دانستنی‌هایی درباره کشور آذربایجان برای شناخت بهتر فرهنگی و جغرافیایی
 
چکیده
در این مقاله بنا بر این است که درمورد منطقه جغرافیایی کشور جمهوری آذربایجان و اوضاع و احوال شیعیان مناطق مختلف این کشور تحقیق و بررسی شود. درنوشتار این مقاله از روش‌های کتابخانه‌ای که با مطالعه کتاب‌های نوشته شده تا به امروز درمورد شیعیان کشور آذربایجان استفاده شده، همچنین با گرفتن مصاحبات حضوری از چندتن از خواهران آذربایجانی - درحال حاضر در ایران و در شهر مقدّس قم، در حوزه علمیّه خواهران "جامعة الزهراء(س)" طلبه می‌باشند گرفته شده است و به‌صورت مکتوب درآمده و در اختیار خوانندگان عزیز قرار می‌گیرد. از جمله مشکلات عدیده‌ای که در طول تحقیق با آن مواجهه بوده‌ام، علی‌رغم خوش‌رویی خواهران آذری‌زبان، برخی از آنان با بنده حقیر همکاری نکرده و به مصاحبه نپرداختند. درهرحال امید است که این ناچیز مورد توجه و مورد استفاده خوانندگان عزیز قرار بگیرد.

تعداد کلمات 3046/ تخمین زمان مطالعه 15 دقیقه
نویسنده: الهام محرابی زاده(کارشناسی ارشد فرق تشیع)
 

الف - جغرافیای کشور

1- تاریخچه جغرافیایی
کشوری که امروزه "جمهوری آذربایجان "نامیده می‌شود، در روزگاری نه‌چندان دور در ترکیب سرزمین کهن ایران قرار داشت؛ ولی پس ازجنگ‌های ایران و روس و طی عهدنامه ننگین "گلستان 1813" و "ترکمان‌چای 1828، به روسیه‌ی تزار ملحق شد.
اسم این کشور ابتدا "آلبانیا " (آلبانیای قفقاز) و سپس "آران " بود و با نام ولایاتی همچون گنجه، شاماخانی وشیروان شناخته می‌شد که درسال 1918 حزب "مساوات پان‌ترکیست " که وابستگی آشکاری به امراتوری عثمانی و ارتباطات پنهانی بااستعمار انگلیس داشت، با نیات سیاسی و هدف‌مند، نام اصلی آن را تغییرداد و سپس در جهت جواب‌گویی به خلأ هویتی موجود و نیل به اهداف سیاسی خود با نام جمهوری آذربایجان اعلام موجودیت نمود. اسناد، مدارک و متون شناخته شده در دوره‌های تاریخی حاکی ازآن است که این منطقه هیچ زمانی به "آذربایجان "مرسوم نبوده است.
استرابو (64-24م) مورخ و جغرافی‌نگار، مشهور مسیحی، درباره آلبانیا و آران نوشته است: "مرزهای سرزمین آنان در مشرق، دریای کاسپین و در مغرب، سرزمین ایبریایی {گرجی‌ها} است. مرزهای شمالی آن را کوه‌های قفقاز پاس‌داری می‌کند... مرزهای جنوبی آنان را ارمنیه که درکنار آن است، فراگرفته است.[1]
در کتیبه سه زبانه شاپور اول (273-241م) که مناطق تحت فرمان وی درج شده است، پس از توصیف چندین منطقه، می نویسد:"...عربستان و ارمنستان و آذربایجان و گرجستان و ماخلونی و آران و بلاشکان (برسجان درشمال آذربایجان ایران) و پتیشخوارگر (بخش کوهستانی مازندران)..." که در آن به وضوح آذربایجان از آران جدا ذکر شده است.[2]کشوری که امروزه "جمهوری آذربایجان "نامیده می‌شود، در روزگاری نه‌چندان دور در ترکیب سرزمین کهن ایران قرار داشت؛ ولی پس ازجنگ‌های ایران و روس و طی عهدنامه ننگین "گلستان 1813" و "ترکمان‌چای 1828، به روسیه‌ی تزار ملحق شد.
اسم این کشور ابتدا "آلبانیا " (آلبانیای قفقاز) و سپس "آران " بود و با نام ولایاتی همچون گنجه، شاماخانی وشیروان شناخته می‌شد که درسال 1918 حزب "مساوات پان‌ترکیست " که وابستگی آشکاری به امراتوری عثمانی و ارتباطات پنهانی بااستعمار انگلیس داشت، با نیات سیاسی و هدف‌مند، نام اصلی آن را تغییرداد و سپس در جهت جواب‌گویی به خلأ هویتی موجود و نیل به اهداف سیاسی خود با نام جمهوری آذربایجان اعلام موجودیت نمود. اسناد، مدارک و متون شناخته شده در دوره‌های تاریخی حاکی ازآن است که این منطقه هیچ زمانی به "آذربایجان "مرسوم نبوده است.

