نویسنده: امین رضا کمالیان
 


***
نام: شیخ فقیر؛ ملقب به شیخ پکیر/ نشانی: شهرستان چابهار، بخش دشتیاری، دهستان باهوکلات، روستای غار پکیر (فقیر)/ تاریخ نخستین بنا: اوایل 1300 شمسی/ دایر/ مدیریت: مردمی
***
مقبره‌ی غار پیکر در روستای غار شهرستان چابهار بنایی کوچک است در زمین همواری به مساحت دویست مترمربع که پیرامون آن را با فنس سیمی محفوظ نموده و برای ورود و خروج دری چوبی از چوب درخت خرما برای آن ساخته‌اند.

(1) موقعیت مقبره

 

مقبره‌ی شیخ فقیر در روستای غار فقیر از توابع شهرستان چابهار در بخش دشتیاری، دهستان باهوکلات به فاصله‌ی پنجاه و شش کیلومتری نوبندیان و نود و شش کیلومتری شهرستان چابهار قرار گرفته است (گزارش منطقه آزاد تجاری چابهار، بی‌تا، ص111). دسترسی به این مقبره از طریق جاده اصلی چابهار به ایرانشهر امکان‌پذیر است. پس از طی کردن مسافتی در حدود 46 کیلومتر در جاده‌ی فرعی، روستای غار فقیر نمایان می‌شود. روستای غار فقیر جمعیتی در حدود 430 نفر دارد. شغل بیشتر مردمان این روستا کشاورزی، دامداری و تجارت است.
مقبره‌ی شیخ فقیر در قسمت جنوب غربی روستا قرار دارد. مسافت مذکور جاده دارد و معمولاً زائران با وسایل نقلیه خود را به مقبره می‌‎رسانند. آب و هوای روستا گرم و مرطوب است و بنا به گفته‌ی مردم روستا، علت نامگذاری روستا به سبب غاری است که در نزدیکی روستای فعلی بوده که صاحب آن را فقیر یا پکیر می‌نامند.

(2) تاریخچه‌ی مقبره

 

الف) نام و نشان صاحب مقبره:

 

قدمت زیاد و نبود اثری مکتوب و ثابت از جمله شجره‌نامه، باعث شده است نام و نشان دقیقی از صاحب مقبره به دست نیاوریم. بنا به گفته‌ی معتمدان، شیخ پکیر یا فقیر که مورد احترام اهالی منطقه و شهرهای مرزی بلوچستان پاکستان بوده، در حدود چهارصد سال پیش، در غاری می‌زیست که در آن زمان موجود بوده و هم‌اکنون نیز آثاری از خرابه‌های آن موجود است. نامبرده به علت دینداری و خداپرستی و از آنجا که همیشه در غار مشغول به دعا و نیایش و راز و نیاز با خدا بوده و مورد توجه مردم محل قرار گرفت و تا آخر عمر در آن منطقه زندگی کرد. نقل است که بعد از وفاتش، مردم وی را از غار بیرون آوردند و در نزدیکی مسجد روستا به خاک سپردند.

ب) سابقه‌ی بنا و حدود و ثغور آن:

مقبره در کنار مسجد جامع روستا و قبرستان عمومی بنا شده است. در نزدیکی مقبره، جنگلی از درختان بومی گرمسیری همیشه سرسبز به نام «بَبد» قرار دارد و در محوطه‌ی آن چند اصله درخت قدیمی کهور به بلندی ده الی دوازده متر است. براساس گفته‌های راویان محلی، بنا از زمانی که ساخته شده تاکنون چندین بار تخریب شده و با اندود کاهگل مرمت و چوب‌های سقف آن نیز تعویض شده است. قدمت این بنا را مردمان روستا بیش از هشتاد سال می‌دانند.

(3) محوطه و معماری کنونی مقبره

 

مقبره‌ی غار پیکر در روستای غار شهرستان چابهار بنایی کوچک است در زمین همواری به مساحت دویست مترمربع که پیرامون آن را با فنس سیمی محفوظ نموده و برای ورود و خروج دری چوبی از چوب درخت خرما برای آن ساخته‌اند.
بنای زیارتگاه، اتاقی چهارضلعی به مساحت پانزده مترمربع است که دیوارهای آن از خشت خام و گل ساخته شده است. ارتفاع این دیوارها حدود د و متر و هشتاد سانتی‌متر است که آن را با کاهگل پوشانده‌اند. ورودی بنا شامل دری چوبی به ارتفاع دو متر و عرض پنجاه سانتی‌متر است که با توجه به ظواهر امر، قدمتی هم دوره با خود بنا دارد.
سقف این زیارتگاه مسطح است و زوایای دیوارهای آن در سقف منارک‌های کم ارتفاعی دارد که هر یک از چهل سانتی‌متر تجاوز نمی‌کند. از دیگر عناصر موجود در نمای این زیارتگاه، می‌توان به شاخ بز اشاره کرد که در بالای در ورودی زیارتگاه نصب شده است.
فضای داخل زیارتگاه با چند حصیر فرش شده است و قبر شیخ در مرکز اتاق به صورت پشته‌ای به طول دو متر و عرض شصت سانتی‌متر است که ارتفاع آن به پنجاه سانتی‌متر می‌رسد. روی قبر را با پارچه‌ای سبز رنگ پوشانده‌اند که بر روی آن با نخ طلایی عبارت: «حضرت مولانا عبدالغفور بری بهیا حضور (رحمه الله) حضرت دانا گنج‌بخش علی مجویری (رحمه الله) حضرت عبدالقادر جیلانی (رحمه الله) حضرت خواجه معین الدین حسن حشپتی (رحمه الله) حضرت بابا فریدالدین مسعود گنج شکر حضرت صوفی صفی اله داد اجی (رحمه الله) نگاه کرم احمد بهیا حضور نگاه کرم (رحمه الله)» نوشته شده است. در قسمت فوقانی قبر شیخ، علمک کوچکی با ارتفاع یک متر وجود دارد که روی آن را نیز با پارچه‌ای سبزرنگ و کلاه نگین‌دار سفیدی پوشانده‌اند که با توجه به اظهارات ساکنان محلی، متعلق به شیخ است. سطح داخلی دیوارهای زیارتگاه نیز با کاهگل پوشیده شده است و در دیوار شمالی آن، دو طاقچه‌ی کوچک ایجاد نموده‌اند تا قرآن و نذورات را در آن قرار دهند. نور این زیارتگاه از طریق پنجره‌‎ای کوچک تأمین می‌شود که در دیوار جنوبی آن قرار دارد.

