، ناامیدانه بر این باورند که مسائل محیط زیستی جهان (شهرها نیرو محرکهی اغلب آنها هستند)، به نابودی حیات در کرهی زمین میانجامد، برخی دیگر بر این باورند که:گزارشدهی جامع زیست محیطی که در نهایت به تولید گزارش وضعیت محیط زیست منجر میشود، یکی از ارزشمندترین شیوههای دستیابی به اطلاعات وضعیت منابع طبیعی و پایداری الگوهای مصرف منابع برای سیاستگذاران، جامعهی/مدنی و سایر دستاندرکاران نظیر برنامهریزان و مدیران منابع طبیعی، صنعت، رسانهها، مؤسسههای آموزشی و سازمانهای بینالمللی است. «... این تصور که شهرها در واقع، یک جور حادثهی عظیماند که خارج از اختیار و ارادهی انسان رخ دادهاند و صرفاً از قانونی تغییرناپذیر تبعیت میکنند، پذیرفته نیست،... امروز میتوان ارادهی انسانی را آن چنان بر شهرمان حاکم کرد تا شکلی که به خود میگیرند، معرف راستین عالیترین آمال تمدن ما باشد...». (صالحی، 1382: به نقل از بیکن)
در این میان، مدیریت و حکمروایی شهری، عهدهدار نقش و مسئولیت سنگینی است تا شرایط زندگی را در این محیط، نه تنها حفظ کرده، بلکه برنامههایی نیز برای بهبود مستمر و ارتقای شاخصهای محیطی آن به اجرا درآورد؛ به عبارت بهتر برنامه و مدیریت محیط زیست در شهرها، مهمترین و پیچیدهترین آنها محسوب میشوند و از اینرو، تکیه بر اصول اکولوژیکی برای آن، اساسی است. برای این منظور، دو مقوله «شناخت درست» مسائل محیط زیست شهری و «ارزیابی دقیق» فعالیتها، بسیار ضروری و لازم است. در این چهارچوب، ضروری است تا مدیریت شهری با اصول پایهی نگرشی و اکولوژیک محیط زیست شهری آشنا شده و آنها را به کار گیرد.
اصول برنامهریزی و مدیریت محیط زیست شهری
در برنامهریزی و مدیریت محیط زیست شهری با توجه به پیچیدگیهای ذاتی مسائل شهری توجه به دو اصل مهم و پایهی نگرشی، و با توجه حساسیتهای شکنندهی آن؛ توجه به چهار اصل مهم اکولوژیک در آن، بسیار ضروری است.الف. دو اصل پایهی نگرشی
اصول پایه و نگرشی مدیریت شهری که شناخت و به کارگیری آن در همهی حوزههای شهری، به ویژه در حوزهی محیط زیست شهری بسیار مهم و اساسی تلقی میشوند، عبارتاند از:1. نگرش سیستمی
مسائل شهری، غالباً از نوع پیچیده و بدخیم (1) هستند، چرا که شهر، سیستمی پیچیده است که در آن، زیرسیستمهای مختلف طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و نظیر اینها کاملاً به یکدیگر وابسته و کنش متقابل دارند. در صورت فقدان نگرش سیستمی، راهحلهای ارائه شده برای مسائل شهری، نه تنها موجبات برطرف شدن آنها نمیشوند، بلکه در نهایت، مسائل را از «یک مکان به مکان دیگر»، «از یک زمان به زمان دیگر» یا «از یک موضوع به موضوع دیگر» منتقل میکنند.2. نگرش فرایندی
اگر فرایند را «تسلسل منطقی فعالیتها»، شناخت پیشنیازها و پسنیازها، شناخت زنجیرهی علتها و معلولها (به تعبیر بهتر، دومینوی مسائل) و یا کنشها و واکنشها تعریف کرده و به کار گیریم؛ در آن صورت اتلاف منابع، زمان و سرمایههای محدود در مدیریت محیط زیست شهری به حداقل میرسد. در قالب این نگرش، توجه به مسائل و پدیدههای محیط زیست شهری براساس شناسایی همه جانبهی مجموعه عملکردها و پیامدهایی هستند که دادهها را تبدیل به ستاندهها میکند یا نیرومحرکهی مسائل هستند که ارتباطات و پیامدهای آنها برای سازوکار مدیریت شهری الزامی است.ب. چهار اصل مهم اکولوژی
اکولوژیستهای شهری «چهار اصل سازگاری با شرایط طبیعی، حداقل دخالت و تجاوز به شرایط طبیعی، تعادل با منابع طبیعی و بسته درنظرگرفتن هرچه بیشتر سیستم شهر» را مطرح میکنند (Ashton, 1992). این چهار اصل را میتوان به شرح ذیل، مبنای اصلی همهی اقدامات مدیریت شهری معرفی کرد:1. سازگاری با شرایط طبیعی
هر سایت و پهنهی جغرافیایی برای استقرار انواع کاربریهای زمین و توسعهی شهری میتواند با شرایط منحصر به فرد طبیعی، به عنوان بستر اقدامات و فعالیتها تعیین شود. در هر صورت، عدم سازگاری با این شرایط، نه تنها برخلاف اصول توسعهی پایدار تلقی میشود، بلکه میتواند منشأ بسیاری از مسائل آتی شود؛ به طوری که آندره گوتن در کتاب شهرسازی در خدمت انسان اذعان میدارد «عدم موفقیتهایی که بشر با آن روبهرو میشود، در واقع عکسالعمل طبیعت است تا انسان مجبور به حفظ رعایت نظم عمومی طبیعت باشد» (گوتن، 1358). همچنین برخی از نظریهپردازان، اصولاً نظم را در محیطهای انسانساخت (و به طور ویژه در شهر)، جزئی از نظمی بزرگتر و وسیعتر، یعنی طبیعت میدانند؛ از اینرو مدیریت شهری و شهرسازی، ملزم به سازگاری و تبعیت از طبیعت است، در غیر این صورت، مدیریت شهر، عدم تابآوری شهر را حداقل در برابر بحرانهای اکولوژیک و بلایای طبیعی (مانند زلزله و سیل) در برابر خود مییابد.2. حداقل دخالت و تجاوز به شرایط طبیعی
در اجرای هرگونه فعالیتهای عمران شهری، میبایست اصل حداقل دخالت و تجاوز به شرایط طبیعی مدنظر قرار گیرد؛ برای مثال در انتخاب مسیر معابر و بزرگراهها، مسیری که در مقایسه با سایر گزینهها، با کمترین حجم خاکریزی و خاکبرداری و یا تخریب پوشش گیاهی همراه میشود، برگزیده شود.3. تعادل با منابع طبیعی
منابع طبیعی (به ویژه آب) نقش بسیار مهمی دارد؛ از اینرو، در بارگذاری جمعیت و فعالیتها در مناطق شهری، متخصصان برنامهریزان منطقهای و آمایش سرزمین، و مدیران شهری همواره باید ظرفیت برد (2) (ظرفیت تحمل یا نگهداشت) بستر جغرافیای طبیعی شهر و منطقه را مدنظر قرار دهند.4. بسته در نظرگرفتن هرچه بیشتر سیستم شهر
مبتنی بر دو اصل پایهی نگرش سیستمی و نگرش فرایند، اگر توجه کنیم که هر اکوسیستم طبیعی و انسانی تحت تأثیر دو عامل «منبعها و جاذبها»(3) هستند، علل مشکلات محیط زیستی هر شهر نیز به عنوان سیستم، عبارت خواهند بود از:* ورود و مصرف بیش از حد منابع: بیش از ظرفیت آنها
* تولید و انتشار بیش از حد زائدات: بیش از ظرفیت جاذبها
بنابراین در سیستم محیط زیست شهری، هر سطح از مدیریت شهری؛ برای حفظ محیط زیست ناچار به کنترل و محدود کردن دادهها (ورودیها) و ستاندهها (خروجی)هایی از این دست خواهد بود.
