حبّهخاتون: خالق مقام راست کشمیری در موسیقی
چکیده
موسیقی، این هنر ملکوتی یکی از عرصههای تجلی تعالی روح آدمی است؛ تجلیگاهی که بسیاری در طول تاریخ در راه اعتلای آن کوشیدهاند. یکی از این یگانگان، حبهخاتون، شاعر، موسیقیدان و ملکه کشمیر بود. رونمایی از چهره این شهبانوی هنرمند دغدغهای برای انجام پژوهشی مستقل دربارهی او شد.حبهخاتون، هنرمند اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری بود که علیرغم وجود مشکلات و زندگی پرفراز و نشیب به تحصیلات عالیه پرداخت. او از طریق ازدواج با «یوسف شاه» ملکه کشمیر شد. وجود هنرمندان ایرانی، هندی و کشمیری در دربار زمینه شکوفایی هنر حبّه خاتون را فراهم کرد. وی با بهرهگیری از تجارب و معارف مغنیان درباری توانست در موسیقی به آن چنان مهارتی دست یازد که خالق مقام راست کشمیری در مقابل مقام راست موسیقی ایانی باشد. علاوه بر این او در مقام عراق، دستی توانا داشت. امّا تواناییهای حبّهخاتون بدین جا ختم نمیشد؛ سبک شعری، اشعار و سرودههای وی که شامل اصطلاحات و ترکیبات جذابی بود، الگوی شاعران بسیاری قرار گرفت که در روند پژوهش به شرح آن خواهیم پرداخت. با نگاه به زندگی حبهخاتون میتوان دریافت که وی علاقمند به شعر و موسیقی بود و گویی این دو هنر زیبا در وجود او به ودیعه گذاشته شده بود. راهیابی حبهخاتون به درباری که حکمرانش خود به شعر و موسیقی عشق میورزید، از اهالی هنر بود و بارگاهش حریم امن هنرمندان و موسیقیدانان بود، باعث شد استعداد حبهخاتون مجالی برای شکوفایی بیابد.
مقدمه
موسیقی، هنر بیان احساسات است. زبان دل است و آنجا که کلام از بیان آنچه در ضمیر است. در میماند موسیقی، سخن آغاز میکند. همواره در طول تاریخ مردانی بودهاند که نام و آوازه آنان همچنان در آسمان موسیقی میدرخشد، اما در این میان کسنر از زنان موسیقیدان سخن به میان آمد، است. البته باید اذعان کرد که تعداد زنان اهل موسیقی به مراتب کمتر از مردان بوده است و حبهخاتون از جمله این زنان بود؛ بانویی شاعر و خالق مقام راست کشمیری در موسیقی. هدف از این مقاله رونمایی از چهره این ملکه هنرمند کشمیری و تبیین اقدامات او در عرصه شعر و موسیقی است.مروری بر زندگی حبّهخاتون
حبّه خاتون که نام اصلی وی زون به معنی «ماه» بود (2) بین سالهای 948- 960 ق. در خانوادهای کشاورز و بازرگان در چُندِه هار (چُندهار یا ژندهار)- روستایی در ده کیلومتری سِری نگر، مرکز ایالت جمو و کشمیر و دو کیلومتری پام پور- متولد شد. (3) پدرش عبدالله معروف به عبدی راتهر یا راسهور که مردی زمیندار بود با وجود معمول نبودن تحصیل دختران روستایی، زون را برای آموختن قرآن نزد روحانی مسجد فرستاد. او در هشت سالگی توانست گلستان و بوستان سعدی و ترجمه قرآن را یاد بگیرد. وی سپس به فراگیری علوم اسلامی و زبان و ادب فارسی که پیش از آن در کشمیر رواج یافته بود، مشغول شد. زون