زن در تصوف و عرفان اسلامی
این سخن که خداوند طبق نظام احسن عمل میکند، براساس اعتقادی است که هر آنچه در هستی و جهان خلقت وجود دارد مطابق بهترینها و بر میزان سنتهای الهی مانند پازلی جذاب و نقشی دلربا آفریده و چیده شده است، هر موجودی در این نظام احسن مطابق با نحوهی خلقت و فطرتش عمل کرده و نقش آفرینی میکند.
زن در اندیشه عارفان مسلمان
چکیده
این سخن که خداوند طبق نظام احسن عمل میکند، براساس اعتقادی است که هر آنچه در هستی و جهان خلقت وجود دارد مطابق بهترینها و بر میزان سنتهای الهی مانند پازلی جذاب و نقشی دلربا آفریده و چیده شده است، هر موجودی در این نظام احسن مطابق با نحوهی خلقت و فطرتش عمل کرده و نقش آفرینی میکند. یکی از مهرههای اصلی این پازل و تابلوی بینظیر نظام احسن الهی انسان است؛ زن ومرد صاحب روح خدایی وعشق الهیاند وهیچ تفاوتی بین آنها در نزد ذات اقدس اله وجود ندارد مگر به تقوا و کرامت نفسانی و در این میان جز محبت و مودت چیزی نیست و اصل وجود زنان چون مردان با کمی اختلاف در سنت آفرینش حقتعالی، شگفتیها و ویژگیهای متمایز و منحصر به فردی را دارا هستند. این نوشتار تلاش نموده تا گوشهای از جهانبینی این واقعیت مرموز هستی را از منظر تصوف و عرفان اسلامیدر بیان محققان بزرگ در مورد حقیقت زیبای زنان به مخاطبان و نازنینان تقدیم نماید. تا اینکه شاید بتواند قطرهای از اقیانوس عشق خداوندی باشد برای جبران کم لطفیهای گذشته و حال نسبت به تقابل نامهربانانه با این جنس لطیف و گوهر گرانبها که مظهر عشق الهی بوده و هست.
تعداد کلمات 1636/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
این سخن که خداوند طبق نظام احسن عمل میکند، براساس اعتقادی است که هر آنچه در هستی و جهان خلقت وجود دارد مطابق بهترینها و بر میزان سنتهای الهی مانند پازلی جذاب و نقشی دلربا آفریده و چیده شده است، هر موجودی در این نظام احسن مطابق با نحوهی خلقت و فطرتش عمل کرده و نقش آفرینی میکند. یکی از مهرههای اصلی این پازل و تابلوی بینظیر نظام احسن الهی انسان است؛ زن ومرد صاحب روح خدایی وعشق الهیاند وهیچ تفاوتی بین آنها در نزد ذات اقدس اله وجود ندارد مگر به تقوا و کرامت نفسانی و در این میان جز محبت و مودت چیزی نیست و اصل وجود زنان چون مردان با کمی اختلاف در سنت آفرینش حقتعالی، شگفتیها و ویژگیهای متمایز و منحصر به فردی را دارا هستند. این نوشتار تلاش نموده تا گوشهای از جهانبینی این واقعیت مرموز هستی را از منظر تصوف و عرفان اسلامیدر بیان محققان بزرگ در مورد حقیقت زیبای زنان به مخاطبان و نازنینان تقدیم نماید. تا اینکه شاید بتواند قطرهای از اقیانوس عشق خداوندی باشد برای جبران کم لطفیهای گذشته و حال نسبت به تقابل نامهربانانه با این جنس لطیف و گوهر گرانبها که مظهر عشق الهی بوده و هست.