در مجموع، 4 اصل مذکور هم در برنامهریزی و مدیریت محیط زیست شهرهای موجود و هم در توسعههای جدید شهری باید مدنظر قرار گیرند. با مبنا قرار دادن مجموعهی 4 اصل فوق، این فصل از کتاب در قالب دو بخش زیر ارائه میشود:
الف- روشهای شناخت همهجانبهی مسائل محیط زیست شهرهای موجود
برای شناخت مسائل محیط زیست شهر، مدیران شهری باید از اصل «نگرش سیستمی» برخوردار شوند. در واقع، مسائل محیط زیست شهری بسیار پیچیده بوده و جنبههای بسیار متنوعی در شکلگیری و در پخش و پراکنش هر یک از عوامل و مسائل محیط زیست شهری (نظیر آلودگی هوا، آلودگی آب، پسماندهای شهری، آلودگی خاک و نظیر اینها) دخالت دارند. با توجه به این پیچیدگیها، جهت شناسایی و مدیریت بهتر عوامل مؤثر در این مسائل، به روشهای همهجانبهی نگرش سیستمی، نظیر گزارش SoE، (4) مدلهای مناسب و شاخصهای محیط زیست شهری نیاز است.امروزه مشکلات محیط زیستی در سراسر جهان، روز به روز در حال گسترش و پیچیدهتر شدن هستند و به همین لحاظ، اکوسیستمهای جهان بسیار شکنندهتر از قبل شده و به آستانههای خود نزدیک شدهاند (Segnestam, 2002). حال در این شرایط، عدم آگاهی از وضعیت محیط زیست و اتخاذ تصمیمات نادرست، ممکن است منجر به بروز عواقب شدید و پیشبینی نشده شود (Gabrielsen & Bosch, 2003). این مسئله به ویژه در مورد اکوسیستمهای شهری به عنوان عرصههای مورد استفاده شدید بشر و از همینرو، تغییریافتهترین و حساسترین انواع اکوسیستمها بسیار مشهودتر است (Pickett & et al, 2004). یکی از مناسبترین و جامعترین ابزارها برای نشان دادن روند تغییرات در اکوسیستمهای پیچیدهی شهری، تهیهی دورهای و متناوب گزارش وضعیت محیط زیست (5) است. در صورت تعیین صحیح شاخصهای تغییرات و عوامل علی و معلولی ایجاد کنندهی آنها، و سنجش منظم این شاخصها (با استفاده از دادههای معتبر و قابل استناد)، گزارش وضعیت محیط زیستی به خوبی میتواند گویای وضعیت موجود، روند تغییرات از گذشته تاکنون و پیشبینی شرایط آتی محیط زیست شهر باشد. گزارش وضعیت محیط زیستی، ابزاری جهت ارائه اطلاعات صحیح، نظاممند و هدفدار به تصمیمگیران به منظور توانمند کردن آنها در اتخاذ تصمیمات آگاهانه در مورد شرایط محیط زیستی و دستیابی به یک مدیریت محیط زیستی بهینه در شهر و همچنین افزایش آگاهی محیط زیستی شهروندان در مورد مسائل و مشکلات این عرصه است.
در واقع، گزارشدهی جامع زیست محیطی که در نهایت به تولید گزارش وضعیت محیط زیست منجر میشود، یکی از ارزشمندترین شیوههای دستیابی به اطلاعات وضعیت منابع طبیعی و پایداری الگوهای مصرف منابع برای سیاستگذاران، جامعهی/مدنی و سایر دستاندرکاران نظیر برنامهریزان و مدیران منابع طبیعی، صنعت، رسانهها، مؤسسههای آموزشی و سازمانهای بینالمللی است. در گزارش وضعیت محیط زیستی، فرایند همه جانبهی زیست محیطی و یا نگرش سیستمی حاکم بر آن در قالب یک مدل مفهومی علی- معلولی ارائه میشود تا اطلاعات گردآوری شده و تحلیلها، پاسخگوی پرسشهای اساسی پژوهش باشند. گزارش وضعیت محیط زیستی، همانطور که از نامش پیداست، بیان کنندهی وضعیت پارامترهای برگزیدهی محیط زیست در یک بازهی زمانی خاص است. اگر این گزارشها به صورت دورهای و مرتب تهیه شوند، میتوانند به خوبی نشانگر تغییر در وضعیت پارامترهای محیط زیستی مورد بررسی باشند. به این ترتیب لازم است برای هر یک از اجزای محیط زیست در بخشهای اکولوژیکی (فیزیکی، بیولوژیکی)، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، شاخصهای مناسب و قابل ردیابی تعیین شود (گزارش SOE تهران، 1392).
مدلهای شناخت سیستمی و فرایندی شناخت محیط زیست شهر
1. مدل DPSIR
امروزه تقریباً در تهیهی همهی گزارشهای وضعیت محیط زیستی، چه مقیاس ملی و چه مقیاس شهری، از مدل مفهومی DPSIR (مدل نیروی محرکه- فشار- وضعیت- اثر- پاسخ)(6) استفاده میشود. البته در مقیاس شهر، با توجه به مسائل و شرایط خاصی که هر شهر دارد، نحوهی تهیهی آن و مؤلفه و شاخصهای ذیربط نیز متناسب با شرایط آن شهر خواهد بود. برای مثال، جدول شمارهی 1، به این مقایسهی تطبیقی شهرهای مختلف برخوردار از گزارش وضعیت محیط زیستی میپردازد.در چهارچوب گزارش وضعیت محیط زیستی، فرایند ارزیابی همهجانبهی زیست محیطی یا نگرش سیستمی، بایستی در قالب یک مدل مفهومی مانند DPSIR ارائه شود تا اطلاعات گردآوری شده و تحلیلها، پاسخگوی پرسشهای اساسی باشند. این پرسشها عبارتاند از:
* مسئلهی محیط زیست شهری چیست؟ (وضعیت S، شرایط و جریانات زیست محیطی در چه وضعیتی قرار دارند؟)
* چرا و چگونه این مسئله اتفاق افتاده است؟ (علتهای انسانی و طبیعی این تغییرات یا نیروی محرکه (D) و فشارها (P) کداماند؟)
* پیامدهای (I) این مسئله چیست؟
* برای حل مسئله، چه کاری انجام شده و چقدر مؤثر است؟ (پاسخهای (R) جامعه برای حفظ و نجات محیط زیست چیست؟) (گزارش دوم SOE شهر تهران، 1392).
این مدل، چهارچوبی مفهومی بر مبنای زنجیرهی علی- معلولی تحلیل دادهها است که اطلاعات محیط زیستی را از طریق شاخصهای مختلف به هم مرتبط کرده، تقدم و تأخر آنها را با نگرش فرایندی مشخص کرده و پاسخها و راهکارهای مناسب قابل اجرا بر روی اجزای مختلف زنجیره را تبیین و ترسیم میکند. در این چهارچوب، پنج عنصر اصلی این مدل است که از طریق آنها، فرایندها و وضعیت محیط زیست با عوامل انسانی و اثرات ناشی از فعالیتهای انسان مرتبط میشود. (Jie, et al, 2007)
تهیه کننده گزارش |
مؤلفهها و موضوعهای مورد بررسی |
مدل یا چهارچوب مفهومی |
دورهی زمانی |
نام شهر |
شهرداری شهر لندن، سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان منابع طبیعی و جنگلداری |
تغییر اقلیم، خطر سیل، کیفیت آب، کمیت آب، پسماند، کیفیت هوا، حمل و نقل و آلودگی صوتی، تنوع زیستی، سیمای سرزمین و زیرساختهای سبز |
نحوهی تهیه گزارشها در قالب چهارچوب مفهومی نبوده و بر مؤلفههای مهم منطقهی مورد مطالعه تکیه دارد. |
ده ساله (نحوه تغییر شرایط محیط زیستی شهر لندن در مقایسه با اطلاعات مربوط به سال مبنا مورد بررسی قرار داده شده است) |
لندن |
شهرداری به همراه سازمان محیط زیست |
انرژی و تغییر اقلیم (طرح تولید پراکنده انرژی و آب و پسماند، کارایی انرژی در ساختمانها، گازهای گلخانهای، برق، انرژیهای سبز)، آلودگی هوا (حمل و نقل و سهم آن از تولید آلودگی)، پسماند و بازیافت، آب، اکولوژی شهری، آلودگی صوتی |
در این گزارش از مدل خاصی برای تحلیل دادهها استفاده نشده و فقط نمایش اطلاعات و روندها با استفاده از نمودار صورت میگیرد. |
گزارش وضعیت محیط زیستی برای شهر سیدنی از سال 2001 به صورت سالانه تهیه میگردد |
سیدنی |
توسط شورای منطقهای اکلند (ABC) در پاسخ به الزام مادهی 35 قانون مدیریت منابع مصوب 1991 تهیه شده است |
محیط زیست و تنوع زیستی (کیفیت هوا، زمین و خاک، منابع آب، اکوسیستمهای دریایی، تنوع زیستی خشکی)، مخاطرات طبیعی (زمین لرزه و آتشفشان، سیل، خشکسالی، طوفانهای شدید، رانش زمین، مخاطرات ساحلی و سونامی)، میراث فرهنگی (میراث طبیعی، میراث انسانی) |
از چهارچوب (DPSIR) پیروی میکند و براین اساس سه نیروی محرکهی عمده در منطقه شناسایی شدهاند که عبارتاند از: رشد جمعیت و رشد اقتصادی و مصرفگرایی. |