با وجود سختگیریهای استاد و سرزنشهای اهالی روستایی که در آن زندگی میکرد هم به تحصیلات عالیه میپرداخت و هم کارهایی را که در روستا رواج داشت همچون پنبهریسی (به زبان اردو چرخه چلانا یا سوت کاتنا) و چیدن گل و گیاه را انجام میداد. (4)زون پس از اتمام تحصیلاتش با شخصی به نام «عزیز لَون» ازدواج کرد؛ عزیز لون از خانوادهای ثروتمند و متموّل بود، اما با زون بدرفتاری میکرد. این امر باعث اندوه وی شد، بطوری که در قالب گیتها (ترانهها) درد و غمش را ابراز میکرد. (5) بنا بر روایتی افسانهآمیز زون که به دنبال راه حلی برای تغییر رفتار عزیز بود با دوستانش نزد درویش معروف پامپور، خواجه مسعود رفت و از وی خواست که برایش دعا کند تا گره از مشکلش باز شود. هنگامی که خواجه مسعود متوجه شد زون شاعر است، به اشعار کشمیری وی گوش فرا داد؛ شعر و صدای زون چنان شور و حالی را در خواجه مسعود ایجاد کرد که در همان حال نوید داد آیندهای روشن در انتظار زون است. خواجه مسعود همچنین نام زون را به «حُب خاتون» تغییر داد که با گذشت زمان به «حَبّه خاتون» تبدیل شد. (6) حبهخاتون پس از این دیدار با خواجه مسعود، بیشتر وقت خود را صرف موسیقی و سرودن ترانههای پردرد میکرد، درون مایه اشعار او شکایت از زندگی و روزگار بود. بنابر همین روایت، حبهخاتون درحالی که ترانههای اندوهناک خود را در کشتزار زعفران میخواند، ناگهان یوسف پادشاه سلسله چک (7) او را دید و شیفته زیبایی، آهنگ و صدای حبهخاتون شد و به وی پیشنهاد ازدواج داد. (8) یوسف شاه چک، پسر و ولیعهد سلطان علی شاه چک (حک 978- 987 ق.) بود. (9) وی اشعار فارسی، هندی و کشمیری را نیک میسرود و دربارش پذیرای هنرمندان ایرانی، هندی و کشمیری بسیاری بود. (10) حبهخاتون، پس از جدایی از عزیز لون در 978 ق. با یوسف شاه چک ازدواج کرد. (11) وی با ورود به دربار از وجود هنرمندان و موسیقی دانان ایرانی و هندی دربار یوسف بهره جست و به کار شعر و موسیقی پرداخت.
سلطان علی شاه در سال 987 ق. درگذشت و یوسف شاه به جای پدر بر تخت کشمیر تکیه زد و بدین ترتیب حبهخاتون ملکهی کشمیر و به قول صوفی «نور جهان کشمیر» شد. (12) نکته قابل توجه آن که نویسنده تاریخ حسن معتقد است حبهخاتون در اصل ملکه و همسر یوسف شاه نبوده، بلکه از محبوبههای وی بود و در حرمسرای این پادشاه به عنوان کنیز روزگار میگذرانیده است (13) و این در حالی است که عدهای در وجود تاریخی حبّه خاتون تردید دارند و او را موجودی افسانهای پنداشتهاند. (14) اما شواهدی وجود دارد که میتواند مؤید وجود تاریخی حبهخاتون باشد؛ از جمله مکانهای سرسبز و باصفایی که در دوره یوسف شاه رونق داشتهاند و وی آنها را برای تفریح خود و همسرش آراسته بود. مانند تپههای گلمرگ، اهرَه بل، اَچهابَل، سونَه مَرگ. (15) کثرت اشعار منسوب به حبهخاتون نیز گواه دیگری بر وجود وی و افسانهای نبودن این شهبانوی کشمیری است.