تعداد کلمات 1636/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
نویسنده: حمید حنائی نژاد
خداوند زنان را در دنیا محبوب پیامبرش گردانید
پیامبراکرم(ص) چه چیزهایی را در این دنیا دوست داشتند؟! این سؤالی است که شاید برای خیلی از افراد پیش آمده باشد. خود رسول خدا(ص) در جواب به این سؤالی که در ذهن ماست فرمودند: «حُبِّبَتْ إِلَی مِنَ الدُّنْیا ثَلَاثٌ النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ- وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَینِی فِی الصَّلَاةِ.»(مجلسی، بحار الأنوار،1410ق، ج79، ص211).
یعنی :«از دنیای شما سه چیز مورد علاقه من قرار داده شده است: زنان، عطر و نور چشم من در نماز است.»(همان).
براساس این کلام نبوی آنچه مورد محبت رسول خدا از سمت حضرت حق واقع شده است سه امر زن و عطر و نماز است. دوستان امور مادی و معنوی (روحی) در دنیا هر دو به گونهای با همدیگر پیوند خوردهاند. مثلا زنان و عطر از مقوله مادی هستند که به دنیا تعلق دارند. اما نماز یک امر الهی و معنوی بوده که آن هم در ظرف دنیا محقق میشود. ما چون در دنیا زندگی میکنیم لذا از بوی خوش و همچنین ارتباط سالم با زنان طبق دستورات دینی و مطابق با رعایت موازین شرعی لذت میجوئیم، پیامبراکرم(ص) چه چیزهایی را در این دنیا دوست داشتند؟! این سؤالی است که شاید برای خیلی از افراد پیش آمده باشد. خود رسول خدا(ص) در جواب به این سؤالی که در ذهن ماست فرمودند: «حُبِّبَتْ إِلَی مِنَ الدُّنْیا ثَلَاثٌ النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ- وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَینِی فِی الصَّلَاةِ.» یعنی: «از دنیای شما سه چیز مورد علاقه من قرار داده شده است: زنان، عطر و نور چشم من در نماز است.»با نماز هم اگر با حضور قلب بوده و شروط آن را مراعات کنیم به نوعی آرامش روحی و روانی میرسیم. حتی در پارهای موارد ما نیز تجربه کردهایم که با رسیدن وقت نماز و مشغول شدن به آن مانند پیامبر که به هنگام فرارسیدن نماز میفرمودند ای بلال با اذان گفتنت ما را راحت کن! کنایه از اینکه میخواهیم از این دنیا فارغ شویم و با محبوب ازلی خود به سخن و گفتگو بنشینیم. حالات زیادی در تذکرهها برای ما نقل شده که امامان و اولیای خدا در حین نماز آنچنان مجذوب بودهاند که التفات و توجهی به این سوی عالم (ماده) نداشتهاند! این خود حکایت از محبوبیت نماز نزد عارفان و مومنان داشته و دارد. پس این مطلب شاید یکی از فلسفههای سطحی و ظاهری علاقهمندی رسول خدا(ص) به زن و عطر در خصوص لذتجویی مادی و طبیعی آن باشد که آن هم امری طبیعی است چون ایشان هم بشری بودند مانند ما و لذا ویژگیهای یک انسان سالم را از لحاظ جهازات و حواس پنجگانه کاملا دارا بودند. برخی هم مانند غزالی معتقدند که بوى خوش و زنان براى آسایش تن است تا اینکه بدن قوّت و توانائی آن یابد که به نماز رسد و نورچشمیکه در نماز است حاصل کند.(غزالی،کیمیای سعادت،1383،ج 1، ص 305).
محققان دیگری هم مانند تاج الدین حسین خوارزمی در توضیح حکمت محبوب واقع شدن زنان توسط خداوند نزد رسول گرامیاش اینگونه مینویسد:
«بدین معنى رسول(ص) گفت که دوست گردانیده شد نساء بر من، و نگفت که من دوست داشتم ایشان را، چه تعلّق حبّ او علیهالسلام به ربّى بود که بر صورتش مخلوق است. حاصل اینکه رسول علیهالسلام محبّ حقّ بود و بس. امّا حقّ او را محب نساء ساخت از براى ظهور هویتش در نسوان. پس محبّت او مرأة [زن] را نتیجهاى از نتائج محبّت الهیه است که در جبلت و ذاتش مرکوز [موجود] است. چه مرأة مظهرى است از مظاهر کلّیه که متفرّع مىشود از او مظاهر کثیره.»(خوارزمی،شرح فصوص الحکم،1379،ص 1081).
