انحرافات عزاداری
کارکرد هیئت همیشه برای زنده نگهداشتن یاد و راه سید و سالار شهیدان (ع) بوده است و تاکنون نیز ادامه داشته است. اما این نهاد مذهبی نیز گاهی در طول اعصار و ایام دچار انحرافاتی شده است که باید از آنها دوری میشده ولی بنا به عواملی این کار صورت نگرفته است. در این مقاله به این آسیبها از دیدگاه امام راحل و مقام معظم رهبری خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات 3890/ تخمین زمان مطالعه 20 دقیقه
مقدمه
1. انحرافات فکری
رهبر معظم انقلاب مدظله: ما یکچیز استثنائی داریم که هیچ جا آن را ندارند؛ هیچ مذهبی نتوانسته این هنر را اولاً اینطور تجسم ببخشد و ثانیاً ماندگار کند؛ یعنی ایمان و عاطفه را درهم بپیچند و این جریان مواج را در تاریخ به وجود آورند و روزبهروز هم زندهتر شوند.2
رهبر معظم انقلاب مدظله: مبادا کسى خیال کند که درزمینهی فکر و منطق و استدلال، دیگر چه جایی براى گریه کردن و این بحثهاى قدیمى است! نه! این خیالِ باطل است. عاطفه بهجای خود و منطق و استدلال هم بهجای خود، هر یک سهمى در بناى شخصیت انسان دارد. خیلى از مسائل است که باید آنها را باعاطفه و محبت حل کرد و در آنها جاى منطق و استدلال نیست. شما اگر در نهضتهاى انبیا ملاحظه کنید، خواهید دید وقتیکه پیغمبران مبعوث میشدند، در وهلهى اول که عدهاى دور آنها را میگرفتند، عامل اصلى، منطق و استدلال نبود. شما در تاریخ پیغمبر اسلام که مدون و روشن هم هست، کجا سراغ دارید که آن حضرت کسانى از کفّار قریش را که مثلاً استعداد و قابلیت داشتهاند، در مقابل خود نشانده و برایشان استدلال کرده باشد که به این دلیل خدا هست، یا به این دلیل خدا واحد است، یا به این دلیل و استدلال عقلانى، بتهایى را که میپرستید، باطلاند؟ دلیل و استدلال، زمانى کاربرد دارد که نهضت پیش رفته است. در وهلهى اول، حرکت، حرکتى احساسى و عاطفى است. در وهلهى اول این است که ناگهان فریاد میزند: «نگاه کنید به این بتها و ببینید که اینها ناتواناند! » در وهلهى اول مىگوید نگاه کنید که خداى متعال واحد است: «قولوا لا اله الا اللَّه تفلحوا»3. به چه دلیل «لا اله الا اللَّه» موجب فلاح است؟
اینجا کدام استدلال عقلانى و فلسفى وجود دارد؟ البته در خلال هر احساسى که صادق باشد، یک برهان فلسفى خوابیده است؛ اما بحث سرِ این است که نبى وقتى مىخواهد دعوت خود را شروع کند، استدلال فلسفى مطرح نمىسازد؛ بلکه احساس و عاطفهى صادق را مطرح میکند. البته آن احساس صادق، احساس بیمنطق و غلط نیست؛ احساسى است که در درون خود، استدلالى هم دارد. اول توجه را به ظلمى که در جامعه جارى است، اختلاف طبقاتىاى که وجود دارد و فشارى که «انداد اللَّه» از جنس بشر و شیاطین انس بر مردم وارد میکنند، معطوف مىسازد. این، همان عواطف و احساسات است. البته بعد که حرکت وارد جریانِ معقول و عادى خود شد، نوبت استدلال منطقى هم مىرسد. یعنى کسانى که داراى تحمل عقلى و پیشرفت فکرى هستند، به استدلالات عالى مىرسند. ولى بعضى افراد هم، در همان درجات ابتدایى مىمانند. درعینحال، معلوم هم نیست آنهایی که ازلحاظ استدلال سطح بالاترى دارند، ازلحاظ درجات معنوى هم، حتماً سطح بالاترى داشته باشند. نه؛ گاهى کسانى که سطح استدلالىِ پایینترى دارند، اما جوشش عواطفشان بالاست، ارتباط و علقهشان با مبدأ غیبى بیشتر و محبتشان نسبت به پیغمبر، جوشانتر است و به درجات عالیترى میرسند. قضیه اینگونه است.4
رهبر معظم انقلاب مدظله: درحرکتهای معنوى، عاطفه سهم و جاى خود را دارد. نه عاطفه جاى استدلال را مىگیرد و نه استدلال مىتواند بهجای عواطف بنشیند. حادثهى عاشورا، در ذات و طبیعت خود، یک دریاىِ خروشانِ عواطفِ صادق است.5رهبر معظم انقلاب مدظله: عزیزان من؛ مؤمنین به حسین بن على (علیهالسلام) امروز حسین بن على میتواند دنیا را نجات دهد؛ بهشرط آنکه با تحریف، چهرهى او را مغشوش نکنند. نگذارید مفاهیم و کارهاى تحریف آمیز و غلط، چشمها و دلها را از چهرهى مبارک و منور سیدالشهدا(علیه الصلاة والسلام)، منحرف کند. با تحریف مقابله کنید.