(4) توضیحات تکمیلی و ملاحظات

 

1. زائران:

 

بنا به گفته‌ی راویان محلی، زائران از روستاهای مجاور یا برخی از شهرستان‌های استان و گاهی از شهرهای مرزی پاکستان حضور می‌یابند. میانگین حضور مردم طبق سخنان راوی در هفته در حدود چهل الی شصت نفر است. معمولاً زائران با خواندن فاتحه و قرآن و خواندن سوره‌هایی که بر روی دیوارها نصب شده است به دعا می‌پردازند.

2. نذورات:

 

بیشتر نذورات را در روز پنج‌شنبه زائران در بین همسایگان و مراجعه کنندگان تقسیم می‌کنند که معمولاً شامل نانی محلی به نام هلکاری است که از روغن، آرد و آب درست می‌شود، خرما، انواع میوه‌‎ها، شربت و نوعی از حلوای محلی به نام برکی که از شکر، هِل، روغن، نشاسته و کنجد درست می‌شود.

3. موقوفات:

 

مجموعه‌ی مقبره و ضمائم آن مانند درختان کهور و زمینی به مساحت دویست مترمربع از طرف اهالی روستا به این مکان اهدا شده است که مسجد جامع روستا هم در کنار آن قرار دارد.

4. مراسم:

 

بعد از انجام مراسم دعا و فاتحه در نزدیکی مقبره یک اتاق و چند کپر بزرگ قرار دارد که اطراف آن باز است و همیشه چند نفر از اهالی روستا در آن نشسته‌اند، با ورود زائران در جمع، یکی از این افراد به سخنرانی می‌پردازد. در روزهای چهارشنبه و پنج‌شنبه در مسجدی که در کنار مقبره قرار دارد نشست‌هایی برای دعا و نیایش برگزار می‌شود.
طبق اظهارات ساکنان روستا، هرگاه یکی از اهالی فرزند خود را ختنه کند، گوسفندی را به مقبره تقدیم می‌کند و با گوشت قربانی، شامی که در زبان محلی «شب شِگانی» نامیده می‌شود در کنار مقبره درست و در بین روستاییان تقسیم می‌کنند.
همچنین دور تا دور مقبره با فنس فلزی حصار شده است که در بین این فنس‌ها چوب‌هایی به جهت محکم نگاه داشتن آنها به زمین فرو برده‌اند که مراجعه کنندگان بنا بر اعتقادات، پارچه‌‎هایی رنگی (قرمز، سفید، سبز، صورتی) برای برآورده شدن حاجات به آنها گره زده‌اند.

5. دفن شدگان:

 

در مجاورت مقبره، حدود سی قبر وجود دارد که بسیار قدیمی است و جز یکی از قبرها، که روی آن سنگ سفید مرمر نصب شده و مشخصات متوفا با رنگ مشکی نوشته شده به نام بی‌بی زینب که در سال 1920 در سن پنجاه سالگی فوت نموده است بقیه‌ی قبور قابل شناسایی نیستند و فقط بر بالای هر کدام از آنها یک سنگ سیاه به نشانه‌ی وجود قبر بر روی زمین قرار گرفته است.
همچنین در این زیارتگاه، متولیان یکی پس از دیگری انتخاب و پس از فوت در محوطه همین زیارتگاه مدفون می‌‎شوند (گزارش منطقه آزاد تجاری چابهار، بی‌تا، ص111).

6. متولیان و خادمان:

 

روستاییان و همسایگان هر کدام به نحوی در نگهداری و نظافت مقبره سهیم هستند و هرگاه زائر ناآشنایی برای زیارت می‌آید، یکی از همسایگان وی را همراهی می‌کند.

راویان محلی:

 

سهیل ریپک صالحی؛ محسن سیاه‌پور

تحقیق میدانی:

 

بهمن ماه 1388
منبع مقاله:
کمالیان، امین‌رضا؛ (1390)، شماری از مقبره‌های استان سیستان و بلوچستان شهرستان‌های ایرانشهر، تهران: بنیاد ایران‌شناسی، چاپ اول.