یعنی :«از دنیای شما سه چیز مورد علاقه من قرار داده شده است: زنان، عطر و نور چشم من در نماز است.»(همان).
براساس این کلام نبوی آنچه مورد محبت رسول خدا از سمت حضرت حق واقع شده است سه امر زن و عطر و نماز است. دوستان امور مادی و معنوی (روحی) در دنیا هر دو به گونهای با همدیگر پیوند خوردهاند. مثلا زنان و عطر از مقوله مادی هستند که به دنیا تعلق دارند. اما نماز یک امر الهی و معنوی بوده که آن هم در ظرف دنیا محقق میشود. ما چون در دنیا زندگی میکنیم لذا از بوی خوش و همچنین ارتباط سالم با زنان طبق دستورات دینی و مطابق با رعایت موازین شرعی لذت میجوئیم، پیامبراکرم(ص) چه چیزهایی را در این دنیا دوست داشتند؟! این سؤالی است که شاید برای خیلی از افراد پیش آمده باشد. خود رسول خدا(ص) در جواب به این سؤالی که در ذهن ماست فرمودند: «حُبِّبَتْ إِلَی مِنَ الدُّنْیا ثَلَاثٌ النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ- وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَینِی فِی الصَّلَاةِ.» یعنی: «از دنیای شما سه چیز مورد علاقه من قرار داده شده است: زنان، عطر و نور چشم من در نماز است.»با نماز هم اگر با حضور قلب بوده و شروط آن را مراعات کنیم به نوعی آرامش روحی و روانی میرسیم. حتی در پارهای موارد ما نیز تجربه کردهایم که با رسیدن وقت نماز و مشغول شدن به آن مانند پیامبر که به هنگام فرارسیدن نماز میفرمودند ای بلال با اذان گفتنت ما را راحت کن! کنایه از اینکه میخواهیم از این دنیا فارغ شویم و با محبوب ازلی خود به سخن و گفتگو بنشینیم. حالات زیادی در تذکرهها برای ما نقل شده که امامان و اولیای خدا در حین نماز آنچنان مجذوب بودهاند که التفات و توجهی به این سوی عالم (ماده) نداشتهاند! این خود حکایت از محبوبیت نماز نزد عارفان و مومنان داشته و دارد. پس این مطلب شاید یکی از فلسفههای سطحی و ظاهری علاقهمندی رسول خدا(ص) به زن و عطر در خصوص لذتجویی مادی و طبیعی آن باشد که آن هم امری طبیعی است چون ایشان هم بشری بودند مانند ما و لذا ویژگیهای یک انسان سالم را از لحاظ جهازات و حواس پنجگانه کاملا دارا بودند. برخی هم مانند غزالی معتقدند که بوى خوش و زنان براى آسایش تن است تا اینکه بدن قوّت و توانائی آن یابد که به نماز رسد و نورچشمیکه در نماز است حاصل کند.(غزالی،کیمیای سعادت،1383،ج 1، ص 305).
