ظهور موعود ، پاسخى به عدالتخواهى بشر

نویسنده : على‏اكبر بيارى
همه ما كم و بيش شنيده‏ايم كه سرانجام، روزى خواهد آمد كه بشر، طعم شيرين عدالت را مى‏چشد و آن روز، عصر طلايى ظهور موعود است و ما در اين نوشته، تصويرى از زيبايى عدالت را كه توسط امام مهدى(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) ، موعود اسلام واديان توحيدى، در سراسر عالم اجرا مى‏شود، به نمايش مى‏گذاريم. البته بعد از بيان اين كه عدالت چيست و اين كه اصلاً مطلوب انسان هست يا نه.

چيستى عدالت

شايد اكثر شما معناى خاصى از عدالت در ذهن داشته باشيد و به نظر مى‏آيد هنگامى خوب مى‏توان عدالت را تصور كرد كه ظلم و جورى ديده شود، مثلاً كسى به ناحق شما را از حق مسلّم خودتان محروم كرده است. اين‏جاست كه خوب مى‏توانيد مفهوم عدالت را ـ كه غايب است ـ بيابيد. بنابراين براى تعريف عدالت، ابتدا ظلم را معنا مى‏كنيم. ظلم يعنى تجاوز از حريم حق، زير پا نهادن حقوق ديگران، نابرابرى و تبعيض در برخوردارى از حقوقى كه افراد، لايق آن هستند. بنابراين، عدالت يعنى دادن آن حقى كه انسان‏ها مستحق آن هستند و آن استحقاق را به موجب خلقت خود يا كار و تلاش به دست آورده‏اند.(1)
آيا بشر، عدالتخواه است؟
اين كه بگوييم ظهور موعود، پاسخى است به نياز عدالتخواهى انسان و آبى است گوارا كه كام تشنه عدالتجويى انسان را سيراب مى‏كند، شايد سؤالى را در ذهن ايجاد كند كه: اصلاً آيا انسان، خواهان عدالت است؟ يا برعكس، به زور بايد عدالت را به او تزريق كنند (على‏رغم اين كه خودش تمايلى ندارد)؟ و اگر انسان، عدالتجوست، پس چرا اين همه ظلم و فساد و استثمار و قتل و جنايت؟ خصوصا انسان‏هاى قوى و كشورهاى قدرتمند كه مرتكب اين همه جنايت مى‏شوند و هم اكنون نيز ما شاهد جنايت‏هايى هولناك در سطح كره زمين هستيم؟ اگر طبيعت بشر طورى است كه خواهان عدالت است، پس چرا فرعون مصر اين همه نوزاد را كشت تا موسى باقى نمانَد كه تاج و تختش را بر باد دهد؟ چرا حَجّاج بن يوسف ثقفى در عراق ، بيست سال حكومت كرد و 120 هزار نفر زن و مرد را كشت؟(2) اين چه عدالتخواهى است كه در جنگ جهانى اوّل ، نزديك بيست ميليون نفر هلاك شدند و در جنگ دوم جهانى اين آمار به سه برابر رسيد؟ آيا بمباران اتمى هيروشيما و ناكازاكى را حمل بر عدالتجويى انسان كنيم؟ اين چه نوع عدالتخواهى در بشر است كه در جريان اشغال الجزاير توسط فرانسويان، دو ميليون الجزايرى كشته مى‏شوند؟ و يا امريكا به ويتنام حمله مى‏كند و سه ميليون قربانى مى‏گيرد؟ و يا در فلسطين، هر روز، شاهد به خاك و خون كشيده شدن مردم مظلوم فلسطين هستيم؟ مردم مظلوم عراق و افغانستان آيا تاوان عدالتجويى انسان را پس مى‏دهند؟
و اين ظلم و جنايت‏ها كه در سطوح بين‏المللى ، منطقه‏اى ، كشورى، شهرى و حتى محله‏اى و... رخ مى‏دهد، و بى‏عدالتى‏هايى كه همه ما در زندگى خود مشاهده مى‏كنيم ، چگونه با عدالتخواهى انسان جمع مى‏شوند؟
در جواب بايد گفت كه عده اندكى معتقدند كه اصلاً عدالت و ميل به آن، در وجود انسان نيست ؛ چون انسان دنبال قدرت و لذت خويش است و هرچه مانع دستيابى او به لذت و قدرت، بيشتر باشد، مورد پذيرش نيست. سوغطائيان در قرون گذشته، چنين ديدگاهى داشته‏اند و افرادى در تاريخ جديدِ غرب نيز همين ديدگاه را دارند،(3) از جمله نيچه فيلسوف آلمانى كه عدالت را اختراع انسان‏هاى زبون و بيچاره مى‏داند و اين گونه مى‏گويد كه: «چه‏قدر زياد اتفاق افتاده كه من خنديده‏ام وقتى ديده‏ام ضُعفا دم از عدالت و عدالتخواهى مى‏زنند. نگاه مى‏كنم مى‏بينم اينها كه مى‏گويند: عدالت، چون چنگال ندارند. مى‏گويم: اى بيچاره! تو اگر چنگال مى‏داشتى هرگز چنين حرفى را نمى‏زدى».(4)