رهبر معظم انقلاب مدظله: در آن روزهایى که مسائل اسلامى، با دیدهاى نو مطرح مىشد و جاذبههاى خوبى هم داشت و براى کسانى که با دین و اسلام سروکار زیادى نداشتند، موضوع مبارکى هم بود و گرایشهاى نو در تفکر اسلامى، چیز بدى نبود - بلکه براى عالم اسلام و بهخصوص قشر جوان ذخیره محسوب میشد - یک گرایش شبه روشنفکرانه به وجود آمده بود که ما بیاییم مسائل ایمانى و اعتقادى اسلام را از مسائل عاطفى و احساسى - ازجمله مسائل مربوط به عاشورا و روضهخوانیها و گریه - جدا کنیم!!
شاید بسیارى در آن روزها بودند که با توجه به اینکه در ماجراى ذکر عاشورا و روایت فداکارى اباعبدالله (علیه الصلوه والسلام) چیزهایى واردشده بود و احیاناً به شکلهاى تحریف آمیزی بیان مىشد، این حرف برایشان مطلوب و شیرین بود و این گرایش رشد مىکرد؛ لیکن درصحنهی عمل، ما بهوضوح دیدیم که تا وقتى این مسئله از طرف امام بزرگوارمان، بهصورت رسمى و علنى و در چارچوب قضایاى عاشورا مطرح نشد، هیچ کار جدى و واقعى انجام نگرفت.6
رهبر معظم انقلاب مدظله: امام (رضوانالله تعالی علیه) باظرافت، آن تصور غلط روشنفکرمآبانهى قبل از پیروزى انقلاب را که در برههای از زمان رایج بود، از بین بردند. ایشان، جهتگیرى سیاسىِ مترقىِ انقلابى را با جهتگیرى عاطفى در قضیهى عاشورا پیوند و گره زدند و روضهخوانى و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این، یک کار زائد و تجملاتى و قدیمى و منسوخ در جامعهى ما نیست؛ بلکه لازم است و یاد امام حسین و ذکر مصیبت و بیان فضایل آن بزرگوار - چه بهصورت روضهخوانى و چه به شکل مراسم عزادارى گوناگون - باید به شکل رایج و معمول و گریهآور و عاطفه برانگیز و تکاندهندهی دلها، در بین مردم ما باشد و از آنچه که هست، قویتر هم بشود. ایشان بارها بر این مطلب تأکید مىکردند و عملاً هم خودشان وارد مىشدند.7
1-2. ایمنی از مجازات الهی به دلیل حب اهلبیت(علیهمالسلام)
لذا وقتى شما مىخواهید در تشهد نمازتان نام پیغمبر خدا را بیاورید و از او تجلیل کنید، مىگویید «و اشهد ان محمد عبده» اول عبودیت را ذکر مىکنید، بعد مىگویید «و رسوله». عبودیت بالاتر از رسالت است. اساس و جوهر کار، عبودیت است. من و شما هم باید از همین جاده برویم. البته این قلّهها خیلى بالاست. اگر چشم ما بتواند این قلّهها را ببیند، خیلى باید خدا را شکرگزار باشیم؛ چه برسد که به آنجاها برسیم؛ لیکن باید برویم؛ راه این است. این دامنهها را باید بهقدر قدرت و توانمان طى کنیم؛ که اگر اینطور شد، بهقدر ظرفیتمان بهره خواهیم برد.11
1-3. تحریف چهره واقعی امام حسین(علیهالسلام)
1-4. افراط وتفریط در طرح مسائل سیاسی در مجالس عزاداری
امام خمینی رضوانالله علیه: اهل منبر(اید هم الله تعالی) کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامی و مسائل سیاسی - اسلامی، مسائل اجتماعی- اسلامی و روضه را دست از آن برندارید که ما با روضه زنده هستیم.14