محققان دیگری هم مانند تاج الدین حسین خوارزمی در توضیح حکمت محبوب واقع شدن زنان توسط خداوند نزد رسول گرامیاش اینگونه مینویسد:
«بدین معنى رسول(ص) گفت که دوست گردانیده شد نساء بر من، و نگفت که من دوست داشتم ایشان را، چه تعلّق حبّ او علیهالسلام به ربّى بود که بر صورتش مخلوق است. حاصل اینکه رسول علیهالسلام محبّ حقّ بود و بس. امّا حقّ او را محب نساء ساخت از براى ظهور هویتش در نسوان. پس محبّت او مرأة [زن] را نتیجهاى از نتائج محبّت الهیه است که در جبلت و ذاتش مرکوز [موجود] است. چه مرأة مظهرى است از مظاهر کلّیه که متفرّع مىشود از او مظاهر کثیره.»(خوارزمی،شرح فصوص الحکم،1379،ص 1081).
مشاهده پروردگار در زنان، بزرگترین و کاملترین مشاهده است!
ابن عربی در مقام بیان کمال وجودی بانوان و اهمیّت آنها در نظام هستی کلامی بسیار عجیب و قابل تأمل در فص (نگین) محمدی، از کتاب فصوص الحکم که دارای 27 فص هست بیان کرده. ایشان معتقد است که مشاهده و شهود پروردگار در زنان، بزرگترین و کاملترین مشاهده و شهود عرفانی است.(ابن عربی،فصوص الحکم،1946م،ص 217).
محقق قیصری در شرح این کلام توضیحی داده و آن این است که مشاهده حق در نساء (زنان) در دو حالت برترین و بزرگترین نوع از شهود عرفانی میتواند محسوب شود؛ یا حالت نکاح با آنها باشد که در این حالت فنای محب در محبوب حاصل میشود، و یا اینکه در غیر از حالت نکاح زمانی که شخص عارف و کسی که ظرفیت و توان مشاهدات عرفانی دارد چون در عالم ماده نگاه میکند به زنان از روی مظاهر جمال الهی نگریسته و این نوع از شهود، بزرگترین نوع از شهود پروردگار به حساب میآید.(قیصری،شرح فصوص الحکم قیصری،1375، ص 1170).
محقق قیصری در شرح این کلام توضیحی داده و آن این است که مشاهده حق در نساء (زنان) در دو حالت برترین و بزرگترین نوع از شهود عرفانی میتواند محسوب شود؛ یا حالت نکاح با آنها باشد که در این حالت فنای محب در محبوب حاصل میشود، و یا اینکه در غیر از حالت نکاح زمانی که شخص عارف و کسی که ظرفیت و توان مشاهدات عرفانی دارد چون در عالم ماده نگاه میکند به زنان از روی مظاهر جمال الهی نگریسته و این نوع از شهود، بزرگترین نوع از شهود پروردگار به حساب میآید.(قیصری،شرح فصوص الحکم قیصری،1375، ص 1170).
بیشتر بخوانید: جایگاه زن در عرفان و تصوف اسلامی
در اینجا برای اینکه مخاطبین گرامی دچار سوء برداشت از این مطلب نشوند لازم میدانم عرض کنم که جنس مشاهدات عرفانی هرگز از نوع مشاهدات نفسانی و از روی هوس و شهوت نبوده و نیست!. مشاهدات و مکاشفاتی که بر اساس شهوت و غفلت از حق بوجود میآیند همگی یا نفسانی هستند و یا شیطانی به حساب میآیند. بزرگان از شریعت و طریقت و حقیقت مانند مولانا و شمس تبریزی و ... به شدت در زمان خود با صوفیانی که هنوز مبتلا به نفس و گرفتار عالم نفس اماره بودند و به بهانه مشاهده جمال الهی به زیبارویان مینگریستند تذکر میدادند و آنها را نهی میفرمودند (که این امر شاید خود یکی از دلایل مخالفت جماعت زیادی از صوفیان و گندم نمایان جوفروش با این قبیل از اولیای الهی در چنین مسائلی بوده است.) اما سالکان حقیقی و راستین کوی دوست که از روی عشق ایثار نفس مینمایند، و ضمن رعایت دستورات شریعت و تبعیت از احکام عقلائی با کمال میل و اختیار دست به سلوک راه خدا زده و عاقبت در حریم کبریایی نزول فرموده و نفوسشان از اماره به سوء، مطمئنه شده است و در این حالت به خدای خود رجوع نمودهاند، نوعی از فنای نفس در ذات پروردگار (فناء فی الله) برایشان پدیدار میگردد. در چنین مقامی است که نوع نگاه و جنس رؤیت عارفان بالله خدایی شده و جهان آفرینش را نه فقط زنان! بلکه تمام هستی را جلوه و مظهر حق میبینند؛ لکن زنان را از حیثیت جمال حق بالاترین مظهر مییابند.