اما اكثر مكتب‏هاى فلسفى و اجتماعى بر اين باورند كه ميل به عدالت در وجود انسان هست و انسان‏ها نيز خودشان اين را درك مى‏كنند. يعنى احساس مى‏كنند كه نوع خلقتشان طورى است كه ميل به عدالت دارند؛ اما اين كه چرا برخى برخلاف آن ميل رفتار مى‏كنند مى‏توان دو وجه برايش ذكر كرد:
1 . اين كه اصل ميل به عدالت در وجود انسان هست؛ اما اين كه موارد و مصاديق عدالت، كدام است و چه كارى عادلانه است و چه كارى غيرعادلانه، در ميان انسان‏ها اختلاف است. چون عقل ما گرچه به خوبىِ عدالت حكم مى‏كند اما اين كه مثلاً در روابط اجتماعى با ديگران چه كارى عادلانه است و چه كارى عادلانه نيست را معمولاً عقل نمى‏تواند بيان كند، لذا يكى از كاركردهاى دين و وحى همين‏جا روشن مى‏شود كه دين، به انسان‏ها موارد عدالت را نشان مى‏دهد.(5)
2 . گرچه ميل به عدالت، حكم عقل است و انسان‏ها قبول دارند، ولى گاهى اوقات، انگيزه‏هاى قوى و نيرومندى بر آن ميل، غلبه مى‏يابند و برخلاف آن رفتار مى‏شود. مثلاً قدرت‏طلبى و روحيه استكبارى داشتن و... باعث مى‏شود كه قدرتمندان، على رغم ميل به عدالت، ظالمانه رفتار كنند(6) يا اغراض سياسى و اقتصادى ، باعث زير پا نهادن آن ميل مى‏گردد. بنابراين، عشق به عدالت در گوهر وجود همه انسان‏ها به وديعت نهاده شده است. از طرفى وقتى در آيات قرآن دقت مى‏كنيم مشاهده مى‏كنيم كه دو هدف عمده در مورد ارسال پيامبران وجود دارد: يكى ارتباط انسان با خدا و منع بشر از پرستش غير او (توحيد) و ديگرى برقرارى روابط حسنه بين انسان‏ها بر اساس عدالت (پاسخ به عدالتخواهى انسان). در كلام الهى ، چنين آمده است:
«ما پيامبران را با دلايل روشن فرستاديم و همراه ايشان كتاب و ميزان را نازل كرديم تا مردم، عدل و قسط را به پا دارند».(7)
نتيجه، اين كه گرچه عدالتخواهى در نهاد انسان نهفته است ـ بگذريم از اين كه برخى انسان‏ها روى آن را پوشانده‏اند ـ و پيامبران آمدند تا به اين نياز پاسخ دهند، ولى آماده نبودن انسان‏ها و جوامع، ضعف معرفتى و فساد عملى انسان‏ها مانع از تحقق آن هدف متعالى شده است؛ ولى از آن جا كه انسان‏ها در طول تاريخ از ظلم و جنايت، خسته شده‏اند و روز به روز، بيشتر تشنه عدالت مى‏شوند ، لذا به سمتى مى‏روند كه زمينه را جهت اجراى عدالت، فراهم كنند ؛ به طورى كه در سال‏هاى اخير ، نهضت گرايش به ظهور منجى نجات بخش ، حتى در اديان ديگر نيز پر رنگ شده است.(8)
از بارزترين ويژگى‏هاى حضرت ، عدالت‏گسترى اوست كه در روايات زيادى به آن اشاره شده است. حتى در دعاى افتتاح كه در شب‏هاى ماه مبارك رمضان خوانده مى‏شود حضرت را ملقب به «عدل» خطاب مى‏كنيم:
پروردگارا! بر ولىّ خويش، آن قيام كننده‏اى كه آرزويش مى‏كنند و آن عدالتى كه انتظارش را مى‏كشند، درود فرست.
از سيّد الشهدا حسين بن على(ع) نقل شده است كه: «اگر از عمر دنيا باقى نمانَد مگر يك روز، خداوند، آن روز را آن قدر طولانى مى‏كند تا اين كه مردى از فرزندانم خروج كند، سپس زمين را پر از عدل و قسط سازد همچنان كه از ستم پر شده باشد. شنيدم كه پيغمبر اين را مى‏فرمود».(9)
در دعاى ندبه كه سفارش شده هر صبح جمعه خوانده شود خطاب به خداوند، مناجات مى‏كنيم كه: كجاست كسى كه ريشه ظلم را قطع مى‏كند؟ كجاست كسى كه با آمدنش اختلاف‏ها و گرفتارى‏ها رفع مى‏گردد؟ آن اميد بزرگ براى زدن ريشه ستم، تبعيض و تجاوز در دنيا كجاست؟
بنابراين در اين شكى نيست كه شعار محورى حضرت، اجراى عدالت است آن هم در تمام زمينه‏ها و در سطح جهان و حتى تمام علماى اسلامى اعم از شيعه و سنى نيز بر اين مطالب تأكيد دارند.(10)