 اگر بخواهیم نام تاریخی این منطقه را از زبان اصحاب علم در غرب معرفی کنیم، اظهارات "بارتولد " در سال‌ 1924 و درست پس ازگذشت چند سال از نام‌گذاری جعلی این منطقه، جالب توجه است. دراین اظهارات، نیات سیاسی پشت این اسم جعلی افشاء می‌گردد؛ موضوعی که درطول یک سده گذشته در دستور کار سازمان‌های سیاسی و امنیتی شوروی (سابق) و سپس استکبار جهانی امروز قرار گرفته است. "... نام آذربایجان از آن جهت برگزیده شد که پس از تأسیس جمهوری آذربایجان گمان می‌رفت که آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان یک واحد جغرافیایی راتشکیل دهند."[3]
جمهوری آذربایجان در 38 درجه و 25 دقیقه تا 41 درجه و 55 دقیقه عرض شمالی و 44 درجه و 50 درجه و 51 دقیقه طول شرقی ازنصف‌‌النهار گرینویچ واقع شده است. طول آن ازشرق به غرب 500 کیلومتر و عرض آن ازشمال تا جنوب 400 کیلومتر است. کشور آذربایجان شبیه یک ستاره دریایی با شش بازوست (جدا ازبخش مجزای نخجوان) که تنها یک بازوی آن (پیشرفتگی شبه جزیره آبشرون در خزر) که محصول طبیعت است، بقیه نتیجه تقسیم سیاسی وتفکیک سرزمین کشورهای هم‌جوار از یکدیگر‌ است.[4]
بطور دقیق، آمار جمعیت شیعیان واهل سنت در مناطق این کشور مشخص نیست، امّا براساس مشاهدات آمارهای منتشر شده مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی، اخبار و سایر مستندات شیعیان در تمامی مناطق کشور حضور دارند. منطقه مرکزی شامل باکو و شهرها و شهرک‌های اطراف آن با بیش از 3 میلیون نفر جمعیت؛ مناطق جنوبی و هم‌مرز با جمهوری اسلامی ایران، به‌خصوص شهرهای آستارا، لنکران، ماسالی ولریک؛ منطقه میل‌مغان ازجمله شهرهای جلیل‌آباد، بیله سوار، صابرآباد، ساعاتلی، ایمیشلی؛ و هم‌چنین اکثریت قریب به اتفاق (بیش از 95 درصد) منطقه خودمختار نخجوان از اصلی‌ترین مناطق حضور اکثریتی شیعیان هستند. اهل سنت بیشتر در شهرهای "قازاخ، تووز، آغاستافا، قبا، قصار، خاچماز، اسماعیلی، زاقاتالا، شکی، قاخ و بالاکن حضور دارند.[5]


