آنچه در تربیت کودک لازم است دانسته شود
 
چکیده
در‌ اندیشه‌های غیردینی  و نیز در تفکراتی که فضیلت به‌عنوان یک امر ستایش شونده موردتوجه قرار نگیرد، به علت نداشتن هنجارهایی عقلایی یا دینی در مباحث جنسی و نیز عدم ضمانت اجرایی در برخورد با ناهنجاری‌های جنسی، گاه‌اندیشه‌هایی دیده می‌شود که به ترویج بی‌بندوباری جنسی پرداخته و امر تربیت جنسی را در رها کردن و آزاد گذاشتن آن می‌داند که امروزه می‌توان آسیب‌های این نوع تربیت را در زندگی جوامع غربی به‌وضوح تماشا کرد.[1]

تعداد کلمات 2985/ تخمین زمان مطالعه 15 دقیقه
راضیه مرزانی


‌مقدمه

ولی آنچه در این پژوهش بدان پرداختته شده است، نگاه دین به تربیت دینی و در این میان نگاه اسلام به دین است که می‌توان این دست از توجهات را در روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به‌طور آشکارا دید که مؤمنان را بدان توجه می‌دهند. علت آنکه اسلام بدین‌اندازه به این‌گونۀ تربیتی توجه کرده است این می‌باشد که آثار آن میان اعضای جامعه، به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم، در فرایند تربیت مؤمنان مؤثر می‌باشد. سعی نویسنده در این نوشتار آن است که نکات تربیت جنسی را در بخش تربیت کودک از میان سخنان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) جمع‌آوری نموده و در اختیار خوانندگان این مقاله قرار دهد.
در ابتدا لازم است به تبیین سه واژۀ تربیت‌، کودک و تربیت جنسی بپردازیم.

 

‌1. تربیت

‌‌1.1: مفهوم شناسی واژه تربیت

واژه «تربیت»[2] از ریشه «ربو» و از باب تفعیل است؛  چراکه کلمة ناقص، هنگامی‌که به باب تفعیل برده می‌شود‌، مصدر آن‌ها بر وزن تفعله می‌شود‌. مانند: تربیه‌، تزکیه‌، تحلیه و‌...[3]
این‌گونه که از سخن اهل لغت برمی‌آید، در این ریشه به‌نوعی می‌توان معنای  زیادت و رشد را یافت و در موارد مختلف استعمال خود نیز این معنا را دارد‌.
عرب‌زبانان به تپه « رَبوَه» می‌گویند‌، چراکه نسبت به سطح زمین برآمده‌تر است [4]، نفس زدن را «ربو» می‌گویند چراکه به هنگام نفس کشیدن سینه برآمده می‌شود [5]و نیز « ربا » را بدین نام نهاده‌اند از آن روی که بر مال، افزوده می‌شود‌. [6]
خلیل بن احمد فراهیدی، از لغت شناسان قرن دوم، در مورد معنای لغوی این واژه قائل است که ریشۀ آن به معنای زیادت هست‌، به‌عنوان نمونه وقتی می‌گوییم: رَبَا الجرح و الأرض و المال و کل شی‏ء یَرْبُو رَبْواً  هنگامی‌است که بدان افزوده شود و بیش از این مطلبی را بیان نمی‌دارد‌.[7]
راغب اصفهانی، در کتاب مفردات ألفاظ القرآن‏ در معنای این لغت همان سخن العین را آورده است و در کنار آن به بیان قولی نیز قایل شده است که اصل این کلمه از ( ربب ) می‌داند که یک حرف آن برای تخفیف در لفظ به حرف (ی) تبدیل شده است. [8]هدف از تربیت در نگاه دین عبارت است از: رشد [الهی]، طهارت، حیات طیبه، عبادت، تقوی، قرب، رضوان، تزکیه و تهذیب، اصلاح رابطه انسان با خودش‌، طبیعت‌، جامعه‌، تاریخ و‌...‌. و همین مطالب را می توان در‌اندیشه دانشمندان مسلمان و یا معتقد به ادیان الهی دید.
او در بیان معنای «رب» این‌گونه آورده است: «الرَّبُ‏ فی الأصل: التربیة، و هو إنشاءُ الشی‏ءِ حالاً فحالاً إلى حدِّ التمام‏.»[9]
نکتة مهم در معنایی که راغب اصفهانی در کتاب خویش آورده است، تدریجی بودن تربیت است که امری است قابل توجه و بسیار مهم.ابن منظور نیز این واژگان را به معنای زیاده و رشد دانسته است‌. [10]
اما جامع سخن را می توان در کلام علامه مصطفوی (ره) دید؛ ایشان پس از بیان گفتارهای مصباح اللغه‌، معجم مقاییس اللغه و لسان العرب‌، اصل واحد یا همان گوهر معنایی در این ماده را تورم همراه با زیاد شدن دانسته است‌، بدین معنا که شی در خودش متورم شده و بدان وسیله برای او فضل و زیاده حاصل شده است.[11]
او قائل است که دیگر معانی لغوی که لغت دانان برای این ریشه بیان داشته‌اند‌، اصل آن نبوده بلکه شباهتی به این ریشه دارد و از آثار و لوازم آن می باشد همچون معنای: زیادت‌، فضل‌، نمو‌، الطول‌، العظم‌، الزکاء و‌...
در اینجاست که فرق ریشه «ربو» با «ربب» و «ربا» مشخص می‌شود و آن این است که « ربا» به معنای علا و طال است و «ربب» به معنای سوق دادن و جهت دادن او به سوی کمال است‌. [12]
حاصل سخن آن است که آنچه در معنای این ریشه بتوان به‌عنوان معنای لغوی آن بیان نمود، همان افزودن و رشد و یا تورم دورنی است.[13]