تخت نشینی یوسف شاه دیری نپایید و وی به دلیل طغیان تعدادی از امرای دربارش به مدت یک سال از حکومت و تاج و تخت برکنار ماند، اما در سال 989 ق. بار دیگر سلطان کشمیر شد و سرانجام سلطان جلالالدین محمد اکبرشاه (حک. 963- 1014 ق.) با حمله به کشمیر در سال 995 ق. به حکومت یوسف شاه پایان داد. (16) یوسف شاه به بنگال تبعید شد و در سال 1002 ق، در نزدیکی پتنه در استان بیهار درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. (17)
حبهخاتون پس از مرگ شوهرش گوشهنشینی و عزلت اختیار کرد و در روستای پانته چهوک - واقع در سه کیلومتری سری نگر که اتهواجن (18) نیز نامیده میشود - در کنار مسجدی که بعدها به نام او مشهور شد کلبهای ساخت و تا پایان عمرش در سال 1013 ق. در آنجا به سر برد و در حدود 55 سالگی در همان جا آرام گرفت و به خاک سپرده شد (19) بنا به روایتی دیگر پس از تبعید یوسف شاه به بنگال در سال 995 ق. حبهخاتون در پی شوهر به آن شهر رفت و پس از وفات، جسدش را در کنار آرامگاه یوسف شاه به خاک سپردند. (20)
حبهخاتون؛ تجسم شعر و موسیقی
با نگاه به زندگی حبهخاتون میتوان دریافت که وی علاقمند به شعر و موسیقی بود و گویی این دو هنر زیبا در وجود او به ودیعه گذاشته شده بود. راهیابی حبهخاتون به درباری که حکمرانش خود به شعر و موسیقی عشق میورزید، از اهالی هنر بود و بارگاهش حریم امن هنرمندان و موسیقیدانان بود، باعث شد استعداد حبهخاتون مجالی برای شکوفایی بیابد. او فرصت به دست آمده را غنیمت شمرد و از وجود موسیقی دانان و مغنیان ایرانی و هندی که زینت بخش دربار بودند بهره جست، با قواعد و مقامات موسیقی ایرانی آشنا شد و به آن چنان مهارتی دست یافت که توانست مقام راست کشمیری را در مقابل مقام راست موسیقی ایرانی بیافریند (21) و نام خود را به عنوان بانویی مبدع در عالم موسیقی ثبت کند. پیش از پرداختن به این مبحث ضروری است درباره مفهوم و ریشه «مقام» و «راست» در موسیقی سخن به میان آید.کلمه عربی مقام در لغت به معنی ایستادن، محل ایستادن و درنگ است (22) و در اصطلاح موسیقی به مجموعهای از اصوات پی درپی یک دستگاه با فواصل بین آن اصوات معنا میشود. (23) پیش از باب شدن سیستم دوازده دستگاهی، موسیقی سنتی تحت عنوان خانوادهای از مقامات گوناگون شناخته میشد. مقام در اصل به توالی چند صوت که با نظم و ضابطهای خاصی قرار گرفته باشند، گفته میشود و به عبارت دیگر مقام عبارت است از الگویی برای خلق نغمههای گوناگون (24) در واژهشناسی موسیقی غربی مقام را «مد» (25) ترجمه کردهاند که در فرهنگ تفسیری موسیقی چنین تعریف شده است: «مد عبارت است از الگویی در ترتیب صداهایی که پی در پی و با فاصلههای از پیش تعیین شده در میانشان قرار گرفته باشند.». (26) امروزه از لفظ مقام در موسیقی کمتر استفاده میشود و واژه «دستگاه» امروز معادل مقامِ دیروز است. درباره اهمیت دستگاه همین بس که گفته میشود نسبت دستگاه با موسیقی مانند نسبت عروض به شعر است (27) هندیان، مقام را «راگا» مینامند. (28) بیشتر نویسندگان قرون گذشته که دستی در موسیقی داشتهاند و رسالاتی در باب آن نگاشتهاند به موضوع مقام و منشأ تاریخی آن پرداختهاند و دوازده قسم را با نام مقامات دوازده گانه موسیقی قدیم ثبت کردهاند. از آن جمله صفیالدین عبدالمؤمن بن یوسف بن الارموی (613- 693 ق.) مینویسد: «هرکس که به هنر موسیقی اشتغال دارد با ادواری که به عربی «شدود» و به عجمی «پردهها» نامیده میشوند، مواجه میشود. هر یک از این ادوار به تنهایی دستگاهی است که چون بنایی بر پایه خاصی استوار است تعداد آنها دوازده تاست: عشائی، نوا، بوسلیک، راست، عراق، اصفهان، زیرافکند، بزرگ، زنگوله، رهاوی، حسینی، حجاز. (29) عبدالقادر بن غیبی حافظ مراغی (متوفی 838 ق.) در باب چهارم کتاب «مقاصد الالحان» خود چنین آورده است: «بدان که هر دوری را ادوار اصلی هست که آن دور مبنی بر آن اصل است ... ادوار مشهوره نزد عرب دوازده است که عجم آن را دوازده مقام و پرده و «رشد» نیز خوانند ... برین موجب عشاق، نوا، بوسلیک، راست، حسینی...». (30) وی در کتاب دیگر خود «جامع الالحان» نیز میگوید: «ارباب عمل دوازده مقام را دوازده پرده گویند ... و بوانی را پرده نخوانند بلکه بعضی را آواز، بعضی را شعبه و بعضی را ترکیب خواندهاند. (31) بنابراین با توجه به آنچه گفته شد میتوان دریافت که در موسیقی گذشته مقام را پرده، شد و دایره نیز مینامیدند و اکثر بزرگان موسیقی وجود 12 مقام را تأیید کردهاند.