2- پرچم ملّی

پرچم جمهوری آذربایجان ازسه نوار افقی مساوی از رنگ‌های آبی (فوقانی) قرمز (میانی) و سبز (تحتانی) تشکیل شده است. هلال سفید رنگ ماه و ستاره هشت‌پر در قسمت میانی قرار دارد. رنگ آبی نشان اصلیت ترک مردم آذربایجان است. رنگ سرخ پرچم به نشانه پیشرفت و حرکت به سوی دموکراسی و مدرنیته است. رنگ سبز نشانه مدنیت و تاریخ اسلامی است. این پرچم در اواخر دهه 1910 تا ضمیمه شدن آذربایجان به اتحاد جماهیر شوروی، استفاده می‌شد.
در 9 نوامبر 1910 دولت جمهوری دموکراتیک آذربایجان طرح پرچم سه رنگ دیگری را به تصویب رسانید. این پرچم پس از انضمام جمهوری آذربایجان به شوروی سابق لغو گردید. در 17نوامبر 1990 پرچم سه رنگی توسط مجلس عالی جمهوری خودمختار نخجوان به عنوان پرچم ملی پذیرفته شد. در همین جلسه این پرچم به عنوان پرچم ملی آذربایجان به شورای عالی آذربایجان شوروی سابق پیشنهاد شد. در 5 فوریه 1991 شورای عالی جمهوری شوروی آذربایجان پیشنهاد مزبور را تصویب کرد.

 


3- ازدواج و طلاق

جمهوری آذربایجان فرهنگ سنّتی خود راحفظ کرده است. اگرچه دردو دهه‌ی گذشته مشکلات و معضلات اقتصادی موجب کاهش نرخ ازدواج و افزایش نرخ طلاق و همچنین بالا رفتن سنّ ازدواج شده، امّا این مسئله زیاد محسوس نبوده است. به‌طور مثال در سال 2007 طبق آماری در هر 1000 نفر از شهروندان آذربایجان 7/9 درصد ازدواج کرده‌اند و از میان این آمار ازدواج کرده تنها 1 درصد منجر به طلاق شده است.[6]"کشور آذربایجان نیز هم‌چون دیگر کشورها در امر ازدواج از فرهنگ خاصّی برخوردار است. هنگامی‌که دو زوج آذربایجانی تصمیم به ازدواج بگیرند باید بر سر سفره عقد نشسته وحتماُ صیغه‌ی محرمیت جاری شود، شایان ذکر است که نه تنها شیعیان اهل عمل، این سنّت را لازم می‌دانند، بلکه شیعیانی که در قید و بند انجام تمامی اعمال دینی نیستند نیز در این زمینه پایبند به عقد بوده وآن را ضروری می‌دانند."[7]
 

ب - اقوام

- تنوّع قومیتی درکشور
جمهوری آذربایجان از اقوام گوناگونی تشکیل شده که درزمینه‌های اقتصادی، فرهنگی و شیوه‌ی زندگی دارای ویژگی‌های متفاوتی هستند. این گروه‌ها شامل ایرومی‌ها، قاراپاباقی‌ها، پادری‌ها، شاهسونی‌ها و قاراداغی‌هاست. تعدادی ازآن‌ها در داخل مرزهای این کشور وعدّه‌ای در ایران و ترکیه زندگی می‌کنند. ایرومی‌ها در غرب و نواحی کوهستانی قفقاز سفلا دامدار و کشاورزند. "کاراپاپاخی " معروف‌ترین گروه قومی جمهوری آذربایجان است که در بخش غربی این کشور و قسمتی از گرجستان و ارمنستان زندگی می‌کنند. پادری‌ها در بخش شرقی که قدیمی است، شیوه‌ی اقتصاد روستایی را حفظ کرده‌اند. شاهسون‌ها عمدتاً در جنوب و منطقه‌ی مغان این کشورکشاورزی و دامداری می‌کنند. قاراداغی‌ها در شمال غربی ایران در کوه‌های معروف به قره باغ مثل شاهسون‌ها زندگی می‌کنند.[8]
 بیشتر جمعیت جمهوری آذربایجان آذری‌اند. عدّه‌ای بر این نظرند که آذری‌ها از قوم ترک هستند. به دلیل جنگی که میان ارامنه و آذری‌ها در جریان است، نسبت ارامنه پایین آمده. ازمیان اقوام دیگر می‌توان به "لزگی‌ها، آوارها و داغستانی‌ها اشاره کرد. یهودیان، اوکراینی‌ها و گرجی‌ها از دیگر اقلیت‌ها هستند که مجموعاً دودرصد جمعیت را تشکیل می‌دهند. به دلیل مهاجرت روس‌ها به روسیه و یهودیان به اسرائیل، در این نسبت نیز کاهش دیده می‌شود.[9]

