خديجه طاهره ، به روايتي ديگر





درباره خديجه، همسر گرامي پيامبر اكرم(ص)، اطلاعات زيادي گزارش نشده است و كاش فقط با كمبود اطلاعات روبه رو بوديم. زيرا همان گزارشاتي هم كه واصل شده داراي تناقصات فراوان و شگفت آور است و متأسفانه آن قسمتي كه بر سر زبانها جريان دارد، زندگي واقعي آن بانوي بزرگوار را به نمايش نمي گذارد و اين مقاله، در پي آن است، تا علاوه بر آنچه كه بر افواه جاري است سيماي ديگري از خديجه كبري عرضه كند.
در سرزمين حجاز، مردي پا به عرصه زندگي گذاشت نام احمد (يا محمد (ص)) را برايش در نظر گرفتند و او همان كسي است كه در چند دهه بعد، بشريت را با آئيني آسماني آشنا كرد. و بارزترين نقطه عطف را در طومار دينداري رقم زد.
براستي چه ويژگيهايي در آن شخص، موجب گزينش الهي وي شد؟ نگارنده مقاله در صدد پرداختن به اين موضوع نيست. ولي براي پرداختن به سيماي خديجه طاهره، ناگزير از ذكر بعضي خصوصيات حضرت محمد (ص) است. آن حضرت مظهر و نماد پاكي و پاكيزگي بود. كسي بود كه در جامعه منحط آن ديار، به عنوان يك فرد پسنديده و ستوده، شهرت يافت و راستگو و راست كردار بود و در شهر نا آشنا با آب، به پاكيزگي، بسيار اهميت ميداد.
استحمام و مسواك زدن جزو برنامه مستمرش محسوب مي شد. درد مردم و جامعه آزارش ميداد و براي رفع آلام مردم اقدام عملي نيز ميكرد و به همين دليل در گروه معدود جوانمردان و آزادگان جاي گرفت و همه از خود مي پرسيدند چنان شخصي براي ازدواج چه برنامه اي خواهد داشت؟ و معيارهاي انساني كه صلاحيت ابلاغ وحي الهي را دارا خواهد شد، براي پيوند زناشوئي چيست؟ گزيده ی گزينش شده الهي كيست و بايد چه صفائي داشته باشد؟ آيا همانطور كه خدا از ميان آدميان، وي را به دلايل انساني و صفاتي نيكو برگزيد، او نيز از ميان بانوان آن ديار، كسي را گزينش خواهد كرد كه چنين باشد؟ مگر غير از اين احتمال ديگري متصور است؟
پس سيماي همسر محمد را بايد از اين منظر در كتب تاريخ جستجو كرد. آري، خديجه همان كسي است كه در جامعه مكه به طاهره يعني بانوي پاك مشهور شد. گر چه جامعه جاهلي آن زمان به تدريج با پاكي و پاگيزگي به مفهوم عام آشنا مي شد، ولي قدر مسلم با پاكي بيگانه هم نبود و پاكان را مي ستود و به همين دليل خديجه را، طاهره لقب داد و احمد را محمد. طاهره، لقبي كه نماد تمام نماي خوبي در آن زمان و آن ديار بود.
بنابر اين، حلقه اتصال محمد و خديجه (طاهره) را براحتي ميتوان از اين رهگذر بدست آورد و از بسياري از گزارشات نامعقول دوري جست. گزارشاتي كه در پي آنند تا خديجه را داراي ثروت فراوان و بي حساب معرفي كنند و همان را، نقطه آغاز اين آشنائي و ازدواج دانسته و نوشته اند.
خديجه قبل ازدواج با حضرت محمد (ص) دو بار ديگر ازدواج كرده و داراي چند فرزند نيز بوده و زمان ازدواج با محمد (ص)، 40 سال و يا كمي بيشتر سن داشته است و نيز ميگويند خديجه بود كه پيشنهاد ازدواج با محمد را مطرح كرد.
اينكه معروف است خديجه طاهره قبل از ازدواج با پيامبر (ص) 2 بار ازدواج كرده، صرفاً يك گزارش تاريخي است كه متضاد آن نيز گزارش شده و در چند كتاب تاريخي آمده: «ان النبي (ص) تزوج بها و كانت عذرا» (پيامبر گرامي با خديجه ازدواج كرد در حاليكه خديجه دوشيزه و باكره بود) ولي مظلوميت مضاعف خديجه در طول تاريخ به دست بعضي سيره نويسان كم دقت و راويان اوليه مغرض رقم خورده است.
آنان دليل ازدواج هاي قبلي وي را وجود فرزنداني از آن ازدواج ها مي دانند در حاليكه كودكان مورد اشاره ی مورخان فرزندان خواهر خديجه يا فرزندان شوهر خواهر خديجه از زن ديگر بودند كه علي الظاهر بعد از مرگ والدين آنها (يا هر دليل ديگري) و فقدان سرپرست، آن بانوي نمونه، فداكاري كرد، آنها را به نزد خود آورد و به همراه پيامبر گرامي (ص) با تمام محبت از آنها نگهداري ميكرد و به همين دليل است كه خديجه، علاوه بر صفت طاهره، داراي لقبي ديگر يعني « ام الايتام »، مادر يتيمان نيز هست. و اين لقب در رابطه با مادري كردن وي در حق آن كودكان است.
