کوتاه سخنی در تربیت اجتماعی
تربیت دارای ابعاد و گونههای مختلفی است که توجه به همه گونهها در تربیت انسان، امری است که گریزی از آن نمیباشد. از میان گونههای تربیت، تربیت اجتماعی دارای اهمیت زیادی میباشد چرا که انسان موجودی است اجتماعی و باید خود را برای این نهاد آماده کند. دراین نوشتار به اختصار به معرفی تربیت اجتماعی و آثار آن میپردازیم.
تعداد کلمات 1873/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
درآمد
برخی از اندیشمندان دینی برآنند که بنای زندگی انسان، برپایۀ زندگی اجتماعی شکل گرفته است واین امر در فطرت و ذات او به امانت قرار داده شده[۱] و به علت نیاز او نمیتوان انسان را از آن دور کرد. [۲] این نظر به خلاف برخی دیگر از اندیشمندان است که قایلند، پیدایش جامعه و نیز تندادن انسان به زندگی اجتماعی محصول تکامل طبیعی و تاریخی اوست. [۳]بهعنوان نمونه میتوان به سخن توماسهابز[۴] (۱۶۷۹-۱۵۸۸ م) از متفکران انگلیسی اشاره کرد:
انسان در آغاز خلقت بهطور منزوی زندگی میکرد و پیوسته با همنوعان خود برای برآوردن نیازهایش سرجنگ داشت. بشر برای رهایی از وضعیت ابتدایی از حقوق طبیعی خودش گذشته و با انعقاد پیمان آن را در اختیار حاکم قرار داده است.[۵]
با پذیرش زندگی اجتماعی انسان، سئوال اساسی جایگاه تربیت اجتماعی اوست و اینکه چگونه باید انسان اجتماعی را تربیت کرد که نه جامعه برای او آسیبزا باشد و نه او برای جامعه آسیبزا.
امروزه متفکران عرصه تربیتی، همانطور که در فصل اول نیز گذشت، گونهای را در کنار دیگر گونههای تربیتی مطرح میکنند که متولی امر تربیت انسان برای زندگی کردن او در جامعه است و آن را امر مهمی برای ارتقاء رشد انسان نیز میدانند، چرا که بسیاری از نیازهای مادی و معنوی انسان در زیستن در جامعه برآورده میشود.
دین اسلام در میان ادیان الهی و نیز مکاتب ساخته انسان، رویکرد اجتماعی ویژهای دارد بهگونهای که تمامی فروعات دینی آن با اجتماع پیوند محکمی دارد و برخی از آنها در بستر اجتماع مسلمانان تحقّق پیدا میکند.
احادیثی نیز دراین مورد از ائمۀ معصومین(علیهمالسلام) وجود دارد؛ بهعنوان نمونه میتوان به «باب العشره» کتاب کافی اشاره کرد که احادیثی در مورد زندگی اجتماعی در آن آورده شده است.
امیرالمومنین(علیهالسلام) در فرازی از نهج البلاغه امر تربیت اجتماعی را یکی از مهمترین مسایل میدانند که باید توسط حکومت انجام شود:
«حق شما بر من آن است که …. شما را آموزش دهم تا بىسواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگى را بدانید.» [۶]
در گفتار نخست لازم است معنای تربیت اجتماعی، مبانی، ضرورت، اهداف و نیز آثار اینگونه از تربیت بیان شده و سپس به تبیین برخی از آیات قرآن که به این امر پرداخته شده است اشاره میشود؛ در پایان بهعنوان بخش مهمیازاین پژوهش و نیز اصلیترین بخش پژوهش نظرات مفسران امامیه ایرانی معاصر در این زمینه بیان میشود.
تعریف تربیت اجتماعی
در ابتدا نیاز است به تعریف هر کدام یک از اجزای این ترکیب پرداخته و در نهایت تعریف مورد نظر از تربیت اجتماعی بیان شود.
1. تعریف تربیت
همانطور که در فصل نخست بیان شد، تربیت در اصطلاح عبارت است از شکوفایی استعدادهای درونی انسان در حیطههای سهگانۀ ارتباطی او.
