زلف دوتا




کس نیست که افتاده ی آن زلف دو تا نیست
در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست ؟!
از بهــر خــدا زلف مپیــرای که مــا را
شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست
گر پیر مغــان مرشد ما شد چه تفـاوت
در هیچ سری نیست که سرّی ز خدا نیست
روی تو مگر آینه ی لطف الهیست
حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست
در صومعه ی زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ی ابروی تو محراب دعا نیست
چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان
همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است
جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست

منبع:http://www.semital.com