البته اين عنوان را مردم آن دوران به وي دادند و بديهي است كه شخصيت طاهره خديجه راضي به كاربرد كلمه ايتام و يتيمان نبوده باشند زيرا او فقط مادري كرده بدون هيچگونه طعن و نيش. حال آنكه در لقب مذكور، نوعي بي مهري مشاهده ميشود.
بهر جهت، اين لقب را هر كس به خديجه داده باشد نشان از روحيه بلند و انساني خديجه دارد. حس نوع دوستي، فداكاري و آزادگي همان ويژگيهايي كه شوي او نيز در مرتبه بالاتر، داراي آن بود.
متأسفانه در گزارش بعضي راويان مغرض، نه تنها با انتساب اين فرزندان به خديجه، ويژگي فداكاري و انسانيت او ناديده گرفته شده، بلكه همان فرزندان را يكي از دلايل ازدواج هاي قبلي وي قلمداد كرده اند.
هر چند كه گزارشگران ديگري به اين واقعيت مهم پي برده و آن را تصحيح كرده اند. از دلايل محكم در رد ازدواجهاي قبلي خديجه، گزارشي هست كه در بسياري از كتب تاريخ آمده و كسي نيست كه آنرا نشنيده باشد. اين مضمون كه مي گويند، خديجه به دليل شخصيت ممتازش، داراي خواستگارهاي فراوان بود و بزرگان و اشراف قريش، خواهان ازدواج با وي بودند ولي او به تمام اشراف مدعي جواب رد داد و چون جواب مثبت به محمد داد، مورد اعتراض زنان قريش واقع شد كه چرا به احدي از اميران جواب مثبت ندادي اما با يتيم ابوطالب (محمد) ازدواج كردي؟
گزارش مذكور علاوه بر اينكه به روشني ازدواجهاي قبلي وي را مردود اعلام ميكند، حاكي از آن است كه خديجه همانطور كه از القابش (طاهره و ام الايتام) بر مي آيد، براي ازدواج ملاكهايي جز ملاكهاي موجود در جامعه را مد نظر داشته و ثروت و دارايي اميران و بزرگان قريش او را نفريفته بلكه پاكي او بدنبال پاكي بزرگتري بوده است (جذب پاكي بزرگتر شدن پاكان).
در مورد سن خديجه هم برخلاف آنچه بر افواه جاري و ساري است و عدد چهل قيد شده، گفتني است كه به احتمال قريب به يقين اين عدد ناشي از تخمين بعضي سيره نويسان به دليل فرض قبلي آنان در مورد دوبار ازدواج كردن خديجه و فرزند داشتن وي بوده و اگر ازدواجهاي قبلي او را منتفي بدانيم، موضوع سنش نيز خود به خود حل خواهد شد.
بنا به نقل جعفر مرتضي عاملي دركتاب الصحيح من سيرة النبي الاعظم، سن خديجه هنگام ازدواج با پيامبر (ص) متفاوت ذكر شده و مورخان مختلف آن را 25 سال، 28 سال، 30 سال، 35 سال، 40 سال، 44 سال، 45 سال و 46 سال اعلام كرده اند. در بحارالانوار (ج 16 ص 12) از قول ابن عباس سن وي هنگام ازدواج با پيامبر (ص)، 22 سال ذكر شده است.
جعفر مرتضي عاملي، عدد 28 سال را قول ترجيحي اكثريت دانسته و باتوجه به رد ازدواجهاي قبلي وي، قطعي است كه سن او هنگام وصلت با پيامبر گرامي (ص)، بايد خيلي كمتر از آنچه شهرت دارد، بوده باشد. و اگرچه نميتوان به طور قطع سن خديجه طاهره را به دست آورد ولي به نظر ميرسد سن اعلام شده در بحارالانوار از قول ابن عباس به صحت نزديكتر است كه در اين صورت با قول ترجيحي اكثريت (بنا به ادعاي جعفر مرتضي عاملي) خيلي تفاوت ندارد.
در هر صورت بعضي از سنهاي ادعائي ياد شده (بويژه از 35 تا 46 سال) نه با تحليل صحيح وقايع تاريخي سازگار است و نه با علوم پزشكي و تجارب انسانها. زيرا كساني كه سن حضرت خديجه را هنگام ازدواج با پيامبر (ص) حدود 40 سال اظهار كرده اند همان كساني هستند كه ولادت حضرت زهرا (س) را، 5 سال بعد از بعثت، يعني 20 سال بعد از ازدواج رسول اكرم (ص) با خديجه ميدانند.