امام خمینی رضوانالله علیه: این جنبه سیاسی این مجالس بالاتر از همه جنبه دیگری است که هست، بیخود بعضی از ائمه ما نمیفرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند، بیخود نمیگویند ائمه ما به اینکه هرکس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش بگیرد اجرش فلان و فلان است. مسئله، مسئله گریه نیست، مسئله، مسئله تباکی نیست، مسئله، مسئله سیاسی است که ائمه ما باهمان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را باهم بسیج کنند و یکپارچه کنند، از راههای مختلف، اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند. مسائل اسلام، مسائل سیاسی است و سیاستش غلبه دارد بر چیزهای دیگرش.15
امام خمینی رضوانالله علیه: این عده از جوانهایی - که اینطور نیست که سوءنیت داشته باشند- خیال میکنند ما حالا باید حرف روز بزنیم، حرف سیدالشهدا حرف روز است؛ همیشه حرف روز است؛ اصلاً حرف روز را سیدالشهدا آورده است، دست ماها داده و سیدالشهدا را این گریهها حفظ کرده است مکتبش را.16
بیشتر بخوانید: عزاداری و آسیب ها
2. انحرافات عملی
رهبر معظم انقلاب مدظله: بنده خیلى متأسفم که بگویم در این سه، چهار سال اخیر، برخى کارها در ارتباط با مراسم عزادارى ماه محرم دیدهشده است که دستهایى بهغلط، آن را در جامعهى ما ترویج کردهاند. کارهایى را باب مىکنند و رواج مىدهند که هرکس ناظر آن باشد، برایش سؤال به وجود میآید.18
1-2. قفل زدن به بدن
2-2. قمهزنی
آنچه از قول مراجع سلف(رحمۀالله علیهم) نقلشده است بیش از این نیست که اگر این کار ضرر معتنىبه ندارد جایز است؟ آیا سبک کردن شیعه در افکار جهانیان ضرر معتنىبه نیست؟ آیا مخدوش کردن محبت و عشق شیعیان به خاندان مظلوم پیامبر(صلیالله علیه واله) و بهخصوص شیفتگى بیحدوحصر آنان به سالار شهیدان(علیهالسلام) را بد جلوه دادن، ضرر نیست؟ کدام ضرر از این بالاتر است؟ اگر قمه زدن بهصورت عملى انفرادى در خانههاى دربسته انجام مىگرفت، ضررى که ملاک حرمت است فقط ضرر جسمى بود، ولى وقتى این کار على رؤُوسِالأَشهاد و در مقابل دوربینها و چشمهاى دشمنان و بیگانگان بلکه در مقابل چشم جوانان خودمان انجام مىگیرد، آنوقت دیگر ضررى که باید معیار حرمت باشد فقط ضرر جسمى و فردى نیست، بلکه مضرات بزرگ تبلیغى که با آبروى اسلام و شیعه سروکار دارد نیز باید موردتوجه باشد. امروز این ضرر، بسیار بزرگ و شکننده است و لذا قمه زدن علنى و همراه با تظاهر، حرام و ممنوع است، البته کسانى که در سالهاى گذشته از روى عشق و اخلاص قمه زدهاند مأجورند و به خاطر نیتشان مستوجب ثواب الهىاند انشاءالله.20
رهبر معظم انقلاب مدظله: قمه زدن هم از کارهاى خلاف است. میدانم عدهاى خواهند گفت: «حق این بود که فلانى اسم قمه را نمىآورد. » خواهند گفت: «شما به قمه زدن چهکار داشتید؟ عدهاى مىزنند؛ بگذارید بزنند! » نه؛ نمىشود در مقابل این کار غلط سکوت کرد.