از میان مقاماتی که ذکر آن رفت از دو مقام راست و عراق بیش از سایر مقامات یاد میشود لذا درباره آنها نیز توضیحاتی آورده میشود. مقام راست اولین، کاملترین، مرکزیترین و سرچشمه همه مقامات لقب گرفته است؛ (32) مقام مذکور که اساس سایر مقامها است از دیرباز تا به امروز، نام و ماهیت اولیهی خود را حفظ کرده است. (33) نجمالدین کوکبی بخارایی از موسیقیدانان و شعرای قرن دهم هجری ضمن نسبت دادن مقام به فیثاغورث، درباره وجه تسمیه هریک از پردهها یا مقامات مطالبی را بیان میکند. او مینویسد راست را بدین جهت به این نام خواندهاند که بیشتر اصوات را بر این پرده راست میکردند و از این حیث آن را «ام الادوار» گفتهاند و عراق را بدین جهت به این اسم خوانند که مَلکی در عراق از این پرده بسیار لذت میبرد، لذا به نام وی شهرت یافت. (34) این نویسندگان از زمان سرودن هر یک از مقامات و تأثیر آنها بر روح آدمی نیز سخن میگویند. برخی معتقدند که مقامات راست، عراق و اصفهان مفید افراد بسیط و فرحاند. (35) بر این اساس، این دو مقام باعث شادی و لطافت روح میشود. درباره هنگامه و زمان خواندن مقامات چنین آمده است: «وقت خوابگاه، عراق و عشاق راست خواند که شجاعت بیفزاید». (36) به منظور اثربخشی بیشتر مقامات، عبدالرحمن جامی در رساله خود پیوند درست و متناسب شعر و موسیقی را تجویز میکند، آنجا که میگوید «صاحب عمل میباید که با هر یک از این مجموع، شعری را مقارن گرداند که مناسب اثر باشد تا تأثیر آن در نفوس بیشتر و بیشتر باشد.» (37)
مقام راست کشمیری نیز همچون همتایش در موسیقی ایرانی مقامی مهم است و وقت سرودن این مقام آخر شب است. (38) همین تشابه اسم این دو مقام حکایت از قرابت فرهنگی ایرانیان و کشمیریان و نشان از تأثیرگذاری فرهنگ موسیقایی ایرانی در فرهنگ موسیقایی کشمیری دارد. نویسنده تاریخ جمّون و کشمیر چنین مینویسد که خالق مقام راست کشمیری، حبه خاتون و مقام مذکور تلفیقی از موسیقی هندی و ایرانی بوده است، اما از جزئیات آن چیزی نمیگوید. او در ادامه چنین میآورد که موسیقی در زمان سلطنت یوسف شاه بر کشمیر رواج گستردهای یافت و یکی از دلایل این بالندگی آن بود که بانویی هنرمند و هنرپرور یار و یاور یوسف شاه بود. در دوره سروری این زوج هنرمند بود که موسیقی کشمیر به اوج رسید. نویسنده در ادامه میگوید که حبهخاتون و همسرش در راه توجه به موسیقی و اعتلای آن با مشکلاتی مواجه بودند، از آن جمله مخالفت روحانیون و صوفیان کشمیری که توجه شه و شهبانو به موسیقی را بر نمیتافتند و حمایت یوسف شاه و حبهخاتون از موسیقی را ناپسند میشمردند، با این استدلال که شاه را از مملکت داری و رسیدگی به امور بازمیدارد و باعث اتلاف وقت وی میشود. اما آنان به این اعتراضها وقعی نمینهادند و همچنان به کار هنری خود ادامه میدادند. حبهخاتون نه تنها در سرودن مقام راست چیره دست بود بلکه در مقام عراق نیز از هند تا ایران شهرت داشت. (39)