تصاويرى زيبا از عصر ظهور بر محور عدالت

امام رضا(علیه السلام) در ارائه تصويرى از آن دوران مى‏فرمايد:
قائم، زمين را از هر ظلم و ستمى پاك مى‏كند و آن‏گونه عدالت حاكم مى‏شود كه هيچ شخص به ديگرى ظلم نمى‏كند.(11)
در برخى روايات، وارد شده است كه حضرت كه بيايد حتى در عبادت نيز رعايت عدالت جارى مى‏گردد به اين نحو كه كسانى از جانب حضرت ندا مى‏دهند كه: آنان كه در نزديك حجرالأسود و خانه خدا مشغول نافله (نماز مستحبى) هستند، به كنارى روند تا كسانى كه نماز واجبشان را نخوانده‏اند آن جا نماز بخوانند.(12)
بنابراين در آن زمان نمى‏گذارند كسى كه نماز واجب (نماز طواف) خود را خوانده است براى نماز مستحبى، مانع از حق عبادت ديگران شود.
در زمان ظهور، ديگر كسى حق ندارد آب فاضلاب خويش را در كوچه رها كند و حق ديگران را ضايع نمايد؛ لذا در محيط زيست نيز عدالت رعايت مى‏شود. راه‏هاى وسيع (بزرگ‏راه‏ها) را گسترش مى‏دهد و مساجدى كه در مسير جاده‏هاى عمومى باشند را خراب مى‏كند (رعايت مصالح عمومى) و هر پنجره‏اى كه به بيرون باز شده و مزاحم ديگران است و حق ديگران را ضايع مى‏كند، مى‏بندد و فاضلاب‏ها و ناودان‏هايى كه به بيرون ريخته مى‏شوند را مانع مى‏گردد.(13)
البته بحث، فقط اين نيست كه جلوى فاضلاب خانه‏اى را كه آب آن مزاحم حق حيات ديگران است را بگيرد؛ بلكه در سطح جهانى كه اين همه كارخانه‏هاى سرمايه‏داران، محيط زيستى براى بشر باقى نگذاشته‏اند را نيز جلوگيرى مى‏كند.
چنانچه كارگزاران او دست از پا خطا كنند آنها را مؤاخذه و عزل مى‏كند.(14)
در عصر ظهور، دروغ و كبر و حرص كه سرمنشأ بسيارى از ظلم‏ها و ستم‏ها هستند، از بين مى‏روند .(15)
كينه‏ها از دل بيرون مى‏روند و انسان‏ها در صفا و صميميت زندگى مى‏كنند.(16)
حضرت اموال و سرمايه‏ها را آن‏چنان تقسيم مى‏كند كه همه مردم از زندگى خوب و ضرورت‏هاى زندگى، برخوردار مى‏شوند.
در عصر ظهور، آنچنان مردم غنى مى‏شوند و عدالت اقتصادى حاكم مى‏شود كه طبق روايات اگر كسى بخواهد صدقه‏اى بدهد، محتاجى را پيدا نمى‏كند.
در زمان ظهور، عدالت آنچنان فراگير مى‏شود كه حتى در داخل خانه‏ها نيز رعايت عدل بين افراد، جارى مى‏گردد. لذا مى‏فرمايد: همان‏طور كه گرما و سرما وارد خانه‏هايتان مى‏شود، عدالت نيز فراگير مى‏شود و داخل خانه‏ها مى‏رود. ديگر فرزندى بر پدر و مادرى يا بالعكس و... ظلم نمى‏كند و پدران، بين فرزندان خود به عدالت رفتار مى‏كنند.(17)
پيامبر گرامى نيز در توصيف آن عصر زيبا مى‏فرمايد:
مهدى در شرايطى مى‏آيد كه اختلاف در ميان بشر، شديد است. بعد از اين كه پيمانه ظلم و جور پر شد، جهان را پر از عدل و داد مى‏كند، هم خداى آسمان و هم اهل زمين از او راضى‏اند، ثروت را به طور صحيح تقسيم مى‏كند و...(18)
امام متقيان على(علیه السلام) نيز در وصف آن دوران مى‏فرمايد:
اوّل كارى كه آن ولى الهى مى‏كند اين است كه كارگزاران و مأموران خود را يك به يك، اصلاح مى‏كند و به تبع آن، دنيا اصلاح مى‏شود. در نتيجه، زمين، هر موهبتى را كه در خود دارد و هر معدنى داشته باشد، همه را بيرون مى‏ريزد. زمين، تسليم انسان‏ها مى‏گردد و آن وقت، معنا و مزه عدالت واقعى را به شما نشان خواهد داد. در ايام او ديگر جور و ظلمى نيست. تمام راه‏ها (زمينى ، دريايى و هوايى) امن مى‏شوند. ناراحتى مردمِ آن روزگار ، اين است كه دنبال كسى مى‏گردند تا به او صدقه بدهند ولى پيدا نمى‏كنند.(19)
در روايات ديگرى در اين زمينه اين گونه زمان ظهور تصوير شده است:
مهدى كه بيايد... انسان بدهكارى نمى‏ماند جز اين كه بدهى او پرداخت مى‏شود،
حق بر گردن كسى نمى‏ماند جز اين كه به صاحب حق بازگردانده مى‏شود، كسى كشته نمى‏شود مگر اين كه ديه او را مى‏پردازند،(20) و...