از 1999 برای دورههای پنج ساله تهیه شده است. |
اکلند |
سازمان حفاظت محیط زیست و جنگلداری دهلی نو |
هوا، منابع آب، خاک و مدیریت پسماند، جنگلها و تنوع زیستی، گازهای گلخانهای و تغییرات اقلیمی. |
بررسی وضعیت پارامترهای محیط زیستی و پاسخهای مناسب و ... حائز اهمیت است اما نمیتوان گفت در آن به طور کامل از مدل (DPSIR) استفاده میشود. |
گزارش وضعیت محیط زیستی دهلی به صورت سالیانه تهیه میشود. |
دهلی نو |
سازمان برنامهریزی توسعه، حمل و نقل و محیط زیست شهر ژوهانسبورگ |
کیفیت هوا، آب، پسماند، منابع اراضی و فضای باز، تنوع زیستی |
چهارچوب (DPSIR) و مهمترین نیروهای محرکه در این گزارش شامل رشد جمعیت، افزایش فقر و تولیدات کشاورزی و صنعتی |
از سال 2000 با حمایت برنامه محیط زیست ملل متحد (UNEP) پس از آن در دورههای سه ساله این گزارش تجدید میشود. |
ژوهانسبورگ |
سازمان محیط زیست داکا |
هوا، منابع، آب، سرزمین، بهداشت محیط، پسماند جامد، مدیریت فاضلاب، حاشیهنشینی و زاغه نشینی بلایای طبیعی |
چهارچوب (DPSIR) و نیرو محرکههای: رشد شهر و رشد جمعیت، فقر و مهاجرت، توسعه برنامهریزی نشده صنعتی، عدم ارتباط بین سازمانهای کلیدی. |
گزارش وضعیت محیط زیستی شهر داکا تنها یک بار و در سال 2005 تهیه و منتشر شده است. |
داکا |
شهرداری تهران |
هوا، آب، خاک، تنوع زیستی، پسماند، بلایای طبیعی و زیستگاه انسانی |
چهارچوب (DPSIR) |
دوره ده ساله 86-1377 |
تهران (مرکز مطالعات برنامهریزی شهری شهرداری تهران 1389) |
شهرداری تهران |
هوا، آب (کمیت آب، کیفیت آب)، فاضلاب، خاک، پسماند جامد، بلایای طبیعی (زلزله، سیل، سایر بلایای طبیعی)، زیستگاه انسانی |
چهارچوب کامل (DPSIR) |
دورهی سه ساله بین 1387 تا 1389 |
تهران (مرکز مطالعات برنامهریزی شهری شهرداری تهران، 1392) |
دربارهی DPSIR، باید اشاره شود که در ابتدا آژانس محیط زیست اروپایی، چهارچوب سادهای برای بررسی مشکلات محیط زیستی به نام مدل فشار- وضعیت- پاسخ (PSR) ارائه داد که در واقع، برگرفته از مدل ارائه شده توسط سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه، و سازمان ملل متحد بود که به صورت مدل نیروی محرکه- فشار- پاسخ مشتق شده بود (Ness, Anderberg & Olsson, 2010). این مدل، بعدها تکمیل شد و امروزه در چهارچوب DPSIR مورد توجه است. در این مدل، نیروهای محرکه عوامل اغلب انسانی هستند که منجر به یک مشکل یا مسئلهی محیط زیستی میشوند. این عوامل معمولاً مرتبط با توسعههای اقتصادی- اجتماعی هستند که نیاز به مصرف منابع محیط زیستی دارند (EEA, 2007). مصرف منابع و تولید پسماند و پسابها منجر به ایجاد فشار بر محیط زیست شده و در نتیجه وضعیت پارامترهای محیط زیستی را دچار تغییر میکنند. این تغییرات منجر به اثر نامطلوب بر رفاه انسان و اکوسیستم میشود و جهت رفع آنها، نیاز به ارائهی پاسخ مناسب از سوی جامعه و دستگاههای ذیربط است (Landman, 2007). طبق شکل زیر، پاسخها میتوانند به همهی اجزای زنجیره (DPSIR) بازگردد؛ براین اساس، پاسخهای کلیدی و مؤثرتر، آنهایی هستند که به بخش ابتدایی زنجیرهی علی- معلولی یا نیروهای محرکه باز میگردد.
هر یک از اجزای DPSIR را میتوان اینگونه تبیین کرد (گزارش دوم SOE شهر تهران، 1392):
نیروی محرکه (D)
نیروهای محرکه، شامل عوامل اصلی و مهمی هستند که بر سایر متغیرها تأثیر میگذارند. عوامل اصلی، معمولاً فاکتورهای اقتصادی- اجتماعی هستند که منجر به بروز تغییرات محیط زیستی مثبت و منفی میشوند. به عبارت ساده، نیروی محرکه شامل نیاز (انسانی) است.یعنی هر جامعهی انسانی، نیازهای اولیهای مانند آب، غذا و مسکن دارد و به تبع این موارد، نیروهای محرکهی اولیه خواهند بود. نیازهای ثانویهی دیگری مانند حمل و نقل، آموزش، تفرج و نظیر اینها وجود دارند که با آن که انسان بدون دستیابی به آنها قادر به ادامهی حیات است، اما با پیشرفت جوامع و تغییر سطح زندگی، نقش مهمتری خواهند داشت؛ بنابراین این نیازها تولید نیروهای محرکهی ثانویه میکنند که منجر به بهتر شدن، بهداشتیتر شدن و سادهتر شدن زندگی انسان میشوند.
فشار (P)
نیازها از هر دسته (اولیه یا ثانویه) که باشند، فعالیتهایی در جهت رفع آنها توسط جامعهی انسانی صورت خواهد گرفت. این فعالیتها منجر به بروز فشار بر محیط زیست خواهد شد. به عبارت دیگر، فشار شامل عوامل طبیعی و انسانی هستند که مستقیماً بر وضعیت محیط زیست تأثیر میگذارند. فشار باعث تغییر کمی و کیفی وضعیت محیط زیست و منابع طبیعی میشود. این فشارها را میتوان به دو گروه مصرف منابع (آب و زمین) و تولید زائدات، پسماند و آلودگی (گازی، جامد، مایع) تقسیم کرد.> وضعیت (S)
وضعیت، عبارت است از مقادیر کیفیتهای محیط زیست و کمیت منابع طبیعی که تحت تأثیر فشار قرار گرفتهاند. به عبارت دیگر، تغییر متغیرها یا شاخصهای فیزیکی، شیمیایی یا زیستی که براساس نوع تغییر ایجاد شده در وضعیت به وجود آمدهاند، جامعه نتایجی مثبت یا منفی متحمل خواهد شد. این نتایج یا اثرات از طریق شاخصهای معینی اندازهگیری میشوند؛ برای مثال میزان یک آلایندهی خاص در محیط (مانند غلظت اوزون در هوا یا فلزات سنگین در خاک) به عنوان شاخص وضعیتی هوا تلقی خواهد شد.اثر (I)
نتایج منفی تغییر وضعیت، بر سلامت و رفاه انسان و اکوسیستم است. برخی از اثرات ناشی از طرح توسعه، عبارتاند از: بیماری و مرگ و میر ناشی از آلودگی محیط زیست (شهری)، از بین رفتن پوشش گیاهی ناشی از آلودگی هپاسخ (R)
سازوکارهای اتخاذشدهی جامعه برای کاهش اثرات منفی است. پاسخ میتوانند مربوط به تغییرات در نیروی محرکه، فشار، وضعیت و اثر باشد.بنابراین به طور خلاصه میتوان مدل نیروی محرکه- فشار- وضعیت- اثر- پاسخ را به این صورت بیان کرد که محرکهایی مانند رشد جمعیت، رشد اقتصادی، شهرنشینی و نظیر اینها منجر به فشارهایی از قبیل مصرف بیش از حد منابع و آلودگی محیط زیست میشود که بر وضعیت محیط زیست تأثیر گذاشته و منجر به اثرات منفی بر سلامت انسان و اکوسیستم میشود. در جهت کاهش این اثرات، پاسخها (ابزارهای کنترلی) اتخاذ میشود که ممکن است بر نیروهای محرکه یا بخشهای دیگر زنجیره اثر بگذارد و آنها را کنترل نماید. به این ترتیب، جایگاه صحیح اتخاذ پاسخهای کنترلی، مشخص شده و سطح مناسب اعمال کردن آنها تعیین میشود.
در مدلهای ابتدایی نیروی محرکه- فشار- وضعیت- اثر- پاسخ، پاسخهای اتخاذ شده فقط به نیروهای محرکه باز میگشت. اما در مدلهای جدیدتر، پاسخ میتواند شامل همهی اجزای مدل شود (شکل 2). به تبع، هرچه پاسخهای اتخاذ شده به حلقههای ابتدایی زنجیر (نیروی محرکه) وارد شود، نتایج بهتر و کاراتری خواهد داشت؛ برای مثال، نیاز به حمل و نقل، نیروی محرکهی ایجاد آلودگی هوا است. حال اگر پاسخهای اتخاذ شده در جهت کاهش این نیاز باشد (برای مثال کاهش تقاضای سفر از طریق تعبیهی مراکز خرید برای محلات، لزوم ثبتنام دانشآموزان در مدارس نزدیک به محل زندگی و نظیر اینها) نسبت به پاسخهای اتخاذشده بر روی اثرات منفی ناشی از آلودگی هوا (مانند کنترل بیماریهای ناشی از آلودگی هوا) مؤثرتر خواهد بود.