حبهخاتون علاوه بر چهره موسیقایی خویش چهرهای شاعر و شعردوست نیز بود. اشعار و سرودههای ماندگار وی هم اکنون نیز در میان کشمیریان رواج دارد. حبه خانون تا 18- 19 سالگی زندگی سادهای داشت. پس از آن زندگیاش دچار تحول شد و 14 سال حضور در دربار یوسف شاه و تبدیل شدن وی به ملکه کشمیر فرصتی مغتنم برای حبهخاتون بود تا در این دوران سرخوشی و با الهام از طبیعتی که در آن زندگی میگذرانید، استعداد شاعریاش را نشان دهد و احساساتش را به نظم درآورد. او به زبان کشمیری و در قالب اوزان شعر فارسی چون بحر رمل مثمن (40) (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات) به زبان کشمیری غزلیاتی را که «وَژن» نامیده میشد میسرود. (41) ترانههای نشاطآوری که از حبهخاتون به یادگار مانده است، هم اکنون نیز در جشنهای مردم کشمیر مانند، حنابندان و عروسی خوانده میشود. (42) این ترانهها که از قید و بند عروضی آزادند، دارای وزن و آهنگ خاصی هستند. (43) شاید دلیل نشاطآوری این اشعار آشنایی حبهخاتون به علم موسیقی و بهرهگیری فراوان وی از مقامات راست و عراق باشد که فرح بخشی آنها غیر قابل انکار است.
به جرأت میتوان گفت که حبهخاتون در عرصه شعر نیز یک آفریننده بود، این ادعا از آنجا ناشی میشود که او اشعار عاشقانهای را به شعر کشمیر وارد کرد که «لُل» خوانده میشود. (44) کلام حبهخاتون پر از درد و سوز و گداز و زبانش شیرین، روان، نرم و لطیف است. اصطلاحات، ترکیبات و واژههای روستایی، شعر حبهخاتون را جذابتر کرده است. ترانههای او دارای چند بند و هر بند شامل سه یا چهار مصراع است که مصراعهای اول و سوم هم قافیهاند و گاه تمام ترانه مردف است. (45)
سبک و شعر حبهخاتون سرمشق شاعران بسیاری از جمله اکملالدین بیگ (1056- 1135 ق.)، ارلی مال، محمود گامی، رسول میر و مهجور (1314- 1372) بود. (46)
آکادمی هنر، فرهنگ و زبانهای جمون و کشمیر (47) مجموعهای از ترانهها و غزلهای حبهخاتون را منتشر کرده است. (48)
سخن پایانی
نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که حبهخاتون از چهرههای فرهنگی کشمیر بود. او شعر و موسیقی، این دو همزاد دیرین را درهم آمیخت. از الفاظ، خیال میگرفت و آنگاه این خیالات ساده و فهمیدنی را در قالب اصوات عرضه میداشت. حاصل دیگر این پژوهش وجود هم نهادی بین فرهنگ موسیقایی ایرانی و کشمیری است. حبهخاتون از طریق آشنایی با فرهنگ و موسیقی ایرانی و تلفیق آن با موسیقی هندی توانست در راه غنیسازی موسیقی کشمیر مؤثر واقع شود و مقامی جدید را در موسیقی کلاسیک کشمیر خلق کند. بنابراین موسیقی کلاسیک کشمیری از یک سو از عناصری در موسیقی هندی وام گرفته و از سوی دیگر مدیون موسیقی ایران زمین است. به بیان دیگر تلافی فرهنگهای هندی و ایرانی - اسلامی در موسیقی کشمیر تبلور یافته است.نمایش پی نوشت ها:
1. کارشناس ارشد تاریخ.