2. تعریف اجتماع
اجتماع از ریشه جمع بوده و به معنای گردآوردن، فراهم آمدن، نزدیکی جسمی به جسم دیگر یا چندین جسم به همدیگر و سازگاری کردن میباشد[۷] و در زبان انگلیسی معادل Society میباشد.جامعه نیز مونث جامع و اسم فاعل از کلمه «جمع» میباشد و آنچه در تربیت اجتماعی مدّنظر پژوهشگر میباشد بهگونهای به سمت تعریف جامعه برمیگردد و منظور تربیت شدن برای جامعه است.
اجتماع در اصطلاح جامعهشناسان و فیلسوفان این فن، هیات و ترکیبی است از اشخاص موجود؛ اما جامعه به وضع و حالت انسانها یا حیواناتی گفته میشود که بر پایه قانونی مشترک زندگی میکنند.[۸]
اما در مورد معنای اصطلاح جامعه در میان اندیشمندان اختلاف بوده و در اینجا به دو تعریف از اندیشمندان اشاره میکنیم.دین اسلام در میان ادیان الهی و نیز مکاتب ساخته انسان، رویکرد اجتماعی ویژهای دارد بهگونهای که تمامی فروعات دینی آن با اجتماع پیوند محکمی دارد و برخی از آنها در بستر اجتماع مسلمانان تحقّق پیدا میکند.
احادیثی نیز دراین مورد از ائمۀ معصومین(علیهمالسلام) وجود دارد؛ بهعنوان نمونه میتوان به «باب العشره» کتاب کافی اشاره کرد که احادیثی در مورد زندگی اجتماعی در آن آورده شده است.
امیل دورکیم[۹]، از جامعهشناسان قرن ۱۹-۲۰ میلادی، نخستین جامعهشناس دانشگاهی کشور فرانسه[۱۰] و نیز اولین کسی که توانست کرسی استادی جامعهشناسی را تأسیس کند، در تعریف جامعه اینگونه بیان میدارد:
«جامعه موجوی است زنده که دارای حیات خاصی میباشد و نمیتوان آن را عبارت از صرف گردآمدن سادۀ اجزاء خود دانست بلکه دارای وجدانی ویژه هست که افراد را به یکدیگر پیوند میدهد.» [۱۱]
استاد مطهری(ره) در تعریف جامعه اینگونه میگوید:
«جامعه عبارت است از مجموعهای از انسانهایی که در جبر یک سلسلۀ نیازها و تحت نفوذ یک سلسه عقیدهها و ایدهها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطهورند.»[۱۲]
تعریفی که استاد مطهری(ره) بیان کردهاند، در اصل تعریف اجتماع است و نه تعریف جامعه؛ آنچه میتوان بهعنوان تعریف منتخب ارائه کرداین است که: «جامعه در اصطلاح، به معنای تجمع انسانی یک کشور، یک شهر و یا یک ده است که تحت قانون مشترک زیست میکنند.»[۱۳]
ویژگیهایی که یک جامعه دارند عبارتند از: نظم سامان یافته در بین افراد جامعه، برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی افراد در آن، داشتن یک حد و مرز جغرافیایی، تبعیت افراد از یک قانون پذیرفته شده در بین ایشان.[۱۴]
در نهایت لازم است به کارکردهایی که میتوان برای جامعه بیان کرد اشاره شود تا این امر مشخص شود که رشد انسان فقط در قالب اجتماع ممکن و میسّر است و راه گریزی از این نوع زندگی برای او نیست.
این کارکردها به اختصار عبارتند از:
۱) نظارتهای اجتماعی از سوی نهادهای رسمی و غیررسمی برای تحقق نظم اجتماعی.
۲) برآورده شدن سریعتر و راحتتر نیازهای مادی و معنوی افراد یک جامعه.
۳) کارکرد امنیّتی حضور در اجتماع.
۴) تداوم نسلها در بستر جامعه با پدیدآمدن مسایلی همچون: ازدواج، خانواده.