2. مدل متابولیسم شهری (UMM)
یکی دیگر از مدلهای شناخت سیستمی و فرایندی محیط زیست شهر، مدل متابولیسم شهری است. این مدل و چهارچوب آن نیز مانند مدل DPSIR، این قابلیت را دارد که چهارچوبی برای تهیهی گزارشهای دورهای محیط زیست شهری از سوی مدیریت شهری انتخاب شوند.شکل زیر، مدل متابولیسم را نشان میدهد که اولین بار توسط والمن در اواسط دههی 1960 ارائه شد (Wolman, 1965)؛ البته مهمترین عیب اولیهی این مدل این بود که پویایی شهر را در نظر نمیگرفت. این نقطه ضعف مدل در پایان دههی 1990 مورد توجه قرار گرفت.
* شاخصهای عملکرد و اهداف کمی (استانداردها و آستانهها) مناسب جهت ارزیابی اثرات محیط زیستی محلی؛
* با نگرش سیستمیک، جهت دربرگرفتن طیف وسیعی از عناصر کلیدی شهر (مسکن، بهداشت، حمل و نقل، اشتغال، مصرف، فراغت، فعالیتهای اقتصادی و نظیر اینها)؛
* روابط علی و معلولی موجود در سیستم؛
* ارائهی مؤثری از فرایندهای پویای مربوط به پایداری.
مدل متابولیسم پیشرفته به عنوان طرح مرجع برای مباحث محیط زیست شهری در بیانیهی محیط زیستی سال 2001 استرالیا به طور موفقیتآمیزی به کار گرفته شده است. (Newton, et al. 1998)
مدل جدید متابولیسم شهری (7)
کیفیت محیط زیست شهری توسط عوامل بسیاری تعیین میشود؛ این عوامل را میتوان در سه گروه عمده دستهبندی کرد:1. اثرات منفی (آلودگی مواد شیمیایی، پسماند، آلودگی صوتی، لرزهها، و آلودگی الکترومغناطیسی).
2. فاکتورهای جبرانکننده (فضای سبز شهری، برکهها و نهرهای موجود در شهر)؛
3. فاکتورهای آکادمیک (برنامهریزی شهری و سازماندهی نواحی شهری، خیابانها و بزرگراهها).
این موارد باید در چهارچوب یک سیستم مدیریت شهری جهت کاهش اثر فاکتورهای منفی و افزایش کارایی و اثرات مثبت فاکتورهای جبران کننده و آکادمیک تنظیم شود (Qi, Evered, Akinshina, & Azizov, 2008). همهی این موارد را میتوان در قالب مدل جدید متابولیسم شهری دنبال کرد. درواقع با توجه بیشتر به اصول پایداری و نقش مکانیسمهای کنترلی (بازخوردها) در نمودار متابولیسم، مدل نوینی تحت عنوان مدل متابولیسم جدید شهر ارائه شده است. (Costa, 2004)
دیگر ویژگی مدل NUMM این است که صریحاً استراتژی R3 (کاهش تولید زائدات، استفادهی مجدد و بازیافت) را از طریق چرخشی کردن جریانها در برمیگیرد. ترکیب نکتهها مربوط به استراتژی R3 و نهادها، امکان تعریف یک طرح متابولیسم جدید را فراهم میکند که در آن میتوان تدابیر محیط زیستی موجود در پروژههای توسعهی پایدار شهری را ارزیابی کرد. دیاگرام NUMM در شکل 4 ارائه شده است. بخش ورودیها شامل مواد، منابع آب و انرژی، و همچنین دسترسی و تجهیزات زیرساختی (مانند حمل و نقل، ارتباطات، خدمات صنعتی و محیط زیستی) میشود. در این چهارچوب، توجه ویژهای به انواع مختلف سرمایه (طبیعی، اقتصادی و انسانی) شده است. لذا جریان ورودیها باید از طریق دخالت نهادها، سازمانها و فرایندهای تنظیمکنندهی شهری براساس کنش متقابل بین نهادی هدایت شود.
علاوه بر این از آنجا که شهر یک اکوسیستم پیچیده و پویا محسوب میشود، اتخاذ تدابیر موفق در راستای اهداف توسعهی پایدار، نیازمند رهیافتی جامع است. از اینرو، مدل NUMM به عنوان ابزاری مفید برای توصیف پویایی شهر، میتواند در حمایت از فرایند تصمیمگیری در زمینهی توسعه و مدیریت شهری مورد استفادهی نهادها و مجریان قرار گیرد. تلاش در راستای ارتقای مدلهای متابولیسم، چهار اصل فرعی (8) ولی کلیدی را در پایداری شهری در برمیگیرد:
* کاهش مصرف منابع از طریق بهینهسازی مصرف؛
* افزایش زیستپذیری شهر؛
* کاهش زائدات و گازهای خروجی تولید شده توسط فعالیتهای انسانی؛
* کارایی هرچه بیشتر مدیریت فرایندهای شهری.
در هر حال، در چهارچوب اصل بسته در نظر گرفتن هرچه بیشتر سیستم شهر و این مدل (در نقاط ورودی، فرایندهای شهری و نقاط خروجی)، «تعیین اثرات محیط زیستی ممکن، برای مدیرانی که تحت چهارچوب قوانین و تفکر عمومی باید میزان اثرات محیط زیستی را به حداقل برسانند، بسیار حائز اهمیت است. دو ابزار مهم برای ارزیابی و تعیین اثرات محیط زیستی در این زمینه، استفاده از روش ارزیابی چرخهی حیات (9) و سیستم پایش جامع محیط زیستی (10) به شمار میرود» (Morselli, et al., 2005). در واقع، براساس مبانی اکولوژیکی، میتوان گفت که مدیران شهر باید در راستای تبدیل جریان خطی مواد، کالا و زائدات به جریان چرخشی و خودتنظیم، با هدف ایجاد اکوسیستم پایدار گام بردارند. این فرایند کنترلی نباید اثر منفی بر کیفیت زندگی داشته باشد، بلکه باید بانی افزایش زیستپذیری شهر شود.
شاخصهای محیط زیستشهری
مؤلفهها و خدمات محیطزیستی هر شهر، قاعدتاً میبایست از سوی مدیریت شهری به لحاظ تأثیر مستقیم و قاطعی که در کیفیت زندگی در مجموعهی پهنه شهری دارند؛ به عنوان گرانبهاترین مواد و خدمات، ارزشگذاری شده و به همین لحاظ همواره مورد سنجش قرار گیرند؛ چرا که به استناد گفته یک فیلسوف: «ما آنچه را که برایمان با ارزش است میسنجیم، و آنچه را که میسنجیم، برایش ارزش قائل میشویم» (UN, 2001). برهمین اساس، در فرایند شناخت محیط زیست شهر و تهیه SOE و در چهارچوب هر نوع مدل (DPSIR یا NUMM)، تدوین و به کارگیری صحیح شاخصها بسیار ضروری هستند. روش کار تدوین یا انتخاب شاخصها در این قالبها، مثلاً در DPSIR، بدین صورت است که ابتدا در هر شهر، مؤلفههای محیط زیستی (مانند هوا، آب، تنوع زیستی، و نظیر اینها) متناسب با شرایط آن شهر انتخاب میشوند. سپس در هر مؤلفه، هریک از اجزای مدل، مانند نیرومحرکه، فشار، وضعیت و ...، توسط متخصصان مشخص میشوند و در نهایت، برای هر یک از این اجزا، شاخصها تعریف شده و دست آخر، دادههای مربوط به شاخصها جهت ارزیابی و سنجش گردآوری و به کار گرفته میشوند؛ بدین ترتیب نتایج حاصله، نیمرخ یا اسکنی از آن مؤلفهی محیط زیستی برای مدیران شهری فراهم میکند.شاخصهای به کار گرفته شده در SOE، راهنمای قاطع برای تصمیمگیری برنامهریزان و مدیران محیط زیست شهری فراهم میکنند. آنها میتوانند دادهها، متغیرها و آمارهای خام محیط زیستی را به واحدهای قابل مدیریتی از اطلاعات تبدیل کنند. فرایندهای تصمیمگیری توسط آنها تسهیل میشود، آنها میتوانند به سنجش و تحت قاعده درآوردن روند پیشرفت دستیابی به اهداف توسعهی پایدار شهری کمک کنند. آنها میتوانند شرایط را برای پیشگیری از خسارتهای محیط زیستی شهر، سیستمهای هشدار و اعلام خطر فراهم کنند. همچنین آنها میتوانند ابزارهای مهمی برای ارتباط دادهها، افکار و ارزشها باشند. شاخصها به عنوان نشانه یا اندازهای از یک مفهوم، بر پایهی یک رشته مشاهدات استوار بوده و معمولاً به صورت یک عدد بیان میشوند. به طورکلی، شاخص، اندازهای است که اجزای مختلف یک مفهوم کمی یا کیفی را نشان میدهد (صالحی، 1391 به نقل از: 2007 European commission). شاخصها همواره به عنوان ابزارهای استخراج اطلاعات در مورد موضوعهای مختلف مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ به همین سبب در مقایسه با شاخصهای مورد استفاده در علومی چون اقتصاد و علوم اجتماعی، شاخصهای مربوط به محیط زیست و توسعه پایدار، بسیار جدید محسوب میشوند؛ بنابراین لازم است به این مهم، بیشتر پرداخته شود. در این چهارچوب، معمولترین مفاهیم در مورد شاخصها عبارتاند از: داده، شاخص،(11) نمایه(12) و اطلاعات. در ادامه، شرح مختصری از هر یک از این مفاهیم ارائه میشود (Segnestam, 2002).