2. Ghulam Muhyi’d Din Sufi, Kashmir: being a history of Kashmir from the earliest times to our own, Lahore, 1949, vol.2, p. 389.
همچنین: پیرغلامحسین کهویهامی مینویسد زون به لفظ کشمیری به معنای مهتاب بود. تاریخ حسن، سرینگر: حکومت جمون و کشمیر، محکمه تحقیق و اشاعت، بیتا، حصه 2، ص 296.
3. کهویهامی، پیشین، ج2، ص 296.
4. همان جا، همچنین Sufi, Ibid, vol. 2, p. 38. .
5. شیام لل سادهو، حبهخاتون، محمدزمان آزرده، دهلی نو، 1999، صص 19-20. نقل از دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «حبهخاتون».
6. Sufi, Ibid, vol.2,. P. 389.
7. سلسله سلاطین چک (975- 1007 ق) که در اصل شیعه مذهب بودند، نه تنها در ترویج مذهب تشیع در کشمیر نقش برجستهای داشتند، بلکه در گسترش زبان و ادب فارسی و فرهنگ و تمدن ایرانی نیز سهم به سزایی داشتند. زبان فارسی، زبان رسمی دربار چکها بود که پیش از آنها در کشمیر رواج یافته بود. عباس مهرین شوشتری، تاریخ زبان و ادبیات ایران در خارج ایران، تهران، انتشارات مانی، 1352، صص 63- 64.
8. کهویهامی، پیشین، ج 2، ص 296؛ همچنین: Sufi, Ibid, vol.2,. P. 391 .
9. احمدبن محمد مقیم هروی، طبقات اکبری، به تصحیح و تنقیح بی.دی.ام.ائی.آئی ... (پنشن یافته) و محمد هدایت حسن، به اهتمام ایشیائک سوسانتی، بنگال، 1927- 1931، ج3، صص 500- 501؛ محمد قاسم هندوشاه، تاریخ فرشته، بیجا، بینا، بیتا، ج 2، ص 365.
10. کهویهامی، پیشین، ج 2، ص 315؛ حسامالدین راشدی، تذکره شعرای کشمیر، بخش 4، کراچی، اقبال آکادمی، 1346 ش. صص 1724- 1725؛ سید احمد تقوی، تاریخ تشیع در کشمیر، بیتا، بینا، بیجا، ص 24.
11. کهویهامی، پیشین، ج 2، ص 297.
12. Sufi, Ibid, vol.2,. P. 390.
13. کهویهامی، پیشین، ج 2، ص 296.
14. The encyclopedia of Islam, “Habba Khatun”, Muhibbul Hasan, Supplement 1-6, p. 332-333.
15. کهویهامی، پیشین، ج2، ص 297. برای اطلاعات بیشتر نک هروی، پیشین، صص 502-506؛ محمدقاسم هندوشاه، پیشین، ج 2، صص 365- 366.
16. برای اطلاعات بیشتر نک. هروی، پیشین، صص 502- 506؛ محمدقاسم هندوشاه، پیشین، ج 2، صص 365- 366.
17. کهویهامی، پیشین، ج 2، ص 326-327.
18. Athavajjan.
19. EI, “Habba Khatun- sufi, Ibid, vol2, P 390.
20. سادهو، پیشین، ص 44؛ محمدیوسف بخاری، کشمیری زبان و ادب کی مختصر تاریخ، اسلام آباد، 1989، ص 53، نقل از دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «حبهخاتون».
21. صاحبزاده حسن شاه، تاریخ ریاست جمون و کشمیر، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه عمومی شرقی خدابخش پنته، بیجا، میسرز کپور برادرس ناشران و تاجران کتب، 1963، صص 42- 43.
22. محمدپاشاه متخلص به شاد، آنندراج، فرهنگ جامع فارسی، زیر نظر دبیرسیاقی، تهران، کتابفروشی خیام، ج 6، ص 4085؛ علی اکبر (ناظم الاطباء)، تهران، کتابفروشی خیام، 1355، ج 5، ص 3446؛ علی اکبر داهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377، ج 14، صص 21297- 21298.