پی نوشت :
1 . سيرى در سيره ائمه اطهار(علیهم السلام) ، مرتضى مطهرى، تهران: صدرا، 1367، ص 261 .
2 . انتظار، شماره 4، ص 114 به نقل از: مروج الذهب، مسعودى، ج 3، ص 166 .
3 . اخلاق در قرآن، محمدتقى مصباح يزدى، قم: مؤسسه امام خمينى، 1378، ج 3، ص 121 .
4 . سيرى در سيره ائمه اطهار(علیهم السلام) ، ص 261 .
5 و 4 . اخلاق در قرآن، ج 3، ص 131.
6 . همان‏جا.
7 . سوره حديد، آيه 25 .
8 . مهدى ـ ده انقلاب در يك انقلاب، حسن رحيم‏پور ازغدى، تهران: سروش، ص 85 .
9 . مكيال المكارم، سيّد محمدتقى موسوى اصفهانى، تهران: ايران نگين، ج 1، ص 190 .
10 . براى اطلاع آنان كه دنبال پژوهش بيشتر در اين زمينه هستند، كتاب عربى مُنْتَخَبُ الأثر از [آية‏اللّه‏] لطف اللّه‏ صافى گلپايگانى معرفى مى‏گردد كه حدود 123 حديث در مورد اين كه حضرت مهدى(ع) زمين را پر از عدل و داد مى‏كنند، از منابع اهل سنّت ذكر كرده است.
11 . كمال الدين تمام النعمة، شيخ صدوق، ج 2، ص 60 .
12 . الكافى، ج 4، ص 427 .
13 . همان، ص 46 .
14 . نهج البلاغه، خطبه 138 .
15 . عصر زندگى، محمّد حكيمى، ص 56 .
16 . همان‏جا.
17 . همان، ص 44 .
18 . همان ص 47 به بعد.
19 . همان‏جا.
20 . همان، ص 45 .


منبع : موسسه جهانی سبطین الف