مهدويّت ، شكوفايي و بالندگي انسان

نويسنده:حجت الاسلام رحيم كارگر




«عصر ظهور»، عصر زيبايي ها، نوآوري‌ها، شكوفايي‌ها و خير و خوبي‌ها است؛ دوران معنويت‌گرايي، خردورزي و دادگري مطلق است؛ هنگامه رويش و بالندگي روحي و تكامل واقعي است؛ زمان نعمت، رحمت، بركت و پيشرفت است؛ دوران حاكميت دين، قانون، نظم و عدل است... اين تصوير كلي با جزئيات كامل آن در منابع ديني ما ارائه شده و دورنماي آينده را، روشن، منطقي و متعالي جلوه داده است.
تصوير يادشده، نشانگر تغييرات و تحولات گسترده و فراگير در تمامي عرصه‌هاي زندگي و حكايت‌گر نو شدن، شكوفا گشتن و به اوج رسيدن است. البته «كمال انسان»، با وجود «انسان كامل» و «به دست كمال بخش» او قابل دستيابي است و به همين جهت عصر ظهور، دوران تجلي و تبلور خيرات و زيبايي‌ها به دست مصلح كل و منجي موعود امام مهدي عجل الله تعالي فرجه است.
يكي از ويژگي‌هاي بارز و برجسته اين عصر، «شكوفايي انسان» است؛ يعني، رونمايي از همة استعدادها و ظرفيت‌هاي وجودي انسان و بازگشايي راه‌هاي پيشرفت مادي و معنوي و بهره‌وري بهينه از نعمت‌ها و امكانات.
امام مهدي عجل الله تعالي فرجه زواياي نامكشوف و ناپيداي انسان را آشكار مي‌كند و گره‌هاي كور زندگي مبهم و جاهلانه او را مي‌گشايد. او حقايق و واقعيات حيات بشري را تبيين كرده و زمينه‌ها و بسترهاي رشد و فرارسايي او را مهيا مي‌سازد. او به امري عظيم قيام مي‌كند و پرده از امور مخفي و مجهول زندگي بر مي‌دارد.
ابي‌سعيد خراساني مي‌گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: براي چه ايشان «مهدي» ناميده شده است؟ فرمود: براي اينكه به هر چيزي كه مخفي باشد، هدايت مي‌شود... قطعاًَ او به امري عظيم قيام مي‌نمايد (لأنّه يهدي الي كلّ امر خفيّ… انّه يقوم بأمرٍ عظيم).[1]
امام گنج‌هاي وجودي انسان را آشكار مي‌سازد؛ همان گونه كه گنج‌هاي زمين را استخراج مي‌كند (يستخرج الكنوز و يفتح مدائن الشرك[2]) و او را با مقام و منزلت واقعي خود آشنا مي‌سازد. در واقع انسان هايي كه از فطرت و سيرت حقيقي و باطني خود دور شده و صورت غير انساني و ناراستي پيدا كرده‌اند، طبق همين صورت رفتار مي‌كنند و سيرت الهي و متعالي خود را فراموش كرده‌اند. فاجعه‌بارترين حالت براي آدمي، همين دوري از سيرت و فطرت الهي و گم‌گشتگي و حيرت است. نتيجه اين حيرت و صورت گزيني غير انساني، رفتارهاي رذيلانه و غير فاضله است؛ يعني، فرو رفتن در جهالت، جنايت، غفلت، ظلمت، حيوانيت و… به همين جهت جامعه انساني همواره آكنده از ظلم و ستم، فساد و تباهي، تجاوز و حق كشي، فقر و احجاف و تشويش و ناامني است.
تا زماني كه انسان‌ها با يك حركتي پويا و بنيادين، به شكوفايي سيرت الهي و حقيقي خود نپردازند و به آن حقيقت و ظرفيت وجودي خود باز نگردند، همه اين كاستي‌ها و ناراستي‌ها باقي مانده و جامعة بشري همچنان غرق در آلام، اضطراب‌ها و انحراف‌ها خواهد بود. علاوه بر اين، با شكوفايي ظرفيت‌ها و توانايي‌هاي انسان ـ و به تبع آن ظرفيت‌هاي طبيعت و…ـ و آشنايي عميق او باكرامت و منزلت واقعي و الهي خود، زمينه برون‌رفت اززندگي مادي و غير اصيل فراهم شده و بسترهاي سير و سلوك روحي و فكري و حركت كمال گرايانه او شكل خواهد گرفت.