مطابق شکل 5، «داده»، جزء اصلی و اولیه در کار شاخصسازی است که اساس تشکیل شاخص، نمایه و اطلاعات است. اغلب دادهها را نمیتوان به طور مستقیم برای تحلیل تغییرات در شرایط و وضعیت محیط زیست استفاده کرد. شاخصها، که از داده استخراج میشوند، معمولاً جزء ابزارهای اولیهی تحلیل محسوب میشوند. شاخصها اغلب، ابزار تحلیل بهتری نسبت به داده میباشند، چرا که میتوان از آنها به عنوان اساس ارزیابی در جهت فراهم کردن اطلاعات در مورد روند تغییرات استفاده کرد.
پس از شاخص در این سلسله مراتب، نمایهها (یا شاخصهای ترکیبی) قرار دارند که از مجموع چند شاخص تشکیل شده و در سطوح مختلف به کار برده میشوند. در نهایت نیز اطلاعات حاصل استخراج و جمعبندی شده و براساس آن نتیجهگیری میشود.
با این شرایط، در هر نظام مدیریت شهری، گردآوری منظم دادههای محیطی، ساختن بانکهای دادهها، تعریف و تعیین شاخصها و نمایهها جهت پایش روندها و تولید مستمر اطلاعات، و تجزیه و تحلیل آنها در قالب گزارشهای دورهای SOE، یکی از امور بنیادی تلقی میشود. برهمین اساس، تدوین و تهیهی شاخصهای محیط زیستی مناسب و دقیق، و به کارگیری مستمر و ثابت آن (با ساختن بانکهای اطلاعاتی و تولید و به روز ساختن مستمر دادهها) جهت مقایسهی روندها در هر شهر، مورد تأکید قرار دارد. البته میتوان علاوه بر به کارگیری شاخصها در قالب مدل (DPSIR یا NUMM)، در راستای برنامه و اهداف توسعه، نظیر توسعهی پایدار شهری، شاخصها تعریف و به کار گرفته شوند.
البته برای تعیین چهارچوبی برای شاخصهای توسعهی پایدار، میتوان شاخصها را به چهار گروه شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و نهادی طبقهبندی کرد (Singh, et al, 2008). در این چهارچوب، شاخصهای محیط زیستی به طور معمول، شامل شاخصهای فیزیکی، بیولوژیکی و شیمیایی (Smeets & Weterings, 1990) هستند.
ب- مطالعات ارزیابی؛ مبنای ضروری اقدامات توسعهی شهری
اطلاعات و تحلیلهای گزارش محیط زیستی شهر، در هر مقطع زمانی، نیمرخ بسیار خوبی از مسائل محیط زیستی و روندهای آنها ارائه میدهد؛ اما برای تصمیمگیری، برنامهریزی، مدیریت و کنترل روندها این نیمرخها به تنهایی کافی نیستند. مدیریت شهری برای حل مسائل و مشکلات محیط زیستی و به ویژه ارائه پاسخهای(13) مناسب به نیرو محرکههای (14) هر یک از این مسائل و سایر مسائل شهری، نیاز به اجرای پروژههای شهری و تدوین برنامهها و راهبردها دارد. از آنجا که هر یک از این نوع اقدامات، طبق نگرش سیستمی دارای آثار و پیامدهای مختلفی در بخشهای گوناگون هستند، با در نظر گرفتن اهمیت چهار اصل اکولوژیک، مدیران و برنامهریزان محیط زیست شهری حق اشتباه کردن ندارند و لازم است سازوکار انواع مطالعات ارزیابی در سیستم تصمیمگیری شهر نهادینه شود. برخی از عمدهترین این نوع مطالعات عبارتاند از: ارزیابی اثرات محیط زیستی، ارزیابی راهبردی محیط زیست و ارزیابی محیط زیست توان اکولوژیک توسعهی شهری.1. ارزیابی اثرات محیط زیستی (15)
یکی از سازوکارهای مطالعات ارزیابی، ارزیابی اثرات محیط زیستی (EIA) است. در واقع، موضوع حفاظت از محیط زیست و پیشبینی اثرات سوء بارگذاری فعالیتها و پروژههای شهری بر محیط زیست و کاهش این اثرات به عنوان یکی از مهمترین مسائل در مدیریت توسعهی پایدار شهری مطرح است.(16)از آنجا که با انجام مطالعات EIA میتوان پایداری محیط زیست شهری را در ارتباط با اقدامات توسعه تخمین زد (Ndubisi, 2002)؛ بنابراین پروژههای عمران شهری نظیر پروژههای راهسازی، مکانیابی مراکز دفن زباله، آرامستانها، تغییر کاربری و توسعهی شهری، استقرار انواع صنایع و فعالیتهای عمده در محدوده هر شهر، میبایست مستلزم انجام ارزیابی اثرات محیط زیستی شود. مدیریت شهری به منظور در نظر گرفتن اصول اکولوژیک، سازگاری با شرایط طبیعی، حداقل دخالت و تجاوز به شرایط طبیعی و تعادل با منابع طبیعی، از این روش به منظور پیشگیری از پیامدهای نامطلوب بهره میگیرد. در واقع، نظام مدیریت شهری با کمک متخصصان محیط زیست و EIA در چهارچوب فرایندهای معینی، اقدام به شناسایی، پیشبینی و ارزشگذاری آثار پیشنهادهای توسعه، قبل از تصمیمگیری و اجرای نهایی پروژه میکند (در این چهارچوب، اثرات بالقوه یا بالفعل یک پروژه، اقدام توسعهای یا فعالیت موجود یا گزینههای پیشنهادی اجرای یک طرح بر روی مؤلفههای مختلف محیط زیست- مانند هوا، آب، خاک، تنوع زیستی و نظیر اینها- سنجیده یا پیشبینی میشود). براین اساس، با استناد به تعریفهای مختلف EIA، این نوع از مطالعههای ارزیابی، بهتر تبیین میشود. در واقع، «فرایند تعیین، پیشبینی، ارزیابی و کاهش اثرات بیوفیزیکی، اجتماعی و سایر اثرات مرتبط با طرحهای توسعهی قبل از اتخاذ تصمیمات و ایجاد هرگونه تعهدات در مورد آنها» (Shepard, 2005)، ارزیابی اثرات محیط زیستی نامیده میشود.
در چهارچوب هر نوع اقدام عمدهی توسعهای در محیط زیست شهری، ارزیابی اثرات محیط زیستی، فرایند شناسایی و ارزشگذاری نتیجه فعالیتها و اقدامات توسعهای بر محیط زیست است که در صورت تناسب با هدفهای پروژه، این فرایند به پیشنهاد برای بهسازی این پیامدها میپردازد (Erickson, 1994)، به نحوی که اطلاعات حاصل از انجام آن در بهبود طراحیها یا تصویب پروژه به کار برده شوند. در این راستا، اندازهگیریهایی برای ارائهی طرحهای بهسازی صورت میگیرد، تا گزینههای مختلف آن برای حذف یا به حداقل رسانیدن آثار پیامدها در طرحی نهایی به کار برده شوند. (Randolph, 2004)
حال اگر بخواهیم به صورت خیلی خلاصه این بحث را جمعبندی کنیم، باید گفت که در این چهارچوب، ابتدا در آن، اطلاعات آثار یک پروژه چه با همکاری ارزیابان محیط زیست و چه با استفاده از سایر منابع تهیه میشوند، سپس بر مبنای آن و قبل از تصمیمگیری برای انجام توسعهی موردنظر، تصمیم گیرندگان رأی به انجام یا عدم انجام پروژه میدهند (Morris and Therivel, 2000)؛ بدین ترتیب در قالب این مطالعهها، ضروری است نوع، کمیت و کیفیت اثرگذاری از پروژههای عمرانی در اصول سازگاری با شرایط طبیعی، تعادل با منابع طبیعی، میزان دخالت و تجاوز به شرایط طبیعی، و مدل متابولیسم شهری و جای پای اکولوژیک سنجیده شده و پیامدهای آتی هر یک در تأثیرگذاری بر نیروی محرکه- فشار- وضعیت- اثر- پاسخ (DPSIR) هر مؤلفهی محیط زیستی مرتبط مشخص شود. قطعاً در این چهارچوب تصمیمگیری، مدیریت شهری در اجرا یا عدم اجرای پروژهها از یک طرف منوط به اطمینانیابی از انطباق با اصول اکولوژیک، و از طرف دیگر اولویت در میزان اثربخشی برطرف شدن مسائل نیز به ترتیب در 1. نیروی محرکه، 2. فشار، 3. وضعیت و 4. اثر خواهد بود.