 

بیشتر بخوانید: جامعه‌شناسی دینی کشور آذربایجان


ج - نرخ سواد

طبق آمار سال 1999 بیش از 97 درصد مردم جمهوری آذربایجان باسوادند (مردان 99 درصد و زنان 96 درصد). "باسواد به افرادی گفته می‌شود که پانزده ساله و بالاتر از آن بوده و قادر به خواندن و نوشتن باشند.
 

1- نظام آموزشی قدیم

 نظام آموزشی جمهوری آذربایجان در طول تاریخ دچار تغییر و تحوّلات زیادی شده است. نظام آموزشی جمهوری آذربایجان و نیز بسیاری از نقاط دیگر قفقاز تا زمان تشکیل حکومت شوروی سابق به سبک و سیاق سنّتی ایران بود. مکتب‌خانه‌ها معمولاً در جنب مساجد شهرها قرار داشت و کار تدریس را روحانیان عهده‌دار بودند. درمکتب‌خانه‌های سنّتی "تهّجی " و "حفظ " دو شیوه‌ی اصلی فراگیری دروس به شمار می‌رفت. در این مدارس، آموزش نخست براساس قرآن کریم و بعضی کتب دینی تاریخی هم‌چون جامع عبّاسی مرسوم بود. امّا به‌تدریج متون ادبی هم‌چون گلستان، بوستان و بهارستان خمسه‌ی نظامی ازاهمیّت ویژه‌ای برخوردار شدند. در آن روزگار، در مدارس زبان و ادبیات فارسی آموخته می‌شد. آموزش قرآن کریم نیز علاوه بر اهمیّت مذهبی به دلیل دارا بودن اعراب و حرکات، نقش مهمّی داشت و کلیدی‌ترین کتاب در مکتب‌خانه‌ها بود. پس از این دوره، به‌تدریج نظام آموزشی مشابهی در تمام کشورهای اتّحاد جماهیر شوروی سابق ایجاد شد و آموزش برای تمامی افراد در سن تحصیل اجباری گردید. در دوره‌ی حکومت هفتاد ساله کمونیستی یک نظام آموزشی بسیار گسترده ایجاد شد و سطح سوادآموزی از 1/8 درصد در سال 1926 به بیش از 99 درصد درسال 1970 افزایش یافت.


2- نظام آموزش وپرورش جدید

 نظام آموزشی در مدارس جمهوری آذربایجان به‌رغم برخی اصلاحات، هم‌چنان مبتنی بر نظام قدیمی بر جای مانده از زمان شوروی سابق است. در این مقطع در جمهوری آذربایجان همانند 15 جمهوری دیگر، این روش آموزش و تحصیل به مدّت هفتاد سال به کار برده شده و اکنون نیز با برخی اصلاحات جزئی این روش قدیمی به دو زبان آذری و روسی در این کشور ادامه دارد. طبق این نظام مدّت تحصیل در مدارس ده سال است که دانش‌آموزان چهار سال در مقطع ابتدایی و شش سال در مقطع راهنمایی تحصیل می‌کنند. تحصیل در جمهوری آذربایجان نیز مانند سایر جمهوری‌های شوروی سابق رایگان و اجباری است و افراد در سنّ هفت سالگی تحصیل را آغاز می‌کنند و برای کودکان شش ساله نیز دوره مقدماتی غیراجباری یک‌ساله در مدارس پیش‌بینی شده است. "در کشور آذربایجان تحصیل برای همه‌ی افراد در هرسنّ و هر قومیتی امکان‌پذیر است؛ بنابراین بیش از 50 درصد فرزندان شیعی اعم از دختر و پسر در حال تحصیل هستند."[10]