۵)ایجاد ارتباط عاطفی، احساسی و… در بستر جامعه.[۱۵]
بیشتر بخوانید: تربیت اجتماعی از دیدگاه علوی
3. تعریف تربیت اجتماعی
در مورد این واژه در کتابهای جامعهشناسی مبحثی را مطرح کردهاند که از آن به عنوان «جامعهپذیری» یاد میکنند و در اصل در تربیت اجتماعی همین واژه است که به معنای «تربیت اجتماعی» نزدیک میباشد.جامعهپذیری یا Socialization از دهۀ ۱۹۴۸ میلادی مورد استفاده جامعهشناسان قرار گرفت [۱۶] و از آن بهعنوان مهمترین عامل در اجتماعی شدن انسانها میدانند. [۱۷]
در تعریف جامعهپذیری گفته میشود: «فرآیندی است که به انسان میآموزد که چگونه در جامعه به عنوان یک عضو فعّال مشارکت کند، با اعضا همکاری کرده و از هنجارهای پذیرفته شده از سوی جامعه پیروی کند.» [۱۸]
و یا به طور سادهتر میتوان گفت: «بیان اینکه یک انسان از بدو تولّدش چگونه با جامعه و فرهنگ (ارزشها و هنجارهای آن) انطباق مییابد.» [۱۹]
با استفاده از مباحث مطرح شده در جامعهشناسی [۲۰] و نیز بهرهگیری از مسایل تربیتی، میتوان تربیت اجتماعی رااینگونه تعریف کرد: «تربیت اجتماعی عبارت است از تامین تمهیدات لازم جهت متجلی ساختن ارزشها و ضوابط مطلوب اجتماعی در فرد به منظور موثر بودن او در برخوردهای اجتماعی اعم از هدایت دیگران، مخالفت با نظرات غیرمنطقی، توافق و سازگاری و امور نظیر آنها.»[۲۱]
و روشهای [۲۲] تربیت اجتماعی را میتوان همان ابزارهایی دانست که به کمک آنها میتوان مسئله اجتماعی شدن افراد یک جامعه را اجرا کرد.[۲۳]
مبانی تربیت اجتماعی
در مبانی تربیت اجتماعی یک نکته بسیار مهم مورد بحث است و آن این است که اصالت با کدام است؛ فرد یا اجتماع؟پاسخ به این سئوال ممکن است درغایت تربیت و نیز در روش تربیت تفاوتهایی را پدید آورد.
اسلام هم فرد را و هم جامعه را اصیل میداند و به هر دو بها میدهد [۲۴] هرچند که جامعه را دارای روح جمعی میداند اما استقلال افراد را به رسمیت میشناسد و آزادی افراد را به هر بهانهای سلب نمیکند گرچه در برخی موارد حفظ منافع جمع دارای اولویت میشود.در مبانی تربیت اجتماعی یک نکته بسیار مهم مورد بحث است و آن این است که اصالت با کدام است؛ فرد یا اجتماع؟ اسلام هم فرد را و هم جامعه را اصیل میداند و به هر دو بها میدهد هرچند که جامعه را دارای روح جمعی میداند اما استقلال افراد را به رسمیت میشناسد و آزادی افراد را به هر بهانهای سلب نمیکند گرچه در برخی موارد حفظ منافع جمع دارای اولویت میشود.
دراین میان فرقهای اساسیای در بین نگاه فردگراها و جمعگراها نسبت به تربیت اجتماعی وجود دارد که نویسندۀ مقاله «تبیین روشهای تربیت اجتماعی در نهج البلاغه» آن را اینگونه بیان میدارد:
بررسیها راجع به دو دیدگاه فردگرا و جمعگرا نشان میدهد فردگرایان، فرد را دارای اصالت و اولویت میدانند و مهمترین عامل کنش و واکنشهای انسان را خصوصیتهای روانی او میدانند و جامعه را فقط بستر شکوفایی استعدادهای انسان دانسته و نقش دیگری برای جامعه متصور نمیدانند.
این گروه جامعه را طفیلی و دنبالهرو اندیشه و عمل فرد میدانند و به نوعی از تربیتی اجتماعی معتقدند که فرد را قادر میسازد تا دیگران را به صورت مفید و سنجیده کنترل کند.