2. ارزیابی راهبردی محیط زیست (SEA)
همانند EIA، استفاده از SEA یا «ارزیابی راهبردی محیط زیست»(17) در مدیریت شهری به منظور تحقق اصول اکولوژیک و پیشگیری از پیامدهای نامطلوب کاربرد دارد. با این تفاوت که زمینهی کاربرد SEA در تصمیمگیریهای راهبردی است که در ردههایی بالاتر از سطح پروژه قرار دارند. درواقع، از آنجا که امروزه در نظام برنامهریزی شهری، توجه ویژهای به طرحهای ساختاری و راهبردی به عنوان جایگزینی برای طرحهای جامع شهری میشود و نیز از آنجا که در نظام مدیریت شهری، تدوین راهبردها در قالب مدیریت استراتژیک شهر مطرح است، ارزیابی زیست محیطی راهبردها به مدیران شهری در انتخابهای مناسب راهبردها کمک خوبی میکنند.این نوع ارزیابی که به تصمیمگیری و تعیین اهداف توسعههای آتی مرتبط است، ممکن است با موضوعهایی مانند مدیریت و ارزیابی عرضه و تقاضا در بین گزینههای مختلف مالی، قانونی، سازمانی یا فضایی سروکار داشته باشد. این حالت، برخلاف ارزیابی اثرات توسعهی پروژه است که با تصمیمات جزئی اغلب مرتبط با موقعیت و طراحی پروژه مرتبط است. در عمل، ارزیابی اثرات توسعه در بیشتر موارد، پیرامون مسائلی چون اقدامات اصلاحی و جبرانی اثرات منفی حرکت میکند؛ اما هدف ارزیابی راهبردی، پیشگیری از رویدادن اثرات منفی و بهبود و تقویت اثرات مثبت توسعه است. علاوه بر آن در EIA، گزینههای مورد بررسی اغلب مربوط به مقیاس خرد است، در حالی که SEA، گسترهی وسیعی از گزینههای مرتبط با بخشهای مختلف ممکن است بررسی شود. در موقعیتهای مختلف ممکن است SEA با درجهی متفاوتی از نظر میزان راهبردی بودن به کار گرفته شود و گستردگی کاربرد آن بسیار بیشتر از EIA است.
برای مثال، در این چهارچوب، راهبردهای طرحهای جامع شهری و راهبردهای برنامهی عملیاتی شهرداریها قابل ارزیابی هستند؛ به این ترتیب هدف ارزیابی راهبردی محیط زیست، اطمینان از توجه کافی به ملاحظات محیط زیستی و در صورت امکان، سایر جنبههای پایداری در فرایند تدوین خط مشی، طرحریزی و برنامهریزی در ردههای عالیتر از سطح پروژه است. حتی چهارچوبی نظاممند را برای تصمیمگیری که نحوهی به کارگیری آن به گزینهها و جنبههای مورد بررسی، سلسله مراتب (خط مشی، طرح یا برنامه)، سطوح و مقیاس برنامهریزی (ملی، منطقهای، محلی) یا بخشهای مختلف اقتصادی بستگی خواهد داشت، ارائه مینماید. (Fischer, B. Thomas, 2010)
به این ترتیب، SEA میتواند عملکردهای یک رویکرد سازمانی ساختارمند، مشخص و باز را در شرایط طرحریزی و برنامهریزی در مدیریت محیط زیست شهری، جهت اطمینانیابی از اثربخشی راهبردها، خط مشیها، سیاستها و ضوابط و مقررات انواع طرحها و برنامههای شهری فراهم کند.
3. مطالعات ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری
امروزه بسیاری از شهرها با توجه به گسترش نامحدود و بدون برنامهی خود، سبب دستاندازی به محیطهای طبیعی و از بین بردن آنها شدهاند؛ اما افزایش روزافزون جمعیت شهرنشین و در پی آن رشد شهرها، توجه به چگونگی کنترل توسعهی شهرها و گامبرداری در راستای اصول توسعهی پایدار را الزامی مینماید.با توجه به حساسیت شرایط اکولوژیک و نیز محدودیتهای منابع طبیعی هر منطقه جغرافیایی، برنامهریزان و مدیران شهر و منطقه، «حق اشتباه کردن» ندارند؛ بنابراین، با توجه به اصول اکولوژیک، به ویژه اصل سازگاری با شرایط طبیعی و اصل تعادل با منابع طبیعی، هر نوع توسعه اعم از احداث شهر جدید یا توسعهی شهری، استقرار انواع صنایع و حتی فعالیتهای گردشگری، پیش از هر چیز نیازمند ارزیابی توان اکولوژیکی است. ارزیابی توان اکولوژیکی، روشی است که در صورت توجه مدیران به آن، از بسیاری از مشکلات محیط زیست شهری پیشگیری میشود. براساس این روش، مدیران در مقیاسهای منطقهای و شهری، میتوانند اصل اکولوژیکی «سازگاری با شرایط طبیعی» را زیربنای تصمیمگیری خود در انتخاب متناسب مکان انواع فعالیتهای سکونتگاههای انسانی و جهت توسعههای شهری مدنظر قرار داده و در تعیین چند و چونی فعالیتهای تعیین شده با در نظر گرفتن اصل «تعادل با منابع طبیعی» به ظرفیت برد محیط توجه لازم شود. به این ترتیب اثربخشی و کارایی سرمایهگذاریها را نیز ارتقا دهند.
مؤلفه «کیفیت زندگی» در شهر با بهبود «شاخصهای کیفیت محیط» ارتقاء مییابد و مدیریت شهری، عهدهدار مسئولیت حفظ و بهبود کیفیت محیط شهری است. هنگامی که یک نوع کاربری شهری (یا صنعتی)، توسعهی شهری یا اساساً شهر جدید ساخته میشود، و چنین مناطقی در سرزمین استقرار مییابند، واکنش متقابل با محیط زیست بروز میکند. نخست این که منطقه برپا شده واکنشی بر روی محیط زیست ایجاد میکند اصلاح و تغییر آبراهههای طبیعی ممکن است موجبات فرسایش خاک را فراهم آورد یا خاک به واسطهی گندابها آلوده شود). دوم اینکه محیط زیست، واکنشی بر روی منطقهی برپا شده از خود نشان میدهد (در معرض قرار گرفتن منطقه در برابر لغزشهای زمین یا سیلاب). بدین خاطر، پیش از آغاز به چنین توسعهای، شایسته است که اینگونه کنشها و واکنشها مورد مداقهی مدیران شهری قرار گرفته، تجزیه و تحلیل شده، و نسبت به آنان چارهجویی شود. برای نیل به این پارامترها، منابع اکولوژیکی سرزمینی که در آن قرار است توسعه انجام گیرد، باید بتوانند:
الف) برای وزن ساختمان، تکیهگاه پایدار و متعادلی فراهم کنند.
ب) برای تمام فصول سال، دسترسی پیاده و سواره را تأمین کنند.
پ) پسماندها، پسابها، زبالهها و هوای آلودهی منتج از فضاهای ساخته شده را جذب و تجزیه کنند.
ت) چشمانداز، نما، فضای سبز دلخواهی از جهت زیباشناختی و جذب آلودگی هوا و صدا فراهم آورد.
براین اساس، مدل اکولوژیکی ساخته شده، نمایشگر شرایط مناسبترین یا مناسب برای برآورده کردن نیازهای ذکر شده و همچنین برپا کردن ساخته شدهها در شرایط سازگار با توان اکولوژیکی محیط زیست است، که در این حالت با کمترین هزینه، بادوامترین ساختنیها (نه از نظر مصالح، بلکه از نظر برپا شدن) ساخته میشوند. با وجود این، معیارهای مورد استفادهی ارزیابی توان اکولوژیک، غالباً عبارتاند از: کاربری اراضی موجود، دسترسی به آب قابل شرب، شیب، جهت شیب، سنگ مادر، تیپ اراضی، بارش و ارتفاع (مخدوم، 1384). اما از آنجا که ارزیابی توان اکولوژی محیط زیست عبارت است از تعیین قدرت بالقوه یا نوع کاربرد طبیعی سرزمین و برنامهریزی محیطی، شامل تنظیم رابطهی انسان، سرزمین و فعالیتهای انسان در زمین به منظور بهرهبرداری درخور و پایدار از جمیع امکانات انسانی و فضایی در جهت بهبود وضعیت مادی و معنوی اجتماع در طول زمان است (همان)؛ بنابراین در این ارزیابی نمیبایست محدود به ارزیابی سطح اشغال شهر شود، بلکه در مورد شهرهای موجود با مطالعات دقیق، ابتدا لازم است حوزهی نفوذ و ردپای اکولوژیک شهر مشخص شده و پس از آن، ارزیابی توان در دو مقیاس «سطح اشغال» و «حوزهی نفوذ و محدودهی ردپای شهر» صورت گیرد تا بدین نحو، بتوان در خصوص تخصیص، توزیع و سازماندهی کاربریهای زمین اقدام درخور و در راستای پتانسیل منابع اکولوژی داشت؛ براین اساس، فرایند ارزیابی توان اکولوژیکی شهر شامل چهار بخش اساسی است که پس از طی این مراحل، توان اکولوژیکی در محدودهی مطالعاتی تعیین شده است:
* اول: تعیین مقر، موقعیت، «حوزهی نفوذ و ردپای اکولوژیک شهر»؛(18)
* دوم: شناسایی منابع اکولوژیکی در محدوده نفوذ و ردپا؛
* سوم: تجزیه و تحلیل و جمعبندی دادهها؛
* چهارم: ارزیابی و طبقهبندی سرزمین.