اين گسست از پيشينه غير انساني و پيوست به آيندة رحماني و بازگشت به سيرت واقعي، به دست امام مهدي عجل الله تعالي فرجه در عصر ظهور صورت خواهد گرفت.
امام باقر عليه السلام مي‌فرمايد: «… يملأ الارض عدلاً و قسطاً و نوراً كما ملئت ظلماً و جوراً و شرّاً»[3]؛ «او زمين را آكنده از عدل، قسط و نور مي‌كند؛ همان گونه كه از بيداد، ستم و شرّ پر شده است» و نيز «يصنع كما صنع رسول الله يهدم ماكان قبله كما هدم رسول الله امر الجاهلية و يستأنف الاسلام جديداً بعد ان يهدم ماكان قبله»[4]؛ «]مهدي[ بر طبق شيوة رسول خدا رفتار مي‌كند و آنچه از نشانه‌هاي گذشته باشد از ميان بر مي‌دارد؛ همان گونه كه پيامبر صلّی الله عليه و آله نشانه‌هاي جاهليت را از بين برد. پس از ريشه كن ساختن گذشتة ]جاهلي[، اسلام را از نو احيا مي‌كند».
با نگرشي دقيق و اصولي در روايات مربوط به عصر ظهور و حضور مستقيم امام معصوم در جامعة جهاني، مي‌توان ابعاد مختلف بازپروري ظرفيت‌هاي وجودي انسان و شكوفايي توانايي‌ها و استعدادهاي نهادي او را شناسايي كرد و زمينه‌هاي درك و فهم سازوكار اصلاح جامعه بشري و بهْ‌سازي رفتارها، گفتارها و پندارهاي انسان‌ها را ـ با توجه به سيرت الهي و واقعي آنها ـ فراهم ساخت. ترسيم بسيار دلپذير و دوست داشتني از عصر ظهور، مستلزم شناخت هرچه بيشتر نحوة رشد و تعالي انسان‌ها و زيباسازي روح و روان آنها است. بايد گام در مسيري بگذاريم كه اشتياق جان‌ها و دل‌ها را براي درك آن دوران فزوني بخشيم و پيش بيني‌هاي وحياني را ملموس و مطلوب همگان سازيم.
رسول گرامي اسلام صلّی الله عليه و آله مي‌فرمايد: «… خوشا به حال كسي كه با مهدي، ملاقات كند و خوشا به حال كسي كه او را دوست داشته باشد و خوشا به حال كسي كه به او معتقد باشد؛ او آنان را از هلاكت نجات مي‌بخشد. به خاطر اقرار به خداوند و به رسول او و به همة امامان، خداوند بهشت را به روي آنان مي‌گشايد. مثل آنان در زمين، همچون مشك است كه بويش پخش مي‌شود و تغيير نمي‌كند و مثل آنان در آسمان، همچون ماهِ نورافشان است كه نورش هرگز خاموش نمي‌گردد»[5] و «زمين پربركت مي‌شود و امت من در عصر او چنان زندگي ]خوبي[ دارند كه در هيچ زماني چنين نبوده است (تعيش امتي في زمانه عيشاً لم تعشه قبل ذلك في زمان قطّ)»[6].
همچنين: «امت من در عصر او چنان برخوردار از نعمت‌ها مي‌شوند (و به سطح بالايي ازرفاه و زندگي مي‌رسند) كه نظيري براي آن نيست (تتنعم امتي في زمن المهدي نعيماً لم يتنعّموا مثله قط)[7]».
البته شكوفايي و بالندگي در عصر ظهور، منحصر درانسان نيست؛ بلكه شامل علم و صنعت، اقتصاد، كشاورزي، سياست و… مي‌شود و جامعه جهاني از يك رشد متوازن، فراگير و چند بعدي برخوردار مي‌گردد. اميد آنكه انديش‌وران و پژوهشگران با دقت و ژرف نگري در اين عرصه، ابعاد و زواياي مختلف اين رشد و شكوفايي فراگير را تبيين كنند و با رويكردهاي علمي و نظري، امكان تحقق بعضي از آنها را در جامعة منتظر، بررسي نمايند.

پي نوشت:

[1]. مجلسي، بحارالانوار، ج51، ص30.
[2]. علي بن عيسي اربلي، كشف الغمة، ج2، ص470.
[3]. نعماني، الغيبة، ص243.
[4]. همان، ص230، ح13.
[5]. مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص311.
[6]. سيوطي، العرف الوردي، ص99.
[7]. اربلي، كشف الغمة، ج2، ص473.

منبع: فصلنامه علمي تخصصي انتظار موعود