اگر بهگونهای که طى چهار، پنج سال اخیر بعد از جنگ، قمه زدن را ترویج کردند و هنوز هم مىکنند، در زمان حیات مبارک امام(رضوانالله علیه) ترویج مىکردند، قطعاً ایشان در مقابل این قضیه مىایستادند. کار غلطى است که عدهاى قمه به دست بگیرند و به سرخودشان بزنند و خون بریزند. این کار را میکنند که چه بشود؟! کجاى این حرکت، عزادارى است؟!
البته، دستبرسر زدن، بهنوعی نشانهى عزادارى است. شما بارها دیدهاید، کسانى که مصیبتى برایشان پیش مىآید، بر سر و سینهى خود مىکوبند. این نشانهى عزادارى معمولى است. اما شما تابهحال کجا دیدهاید که فردى به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و از سر خود خون جارى کند؟! کجاى این کار، عزادارى است؟! قمه زدن، سنتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست و بلاشک، خدا هم ازآنجام آن راضى نیست علماى سلف دستشان بسته بود و نمىتوانستند بگویند«این کار، غلط و خلاف است.» امروز روز حاکمیت اسلام و روز جلوهى اسلام است. نباید کارى کنیم که آحاد جامعهى اسلامى برتر، یعنى جامعهى محب اهلبیت(علیهمالسلام) که به نام مقدس ولیعصر ارواحنافداه، به نام حسین بن على(علیهالسلام) و به نام امیرالمؤمنین(علیه الصلاة والسلام)، مفتخرند، در نظر مسلمانان و غیرمسلمانان عالم، بهعنوان یک گروه آدمهاى خرافى بىمنطق معرفى شوند. من حقیقتاً هر چه فکر کردم، دیدم نمىتوانم این مطلب - قمه زدن- را که قطعاً یک خلاف و یک بدعت است، به اطلاع مردم عزیزمان نرسانم. این کار را نکنند. بنده راضى نیستم.امام خمینی رضوانالله علیه: اینجا باید یکسخنی هم در خصوص عزاداری و مجالسی که بنام حسین بن علی به پا میشود بگوییم. ما و هیچیک از دینداران نمیگوییم که با این اسم هرکس هر کاری میکند، خوب است؛ چهبسا علماء بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این کارها ر ا ناروا دانسته و بهنوبت خود از آن جلوگیری کردهاند.
اگر کسى تظاهر به این معنا کند که بخواهد قمه بزند، من قلبا از او ناراضىام. این را من جداً عرض مىکنم. یکوقت بود در گوشه و کنار، چند نفر دورهم جمع مىشدند و دور از انظار عمومى مبادرت به قمهزنى مىکردند و کارشان، تظاهر – به این معنا که امروز هست - نبود. کسى هم به خوب و بد عملشان کار نداشت؛ چراکه در دایرهى محدودى انجام مىشد. اما یکوقت بناست که چند هزار نفر، ناگهان در خیابانى از خیابانهاى تهران یا قم یا شهرهاى آذربایجان و یا شهرهاى خراسان ظاهر شوند و با قمه و شمشیر بر سرخودشان ضربه وارد کنند. این کار، قطعاً خلاف است. امام حسین(علیهالسلام )، به این معنا راضى نیست. من نمىدانم کدام سلیقههایى و از کجا این بدعتهاى عجیب و خلاف را وارد جوامع اسلامى و جامعهى انقلابى ما میکنند! ؟21
رهبر معظم انقلاب مدظله: من در دو، سه سال قبل از این، راجع به قمه زدن مطلبى را گفتم و مردم عزیز ما، آن مطلب را با همهی وجود پذیرفتند و عمل کردند. اخیراً مطلبى را کسى به من گفت که خیلى برایم جالب و عجیب بود. براى شما هم آن مطلب را نقل مىکنم. کسى که با مسائل کشور شوروى سابق و این بخشى که شیعهنشین است – جمهورى آذربایجان - آشنا بود، مىگفت: آن زمان که کمونیستها بر منطقهى آذربایجان شوروى سابق مسلط شدند، همهى آثار اسلامى را ازآنجا محو کردند. مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند، سالنهاى دینى و حسینیهها را به چیزهاى دیگرى تبدیل کردند و هیچ نشانهاى از اسلام و دین و تشیع باقى نگذاشتند.