 

بیشتر بخوانید: تربیت جنسی کودک در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام)


‌‌1.2: تربیت  در اصطلاح

در تعریف تربیت، لازم است که دسته بندی ای صورت گیرد و آن این است که در تعریف تربیت، باید بین نگاه‌اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان، تفکیک قایل شویم.
این مطلب بدان دلیل است که نگاه دینی به تربیت باعث شده مبانی، روش‌ها، غایات و اهداف تربیت در نزد معتقدین به دین با دیگر گروه‌ها تفاوت‌هایی قابل توجه بوجود بیاورد که ممکن است در نگاه اول موردتوجه قرار نگیرد ولی وقتی با دقت بیشتر بدان نگریسته شود این تفاوت بسیار چشمگیر و موردتوجه است.
یکی از مهمترین تفاوت‌های قابل ذکر در این مورد این است که در روش‌های تربیتی در‌اندیشه غیردینی‌،‌غالبا از روش‌های بیرونی استفاده می کنند‌. منظور از روش‌های بیرونی‌،‌روش‌هایی است که از بیرون بر تربیت شونده تاثیر می گذارند و در این بین به فطرت که ودیعه ایست در‌اندرون انسان توجهی ندارند.
به‌عنوان نمونه باندورا معتقد است که یادگیری بر اساس تاثیرات فیزیولوژیک و تجربه است و نقش عامل فطری را در تعلیم و تربیت قبول ندارد. [14]
اندیشمندان اسلامی، قائل هستند اصل تکلیف و نیز عقل و ارادة آدمی نشان از آن دارد که انسان تربیت پذیر است[15] و جبر تاریخ و اجتماع نمی تواند اصل تربیت پذیری او را از بین ببرد.
هدف از تربیت در نگاه دین عبارت است از: رشد [الهی]، طهارت، حیات طیبه، عبادت، تقوی، قرب، رضوان، تزکیه و تهذیب،[16] اصلاح رابطه انسان با خودش‌، طبیعت‌، جامعه‌، تاریخ و‌...‌. [17] و همین مطالب را می توان در‌اندیشة دانشمندان مسلمان و یا معتقد به ادیان الهی دید.
استاد مطهری(ره) در تعریف تربیت این‌گونه بیان می‌دارد: تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنى استعدادهاى درونى‏اى را که بالقوّه در یک شى‏ء موجود است به فعلیّت درآوردن و پروردن. و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنى گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر این کلمه را در مورد غیرجاندار به کار ببریم مجازاً به کار برده‏ایم، نه اینکه به مفهوم واقعى، آن شى‏ء را پرورش داده‏ایم.[18]
استاد مصباح نیز در گفتگویی که در عنوان تربیت دینی با ایشان انجام شده بود‌، تربیت را این‌گونه تعریف کرده‌اند: تربیت‌، فراهم کردن زمینه‌هایی است برای اینکه استعدادها و نیروهای یک موجود رشد کند تا بتواند از این نیروها برای رسیدن به کمال خودش بهره مند شود.[19]
و با این نگاه برخی از‌اندیشمندان تربیت اسلامی‌را این‌گونه تعریف کرده‌اند:
الف) تربیت اسلامی‌یعنی پرورش همه جنبه‌های فکری و عاطفی و جسمی‌و اجتماعی شخصیت اسلامی‌و ساماندهی رفتارهای او بر اساس مبانی و دستورهای اسلامی‌برای تحقق هدف‌های اسلام در زمینه‌های گوناگون زندگی. [20]
ب) تربیت اسلامی‌یعنی شناخت خدا به‌عنوان رب یگانه انسان و جهان برگزیدن او به‌عنوان رب خویش و تن دادن به ربوبیت او و تن زدن از ربوبیت غیر.[21]
ج) تربیت اسلامی عبارت است از شکوفایی استعدادهای خدادادی در هر انسان، به منظور ایجاد اعتدال در زندگی و با قصد رسیدن به اهداف و کمال مطلوب مورد نظر خداوندی. [22]
سخن جامع در تعریف اصطلاحی تربیت در نزد‌اندیشمندان اسلامی، به فعلیت رساندن استعدادهای ذاتی است که خدا در انسان به ودیعت نهاده و با استفاده از عقل و نقل می توان آن‌ها را از بالقوه به بالفعل تبدیل و نمایان کرد.