23. بهروز وجدانی، فرهنگ جامع موسیقی ایرانی، تهران، گندمان، 1386، ج 2، ص 1019.
24. جوآنا، سپکتور، «عود کلاسیک مصر و موسیقی مقامی»، بابک معصومی، کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی ویژه پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران، کتاب خورشید، 1378، ص 156.
25. Mode.
26. بهروز وجدانی، فرهنگ تفسیری موسیقی، تهران، انتشارات یاسمن، 1377، ص 375.
27. فرصت الدوله شیرازی، بحورالالحان در علم موسیقی و نسبت آن با عروض، مقدمه، فهرست و تصحیح علی زرین قلم، تهران، کتابفروشی فروغی، 1345، 26- 28؛ بهرام نفری، اطلاعات جامع موسیقی ایرانی، تهران، مارلیک، 1377، ص 81.
28. رامز زهرایوف، موقام موسیقی مقامی آذربایجان، ترجمه علاءالدین حسنی، تهران، سروش، 1378، ص 26- 27.
29. صفیالدین عبدالمؤمن بن یوسف بن الاموری البغدادی، کتاب الادوار فی الموسیقی، به اهتمام آریو رستمی، تهران، مرکز نشر میراث مکتوب، 1380، ص 43.
30. عبدالقادر غیبی الحافظ المراغی، مقاصدالالحان، به اهتمام تقی بینش، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356، ص 56.
31. عبدالقادر بن غیبی الحافظ المراغی، جامع الالحان، به اهتمام تقی بینش، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1366، ص 127.
32. امنن شیلوا، «مقام در موسیقی خاورمیانه»، کتاب سال شیدا، پیشین، ص 186.
33. فرصت الدوله شیرازی، پیشین، ص 28.
34. رساله موسیقی نجمالدین کوکبی بخارایی نقل از سه رساله موسیقی قدیم ایران: رساله نجمالدین کوکبی بخارایی، رساله عبدالرحمن بن سیف غزنوی، رساله گمنام در موسیقی دوازده مقام و منظومهای در ...، تصحیح و شرح منصوره ثابت زاده، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1381، ص 49.
35. ابونصر فارابی، موسیقی الکبیر، نسخه خطی کتابخانه لیدن هلند، شماره 570651، ص 23؛ صفیالدین الارموی، پیشین، ص 84.
36. عبدالمؤمن بن صفی الدین، رساله بهجت الروح، با مقابله و مقدمه و تعلیقات ه.ل. رابینودی برکو ماله، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1346، ص 85.
37. عبدالرحمن جامی، رساله موسیقی نقل از مجله موسیقی، به تصحیح و تفسیر حسینعلی ملاح، دوره سوم، فروردین و اردیبهشت 1345، ص 35.
38. sufi, Ibid, vol2, p. 390.
39. صاحب زاده حسن شاه، پیشین، ص 42.
40. بخاری، کشمیری ...، ص 51 نقل از دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «حبهخاتون».
41. سادهو، پیشین، ص 55 نقل از دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «حبهخاتون».
42. “Habba Khatun” EI
43. سادهو، پیشین، ص 47؛ محمدیوسف بخاری، کأشر شاعری، لاهور، انتشارات کلیم یوسف فهیم یوسف، 1984، ص 123. نقل از دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «حبهخاتون».
44. Habba Khatun
45. کهویهامی، پیشین، ج 2، صص 296- 297.
46. سادهو، پیشین، ص 62 نقل از دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «حبهخاتون».
47. Jammun and Kashmir Academy of Art, Culture and Languages.
48. سادهو، پیشین، ص 18 نقل از دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «حبهخاتون».
نمایش منبع ها:
- ارموی بغدادی، صفیالدین عبدالمؤمن بن یوسف بن فاخر؛ کتاب الادوار فی الموسیقی، به اهتمام آریو رستمی، تهران، مرکز نشر میراث مکتوب: فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایرام، 1380.
- پادشاه، محمد؛ متخلص به شاد، آنندراج، فرهنگ جامع فارسی، زیر نظر دبیر سیاقی، تهران، کتابفروشی خیام، ج 6.