نگاه عارفانه مولانا به زنان
مولانا در دورانی زندگی میکرد که زنان در آن جایگاه نداشتند. مردم آن زمان زن را نجس میدانسته، از دیدگان پنهان و او را محصور میکردند و بعضا مورد سوءاستفاده قرار میدادند. اما این عارف بزرگ به زن از دید دیگری مینگریست، ایشان هرگز زنان را مخفیانه به اجتماعات خود نمیپذیرفت، و محصور ماندن زنان را امری عبث و غلط میدانست. مولانا شخصیتی بود که با نوع جهانبینی و روش زندگانی خود ثابت کرده بود، تفکراتش سالم و متکی به هوای نفس نیست. البته ایشان دو نگرش نسبت به زن داشت و همانطور که زن را نمادی از عشق الهی و مهر دانسته و او را در مظهر یک مادر مهربان صاحب دنیایی از عاطفه میپنداشت معتقد بود زنانی هم هستند که با تبعیت از نفس اماره و دوری از سرشت پاک الهی، خود را تبدیل به چهرهای منفی مینمایند. در این نوشتار دیدگاه این عارف مشهور مسلمان را در خصوص نگرش اول یعنی زنانی که قطرهای از دریای عشق و محبت الهی هستند بیان کرده و آن را به تمامی زنان پاکسیرتی که در راه خدا در دنیایی پر از رنج و محنت، همسرانی عاشق صفت و مادرانی از جان گذشته و دخترانی پاکدامن و مأخوذ به حیا و عفت میباشند تقدیم مینمایم. این مرد خدا و عاشق شوریده در کتاب فیه ما فیه (مقالات مولانا) مینویسد:
«هرچند که زن را امر کنى که پنهان شو ورا [او را] دغدغه خود را نمودن [خودش را نشان بدهد و خودنمایی کند] بیشتر شود و خلق را از نهان شدن او رغبت به آن بیش گردد [مردها بیشتر به آن زنی که مخفی میشود ولی تمایل به خودنمایی دارد، مایل میشوند]. پس تو نشستهاى و رغبت را از دو طرف زیادت مىکنى و مىپندارى که اصلاح مىکنى؟! آن خود عین فساد است. اگر او را گوهرى باشد که نخواهد که فعل بد کند، اگر منع کنى و نکنى او بر آن طبع نیک خود و سرشت پاک خود خواهد رفتن. فارغ باش و تشویش مخور. و اگر به عکس این باشد باز همچنان بر طریق خود خواهد رفتن. منع جز رغبت را افزون نمىکند على الحقیقه.»(مولوی،فیه ما فیه ،1386،ص 105).
ایشان در جای دیگری میگوید:
«شب و روز جنگ مىکنى و طالب تهذیب اخلاق زن مىباشى و نجاست زن را به خود پاک مىکنى. خود را درو پاک کنى بهتر است که او را در خود پاک کنى. خود را به وى تهذیب کن. سوى او رو و آنچه او گوید تسلیم کن [بپذیر].»(همان،ص 103).
در خاتمه نوشتارم را با این حدیث نورانی پیامبر (ص) آراسته و با ذکر اشعار زیبای مولانا در خصوص این نبوی به پایان میرسانم:
پیامبر (ص) میفرماید : «افراد کریم و بزرگوار زنها را مورد احترام و تکریم قرار میدهند؛ ولی اشخاص پست و فرومایه به زنها اهانت میکنند و کرامت آنها را نادیده میگیرند.»(پاینده،نهج الفصاحة،1385،ص 318).