 

‌‌1.3: گونه‌های تربیت

همانطور که شخصیت انسان، دارای جنبه‌ها و نیز ابعاد گوناگونی است به ناچار تربیت او نیز ابعاد گوناگونی خواهد داشت.
برخی برآنند که مهمترین ابعاد تربیت انسانی عبارت است از: ابعاد جسمانی، اخلاقی، اجتماعی و عقلی.[23]
دسته بندی‌های دیگری نیز در این مورد وجود دارد، همچون دسته بندی به: تربیت اجتماعی، تربیت سیاسی، تربیت دینی و اقتصادی [24] و یا تقسیم به: پرورش جسمانی، تربیت عقلانی، تربیت عواطف، تربیت حس زیبایی، تربیت اخلاقی و تربیت اجتماعی.
دسته بندی دیگری نیز وجود دارد که تمامی گونه‌های یادشده را در زیر مجموعة‌ «تربیت دینی»‌ دانسته و قایل است، دسته بندی‌های دیگر به گونه ای است که صبغه ای از سکولاریسم را می توان در آن دید.[25]
به نظر می‌رسد آنچه درست است و می‌تواند جامع این نظریات باشد این است که هیچکدام یک از این عناوین را نمی‌توان در ذیل عنوان دیگری قرار داد و نهایت می‌توان بین این عناوین اولویت در امر تربیت قرار داد و این‌گونه بیان داشت که تربیت عقلانی اولویت بر تربیت دینی دارد و می‌توان برای آن نیز در گزاره‌های دینی مواردی نیز پیدا کرد و در منابع حدیثی نیز این طریق موردتوجه قرار داده است.
در یک دسته بندی جامع می توان گونه‌های تربیت با توجه به حوزة کارکردی که در زندگی انسان دارند به سه دسته تقسیم کرد:
 
 

1)    رابطه انسان با خود.
2)    رابطه انسان با خدایی که او را آفریده است.
3)    رابطه انسان با دیگران و اجتماعی که در آن حضور دارد.