3- آموزش عالی

مراکز آموزش‌عالی به چهاردسته‌ی دانشگاه‌های دولتی، مراکز کارآموزی تخصّصی، مراکز دولتی شامل دانشگاه‌ها، دانشگاه‌های صنعتی، مؤسسات کشاورزی، مؤسسات حقوقی و مراکز پزشکی و تربیت معلّم است. پذیرش دانشجو در دانشگاه توسط کمیته دولتی کشور در هر زمینه با توجه به وجود دیپلم دبیرستان و قبولی در امتحان ورودی انجام می‌شود. امتیازهای به‌دست آمده در امتحان ورودی نیز نقش عمده‌ای در پذیرش دانشجویان دارد. "بیش از 50 درصد هم‌وطنانم درکشور به آموزش‌عالی دسترسی دارند در هر رشته‌ای که به آن علاقه‌مند هستند علاوه بر دانشگاه‌ها که در رشته‌های علوم پایه فعالیت آموزشی دارند، دانشگاه اسلامی هم وجود دارد که در آن دانشگاه هر مسلمان شیعی یا سنّی مذهب حقّ تحصیل دارند امّا حوزه علمیّه به معنای واقعی آن و شبیه به حوزه‌های علمیّه در ایران خیر وجود ندارد. غیر از شیعیان دانشجو که با تحصیل اطلاعات دینی خود را کسب می‌کنند، سطح دانش دینی دیگر افراد جامعه نسبتاُ خوب بوده و اطّلاعاتشان را از مسجدها یا از مجالس خانگی که خود شیعیان به‌صورت دوره‌ای تشکیل می‌دهند بدست می‌آورند."[11]


چ - پوشش در محلّ تحصیل یا محلّ کار

 قریب ده سال است که ممانعت از حجاب اسلامی موجب آزار و اذیت زنان با ایمان این کشور شده است. هیچ‌یک از مراجع قانونی کشور، به‌خصوص وزارت امور داخلی، چنین قانونی را وضع نکرده‌اند که زنان برای دریافت گذرنامه، شناسنامه و یا هرنوع سند معتبر و قانونی باید بدون روسری باشند و بدون حجاب عکس بگیرند. امام حکام این کشور با اقدامات هماهنگ و تحت تأثیر نیروهای بیگانه و بدون توجه به قوانین کشور و فقط با این توجیه که جمهوری آذربایجان کشوری لائیک است اقدام به برخورد و ایجاد محدودیت برای بانوان محجبه می‌کنند. حتّی دردوران حکومت شوروی سابق نیز این قانون وجود نداشت و زنان مسلمان می‌توانستند با روسری و حجاب عکس بگیرند. امّا وجود این محدودیت در ده سال اخیر موجب شده است گروه‌ها و بعضی از تشکّل‌های اسلامی و برخی تشکّل‌های دفاع از حقوق بشر برای اعاده حقوق زنان مسلمان دست به اعتراض‌ها و تظاهرات بزنند و در این راه گام‌های خوبی بردارند.[12]"در محلّ زندگیمان هرکسی آزاد است و می‌تواند هرطورکه می‌خواهد لباس بپوشد و پوشش داشته باشد. درمحلّ کار و محلّ تحصیل نیز دولت به‌طور رسمی قانون بی‌حجابی را وضع نکردند امّا عملاَ اجازه نمی‌دهند که خانمی حجاب داشته باشد و اگر دختری با حجاب وارد دانشگاه شود به‌طور مثال موجب آزار او می‌شوند."[13]