فقط یکچیز را اجازه دادند و آن، قمه زدن بود! دستورالعمل رؤساى کمونیستى به زیردستان خودشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نماز جماعت برگزار کنند، قرآن بخوانند، عزادارى کنند، هیچ کار دینى نباید بکنند؛ اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون قمه زدن، براى آنها یک وسیلهى تبلیغ بر ضد دین و بر ضد تشیع بود. بنابراین، گاهى دشمن از بعضى چیزها، اینگونه علیه دین استفاده مىکند. هر جا خرافات به میان آید، دین خالص بدنام خواهد شد.22
رهبر معظم انقلاب مدظله: اینطور نباشد که وقتى مطلب حقى در مرکزى گفته مىشود و مسئول و روحانى روشنفکر و آگاهى آن را بیان مىکند، ناگهان با این توهم یا با این وسوسه که اصل عزادارى امام حسین زیر سؤال برده شد، جریانى درست شود؛ کما اینکه ما دیدیم در قضیهى قمهزنى همینطور شد. به نظر ما قمهزنى یک خلاف شرع قطعى بود و هست؛ این را ما اعلام کردیم و بزرگانى هم حمایت کردند؛ اما بعد دیدیم از گوشه و کنار کسانى در جهت عکس این عمل میکنند! اگر قمهزنى اشکال هم نداشته باشد و حرام هم نباشد، واجب که نیست؛ چرا درجاهایی براى این چیزهاى بعضاً خرافى انگیزه وجود دارد؟ آنهایی هم که جنبهى خرافى محض ندارد، لااقل این مقدار هست که در دنیاى امروز، در ارتباطات امروز، در فرهنگ رایج جهانى امروز، در عقلانیاتى که امروز در داخل خانههاى ما و بین جوانان و دختران و پسران ما رایج است، عکسالعمل نامناسب ایجاد خواهد کرد. اینها از بینات شرع نیست که ما بگوییم چه دنیا بپسندد، چه نپسندد، ما باید اینها را بگوییم؛ حداقل اینها چیزهاى مشکوکفیه است. براى این موضوع فکرى بکنید و کارى انجام دهید. این هم با اشارهاى که شما در بیانیه اجلاس کردید، به دست نمىآید.23
رهبر معظم انقلاب مدظله: دین، منطقى است. اسلام، منطقى است و منطقىترین بخش اسلام، تفسیرى است که شیعه از اسلام دارد؛ تفسیرى قوى. متکلّمین شیعه، هر یک در زمان خود، مثل خورشید تابناکى مىدرخشیدند و کسى نمىتوانست به آنها بگوید «شما منطقتان ضعیف است.»...
کتابهاى مرحوم «شرفالدین» و نیز «الغدیر» مرحوم «علامه امینی» در زمان ما، سرتاپا استدلال، بتونآرمه و مستحکم است. تشیع این است یا مطالب و موضوعاتى که نهفقط استدلال ندارد، بلکه «اشبه شى ء بالخرافۀ» است؟! چرا اینها را وارد مىکنند؟! این خطر بزرگى است که در عالم دین و معارف دینى، مرزداران عقیده باید متوجهش باشند. عرض کردم: عدهاى وقتى این حرف را بشنوند، مطمئناً از روى دلسوزى خواهند گفت «خوب بود فلانى این حرف را امروز نمىزد.» نه؛ من بایستى این حرف را مىزدم. من باید این حرف را بزنم. بنده مسؤولیتم بیشتر از دیگران است. البته آقایان هم باید این حرف را بزنند. شما آقایان هم باید بگویید. امام بزرگوار، خطشکنى بود که هر جا انحرافى در نکتهاى مشاهده مىکرد، باکمال قدرت و بدون هیچ ملاحظهاى، بیان مىفرمود. اگر این بدعتها و خلافها در زمان آن بزرگوار مىبود یا به این رواج میرسید، بلاشک میگفت. البته عدهاى هم که به این مسائل دلبستهاند، متأذی خواهند شد که چرا فلانى به موضوع موردعلاقهی ما اینطور بىمحبتى کرد و با این لحن از آن یاد نمود. آنها هم البته، اغلب، مردمان مؤمن و صادق و بىغرضى هستند؛ اما اشتباه مىکنند.24
2-3. انجام حرکات وهن آمیز در زیارت