با توجه به این دسته بندی ای که محوریت آن با حوزة‌ کارکرد تربیت است می توان زیر مجموعه‌های زیر را برای هر یک بیان کرد:

‌2. تربیت جنسی

برای این اصطلاح تعاریف متعددی را می‌توان یافت که به برخی از ایشان اشاره می‌شود:
الف) مقصود از تربیت جنسی، این است که کودک را به گونه ای بپرورانیم که هنگامی‌که به سن بلوغ رسید. حلال و حرام را در مسائل جنسی تشخیص دهد و به وظایف زناشویی و همسری آگاه باشد و از لاابالیگری بپرهیزد و راه و رسم عفت اسلامی، خلق و خوی او باشد و در وادی شهوت، سرگردان نشود.[26]
ب) تربیت جنسی، این است که زمینه‌ها و عواملی که مربوط به مسائل جنسی است، طوری فراهم شود که استعدادهای شخصی در جهت به کمال اختیاری فرد، شکوفا شود و او را برای رسیدن به کمال مطلوب، یاری نماید.[27]اهداف تربیت جنسی کودک، چیزی جدای از اهداف گونه‌های دیگر تربیتی نیست و غایتی که در این تربیت، مربی به دنبال آن است، اعتدال بخشی به رفتارهای جنسی و به‌طور خاص در کودکی جلوگیری از تحریک شدن‌اندام‌های جنسی در این سن هست که تبعات آن در دوران‌های دیگر به خصوص نوجوانی و جوانی موجب آسیب‌های رفتاری بسیار خطرناک می‌شود.
ج) فرد در دوره‌های رشد کودکی، نوجوانی و جوانی، به گونه ای پرورده شود و آموزش ببیند که با جنسیت خود آشنا گردد و آن را بپذیرد؛ قدر دان وجود خویش باشد و به آن افتخار کند؛ نقش مذکر یا مؤنث بودن از لحاظ اجتماعی را یاد بگیرد؛ و احکام و آداب دینی در ارتباط با مسائل جنسی مربوط به خود و روابط با همجنس و جنس مخالف را فرا گیرد؛ آمادگی روانی برای ازدواج و تشکیل خانواده را پیدا کند؛ با مسائل مربوط به زندگی خانوادگی و روابط با همسر آشنا گردد و در سایه آن، به آرامش برسد؛ به گونه ای که عواطف و فعالیت‌های جنسی خویش را در جهت قرب الی الله و جلب و خشنودی خداوند، به کار گیرد.[28]
از میان سه تعریف یاد شده، تعریف دوم به گونه ای علمی‌به تعریف تربیت جنسی و تعریف اول و سوم به بیان مصادیق تربیت جنسی پرداخته است.

 

‌3. کودک

برای کودک تعاریف زیر بیان شده است:
الف) حد فاصل میان نوزادی و نوجوانی را عرف عام دوره ای کودکی می‌گویند. علماء حقوق ذیل کلمه صغیر می‌گویند: پسر و دختری که به بلوغ شرعی نرسیده است از محجورین است، به محض رسیدن به بلوغ حجر او محو می‌شود، بدون این که احتیاج به صدور حکم از سوی حاکم شرع باشد، اگر پیش از بلوغ به حدی رسد که دارای تمیز باشد او را صغیر ممیز گویند.[29]
کودک در فرهنگ‌های لغت عربی به معنای انسانِ کم سِنی است که هنوز بزرگ و ‌بالغ نشده است. واژه بچه (اگر به معنای فرزند نباشد) نیز بیش‌تر به همین معنا به کار می‌رود.
 در عربی، واژه‌های «طفل»[30]  و «صغیر»[31]   مترادف «کودک»، واژه «رضیع» به معنای «شیرخوار»[32]،  و واژه «صبیّ» نیز گاه به معنای «کودک»[33]  و گاه به معنای «شیرخوار» است[34].  
در نظام‌های حقوقی گوناگون، کودک با معیارهای متفاوتی تعریف شده است. در اغلب نظام‌های جدیدِ حقوقی، تعریف کودک ناظر بر سن انسان است و سن، تنها عامل تمایز دوره کودکی از بزرگسالی است؛ ولی در فقه و حقوق اسلامی، پایان کودکی، ناظر بر بلوغ فرد است که مراد از آن، آغاز مرحله‌ای از زندگی است که از یک‌سو، با پدیدآمدن برخی دگرگونی‌های جسمی، از جمله شکوفایی غریزه جنسی، آمادگی توالد و تناسل به وجود می‌آید و از سوی دیگر، قوای عقلی، ادراکی و روانی رشد می‌یابد. بالغ شدن، معیار ورود از دوره کودکی به بزرگسالی است و سن فقط یکی از اَماره‌های بلوغ است. [35]
آنچه در این پژوهش به‌عنوان دوران کودکی در نظر گرفته شده است سنین بعد از شیرخوارگی تا انتهای هفت سالگی است، یعنی پایان دوره کودکی اول.