ح - رسانه، نشریات و کتب دینی

طبق آخرین آمار منتشر شده از سوی اجلاس روزنامه‌نگاران در جمهوری آذربایجان قریب به 700 نشریّه مجوّز فعالیت گرفته‌اند، ولی در واقع تعداد مطبوعات فعّال کمتر از 100 نشریه است. اطلی‌ترین نشریات جمهوری آذربایجان عبارتند از: باکو خبر وطنداش نامینه، خلق گازتی، آذربایجان رسپوبلیکا، ینی آذربایجان، ایکی ساحل و ... . نقش مطبوعات و رسانه‌ها در تبلیغات دینی، مواضع سیاسی، تبیین مسائل اجتماعی و توسعه فرهنگی حایز اهمیت است. بسیاری ازگروه‌ها و جمعیت‌ها و احزاب این کشور دارای نشریه‌اند و درکنار آن پایگاه اطّلاع‌رسانی نیز دایرکرده‌اند. بیشتر رسانه‌ها در مالکیت حکومت قرار دارند. علاوه‌براین شبکه‌های تلویزیونی بعضی ازکشورها هم‌چون ترکیه و روسیه در این کشور پخش می‌گردد. عدم توجه این مطبوعات و رسانه‌ها به مسائل دینی مشهود است. اگرچه مطبوعات و نشریات اسلامی از نظر کمّی و کیفی درسال‌های اخیر رشد خوبی داشته‌اند، امّا در جمهوری آذربایجان چند نشریه اختصاصی دینی و اسلامی دراختیار خوانندگان قرار گرفته است. اسامی این نشریات عبارت است از: روزنامه‌های دیرلر، اسلام حقیقت لری، سلام، بیرلیک، نبض و مجله‌های فطرت، معنوی صافلیقا دعوت و هارای. متاسفانه برای تبلیغ مسائل بنیادی نزد مردم از طریق رسانه‌های جمعی مشکلات عدیده‌ای وجود دارد که مشکلات مالی و تبلیغات سوء از ناحیه حکومت و مخالفان و محدودیت‌های رسانه‌ای و غیررسانه‌ای از جمله آن‌هاست.


1- مؤسسات انتشاراتی

 برخی از مؤسسات انتشاراتی جمهوری آذربایجان عبارت است از: 1- مؤسسه دائرة‌المعارف آذربایجان که در سال 1965 در باکو تأسیس شد. 2- مؤسسه آذرنشر، مؤسسه مطبوعات دولتی جمهوری آذربایجان که در سال 1924 تأسیس گردید. 3- مؤسسه علم وابسته به فرهنگستان علوم جمهوری آذربایجان درباکو. 4- مؤسسه جوانان در باکو. 5- مؤسسه نور. 5- مؤسسه مطبوعاتی. 7-مؤسسه یازیچی و ...


2- کتابخانه‌های عمومی آذربایجان

1- کتابخانه دولتی آذربایجان به نام "میرزا فتحعلی آخونداف "
2- کتابخانه دولتی کودکان اذربایجان به نام "کوچرلی "
3- کتابخانه علمی - پزشکی جمهوری آذربایجان
4- کتاب خانه علمی - آموزشی جمهوری آذربایجان
5- کتابخانه علمی - کشاورزی جمهوری آذربایجان
6- کتابخانه علمی - فنی جمهوری آذربایجان
7- ...


د - محصولات غذایی حلال

در حال حاضر محصولات غذایی توسط (CMB) به‌عنوان حلال مورد گواهی قرار می‌گیرد. اخیراَ آژانس دولتی استانداردسازی و اندازه‌گیری و به ثبت رساندن (SASMP) حقّ هیأت قفقاز را برای گواهی‌ کردن برچسب‌های حلال مورد انتقاد قرار داد؛ تأکید کرده‌اند براین‌که (CMB) تجهیزات ضروری را برای انجام کارهای آزمایشگاهی متناسب را دراختیار ندارد و (SASMP) مسئولیت انحصاری برای هرگونه استاندارد‌سازی با قوانین دولتی را دارد. "در داخل کشور دین‌داران واقعی از هرجایی گوشت خریداری نمی‌کنند و نمی‌خورند و تنها از فروشگاه‌هایی که مطمئن هستند ذبح شرعی می‌کنند، گوشت خریداری می‌کنند ولی برای شیعیان دنیاگرا فرقی نمی‌کند که ازچه مغازه‌هایی و از چه نوع محصولات غذایی خرید می‌کنند."[14]