جامعهگرایان معتقدند که فرد از طریق وراثت چیزی کسب نمیکند و هیچ عامل فطری نیز ندارد. فرد در جامعه تحت تاثیر همه جانبۀ اجتماع میباشد و شرایط اجتماعی براندیشه و اعمال فرد اثر میگذارد، پس جامعه واقعیتی اصیل است و فرد تابع جامعه میباشد و لذا تربیت اجتماعی افراد را قادر میسازد با معیارهای مورد قبول جامعه هماهنگ شده و به آن عمل کنند. [۲۵][۲۶]
آثار تربیت اجتماعی
آثاری که ازاینگونه تربیت برای انسان پدیدار میشود عبارتند از:۱) زمینهسازی آرمان انبیاء: یکی از بهترین آثار تربیت اجتماعی، تحقق مهمترین آرمان انبیاء که از آن بهعنوان مهمترین وظیفه انبیاء، یعنی تشکیل جامعه اسلامی نام برده میشود، است.[۲۷]
در بستر جامعه رشد یافته است که میتوان افرادی سالم و صالح ساخت واین امر با جامعهگریزی به دست نمیآید. بههمین دلیل مهمترین وظیفهای که انبیاء بر دوش خود داشتند، تشکیل همین جامعه اسلامی است.
۲) تاثیر بر تربیت نسلهایآینده: تمامیروابط نسلآیندۀ یک جامعه، متاثر از تربیتی است که در عصر حاضر حاکم بر جامعه است.[۲۸]اگر جامعهای ظالم بوده و تعدی و خیانت در آن جامعه رواج داشته باشد، همین صفتها را میتوان در نسلهای بعدی ایشان دید و اگر جامعهای راه رستگاری را بپیماید، نسلی که در آن زندگی میکند در زمانی که خود حاکم بر سرنوشت خویش شود همین راه را میپیماید؛ چرا که فواید زندگی همراه با عدالت را چشیده است.
۳) ایجاد تعادل در منافع فردی و اجتماعی: در تربیت اجتماعی، فرد از خودمحوری گذشته و با خروج از سلطۀ مدار فردی، هر دو مدار را مورد توجه قرار میدهد؛ یعنی هم برای اجتماع ارزش قایل است و هم برای خویشتن خویش و بیهوده هیچکدام را فدای دیگری نمیکند. [۲۹]
در بستر جامعه هست که صلاح خویش را بهتر میشناسد و با مقایسه خود با دیگر افرادی که دراین اجتماع هستند میتواند مطلوب را بشناسد و آنچه بهعنوان انسان از او خواسته میشود را درک کند.
۴) دوری از آسیبهای اجتماعی: فرد با تربیت اجتماعی میتواند در جامعه به درستی انتخاب کند و از آسیبهای اجتماعی که ممکن است با حضور فرد در اجتماع پدید بیاید، خود را دور کند.[۳۰]
۵) یادگیری همزیستی اجتماعی: همزیستی درست اجتماعی و زیستن آسوده در کنار هم با داشتن آرامش و امنیت خاطر یکی دیگر از فوایدی است که دراین تربیت عاید انسان میشود. [۳۱]
۶) آماده سازی فرد برای قبول مسئولیتهای اجتماعی: موردی است که فقط در اینگونه از تربیت برای انسان محقق میشود و دیگر گونههای تربیت قادر به دادن این امتیاز به انسان نیستند. [۳۲]
۷) ادای دین به جامعه: در صورت شکلگیری تربیت اجتماعی، فرد دِین خود را در اجتماع ادا میکند؛ بدین معنا که او یاد میگیرد همواره به نفع اجتماع فکر کند و از خودخواهی بپرهیزد و با این کار اختلاف و جدایی از آن جامعه به دور ریخته میشود.
۸) از بین رفتن بی عدالتی: فردی که خود را به تربیت اجتماعی رنگ کرده است دیگر نمیتواند تبعیضهای اجتماعی که منجر به بی عدالتی میشود را بپذیرد.
۹) هویت یافتن فرد: شخص با پذیرش تربیت اجتماعی و قرار گرفتن در اجتماع هویت پیدا کرده و خود را در «مای جمع» میبیند.[۳۳]
۱۰) ساختن انسانهای متعادل: و در آخرین مورد میتوان ساخته شدن انسانهای متعادل برای حرکت در تحولات اجتماعی و سازگاری با تغییرات صورت گرفته در جامعه را بیان کرد.