 

‌اهداف تربیت جنسی کودک

اهداف تربیت جنسی کودک، چیزی جدای از اهداف گونه‌های دیگر تربیتی نیست و غایتی که در این تربیت، مربی به دنبال آن است، اعتدال بخشی به رفتارهای جنسی و به‌طور خاص در کودکی جلوگیری از تحریک شدن‌اندام‌های جنسی در این سن هست که تبعات آن در دوران‌های دیگر به خصوص نوجوانی و جوانی موجب آسیب‌های رفتاری بسیار خطرناک می‌شود.
 

نمایش پی نوشت ها:

[1]‌. به عنوان نمونه یکی از این موارد به وجود آمدن مادرانی در سن 9 تا 10 ساله هست که جامعه غربی را به یک بیداری کشیده است که باید به این گونه تربیتی بیشتر توجه کند.
[2]. Training
[3]. محمد رضا، طباطبایی، صرف ساده، قم، دارالعلم، 1379، چهل و نهم‌، ص 171.
[4]. احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه‌، محقق: عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام اسلامی، بی تا، اول، ج 2‌، ص 483
[5]. همان.
[6]. همان.
[7]. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، قم، هجرت، بی تا‌، دوم، ج 8‌، ص 284.
[8]. حسین بن محمدراغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، بی تا، اول،  ص 340 (رَبَا: إذا زاد و علا)
[9]. همان، ص 336.
[10]. محمد بن مکرم ابن منظور، پیشین، ج 14‌، ص 305.
[11]. حسن مصطفوی، التحقیق قی کلمات القرآن الکریم، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا، سوم، ج 4‌، ص 35: أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو الانتفاخ مع زیادة بمعنى أن ینتفخ شی‏ء فی ذاته ثم یتحصّل له فضل و زیادة.
[12]. همان.
[13]. برخی برآن هستند که «ربب» اشتقاق یافته از «ربو» و برخی بالعکس آن را قائل هستند‌. ولی آنچه به نظر می رسد تفاوت اساسی این دو ماده و نیز کاربرد آن دو است که این گمانه زنی را ارتقاء می دهد که این دو از هم جدا و دارای معنای مستقل هستند و هیچ کدام از دیگری به ودیعه گرفته نشده است‌.
[14]. رجوع کنید به: کتاب «نظریه های یادگیری، نوشتة‌آلبرت باندورا، ترجمة فرهاد ماهر، تهران، نشر راهگشا، ص 12.
[15]. علی شریعتمداری،  تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، امیرکبیر، 1373، نهم، ص 9.
[16]. خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، 1385‌، سیزدهم، ص‌.53
[17]. مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، تهران، نشر و تحقیقات ذکر، 1380، چهارم،  ص 77.
[18]. مرتضی مطهری، مجموعة آثار، قم، صدرا، 1383، یازدهم، ج 22، ص 551‌.
[19]. گروه نویسندگان، تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر‌، قم، موسسه امام خمینی;‌، 1388، اول، ص 28‌.
[20]. همان‌.
[21]. خسرو باقری، پیشین، ص 44.
[22].محمد علی افخمی اردکانی، تبیین روش های تربیت اجتماعی در نهج البلاغه، فصلنامة نهج البلاغه، شمارة 21-22، بهمن 1386، ص 14
[23]. همان، ص 42.
[24]. سید مجتبی هاشمی رکاوندی، تربیت و شخصیت انسانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، اول، ص 20-89.
[25]. گروه نویسندگان، تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر‌، پیشین، ص 122.
[26]. اسلام و تربیت کودکان، ص24.
[27]. تربیت جنسی در اسلام، ص21.
[28]. علی نقی فقیهی، تربیت جنسی: مبانی اصول و روش ها از منظر قرآن و حدیث، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1387، دوم.
[29]. محمد جعفر لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، نشر گنج دانش، 1381، ج 3، ص 2352.
[30]. اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح العربیة، ذیل «طفل»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، بیروت ۱۴۰۷.
‌بن‌ منظور، لسان العرب، ذیل «طفل».
[31].  اسماعیل‌ بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح العربیة، ذیل «صغر»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، بیروت ۱۴۰۷.
محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل «صغر»، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
محمد بن محمد زَبیدی، تاج‌العروس من جواهر القاموس، ذیل «صغر»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
[32]. خلیل‌ بن احمد، کتاب‌العین، ذیل «رضع»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
ابن‌ منظور، لسان العرب،ذیل «رضع».
[33]. خلیل‌ بن احمد، کتاب‌العین، ذیل «صبو»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
فخرالدین‌ بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «صبو»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ش.
[34]. ابن‌ منظور، لسان العرب، ذیل «صبا».
محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل «صبو»، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
[35]‌. حسن امامی، حقوق مدنی، ج۵، ص۲۴۴ـ۲۴۵، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۱ش.