ذ - روابط سیاسی جمهوری آذربایجان با کشور ایران

جمهوری اسلامی ایران اولین کشوری است که استقلال جمهوری آذربایجان را در دی ماه 1370 به رسمیّت شناخت و روابط سیاسی خود را ازسطح کنسول‌گری به سفارت‌خانه ارتقا داد. پس از بحران قره‌باغ ایران تمامیت ارضی این کشور را به رسمیت شناخت و خواستار عقب‌نشینی ارامنه از مناطق تحت اشغال شد. ایران بارها به عنوان میانجی در میز مذاکره دو کشور ارمنستان و جمهوری آذربایجان حضور داشته و نقش زیادی در کاهش تنش‌ها ایفا کرده است، امّا متأسفانه به دلیل دخالت قدرت‌های منطقه‌ای که سعی داشتند از درگیری‌های موجود در جهت سیاست‌های استکباری خود استفاده نمایند نتیجه‌ای حاصل نشده است.


- موانع توسعه مناسبات ایران و آذربایجان

- از نگاه ایران

1- فشار ایالات متحّده آمریکا بر آذربایجان برای توسعه نیافتن مناسبات
2- نقش اسرائیل برای توسعه حوزه نفوذ در قفقاز، به‌ویژه درآذربایجان
3- تبلیغات منفی رسانه‌ها و مطبوعات جمهوری آذربایجان علیه ایران
4- تبلیغات پان‌ترکیستی آذربایجان باشعار "وحدت آذربایجانی‌های جهان "
5- همکاری‌های آینده ناتو و جمهوری آذربایجان
6- پایگاه "قبله " و موضع‌گیری آذربایجان در این زمینه.


- از نگاه جمهوری آذربایجان

1- تبلیغات دینی ایران برای جذب بیشتر شیعیان و طلّاب علوم دینی
2- مناسبات نزدیک ایران با ارمنستان به عنوان کشور اشغال‌گر 20 درصد خاک آذربایجان
3- تبلیغات منفی شبکه تلویزیونی "سحر " و "صدای آذری " در تهران و تبریز
4- اختلاف نظر بر سرتقسیم قلمرو سرزمینی در خزر

باوجود همه مشکلاتی که برسر راه توسعه مناسبات بین تهران و باکو وجود دارد، امّا زمینه‌های مناسبی هم‌چون مشترکات دینی، تاریخی و فرهنگی، امکانات بسیار خوبی فراهم کرده است که درصورت بهره‌برداری صحیح ازآن‌ها، می توان موانع موجود رابه راحتی از سرراه برداشت و در نتیجه امکان مانور دشمن را در مرزهای شمالی ایران به حداقل کاهش داد. درهرحال مهم‌ترین زمینه‌های مساعد در روابط دو کشور عبارتند از:
1- منافع مشترک اقتصادی بین دو کشور
2- میراث فرهنگی که مهم‌ترین وجه مشترک جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان است


- اعزام مبلّغ

اعزام مبلّغان دینی ایرانی و آذری در دو دوره، درهرسال در ماه‌های رمضان، محرّم و صفر و حتّی مبلغانی که به‌صورت چندساله در این کشور ساکن شده و به فعالیت دینی می‌پردازند، از اقدامات حوزه علمیّه قم بوده است. در این زمینه دفاتر مراجع عظام نقش اصلی را دارند. بیشترین اعزام قبلاَ از طریق دفتر آیة‌الله مکارم شیرازی، آیة‌الله وحید خراسانی، آیة‌الله جعفرسبحانی و به‌ویژه از "جامعة المصطفی " اعزام‌های مستمری انجام می‌گیرد. طلِاب علوم دینی و روحانیان در شهرها و روستاهای این کشور مردم را با مبانی دینی و اعتقادی و احکام اسلامی آشنا می‌سازند.[15]