بدين ترتيب سن خديجه هنگام تولد حضرت فاطمه (س) بايد حدود 60 سال باشد كه طبيعي است در اين حدود سن (بين 55 سال تا 66 سال) بارداري از نظر علمي و پزشكي و تجربه و واقعيت مردود است. و اگر عوام الناس بگويند سن بارداري براي سادات، 10 سال بيش از حد معمول است، بايد گفت: اگر چنين باشد، همين مطلب بزرگ ترين سند و معجزه براي حقانيت آئين اسلام در نزد جهانيان مي توانست باشد كه البته نه چنين مطلبي واقعيت دارد و نه نگارنده به دنبال چنين موهوماتي است.
گذشته از آنكه اصولا خديجه جزو سادات مرسوم به شمار نمي آيند، از سويي ممكن است عده اي استدلال كنند در قرآن مواردي از بارداري در سنين كهنسالي مطرح شده (همسر حضرت ابراهيم (ع) و حضرت زكريا) و اين امر در مورد حضرت خديجه نيز مي تواند از اين نوع (معجزه الهي) باشد. جواب اين است كه آيا اجازه داريم هرگاه از تحليل و تحقيق كم مي آوريم، متمسك به استثنائاتي شويم كه در قرآن و خود قرآن نيز غيرعادي و غيرطبيعي بودن آن را ذكر كرده است.
ثانيا وقتي قرآن، دو مورد مزبور را در مورد پيامبران پيشين ذكر كرده چطور ممكن است معجزه اي را كه مربوط به آورنده قرآن است مسكوت گذاشته باشد.
از اين نكته نيز اگر بگذريم نوبت به موضوع خواستگاري خديجه از پيامبر مي رسد بدون ترديد خواستگاري يك زن بيوه چهل و چند ساله كه داراي چند فرزند بوده و سابقه دوبار شوهر كردن را داشته از يك جوان نمونه قريش با حدود 25 سال سن، گستاخانه و خودخواهانه است و اين امر با اخلاق قريش سازگاري نداشته است و اگر بپذيريم وي يك دوشيزه (عذراء) فداكار و پاكي بوده كه سني حدود سن پيامبر (ص) را داشته، لذا موضوع خواستگاري از اين زاويه با صفات وي منتفي است و به خصوص كه مراسم خواستگاري رسمي كسان پيامبر (ص) (به ويژه حضرت ابوطالب) از خديجه و كسان وي، در كتب معتبر تاريخي ذكر شده است. هرچند كه ممكن است بدليل وجود صفات برجسته محمد بن عبدالله (ص)، پيامهاي اوليه از سوي خديجه ارسال شده باشد، ولي طبيعي تر، همان خواستگاري معمول محمد (ص) و كسان وي از خديجه و بزرگ وي به دليل وجود صفات نيكو در اين زن آزاده اي بود كه به پاكي و مهر و محبت شهرت داشته است.
ظاهرا اصلي ترين امتيازي كه براي حضرت خديجه در امر پيشقدم شدن در ازدواج مطرح ميكنند همانا مال و ثروت زياد وي است. كه اگر چنين شخصيت ملكوتي و منحصر به فرد پيامبر به ازدواج با فردي كه تنها امتيازش ثروت اوست راضي نمي شد. مگر در اصل ثروت فراوان و بسيار خديجه، ترديد كنيم هرچند نظر قطعي نمي توان داد.
خديجه در جامعه اي پا به عرضه وجود نهاد كه بسياري از ارزشها و اخلاقيات در آن كمرنگ شده بود و او در همان جامعه ملقب به صفت طاهره (پاك) شد. او نهاد دقيق مهرورزي و محبت به كودكان بي سرپرست بود. و به دليل همان صفات برجسته انساني و بسياري صفات نيكوي ديگر كه متأسفانه خبري از آنها نداريم، با اشرف انسانهاي دوران آفرينش، سرچشمه نيكي و پاكي، محمد مصطفي (ص)، پيوند برقرار كرد و به همراه آن حضرت به ادامه سرپرستي از فرزنداني پرداخت كه بعدها منتسب به پيامبر (ص) و خديجه شدند و حتي همسران آن دختران نيز، به لقب دامادهاي پيامبر (ص) مفتخر شده اند .
شايد بدليل وجود همين فرزندان بوده كه آن خانواده نوراني از داشتن فرزندان حقيقي به تعداد متعارف زمان حياتشان منصرف شده اند.
اگر چه گفته ميشود خديجه طاهره اولين كسي بود كه به حضرت محمد (ص) ايمان آورد و آغاز ايمان وي به رسول الله (ص) به لحظه آغازين وحي و بعثت وي برمي گردد او از سالها قبل به پاكي محمد (ص) و خداباوري وي ايمان آورده بود و بديهي است اگر بعد از سفارت رسمي الهي خاتم الانبياء (ص)، اولين گرونده رسمي باشد.
منبع: www.khadijeh.com