منابع
1.    قرآن کریم.
2.    ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، نشر: صادر، بی تا، سوم.
3.    احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه‌، محقق: عبدالسلام محمد‌هارون، قم، مکتب الاعلام اسلامی، بی تا، اول.
4.    افخمی اردکانی، محمد علی، تبیین روش‌های تربیت اجتماعی در نهج البلاغه، فصلنامة نهج البلاغه، شمارة 21-22، بهمن 1386.
5.    امامی، حسن، حقوق مدنی، ج۵، ص۲۴۴ـ۲۴۵، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۱ش.
6.    خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، 1385‌، سیزدهم.
7.    جوهری، اسماعیل‌ بن حماد، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح العربیة، ذیل «طفل»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، بیروت ۱۴۰۷.
8.    مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، تهران، نشر و تحقیقات ذکر، 1380، چهارم.
9.    حسین بن محمدراغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، بی تا، اول.
10.    شریعتمداری، علی،  تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، امیرکبیر، 1373، نهم.
11.    صدوق، محمد بن علی ابن بابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، مصحح: علی اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی‌وابسته به جامعه مدرسین قم، 1413 ه.ق، دوم.
12.    طباطبایی، محمد رضا، صرف ساده، قم، دارالعلم، 1379، چهل و نهم.
13.    طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ه.ق‌، چهارم.
14.    فراهیدی،خلیل بن احمد،  العین، قم، هجرت، بی تا‌، دوم.
15.    علی نقی فقیهی، تربیت جنسی: مبانی اصول و روش‌ها از منظر قرآن و حدیث، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1387، دوم.
16.    کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ه.ق، چهارم.
17.    گروه نویسندگان، فلسفه تعلیم و تربیت، قم، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1384، هفتم.
18.    لنگرودی، محمد جعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، نشر گنج دانش، 1381،
19.    حسن مصطفوی، التحقیق قی کلمات القرآن الکریم، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا، سوم.
20.    مرتضی مطهری، مجموعة آثار، قم، صدرا، 1383، یازدهم.
21.    موسوی خمینی، روح الله، تحریرالوسیله، قم، دارالعلم، بی تا، اول.
22.    هاشمی رکاوندی، سید مجتبی‌، تربیت و شخصیت انسانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، اول.