- حسن شاه، صاحب زاده؛ تاریخ ریاست جمون و کشمیر، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه عمومی شرقی خدابخش مپنته، بیجا، میسرز کپور برادرس ناشران و تاجران کتب، 1963.
- دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «حبهخاتون».
- دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه، زیر نظر محمّد معین و سیّد جعفر شهیدی، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377، ج 14.
- راشدی، حسام الدین؛ تذکره شعرای کشمیر، بخش 4، کراچی، اقبال آکادمی، 1436 ش.
- زهرایوف، رامز؛ موقام موسیقی مقامی آذربایجان، ترجمه علاءالدین حسنی، ت هران، سروش، 1378.
- سادهو، شیام لال، حبهخاتون، ترجمهی اردومحمد زمان آزرده، دهلی نو، ساهتیه آکادمی، 1999.
- سپکتور، جوانآ؛ «عود کلاسیک مصر و موسیقی مقامی»، بابک معصومی، کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی ویژه پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران، کتاب خورشید، 1378.
- سه رساله موسیقی قدیم ایران: رساله نجمالدین کوکبی بخارایی، رساله عبدالرحمن بن سیف غزنوی، رساله گمنام در موسیقی دوازده مقام و منظومهای در موسیقی مقام ماوراء النهر، تصحیح و شرح منصوره ثابت زاده، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1381.
- شیرازی، فرصت الدوله؛ بحورالالحان در علم موسیقی و نسبت آن با عروض، مقدمه، فهرست و تصحیح علی زرین قلم، تهران، کتابفروشی فروغی، 1345.
- شیلوا، امنن؛ «مقام در موسیقی خاورمیانه»، کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی ویژه پژوهش در فرهنگ ایران، گردآورنده محمدرضا لطفی، تهران، کتاب خورشید، 1378.
- صفی الدین، عبدالمؤمن؛ رساله بهجت الروح، با مقابله و مقدمه و تعلیقات ه.ل. رابینودی برکو ماله، تهران انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1346.
- فارابی، ابونصر؛ موسیقی الکبیر، نسخه خطی کتابخانه لیدن هلند، شماره 570651.
- کهویهامی پیرزاده حسن شاه، تاریخ حسن، سری نگر: حکومت جمون و کشمیر، محکمه تحقیق و اشاعت، حصه 2، بیتا.
- مراغهای، عبدالقادر؛ مقاصد الالحان، به اهتمام تقی بینش، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356.
- ؛ جامع الالحان، به اهتمام تقی بینش، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1366.
- مهرین شوشتری، عباس؛ تاریخ زبان و ادبیات ایران در خارج از ایران، تهران، انتشارات مانی، 1352.
- نفری، بهرام؛ اطلاعات جامع موسیقی ایرانی، تهران، مارلیک، 1377.
- نفیسی (ناظم الاطباء)، علی اکبر؛ تهران، کتابفروشی خیام، 1355، ج 5.
- نقوی، سیداحمد؛ تاریخ تشیع در کشمیر، بیتا، بینا، بیجا.
- وجدانی، بهروز؛ فرهنگ تفسیری موسیقی، تهران، انتشارات یاسمن، 1377.
- هروی، احمدبن محمد مقیم؛ طبقات اکبری، به تصحیح و تنقیح بی. دی. ام. ائی. آئی ... (پنشن یافته) و محمد هدایت حسن، به اهتمام ایشیائک سوسانتی، بنگال، 1927- 1931، ج 3.
- هندوشاه، محمدقاسم؛ تاریخ فرشته، بیجا، بینا، بیتا، ج 2.
- The Encyclopedia of Islam, “Habba Khatun”, suppl. Fascs. 1-6, Leiden, 1982.
- Sufi, Ghulam Muhi’d Din, Kashmir: being a history of Kashmir from the earliest times to our own, Lahor, 1948-49, vol. 9.
احمدی (صرّاف)، نزهت؛ (1392)، زن در تاریخ اسلام (مجموعه مقالات سمینار بینالمللی زن در تاریخ اسلام)، تهران: انتشارات کویر، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}