نمایش پی نوشت ها:
[۱]. محمد حسین طباطبایی، روابط اجتماعی در اسلام ، مترجم: حجتی کرمانی، تهران، انتشارات بعثت، ۱۳۶۰، ص ۲۰؛ اسماعیل علی، سعید؛ جواد رضا، محمد، مکتبهای و گرایشهای تربیتی در تمدن اسلامی، مترجم:بهروز رفیعی، اول، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ۱۳۸۴، ص ۱۵۷-۱۵۸.
[۲]. عبدالله جوادی آملی، جامعه در قرآن، قم، اسراء، ۱۳۸۹، سوم، ص ۲۴.
[۳]. اسماعیل خدادادی، مبانی جامعهشناسی، تهران، قم، یاقوت، ۱۳۸۴، اول، ص ۱۱۳.
[۴]. Thomas Hobbes
[۵]. جونز وت، خداونداناندیشۀ سیاسی، ترجمۀ علی رامین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، صص ۱۲۲.۱۲۷
[۶]. قال علی (علیه السلام): « فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ … وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا » نهج البلاغه، خطبۀ ۳۴.
[۷]. معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۴۷۹؛ مفردات الفاظ القرآن، ج ۱، ص ۲۰۱؛ لسان العرب، ج ۸، ص ۵۳؛ التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۲، ص ۱۰۸. در میان فرهنگهای لغت فارسی هم میتوان به فرهنگ دهخدا جلد اول صفحه ۱۰۴۹ اشاره کرد که برایاین واژه، همین معانی را برگزیدهاند.
[۸]. عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص ۲۶.
[۹]. David Émile Durkheim
[۱۰]. لیوئیس کوزر، زندگی واندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۸۳، یازدهم، ص ۲۰۴.
[۱۱]. امیل دورکیم، قواعد جامعه شناسی ، ترجمۀ: علی محمدکاردان، تهران، نشر دانشگاه تهران، ۱۳۶۸، ص ۱۳۰-۱۳۱.
[۱۲]. مرتضی مطهری (ره)، ج۲، ص ۳۳۲.
[۱۳]. اسماعیل خدادادی، پیشین، ص ۱۰۹.
[۱۴]. منوچهر محسنی، جامعه شناسی عمومی، تهران، طهوری، ۱۳۵۷، چهارم، ص ۷۵-۷۶
[۱۵]. عبدالحسین نیک گوهر، مبانی جامعه شناسی، تهران، رایزن، ۱۳۶۹، دوم، ص ۱۴۲-۱۴۳
[۱۶]. سید عبدالعلی قوام، توسعۀ سیاسی و تحول اداری، تهران، نشر قومس، ۱۳۷۱، ص ۷۱
[۱۷]. اسماعیل خدادادی، پیشین، ص ۱۲۷.
[۱۸]. همان، ص ۱۲۸.
[۱۹]. فرامرز رفیع پور، آناتومیجامعه، تهران، سهامیانتشار، ۱۳۸۵، چهارم، ص ۳۰۵؛ منوچهر محسنی، مقدمات جامعه شناسی، تهران، دوران، ۱۳۷۵، اول، ص ۱۰۵؛ آنتونی گیدنز، جامعه شناسی ، ترجمۀ: منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، ۱۳۸۶، بیستم، ص ۸۶.
[۲۰]. Sociology
[۲۱]. محسنایمانی، تربیت اجتماعی، فصلنامه تربیت، شمارۀ ششم، سال سوم، اسفند ۶۶، ص ۳۱.
[۲۲]. روش، عبارت است از طریق انجام کار یا چگونگی استفاده از وسایل رسیدن به هدفهای مورد نظر و به عبارتی شیوۀ پیاده کردن اصول تربیتی است. (سیدمحمّد مرتضوی، اصول و روشها در نظام تربیت اسلام، تهران، انتشارات گلنشر، ۱۳۶۹، اول، ص ۴۲)
[۲۳]. محمد علی افخمیاردکانی، تبیین روشهای تربیت اجتماعی در نهج البلاغه، فصلنامه نهج البلاغه، شماره ۲۱ و ۲۲، بهمن ۱۳۸۶، ص ۱۶.