شما مىدانید که قبر مطهر پیغمبر(صلواة اللَّه علیه) و قبور مطهر امام حسین، امام صادق، موسى بن جعفر، امام رضا و بقیهى ائمه(علیهمالسلام) را همهى مردم، ایضاً علما و فقهاى بزرگ، در مدینه و عراق و ایران، زیارت مىکردند. آیا هرگز شنیدهاید که یک نفر از ائمه(علیهمالسلام) و یا علما، وقتى مىخواستند زیارت کنند، خود را از درِ صحن، بهطور سینهخیز به حرم برسانند؟! اگر این کار، مستحسن و مستحب بود و مقبول و خوب مىنمود، بزرگان ما به انجامش مبادرت مىکردند؛ اما نکردند. حتى نقل شد که مرحوم آیتاللهالعظمی آقاى بروجردى(رضوانالله تعالى علیه)، آن عالم بزرگ و مجتهد قوى و عمیق و روشنفکر، عتبه بوسی را با اینکه شاید مستحب باشد، منع مىکرد. احتمالاً استحباب بوسیدن عتبه، در روایت واردشده است. در کتب دعا که هست. به ذهنم این است که براى عتبه بوسی، روایت هم وجود دارد. با اینکه این کار مستحب است، ایشان مىگفتند «انجامش ندهید تا مبادا دشمنان خیال کنند سجده مىکنیم؛ و علیه شیعه، تشنیعى درست نکنند.» اما امروز وقتی عدهاى وارد صحن مطهر علی بن موسى الرّضا(علیه الصلوه والسلام) مىشوند، خود را به زمین مىاندازند و دویست متر راه را بهطور سینهخیز مىپیمایند تا خود را به حرم برسانند! آیا این کار درستى است؟ نه؛ این کار، غلط است. اصلاً اهانت به دین و زیارت است. چه کسى چنین بدعتهایى را بین مردم رواج میدهد؟ نکند این هم کار دشمن باشد؟! اینها را به مردم بگویید و ذهنها را روشن کنید.25
نمایش پی نوشت ها:
1. صحیفه نور، ج 15، ص 204، تاریخ 60/8/4
2. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولین هیئتهای رزمندگان اسلام در سراسر کشور 80/2/19
3. بحارالانوار، ج 9، ص 143.
4. بیانات در جمع روحانیون استان کهگیلویه و بویراحمد در آستانهی ماه محرّم 73/3/17
5. همان
6. سخنرانى در دیدار با علما و ائمهی جماعت و جامعهی وعاظ تهران در آستانهی ماه محرم 68/5/11
7. همان
8. اصول کافی، ج 2، ص 74.
9. امام باقر (علیهالسلام) فرمود: «اگر بر سر قبر جدهات فاطمه (علیهاالسلام) رفتی بگو: ای امتحان شدهای که خداوند قبل از آنکه تو را بیافریند امتحان کرد و تو را برای آنچه امتحان کرد صابر دید»؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص 10.
10. شرح نهجالبلاغه، ج 18، ص 134 و التعجب، ص 94.
11. بیانات در دیدار مداحان اهلبیت به مناسبت میلاد حضرت زهرا (سلامالله علیها)
82/05/28
12. بیانات در دیدار روحانیون و وعاظ در آستانهی ماه محرم 74/3/3
13. بیانات در دیدار روحانیان و مبلّغان در آستانه ماه محرم 84/11/5
14. صحیفه نور، ج 13، ص 158، تاریخ 59/8/14
15. همان
16. صحیفه نور، ج 15، ص 205، تاریخ 60/8/4
17. صحیفه نور، ج 15، ص 205، تاریخ 60/8/4
18. بیانات در جمع روحانیون استان کهگیلویه و بویراحمد در آستانهی ماه محرم 73/3/17
19. همان
20. پاسخ به نامهی امام جامعهی اردبیل حجۀالاسلام والمسلمین آقاى مروج 73/3/27
21. بیانات در جمع روحانیون استان کهگیلویه و بویراحمد در آستانهی ماه محرم 73/3/17
22. 76/1/1 بیانات در اجتماع بزرگ مردم در صحن امام خمینى(رضوانالله علیه) مشهد مقدس رضوى.
23. بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 83/12/27
24. بیانات در جمع روحانیون استان کهگیلویه و بویراحمد در آستانهی ماه محرّم 73/3/17
25. همان
26. واحد پژوهش دفتر فرهنگی فخرالائمه(ع)، کتاب هیئت، انتشارات اسوه، دیماه 1386.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}