بدین ترتیب که ابتدا اطلاعات مربوط به منطقه با استفاده از آمار و اطلاعات موجود، جمعآوری شده و سپس منابع اکولوژیکی مورد نیاز تهیه گردد. شکل زیر، این فرایند را نمایش میدهد.
4. مطالعات ردپای اکولوژیک
بحث مطالعات ارزیابی توان اکولوژیک یک شهر موجود را میتوان با معیار جای پای بومشناختی (ردپای اکولوژیک) شهر تکمیل کرد. ماتیس واکرناگل و ویلیام ریس (1996)، برای نخستین بار معیار جای پای بومشناختی (ردپای اکولوژیک) را مطرح کردند. جای پای بومشناختی، یک ابزار حسابداری است که به منظور برآورد و اندازهگیری مصرف منابع و جذب آلایندهها برای یک شهر، کشور یا اقتصاد است که براساس تبدیل آنها به اراضی بارور، محاسبه میشود. این مفهوم که به موضوع مقایسهی پایداری در بین جوامع تبدیل شده است، اثرات و پیامدهای شهرها و مناطق مختلف، کشورها را بر محیط زیست با تبدیل آنها به اراضی مورد نیاز برای تولید نیازهای اساسی و جذب آلایندهها، مقایسه میکند. به عبارت دیگر، جای پای بومشناختی، شیوهی زندگی انسانها را با پیامدهای محیط زیست مرتبط میسازد. البته این محاسبات، میزان اطلاعات و دقت آنها، فاکتور تبدیل، مساحت اراضی کشاورزی، سطح اراضی جنگلی و سایر منابع طبیعی بستگی دارد. جای پای بومشناختی هم به میزان مصرف و هم به تولید ضایعات بستگی دارد (Haris, 2002).5. سایر مطالعات ارزیابی
هر نوع اقدام توسعهای در محیط زیست شهر، علاوه بر پیامدهای زیست محیطی، ابعاد دیگری از پیامدها (نظیر پیامدهای اجتماعی و یا پیامدهای بهداشتی) را نیز به دنبال دارند. در این خصوص، لازم است مطالعات ارزیابی اثرات اجتماعی (24) (SIA) و مطالعات ارزیابی اثرات بهداشتی (25) (HIA) نیز توسط کارشناسان و متخصصان ذیربط صورت گیرد. البته طبق اصل نگرش سیستمی، بهتر است همه این نوع مطالعات ارزیابی، در قالب یک دستوارالعمل واحد، و به صورت همزمان و یکپارچه با همکاری مشترک و هماهنگ بین رشتهای تهیه شوند. در واقع هرچند انجام هریک از مطالعات ارزیابی اعم از ارزیابیهای محیط زیستی، ارزیابی اثرات اجتماعی و ارزیابی اثرات بهداشتی در نظام برنامهریزی و مدیریت شهری ضروری است، ولی با توجه به لزوم نگرش سیستمی در شهر، و در واقع، از آنجا که شهر یک سیستم یکپارچه است که برخوردهای بخشی و تک بعدی در آن نمیتواند به اتخاذ تصمیمهای بهتر مدیریت شهری بینجامد، ضرورت یکپارچگی همهی این نوع مطالعات احساس میشود.براین اساس، مطالعات انجام شده در سطح بینالملل نشان داده است که ارزیابی اثرات یکپارچه، ابزار مناسبی برای اعمال اهداف مدیریت شهری در پروژههای عمرانی شهری است و میتواند به ارتقای کیفیت محیط زیست شهری کمک کند. از اینرو، باید در هر نظام مدیریت شهری (و حتی روستایی)، براساس ویژگیها و ساختار مدیریت و اکولوژیکی سکونتگاهی انسانی، و همچنین ماهیت پروژههای عمرانی و با استفاده از تجربههای بینالمللی و ملی موجود، نسبت به تهیهی دستورالعمل اجرایی نظام یکپارچه و جامع ارزیابی اثرات محیط زیستی، بهداشتی و اجتماعی (26) اقدام کرد. این دستورالعمل مشتمل بر الگوی همکاری بین رشتهای کارشناسان، راهنمای غربالگری پروژههای عمرانی، تعیین چهارچوب و شرح خدمات انجام مطالعات ارزیابی پروژههای مشمول، شیوه بررسی گزارشهای ارزیابی و تصمیمگیری، مشارکت مردمی و پایش است.
جمعبندی و نتیجهگیری
مؤلفه «کیفیت زندگی» در شهر با بهبود «شاخصهای کیفیت محیط» ارتقاء مییابد و مدیریت شهری، عهدهدار مسئولیت حفظ و بهبود کیفیت محیط شهری است. در این راستا، بهبود کیفیت عملکرد مدیریت شهری نیز به نوبهی خود، بدون انجام مطالعات ارزیابی محیط زیست شهر؛ به سند غیرقابل اطمینانی تبدیل شده که در صورت عملیاتی شدن آن، احتمال این که آثار و پیامدهای جبرانناپذیری به دنبال داشته باشد، همواره بر آن سایه خواهد انداخت. در این راستا، در نظر گرفتن اصول پایهای (برخورداری از نگرش سیستمی و نگرش فرایندی) و اصول چهارگانه اکولوژیک، قواعد مشخصی برای اقدامات مدیریت محیط زیست شهری را فراهم میکند. در این چهارچوب، تهیهی گزارشهای SOE و استفاده از مدلهایی مانند DPSIR و متابولیسم شهری، به شناخت همهجانبه از محیطزیست شهر میانجامد و انجام مطالعات ارزیابی (مانند EIA و SEA)، از اتخاذ تصمیم و اجرای اقدامات نادرست در محیط شهری و در نتیجه از صدمهرسانی به کیفیت زندگی شهری پیشگیری میکند.با این شرایط، در ارتباط با دو حوزهی «مدیریت شهری» و «محیط زیست» با توجه به این که بنیاد همهی عرصههای شهری به طور حیاتی و قاطع به بسترهای جغرافیایی و محیط زیستی آن عرصهها وابسته است و از اینرو، ارتقای کیفیتهای همهی عرصههای حیاتبخشی، سرزندگی و به طورکلی کیفیتهای زندگی شهری (به عنوان هدف اصلی مدیریت شهری) به کیفیتهای محیط زیست آن شهر مرتبط است، پیشنهاد میشود ضمن اجتناب از به کار بردن لفظ تنهای «مدیریت شهری»، به منظور تأکید بر لزوم شناخت محیط زیست، و همراهی و همسازی سازوکار مدیریت شهری با آن (از طریق اصول برنامهریزی و مدیریت محیطزیست شهری)، از این به بعد این عرصه تحت عنوان «مدیریت محیط زیست شهری» شناسایی و معرفی شود.
نمایش پی نوشت ها:
1- Wicked Problem
2- ظرفیت بُرد (Carrying Capacity): عبارت است از شمار کل جمعیتی که از سوی یک اکوسیستم خاص قابل پشتیبانی باشند، بدون آنکه به قابلیتهای اکوسیستم برای استمرار زندگی در بلندمدت با مانع روبهرو شود (Canter, 1996).
3- Source & Sink
4- State of Enviroment
5- SOE
6- Driving force, Pressure, State, Impact, Respond
7- NUMM
8- زیرمجموعه اصل: بسته در نظر گرفتن هرچه بیشتر سیستم شهر
9- Life Cycle Assessment
10- Integrated Environmental Monitoring System
11- Indicator
12- Index
13- Response
14- Driving Forces
15- Environmental Impact Assesment
16- در کشور ایران براساس اهمیت موضوع و با پیگیری سازمان حفاظت محیط زیست EIA از سال 1373 جایگاه قانونی یافته است و براساس مصوبهی شورای عالی حفاظت محیط زیست مجریان برخی از پروژههای بزرگ موظفاند به همراه گزارش امکانسنجی و مکانیابی نسبت به تهیهی گزارش ارزیابی اثرات زیست محیطی اقدام کنند (با وجود این به این عرصه در مدیریت شهری چندان بها داده نشده است).
17- Stategic Environmental Assessment
18- تعیین حوزهی نفوذ و ردپای اکولوژیک شهر، در حوزهی شهرهای جدید مطرح نیست و در این دسته از توسعههای شهری، بر مطالعات شناخت مقر، موقعیت، توأم با تحلیلهای ناحیهای و منطقهای کفایت میشود.