مولوی هم چه زیبا این حدیث ارزشمند و معرفتی را در مثنوی معنوی به قالب شعر آورده و میگوید:
گفت پیغمبر که زن بر عاقلان غالب آید سخت و بر صاحبدلان
باز بر زن جاهلان غالب شوند کاندر ایشان تندی حیوانست بند
(مولوی،مثنوی،1390،دفتر اول،ص 110).
«هرچند که زن را امر کنى که پنهان شو ورا [او را] دغدغه خود را نمودن [خودش را نشان بدهد و خودنمایی کند] بیشتر شود و خلق را از نهان شدن او رغبت به آن بیش گردد [مردها بیشتر به آن زنی که مخفی میشود ولی تمایل به خودنمایی دارد، مایل میشوند]. پس تو نشستهاى و رغبت را از دو طرف زیادت مىکنى و مىپندارى که اصلاح مىکنى؟! آن خود عین فساد است. اگر او را گوهرى باشد که نخواهد که فعل بد کند، اگر منع کنى و نکنى او بر آن طبع نیک خود و سرشت پاک خود خواهد رفتن. فارغ باش و تشویش مخور. و اگر به عکس این باشد باز همچنان بر طریق خود خواهد رفتن. منع جز رغبت را افزون نمىکند على الحقیقه.»(مولوی،فیه ما فیه ،1386،ص 105).
ایشان در جای دیگری میگوید:
«شب و روز جنگ مىکنى و طالب تهذیب اخلاق زن مىباشى و نجاست زن را به خود پاک مىکنى. خود را درو پاک کنى بهتر است که او را در خود پاک کنى. خود را به وى تهذیب کن. سوى او رو و آنچه او گوید تسلیم کن [بپذیر].»(همان،ص 103).
در خاتمه نوشتارم را با این حدیث نورانی پیامبر (ص) آراسته و با ذکر اشعار زیبای مولانا در خصوص این نبوی به پایان میرسانم:
پیامبر (ص) میفرماید : «افراد کریم و بزرگوار زنها را مورد احترام و تکریم قرار میدهند؛ ولی اشخاص پست و فرومایه به زنها اهانت میکنند و کرامت آنها را نادیده میگیرند.»(پاینده،نهج الفصاحة،1385،ص 318).
مولوی هم چه زیبا این حدیث ارزشمند و معرفتی را در مثنوی معنوی به قالب شعر آورده و میگوید:
گفت پیغمبر که زن بر عاقلان غالب آید سخت و بر صاحبدلان
باز بر زن جاهلان غالب شوند کاندر ایشان تندی حیوانست بند
(مولوی،مثنوی،1390،دفتر اول،ص 110).
منابع:
1 - مجلسی،بحارالانوار،ایران،قم،مؤسسه طبع و نشر،1410ق،چاپ اول.
2 - غزالی/خدیو جم،کیمیای سعادت،ایران،تهران،شرکت انتشارات علمیو فرهنگی،1383.
3 - خوارزمی،شرح فصوص الحکم،ایران،قم،1379،بوستان کتاب.
4- ابن عربی،فصوص الحکم،مصر،قاهره،داراحیاء الکتب العربیة،1946م،چاپ اول.
5 - قیصری،شرح فصوص الحکم قیصری،ایران،تهران،شرکت انتشارات علمیو فرهنگی،1375.
6 - مولوی،فیه ما فیه،ایران،تهران،1386،انتشارات نگاه.
7 - پاینده،نهج الفصاحة،ایران،اصفهان،خاتم الأنبیاء،1385.
8 – مولوی،مثنوی معنوی،ایران،تهران،انتشارات هرمس،1390،چاپ پنجم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}