- ارسال محصولات فرهنگی

ارسال و توزیع محصولات فرهنگی دینی همانند امکانات برای برگزاری آیین‌های مذهبی، روسری و سایر محصولات پوشش‌های اسلامی، لوح‌های فشرده حاوی سخنرانی‌های مذهبی روحانیان برجسته و برنامه‌های رایانه‌ای تعلیمات مذهبی ازآن‌جمله است. فیلم‌های دینی اجتماعی و تاریخی ساخته شده در جمهوری اسلامی ایران جزو پربیننده‌ترین فیلم‌هایی است که پس از ترجمه در معرض دید صدها هزار نفر از مردم شیعه این کشور قرارمی‌گیرد. اعزام سخنرانان مذهبی ایرانی در مراسم ویژه در ایّام گوناگون سال، اعزام قاریان قرآن و مدّاحان اهل‌بیت(ع) و تلاش برای ایجاد دفتر مرجع تقلید که تا کنون با ممانعت دستگاه‌های امنیتی و حکومتی این کشور مواجهه شده امّا به‌صورت غیررسمی فعالیت‌های خود را انجام می‌دهد، ازدیگر اقدامات حوزه علمیه قم بوده است.


- ایجاد مدارس علوم دینی در شهرهای گوناگون

رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با همکاری حوزه علمیّه قم درسال‌های 1996-1994 اقدام به راه‌اندازی مدارس نه‌گانه آموزش دینی درشهرهای "نارداران، جلیل‌آباد، ماسالی، گویچای و باکو نمود. مقدّمات امر انجام شد و ساختمان‌های لازم ساخته شد؛ امّا با فشار عناصر ضدّدین داخلی و نیروهای معاند جمهوری اسلامی ایران و مخالفان تشیّع در خارج از کشور تعطیل گردید. طبق توافق با دولت جمهوری آذربایجان قرار بود در این مدارس به سبک حوزه‌های علوم دینی ایران تدریس شود. درحال حاضر اگرچه به‌صورت رسمی این مدارس بسته شده، امّا طلّاب بازگشته از حوزه علمیّه قم با تشکیل کلاس‌های غیررسمی و خودجوش در منازل، مساجد و اماکن مذهبی به وظیفه خود عمل می‌کنند.
 

نمایش پی نوشت ها:

[1] - استرابو، جغرافیای استرابو، ص 17.
2- اطلس تاریخی ایران، ش 8.
3- بارتولد، جایگاه مناطق اطراف دریای خزردرتاریخ جهان اسلام، ص 226.
4- ژئوپلتیک قفقاز وسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ص 39.
[5] - قره باغ درچشم اندازتاریخ ایران، ص 118.
[6] - شیعیان جمهوری آذربایجان، ولی جباری، ص 54.
[7] - آیگون داداشلی، شهروندان آذربایجانی که هم اکنون در ایران زندگی می کند.
[8] - بهنازاسدی کیا، جمهوری آذربایجان، ص 29.
[9] - محمّدحسین افشردی، بارتولد، ژئوپلیتیک قفقاز وسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ص 133.
[10] - شفاء و آیدان داداش آوا، شهروندان آذربایجانی.
[11] - همان.
[12] - شیعیان جمهوری آذربایجان، ص 221.
[13] - شفاء داداش آوا.
[14] - شفاء وآیدان داداش آوا.
[15] - شیعیان جمهوری آذربایجان، ص 350.

فهرست منابع
-    اطلس تاریخی ایران،1350، شماره 8.
-    آیدان داداش آوا، شهروند شهر لنکران آذربایجان، فرد مصاحبه شونده به‌صورت حضوری، طلبه ساکن در کشور ایران.
-    جغرافیای استرابو، استرابو، ترجمه همایون صنعتی‌زاده، تهران، بنیاد موقوفات افشار، 1382.
-    جمهوری آذربایجان، بهناز اسدی‌کیا، تهران، وزارت امورخارجه، 1376.
-    ژئوپلتیک قفقاز و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، محمّدحسین افشردی، بارتولد، تهران، دانشکده فرماندهی و ستاد دوره عالی جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1381.
-    شیعیان جمهوری آذربایجان، ولی جبّاری، انتشارات شیعه شناسی، قم، 1389.
-    قره باغ درچشم‌انداز تاریخ ایران، عبدالاحد بهراد، تبریز، ارک، 1372.
-    گزارشی از آمار جمعیتی شیعیان کشورهای جهان (بر اساس منابع اینترنتی و مکتوب)، محمود تقی زاده داوری، انتشارات شیعه شناسی، 1390.