19- Hoekstra
20- Ecological Footprint of City
21- Source
22- Sink
23- ر.ک: دکتر شهرزاد فریادی و مهندس صمدپور، مجله محیطشناسی، دانشگاه تهران، ش45 و ش54.
24- منظور از تأثیر اجتماعی، هرگونه تأثیری است که پروژههای توسعه بر شیوههای زندگی، کار، روابط اجتماعی، و نظیر اینها باقی میگذارند. در این زمینه، میتوان به تغییر در ارزشها، هنجارها و باورهای مردم نیز اشاره کرد. به طورکلی شناسایی، تحلیل و ارزیابی اثرات اجتماعی ناشی از یک پروژه یا سیاست و راهبرد SIA (Social Impact Assessment) خوانده میشود و ارزیابی اثرات اجتماعی، ارتباط نزدیکی با تغییرات اجتماعی دارد (Vanclay, 2003). لازم به ذکر است که از سال 1386، پیرو مصوبهی شورای اسلامی شهر تهران و با توجه به تغییر رویکرد شهرداری تهران از رویکرد سازمانی- خدماتی به رویکرد اجتماعی، ارزیابی و پیوست اجتماعی و فرهنگی پروژههای عمرانی در دستور کار این سازمان قرار گرفته است.
25- هر پروژه، طرح یا سیاستی میتواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم، عوامل محیطی را در سطح جامعه تحت تأثیر قرار دهد، از اینرو، در توسعهی سیاستهای زیست محیطی مدیریت شهری جدید، به اثر پروژهها بر روی سلامتی انسان نیز توجه میشود. ارزیابی اثرات بهداشتی (Health Impact Assessment) HIA، عرصهای پیشرفته در رشتهی ارزیابی اثرات است. HIA در حال حاضر، در بسیاری از کشورها از جمله در اروپا، آمریکای شمالی، استرالیا، نیوزلند و تایلند به کار گرفته شده است. HIA قادر است دامنهی وسیعی از عوامل را که میتوانند مستقیم یا غیرمستقیم بر بهداشت و سلامتی انسانها اثر بگذارند، تشخیص داده و علت آنها را در مراحل اولیهی اجرا و تصمیمگیری مورد توجه قرار دهد؛ بنابراین HIA نیز باید به عنوان بخشی از برنامهریزی توسعهی شهری قرار گیرد.
26- EHSIA
نمایش منبع ها:
ذکائی، محمد (1389)، گزارش اول SOE شهر تهران؛ سالهای 1385-1376. مرکز مطالعات و برنامهریزی شهرداری تهران.
صالحی، اسماعیل (1382)، کارآمدی و ناکارآمدی ضوابط و مقررات شهرسازی در شکلگیری توسعه پایدار شهر؛ رسالهی دوره دکتری، دانشگاه تهران.
صالحی، اسماعیل (1391)، طرح تدوین شاخصها و پیشنهاد اهداف کمی سند چشمانداز (در بخشهای مسکن، شهرسازی، آمایش سرزمین و مدیریت محلی)؛ کمیسیون زیربنایی و تولیدی مجمع.
صالحی، اسماعیل، و امینی پارسا، وحید (1393)، ردپاها و کاربرد آن در برنامهریزی محیط زیست؛ تهران: انتشارات آوای قلم.
صالحی، اسماعیل (1392)، گزارش دوم SOE شهر تهران- سالهای 1386-1389. تهران: مرکز مطالعات و برنامهریزی شهرداری تهران.
فریادی، شهرزاد و صمدپور، پریماه (1389)، تعیین تناسب بهینه استفاده از انواع شیوههای حمل و نقل با هدف کاهش جای پای اکولوژیک در شهر تهران. مجلهی محیطشناسی دانشگاه تهران، ش54. صص 9-108.
کاظمیان، غلامرضا، صالحی، اسماعیل؛ ایازی، سید محمدهادی؛ نوذرپور، علی؛ ایمانی جاجرمی، حسین؛ سعیدی رضوانی، نوید؛ و عبداللهی، مجید (1392)، مدیریت شهری (جلد اول)؛ تهران: انتشارات تیسا.
گوتن، آندره (1358)، شهرسازی در خدمت انسان؛ مترجم: هوشنگ ناقی، تهران: دانشگاه ملی.
مخدوم، مجید (1384)، شالوده آمایش سرزمین؛ تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
Ashton,John (1992), Healty cities. Open University Press, England.
Atkins, J. P., Burdon, D., Elliott, M., & Gregory, A. J. (2011), Management of the marine environment: Integrating ecosystem services and societal benefits with the DPSIR framework in a systems approach. 62,215-226.
Auckland Regional Council (2007), State of Environment Report.
Bidone, E. D., & Lacerda, L. D. (2004), The use of DPSIR framework to evaluate sustainability in coastal areas.
Case study: Guanabara Bay basin, Rio de Janeiro, Brazil. Regional Environmental Change, 4,5-16. Canter, L.W. (1996), Environmental Impact Assessment. 2nd ed. Singapore: McGraw Hill 660 pp.
Costa, A. (2004), Developing the Urban Metabolism Approach into a New Urban Metabolic Model. The Sustainable City III: Wit Press.
Dakha State of Environment Report (2005).
Erickson, P.A. (1994), A Practical Guide to Environmental Impact Assessment. San Diego: Academic Press Inc. 266 pp.
EEA. (1999), Environmental Indicators: Typology and Overview. EEA
Gabrielsen, P., & Bosch, P. (2003), Environmental Indicators: Typology and Use in Reporting. European Environment Agency.
Gabrielsen & Bosch (2003), Environmental Indicators '.Typology and Use in Reporting.
Greater London Authority (2011), State of the Environment Report for London. London.
Global footprint network, advancing the science of sustainability
Harris, Frances (2004), Global Environmental Issues. Published by John Wiilly and Sons.
Fischer, B. Thomas (2010), Theory and practice og strategic environmental assessment. Routled.
Jie, W., Yongtao, Z., Houqin, X & Hui, Y(2007), A framework for selecting indicators to assess the sustainable development of the natural heritage site. Journal of Mountain Science.
Johannesburg State of Environment Report (2003).
Landman, K (2007), The storm that rocks the boat: the systemic impact of gated communities on urban sustainability, European Journal of Geography.
Ness, B., Anderberg, S., & Olsson, L. (2010), Structuring problems in sustainability science: The multi-level DPSIR framework. Geoforum, 41,479-488.
Newman, P., & Kenworthy, J. (1999), Sustainability and Cities. Overcoming Automobile Dependence. Washington D.C: Island Press.
Newton, P., Flood, J., Berry, M., Kuldeep, B., Brown, S., A, C., et al. (1998), Environmental Indicators for National State of environment Reporting Human Settlements. Australia State of the Environment (Environmental Indicators Reports), Canberra: Department of the Environment.
Ndubisi, F. (2002), Ecological planning: A historical and comparative synthesis. Baltimore: The Johns Hopkins University Press 287 pp.
Morris, P. and R. Therivel (eds) (2001), Method of Environmental.Impact Assessment 2nd ed. London: Spon Press 492 pp.
Qi, J., Evered, K. T., Akinshina, N. G., & Azizov, A. A. (2008), Monitoring Urban Greenery For Sustainable Urban Management Environmental Problems of Central Asia and their Economic, Social and Security Impacts (pp. 389-400): Springer Netherlands.
Pickett, S. A., Cadenasso, M. L, & Grove, J. M .(2004), Resilient Cities: Model and metaphor for integrating the ecological, socio-econokic and planning realms. Landscape & Urban Planning.
Randolph, J. (2004), Environmental Land Use Planning and Management. Washington DC: Island Press 664 pp.
Smeets, E., Weterings, R., (1999), Environmental Indicators: Typology and Overview. European Environment Agency,Copenhagen. Report No. 25, p 19.
Sydney State of Environment Report (2011).
Shepard, R. B. (2005), Quantifying Environmental Impact Assessments Using Fuzzy Logic. Springer. United States of America. 264 pages.
State of Environment Report for Delhi (2010).
Segnestam, L. (2002), Indicators of Environment and Sustainable Development .Washington, D.C., USA: THE WORLD BANK ENVIRONMENT DEPARTMENT.
Segnestam, L. (2002), Indicators of Environmental and Sustainable Development Theories and Practice .The World Bank
UNEP/SETAC, (2009), Life Cycle Management: How Business Uses it to Decrease Footprint, Create Opportunities and Make Value Chains More Sustainable, (accessed 17.08.11.).
Vanclay, frank (2003), SIA principles: International principles for social Impact Assessment, March.
Wolman, A. (1965), The Metabolism of Cities. Scientific American 213.
اسماعیل زاده، حسن، (1395) بنیانهای نظری در مطالعات شهری؛ جلد یکم: مدیریت شهری (با نگاهی بر شرایط ایران)، تهران: تیسا، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}