[۲۴]. مرتضی مطهری (ره)، ج۲۲، ص ۴۹۶.
[۲۵]. محمد علی افخمی، پیشین، ص ۳۶ -۳۷.
[۲۶]. برای مطالعه دراین مورد میتوان به مقالهای که دراین مورد طور مفصل در نقد دیدگاه فردگرایان به قلم خانم منیره عابدی نوشته شده، اشاره کرد که با عنوان «تربیت اجتماعی از دیدگاه فردگرایان و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی» در نشریۀ پژوهش در مسایل تعلیم و تربیت اسلامی، سال ۱۹، دوره جدید شماره ۱۲ در صفحات ۳۹ تا ۶۳ آورده شده است.
[۲۷]. عبدالله جوادی آملی، جامعه در قرآن، ص ۷۴.
[۲۸]. سعید مذبوحی، پیشین، ص ۵۴.
[۲۹]. همان، ص ۵۹.
[۳۰]. محمد رضا امین زاده، فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی، قم، انتشارات در راه حق،۱۳۷۶، اول، ص ۱۵۲.
[۳۱]. محسنایمانی، پیشین، ص ۳۰.
[۳۲]. همان، ص ۳۲.
[۳۳]. گی روشه، کنش اجتماعی، ترجمۀ: هما زنجانی زاده، مشهد، نشر قومس، ۱۳۶۸، دوم، ص ۱۵۱.
- نهج البلاغه.
- اسماعیل علی، سعید؛ جواد رضا، محمد، مکتبهای و گرایشهای تربیتی در تمدن اسلامی، مترجم:بهروز رفیعی، اول، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ۱۳۸۴، ص ۱۵۷-۱۵۸.
افخمیاردکانی، محمد علی، تبیین روشهای تربیت اجتماعی در نهج البلاغه، فصلنامه نهج البلاغه، شماره ۲۱ و ۲۲، بهمن ۱۳۸۶.
- امین زاده، محمد رضا، فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی، قم، انتشارات در راه حق،۱۳۷۶، اول.
- ایمانی، محسن، تربیت اجتماعی، فصلنامه تربیت، شمارۀ ششم، سال سوم، اسفند ۶۶.
- جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، قم، اسراء، ۱۳۸۹، سوم.
- جوادی آملی، عبدالله، جامعه در قرآن، قم، نشر اسراء.
- خدادادی، اسماعیل مبانی جامعه شناسی، تهران، قم، یاقوت، ۱۳۸۴، اول.
- دورکیم، امیل، قواعد جامعه شناسی ، ترجمۀ: علی محمدکاردان، تهران، نشر دانشگاه تهران، ۱۳۶۸.
- رفیع پور، فرامرز، آناتومیجامعه، تهران، سهامیانتشار، ۱۳۸۵، چهارم.
- روشه، گی، کنش اجتماعی، ترجمۀ: هما زنجانی زاده، مشهد، نشر قومس، ۱۳۶۸، دوم.
- طباطبایی، محمد حسین روابط اجتماعی در اسلام ، مترجم: حجتی کرمانی، تهران، انتشارات بعثت، ۱۳۶۰.
- قوام، سید عبدالعلی، توسعۀ سیاسی و تحول اداری، تهران، نشر قومس، ۱۳۷۱.
- کوزر، لیوئیس، زندگی واندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه: محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۸۳، یازدهم.
- گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، ترجمۀ: منوچهر صبوری، تهران، نشر نی، ۱۳۸۶، بیستم.
- محسنی، منوچهر، جامعه شناسی عمومی، تهران، طهوری، ۱۳۵۷، چهارم.
- مرتضوی، سیدمحمّد، اصول و روشها در نظام تربیت اسلام، تهران، انتشارات گلنشر، ۱۳۶۹، اول.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا.
- نیک گوهر، عبدالحسین، مبانی جامعه شناسی، تهران، رایزن، ۱۳۶۹، دوم.
- وت، جونز، خداونداناندیشۀ سیاسی، ترجمۀ علی رامین، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}