بلای عشق





نهادم سر به پای او
نهادم سر به پای او
که دل شد مبتلای او،فدای او
بلای او،عطای او
جفای او،وفای او

اگر اشکم،اگر آهم
چه غم گر غم زند راهم
اگر اشکم،اگر آهم
چه غم گر غم زند راهم
گر این باشد پسند او
جز این دیگر نمی خواهم

نمی دانم کجا سر زد گناه از من
که می دزد نگار من نگاه از من
که می دزد نگار من نگاه از من

اگر اشکم،اگر آهم
چه غم گر غم زند راهم
اگر اشکم،اگر آهم
چه غم گر غم زند راهم
گر این باشد پسند او
جز این دیگر نمی خواهم

نهادم سر به پای او
نهادم سر به پای او
که دل شد مبتلای او،فدای او
بلای او،عطای او
جفای او،وفای او

منبع: http://www.semital.com